کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

[farsibooks] چگونه بشرمیتواند ازشرمذهب خلاص شود؟

 


عکس :آئين قمه زني در بين كودكان شیعه!

2010-12-14

مشاهده ها : 9663
عکس > گزارش تصویری               

 

این کودکان به چه جرمی وحشیانه شکنجه می شوند؟

از دير باز در بسياري از شهرهاي شیعه ايران آئين قمه زني رواج دارد. اين عمل بخصوص  در روزهاي محرم با شدت فراواني انجام مي گيرد. بسياري از اين مردمان اعتقادات عجيبي در اين رابطه دارند و همگي علت انجام اين كار را ثواب بردن از اين عمل مي دانند.

 براستي چرا برخي اينگونه وحشيانه اين عمل را روي فرزندان خود انجام مي دهند؟ و تا كي ما بايد شاهد اين گونه رفتار ها باشيم؟

عكسهايي در رابطه با قمه زني روي كودكان:

 

 

 

 

 
تصاویری جدید از قمه زنی درشیراز

-درعصر كنونی چه عواملی تفكرات  مذهبی را كماكان در جامعه بشری بازتولید می كند؟

این مسئله دو دلیل اصلی دارد:
1 - قدرتهای سیاسی ارتجاعی به اهمیت مذهب درحفظ نظام ستمگرانه شان پی برده اند و از تمام ابزارشان (منجمله از قدرت سیاسی و کنترلی که بر رسانه های گروهی و مطبوعات دارند) برای تقویت و اشاعه مذهب استفاده می کنند.
2 - درجامعه ای که مناسبات اجتماعی آن خصمانه است، "غریزه مذهبی" خودبخود تولید می شود. "غریزه مذهبی" چیست؟ گرایش به یافتن یک نیروی ماوراء طبیعه برای کمک طلبیدن جهت غلبه بر نیروهائی که بنظر مطلقا قدرتمند بنظر می آیند؛ آرزوی پیدا کردن سپر و پناه در زمان های عجز و ناامیدی؛ آرزوی یافتن کمک در شرایط سخت و ناامنی و بی ثباتی؛....؛ جستجوی آرامش در شرایط تحت ستم بودن یا انتظار کمک از سوی یک مافوق انسان برای مقابله با این وضع؛ تشنگی برای یافتن معنا در جهانی که بنظر بیرحم و سرد می آید؛ احساس نیاز به یک خروجی و آرامبخش "آسمانی" برای مرهم گذاشتن بر احساس عجز و آشفتگی، حتا اگر اثرش موقتی باشد و بطور کوتاه مدت احساس مصیبت را به خوشی تبدیل کند. تا زمانی که جامعه بشری بر محور مناسبات اجتماعی خصمانه می چرخد احساس مذهبی وجود خواهد داشت و بسیاری از مردم به این درک نخواهند رسید که بشر نیازی به مذهب ندارد و باید آن را کنار بگذارد. تا زمانی که استثمار و ستم محو نشود این پدیده وجود خواهد داشت. تنها زمانی غریزه مذهبی دیگر تولید و بازتولید نخواهد شد که سازمان اجتماعی بشر و روابط اجتماعی، مانعی در مقابل شناخت یافتن از واقعیت نیروهای طبیعت و جامعه نباشند؛ و بشر بدون مانع نیروهای محرکه واقعی طبیعت و جامعه را بشناسد و بر آن ها عمل کند.
    اما برای رساندن جامعه بشری به آن نقطه، توده های تحت ستم و استثمار که بطور بالقوه حامل قدرت دگرگون کردن جامعه اند، باید به درک درست از جهان و هستی بشر دست یابند و بفهمند که راه واقعی دگرگون کردن آن چیست. بخصوص آن دسته از توده هائی که دارای ذهن انقلابی اند باید جهشی کرده و زنجیرهای مذهب را از ذهن خود پاره کنند و ایدئولوژی رهائی بخش کمونیسم را اتخاذ کنند. آنها باید سلاح ماتریالیسم مارکسیستی را در دست گرفته و آن را بکار برند. این ماتریالیسم هیچ ربطی به حرص وآز بی پایان و تلاش بیرحمانه و سراسیمه برای کسب ثروت ندارد. این تعریف دروغین از ماتریالیسم مارکسیستی را استثمارگران و مشاطه گران آنان بدست می دهند. اساس  ماتریالیسم مارکسیستی این است که: کل هستی، ماده است و از ماده متحرک تشکیل شده است و هیچ هستی دیگری جز هستی مادی و واقعی وجود ندارد.
 ...... ماتریالیسم مارکسیستی با همه اشکال ایده آلیسم و متافیزیک ضدیت دارد. با تمام واقعیت شناسی هائی که مستقل از واقعیت مادی بوده و ورای آن باشند در تضاد قرار دارد. با افکاری که می گویند ایده یا روح آفریننده و نیروی محرکه جهان است؛ ایده ها پایه در واقعیات مادی ندارند بلکه واقعیت مادی را بدلخواه شکل می دهند؛ مخالف است. ماتریالیسم مارکسیستی با تمام روحیات و افکار مبتنی بر تغییرناپذیری یا باورهائی از این دست که گویا برخی آدمها کامل و عالی و بدون تضاد هستند ضدیت دارد. ماتریالیسم مارکسیستی با هرگونه تقدیر و سرنوشت و تغییر ناپذیر بودن ها ضدیت دارد. درست در نقطه مقابل این فکرها منجمله درست در تضاد 180 با آموزه ها و باورهای مذهبی، ماتریالیسم مارکسیستی در واقع راهنمای عوض کردن و دگرگون کردن جامعه و طبیعت به ریشه ای ترین و جامع ترین وجه است؛ راهنمای محو کامل استثمار، ستم، شکاف طبقاتی و تخاصم اجتماعی است؛ راهنمای آزاد کردن بشریت از همه این زنجیرها و ضامن پیشرفت جامعه بشری است.

-چگونه ادیان بر جوامع مسلط شدند  و پا بر جا ماندند؟

  اغلب می شنویم كه "كشور ما كشوری اسلامی است". انگار كه از روز ازل اینطور بوده است. خیر! مطالعه تاریخ، علل غلبه ادیان مختلف در نقاط مختلف جهان را بخوبی نشان می دهد. مثلا در هر كجای جهان كه مسیحیت و اسلام غالب است، این موقعیت به ضرب شمشیر و پیروزی در جنگ و اشغالگری برقرار شده است. هر جا كه زور یكی بر دیگری چربید، آن دین غلبه كرد. مسیحیت گسترش یافت چون امپراطوری رم آن را بعنوان دین رسمی خود اتخاذ كرد و هر كجا كه لشگریان رم غلبه كردند، مسیحیت نیز دین غالب شد. ماركس در آثار متعدد خود توضیح میدهد كه چگونه در امپراطوری رم، ادیان كهن جای خود را به مسیحیت دادند: "سقوط ادیان كهن، سقوط دول كهن را سبب نشد. بلكه این سقوط دول كهن بود كه موجب سقوط ادیان كهن شد." (نقد فلسفه حق هگل نوشته ماركس)
  مستعمره چی های اروپائی نیز هر جا را به اشغال خود درآوردند، مسیحیت را به اهالی آنجا تحمیل كردند. مثلا غلبه مسیحیت در میان سرخپوستان بومی قاره آمریكا به پشتوانه جنگهای استعمارگرانه بیرحمانه اسپانیائی ها امكان پذیر بود. اسلام نیز وقتی رونق گرفت كه یك دین كشورگشا شد و تا آنجا كه شمشیرش برید، پیش رفت. تبدیل شدن مسیحیت و اسلام به ادیانی با نفوذ اصلا "مقدر" نبود. اینها نیز مانند هزاران دین دیگر می توانستند به خاموشی بگرایند، یا بعنوان باور گروهی كوچك از انسانها باقی بمانند. مسیحیت و اسلام به دلیل آنكه به بازوی مذهبی امپراطوریهای قدرتمندی تبدیل شدند، توانستند به ادیان پر نفوذی تبدیل شوند. اگر محمد و پیروانش، دشمنان خود را در نبردهای گوناگون مغلوب نكرده بودند، اسلام به مثابه یك فرقه كوچك در بخشی از عربستان باقی می ماند یا كم كم اضمحلال یافته و از بین می رفت. در همان دوره كه اسلام ظهور كرد، امپراطوریهای رم و ساسانی در جریان جنگهای پیاپی با یكدیگر تضعیف شده و رو به سراشیب نهاده بودند. به این ترتیب "خلاء قدرت" بوجود آمده بود. در چنان شرایطی بود كه امپراطوری اسلام توانست سربلند كند و نفوذ و سیطره خود را در بخشهای نسبتا وسیعی برقرار كند. اگر چنان شرایطی نبود، بعید بود كه اسلام بتواند به یك نیروی سیاسی و مذهبی قوی در جهان تبدیل شود. اگر در اوائل قرن چهارم میلادی، امپراطوری رم مسیحیت را به عنوان دین امپراطوری خود اتخاذ نكرده بود، تبدیل آن به دینی چنین با نفوذ در جهان بسیار نامحتمل بود.
این ادیان قدرتمند همواره از طریق عملكرد سیستماتیك دولتهای ارتجاعی در عرصه ایدئولوژی پا بر جا مانده اند. نزدیك به سه هزار سال است كه طبقات حاكمه ارتجاعی با استفاده از قدرت دولتی بطور سیستماتیك عقاید مذهبی را در مغز مردم فرو كرده اند. دلیل مذهبی بودن اكثر مردم جهان اینست و نه اینكه گویا خداوند مهر این مذهب را در دل آنان جای داده، یا اینكه مذهب نماینده حقیقت است و به این دلیل در قلب مردم جای می گیرد. 
  كلیه دولتهای ارتجاعی در جهان (چه دولتهای كشورهای سرمایه داری پیشرفته مانند آمریكا و چه دول كشورهای عقب مانده مانند ایران) همواره مذهب غالب را تقویت می كنند. حتی در كشورهائی مثل آمریكا كه دین و دولت از هم جدا هستند، دین غالب از پشتوانه طبقات حاكمه برخوردار است و طبقات ثروتمند آن را تقویت می كنند. آنها از دین به عنوان یكی از سلاحهای حفظ ثبات حاكمیت خود استفاده می كنند. هزاران سال است كه عقاید مذهبی و خرافه به طرق گوناگون  تشویق شده و در شالوده جامعه بافته شده است. به همین جهت برای خیلی ها تصور اینكه دین صرفا در مقطع معینی از تاریخ جامعه بشری بوجود آمده و در مقطع معینی از تاریخ بشر از میان می رود، مشكل است.
تا هفته ای دیگر.....
سئوال این هفته:
چگونه نوع بشر می تواند از شر مذهب خلاص شود؟
جمعی از فعالین کارگری (جافک)
آذر ماه 89

چگونه نوع بشر می تواند از شر مذهب خلاص شود؟

  تا زمانی كه جامعه بشری بر پایه مناسبات اجتماعی خصمانه می چرخد، تا زمانی كه استثمار و ستم محو نشود، تا زمانی كه سازمان اجتماعی بشر و مناسبات اجتماعی مانع از آن هستند كه بشر به درك درست از نیروهای محركه واقعی درون طبیعت و جامعه نائل آید و بر این پایه عمل كند، بشر در كلیت خود نخواهد توانست ماهیت این "گرایش مذهبی" را درك كند و آنرا بطور داوطلبانه كنار بگذارد. برای این كار طبقات تحت استثمار و ستم، كه نیروی بالقوه برای عوض كردن جامعه هستند، باید به درك حقیقی از جهان و هستی بشر و اینكه چگونه میتوان آن را تغییر داد دست یابند. بخصوص توده هائی كه گرایشات انقلابی دارند باید جهش كنند و ذهن خود را از زنجیرهای مذهب رها كنند و ایدئولوژی رهائی بخش كمونیسم را اتخاذ كنند. فلسفه كمونیستی، ماتریالیسم ماركسیستی یا ماتریالیسم دیالكتیكی نام دارد. توده های زحمتكشی كه می خواهند از شر ستم و استثمار رها شوند، باید ماتریالیسم ماركسیستی را بیاموزند و بكار برند. ماتریالیسم ماركسیستی، هیچ ربطی به حرص دائم زدن برای كسب ثروت های مادی و تلاش سراسیمه و بیرحمانه در این كار ندارد. این استثمارگران و مشاطه گران آنها، و بیشتر از همه نظام سرمایه داری است كه چنین می كنند. ماتریالیسم ماركسیستی می گوید همه چیز در این جهان و كل هستی، از پدیده های مادی و واقعی تشكیل شده است. غیر از این هیچ هستی دیگری موجود نیست. هیچ "روح" و "ماوراءالطبیعه ای" موجود نیست. ماتریالیسم ماركسیستی اهمیت ایده ها (تفكرات، احساسات، هیجانات و غیره) را نفی نمی كند و بر نقش آنها در تاثیر گذاری بر افراد و جامعه واقف است. اما معتقد است كلیه ایده ها در نهایت از واقعیت مادی طبیعت و جامعه نشئت گرفته اند. میان واقعیت مادی از یكسو و ایده های انسان از سوی دیگر، رابطه دیالكتیكی (یعنی تاثیر گذاری متقابل) موجود است. به همین دلیل وجود ایده های صحیح انقلابی (آگاهی انقلابی) در تغییر وضع جامعه و جهان تعیین كننده است. ماتریالیسم ماركسیستی بیشترین اهمیت را به ایده هائی می دهد كه به صحیح ترین وجهی واقعیت را منعكس می كند و بنابراین به دگرگون كردن طبیعت و جامعه ـ و مهمتر از همه به دگرگونی انقلابی جامعه ـ كمك كرده و آنرا تسریع می كند. بنابراین ماتریالیسم ماركسیستی با هر شكل از ایده آلیسم و متافیزیك، با همه مقوله هائی كه مستقل از واقعیت مادی و ورای آن می باشند، مخالف است. با عقایدی كه یك نیروی ماوراء الطبیعه را آفریننده و نیروی محركه جهان می دانند، مخالف است. با ایده هائی كه هیچ پایه ای در واقعیت ندارند و واقعیت را آنطور كه دوست دارند تعریف می كنند، ضدیت دارد. با هرگونه گرایش به تغییر ناپذیر دانستن نظم موجود، با اعتقاد به وجود موجوداتی كه تمام و كمال و عالی و بدون تضادند، مخالف است. ماتریالیسم ماركسیستی با چنین دركهائی، منجمله دكترین و اعتقاد مذهبی، مخالف است. ماتریالیسم ماركسیستی در واقع راهنمای همه جانبه ترین تغییر انقلابی در جامعه است. همه جانبه ترین تغییر انقلابی یعنی محو كامل استثمار، ستم، تمایز طبقاتی و تخاصم اجتماعی. ماتریالیسم ماركسیستی راهنمای همه جانبه ای است برای رها كردن نوع بشر از همه اینها و به پیش راندن جامعه بشری است.(1)
 (1) منابع مورد استفاده برای نگارش این سری مقالات : 1 ــ "ایدئولوژی آلمانی" نوشته ماركس 2 ـ "جنگهای دهقانی در آلمان" نوشته انگلس 3ـ "لودویگ فویرباخ و پایان فلسفه آلمانی" نوشته انگلس 4 ـ مقدمه بر "سوسیالیسم: تخیلی یا علمی" نوشته انگلس 5 ـ "درآمدی بر نقد فلسفه حق هگل" نوشته ماركس 6- "دست یافتن به آزادی بدون كمك خدایان" نوشته باب آواكیان صدر حزب كمونیست انقلابی آمریكا
تا هفته ای دیگر.....
جمعی از فعالین کارگری (جافک)
آذر ماه 89
 
 

تکثیراز جهانگیر محبی

ارسال به: اعضای گروه یاهو،گوگل،شخصیتهای سیاسی-اجتماعی-اقتصادی-فرهنگی

هنری،سازمانها،احزاب،نشریات،رادیوها،تلویزیونها،انجمنهای

زنان-دانشجویان-دانش آموزان-معلمان-روزنامه نگاران

وبلاگ نویسان-نویسندگان،سندیکاهای کارگری

و سایت ها در داخل و خارج از کشور

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ