http://negahedigar1
نکاتی پیرامون بحث انجیل و ادعای قران- بخش پنجم
بررسی فارقلیط
کورش
هر چند مباحث گذشته مطروحه، تاکنون بی پاسخ مانده اند ؛ و آن مباحث زوایای دیگری هم دارند که قابل بررسی است ولی تا زمانیکه دوست عزیز جناب تهرانی پاسخی بدانها نداده اند ، بهتر این دیدم که از دید دیگری هم به آیه قرانی پرداخته شود.
همان طور که در مقالات گذشته آمد ، با تدقق در ایه 6 سوره صف ، و روایت امام محمد باقر (و البته روایتهای دیگری که در این زمینه وجود دارد و هنوز به ان نپرداخته ام) بدون شک باید نشانی احمد را در کتاب مقدس یافت.گرچه جناب تهرانی چنین نمی پندارند ولی پندار ایشان بر اصول و پایه های استدلالی ضعیف و سستی بنا شده است.
ایشان در جایی فرموده اند:
اولا کدام مسیحی چنین اعتقادی دارد که تمام بشارات، دانه به دانه توسط حواریون نوشته شده است ضمن آن که هیچ کدام از مسیحیان نیز اناجیل فعلی را دربردارنده تمام فرمایشات حضرت مسیح نمی دانند.
و همچنین :
این مطلب را خود مسیحیان نیز باور دارند که هر چه مسیح فرموده در انجیل نیست و هرچه در اناجیل فعلی ضبط شده است، عین فرمایشات آن بزرگوار و وحی بر ایشان نیست.
در بخش نظرات آرش عزیز در پاسخ به ایشان گفتند:
جناب آقای تهرانی من سوالی از خدمت شما دارم نظر و عقيده خود شما در مورد موارد بالا چيست ؟
در ضمن من نميدانم اين مسئله در ميآن مسلمانان بد جا افتاده يا کلاً مطلب جدائيست چون در غرب مسلمانان به پيامبری به اسم احمد که بعد از حضرت مسيح وعده داده شده استناد ميکنند درصورتيکه مسيونرهای مسيحی اين را انکار ميکنند و از آن دليلی برای رد ديانت اسلام استفاده ميکنند و بهانه آنها عدم وجود چنين وعده ايست. جناب تهرانی شايد اين قضيه برای شما که محقق و مسلمان هستيد حل شده باشد و با کمک شما بتوانيم گره اين مشکل را حل کنيم ولی باور بفرماييد جلسات متعددی بوده که مورد ياد شده بين دوستان مسلمان و مسيحی بوجود آمده و برای طرفين قابل حل نبوده.
و در ضمن برای من سخت است که رودرروی فرد مسيحی از انحراف و تغيير درانجيل سخن گويم به نظر من صرف نظر از اينکه توهين به فرد مورد نظر است هيچ سند و مدرک قابل اثباتی نيز قابل ارائه نيست.
ولی ایشان پاسخی به این کامنت مرقوم نفرمودند.لذا بر ان شدم تا در این زمینه گواهی از دوستان مسیحی وجود داشته باشد . پس طی پرسش و پاسخی که با یک دوست مسیحی که اتفاقا مانند علی عزیز فردی فاضل و اهل مطالعه نیز می باشد، صورت دادم ، خلاف گفته ایشان ثابت شد.مسیحیان کتاب مقدس را تحریف نشده می دانند و معتقدند که روح القدس پس از تصلیب هیکل مبارک مسیح ، کلام الهی را بر حواریون الهام می کنند.دوست عزیز مسیحی دقیقا در پاسخ به گفته های جناب تهرانی می فرمایند:
ببینید، بهطور خلاصه: آنچه مسیحیان به آن باور دارند (و شواهد علمی/تاریخی قابلملاحظهای نیز در پشتیبانی آن موجودند)، این است که متون کانن عهدجدید دربردارنده و تفصیل آنچه هستند که رسولان مسیح و کلیسای رسولی راجع به شخص، گفتار و کارهای مسیح، موعظه میکردند.
این هم که این مسلمان میگوید: «کدام مسیحی چنین اعتقادی دارد که تمام بشارات، دانه به دانه توسط حواریون نوشته شده است،» سخن اساسا بیهودهای است. مثل این است که یکی بگوید: شما ثابت کن که دانه-به-دانهی آیات قرآنِ فعلی همانی است که از زبان محمد، تحت عنوان وحی، جاری شد! روشن است که چنین چیزی قابلاثبات نیست.
همچنین، اینکه این مسلمان میگوید: «ضمن آن که هیچ کدام از مسیحیان نیز اناجیل فعلی را دربردارنده تمام فرمایشات حضرت مسیح نمی دانند،» هم سخنی اساسا بیهوده است. اصلا چه نیازی است که تمام گفتهها و کارهای مسیح در متون کانن عهدجدید ثبت شده باشند؟!
دوستان می توانند سیر گفتگوی من و شاپور برنابای عزیز و ارجاعاتی که ایشان به حقیر دادند را در لینک زیر دنبال کنند.توصیه می کنم بخش نظرات را تا اخر دنبال کنید:
http://www.gospel.
شرحی بر الهامی بودن محتوای عهدِجدید و ارزش تاریخی متون آن
http://www.gospel.
همان طور که دوستان مشاهده می کنند ، تلاش من این بود که سوال به صورت کاملا بی طرف پرسیده شود تا پاسخگو بدون در نظر گرفتن آنچه اتفاق افتاده نظر خود را بگوید . برخلاف جناب تهرانی عزیز که طی پرسشی از جناب سجیدنا سوال را کاملا جهت دار پرسیده بودند.
مساله دیگر این است که آموزه های قرانی ، خلاف باور علی عزیز را بیان می کنند. گرچه جملگی مسلمانان اعتقاد دارند که کتاب مقدس تحریف کلامی و معنایی شده است ، ولی در قران هر جا سخن از کتاب مقدس می باشد، از تایید آن سخن گفته شده است.چنین باور مسلمانان را که با آموزه های قرانی در تضاد است شاید بتوان به تعصب دانشمندان اسلامی و تقلید عوام از انها نسبت داد که چنبن باور تاریخی را اموزش داده اند.
در قران هر جا صحبت از انجیل و تورات می شود آنرا تایید می کند و تاکید هم می فرمایند که این کتابهای در دست اهل کتاب موجودند.پس مسلمانان نمی توانند برای انجیل و تورات نسخ اصیل و غیر اصیل قائل شوند.و ادعا کنند که نام احمد در نسخه اصلی انجیل بوده و در کتاب کنونی یافت نمی شود.
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (اعراف-157)
همانان كه از اين فرستاده پيامبر درس نخوانده كه [نام] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مىيابند پيروى مىكنند [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد و از كار ناپسند باز مىدارد و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مىگرداند و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمىدارد پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند آنان همان رستگارانند
بر اساس ایه مبارکه ، اگر به تورات و انجیل رجوع کنیم نشان پیامبر و خود او را بصورت مکتوب در ان می یابیم.از قضا در این ایه به پیروان حضرت رسول اکرم متذکر می گردد که به تورات و انجیل رجوع کنند تا رسول خود را در ان بیابند.مشخصا به تورات و انجیل موجود اشاره می کند.و یا می فرمایند:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (بقره 146)
كسانى كه به ايشان كتاب [آسمانى] دادهايم همان گونه كه پسران خود را مىشناسند او [=محمد] را مىشناسند و مسلما گروهى از ايشان حقيقت را نهفته مىدارند و خودشان [هم] مىدانند
بنا بر فرموده قران شناخت حضرت رسول اکرم نزد اهل کتاب ، آنقدر آسان و روشن و واضح باید باشد که گویی پسران خود را می شناسند.البته درک حقیر از چنین ایه ای با ادراک جناب تهرانی متفاوت است.برای مثال در حدیث ایام الله ثلاثه .. . اگر تعبیر ایشان را "ایام الله 3 روز مانند 3 روز هفته یا 3 روز تعطیل در یک کشور که در عین اشتراک با هم تفاوت دارند بدانند "، و استعاره ای چنین زیبا را به چنین برداشتی سطحی تنزل می دهند احتمالا برداشت ایشان از این ایه هم این خواهد بود که همانگونه که به راحتی چهره و نام پسر خود را می شناسند باید حضرت رسول را نیز بشناسند.
اجمالا، در ایه فوق می فرمایند که بشارت به حضرت رسول اکرم نزد اهل کتاب موجود است و انها منکر شده و مورد بی اعتنایی قرار می دهند و رسول خدا را به خوبی از نشانه هایش می شناسند ولی تبعیت نمی کنند. لذا این فرضیه که کتاب مقدس تحریف معنایی شده است ، بر اساس قران اتهامی است بی پایه و اساس و از روی جهل است و تقلید.
و یا در جایی دیگر کتب اسمانی قبل را حجت قران قرار می دهند:
فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ (یونس-94)
و اگر از آنچه به سوى تو نازل كردهايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مىخواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش
در این آیه برای اثبات وحی قرانی ، مومنان ارجاع به کتب آسمانی قبل شده اند. آیا می توان با توجه به چنین ایه ای ، تورات و انجیل را تحریف شده دانست؟ قران همه جا صحت کتب اسمانی قبل را تایید می فرماید و بدان استناد هم می کند.
البته لازم به ذکر است گرچه در این ایه ظاهرا خطاب ، به حضرت رسول اکرم است ، اما به باور بهاییان مرتبه و مقام رسول خدا بالاتر از انست که در ایات الهی شک کند.لذا بر خلاف جناب تهرانی که در جایی مرقوم نموده بودند:
....آیاتی مخاطبشان تنها شخص پیامبر اکرم است...
ولی چنین نیست.در این زمینه خوانندگان را به مطالعه بیانات زیبای حضرت عبدالبها در مورد عتاب به انبیا در صفحه 126 کتاب مفاوضات ارجاع می دهم. همین مساله در مورد مخاطب ایقان هم صدق می کند. ایقان تفسیری نوین از ایات استعاری کتاب مقدس و قران است. کتاب دوره جدید است . لذا محدود کردن مخاطب قران به مسلمانان دور از تدبر است.
اما بسیاری دیگر از مسلمانان بر خلاف جناب تهرانی مدعی هستند که اشاره ایه 6 سوره صف در انجیل موجود است و مرجوع است به آیات 14 تا 16 انجیل یوحنا که در زیر ذکر می گردد:
اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید. و من از پدر سؤال می کنم و فارقلیط دیگربه شما عطا خواهد کرد تا همیشه با شما بماند. یعنی روح راستی که جهان نمی تواند او را قبول کند زیرا که او را نمی بیند و نمی شناسد و اما شما او را می شناسید زیرا که با شما می ماند و در شما خواهد بود (یوحنا، 14:1517).
این سخنان را به شما گفتم وقتی که با شما بودم. لیکن فارقلیط یعنی روح القدس که پدر او را به اسم من می فرستد او همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد (یوحنا، 14:2526).
لیکن چون فارقلیط که او را از جانب پدر نزد شما می فرستم یعنی روح راستی که از پدر صادر می گردد او بر من شهادت خواهد داد. و شما نیز شهادت خواهید داد زیرا که از ابتدا با من بوده اید (یوحنا، 15:2627).
اما الان نزد فرستنده خود می روم و کسی از شما از من نمی پرسد به کجا می روی. ولیکن چون این را به شما گفتم دل شما از غم پر شده است. و من به شما راست می گویم که رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم فارقلیط نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را نزد شما می فرستم. و چون او آید جهان را بر گناه و عدالت و داوری ملزم خواهد نمود. اما بر گناه زیرا که به من ایمان نمی آورند. و اما بر عدالت از آن سبب که نزد پدر خود می روم و دیگر مرا نخواهید دید....(یوحنا، 16:515).
چنین مسلمانانی که اغلب مفسرین قران جز انان می باشند ، اعتقاد دارند که فارقلیط در این ایات ، همان احمد ایه 6 سوره صف می باشد و منظور قران معنای واژه احمد است.که هم معنای فارقلیط می باشد.گرچه نام حضرت محمد احمد نبوده و در جای دیگر به ان خواهم پرداخت ولی برای حضرت رسول صفتهای متعددی در قران ذکر شده است که احمد یکی از انهاست.
اما اشکالی اساسی وجود دارد. فارقلیط واژه ای سریانی است و برگردان شده واژه یونانی پاراکلیتوس parakleetosبه معنای مدافع یا شفیع یا تسلی دهنده می باشد.ولی احمد چنین معانی ندارد.احمد به معنای "ستوده" می باشد.
برای رفع چنین مشکلی ، مسلمانان از دم دست ترین حربه یعنی اتهام تحریف انجیل استفاده کرده اند.به جای این که نگرش خود را تغییر دهند که لابد کار سختی است آنچه در دست اهل کتاب است را تحریف شده دانسته اند.تا بدین طریق به زعم خود به اثبات کلام الهی بپردازند!
باور اینان چنین است که این کلمه در اصل پریکلیتوس periklutos به معنای " برگزیده شده" که نزدیک به معنای احمد است بوده است.که در اثر تحریف به صورتparakleetos در امده است. برای مثال رجوع کنید به کتاب " احمد موعود انجیل" نوشته آیت الله جعفر سبحانی تبریزی یا به تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی یا به برخی تفاسیر دیگر.
دلایل سستی چنین ادعایی به شرح زیر است:
1-اولا انجیل یوحنا در سده اول میلاد یعنی بیش از 500 سال قبل از میلاد پیامبر اکرم نوشته شده است و تکه هایی که از نسخ ان به جا مانده و شامل parakleetos هم می شود به همین صورت فعلی می باشد. پس اتهام جعل اگاهانه و تعمدی به مسیحیان کاملا ادعای گزافی است. وقتی حواری یوحنا اقدام به گرداوری کلام الهی می کند ، هنوز خبری از اسلام نبوده است. این که گفته شود که به صورت غیر تعمدی تحریف شده جدای از این که غیر قابل اثبات است با سیاق ایه 6 سوره صف و دیگر ایات قرانی مذکور همخوانی ندارد. بدون شک در ایه 6 سوره صف ارجاع به کتاب مقدس فعلی شده است. پس تحریفی در این زمینه نمی باشد.
2-قران همه جا صحبت از تایید انجیل دارد. سخنی از تحریف نیست. قران متذکر می گردد که انچه نزد اهل کتاب است درست است فقط اهل کتاب به میل خود انها را تفسیر می کنند.چنین موردی از ائمه شیعه در مورد مسلمانان زمان قائم هم ذکر شده است.یعنی مسلمانان هم در زمان بعثت قائم قران را به میل خود تاویل و تفسیر می کنند و این به معنای تحریف قران نیست.بلکه به معنای تحریف معنایی قران توسط مسلمانان است.
3- در انجیل یوحنا (14:15-17) متذکر می گردد: " فارقلیط دیگر به شما عطا خواهد کرد".عبارت فارقلیط دیگر ، اشاره به معنا و مفهوم دیگری دارد و از ان برداشت می شود ، من فارقلیط هستم و اگر بروم فارقلیط دیگری خواهد امد. یعنی لفظ فارقلیط اسم عام است و اشاره به نقشی دارد که موعود انجیل قرار است ایفا کند و اشاره به معنای ان ندارد. پس این که گفته شود فارقلیط یعنی احمد ، بی خردی است. لذا من هم با جناب کاویان موافقم که فرمودند:
معنی یونانی واژه فارقلیط نه احمد است و نه محمد.
این که فارقلیط مصداق چه کسی است در مقاله اخر توضیح خواهم داد.
نتیجه:
انچه دراین نوشتار امد مبین این بود که:
1- قران کتب اسمانی قبل را تایید میکند و به انها استناد هم می کند و حتی انها را حجت هم می اورد.
2- مسلمانان بر خلاف قران ادعای واهی تحریف معنای کتب اسمانی قبل را دارند.
3- معنی فارقلیط نه احمد است و نه محمد.
4- تا کنون هنوز به مرجعی که نام دقیق یا مفهوم نام پیامبر اسلام را در انجیل ذکر کند نرسیده ایم.تنها اشاره ای که در انجیل وجود دارد اشاره به نقشی است که موعود انجیل ایفا خواهد نمود.
در پایان باز هم متذکر می گردد که تالیف چنین نوشتاری اثبات یک اشتباه و غلط در کلام الهی (قران) نیست و همراهان را دعوت می کنم تا نوشتار بعدی حقیر راجع به موضوع را هم توجه مبذول دارند.
خوب و خوش باشید.
------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر