وب سایت ترویج حقوق بشر در ایران
دلم شکسته است
تقدیم به : خودم -
و آندسته از هموطنانی که در ایام عید نوروز،
عزیزی از عزیزانشان به دلیل مسائل عقیدتی – سیاسی در زندان جمهوری اسلامی به سر می برند.
در حالی که بسیاری از خاطیان آزادند.
دلم شکسته است.
چگونه نشکند از این همه ستم
- که رفته بر عزیزتر ز جان ِ من.
دلم شکسته است.
دلم دو ماه و هفت روز می شود
که از فراق و دوری تو بهترین ترنّم حیات
- شکسته است.
************************
و در گمان من
دل تو نیز
در طلیعۀ بهار
درون سجنِ کینه و ستم
غمین و خسته است،
- دلم شکسته است.
************************
ببین که آفتاب هستی ام
چگونه از فراق آن عزیزتر ز جانِ من،
- آه، می کشد!؟
و ماه،
چگونه از جفای این ستمگران
- سیاه می شود!؟
نگر که این ستارگان
چسان فتاده در سیاه چالِ نفرت و بدی!؟
جهان بدون مهر و ماه
ببین چه تار می شود
- پر از غبار می شود!
************************
به عمق فاجعه نگر!
که روز عید نیز
که روز مهر و دوستی،
زمان بخشش و عطاست،
تو را رها نمی کنند.
که تا دمی کنار اهل خانه ات
و همجوار دوستان به سر بری.
************************
عجب زمانه ای شده است!
که مجرمان و خاطیان، رها ز حبس
و این جواهر وجود،
که جرمشان صداقت است و راستی
محبت است و عاشقی،
اسیر بند کینه و تعصّب اند.
************************
بلی، بلی!
دل از جفای این ستمگران به درد آمده،
شکسته است
و جسم وتن، نزار و خسته است.
ولی چه غم؟
که حق درون ِ قلب های خسته و شکسته است.
درون جانِ عاشقان از هوی گسسته است.
************************
تو عید را به یاد حق
به یاد غنچه های نو شکفتۀ وجود خود
- به یادِ ما
به یادِ هر که یار و یاور تو است،
به شادی و سرورِ عارفانه بگذران.
که ما در این بهار نیز
کنار هفت سین مهر تو نشسته ایم،
اگر چه در گلوی خویش
- بعض را شکسته ایم.
************************
بیا، بیا!
به یادِ حق
از این زمان پر دِژَم گذر کنیم،
ز هر چه ناله و غم است،
ز هر چه درد و ماتم است،
- حذر کنیم.
************************
ولی قسم!
که قلب من
برای بی گناهی ات شکسته است.
دلم،
برای هر کسی که بی گنه
اسیر بند گشته است،
- شکسته است.
و اشک های بی دریغِ من،
نشانِ این شکستگی
نشانه ای ز مهر آدمی
دلم شکسته است،
- دلم شکسته است.
25/12/1389
عنایت الله سنایی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر