گاهی اوقات نگاه به مسائل از دید کسانی که شما را دشمن می دانند لازم است.
این متن بخشی از کل مطلب انتشار یافته است. برای مشاهده تصاویر و متن کامل به آدرس زیر مراجعه کنید
یک پرسش و پاسخ خیلی مهم:
اصلاً چرا باید ایرانیان خارج از کشور را این قدر بیش از حد تحویل گرفت و از جیب ملت، به آنان بذل و بخشش کرد؟! برای تبلیغ؟! خدای خیرتان دهد، اگر به باج دادن است (که الآن اسمش را می گذراند تبلیغ)، می رفتید به همین فتنه گران خودمان باج می دادید که بلکه آن ها هم برایتان نه تنها سوت و کف، بلکه پشتک و بارو هم می زدند! این همه آبرو ریزی و آشوب هم به پا نمی شد.
آیا کسانی که حاضر نیستند در وطن خود زندگی کنند و اکثراً اصلاً نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را قبول ندارند، لیاقت این را دارند که از بیت المال ایرانیان مقیم داخل کشور خرجشان شود؟ مردم عزیزی که مالیات می پردازند، با بد و خوب کشور کنار می آیند، هر روز سختی های بیشتر تحریم ها را تحمل می کنند، باید از پول بی زبانشان، از طریق حساب هایی که کف آن دو میلیون تومان است (۲۰۰۰ دلار) برای بی نیازان خارج نشین مصرف شود. به حول و قوه ی رئیس جمهور، اولین سهام دار آن هم ملیکا خانوم (!) شد. ایرانیان خارج نشینی که فقط موقع سور و سات (همان بخور بخور) سر و کله شان پیدا می شود، عموماً یا به اندازه ی کافی مرفهند و یا اصلاً هیچ علقه ای به نظام ندارند. قابل توجه است که برخی از مهمانان این همایش، با هواپیماهای شخصی شان تشریف آورده بودند!
اصلاً چرا باید ایرانیان خارج از کشور را این قدر بیش از حد تحویل گرفت و از جیب ملت، به آنان بذل و بخشش کرد؟! برای تبلیغ؟! خدای خیرتان دهد، اگر به باج دادن است (که الآن اسمش را می گذراند تبلیغ)، می رفتید به همین فتنه گران خودمان باج می دادید که بلکه آن ها هم برایتان نه تنها سوت و کف، بلکه پشتک و بارو هم می زدند! این همه آبرو ریزی و آشوب هم به پا نمی شد.
آیا کسانی که حاضر نیستند در وطن خود زندگی کنند و اکثراً اصلاً نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را قبول ندارند، لیاقت این را دارند که از بیت المال ایرانیان مقیم داخل کشور خرجشان شود؟ مردم عزیزی که مالیات می پردازند، با بد و خوب کشور کنار می آیند، هر روز سختی های بیشتر تحریم ها را تحمل می کنند، باید از پول بی زبانشان، از طریق حساب هایی که کف آن دو میلیون تومان است (۲۰۰۰ دلار) برای بی نیازان خارج نشین مصرف شود. به حول و قوه ی رئیس جمهور، اولین سهام دار آن هم ملیکا خانوم (!) شد. ایرانیان خارج نشینی که فقط موقع سور و سات (همان بخور بخور) سر و کله شان پیدا می شود، عموماً یا به اندازه ی کافی مرفهند و یا اصلاً هیچ علقه ای به نظام ندارند. قابل توجه است که برخی از مهمانان این همایش، با هواپیماهای شخصی شان تشریف آورده بودند!
آقای احمدی نژاد، مهر امام رضا را بده به ملت دایمی ایران؛ نه کسانی که هر از چند گاهی، سالی یک بار، دوسالی یک بار تشریف می آورند برای دید و بازدید! کسی که کارت هویت ملی اش، علاوه بر کارت ملی جمهوری اسلامی، کارت ملی ایالات متحده است و بر اساس تعهداتی که داده، اگر جنگ رخ دهد باید بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، در جبهه ی آمریکا علیه ایران بجنگد، ارزش این را دارد که این چنین به مورد بذل و بخشش قرار گیرد یا شاید بهتر است بگوییم به او باج داده شود؟! مگر کمبود محبت داریم که به این و آن پول بدهیم که به واسطه ی آن سرمایه، به ما مهر بورزند؟! اگر این پول ها، برای ادای وظیفه بود، ایرادی نداشت، ولی نه برای لطف! لطف از جیب ملت ایران و آن هم بدون اجازه؟! مگر اینان جنگ زدگان غزه و لبنانند که به پول احتیاج داشته باشند؟
احتمالاً از فردا طرفداران موج سبز، شعار می دهند: پول ما، چی می شه؟! خرج خارجی می شه!
واقعاً متأسفم برای کسانی که یا خودشان را زده اند به ساده لوحی و یا این قدر بی بصیرتند که نمی فهمند که چرا آن ایرانیان، این قدر برای رئیس جمهور کف می زدند. الحمدلله بنده برخی از همین افراد را دیده و می شناسم. حدود یک سال و نیم پیش، با یکی از کسانی که به عنوان استاد برجسته به همایشی که حدود ۲ سال پیش برگزار شد، (همان اولین همایش ایرانیان خارج از کشور) دعوت شده بود صحبت می کردم که خاطراتی تعریف کرد که متعجب شدم. ایشان به مدت ۴ سال، رئیس دانشکده ی مکانیک یکی از مهم ترین دانشگاه های ترکیه بودند و در حال حاضر نیز، معاون امور دانشجویان بین المللی آن دانشگاه هستند. ایشان می گفتند: « ما را به ایران دعوت کردند و ما هم رفتیم ببینیم چه خبر است. اول که می خواستیم بریم تو، هرچی موبایل و دم و دستگاه داشتیم ازمون گرفتن. دیدیم این (آقای) احمدی نژاد - ایشان حتی از گفتن آقا هم اکراه داشتند - باز شروع کرد به چرت و پرت گفتن. » من که آن زمان نسبت به آقای احمدی نژاد تعصب داشتم گفتم: مگه چی می گفتن؟ ایشان گفتند: « هیچی! از همین حرفایی که همیشه می زنه! می گفت ما داریم دنیا رو درست می کنیم. نقشه داریم که اقتصاد دنیارو آباد کنیم. از همین حرفا دیگه. بعد ما هم هی هر و هر می خندیدیم و دست می زدیم برا چرت و پرتاش. اینم خوشش می یومد. خلاصه کلی خندیدیم. ----- ایرانو نمی تونه درس کنه، داره برا دنیا نقشه می کشه! ... [قسمتی از حرف های ایشان را بنا به دلایل امنیتی حذف کردم.] »
مخلص کلام این که، آن کسانی که آن جا می روند و دست می زنند و هورا می کشند، این نه نشانه ی تأیید نظام است، نه نشانه ی اعتقاد به رئیس جمهور است و نه هیچ چیز دیگری؛ اکثرا اینان (البته نه همه)، به دلایل منافع شخصی آمده اند و نه به دلایل عقیدتی، خیر خواهانه و خدمت به ملت.
یاد نمی رود زمان انتخابات ریاست جمهوری، در آن حوزه ی انتخاباتی ما [ضمناً یکی از ناظران صندوف، از دوستانمان بود و آمار را او به ما گفت]، جز بنده و ۷، ۸ نفر دیگر، بیش از ۹۵٪ همین خارجی ها که در بین آنان از فرزند نماینده مجلس بگیرید تا فرزند سفیر و نخبه های لوح گرفته از دست رئیس جمهور حضور داشتند، به آقای موسوی رأی دادند. خیلی جالب بود که وقتی با بسیاری از اینان صحبت سیاسی می کردم، می گفتند: « ما اولاً به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اعتقاد نداریم و نظام ایران نظام طالبانی است و ثانیاً تا به الآن رأی ندادیم و الآن هم به امید تغییراتی در نظام رأی می دهیم. »
www.parlemannews.
www.kaleme.org
www.tagheer.
__._,_.___
This is a non-political list.
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر