در گرامیداشت چهارم فروردین سال شصت و یک سران رژیم جمهوری اسلامی از همهی اقشار زحمتکش جامعه، احزاب، سازمانها و تشکلات گوناگون هزینه گرفتهاند. همه را استثمار نمودهاند و همه را مورد یورش و تعرض وحشیانهی خود قرار دادهاند. پروندهی رژیم جمهوری اسلامی مملو از چپاول و غارتگری، تعقیب و دستگیری و سرکوب کمونیستها، مبارزین و مخالفین است. تمامی لحظات حاکمیت رژیم جمهوی اسلامی یادآور خشونت و کُشت و کُشتار مدافعین منافعی مردمیست؛ هر دقیقه و هر ثانیهی آن مترادف با قدر قدرتی و بُرخ کشیدن زور و گسیل نیرو علیهی نیروهای کمونیست و مبارز است. یکی از این روزها و لحظات، مربوط به حملهی صدها عنصر مسلح و مزدور به پنج چریک فدائی خلق – محمد حرمتیپور، اسد رفیعیان، جواد رجبی، عبدالرسول عابدی و حسن عطاریان – در جنگلهای "خیپوست" مازندران میباشد. در این روز جانیان بشریت در نبردی نابرابر سینهی این رفقا را نشانه گرفتند و صفحهای دیگر بر اعمال ضد انقلابی خود افزودند. بیگمان و به جرأت میتوان تاکید ورزید که گستاخی سران حکومت به فرزندان کارگران و زحمتکشان فقط و فقط به این روز بر نمیگردد و جامعهی ایران شاهد در خون غلطیدن کمونیستها، مبارزین و مخالفین در همهی روزهای سه دههی حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی – و آنهم در میادین متفاوت و نابرابر – بوده است. مسلماً انتظار و توقعی به غیر از این، از رژیم جمهوری اسلامی نمیرفت و پر واضح استکه ارمغان رژیم جمهوری اسلامی برای میلیونها انسان محروم، چیزی جز جنگ و خشونت و خون و خونریزی نبوده و نیست. این را از همان آغاز نشان داده و به اثبات رسانده استکه تفاوت آرماناش با جامعهی انسانی، از زمین تا آسمان است. به همین دلیل بود که در ابعادی بیسابقه دست کُشتار زد و به خانه گردیها و تعرض بی امان خود به کمونیستها و انقلابیون و بویژه در دههی شصت پرداخت. در این دهه بود که ارگانهای سرکوب بقای سلطهی امپریالیستی به هر گوشهای از جامعه یورش آورده و به آنچنان جنایاتی مرتکب گردیدهاند که با هیچ قلم و گفتاری نمیتوان از در توضیح آنها بر آمد. سران حکومت کُشتند تا بر داوم بمانند؛ دستگیر نمودند تا صدای حق طلبی را در گلو خفه سازند؛ به تهماندههای کارگران و زحمتکشان یورش آورند تا جیبهای گشاد خود را پُر نمایند؛ تلاش نمودهاند تا سکوت را در جامعه حکمفرما نمایند تا صاحبان قدرت در آرامش و آسایش دلبخواه، به زندگی انگلوارشان ادامه دهند؛ امّا علیرغم عملی نمودن چنین سیاست و کاربست خشونت آمیزی، تعدادی از کمونیستهای صدیق، در تخالف با جو دلبخواهی حاکمان قد علم نمودند و جنگ انقلابیای را در جنگلهای شمال ایران سازمان دادند که فراموش ناشدنیست. چهارده ماه فعالیت بیوقفه در جنگلهای شمال ایران و تعرض به پایگاهها و گشتهای متفاوت سرکوبگر رژیم جمهوری اسلامی در مازندران، حاصل فعالیتهای کمونیستی چریکهای فدائی خلق (ارتش رهائیبخش خلقهای ایران) بود. این رفقا در دورانی فعالیت عملی را در گوشهای از جامعهی ایران آغاز نمودند که سرکوبگران رژیم جمهوری اسلامی تعرض بیوقفهی خود را علیهی نیروهای انقلابی و تودههای ستمدیده سازمان دادند؛ دورانی که سازمانهای کمونیستی – انقلابی راه عقب را پیشهی خود ساختند. در چنین شرایطی بود که چریکهای فدائی خلق ایران (آرخا) با بازگشائی جبههای تازه – جدا از کردستان و شهر – بر دامنهی فعالیتهای کمونیستی خود افزودند و به جرأت میتوان گفت که چهارم فروردین ماه سال شصت و یک، یکی از روزهای ناگوار چفخا (آرخا) بود. در اینروز دشمنان کارگران و زحمتکشان با طرحی سازمانیافته در جنگل "خیپوست" مازندران پنج رزمندهی کمونیست را به محاصرهی خود در آورده و بعد از ساعتها درگیری نابرابر، جان آنانرا گرفتند تا بر عمر ننگین خود بیافزایند. رزمندگانی که با عشقی آکنده به آرمان کارگران و زحمتکشان تا آخرین لحظه جنگیدند و از جانیان بشریت هزینه گرفتند و سر آخر جان خود را در راه انقلاب رهائیبخش حلقهای ایران فدا نمودند. نزدیک به سه دهه استکه از جانباختن این رفقا میگذرد و در یک کلام میتوان گفت که رمز ارزشمندی این رفقا و دهها کمونیست و انقلابیای که جان خود را فدای میلیونها انسان محروم نمودند در آن استکه در فضای بگیر و به بندها و پیشروی رژیم جمهوری اسلامی و در فضای تسلیم طلبی سازمانها و احزاب، راهِ به پیش را انتخاب نمودند و هرگز در مقابل وضعیت موجود سر تسلیم فرود نیآوردند. این رفقا در عمل به اثبات رساندند که انقلاب ایران، بدون هزینهپردازی پیشروان راه انقلاب ناممکن میباشد و نشان دادند که "تعرض سیاست جوهر پرولتری"ست؛ سیاستی که متضمن تأمین منافعی کارگران و زحمتکشان میباشد. یاد رفقا محمد حرمتیپور، اسد رفیعیان، جواد رجبی، حسن عطاریان، عبدالرسول عابدی و همهی پیشقراولان راه رهائی تودهها گرامی باد. باشد تا روزی انقلاب قهر آمیز تودهای تأوان تمامی جنایات سران حکومت را باز پس گیرد و پرچم آزادی و کمونیستی را در سرتاسر جامعهیمان برافرازد. دستهها: |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر