http://sonqor.persianblog.ir
تداخل مشاغل و دخالت جمعی در کار دزدهای بینوا
گویا این« تداخل مشاغل» بخش لاینفکی از زندگی ما شده است. می بینیم که کلاسهای کنکور موازی با مدارس مسئولیت آموزش با روش های شخصی را به جامعه تحمیل کرده اند. می بینیم که جهاد دانشگاهی مدیر آموزشی کودکان تربیت کرده و مدرک داده است. می بینیم که فروشگاه های بزرگ از شیر مرغ تا ته دیگ آبگوشت را در قفسه هایشان جا داده اند . می بینیم که عکاسان نقاش ساختمانی و وام بگیران حرفه ای بساز بفروش و پزشکان وارد کننده کالا و موسیقی دانها قفل ساز و مهد کودک ها آموزش دهنده زبان های خارجی و ژیمناستیک و شطرنج و... شده اند وهیچ وقت معلوم نشد که چرا آدم از راه مدرسه نمی تواند به دانشگاه برود و باید به جای فهم کردن دانش صد میلیون تست را از کلاس سوم دبستان بلغور کند و حقه های تست زنی بیاموزد و با دیگران مدام مسابقه بدهد. اضافه کنید به تمام اینها در حالی كه وقتي سه ميليون جوان بيكار در مملكت داريم، چرا عدهاي شغلها را احتكار(!) كردهاند و بالطبع هيچ يك از مسؤوليتهايشان را به طور كامل و صحيح انجام نميدهند؟! آنچه به ما مربوط است اين است كه اين همه تداخل مشاغل را ببينيم و كله مباركمان را فيلسوفانه به چپ و راست تكان بدهيم. به هيچكدامشان هيچي نگوييم تا مبادا آنها هم برگردند يك چيزي به ما بگويند!