کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

Re: [farsibooks] لاله های سرخ:آذرخش/پایان گفتگو کامران و برایان!؟

 

دوستان محترم ممنون که این گفتگو را دنبال میکنید و برایان گرامی سلام  پاسخ به رنگ سبز شما را همواره با رنگ آبی منویسم به همین دلیل که تداخل ایجاد نشود رنگهای مشکلی شما را پاک کردم/ با احترام مجدد به حوصله همه شما عزیزان/ کامران (3)

 

من قبل از هر چیزی از شما معذرت می خواهم اگر باعث ناراحتی شما شده ام برادر من ، در چندین ایمیل قبل که من گفتم کارهای این رژیم منفور هیچ کدام ربطی به اسلام ندارد و این رژیم فقط دارد اسم اسلام را یدک می کشد  پس کمی تامل کن و اگر ناراحت هم شدی هیچ مساله ای ندارد باشد که خوانندگان خود تشخیص دهند .پاسخ من با رنگ سبز است 

 برایان، شما اینجا میگویی که هیچ کدام ازکارهای رژیم ربطی به " اسلام " ندارد، درست؟ پس چطور است که در پایان همین نوشته های " رنگ سبزت" از صیغه " اسلام " دفاع میکنی؟ و صدقه دادن را " نیک" میدانی؟ تمام دینها " صدقه و خیریه" را رواج میدهند تا ثروتمندان و چپاولگران را از آتش خشم بینوایان در امان دارند!ضمنا اگر چه به اختیار شماست اما دوست دانشمند ما میتوانستید با همان رنگ مشکی که فرقی با رنگ " سیاه" ندارد بنویسید که تداخل رنگ ایجاد نشود . بگذریم...

در این مورد اگر شما خودتان به قول خودتان همه ی کتابهای مارکس و انگلس و دیگران را خوانده باشید و قرآن را نیز با دقت خوانده باشید خود متوجه می شوید پس من فقط استناد می کنم به یک آیه از قرآن تا متوجه شوید و امید وارم که ما بقی را خودتان پی گیری کنید

خداوند در بسیاری از آیات قرآن آورده "فی مشارق الارض و مغاربها" یعنی "در مشرقهای زمین و مغربهای آن" که همه ی دنیا می دانند که قرآن متعلق به 1400 سال پیش است ، اما گالیله در چه زمانی متوجه گردیدن خورشید به دور زمین و گرد بودن زمین شد ؟ حدود 500 سال پیش بنابراین طبق اسنادی که در همین اینترنت می توانید به دنبال آن باشید ، گالیله که حدود 900 سال بعد از قرآن این موضوع را فهمیده البته به کمک علم خود و خواندن علم گذشتگان چیز عجیبی متوجه نشده پس چرا توسط کشیشان مسیحی شکنجه شد و حتی تا پای مرگ هم پیش رفت اسنادی تاریخی می گید که آن علمی از قبل وجود داشته و گالیله را به فکر بررسی در این مورد انداخته همان آیات ترجمه شده ی قرآن بوده است.

برایان " دانشمند" گرامی! همه دانشمندان اینهمه مثل شما " تیز هوش و دانا" هستند؟

شما نوشتید که مارکس و انگلس و لنین با مطالعه " سطحی" قرآن به علم دست یاقتند، درست؟ از شما خواستم در مورد مارکس و انگلس و لنین لطفا با سند بفرمایید که چه برداشتی از قرآن داشتند که به " علم" کمونیزم ختم شد؟قرآن که میگوید ستمدیدگان " صبور و بردبار باشید" مارکس و انگلس و لنین میگویند ستمدیدگان جهان برای گرفتن حق تان ابتدا باید آگاهی مبارزاتی پیداکنید و سپس راههای مبارزه با دشمن طبقاتی تان! و به هیچ وجه اجازه ندهید زالو صفتان شیره جانتان را بیش از این بمکند و از هر دین و آیینی که میایید با هم " برای برانداختن سیستم زالوصفت سرمایه داری در سراسر جهان متحد شوید! وبدانید که با دشمن تا به دندان مسلح فقط باید مسلحانه به میدان نبرد برای نابودی آن رفت!"

برایان شما کتابهای علمی مارکس و انگلس و لنین را نخوانده اید و سرتان در کتابهای فقهی آنچنان غرق است که مسئولیت " حرف" خودتان را به دیگران " حواله " میدهید! اما این گالیله عجب " دانشمند" خنگ و کند ذهنی بود که پس از " 900" سال حرف " قرآن" را فهمیده! اما اگر چنین است پس چرا علمای دینی بجای " مسایل علمی" به مسایل " شکمی و زیر شکمی" تمام مدت فکر میکنند و رساله های مثل رساله های خمینی و سایر اوباش مینویسند؟ در مورد گالیله! که وقتی زیر درخت سیب نشسته بود و سیبی از درخت جدا شد و بر زمین افتاد و گالیله در آنزمان بود که به " قوه جاذبه" زمین پی برد... چرا کشیشان مسیحی او را شکنجه کردند؟ بدلیل اینکه کشیشها هم مثل آخوندهای بیسواد و مفتخور و مخالف علم برای "ادامه مفنخوری" باید جلوی علم را میگرفتند و بگیرند تا مردم در جهل مرکب زندگی کنند و کشیشان و ملاها و خاخام ها و... هر چه خرافات و موهومات است را به خورد مردم " ناآگاه و نادان" دهند! ناراحت نشوید، قصد توهین و جسارت ندارم، همین شما به جای مطالعه آثار علمی مارکس و انگلس و لنین که از خواندن آنها وحشت دارید که مبادا با خواندن آنها کمونیست شوید از من میخواهید که در قرآن " غیرعلمی" شما  شبی یک ربع  تفحص کنم و ببینم موضوعی بوده که مارکس و انگلس و لنین از آن برداشت " علمی" کرده اند؟

 

منظورم همان دین و عقیده و علم است که ارتباطی به فاصله ی طبقاتی ندارد

در مورد فرقه ی بهایی که من و دین من و عقیده ی من بی تقصیر است و این افراد تند رو هستند که با نام اعتقادات من این اعمال را مرتکب می شوند .علاقه ی من به بحث در مورد دین و عقیده هم به این دلیل است که ثابت کنم که افرادی در همین کشور هستند که مسلمان تر از رفسنجانی ها و احمدی نژاد ها هستند اما با آنها و عملکرد سیاسیشان مخالفند و اتفاقا در اقلیت هستند چون قشر تحصیلکرده و دانشگاهیان را تشکیل می دهند .

برایان، امپریالیستها - وقتی " خمینی " را بجای شاه سوار انقلاب 57 کردند به همین علت بود که از مذهب و آخوندهای که سابقه مزدوری شان " زبانزد تاریخ" میباشد و " شهرت در حرام و حلال" کردن هر چیزی حتی همسرشما به شما را دارند استفاده کنند تا با زمینه های مذهبی در کشورهای مثل کشورما و عراق و افغانستان و.. جلوی " رشد علم" را بگیرند تا  خودشان به چپاول ثروت منابع ایران که حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان است مشغول باشند و ملاها و سایر مزدوران مثل موسوی و لاریجانی و غیره نیز به کشتار کمونیستها، مجاهدین، سایر مبارزین راه آزادی، بهایی ها، کردها و بلوچها و ترکها، سنی ها، "فاحشه" ها ، باشند و زنان را سنگسار کنند، اگر احکام فقهی و دینی نبود آیا ملاهای بیسواد عقب افتاده میتوانستند حکم کشتار زندانیان سیاسی را که اربابانشان به آنها دیکته کرده بودند  را " اجرا" کنند؟ به همین علت است که مردم در تظاهرات های 8 ماهه اخیر فریاد میزدند" ما میگیم شاه نمیخوام   اسمشو دکتر میذارن! اما امپریالیستها و ملاها دلشان به حال " دین و قرآن" شما نسوخته آنها به فکر منافع استثمارگرانه و جنایتکارانه خود هستند، وحشت آنها از این بود که انقلاب ایران به سمت کمونیزم نرود، درست مثل همین وحشت شما که فکر میکنید با خواندن چند سطر من " خوانندگان محترم کمونییست میشوند ودر سطر آخر رنگ سبزتان مینویسید دوستان " عجولانه" تصمیم نگیرید.....  

از ابتدا سیستم سرمایه داری نباشد یعنی اینکه در همان ابتدای حکومت مثلا جمهوری اسلامی که هیچ کس سرمایه دار زالوصفت نبود سیستم کمونیزم می آمد و شکل می گرفت اما حالا که هم سرمایه دار زالوصفت وجود دارد و هم کارگر بیچاره در این تغییر سیستم هم کارگر بیچاره بدبخت تر می شود و هم سرمایه دار سرمایه اش از دست می رود تا مثلا با گذشت چندین سال دوباره حالت عادی به کشور برگردد ، مگر همین آقای احمدی نژاد شعار مرگ سرمایه داری در 22 بهمن را نداد که الان 90 در صد مردم را به زیر خط فقر برده با آن سیاستش و با آن اقتصاد دانان مفت خورش

  من در مورد تنها ایران صحبت نکردم که رشد اقتصادی ندارد ، بلکه رشد اقتصادی تمام دنیا را مورد نظر داشتم مثلا شما فکر می کنید که اروپا و آمریکا اگر سیستم کمونیزم داشتند آیا با رکود اقتصادی دنیا مواجه نمی شدند ؟ یا اگر هم می شدند می توانستند دوباره خود را جمع و جور کنند ؟ فکر نمی کنم چون ای سرمایه داران زالو صفتشان بودند که به آنها کمک کردند و آنها را از این مهلکه نجات دادند .

 برایان، شاید بد نباشد که سرتان را  را اندکی از " کتابهای غیرعلمی" کمی بیرون بیاورید و نگاهی به دنیای علمی آمار و ارقام اقتصادی بیندازید، در آمریکا بیکاری بر اثر " رکود اقتصادی" بیداد میکند به همین دلیل هم هست که اوباما از هر نیرنگی برای خاموش کردن خشم بیکاران با وعده و وعیدهایش استفاده میکند، در انگلیس 3،000،000  بله سه میلیون بیکار بوجود آمده که یک میلیون آن جوان هستند گفته میشود که به زودی این رقم به 4،000،000 میلیون برسد، برای سرگرم کردن مردم بیکار مدام برنامه های " تفریحی" و مصاحبه های مختلف تدارک میبینند....ولی همانطور که در ایران ستمدیدگان بیرون ریختند در تمام نقاط دنیا نیز بیکاران و ستمدیدگان به خیابانها ریختند، هر جایی هم یک " موسوی و کروبی" مزدور هست که بخواهد سوار مبارزات مردم شود، اما کور خوانده اند....مثلا در فرانسه چند سال پیش از رهبران " دینی" برای به خانه فرستادن جوانان شورشی که علیه بی عدالتی سرمایه داری به خیابانها ریخته بودند و شهررا به آتش کشیده بودند استفاده کردند، اما این دوره دیگر " رهبران دینی" هم کاری از دستشان برنمیاید حتی " فرشتگان آسمانی" هم قادر نیستند مردم ستمدیده را به خانه ها برگرداند، هشیار و بیدار باید بود و فریب موسوی و کروبی ریاکاران را نخورد. در آمریکا و انگلیس " دولت" های چپاولگرشان بجای کمک به مردم به بانکدارهای خونخوار کمک کردند تا از خطر " ورشکستگی" و " ضرر" نجات پیدا کنند، در کشورهایی مثل ما هم که نوکران امپریالیستها سوار قدرت قلع وقمع کردن هستند موسوی و کروبی را برای منحرف کردن افکار عمومی جلو میندازند تا " رای گمشده شان" را بیابند، و دهان مردم را برای وضعیت اسفناک اقتصادی ببندند! درست مثل زمان روی کار آوردن خمینی جلاد که در آنزمان نیز دنیا با " بحران اقتصادی" مواجه بود و امپریالیستها به خمینی سگ زنجیری شان گفتند خودت فکری به حال اقتصادتان کنید، و خمینی هم به مردم گفت" اقتصاد مال خر است" و برای بستن دهان مردم به بگیر و به بند مبارزین راه آزادی و کشتن آنها ، خانه نشین کردن زنان،حجاب اجباری  و غیره... پرداخت

اولا که فرقه ی بهائیت خود از دل اسلام به وجود آمد امید وارم که این را دیگر بدانی که بهاءالله خود یک مرجع تقلید مانند خامنه ای و .... بود و از ادعای نایب امام زمان بودن به کمک انگلیس منفور به پیغمبری رسید و فرقه ی بهئیت را به وجود آورد و قدمت آن به 200 سال نمی رسد .

بهایی هر چه بود وبه هر " حیله ایی" تشکیل شد، باید پیروانش را به دلیل عقایدشان کشت؟  به خانه هایشان هجوم برد و اموالشان غارت کرد؟ یا اینکه باید مردم را با امپریالیستها و حربه هایشان که برای تفرقه در بین مردم ما با هدف چپاول بیشتر سرزمین و مردم ماا استفاده میکنند آشنا ساخت! دشمن اصلی مردم امپریالیستها ( سیستم سرمایه داری جهانی)هستند و نوکران شاه و شیخ مرتجع نه  مسلمان و بهایی و سنی و کرد و ترک و بلوچ و مجاهد و کمونیست و یا سایر معتقدان به هر دینی و بی دینی!! 

کدام جداسازی مگر شما تا به حال به شهر های مختلف ایران سفر نکرده اید تا ببینید که مردم این شهر ها چگونه با یک غریبه برخورد می کنند من تقریبا به نیمی از شهر های ایران مسافرت کرده ام و هیچ گونه جدایی بین آداب و رسوم و فرهنگ و دین و اعتقاد و ..... این مردم ندیده ام اگر جدایی اتوبوس های مردانه و زنانه مد نظر شماست که آن هم به خواست خود همین مردم "اکثریت مردم" بود و نه کس دیگر باز هم می گویم جنایات انجام شده توسط این رژیم که نام اسلام را دارد هیچ ارتباطی با اصل دین ندارد.

عجب " دولت مردمی" داشتیم و نمیدانستیم که به " خواست " اکثریت مردم" عمل میکند! برایان چرا اینمه ضد و نقیض میگویید! حتما " کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت" نیز به خواست خود همین مردم " اکثریت مردم" بود!!!!!!!!!!!!! حتما " بیرون کشیدن کثیف ترین بند فقه یعنی صیغه" هم خواست " اکثریت مردم" بود!حتما خانه نشین کردن زنان با اخراج آنها از مشاغل دولتی نیز " خواست اکثریت مردم" بود و....!!

در همین قرآن هم آورده شده که با مسیحیان و یهودیان و پیروان سایر ادیان و کلا هر شخص دیگری با احترام برخورد کنید و به عقیده ی او احترام بگذارید .امیرالمونین علی (ع) اگر با همه ی مردم اعم از یهودی و مسیحی و ..... با نیکی برخورد نمی کرد که عدالتش لطمه می خورد و حکومت عدالت مندانه اش زبان زد مردم در تمام دوران نمی شد.

آیا اینهمه جنایت تا به امروز به بنام دین و قرآن شده یا خیر؟ برایان گرامی، شما چرا اینهمه اصرار بر حکومت دینی دارید؟ در اروپا وقتی که کشیشان مسیحی گالیله را شکنجه میکردند، سینه های زنان را بدلیل روابط " نامشروع میبریدند، زبان روشنفکران را میبردند وعین همین کارهایی که ما سی و یکسال است توسط ملاها همکاران کشیشها شاهد هستیم -  ملاهای بیسواد  در ابتدای " انقلاب فرهنگی " شان اجازه تشریج جسد را در سالن تشریح دانشکده پزشکی نمیدادند و میگفتند جسد زنان را دانشجویان مرد  نباید ببینند و جسد مردان را زنان دانشجوی پزشکی نباید ببننند و استفاده از کامپیوتر را نزدیک به ده سال " حرام" اعلام کردند برای اینکه بتوانند به این وسیله جلوی رشد علم را در ایران بگیرند و تا امپریالیستها نیز در اینمدت بتوانند سیستم های اطلاعاتی شان را " کامپیوتراز" کنند. هر خرافه ایی را بتوانند به خورد مردم بدهند که البته کور خواندند وامروز حتی " دانشمند" ی مثل شما نیز از کامپیوتر بهره مند میشود. در اروپا بر اثر مبارزات طبقه کارگر و روشنفکران و سایر اقشار مردم دین به دخمه های کلیسا برگشت، اگر چه امروز پاپ مفتخور و کشیشها سعی دارند که دست آوردهای علمی را " حرام" اعلام کنند، اما رشد آگاهی در میان انبوه مردم به وِیژه نسل جوان این اجازه را به این مفتخوران نمیدهد!

 

بله من در ایران زندگی می کنم و از این حکومت اسلامی دروغین هم بیزارم اما بدانید که عقیده ی مردم است که آنها را به هم نزدیک می کند و مثلا اگر حکومتی بیاید که اسلامی هم نباشد مانند زمان شاه ، و کلی هم تبلیغ برای بهائیت و کمونیزم و..... راه بیندازد ، مردمی که بر عقیده ی خود مبنی بر مسلمان بودن متکی هستند باز هم نمی پذیرند و همچنان جدا جدا به آن صورت که شما می گویید باقی خواهند ماند اما در عین حال همین عقیده باعث شده که وقتی من فارس زبان به آذربایجان سفر می کنم افراد آنجا که هم عقیده ی من هستند با من بسیار احساس نزدیکی می کنند و من هم همین حس را دارم پس بحث جدایی مردم توسط دین و ملیت از بین می رود .

 برایان، زمان شاه کجا کمونیزم اجازه تبلیغ داشت؟ باز هم از استدلالهای " دانشمندانه" تان استفاده کردید؟ شاه هم مثل همکارش خمینی کمونیستها را شکنجه میکرد و میکشت!سرمایه داری که دین یکی از ابزار فریب توده های نادان و ناآگاه برای آن میباشد و کمونیزم دشمن هم هستند. چرا؟ برای اینکه  کمونیزم علم است و بیدارکننده مردم ستمدیده و راه های علمی مبارزه با ستمگران و ستمگری و جهل و خرافه را نشان میدهد وسرمایه داری وانواع  دین هایش دشمن کمونیزم است و دینهایش "خواب کننده و به خلسه برنده" مردم ستمدیده! دینها تمام دینها در راستای منافع ثروتمندان چپاولگران و جنایتکاران متجاوز به حقوق بینوایان، ستمدیدگان را به صبر و شکیبایی در برابر ستمگران و ظالمان دعوت کرده و آنها را به " بهشت دورغین" وعده میدهد در حالیکه مفتخوران و زورگویان و غارتگران در " بهشت واقعی" و از غارت دسترنج  زحمتکشان پروار میشوند! به همین دلیل هم هست که افرادی مثل شما حتی از مطالعه آثار علمی مارکس و انگلس و لنین وحشت دارند.

 

این ها را همه را قبول دارم اما با این آقای مارکس که فیلسوف هم بوده مخالفم و این عقیده ی شخصی ام است و ربطی به مذهب و ..... ندارد و تنها نظر شخصی خودم است.

 

 برایان گرامی!نمردیم و دیدیم که بالاخره یکی هم در دنیا پیدا شد که از " نظر شخصی" با مارکس مخالف باشد! دوست دانشمند من، نظراتتان را کمی بر محور علم و غیرشخصی استوار کنید تا بتوانید از آنها درست دفاع کنید، پس قبول کردید که ماهی سیاه کوچولو از " قرآن" شما گرفته نشده! 

 

بله می دانم منظور شما چیست و من هم منظورم همان بود اما نتوانسته بودم درست بیان کنم ، در ضمن نه خیر بنده کار نمی کنم چون یک دانشمندم و کتابهایی را که خوانده ام هم به دلیل بیکاری بوده نه اینکه وقت خود را به بطالت بگذرانم البته در حال حاظر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در یک رشته ی مهندسی هستم

از طبقه ی کارگر و سرمایه دار نیستم اما مسلمان که هستم پس باید به فکر آنان هم باشم ، تن فروشان زن هم از روی فقیر بودن به این کار دست می زنند که البته چندین نفرشان را با کمک مالی که همان صدقه ای که شما قبول ندارید و حتی نام صدقه در قرآن آمده می توان به پاکدامنی برگرداند اما برخی دیگرشان که از روی شهوت به این کار دست می زنند همان بهتر که از طریق شرع به حالشان رسیدگی شود و لااقل کارشان شرعی باشد که همان ازداج موقت است

 در آخر از همه ی دوستان می خواهم با دقت به این نوشته ها فکر کنند و عجولانه تصمیم گیری نکنند.

برایان! فحشا که ناشی از اخلاقیات ریاکارانه بورژوازی( طبقه توانگر ظالم) از دیرباز در تمام جوامع رواج پیدا کرده. چطوری؟  بدین ترتیب که یک فئودال، یک زمین دار، یک ثروتمند،  دختر یا زنی اکثرآ از طبقه تهیدست را برای ارضای امیال حیوانی خود مورد تجاور قرار میداد، برای اینکه آن دختر و زن، و نیز برادر و پدر و همسر آن دختر یا زن اعاده حیثیت نکنند، آن " توانگر ظالم و تجاوزگر" توسط نوکرانش آن دختر یا زن را در جامعه " رسوا" میکرد. چطوری؟ به مردم میگفت که آن دختر یا زن " فاحشه" است و با مردان دیگر " همخوابگی" میکند تا به این وسیله آن دختر یا زن را " رسوا و بد نام" کند! آن مرد ثروتمند ظالم ستمگر نه تنها دورغ میگفت نه تنها زور میگفت نه تنها تهمت میزد بلکه " اخلاقیات ریاکارانه " را نیز توسط نوکرانش در جامعه رواج میداد، و هر مردی که دستش به دهانش میرسید و یا عنوان و مقامی داشت همین کار را به دختران و زنان بینوا و فقیر انجام میداد،بهمین علت هم لنین میگوید که اینگونه زنان در سیستم سرمایه داری مورد ستم مضاعف قرار گرفته اند!

 نمونه این ستم را میتوان هم دررژیم منفور قبلی در جامعه مشاهده کرد و هم دررژیم منفور فعلی  در میان ملاها و صاحب منصبان مشاهده کرد، زنی میگفت که برای طلاق همسرم به داداگاه مراجعه کردم، رئیس دادگاه که " ملا" هم بود به من میگفت که چرا میخواهی طلاق بگیری، با شوهرت باش و با من هم باش!!!! 

 من از همه دوستان تقاضا دارم که مطالعه کنند، قرآن یا هر کتاب دینی را میخوانید این انتخاب شخصی شماست و تمایلات مذهبی شما به خودتان مربوط میباشد، اما کمونیزم علم است، علم شرایط رهایی از بند بهره کشی و زورگویی و ظلم! علم برابری حقوقی زن و مرد است! علمی ست که به زنان میآموزاند که اختیار تن شان به عهده خودشان است ونه هیچ کس دیگری تحت هر عنوانی! که به زنان میاموزاند که برای رهایی خود از بند جهل و خرافه  و ارتجاع باید خود را مسلح به سلاح علم کنند تا هر بی سرو پایی تحت هر عنوانی نتواند از آنان سوء استفاده کنند! دوست دانشمند برایان! شما آنقدر از کمونیزم، که آنرا نه مطالعه کرده اید و نه شناخت درستی از آن دارید هراس دارید - و هر آنچه  که از کمونیزم میدانید همانی ست که ملا های بیسواد جیره خواران امپریالیستها روز و شب بالای مبنر و یا در حوزه های " غیر علمیه" مشغول ترویج به طلبه ها در قم و سایر مکانهای " مطلوب امپریالیستها" هستند، وحشت دارید و فکر میکنید دوستانی که ایمیلهای من و شما را میخوانند فورا " کمونیست" میشوند وبهمین دلیل هم میگویید دوستان " عجولانه " تصمیم نگیرید! راستش آن کسی که با خواندن چند سطر نوشته من " کمونیست" شود مطمئن باشد که با چند سطر نفر دیگری " ضدکمونیست" میشود! کمونیزم را باید مطالعه کرد و آموخت، هستند کسانی که " یک شبه مثل طرفداران فردی بنام منصور حکمت"  که خود را کمونیزم نامیدند، کسانی که جز فحاشی به دین و خدا و پیغمبر و البته فقط هم دین اسلام هنر دیگری ندارند، اینها همانطور که یک شبه کمونیزم شدند یک شبه هم دوباره " شیعه  یا سنی یا جهود و بهایی میشوند! کمونیست بودن یعنی مسئول بودن، یعنی مدام مطالعه کردن و با جهل و خرافه ، ستم و زور ، بی عدالتی و نابرابری ، استثمار و خفقان تحت هر لوا و رژیمی بصورت علمی و آگاه کردن توده های تخت ستم مبارزه کند!دوستان عزیز هر دینی که دارید داشته باشید و دین تان را برای خودتان محفوظ بدارید، آنچه به شناخت آن نیاز حیاتی ست شناخت امپریالیسم است، راههایی فریبکاری آنرا بشناسید، اگر به درک علمی و شناخت درست از امپریالیستها برسید هرگز به هیچ مزدور و نوکر آن تحت هر لوا و رژیمی اجازه نمیدهید که هم وطن را بفروشند و هم دسترنج هموطنان را!  در خاتمه بد نیست از خودتان بپرسید که چطور است که مثلا در انگلیس که هم بهایی هست و هم سنی و هم شیعه و هم بودایی و مسیحی در کنار یکدیگر در همان سیستم زالو صفت سرمایه داری زندگی میکنند اما به ایران ما که میرسد خمینی را علم میکنند که همه را از دم تیغ " اسلام" بگزراند؟؟؟؟ امپریالیسم را بشناسید

بار دیگر از حوصله تمام شما عزیزان سپاسگزارم. و از شما برایان گرامی نیز

مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع و رژیم های مزدور آن تحت هر لوا و رژیمی

--- On Mon, 15/2/10, brayan white <brayan66_87@yahoo.com> wrote:


From: brayan white <brayan66_87@yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks] لاله های سرخ:آذرخش/ پایان گفتگو با کامران
To: farsibooks@yahoogroups.com
Cc: persianbooks@yahoogroups.com
Date: Monday, 15 February, 2010, 14:20

 
 

 

با سلام خدمت دوستان گرامی و کامران عزیز

من قبل از هر چیزی از شما معذرت می خواهم اگر باعث ناراحتی شما شده ام

برادر من ، در چندین ایمیل قبل که من گفتم کارهای این رژیم منفور هیچ کدام ربطی به اسلام ندارد و این رژیم فقط دارد اسم اسلام را یدک می کشد 

پس کمی تامل کن و اگر ناراحت هم شدی هیچ مساله ای ندارد باشد که خوانندگان خود تشخیص دهند

پاسخ من با رنگ سبز است 

در مورد این یک ایمیل توضیحاتی هست که باید بدهم و آن اینکه

 اول - کامران عزیز من هیچ کجا نگفته ام که شما قرآن نخوانده اید و یا اینکه با خواندن قرآن برای شما نان و روزی تهیه می شود منظور من از کامل بودن قرآن این است که اگر شما همه ی این کتاب هایی که انگلس و مارکس و دیگران که خودتان معرفی کردید را در مقام مقایسه با قرآن قرار دهید خواهید دید که آن نویسندگان ابتدا مطالبی کوچک و سطحی از قرآن را خوانده اند و برداشت خود را به صورت علم در کتاب های خود آورده اند .

با استناد به کدام نوشته چنین ادعایی دارید که انگلس و مارکس و لنین برداشت خود را از " قرآن" به صورت علم در آورده اند؟ فقط یک نمونه بیاورید که بشود حرفهای شما را " جدی " گرفت! در غیر اینصورت لطفا نه وقت خودتان، نه وقت بنده و نه وقت دوستان را در گروه تلف نفرمایید

در این مورد اگر شما خودتان به قول خودتان همه ی کتابهای مارکس و انگلس و دیگران را خوانده باشید و قرآن را نیز با دقت خوانده باشید خود متوجه می شوید پس من فقط استناد می کنم به یک آیه از قرآن تا متوجه شوید و امید وارم که ما بقی را خودتان پی گیری کنید

خداوند در بسیاری از آیات قرآن آورده "فی مشارق الارض و مغاربها" یعنی "در مشرقهای زمین و مغربهای آن" که همه ی دنیا می دانند که قرآن متعلق به 1400 سال پیش است ، اما گالیله در چه زمانی متوجه گردیدن خورشید به دور زمین و گرد بودن زمین شد ؟ حدود 500 سال پیش بنابراین طبق اسنادی که در همین اینترنت می توانید به دنبال آن باشید ، گالیله که حدود 900 سال بعد از قرآن این موضوع را فهمیده البته به کمک علم خود و خواندن علم گذشتگان چیز عجیبی متوجه نشده پس چرا توسط کشیشان مسیحی شکنجه شد و حتی تا پای مرگ هم پیش رفت اسنادی تاریخی می گید که آن علمی از قبل وجود داشته و گالیله را به فکر بررسی در این مورد انداخته همان آیات ترجمه شده ی قرآن بوده است

 

و این هیچ ارتباطی به مسئله ی طبقات جامعه ندارد

چه چیزی به طبقات ربط ندارد؟ آیا طبقه ثروتمند و طبقه فقیر و طبقه متوسط در جامعه داریم یا خیر؟ اساسا شما چرا اینهمه علاقه دارید که از قرآن و دین حرف بزنید؟ مگر همین حکومت اسلامی شما نیست که هموطنان بهایی را به جرم " کافر" بودن میکشد؟ از تحصیل محروم میکند؟ چند هزار کمونیست را به جرم " محارب با خدا" کشتند؟ چند هزار مجاهد را به جرم " منافق" کشتند؟ چند هزار کرد را در کردستان به جرم کرد بودن کشتند؟ چند هزار بلوچ را به جرم بلوچ بودن این رژیم اسلامی کشت؟

 

منظورم همان دین و عقیده و علم است که ارتباطی به فاصله ی طبقاتی ندارد

در مورد فرقه ی بهایی که من و دین من و عقیده ی من بی تقصیر است و این افراد تند رو هستند که با نام اعتقادات من این اعمال را مرتکب می شوند

علاقه ی من به بحث در مورد دین و عقیده هم به این دلیل است که ثابت کنم که افرادی در همین کشور هستند که مسلمان تر از رفسنجانی ها و احمدی نژاد ها هستند اما با آنها و عملکرد سیاسیشان مخالفند و اتفاقا در اقلیت هستند چون قشر تحصیلکرده و دانشگاهیان را تشکیل می دهند

 

دوم - کامران عزیز به نظر من این قضیه که از ابتدا هیچ سرمایه دار و هیچ کارگری نباشد و دنیا گلستان شود ، کمی غیر عادی است چون حالا که هر دوی آنها هستند !! و کاری جز از بین بردن آن سرمایه داران و تقسیم ثروتشان بین کارگران باقی نمانده است البته مشروط بر اینکه خود مقسم این ثروت ها را به جیب مبارک خودش نزند.

از ابتدا هیچ سرمایه دار و هیچ کارگری نباشد یعنی چه؟ چه کسی گفته ؟ از نظر شما سرمایه دار زالو صفت کارگر کارگر را استثمار(مورد بهره کشی) قرار دهد دنیا گلستان است و عادی؟ چه کسی گفته که سرمایه داران را از بین ببرند؟ چه کسی گفته ثروتشان را بین کارگران تقسیم کنند؟ مبارزه طبقاتی یعنی تغییر سیستم سرمایه داری به کمونیزم! نه " کشتن" سرمایه داران !! امید که مسئله به این سادگی را متوجه شوید!

از ابتدا سیستم سرمایه داری نباشد یعنی اینکه در همان ابتدای حکومت مثلا جمهوری اسلامی که هیچ کس سرمایه دار زالوصفت نبود سیستم کمونیزم می آمد و شکل می گرفت اما حالا که هم سرمایه دار زالوصفت وجود دارد و هم کارگر بیچاره در این تغییر سیستم هم کارگر بیچاره بدبخت تر می شود و هم سرمایه دار سرمایه اش از دست می رود تا مثلا با گذشت چندین سال دوباره حالت عادی به کشور برگردد ، مگر همین آقای احمدی نژاد شعار مرگ سرمایه داری در 22 بهمن را نداد که الان 90 در صد مردم را به زیر خط فقر برده با آن سیاستش و با آن اقتصاد دانان مفت خورش

 

در ضمن اگر کمونیزم مخالف سرمایه داری است ، بنابراین دنیای صنعت و تکنولوژی و اقتصاد و ... که در دنیای سرمایه داری رو به رشد است ، چه می شود ؟  

دوست گرامی! تا رسیدن به کمونیزم  سیستم سرمایه داری " یک شبه" از بین نمیرود، دقت کن گفتم سیستم سرمایه داری و نه " سرمایه داران"!  سرمایه دار فرد یا شخص است سرمایه داری سیستم و یا به عبارتی یک نوع سیستم اقتصادی ست که تعریف آن میشود: بهره کشی انسان توسط انسان! انسان اولی کارگر است و انسان دومی سرمایه دار! توجیه شدید؟ ضمنا،عامل رشد این دنیای صعنت و تکنلوژی که " سرمایه داری" نیست، انسانها هستند، که اتفاقا اکثر طبقه کارگر هستند، یعنی برای کارفرما برای رئیس کار میکنند و " حقوق " میگیرند! انسانها که از بین نمیروند، سیستم اقتصادی سرمایه داری یعنی سیستم " سوجودیانه" از بین میرود! منظورت از رشد " اقتصادی" ثروتمندتر شدن رفسنجانی های دزد و زالوصفت و جانی ست و فقیر تر شدن طبقه کارگری که مجبور است به جای یک شیفت دو شیفت کار کند؟ شما به این میگویید " رشد اقتصادی"؟  

 

من در مورد تنها ایران صحبت نکردم که رشد اقتصادی ندارد ، بلکه رشد اقتصادی تمام دنیا را مورد نظر داشتم مثلا شما فکر می کنید که اروپا و آمریکا اگر سیستم کمونیزم داشتند آیا با رکود اقتصادی دنیا مواجه نمی شدند ؟ یا اگر هم می شدند می توانستند دوباره خود را جمع و جور کنند ؟ فکر نمی کنم چون ای سرمایه داران زالو صفتشان بودند که به آنها کمک کردند و آنها را از این مهلکه نجات دادند

سوم - بحث اعتقاد و دین در مردم است که کمونیزم آن را عامل جدایی انسان ها می داند ، اما باز هم شما پاسخ این سوال را ندادید که آیا خود کمونیزم با نامگذاری بخشی از افراد به نام کمونیست قسمتی از مردم را از دیگران جدا نکرده است ؟

براین گرامی! آیا طبق قرآن یک مسلمان منزل یک بهایی یا یک بی دین ، یا یک مسیحی یا یک جهود " نماز" میخواند؟ غذا میخورد؟ با او دست میدهد؟ واقعا این سی سال (22 سال) شما " خواب" بودید؟ ندید دین مبین اسلام با دینهای دیگر بخصوص هموطنان بهایی ما چه کرد؟ بیین برایان ، کمونیزم میگه هیچ چیزی نباید مانع جدایی انسانها از یکدیگر شود! هیچ جیزی مثل جنسیت، که الان اتوبوسها را زنانه و مردانه کردند، هیچ چیز مثل دین که بهایی ها را از تحصیل محروم کرده اند، هیچ چیزی مثل زبان که باعث جداسازی قوم ها مثل ترک و کرد و بلوچ میشود، و..... کمونیزم میگه دینها حق ندارن از کمکهای " دولتی" برخوردار باشند! ملاها و سایر نمایندگان دین مختلف که  مفتخوری میکنند نیز باید مثل سایر مردم کار کنند تا امرار معاش کنند.

اولا که فرقه ی بهائیت خود از دل اسلام به وجود آمد امید وارم که این را دیگر بدانی که بهاءالله خود یک مرجع تقلید مانند خامنه ای و .... بود و از ادعای نایب امام زمان بودن به کمک انگلیس منفور به پیغمبری رسید و فرقه ی بهئیت را به وجود آورد و قدمت آن به 200 سال نمی رسد

کدام جداسازی مگر شما تا به حال به شهر های مختلف ایران سفر نکرده اید تا ببینید که مردم این شهر ها چگونه با یک غریبه برخورد می کنند من تقریبا به نیمی از شهر های ایران مسافرت کرده ام و هیچ گونه جدایی بین آداب و رسوم و فرهنگ و دین و اعتقاد و ..... این مردم ندیده ام اگر جدایی اتوبوس های مردانه و زنانه مد نظر شماست که آن هم به خواست خود همین مردم "اکثریت مردم" بود و نه کس دیگر

باز هم می گویم جنایات انجام شده توسط این رژیم که نام اسلام را دارد هیچ ارتباطی با اصل دین ندارد

در همین قرآن هم آورده شده که با مسیحیان و یهودیان و پیروان سایر ادیان و کلا هر شخص دیگری با احترام برخورد کنید و به عقیده ی او احترام بگذارید

امیرالمونین علی (ع) اگر با همه ی مردم اعم از یهودی و مسیحی و ..... با نیکی برخورد نمی کرد که عدالتش لطمه می خورد و حکومت عدالت مندانه اش زبان زد مردم در تمام دوران نمی شد

 

 

عقیده ی شخصی من می گوید فاصله ی بین مردم نه تنها با دین و عقیده و ملیت و نژاد از هم زیاد نمی شود بلکه آنها را به هم نزدیکتر می کند چون یک جامعه فقط یک خانواده نیست و میتواند وسیع تر از آن حتی می توان به یک کشور یا یک قاره مانند اروپا که در فرهنگ تقریبا یکی هستند ، باشد

شما در ایران تشریف دارید؟ بازهم تکرار کنم؟ چه بر سر خلق کرد این رژیم " اسلامی" آورد؟ چه سرکوب و کشتاری از کردها در کردستان کرد؟ چه مشکلاتی برای سنی ها که بوجود نیاوردند؟ کجای این دین شما هموطنان بهایی وکمونیستها را به سایر هموطنان نزدیک کرد؟ به گورستانهای خاوران در ایران سری بزنید تا متوجه شوید که این رژیم " اسلامی" شما چه نزدیکی بین مجاهد و کمونیست و بهایی ایجاد کرد البته در " گورستان"! و نه در زندگی روزمره! شما چه اصراری بر این دارید که سیستم حکومتی " دینی" باشد؟

بله من در ایران زندگی می کنم و از این حکومت اسلامی دروغین هم بیزارم اما بدانید که عقیده ی مردم است که آنها را به هم نزدیک می کند و مثلا اگر حکومتی بیاید که اسلامی هم نباشد مانند زمان شاه ، و کلی هم تبلیغ برای بهائیت و کمونیزم و..... راه بیندازد ، مردمی که بر عقیده ی خود مبنی بر مسلمان بودن متکی هستند باز هم نمی پذیرند و همچنان جدا جدا به آن صورت که شما می گویید باقی خواهند ماند اما در عین حال همین عقیده باعث شده که وقتی من فارس زبان به آذربایجان سفر می کنم افراد آنجا که هم عقیده ی من هستند با من بسیار احساس نزدیکی می کنند و من هم همین حس را دارم پس بحث جدایی مردم توسط دین و ملیت از بین می رود

 

چهارم - بحث مطالعه است که در این مورد هم سوالی دارم و آن اینست که آیا فردی که همه ی کتابها را در همه ی زمینه ها مطالعه کرده باشد ، بهتر می تواند تفکر کند یا فردی که فقط یک نوع کتاب یا کتابهای یک نویسنده ؟قطعا کسی که انواع مختلف کتب آسمانی و غیر آسمانی را مطالعه کرده و با دقت در آنها تفکر کرده باشد بهتر می تواند تصنین گیری کند ، پیشنهاد می کنم که شما نه از صبح تا شب بلکه فقط یک ربع ساعت با دقت و با تفکر زیاد در معانی بعضی از آیات قرآن دقت کنی تا متوجه شوی که ماهی سیاه کوچولو که شما فکر می کنی بنده آن را نخوانده ام سر منشا از کجا دارد و همه ی مردم دنیا غیر از مسلمانان علوم مختلف دنیا را از کجا استخراج کرده اند و ما که فقط نام مسلمان بر روی خود گذاشته ایم در چه افکاری هستیم .

دوست گرامی! مارکس یک فیلسوف بود نه مثل من و شما که چهار تا کتاب خوانده ایم( البته شما 22 هزار تا بنا به گفته خودتان خوانده اید) و " عرش" را سیر میکنیم!! مشکل او مشکل " دین " نبود او معتقد بود که دین " افیون" ملتهاست! خواهش میکنم اینرا سعی کنید بفهمید! مسئله مارکس معضل سیستم " اقتصادی استثمارگرانه یا بهره کشی انسان توسط انسان" بود که اسمش " سرمایه داری" ست! درست! سرمنشاء ماهی سیاه کوچولو از کجاست؟ با دلیل و سند اینرا ثابت کنید؟ وگرنه با عرض مغذرت حرف ها را بهم " باقتن" میشود کاری که ملاهای مفتخور بالای منبرها سالهاست انجام میدهند و به دغل و فریب کاری مفتخوری میکنند! برایان گرامی! بجای یک ربع قرآن خواندن اگر وقت کردم موسیقی دلخواهم را گوش میکنم و یا در طبیعت قدم میزنم!

 

این ها را همه را قبول دارم اما با این آقای مارکس که فیلسوف هم بوده مخالفم و این عقیده ی شخصی ام است و ربطی به مذهب و ..... ندارد و تنها نظر شخصی خودم است 

فکر کنم اینبار تقسیم بندی مطالب خوب بوده باشد به هر حال من هنوز بیش از 22 سال از عمرم نمی گذرد اما بیش از 22 هزار کتاب خوانده ام و در هر زمینه ای ، اما اگر نتوانسته ام منظورم را برای شما درست بیان کنم از شما معذرت می خواهم.

برایان گرامی! باعرض مغذرت باید عرض کنم کسی که 22 هزار کتاب خوانده است فرق بین سیستم اقتصادی و شخص را بخوبی باید بداند! ضمنا شما کار نمیکنید؟ این 22 هزار کتاب را در چه " زمانی" خوانده اید؟ بهرو کتابخواندن به معنای درست نوشتن و یا هنر نویسندگی نیست، اما قطعا به درک معانی واژه ها کمک میکند!در خاتمه شما که طبق گفته خودتان نه " سرمایه دار" هستید و نه ثروتمند، چرا غصه ثروتمندان و سرمایه داران دزد و چپاولگر را میخورید؟ نگران حال زنانی که برای یک لقمه نان مجبور میشوند طبق فرامین " فقه اسلامی" تن خود را بفروشند باشید

از توجه تمام دوستان و حوصله شان ممنون هستم

بله می دانم منظور شما چیست و من هم منظورم همان بود اما نتوانسته بودم درست بیان کنم ، در ضمن نه خیر بنده کار نمی کنم چون یک دانشمندم و کتابهایی را که خوانده ام هم به دلیل بیکاری بوده نه اینکه وقت خود را به بطالت بگذرانم البته در حال حاظر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در یک رشته ی مهندسی هستم
از طبقه ی کارگر و سرمایه دار نیستم اما مسلمان که هستم پس باید به فکر آنان هم باشم ، تن فروشان زن هم از روی فقیر بودن به این کار دست می زنند که البته چندین نفرشان را با کمک مالی که همان صدقه ای که شما قبول ندارید و حتی نام صدقه در قرآن آمده می توان به پاکدامنی برگرداند اما برخی دیگرشان که از روی شهوت به این کار دست می زنند همان بهتر که از طریق شرع به حالشان رسیدگی شود و لااقل کارشان شرعی باشد که همان ازداج موقت است
 
 
در آخر از همه ی دوستان می خواهم با دقت به این نوشته ها فکر کنند و عجولانه تصمیم گیری نکنند
 
پس از آنکه پیراهن یوسف را به رخسارش(یعقوب(ع)) افکندند دیدگانش روشن شد و گفت : به شما نگفتم که از لطف خدا به چیزی آگاهم که شما نیستید؟ / قرآن- سوره ی یوسف - آیه ی 96 


--- On Mon, 15/2/10, brayan white <brayan66_87@ yahoo.com> wrote:


From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks] لاله های سرخ : آذرخش /ادامه ی گفتگو با کامران2
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Monday, 15 February, 2010, 4:02

 


با سلام خدمت دوستان گرامی و کامران عزیز

 

در مورد این یک ایمیل توضیحاتی هست که باید بدهم و آن اینکه

 اول - کامران عزیز من هیچ کجا نگفته ام که شما قرآن نخوانده اید و یا اینکه با خواندن قرآن برای شما نان و روزی تهیه می شود منظور من از کامل بودن قرآن این است که اگر شما همه ی این کتاب هایی که انگلس و مارکس و دیگران که خودتان معرفی کردید را در مقام مقایسه با قرآن قرار دهید خواهید دید که آن نویسندگان ابتدا مطالبی کوچک و سطحی از قرآن را خوانده اند و برداشت خود را به صورت علم در کتاب های خود آورده اند

و این هیچ ارتباطی به مسئله ی طبقات جامعه ندارد

دوم - کامران عزیز به نظر من این قضیه که از ابتدا هیچ سرمایه دار و هیچ کارگری نباشد و دنیا گلستان شود ، کمی غیر عادی است چون حالا که هر دوی آنها هستند !! و کاری جز از بین بردن آن سرمایه داران و تقسیم ثروتشان بین کارگران باقی نمانده است البته مشروط بر اینکه خود مقسم این ثروت ها را به جیب مبارک خودش نزند

در ضمن اگر کمونیزم مخالف سرمایه داری است ، بنابراین دنیای صنعت و تکنولوژی و اقتصاد و ... که در دنیای سرمایه داری رو به رشد است ، چه می شود ؟

سوم - بحث اعتقاد و دین در مردم است که کمونیزم آن را عامل جدایی انسان ها می داند ، اما باز هم شما پاسخ این سوال را ندادید که آیا خود کمونیزم با نامگذاری بخشی از افراد به نام کمونیست قسمتی از مردم را از دیگران جدا نکرده است ؟

عقیده ی شخصی من می گوید فاصله ی بین مردم نه تنها با دین و عقیده و ملیت و نژاد از هم زیاد نمی شود بلکه آنها را به هم نزدیکتر می کند چون یک جامعه فقط یک خانواده نیست و میتواند وسیع تر از آن حتی می توان به یک کشور یا یک قاره مانند اروپا که در فرهنگ تقریبا یکی هستند ، باشد

چهارم - بحث مطالعه است که در این مورد هم سوالی دارم و آن اینست که آیا فردی که همه ی کتابها را در همه ی زمینه ها مطالعه کرده باشد ، بهتر می تواند تفکر کند یا فردی که فقط یک نوع کتاب یا کتابهای یک نویسنده ؟

قطعا کسی که انواع مختلف کتب آسمانی و غیر آسمانی را مطالعه کرده و با دقت در آنها تفکر کرده باشد بهتر می تواند تصنین گیری کند ، پیشنهاد می کنم که شما نه از صبح تا شب بلکه فقط یک ربع ساعت با دقت و با تفکر زیاد در معانی بعضی از آیات قرآن دقت کنی تا متوجه شوی که ماهی سیاه کوچولو که شما فکر می کنی بنده آن را نخوانده ام سر منشا از کجا دارد و همه ی مردم دنیا غیر از مسلمانان علوم مختلف دنیا را از کجا استخراج کرده اند و ما که فقط نام مسلمان بر روی خود گذاشته ایم در چه افکاری هستیم

فکر کنم اینبار تقسیم بندی مطالب خوب بوده باشد به هر حال من هنوز بیش از 22 سال از عمرم نمی گذرد اما بیش از 22 هزار کتاب خوانده ام و در هر زمینه ای ، اما اگر نتوانسته ام منظورم را برای شما درست بیان کنم از شما معذرت می خواهم

 

شما مردم فرزندان نوح (ع) هستید که ما چون طوفان دریا طغیان کرد(به فرمان ما) شما را به کشتی نشاندیم تا مایه ی پند و عبرت شما مردم قرار دهیم و لیکن گوش شنوای هوشمندان، این پند و تذکر را تواند شنید / قرآن - سوره ی حاقه - آیات 11و12 


--- On Sun, 2/14/10, Kamran <tavakol_k@yahoo. com> wrote:


From: Kamran <tavakol_k@yahoo. com>
Subject: Re: [farsibooks] لاله های سرخ : آذرخش /ادامه ی گفتگو با کامران
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Cc: "persianbook" <persianbooks@ yahoogroups. com>, "Samad" <mahi_siah_kocholo@ yahoogroups. com>
Date: Sunday, February 14, 2010, 2:13 PM

 

برایان گرامی سلام متقابل خدمت شما

ممنون ازتوجه شما و رعایت نکاتی که مطرح شده بود.

 ببین برایان ، طبقه  به گروه های مختلف بشر که سلایق و علایق مشترک دارند و بدلیل اینکه شرایط مشترکی را تجربه میکنند اتلاق میشه. طبقه کارگر برخی وقتا "پرولتاریا" که یک واژه فرانسوی ست نیز نامیده میشه، که شمامل مردمی میشود که بایستی برای فرد دیگری کار کنند تا با آن " پول" دریافت کرده تا بتوانند زنده بمانند. این طبقه شامل کارگران کارخانه ها، تعمیرکارها، آشپزها، ظرفشورها، منشی ها، کارکنان آتش نشانی، و غیره میشود.

بدون در نظر گرفتن عنوانهای استخدامی دولت، کارگران موقت، یا کارگران قراردادی، نیز یکی از اعضای طبقه کارگر محسوب میشوند برای اینکه آنها با استفاده از دستها  و یا فکرشان برای دریافت حقوق هفتگی یا ماهیانه کار میکنند برای اینکه هزینه های زندگیشان (مثل غذا، پوشاک، مسکن ، درمان، حمل و نقل ، تفریح) را پرداخت کنند.

طبقه کارگر شامل کسانی که کارنمیکنند و زحمتی نمیکشند مثل کارفرماها، صاحبخانه ها که خانه های خود را اجاره میدهند... نمیشود اینها شامل طبقه سرمایه دار محسوب میشوند چرا که آنها زندگی شان متمرکز بر دارایی آنها ( سرمایه ) که برداشت از سود حاصل از کار و تلاش طبقه کارگر است زندگی میکنند.

هر چه که صاحبان " سرمایه" حریص تر میشوند در نتیجه " بهره کشی" بیشتری از طبقه کارگر کرده تا " سود" بیشتری به جیب بزنند! مثلا اگر امروز کسی بجای یک خانه مسکونی که خود در آن ساکن است خانه دیگری بخرد و بعد اجاره دهد و " سود" حاصل از اجاره خانه اش " زیر دندانش" مزه کند در صدد خرید خانه دیگری برمیاید و به همین ترتیب حرص و آز است که یکی میشود رفسنجانی زالو صفت! اصولا مالکیت خصوصی و خصوصی سازی از معضلات خانمانسوزی ست که گریبان طبقه کارگر را میگیرد.

در نیتجه حرص و آز معنویت و انسانیت از جامعه رخت بر میبندد و وقتی "پول " شد معیار ارزشها، همانطور که هر روزه شاهد این موضوع هستیم، آنوقت روابط خواهر و برادر ، فرزند و اولیاء، همسایه و همسایه دوست و فامیل بهم خورده، همه چیز با معیار پول سنجیده میشود، اخلاقیات ریاکارانه و دورغ در جامعه رواج بیشتر پیدا میکند فکر میکنم در حال حاضربشدت همه شاهد این قضیه هستیم! هر کسی به " هر بهاء " یی میخواهد " سرمایه" یی بهم زند، چرا ؟ چون " دستمزدش" کفاف هزینه های زندگی اش را نمیکند! خیلی از اوقات شوهر در یک شهر دیگر کار میکند و زن در شهر دیگر ساکن است، فرزندان اغلب از خانواده ها دور هستند و اصولا کانون خانواده تقریبا از هم پاشیده میشود!

برایان گرامی، چرا فکر میکنی که من قران را نخوانده ام! چرا اصولا فکر میکنی که قرآن کامل ترین کتاب دنیاست؟ این " کامل" از کجا ناشی میشود؟ دوست خوب من نه با خواندن قران نه با خواندن انجیل و تورات و سایر کتب دینی سوپر مارکت محل به من نان وگوشت و تخم مرغ بدون کار کردن و زحمت کشیدن و  " پول" درآوردن نمیفروشد! اما من دو کتاب به شما معرفی کرده ام که خواندن آن شما را " کمونیست" نمیکند، اما با تاریخ دوره های مختلف "تمدن " و طبقات و مالکیت خصوصی آشنا میشود( کتاب منشا خانواده اثر انگلس)! و کتاب سرمایه البته جلد دوم آن که اثر مارکس است! در کتاب سرمایه (کاپیتال) شما به چگونی رشد سرمایه ، سود و کار و دستمزد و مسایل علمی دیگر آشنا میشوید!

اشتباه نکن! کمونیزم به سرمایه دار زالوصفت نمیگوید تو بیا ثروتی که از مکیدن شیره جان طبقه کارگر بهم زده ای را بین کارگران تقسیم کن و بعد دوباره به مکیدن شیره جان طبقه کارگر ادامه بده!کمونیزم علم شرایط رهایی طبقه کارگر از بند استثمار و زور و ستم است! کمونیزم با انباشت ثروت که حاصل سود است در دست " فرد" مخالف است. و اساسا با " صدقه " و " خیریه" نیز مخالف! برایان گرامی اگر من خود را در اتاقی حبس کنم و صبح تا شب و شب  تا صبح قرآن، یا هر کتاب دینی دیگر را بخوانم نه نانی از آسمان برایم ریخته میشود ونه اجاره خانه ام و نه پوشاک وغیره ! آنچه که من نیاز دارم مطالعه، آگاهی ، دانش و علم برای بهبود و دگرگونی وضعیت زندگی موجود است! بهمین دلیل هم هست که دین امر شخصی آدمها میتواند باشد!

صمد بهرنگی و" مریم فیروز"!  برایان گرامی! مریم فیروز یک توده یی بود! که در رژیم موجود فعلی نیز به سفارش وزارت " اطلاعات" کتابی بنام " خاطرات مریم فیروز هم منتشر کرد. درست است که رژیم منفور فعلی مریم فیروز را هم زندانی کرد و در زندان مزدوران رژیم به او " فاحشه و رئیس فاحشه" میگفتند درست مثل همین پیام " غیر مزدور" ، اما نظرات او با نظرات صمد بهرنگی زمین تا آسمان تفاوت دارد چرا این " تشابه" ها را استفاده میکنی شاید که عدم شناخت شما از هر دوی آنها باشد!  صمد بهرنگی کجا گفته که ثروتمندان ثروتشان را بین کارگران تقسیم کنند؟ حداقل اگر کتاب بیست و چهار ساعت خواب و بیداری  و ماهی سیاه کوچولو را خوانده باشی نظرات سیاسی صمد بهرنگی را متوجه میشوی! راستش من هرگز استالین و صمد بهرنگی را در یک جایگاه نمیبینم و قرار نمیدهم باز هم چرا شما اینکار را میکنی بحساب ناآگاهی شما از آنها میباشد! و برای اینکه بتوانی بحثهایت را در مورد اظهار نظر در مورد کمونیزم و کمونیستها به درستی پیش ببری تنها توصیه من مطالعه میباشد و گرنه این حالت بیشتر به " مصاحبه" کردن شبیه است تا " بحث" کردن ! 

برایان گرامی من با تمام پراکندگی مطالبی که شما در ایمیلت مطرح کردی سعی کردم که مطلبم را جمعبندی کنم که زیاد از محور " بحث" دور نشود!در اینجا با  تشکر از حوصله شما وسایر خوانندگان محترم ایمیلها این بحث را به پایان میبرم! به نظرم اگر شما کمی در مواردی که اشاره کردم مطالعه کنید بحثهایمان غنی تر خواهد شد و مطمئنا سایر دوستان و رفقایی که در گروه ها هستند نیز میتوانند به گسترده شدن بحث ها دامن بزنند. اگر مایل بودی که به بحث " معینی" ادامه دهیم مستلزم آن مطالعه و دسته بندی مطالب بحث میباشد.

امید که مطالعه را فراموش نکنی/ با احترام .

چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ میکنیم و هرگز نمی گوییم که چگونه آن یکی " بینوا" شد و این یکی " توانگر" که سینه جلو دهد و سهم بسیار ناچیزی از  ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم های بدبخت بیچاره ای مثل تو دستگیری میکنم البته اینهم محض رضای خداست والا تو خودت آدم نیستی

(رفیق صمد بهرنگی دوست و یاور بچه های کارگران و محرومان)

--- On Sat, 13/2/10, brayan white <brayan66_87@ yahoo.com> wrote:


From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
Subject: [farsibooks] لاله های سرخ : آذرخش /ادامه ی گفتگو با کامران
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Saturday, 13 February, 2010, 13:00

 

با سلام خدمت دوست عزیزم کامران

قبلا از شما بابت عوض کردن موضوع ایمیل ها معذرت می خواهم ولی دلیل عوض کردن آن از طرف من فقط برای تشخیص ایمیل های من از ایمیل های شما برای دوستان بود اما حالا که شما دلیل نام گذاری را گفتید من هم با همان موضوع ایمیل ها را می فرستم

 

کامران عزیز من با تمام صحبت هایی که پیام در این مدت در ایمیل هایش کرده بود مخالفم و مطمئنا در مورد ناسزا گویی ایشان هم اعتراض دارم

اما در مورد کمونیزم که شما دلیل به وجود آمدن آن را در ایمیل قبل گفتید من قانع نشده ام چون به غیر از طبقه ی کارگر و طبقه ی سرمایه دار که به قول شما از طریق کار آن طبقه ی کارگر پول به جیب می زنند ، طبقه ی سومی هم وجود دارد که نه کارگر است و نه سرمایه دار یعنی هم دستش به دهانش می رسد و نیازی به دیگری ندارد و هم اینکه خیلی ثروتمند و .... نیست در ضمن من تمام کتابهای صمد بهرنگی و دست نوشته های مریم فیروز را هم خوانده ام و قبول دارم که اینها انسانهای بزرگی بوده اند اما در مورد پیدایش کمونیزم دلایلی که گفتید قانعم نکرد

شما گفتید که کمونیزم به دلیل وجود طبقه ی کارگر و در حمایت از آن به وجود آمده و نه طبقه ی کارگر از کمونیزم درست است ؟

اما کمونیزم دین و ملیت و نژاد و ... را عامل جدایی انسانها می داند این هم درست ؟

اما من می خواهم بگویم که آیا کمونیزم در مورد افراد سرمایه دار فکری کرده است ؟

یعنی اینکه اگر افرادی که به قول شما از طریق طبقه ی کارگر پول به جیب می زنند از بین بروند و پولشان بین آن طبقه ی کارگر تقسیم شود کاری از پیش رفته است ؟

من فکر می کنم که این تفکرات نتعلق به زمانی بوده که طبقه ی کارگر همه ی یک جامعه را در بر می گرفته و به طور مثال یک یا دو نفر سرمایه دار اصلی بوده اند

اما اینکه کمونیزم به فکر طبقه ی کارگر و حمایت از آن است این را در نظر نگرفته که افرادی نیز ممکن است از طبقه ی غیر کارگر باشند ولی فقیر نیز باشند مانند یکی از همسایگان من که از صبح تا شام فقط می گردد و می خورد و.... و خرج روزانه اش را هم از اجاره ی یک خانه که آن هم ارث پدری اش بوده می گذراند ، حالا اگر در هر شهر تنها ده نفر از اینگونه افراد وجود داشته باشند و بخواهند تحت حمایت کمونیزم قرار بگیرند که تمام دنیا را هم به آنها بدهیم باز هم کم می آید !!!!

اما نظام سرمایه داری که از آن اینقدر متنفرید هم اشکالاتی دارد که بسیار زیاد است اما به هر حال اگر هر کارگر آنقدر زرنگ باشد که بتواند از طریق همان حقوق کم که می گیرد برای خود سرمایه ای جمع کند آنوقت می تواند در جامعه به راحتی زندگی کند که در زمان حال ایران غیر ممکن است !!!

من از سه نسل قبل خود با خبرم که نه کارگر بوده اند و نه سرمایه دار آقای خود بوده اند و کارگر خود اما حالا که می بینم من هم همانطور هستم یعنی از همان طبقه ی سوم که غیر از کارگر و سرمایه دار است متوجه می شوم که این به تلاش افراد بستگی دارد

چرا در همین دولت احمدی نژاد زمین های روستائیان به پول خورد و آنها با فروش زمین هایشان به شهر آمده اند و دارند عشق و حال می کنند ؟

به خاطر حس راحت طلبی انسان است

اما پدران من که از ابتدا زحمت کش بوده اند و با مثلا تعمیرات شیروانی در ابتدا و بعد ها تعمیر اتومبیل و موتور سیکلت و دوچرخه کار کرده اند تا سرمایه ای برای خود جمع کرده اند ، قیمت همه چیز گران شده و نتوانسته اند به خواسته هایشان برسند ؟

اما آنقدر هم در فقارت نبوده اند که به کارگری مردم رضایت بدهند و با تلاش خود زندگی کرده اند

من معتقدم که طبقه ی کارگر هم به دلیل حس زیاده خواهی انسان ها به وجود آمده و نه به خاطر وجود سرمایه داران

اگر کارگران همه با هم دست از کار بکشند آیا سرمایه داری می تواند پول به جیب بزند ؟

اینها واقیعت هایی است که باید بپذیریم

اما در مورد نداشتن اعتقاد به خدا در کمونیزم هم باید بگویم که اشتباه بزرگی است باز هم تاکید میکنم من قصد بی احترامی به عقاید شما را ندارم اما با تمام احترامی که برای شما قائلم باید بگویم که کشور های پیشرفته ی دنیا هم به خدا معتقد بوده اند اما این اعتقاد به خدا داشتن را در امور کشور و جامعه ی خود دخیل نکرده اند

شما اگر در تاریخ هم نگاهی بیندازید متوجه می شوید که در هیچ دوره ای از زمان مردمی وجود نداشته اند که هیچ چیز را نپرستند بالاخره این حس پرستش در همه ی انسانها وجود دارد اما کمونیزم این عامل را باعث جدایی انسان می داند ؟ من که با این تفکر کاملا مخالفم چون در یک جامعه ی کوچک که به هر دلیلی در یک دوره ای از زمان یک عده از مردم به یک چیز معتقد شده اند ، همان اعتقاد بوده که آنها را کنار یکدیگر نگه داشته و نه چیز دیگر

الان هم با فرض اینکه افراد ثروتمند دنیا تمام ثروتشان را بین تمام کارگران دنیا تقسیم کنند آیا چیزی حل می شود ؟

آیا چرخه ی اقتصاد و صنعت و پیشرفت خواهد چرخید ؟

درست است که افراد بزرگی مانند صمد بهرنگی و استالین و .... این تفکرات را داشته اند اما فکر انسان فقط نباید همان چیز ها را بپذیرد ، چرا جلال آل احمد را نمی گویید که از اسلام خارج شد و به حزب توده پیوست اما تفکرات خود بود که باعث شد از این حزب خارج شود حتی کتابهای او قبل و بعد از بازگشت او به اسلام موجود است و تغییر تفکر کاملا در آن ها مشهود است

اینکه اعتقاد به چه چیزی بهتر است از روی تفکر انسان است اما به شرط مطالعه ی همه ی عقاید

من در بین تمام عقاید بوده ام این کتابهایی که شما معرفی کردید همگی را خوانده ام اما غیر از این کتابها که از تفکر انسانهایی مانند من بوده باید به دنبال کتابهایی باشید که در زمینه های مختلف بوده باشند مثلا چرا همزمان با کتابهای صمد بهرنگی کتابهای صادق هدایت که اصلا داستان هستند را نمی خوانید ؟

کتابهای همین جلال آل احمد و یا کتابهای فیلسوفان بزرگ اگر فقط به دنبال کتابهای افرادی با تفکرات یکسان بروید که فایده ندارد ، دارد ؟

به نظر من هیچ کتابی ، هیچ کتابی در دنیا کامل تر از قرآن نیست اگر حتی به هیچ چیز اعتقاد هم ندارید فقط یکبار آن را بخوانید تا متوجه شوید که کلام خدا با کلام انسان متفاوت است

امثال رفسنجانی ها و خامنه ای ها هم خود با دست خود گور خود را می کنند

من در مورد کمونیزم زیاد مطالعه کرده ام اما اینطور که متوجه شدم شما فقط در مورد کمونیزم مطالعه کرده اید ، پیشنهاد می کنم برای پاسخ دادن به سوالات دیگر اعتقادات از کمونیزم و تغایر بین آنها از هر عقیده دو سه کتاب مطالعه کنید

در ضمن من پاسخ خود را نگرفتم : شما که می گویید کمونیزم ملیت و نژاد و ... را عامل جدایی انسان ها می داند و کمونیزم با جدایی انسانها مخلف است ، چرا کمونیزم خود را از دیگران جدا کرده و به یک قشر خاص کمونیزم می گویند ؟

اصلا در تمام دنیا چند درصد کمونیست وجود دارد ؟

در این همه اعتقاد که در اذهان مردم چه کارگر و چه سرمایه دار وجود دارد ، چند درصد هستند که با تعریف از اعتقادات دیگر میتوان نظر آنها را عوض کرد ؟

اما من معتقدم اگر در ضمیر هر انسانی اعتقادی نهفته شده یا اعتقادی خاص از پدران فردی به او انتقال یافته نباید او را مقصر بدانیم فقط باید به او یاد آوری کنیم که اعتقاد در هر چیزی اعم از دین یا ملیت یا مثلا هر چیز دیگری مانند نظام های مختلف مانند کمونیستی یا امپریالیستی و ... در اثر کوشش پدران او بوده و حالا نوبت اوست که با مطالعه در مورد همه ی آن اعتقادات اعتقاد خود را برگزیند ، در ضمن خود را به جای آن افرادی که اعتقادات دیگر را دارند نیز بگذارد و آنوقت یک اعتقادی را بپذیرد

از خود شما می پرسم آقای کامران عزیز آیا تا به حال خود را به جای یک سرمایه دار با اعتقادات خودش یا یک کارگر که اصلا کمونیزم را قبول ندارد یا هر کس دیگری قرار داده ای و از نگاه او به کمونیزم نگاه کرده ای ؟ اصلا آیا به هر دلیلی نسبت به اینکه بعضی از مردم موافق و یا مخالف کمونیزم هستند فکر کرده ای ؟ واقعیت ها را هم نباید فراموش کنی ، مثلا همین رژیم منفور در مدرسه هایش می گوید که در دینتان بیش از حد جست و جو نکنید برای چه ؟

چون فکر می کند افرادی ممکن است از دین خارج شوند ، اما من می گویم کسی که به خواست خود دین یا ملیت یا نژاد یا عقیده ی خود را با مطالعه ی همه ی ادیان و عقاید و ملیتها و نژاد ها و ...... انتخاب کند صد در صد در راه خود موفق می شود حالا ممکن کسی مانند من که مسلمان بوده ام و به مسلمانی ام شک کرده ام با این کار مسلمان واقعی شوم و کسانی دیگر مسیحی یا زرتشتی یا اصلا به جایی برسند که وجود خدا را هم انکار کنند و یا فرد یک سرمایه دار زاده شده اما با مطالعه بیاید و کمونیست شود و ثروت خود را بین فقرا تقسیم کند و خود نیز یک کارگر شود یا بالعکس اما این راهی است که خودش انتخاب کرده حالا چه غلط و چه درست

وظیفه ی من نوعی که همه ی این راه ها را رفته ام و به اینجایی که الان هستم رسیده ام این است که اگر کسی از من راهنمایی خواست فقط او را راهنمایی کنم همین !!!

امید وارم که از حرف های من ناراحت نشده باشی !!!!

اینکه در ایمیل ها قصد خود را از توهین نکردن به عقاید یکدیگر تکرار می کنم بیشتر به این دلیل است که بگویم من قصد توهین به کسی را ندارم و اگر احیانا در جایی اشتباها هر کسی احساس کرد که به عقایدش توهین شده من از او پوزش می خواهم و باید بداند که من از روی غرض به کسی توهین نمی کنم

ممنونم که با کمال صبر و تحمل پاسخ سوالاتم رو میدی 

با احترام فراوان برایان 66 

 


--- On Sat, 2/13/10, Kamran <tavakol_k@yahoo. com> wrote:


From: Kamran <tavakol_k@yahoo. com>
Subject: Re: [farsibooks]
لاله های سرخ : اسلام / توافق و بحث با کامران
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Cc: "brayan" <brayan66_87@ yahoo.com>, "persianbook" <persianbooks@ yahoogroups. com>, "Samad" <mahi_siah_kocholo@ yahoogroups. com>
Date: Saturday, February 13, 2010, 3:55 AM

برایان گرامی سلام

یادآوری یکی دو نکته.چون شما بر " عدم تحمیل عقیده" و منطقی بودن اصرار دارید قبل از اینکه به بحث ادامه بدم مایلم  دو نکته رو اینجا یادآوری کنم .

اول اینکه تیتر ایمیلی که من برای گروه فرستادم که شعری بود بمناسبت سیاهکل این بود: لاله های سرخ: آذرخش . که منظومه ای ست که یک فرد کمونیست بنام آذرخش آنرا به خاطر سی و نهمين سالگرد نبرد قهرمانانه 19 بهمن 1349 سروده و شما تیتر ایمیل را به اینصورت تبدیل کردید. لاله های سرخ: اسلام . از آنجاییکه خودت پیشقدم در مطرح کردن توافق بر سر موضوع تحمیل عقیده شدی بنظرم این اولین قدمیست که باید در راستای نظرات خود و بخصوص " صداقت و امانت داری" در استفاده از مطالب بردارید. دوم اینکه شما هر باری که می نویسید بر این نکته تاکید دارید که به بزرگان دین تان بی احترامی نشود. راستش نمیدانم که چرا این موضوع را به " من" یادآوری میکنید؟!! من نه متعصب هستم و نه بی احترامی میکنم! اگر منظورت " ناسزا گویی" ست. بهتر دیدم قبل از پرداختن به مسایل دیگر ریشه یک " ناسزا" که در جامعه ما چه در رژیم گذشته و چه در رژیم حال توسط مزدوران هر دو رژیم " ترویج" میشود را اندکی بررسی کنم. به نظرم تمام این نکات مسایل مهمی ست که به ما در شناخت از رژیم های مزدور امپریالیسم، و مزدوران آنها و " جا انداختن فرهنگ تحقیر زنان و زن ستیزی" توسط آنها کمک میکند. ناسزایی که " پیام" به من داد یکی از ناسزایی ست که مزدوران ساواک و ساواما هر دو از آن به خیال خام خود برای شکستن مبارزین استفاده میکنند. یکی از ناسزای های او به من این بود: مادر تو یک صیغه یی بوده که توی حرامزاده را ساخته! فرض که مادر من صیغه ایی بوده؟ صیغه در هر دو رژیم توسط " فقهای دینی" ترویج داده شده! اساس و پایه بند صیغه توسط رفسنجانی زالو صفت برای رسمی کردن فحشا بود. پس از  اعدام کردن چند زن تنفروش از جمله زنی معروف به " پری بلنده" که در مکانی بنام " شهرنو" در رژیم شاه مستبد و آدم کش برای امورات زندگی اش به " ریاست آن مرکز" مشغول " بکار" بود و بستن آن مکان رفسنجانی خود " ریاست فحشای رسمی " در ایران را با بیرون کشیدن بند فقه که ستمگرانه ترین بند فقه در مورد زنان است را به خمینی جلاد " هدیه" کرد و چنین گفت: " اماما فقه فکر همه چیز حتی فحشا را هم کرده است." اما صیغه چیست؟ صیغه به زن فقیر و تهیدست( کمونیستها به ریشه های فقر و تهیدستی میپردازند اینکه چگونه فقیر شده چرا تهیدست است را باید بررسی کرد و ماهیت ضدانسانی اینگونه بندهای ستمگرانه را عریان میکنند که به مذاق حکامان ظالم خوشایند نیست) میگوید برای نیازهای ابتدایی زندگی ات ( که تامین بخشی از آنها وظیفه دولت است بخشیهایی مثل مسکن و تحصیل و بهداشت که باید رایگان باشد و بخش خورد و خوراک هم باید با تامین کار مهیا شود) میتوانی جسم خود را در ازای مبلغی " معین" به مدتی " معین" بفروشی ... درست! حالا اگر مادر بیچاره من ( دقت کن فقط بزرگان دین شما نیستند که باید به آنها بی احترامی نشود و اصولا بی احترامی فقط یک مشت فحش و ناسزا نیست بلکه قوانین ستمگرانه و استثمارگرانه ظالمانه ترین ناسزاهاست درست مثل بند صیغه فقه) و هزاران زن هم هستند که قوانین فقهی نه تنها خود پایه ریز توهین و تحقیر و اسارت و استثمار شان میشود بلکه زمینه این تحقیر و توهین را برای افرادی " نادانی"  مثل " پیام" فراهم میکند تا به " خیال ابلهانه" خود با تحقیر مادر بنده که مرا از راه " حرام"(بورژوازی اخلاقیات فاسد خود را از طریق قوانین ارتجاعی و زن ستیزانه زنانی را که به زور آنها را مورد سوء استفاده جنسی قرار میدهد برای "حفظ آبروی نداشته خودش" آنها را " فاحشه" خطاب کرده و این " فرهنگ" ارتجاعی را از طریق مزدورانش مثل " پیام" در جامعه رایج میدهد) بعد هم به " فرزند آن زن" میگوید " حرامزاده! تا به این وسیله هم آن زن و هم فرزندش را مورد تحقیر قرار دهد. چرا مورد تحقیر قرار دهد؟  تا به خیال خامشان دهان  آن زن و آن فرزند را ببندند و " زن صیغه ای" و " فرزند حرامزاده" او به فکر انتقام جوبی از آنها نیفتند!

حالا موضوع " صیغه یا فحشای رسمی" را از زاویه دیگر بررسی کنیم! فرض که مادر من مثل هزاران زن بینوا در آن جامعه که برای امرار معاش تن خود در کنار کاردیگری که انجام میدهد و دستمزدش کفاف امورات روزمره اش را نمیکند" مجبور " شد از طریق " صیغه" شدن تن خود را به جای " فروش در شهر نو شاه ظالم" در " شهرنوی اسلامی رفسنجانی" بفروشد و در این میان نیز باردار هم شد، خب با این جنین ناخواسته اش چه باید بکند؟ آیا قوانین جامعه به او اجازه میدهند که آزادانه تصمیم بگیرد که جنین خود را حفظ کند و فضای فرهنگی جامعه آنقدر سالم است که کسی به فرزند متولد شده اومثل پیام " حرامزاده" نگوید و در کوچه و مدرسه مورد آزار و تحقیر قرار نگیرد؟ دوم اینکه آیا آن زن میتواند باز هم آزادانه بدون دخالت هیچ رهبر دینی و غیر دینی در تصمیم گیری هایش تصمیم بگیرد که جنین خود را سقط کند بی آنکه مورد " لعن و مجازات" قرار بگیرد! آیا صیغه شدن یکی از بندهای فقه هست یا خیر؟ آیا این فقه به دین ربط دارد یا خیر؟ آیا اساس تفکر بنا گذاشتن بندی بنام  " صیغه" در فقه  زیر بنای اقتصادی دارد یا خیر؟ آیا این بند صیغه توسط طبقه " توانگر" برای تحقیر و ظلم به طبقه بینوا و تهیدست نوشته شدن یا خیر؟ چطور شده که یکی بینوا شده و یکی توانگر؟  چرا " توانگر" هدفش اینه که " بینوا" رو مورد تحقیر و توهین توسط آدمهایی مثل پیام قرار بده؟ و جالب اینکه سرمایه داری جهانی ( امپریالیسم ) توسط رژیم های مزدور شاه و شیخ خود در جامعه برای انسانهای ناآگاه و نادان چنین ترویج میکند که زنان کمونیست فاحشه هستن و کمونیزم یعنی اشتراکی کردن زنان و بی خدایی! در حالیکه اگر به دقت و یا یک دیدگاه علمی مارکسیستی مسئله " تنفروشی و تجارت سکس" در جوامع بررسی شود، که در سطر بالا تا حدی به آن در ایران پرداخته شد، پی میبریم که این خود امپریالیسم و ارتجاع است که برای اینکه " کار" نیافریند، برای اینکه ستم بیشتر در حق زنان روا دارد( که البته در این دوره از زمان در مورد مردان هم در جوامع غربی صدق میکند) مراکز فروش " تن" را با تبلیغات مسموم خود رواج داده و انواع و اقسام فیلمهای پورنو و قرصهای " تقویتی" را ساخته تا روابط سالم و طبیعی زن و مرد را هر چه بیشتر " حیوانی" کرده و از این راه نیز سودهای کلان از طریق رفسنجانی های فاسد به جیب بزند

ببین برایان گرامی! میگوید کمونیستها و یا اصولا کمونیزم " طبقات کارگر" را در جوامع بوجود نیاورد! روند سرمایه داری، مالکیت خصوصی و استثمار انسان توسط انسان بود که توده ها را به " طبقات " تقسیم بندی کرد، قرار گرفتن ابزار تولید در دست عده ای باج و خراج بگیر که بعدها اسمشان را ابتدا " نجیبزادگان" که در اصل نانجیبان خود اینان بودند و بعدها " شاه " گذاشتند بود که زور و ستم بر طبقه " بی ابزار تولید" را حاکم کرد! در اینمورد میتوانی کتاب منشاء خانواده مالکیت خصوصی و دولت ترجمه چریک فدایی خلق مسعود احمدزاده را مطالعه کنی تا با پیدایش طبقات بیشتر آشنا شوید . طبقه کارگر را کمونیزم بوجود نیاورد بورژوازی و پرولتاریا حاصل استثمار و انباشته کردن کالا و در نتیجه سود سرمایه ست که حاصل آن میشود طبقه استثمارشونده که این طبقه به طبقه کارگر و زحمتکش و محرومان جامعه اتلاق میشود! طبقه ایی که در ازای فروش " ارزان " کار مزد ناچیز دریافت میکند طبقه استثمارگر(توانگر)  سود حاصل از فروش کار طبقه کارگر جیبهایش فربه میشود! در این زمینه نیز میتوانی کتاب سرمایه اثر مارکس را مطالعه کنی.

کمونیستها هر چیزی را همینطوری و بدون پایه های علمی و از روی احساسات و تخیل و موهومات نه میپذیرند و نه رواج میدهند! شما چه با دین و چه بی دین آیا با استثمار انسان توسط انسان موافق هستی؟ آیا حاضر هستی که زنی بخاطر تنگناهای اقتصادی در جامعه تن خود را از طریق صیغه و یا غیر صیغه بفروشد تا لقمه نانی کسب کند؟

برایان گرامی! لطفا اگر مایل هستی که به بحث ادامه دهی لازمه آن این است که مطالعه نیز داشته باشی! یکی از مهمترین ابزار شناخت من از امپریالیسم و ارتجاع مطالعه بود به ویژه مطالعه آثار صمد بهرنگی! صمد بهرنگی بود که نوشته هایش به من آموخت که باید به دنبال ریشه مشکلات و مسایل بود و این کار بی زحمت و بی تلاش و بی مطالعه و بی سفر کردن به نکات محروم امکان پذیر نیست! باور کن که دوست ندارم صفحات کاغذ را با کلمات بدون پشتوانه علمی پر کنم.

جداسازی یعنی چه؟ مثل اتوبوسها در ایران که زنها جدا از مردها مینشیند؟ برایان جان، کمونیزم جداسازی نمیکند اتفاقا میگوید برای از بین بردن مشکلاتی مثل رنگ، نژاد ، ملیت ، دین... که باعث جداسازی انسانها از یکدیگر میشود مبارزه کرد! شما هر رنگ ودین و ملیتی و زبانی که داری که نباید باعث شود که در جامعه در کنار یکدیگر و یا از مبارزه در یک صف جدا شویم! این جدا سازی ها برای چیست؟ رنگ و نژاد و ملیت  مذهب و زبان چیزهایی ست که سرمایه داری برای اینکه به روند " سودجویانه ددمشنانه" خود ادامه دهد با این قبیل موضوعات نه تنها جنگها بر پا کرده ، وقتی جنگ میشه چه کسی سود میبره و چه کسی خانه خراب میشه؟ امپریالیسم در رژیم ارتجاعی شاه نیز سعی داشت که مردم را از کمونیستها جدا کند!چطور؟ توسط مزدورانی مثل "پیام" با ترویج ناسزایی نظیر فحاشی های پیام که در ایمیلهای او شاهد بودیم! اما مردم وبخصوص کارگران و محرومان و خلقهای تخت ستم ایران در زمان شاه ستمگر و دزد وقتی شاهد بودند که کمونیستهایی چون چریکهای فدایی خلق ایران با حماسه سیاهکل چگونه از جان خود برای رهایی وطن و مردم ایران از بند استثمار و زور و سانسور و شکنجه و اعدام و تیرباران میگذرند و با شاه جلاد سگ زنجیری امپریالیسم میجنگند آنها را مدافع واقعی حقوق خود دانسته و همراه آنها در سراسر ایران تظاهرات میلیونی بر علیه شاه ظالم برپا میکردند و عکس صمد بهرنگی آموزگار بچه های محرومان و ستمدیدگان بر سر دستهایشان بود! اما با روی کار آوردن خمینی جلاد بجای شاه جلاد و دزدیدن انقلاب 57 امپریالیسم از طریق ارتجاع آخوندی که قبلا در " دربار شاه" نیز تعالیم مزدوری نیز دیده بود، با کشتار همان کسانی که انقلاب را برپا کرده، شاه جلاد را فرار داده بودند، بر مسند قدرت نشست و کمونیستها را " محارب با خدا" نامید تا از این طریق آنچه که امپریالیستها میخواستند را متحقق کند! آیا سزای مخالفان نظری تو شکنجه و اعدام باید باشد؟

اما علم کامل نیست یعنی چه؟ کامل بودن یعنی چه؟ شما ابتدا یک پدیده " فرضی" داری و آن این است که " خدا" کامل است! درست؟ بعد میخواهی بقیه پدیده های غیر فرضی را حول محور آن بررسی کنی! علم رو هر روز بیشتر رشد میکند. اصولا مقایسه دین و کمونیزم به نظر من کار درست و منطقی نیست. یکی از دلایل آنهم این است که دین جنبه علمی نداره، اینکه انیشتن یهودی بود یا بودایی این در علمش چه تاثیری داره؟ یهودی بودن او که باعث علم و دانش او نشد! حاصل تلاش سلولهای مغزی او بود که شد انیشتن!مارکس هم در خانواده مسیحی بدانیا آمده بود.. و این هیچ ربطی به " دین " ندارد! برایان گرامی شما هر دینی که داری داشته باش بی دینی من هم نباید شما را نگران کنه. این همان چیزی هست که سرمایه داری میخواهد و توسط آخوندها و البته با کشتار کمونیستها و سایر مبارزین راه آزادی موفق شد که در ادامه رژیم شاه جلاد به ریاکاری و دورغ بیشتر دامن بزند و جیبهای خامنه ای و رفسنجانی های داخلی و دزدان و غارتگران دنیا را از شرق و غرب پرکنند!

ممنون از حوصله شما و سایر خوانندگان محترم/ کامران

 



--- On Thu, 11/2/10, brayan white <brayan66_87@ yahoo.com> wrote:


From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
Subject: [farsibooks]
لاله های سرخ : اسلام / توافق و بحث با کامران
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Thursday, 11 February, 2010, 3:26

 

کامران عزیز سلام

در مورد جوابهایی که به پرسشهای من دادید قانع شدم و با شما موافقم

 

اما در مورد کشور ایران و به خصوص اکثریت مردم ایران که هم اکنون تا حدودی نسبت به وضع حکومت ناراضی هستند چند نکته را یاد آور میشم : اول اینکه در حال حاضر مردم ایران معتقد به دین اسلام هستند حالا دین اسلام واقعی یا اسلام آخوندی بماند اما می خواهم بگویم اینکه شما گفتید که صحبت شما بر سر دین نیست و بر سر استثمار انسانهاست کمی در مورد ایران فرق می کند دلیل آن هم اولا تعصبات دینی و فرهنگی مردم و ثانیا محیط کشور و تاثیرات آن بر روی افکار مردم است

دوم اینکه  کارگرانی که شما از آنها حمایت میکنید ممکن است در کشور های دیگر به عقاید شما توجه کنند اما در ایران به دلایل مختلف همین کارگرانی که در اعتراض به حکومت اعتصاب می کنند با شنیدن نام کمونیسم با آن نیز مخالفت می کنند و این چیزی است که من از نزدیک آن را دیده ام

سوم اینکه گفتید که کمونیست ها مقولاتی مانند مذهب ، ملیت، زبان، رنگ و نژاد را موضوعاتی برای جدا سازی انسانها از یکدیگر تلقی میکننداما من می خواهم بگویم که اگر همه ی انسانها به یک چیز معتقد باشند و دست از مخالفت با یکدیگر بر دارند خود به خود جدایی بین انسانها نیز پایان می یابد و با تمام احترامی که برای شما قائل هستم باید بگویم که خود کمونیسم و وجود آن ، جدا کردن عده ای از انسانها که طرفداران آن هستند با بقیه افراد است و نمیتوان پذیرفت که کمونیسم موافق یکپارچگی است همانطور که نمی توان پذیرفت که اسلام موافق یک پارچگی است

اما حد اقل اسلامی که من به آن معتقدم این مساله را گفته که به زور نمی توان فردی را مسلمان کرد همانطور که شما هم گفتید که کمونیسم هم تحمیل عقاید را نمی پذیرد

در مورد اینکه گفتید که کمونیسم چیزی به جز علم نیست هم می گویم که چون علم هنوز به تکامل نرسیده باید پذیرفت که کمونیسم هم کامل نیست اما همین علم در اصل کامل است ؟ من می خواهم بگویم که بله هست اما انسان هنوز به همه ی علم دسترسی پیدا نکرده است

من می خواهم بگویم که من مسلمان که به وجود پاک یک آفریننده که همه چیز را خلق کرده و می کند معتقدم هنوز به علم کامل نرسیده ام و حال آنکه در کشوری که مانند چین که کمونیسم هم هستند و به قول شما ممکن است بی خدا هم باشند به همین حد از علم رسیده اند که آن حرکات را در المپیک انجام دهند یا اصلا همین کپی برداری هم خود نوعی رسیدن به علم است

اما این دلیل نمی شود که کمونیسم خود را مجهز به علم بداند و بقیه که معتقد به خدا هستند فاقد علم باشند

انیشتین که در ابتدا معلوم نبود که یهودی است یا مسیحی هم به علم بسیار بالا دست یافت تا آنجا که نابغه ی قرن بیستم شناخته شد اما حالا مسیحیان می گویند مسیحی بوده  یهودیان میگویند یهودی بوده و مسلمانان می گویند مسلمان شده و هر کس سعی دارد او را از خود معرفی کند 

 اما من می خواهم بگویم که اگر همه ی مردم دنیا به یک دین و به یک مذهب و به یک نژاد و به یک ملیت و ... معتقد باشند و اینگونه تقسیم بندی های امپریالیسم و کمونیسم و سوسیالیسم و... وجود نداشته باشد ، همه با هم و با کمک علم که روز به روز در حال رسیدن به تکامل است به سعادت و سر بلندی می رسند

این چیزی که من گفتم در دین مبین اسلام هم هست اما هیچ کجا و در هیچ محفلی سخن از این اعتقاد اسلام نمی زنند زیرا بر خلاف منافعشان است

شما خود را کمونیست معرفی کردید و طرفدار طبقه ی کارگر ، خودتان با همین لفظ کارگر عده ای را از بقیه جدا کرده اید در این مورد هم از شما نظرتان را می خواهم بدانم که چیست ؟

این که همه ی مردم جهان به یک دین و مذهب و ... معتقد باشند در حال حاضر نشدنی است ، اما در یک جامعه مانند ایران که از اقوام و نژاد های مختلف تشکیل شده به نظر من تنها همین دین بوده که آنها را در کنار یکدیگر نگه داشته است

در مورد اینکه گفته بودید انگلیس بود که شاه اسماعیل را وادار به رسمی کردن مذهب شیعه کرد هم باید بگویم که اگر مطالعه در کتب تاریخی را بیشتر کنید متوجه می شوید که پای انگلیس به ایران از زمان شاه عباس صفوی بود و نه از زمان شاه اسماعیل و ورود انگلیس به ایران هم فقط به دلیل فروختن سلاح گرم به ایران بود چون دولت عثمانی از این سلاح بهره مند بود و اگر شاه اسماعیل با انگلیس رابطه داشت زود تر از عثمانی سلاح گرم خریداری می کرد

به هر حال در اینکه مذهب تشیع واقعی و دوستداران اهل بیت در تمام دوران حتی در زمان صفویه و حتی در زمان حال مورد حمله ی مخالفانش قرار گرفته که شکی نیست

اما این فقط به دلیل وجود تفکر عدالت و ذات خداپرستی و مردم پناهی این مذهب است

حتی شما که کمونیست هستید هم باید شنیده باشید که مولا ی شیعیان علی (ع) شبانه برای فرزندان یتیم غذا می برد و اصلا خود آن بزرگوار یک کارگر بود یک باغبان بود که با ریختن عرق زندگی می کرد و حتی اطرافیان او که خودشان با میل خود او را خلیفه کردند تحمل چند سال عدالت را نداشتند و دست به جنگ با او زدند

من هرگز به کمونیست بی احترامی نکرده ام و نمی کنم اما از شما می خواهم که کمی منطقی باشید و این نقد ها را بپذیرید و اگر شما هم نسبت به اسلام نقدی دارید به من بگویید به شرطی که بی احترامی به بزرگان دین نباشد من سعی می کنم پاسخ منطقی به آن بدهم

امید وارم که در رسیدن به حقیقت پیروز باشید و با آرزوی اینکه همه ی مردم جهان به یک عقیده معتقد شوند تا هر آن چیزی که بین آنها فاصله انداخته از بین برود

 

خداوند در قرآن خطاب به پیامبر می فرماید : آنان که دین را پراکنده کردند و در آن فرقه فرقه شدند چشم از آنها بپوش که چنین کسان به کار تو نیایند ، از دست آنان نیز غمگین مباش که مجازات کار آنها با خداست ، بعد از این به گناه آنچه می کنند سخت آگاهشان می گرداند. ( انعام - 159)قرآن مجید 

 

در ضمن ایمیل های شما در فارسی بوک ارسال می شود و از این بابت نگران نباشید

با احترام فراوان برایان 66

 

 

 

 

  

برایان گرامی سلام برای اینکه چیزی از قلم نیفتد سطرهای آبی رنگ پاسخ من به سطرهای شماست.  آرزوی موفقیت در درسهایتان دارم

در این موارد که در پایین آوردید کاملا با شما موافقم و از شما ممنونم اما فقط می خوام اینو متذکر  بشم که هیچ کس ، توجه کن که می گویم هیچ کس حق ندارد عقاید خودش را به دیگران تحمیل کند البته گفتن عقاید خود به عنوان نظر شخصی اشکالی ندارد اما اینکه مثلا من که به دین اسلام و قرآن و خدای خود معتقدم هیچ حقی به خودم نمی بینم که عقایدم رو به شما و یا دیگر اعضای گروه تحمیل کنم چون به عقیده ی من دین اسلام دین برابری و عدالت خواهی و دینی برتر و بالاتر از دین اسلام آخوندی موجود در ایران کنونی است و دلیل این اختلاف بین اسلام من و اسلام حاضر در تفکرات سیاستمداران ایران کنونی تغییراتی است که همین آخوند های موجود در ایران در آن ایجاد کرده اند

برایان گرامی  به نظرم تحمیل عقاید با تبلیغ عقاید تفاوت دارد. تحمیل کنندگان عقاید مثل " کنه" به شما میچسند و میخواهند که " کالا" یشان را بخرید اما تبلیغ کنندگان عقاید( عقاید علمی) معمولا از شیوه های علمی و منطقی استفاده میکنند. آنچه که ایمیل های من برخی ها را برآشفته میکند حقایقی ست که در نوشته ها و یا اخبار و یا وقایع تاریخی ست! اگر امروز کسی بگوید که " شاه جلاد" آزادیخواه بود یا معنی آزادیخواهی را نمیداند یا اینکه بقول برشت " بیشعور" ی ست که حقایق را نمیداند! خب وقتی که 19 بهمن سالگرد رستاخیز سرخ سیاهکل میشود یکی از آن حقایق تاریخی مطرح میشود که سلطنت طلب ها این حقیقت را برنمیتابند و برخوردهایی که شاهد هستیم نشان میدهند. بهر رو بحث من به هیچ وجه بحث دین نیست! بحث استثمار، سانسور اختناق و سرکوب است که هر فردی در حطیه عقاید سیاسی خود نظرات خود را در مورد این مقولات بروز میدهد

اما نظر بقیه هم برای خودشان محترم است

بله نظر بقیه برای خودشان محترم است در جایی که نظر باشد نه فحاشی های " شعبان بی مخی"!

من نه به هیچ دین دیگری و یا مذهب دیگری توهین نکرده و نمی کنم و در این مورد با شما موافقم اما همچنان اصرار دارم که بگویم دین اسلام که من به آن معتقدم با اسلام آخوندی و دینی که هم اکنون در راس جمهوری اسلامی قرار دارد تفاوت دارد و ریشه ی اختلافات آن در منافع آخوند ها بوده است

کمونیست ها مقولاتی مانند مذهب ، ملیت، زبان، رنگ و نژاد را موضوعاتی برای جدا سازی انسانها از یکدیگر تلقی میکنند! اگر کمی تاریخ معاصر را مطالعه کنید و یا حتی اخبار جهان را دنبال کنید( حتی با سانسور شدنها هم میشود حقایق را دنبال کرد) میبیند که چطور مثلا بین سنی و شیعه در عراق امپریالیستها( بخصوص انگلیس) جنگ برپا کرده و هزاران شیعه و سنی  یکدیگر را تا به امروز کشتند! در یوگسلاوی تا دیروز مسلمان و مسیحی در کنار هم زندکی میکردند و امروز به خون هم تشنه " شان" کردند! در فرهنگ خودمان دقت کنید! چه برخوردهای ناشایستی با اعراب داریم! زبان نیز از دیگر مقولات است که خلقهای ایران مثل خلق ترک و کرد و بلوچ تحت ستم قرار گرفته اند...و الا آخر.. نتیجه اینکه آنچه باعث این جداسازی ها میشود ریشه در " سود سرمایه " دارد که چگونه بخواهد آنرا و از طریق کدام یک از آن مقولات تامین نماید. من با اینکه کمونیست هستم اما با شما تا حدی هم عقیده هستم که آخوندها در راستای منافع امپریالیستها نه تنها جنایات زیادی را در حق مردم ایران اعمال داشتند بلکه به دین اسلام نیز ضربه زدند. اما بحث من به هیچ وجه بحث " دین" نیست بلکه بحث اصلی ام استثمار انسان توسط انسان و سلب آزادیهای استثمارشوندگان توسط استثمارکنندگان میباشد چون دین  یک امر کاملا شخصی ست

در مورد این آقای پیام هم می گویم که نظر ایشان نیز برای خودش توجیه دارد و نه برای دیگران همانطوری که اگر می تواند طبق سوالی که یکی از دوستان پرسیده بودند نظرش را در مورد ولایت فقیه و شخص رهبری بیان کند تا حقیقت نظرش مشخص شود چون در اکثر ایمیل ها نظر ایشان پراکنده بود و اصلا معلوم نیست که ایشان بالاخره موافق شاه است یا مخالف و یا موافق آخوند است یا مخالف و یا اینکه اصلا به چه چیزی معتقد است

راستش من نه وقت و نه حوصله سروکله زدن با افرادی که سخنان " ناشایست" بر زبان میاورند دارم، اما از آنجاییکه این شخص به خودش اجازه داد در مورد رستاخیز سیاهکل و کسانی که بخاطر شکستن جو اختناق حاکم بر ایران و در راستای منافع طبقه کارگر و محرومان در دوره شاه جلاد جان خود را فدا کنند اظهارنظرات " شعبان بی مخ" موابانه کند برخورد کردم و گرنه این گونه نظرات " ضد انسانی و ضد آزادیخواهی" ابدا ارزش برخورد کردن ندارند

به هر حال ایشان هم حق ندارد نظرش را به دیگران تحمیل کند حتی اگر خود خامنه ای باشد که اصلا یکی از دلایل تحریف اسلام خود خامنه ای است اما متاسفانه استفاده ابزاری از اسلام باعث شده تا افرادی مانند پیام عقایدی هچل هفت پیدا کنند البته این هم نظر شخصی من است و ممکن است دیگران نظر دیگری داشته باشند

تحمیل عقیده وقتی شخصی باشد قضیه اش فرق میکند نهایتش این است که شما به راه خود میروی و وقعی به عقیده طرف مقابل نمیگذاری! اما وقتی این تحمیل عقاید " دولتی و سرکوبگرانه" شد آنوقت دیگر قضیه در زندگی همه ما تاثیر دارد! همانطور که شاهد هستیم!

کامران عزیز من خوشحال میشم اگه در مورد عقاید شخصی خودت یعنی اعتقادات شخصی ات توضیحاتی بدی چون من واقعا در مورد کمونیسم گیج شدم چون یک جا خوندم کمونیست ها به هیچ چیز معتقد نیستند و در جای دیگه خوندم که اونها در حقیقت خدا پرستند اما دینشون غیر از ادیان موجود در دنیاست و فقط خدا پرستند برایان گرامی بنده به عنوان کمونیست نه خدا پرستم نه دینی دارم!

این نظرات هم یک شبه کسب نشده است ! سالها تجربه  زندگی شخصی و اجتماعی، مطالعه، تحقیق مرا کمونیست ساخت تعریف خاصی نیست، لازم است تا افکار خود را به علم مجهز کرد و کمونیزم هم چیزی به جز علم نیست! سرمایه داری جهانی و رژیم های وابسته  به آن با ترویج اینکه " آهای مردم کمونیستها بی خدا هستند" از این حربه استفاده میکند تا بین من و شما جدایی ایجاد کند تا به این وسیله بتواند به اهداف شوم و سودجویانه خود دست یابد! عزیزترین عزیزی که رژیم فعلی بعد از خواهر و برادرم از من گرفت دوست مجاهدم بود که خصلتهای والای انسانی او برایم قابل ستایش است! ما با هم پشت یک میز و نیمکت درس میخواندیم او " با خدا" بود و من " بیخدا" ولی هرگز به این دلیل با هم هیچ مشکلی نداشتیم! نابود باد این رژیم جنایتکار  که عزیزان مردم را شکنجه کرد و کشت! در خاتمه همانطور که " مسلمان قلابی" داریم " کمونیست قلابی" هم داریم!

 

در مورد اینکه اوضاع سیاسی ایران به چه سمتی می رود هم من می خواهم بگویم که کشور ما در 200 سال گذشته ضربه های بدی از آخوند ها خورده که اگر حتی صد سال هم بگذره کسی نمی تونه این کشور رو درست کنه چون خاصیت ایرانی ها اینه که وقتی هر کس به قدرت می رسه بقیه ی مردم رو خیلی راحت فراموش می کنه

دویست سال بیشتره! تاریخ میگه به  دوره صفویه برمیگرده وقتی که انگلیسها شاه اسماعیل رو با دلال بازی های خود " وادار" کردند که شیعه  را دین رسمی ایران کند و او نیز در کشتن هزاران سنی و در آخر هم " مادر انگلیسی" خود کوتاهی نکرد! آندوره نیز مثل این دوره که در آن هستیم هنرمندان ونویسندگان و روشنفکران به هند پناهنده شدند!  تاریخ را بخوانید حتی از سانسور " حقایق" هم میتوان به حقیقت پی برد. متاسفانه تاریخ ما را بیشتر " انگلیسی" ها نوشتند علتش هم اختناق و سانسور حکامان مستبدی بوده که خودشان به خورد ما میداده " اند"! 

در مورد این که گفته بودین که شما طرفدار طبقه ی کارگر هستید ، من به شما حق میدم اما من از شما یه سوال دارم و اون این که به نظر شما در کشور آمریکا که یک کشور سرمایه داری محسوب میشه چند درصد کارگر وجود دارند ؟ الآن که کسی نمیتونه پیشرفت های علمی و صنعتی آمریکا رو کتمان کنه ، درسته ؟

برایان گرامی سرمایه داری انحصاری(امپریالیسم) برای هر چه " ارزان " تر کردن دستمزد کارگران صنایع خود را به کشورهای به قول خودش " جهان سوم" مثل بنگلادش، اندونزی ، هند... منتقل کرد تا از این طریق نه تنها مثلا به کارگر " امریکایی یا انگلیسی" دستمزد عادلانه و درخورش را پرداخت نکند بلکه به پرداخت یک صدم درصد دستمزد به کارگر بنگلادشی و مکیدن بیشتر شیره جان آنها سودهای نجومی به جیب بزند. اما پیشرفتهای علمی و صنعتی آمریکا را چه کسانی تامین میکنند ؟ جرج بوش و اوباما ؟ معلومه که کارگران و زحمتکشان و متخصصان حرفه ای هستند که این پیشرفتها را ایجاد میکنند، در ضمن " پیشرفت آمریکا" در چه چیز بوده؟ آیا در راستای منافع انسان بوده یا " سود"؟  

اما کشوری مثل چین که حالا اینطوری که من شنیدم کمونیستی هستند ، به غیر از کپی برداری از اجناس کشور های دیگه کاری بلد نیستند اگر ممکنه من رو راهنمایی کنید تا حقیقت مشخص بشه

برایان گرامی، کپی برداری از اجناس دیگه یه چیزیه " بازاردنیا" رو قبضه کردن یه چیز دیگه! این یه بحث مفصل اقتصادیه ! من از چین دفاع و کپی برداریش دفاع نمیکنم ولی میشه شما بگید که در المپیک آن حرکات آکروباتی زیبا هم " کپی برداری " بود؟ یا مدالهایی که در ورزش کسب میکنند؟ بهر رو اگه بخواهیم در مورد کمونیزم حرف بزنیم مستلزم مطالعه ست، آنچه که در مورد کپی برداری چین میتونم بگم( من راستش نمیدونم کپی برداری میکنن حالا فرض که میکنن) اونها به دنبال " مارک" مثل دیوور و نایک و شانل و اینها نیستند، آنها به میزان تولید انبوه کالا برای   طبقه متوسط رو به پایین فکر میکنند تا طبقه متوسط رو به بالا به همین علت هم هست که بازار رو گرفتن! حتما دلایل دیگه هم داره...

ایمیل های من هم به فارسی بوک خیلی سخت فرستاده میشه و این فقط به دلیل سرعت پایین اینترنت در شهر ماست البته به غیر از پایین آوردن سرعت توسط رژیم استفاده ی از اینترنت در این ساعت از شب توسط دانشجو ها به خاطر انتخاب واحد هم باعث کم شدن سرعت شده

حالا زحمت این ایمیل هم به گردن شما افتاد. امید که توضیحات طولانی و خسته کننده نباشه. اجازه بده با سطری از نوشته های صمد بهرنگی که به گروه هم ارسال داشتم اما سانسور شد ایمیلم رو پایان ببرم

چرا دستگیری از بینوایان را تبلیغ میکنیم و هرگز نمی گوییم که چگونه آن یکی " بینوا" شد و این یکی " توانگر" که سینه جلو دهد و سهم بسیار ناچیزی از  ثروت خود را به آن بابای بینوا بدهد و منت سرش بگذارد که آری من مردی خیر و نیکوکارم و همیشه از آدم های بدبخت بیچاره ای مثل تو دستگیری میکنم البته اینهم محض رضای خداست والا تو خودت آدم نیستی

(رفیق صمد بهرنگی دوست و یاور بچه های کارگران و محرومان)

با احترام کامل ، برایان

با احترام متقابل، کامران

 







__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ