تأملی در آثار اسلامی پیرامون مبحث خاتمیتاخبار جدید جامعه بهائی ایرانبيانيه مادران عزادار: بگذاريد نسيم بهاری در سرزمين ايران حس شود!دور و تسلسلآنچه را برخود نمی پسندی بردیگران نپسند....!گفت او را یک مسلمان سعید که چه باشد گر تو اسلام آوری تا بیابی صد نجات و سروری گفت این ایمان اگر هست ای مرید آنک دارد شیخ عالم بایزید من ندارم طاقت آن تاب آن کان فزون آمد ز کوششهای جان گرچه در ایمان و دین ناموقنم لیک در ایمان او بس مومنم دارم ایمان که آن ز جمله برترست بس لطیف و با فروغ و با فرست مومن ایمان اویم در نهان گرچه مهرم هست محکم بر دهان باز ایمان خود گر ایمان شماست نه بدان میلستم و نه مشتهاست آنک صد میلش سوی ایمان بود چون شما را دید آن فاتر شود زانک نامی بیند و معنیش نی چون بیابان را مفازه گفتنی عشق او ز آورد ایمان بفسرد چون به ایمان شما او بنگرد *در زمان بایزید بسطامی ,کافری در شهری می زیست.همسایگان وی,پیوسته او را به اسلام دعوت می کردند و او همچنان بر ایین خود پای می فشرد..روزی همسایگان همگی گرد او جمع شدند و گفتند:"بر ماست که خیر تو گوییم و برای تو خیر خواهیم.بدان که اسلام دین والائی است و هر که نه بر این ایین است گمراه است.تورا چه می شود که دعوت ما را پاسخ نمی گویی و بردین خود مانده ای؟" گفت:"بارها اندیشیدم که به دین شما روی اورم ولی هر بار که چنین قصدی می کنم,باز پشیمان می شوم" گفتند:"چیست که تو را از ان نیت خیر باز می گرداند؟" گفت:"هر بار پیش خود می گوییم اگر مسلمانی ان است که با یزید دارد,من نتوانم و اگر ان است که شما دارید,نخواهم" |
__._,_.___
This is a non-political list.
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر