کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

[farsibooks] قائم و آخرین دین؟- بخش اول

 


http://negahedigar1.blogfa.com/post-551.aspx 


قائم و آخرین دین؟- بخش اول

کورش

 

در ایات 1 تا 3 سوره بقره در قران کریم امده است:

"الم(1)- ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین(2) الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلاه و مما رزقناهم ینفقون(3)"

الم- ان کتابی است که در ان تردیدی نیست مایه هدایت تقواپیشگان است- (تقوا پیشگان)کسانی هستند که به غیب ایمان دارند و نماز به پا می دارند و از انچه به ایشان داده ایم انفاق می کنند.

 

 

در این ایات به کتابی اشاره شده است که دارای دو مشخصه اساسی می باشد

    1-لاریب فیه : یعنی مانند قران کتاب الهی است

   2-هدی للمتقین : مایه هدایت برای تقوا پیشگان است

 

ترکیب " ذلک الکتاب " در کل قران فقط در این ایه به کار رفته است. حتی در موارد دیگر هذا الکتاب هم استفاده نشده است و به جای ان هذا القران به کار رفته است.این دو ایه ( 2 و 3 بقره) بر اساس احادیث مروی از ائمه اطهار شیعه که متعاقبا ذکر خواهد شد در مورد قائم میباشد. ذلک در زبان و ادبیات عرب اسم اشاره بعید است و برای اشاره به چیزی که در دور قرار دارد استفاده می شود.. این دور می تواند از نظر زمانی یا مکانی باشد و مبرهن است که منظور قران در اینجا بعید زمانی است. از نظر زمانی هم می توان آنرا مثلا برای چند روز تا چند قرن بعد یا قبل  به کار برد.

اغلب مترجمین مسلمان از جمله فولادوند و مکارم شیرازی و خرمشاهی در ترجمه قران " ذلک"  را  " این"  ترجمه نموده اند.هرچند معنای ذلک چنین نیست ولی توجیهی که این دانشمندان مسلمان ارائه می دهند بدین صورت است که ذلک در این ایه برای احترام به قران و کتاب خداوند به کار رفته است. این توجیه نظر شخصی این مفسرین می باشد و هیچ روایت محکمی از ائمه چنین موردی را تایید نکرده است . در ادبیات مکتوب عرب اینگونه مرسوم نیست و اگر هم گفته شود که فقط برای قران که مقدس است به کار رفته تنها یک فرضیه است.اگر فقط به این فرضیه بسنده کنیم و روایات ائمه شیعه را در مورد این ایات در نظر نگیریم به همان اندازه که می توان انرا درست در نظر گرفت به همان میزان هم می توان نادرست پنداشت.برای مثال:

ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم و يبشر المومنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا كبيرا(17:9)

و یا

نحن نقص عليك احسن القصص بما اوحينا اليك هذا القرآن وان كنت من قبله لمن الغافلين(12:3)

و یا در ایه های زیر که لفظ قران را در ایه نمی اورد از هذا استفاده می فرماید

 وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاؤُوا ظُلْمًا وَزُورًا (25:18)

و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند اين [كتاب] جز دروغى كه آن را بربافته [چيزى] نيست و گروهى ديگر او را بر آن يارى كرده‏اند و قطعا [با چنين نسبتى] ظلم و بهتانى به پيش آوردند

 وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ(6:25)

 

خوب در 4 ایه فوق هذا برای اشاره به کل قران ذکر شده است.پس ایا در این ایات احترامی وجود ندارد؟البته اعتقاد و باور حقیر این است که خداوند یفعل ما یشاء است و هر گونه بخواهد صحبت می کند و هیچ گاه به خود چنین اجازه ای را نخواهم داد که در مورد کلام الهی قضاوت کنم که چرا در این چهار ایه و ایات دیگر این گونه نیست ولی قطعا به دنبال حکمت الهی خواهم بود و بر اساس گفته های ائمه شیعه تحقیق خواهم نمود.

 با توجه به این چهار ایه که به عنوان نمونه اورده شده و اینکه " ذلک الکتاب"  فقط در یک ایه به کار رفته چنین استدلالی سست می نماید که فقط در یکجا چنین احترامی به کار رفته باشد و در بقیه مواردی که ذکر شد احترامی نباشد.

برخی مسلمانان و مفسران ایات دیگر قران را به عنوان شاهد اورده اند.برای مثال در تفسیر نمونه در توجیه ایه 2 سوره شوری می فرمایند:

" الم(1) تلک آیات الکتاب الحکیم(2)                                      (شوری 1 و 2)

 و در این مورد هم گفته اند که تلک برای احترام به کار رفته است.هرچند باز تفسیر به رای است و دلیل محکمی از ائمه نیست فقط یک استدلال عقلی است. البته حقیر با استدلال عقلی در مورد آیات الاهی کاملا موافقم ولی تنها زمانی می توانیم استدلال خود را درست بدانیم که معیار محکمی چون سخن ائمه یا پیامبر یا خود قران انرا تایید کرده باشند.که چنین نیست. لذا این نیز در حد همان فرضیه باقی می ماند.چون استدلال های ذیل را هم می توان برای ان اورد:

اولا در این ایه اشاره به جزیی(بخشی)  از قران شده است نه کل قران. " تلک ایات الکتاب" ممکن است که اشاره به ایاتی باشد که در پی می اید.

ثانیا همه موارد اشاره به دور دلیل ندارد که اشاره به دور زمان قائم باشد. ممکن است اشاره به گذشته باشدو به آیاتی که قبلا نازل شده دلالت داشته باشد.برای مثال در ایه 252 سوره بقره می فرمایند :

تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

در تفسیر المیزان و نمونه و نور و اطیب البیان و کشاف ذکر شده که این ایه که پایان جزد دوم قران می باشد اشاره به ایاتی دارد که قبل از این ایه قرار دارد.ایات 246 تا 252 با هم و یکجا بر پیامبر نازل شده است. در این ایات 246 تا 251 ذکر داستانهایی از طالوت و جالوت و یاداوری ان حکایتها است و در نهایت که در ایه 251 تمام می شود در ایه 252 می فرمایند ان ایاتی که بر تو خوانده شد حق است.چنین مشابهتی در سوره جاثیه ایه 6 هم وجود دارد.در ایات 3 تا 5 این سوره به خلقت اسمان و زمین  و انسانها و شب و روز اشاره می کند و در ایه 6 می فرماید "آن ایاتی که بر تو می خوانیم ..." و پس از این ایه هم دعوت به عبرت اموزی می فرمایند.منظور اینکه نمی توان چنین ایاتی را به عنوان شاهدی برای "ذلک الکتاب " سوره بقره دانست.اشاره ایه به ایات نازل شده است.

ثالثا لفظ " تلک ایات" به خصوص درایات ابتدایی سوره هایی به کار رفته که در انها حروف معروف به مقطعه وجود دارد.برای مثال :

الر ..(1) تلك آيات الكتاب الحكيم(2)             (10:2)

الر.. (1)تلك آيات الكتاب المبين(2)               12:2    و    26:2     و 28:2                    

المر ..(1) تلك آيات الكتاب والذي انزل اليك من ربك الحق ولكن اكثر الناس لا يومنون(2)             13:2

الر..(1) تلك آيات الكتاب وقرآن مبين(2)        15:2      و     27:2   

و موارد دیگری که در ایات دیگر وجود دارد.در ایات مذکور فوق ، حروف مقطعه را ایات کتابی دانسته است.هرچند در بسیاری از روایات این حروف را رمزی بین خدا و رسول خدا دانسته اند که هیچ کس جز ایشان از انها اطلاع ندارند ولی قرار است که قائم رمز چنین حروفی را بگشاید. شاید تلک در ایات ابتدایی این سوره ها نیزاشاره به ایات کتاب قائم باشد. البته این هم یک فرضیه است و چون شاهدی از ائمه برای ان نداریم نمی توان با قطعیت از ان صحبت کرد.دلیل چنین مطلب و ادعایی در سوره های 15:2 و 27:2 قران است که بین "الکتاب" و "قران" تفاوت گذاشته است و اندو را متمایز ذکر کرده است(تلك آيات الكتاب وقرآن مبين) .و شاهد دیگر سوره 13:2 می باشد که بین "الکتاب " و "ما انزل الیک"  تمایز گذاشته و اندو را جدا ذکر نموده  است

" تلك آيات الكتاب والذي انزل اليك من ربك الحق ولكن اكثر الناس لا يومنون"

به هر حال در روایاتی ائمه فرموده اند  که قائم رمز این حروف را بازگو خواهد کرد و ممکن است که "تلک ایات الکتاب " در این ایات هم کتاب قائم باشد.که در این مورد نیاز به تحقیق بیشتر می باشد.

در هر حال همان طور که بیان شد نمی توان چنین ایاتی را دلیل بر توجیه این دانست که در ایه 2 بقره  "ذلک الکتاب" برای احترام به قران چنین امده است. از طرفی دلایل نادرستی چنین برداشتی بر اساس دلایل متقن زیر کاملا بدیهی است

1-ایه 2 و 3 سوره بقره در مورد قائم می باشد.پس بدیهی است که ذلک الکتاب اشاره به کتاب قائم باشد.در روایات بسیاری ذکر شده که قائم اسلام با خود دین جدید و کتاب جدید می اورند. مانند:

 

-امام جعفر صادق :     

: " اذا قام القائم جاء بامر جدید کما دعا رسول الله فی بدو الاسلام الی امر جدید"

وقتی قائم قیام نماید امر جدیدی می اورد چنانچه در بدو اسلام رسول خدا مردم را به سوی امر جدید فرا می خواندند.

(  بحارالانوار ج 52 ص 338 حدیث 82 ) 

                      

-امام باقر  

 هرگاه مهدی خروج کند به امر جدید و کتاب جدید و سنت جدید قیام خواهد کرد. (بحارالانوار  ج 52   ص 230)

 

 

-امام باقر 

هر گاه قائم آل محمد خروج کند به سنت جدید و قضاوت جدید قیام خواهد نمود. (بحارالانوار  ج 52  ص 348)

 

-امام صادق:   والله لکانی انظر الیه بین الرکن و المقام یبلغ الناس علی کتاب جدید

به خدا سوگند! گویا مهدی را در بین رکن و مقام میبینیم که با مردم بر کتاب جدید بیعت می کند. (بحارالانوار ج 52  ص 294)

 

در روایات فوق و روایات بیشمار دیگری که در این زمینه وجود دارد که متعاقبا ذکر خواهد شد مشخص و مبرهن است که قائم دارای دین جدید ، احکام جدید و کتاب جدید است. روایت ذیل تمایز بین قران و کتاب قائم را کاملا مشخص می کند.

در ایه 43 سوره مدثر آمده است:

   و لقد آتینا موسی کتاب فاختلف فیه

 وما به موسی کتاب(تورات) دادیم پس( بنی اسرائیل) درباره ان اختلاف کردند.

در صفحه 264 کتاب مهدی موعود(علامه مجلسی) در تفسیر این ایه از قران از امام محمد باقر نقل شده است که می فرمایند:

" این امت نیز مانند بنی اسراییل در باره معانی قران اختلاف پیدا می کنند چنانچه درباره کتابی که با قائم ماست و برای انها می اورند نیز اختلاف نظر خواهند داشت. بطوریکه بسیاری از مردم آنرا انکار می کنند."

از این حدیث معلوم میشود که کتاب قائم به غیر از قران است و بین قران و کتاب قائم تمایز وجود دارد.

ممکن است گفته شود که کتاب قائم همان قران حضرت علی است که به ترتیب نزول ایات گرداوری شده بود و قائم آنرا بر مردم عرضه خواهد کرد ولی چنین استدلالی بر پایه احادیث درست نیست.برای مثال در کتاب الاحتجاج علی اهل الحجاج تالیف طبسی در صفحه 156 جلد 1 داستانی به شرح ذیل ذکر شده است:

وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي ذَرٍّ الْغِفَارِيِّ أَنَّهُ قَالَ: لَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَمَعَ عَلِيٌّ ع الْقُرْآنَ وَ جَاءَ بِهِ إِلَى الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَرَضَهُ عَلَيْهِمْ لِمَا قَدْ أَوْصَاهُ بِذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمَّا فَتَحَهُ أَبُو بَكْرٍ خَرَجَ فِي أَوَّلِ صَفْحَةٍ فَتَحَهَا فَضَائِحُ الْقَوْمِ فَوَثَبَ عُمَرُ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ ارْدُدْهُ فَلَا حَاجَةَ لَنَا فِيهِ فَأَخَذَهُ ع وَ انْصَرَفَ ثُمَّ أَحْضَرُوا زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَ كَانَ قَارِياً لِلْقُرْآنِ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ إِنَّ عَلِيّاً جَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ فِيهِ فَضَائِحُ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ وَ قَدْ رَأَيْنَا أَنْ نُؤَلِّفَ الْقُرْآنَ وَ نُسْقِطَ مِنْهُ مَا كَانَ فَضِيحَةً وَ هَتْكاً لِلْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَأَجَابَهُ زَيْدٌ إِلَى ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ فَإِنْ أَنَا فَرَغْتُ مِنَ الْقُرْآنِ عَلَى مَا سَأَلْتُمْ وَ أَظْهَرَ عَلِيٌّ الْقُرْآنَ الَّذِي أَلَّفَهُ أَ لَيْسَ قَدْ بَطَلَ كُلَّ مَا عَمِلْتُمْ؟ قَالَ عُمَرُ فَمَا الْحِيلَةُ؟ قَالَ زَيْدٌ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِالْحِيلَةِ فَقَالَ عُمَرُ مَا حِيلَتُهُ دُونَ أَنْ نَقْتُلَهُ وَ نَسْتَرِيحَ مِنْهُ فَدَبَّرَ فِي قَتْلِهِ عَلَى يَدِ خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى ذَلِكَ وَ قَدْ مَضَى شَرْحُ ذَلِكَ فَلَمَّا اسْتَخْلَفَ عُمَرُ سَأَلَ عَلِيّاً ع أَنْ يَدْفَعَ إِلَيْهِمُ الْقُرْآنَ فَيُحَرِّفُوهُ فِيمَا بَيْنَهُمْ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنْ جِئْتَ بِالْقُرْآنِ الَّذِي كُنْتَ قَدْ جِئْتَ بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ حَتَّى نَجْتَمِعَ عَلَيْهِ فَقَالَ ع هَيْهَاتَ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ إِنَّمَا جِئْتُ بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ لِتَقُومَ الْحُجَّةُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ أَوْ تَقُولُوا مَا جِئْتَنَا بِهِ إِنَّ الْقُرْآنَ الَّذِي عِنْدِي لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِي قَالَ عُمَرُ فَهَلْ لِإِظْهَارِهِ وَقْتٌ مَعْلُومٌ؟- فَقَالَ ع نَعَمْ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي يُظْهِرُهُ وَ يَحْمِلُ النَّاسَ عَلَيْهِ فَتَجْرِي السُّنَّةُ بِهِ

خلاصه داستان اینکه پس از رحلت پیامبر اسلام ، حضرت علی قرانی را که گرداوری کرده بودند بر ابوبکر عرضه می کنند و او نمی پذیرد ولی در زمان عمر وی از حضرت علی قران را می خواهد ولی حضرت علی امتناع می ورزد و می گوید که یکبار عرضه کردم قبول نکردید دیگر تا قائم ظهور کند به جز مطهرون و اوصیا از اولادم کسی انرا نخواهد دید.

این داستان از زمان ابوبکر شروع شده و به دوران عمر ختم شده است.پس کل داستان چند سالی طول می کشد.نه حدیث است و نه روایت از ائمه می باشد.این داستان متواتر هم نیست و همه علمای شیعه هم روی ان حساب باز نکرده اند.از نظر تاریخی قابل بررسی است ولی برای اینکه بر مبنای ان نتیجه ای قرانی بگیریم داستان ضعیفی است. متن داستان هم اشکالاتی دارد.اولا مصحفی که منسوب به حضرت علی می باشد هنوز وجود دارد یا اینکه احتمال وجود ان می رود.حتی دونسخه در کتابخانه ملی و کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است که احتمال ان می رود که از روی نسخه مصحف حضرت علی نوشته شده باشد.ثانیا وقتی عمر تقاضای مصحف را از حضرت علی میکند ایشان امتناع می کنند و رفتاری می کنند که چنین رفتاری از ان روح پاک هیچ گاه صورت نگرفته است.امام حسین حتی وقتی می دانستند که اهل کوفه در باطن بر پیمان با وی پایبند نیستند بر همان عهد ظاهری جان مبارک خویش را فدای محبوب کردند. حال ایا حضرت علی به تقاضای عمر برای داشتن چنین قرانی پاسخ رد می دهد؟ثالثا حضرت علی در طی 5 سال خلافت خود می توانستند چنین مصحفی را بر مردم عرضه کنند و انرا پنهان نسازند.رابعا ایا اگر فرض کنیم مصحف حضرت علی از دیده ها پنهان شده است ایا کاستی در دنیای اسلام از نظر احکام الهی بوجود امده؟

لذا اگر محتوای چنین روایتی را با این برداشت مطالعه کنیم کاملا مردود است.

 

تا بدین جا مشخص مشخص شده که کتاب قائم با قران متفاوت است.دوباره به آیات ابتدایی سوره بقره بر میگردیم:

 ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین(بقره-2)

در مورد این ایه توجه به دو روایت ذیل حایز اهیمت است:

عن ابی عبدالله (ع) فی قول الله عزوجل " هدی للمتقین"  قال : من اقر بقیام القائم انه حق

در مورد این سخن خدای تعالی " هدی للمتقین" فرمودند : هر کس به قیام قائم و اینکه ایشان حق هستند اقرار کند .(مصداق هدی للمتقین می شود)                       (تفسیر نورالثقلین جلد 1 صفحه 31 حدیث 11)

  

 

در روایت دیگر امده است:

امام صادق در مورد ایه 2 سوره بقره فرموده اند : متقین شیعیان علی بن ابیطالب هستند." (نجم الثاقب  باب دوم  ص 82)

 

 

در این دو روایت مذکور است که ایه مربوط به پیروی از قائم می باشد . طبیعی و منطقی است که مرجع ذلک باید کتاب قائم باشد.چرا که قران که مایه هدایت همه مسلمانان است چه شیعه و غیر ان. بنا بر فرموده قران هرکس با دل پاک از الایش قران را مطالعه کنند باعث هدایت او خواهد شد.

ولی ( ذلک الکتاب) کتاب قائم اولا موجب هدایت شیعیان میشود چرا که شیعیان به ظهور قائم اعتقاد دارند. در ثانی خیلی خاص تر فقط موجب هدایت کسانی خواهد شد که وقتی قائم ظهور فرمودند قیام ایشان را تایید کنند. شامل همه شیعیان هم نمی شود.چه که شیعه ای به ظهور قائم اعتقاد دارد ولی هنگام قیام، ایشان را نپذیرند. ایمان مراحلی دارد که بالاترین و متعالی ترین مرحله ی ان ایقان است که در عمل مشخص می شود. حضرت علی در نهج البلاغه می فرمایند:

«ايمان، شناختن به دل، و اقرار به زبان و فرمان بردن با اندامها است‏»

آن کتاب برای کسانی مایه هدایت خواهد بود که قیام قائم را در عمل هم قبول کنند.روایات بسیاری در مورد عدم پذیزش قیام قائم از سوی مسلمانان وجود دارد که برخی از انها ذکر میگردد:

"حضرت ابی عبدالله فرمود :

کانه می بینم قائم را که بر منبری است و قبائی در بر دارد پس از جیب قبایش کتابی مختوم به ذهب بیرون آرد و چون بگشاید و بر مردم بخواند خلق از گرد او فرار کنند و پراکنده شوند چنانکه گوسفندان پراکنده می شوند و باقی نمی ماند الا نقباء پس به کلامی تکلم فرماید که آنان نیز مضطرب گردند و ملجاء و پناهی نیابند تا آنکه ناچار به او رجوع نمایند و هر آینه آن کلام را که سبب فرار و اضطراب خلق می گردد من می دانم"(بحارالانوار ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه ص 609  )  

"

 

عظمت ظهور قائم به اندازه ای است که به تعبیر ابی عبدالله حتی نقبا در پذیرش ان دچار مشکل می شوند.اکثر مردم که بنا بر حدیث ایشان را نمی پذیرند.حال ایا می توان گفت که هر کسی که اقرار زبانی به قائم داشته باشد(همه شیعیان) جز متقین هستند؟ بدیهی است خیر . اقرار به قیام قائم تنها هنگام قیام و پس از ان مشخص خواهد شد.حدیث ذیل نیز جالب توجه است.

"سیختلفون فی الکتاب الذی مع القائم الذی باتیهم به حتی ینکروه ناس کثیر"

و اختلاف خواهند نمود در کتابی که با قائم است و با او می اید به گونه ای که عده کثیری انرا انکار می کنند." (روضه کافی 8- ص 287)

عدم پذیرش کتاب قائم توسط اکثر مردم کاملا مشخص است.

 

و حضرت محمد در مورد علمای زمان قائم می فرمایند:

"علمای انها خائن و فاسق هستند آنها و پیروانشان و انها که به سوی علما می ایند و از انها کسب نور میکنند و کسانی که ان (علما) را دوست دارند بدترین مخلوقات روی زمین هستند."  (الزام الناصب ص 185)

" فقهای ان زمان طبق هوای نفس خود فتوا می دهند" (بشاره الاسلام ص 77   و  الزام الناصب ص 195)

 

سوال این است که ایا علمای زمان قائم به وجود ایشان اقرار زبانی ندارند؟ بدیهی است دارند و اقرار هم کرده اند ولی در مرحله عمل به ایشان ایقان نمی اورند.در این صورت نمی توان (هدی للمتقین ) را بر اساس حدیث " من اقر بقیام القائم انه حق" به این علما و کسانی که پیرو انها هستند نسبت داد.حضرت محمد در بیانی محکم تکلیف خود را با علما مشخص نموده اند. معیارایمان و ایقان را  تصدیق قیام قائم فرموده اند.اقرار به زبان کافی نیست . هدی للمتقین هم همان نقبایی هستند که به قائم ایمان می اورند و ذلک الکتاب ، همان کتاب قائم است که بر ایشان عرضه می کند.و انها پس از ایمان به قیام قائم به مقام یقین می رسند و جز نقبا می شوند.

 

باز هم به ایه 2 و 3 سوره بقره که در مورد قائم است بر می گردیم:

"الذین یومنون بالغیب و ..."

امام صادق در تفسیر این ایه می فرمایند:

"متقین شیعیان علی هستند و اما غیب پس او قائم است و شاهد ان این ایه قران است:

" و یقولون لولاانزل علیه ایه فقل انما الغیب لله فانتظروانی معکم من المنتظرین"

می گویند چرا آیه ای از پروردگار بر او نازل نمی شود بگو غیب تنها برای خداست. شما در انتظار باشید من هم باشما در انتظارم"

خداوند متعال فرمود آیه غیب است و غیب حجت است و دلیل ان ، سخن خداوند است که فرمود:

و جعلنا ابن مریم و امه ایه      

فرزند مریم و مادرش را ایه قرار دادیم.

یعنی حجت قرار دادیم"

بحارالنوار 51/52 ح 29

بحارالانوار 52/124  ح 10

کمال الدین و نجم الثاقب باب دوم ص 82

در شاهد ایه(یونس 20) هم ذکر شده که بر قائم ایه نازل می شود. پس قائم باید دارای کتاب باشد تا بر او ایه نازل شود. پس معنای ذلک الکتاب به راحتی قابل درک است.مرجع ذلک کتاب قائم است.

تشبیه قائم به حضرت مسیح هم خالی از حکمت نیست. حضرت مسیح هم ،موعود یهود بود و وقتی ظهور فرمودند بر ایشان آیاتی نازل شد مانند موعود اسلام که بنابرانچه گفته شد کتاب و شریعت جدید دارد.در روایات دیگری هم رفتار مسلمانان  نسبت به قائم به رفتار یهودیان نسبت به حضرت مسیح تشبیه شده است. برای مثال:

حضرت محمد می فرمایند:

"در میان بنی اسراییل هیچ حادثه ای روی نداده است جز اینکه در میان امت من نظیر ان روی واهد داد. حتی خسف و قذف و مسخ"      (بحارالانوار ج 53 ص 131     و طاووس بهشتیان   ج 4 ص 169)

"انچه در بنی اسراییل واقع شد در میان امت من نیز مو به مو واقع می شود" ( بحارالانوار ج 5 ص 127)

عبارت مو به مو کاملا جای هر گونه شبهه را می بندد.همانگونه که یهودیان به مسیح ایمان نیاوردند در مورد قائم هم چنین می شود.اگر چه همه یهودیان بشارت عهد عتیق در مورد مسیح را می دانستند و اقرار زبانی هم داشتند که حضرت مسیح ظهور می کنند ولی ایا یهودیان فعلی و انهایی که قیام مسیح را نپذیرفتند مصداق متقین و مومنان و یاران حضرت مسیح می باشند؟ بدیهی است خیر . هدف از غیبت قائم امتحان مسلمانان است تا متقین از غیره مشخص شوند.چنانچه امام موسی کاظم می فرمایند:

" انما هی محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه"

همانا (امر غیبت) آزمایشی است از جانب خدا که خلقش را بوسیله ان بیازماید.

 

همچنین امام صادق در تفسیر ایه 155 بقره می فرمایند:

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ "

"و قطعا شما را به چيزى از [قبيل] ترس و گرسنگى و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماييم و مژده ده شكيبايان را"

 

از امام جعفر صادق روایت شده که این ایه در مورد امتحانات زمان ظهور قائم است .تا مومنین مشخص شوند.

کمال الدین وتمام النعمه ج2،ص   340       و      کتاب الغیبه،ص 132

پس غیبت برای امتحان مسلمانان است تا مومنان و موقنان واقعی مشخص شوند.در این صورت است که ان کتاب (ذلک الکتاب)  برای آنان مایه هدایت خواهد بود. کسانی که هنگام قیام قائم ظهور ایشان را باور نمودند و اقرار کردند توسط ایات منزله از ایشان در کتابشان هدایت شدند.از این جنبه هم ذلک اشاره به کتاب قائم است.

خوب و خوش باشید.

     

__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ