کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

[farsibooks] نگاهی دیگر به کمونیسم بر سردوراهی ؛ پژدمرگی یا شکوفائی: شباهنگ راد

 

http://triboonshoma.blogfa.com/post-387.aspx

{حزب کمونیست ایران – م. ل. م}

چندی قبل مطلبی تحت عنوان "کمونیسم بر سر .." از طرف «حکا – م. ل. م – » منتشر گردیده که حاوی نکاتی ناروشن، ارزیابی‏های ناصحیح، بی‏وظیفه‏گی و عدم جدیت پیرامون نقش آفرینی تئوری – پراتیکی می‏باشد. در حقیقت تعاریف مدافعین "کمونیسم بر سر دو راهی" را نمی‏توان به حساب متد و اسلوب صحیح دست‏یابی به کشف حقایق گذاشت. به این دلیل که پای خود را در جای نادرست گذاشته‏اند و قصد توضیح, جایگاه واقعی خود را ندارند. بر همین اساس و پیشاپیش می‏توان گفت که نتایج آن روشن می‏باشد.

سایه‏های بسیار زیادی را می‏توان از نوشته‏ی "کمونیسم .." به بیرون کشید و مهمتر از همه‏ی آن‏ها می‏توان به پای این بحث رفت که آیا "جنبش کمونیستی" ایران - منظور نیروهای موجود در خارج از کشور -، از خطر نمودن فاصله نگرفته و سیاست بقاء را جای‏گزین تعرض ننموده است؟ علاوه بر همه‏ی این‏ها می‏توان به پای این بحث رفت که آیا انقلاب ایران و یا فعالیت‏های کمونیستی – از نقد کارکردهای خودی گرفته تا تسخیر قدرت سیاسی - را می‏توان خارج از مبارزه‏ی حاد طبقاتی سازمان داد و به پیش بُرد؟ یا این‏که نیازمند حضور و دخالت‏گری‏های فعال سازمان‏های انقلابی – کمونیستی در درون است؟

در هر صورت این‏ها، مفوله‏های کلیدی و اساسی‏ست که پاسخ صحیح بدان‏ها، باعث خواهد گردید تا هم ابهامات و ناروشنی‏ها به کنار رود و هم این‏که مانع‏ی گمراهی هر چه بیشتر نسل جوان امروزی گردد. کاری که مدافعین "کمونیسم ..." از آن‏ها فاصله گرفته‏اند و دارند با برخوردهای بغایت عقب‏مانده و بدون ارائه‏ی استدلال به نقد نظرات مخالفین خود می‏نشیند. اگر چه عکس‏العمل‏های این‏چنینی در میان نیروهای موجود در خارج از کشور تازگی ندارد و متأسفانه باید اذعان نمود که سازمان‏ها و احزاب، نقد و مبارزه‏ی درونی سالم را با فحاشی، توهین و افتراء عوضی گرفته‏اند و بر خلاف ادعاهای‏شان، مدافع‏ی روش‏های ناسالم و تخریب کننده‏اند. به هر حال به عادت تبدیل شده است و تغییر آن منوط به خودزنی رفتاری - افکاری‏ست.

می‏گویند بر اهمیت کار تئوریک کاسته‏ام و پراتیک را مقدم بر آن می‏شمارم و توجه‏ای به تغییر و تحولات جهانی و اوضاع جنبش چپ ایران ندارم. سئوال می‏شود پراتیک بر مبنای کدام تئوری؟ کدام مشی باید پراتیک را رهبری کند؟ می‏گویند "صورت مسئله" را جابجا نموده‏ام و نمی‏خواهند به "افاضات بی‏پایه و عوام‏فریبانه" گوش فرا دهند و می‏خواهند راه پدر و مادر اعدام شده‏ی کمونیست خود را "ادامه" دهند که بذرهای کمونیست را با تمام وجود کاشتند – همه‏ی این‏ها و مواردی از این دست در کامنت نوشته‏ی "تأملی بر راه‏کارهای پیشنهادی .." آمده است -.

بگذارید قبل از هر چیز حساب آن پدران و مادرانی را که در میادین متفاوت و طی سال‏ها مبارزه علیه‏ی رژیم جمهوری اسلامی ایستادند و جان خود را در راه آرمان‏های توده‏های محروم از دست دادند، با حساب کسانی‏که کمترین اعتقاد عملی‏ای به راهِ پدران و مادران‏شان ندارند، را از هم جدا نمائیم و بدانیم که راه آنان با راه "اینان" از زمین تا آسمان است. چرا که آنان در صحنه‏ی عمل و در مبارزه‏ی رو در روی طبقاتی با دشمنان مردم جنگیدند، ولی "فرزندان"‏شان راه عقب را بر گزیده‏اند. این تفاوت‏ها قابل کتمان نیست و بناحق و بی انصافی‏ست تا خود را دنباله‏روان راهِ آنان قلمداد نمائیم.

و امّا صورت مسئله چیست و چرا نوشته‏ی "تأملی بر راه‏کارهای پیشنهادی حزب کمونیست ایران – م. ل. م" بعضی‏ها را آشفته نمود و باعث گردیده است تا به جای برخورد با اصل قضیه، حایشه را انتخاب نمایند و از پاسخ‏گوئی صریح به سئوالات روشن و مشخص سر باز زنند؟ در آن نوشته سئوال شده است‏که سازمان و یا حزبی که دارد خود را به عنوان سازمان و یا حزب "پرولتری" قلمداد می‏نماید، وظیفه‏ی عملی خود را چگونه تعریف می‏کند و چه پاسخی به تعرضات رژیم جمهوری اسلامی دارد؟ سئوال شده است‏که می‏خواهیم نقد سازنده و جامع را در بستر کدام شرایط مبارزاتی به پیش ببریم؟ سئوال شده است‏که در کدام میدان‏ایم و میدان کنونی چه وظایفی را در مقابل‏مان قرار می‏دهد؟ سئوال شده است‏که آیا در چنین میدانی می‏توان کار تأثیرگذار و سازمانده را به پیش بُرد؟ و ..

اگر موارد و سئوالات فوق را به عنوان بخش‏هایی از صورت مسئله به حساب آوریم، آن‏وقت موظف‏ایم تا بدور از تنش و جار و جنجال‏ها و فارغ از منفعت گروهی – حزبی و تعصبات کور تشکیلاتی، به پاسخ‏گوئی آن‏ها بر آئیم تا عایدی شود به نسل جوان امروزی.

در حقیقت «حزب کمونیست ایران - م. ل. م -» بر این اعتقاد است که می‏توان در خارج از کشور و بدون حضور در درون و بدون شرکت عملی در مبارزات توده‏ها، به نقد زنده و جامع دست یافت. مضافاً این‏که بر این باور  است تزهای "کهن"، فاقد کارائی‏ست و پاسخ‏گوی دنیای امروزی نیست!! – اگر چه مشخص ننموده است که منظور از تز "کهن" کدام است و یا این‏که چه بخش‏هایی از آن‏ها حلال معضلات و مشکلات جامعه‏ی ایران نیست؟ آیا منظور تز نبرد مسلحانه با رژیم سراپا مسلح است؟!! در بستر چنین چهارچوبه‏ و کلی گوئی‏هایی‏ست که، تیله‏ی دست‏یابی به "سنتز نوین" را به میدان پرتاب می‏کند؛ تیله‏ای که بزعم وی مارکس از در پاسخ آن‏ها بر نیآمده است و «باب آواکیان» عهده‏دار آن می‏باشد!! بدنباله‏ی آن‏هم می‏گوید: "امروزه هر کسی که بخواهد کمونیست باقی بماند و به درک علمی‏تر و صحیح‏تری از کمونیست دست یابد باید با نظرات وی آشنا و با آن درگیر شود".  

عجب زمانه‏ای شده است و کاملاً واضح است‏که جنبش ایران، "تولد"، مارکس‏های عصر کنونی را بمانند این دوستان جشن نخواهد گرفت و به پایکوبی نخواهد پرداخت. امّا فارغ از شوخی بنابجا، یک‏دهه است‏که از عمر «حزب کمونیست ایران - م. ل. م -» می‏گذرد و به جرأت می‏توان گفت که انتخاب نام حزبِ بی‏محتوا و بی ارتباط، نه تنها کمکی به تکان دادن مدافعین "کمونیسم بر سر دو راهی" نکرده است بلکه باعث ریزش هر چه بیشتر نیروهای درونی و افت گروهی‏شان شده است. این دوستان می‏خواستند با حزب و برنامه‏های‏شان طبقات و اقشار ستم‏دیده را در مقابل "سه کوه" – یعنی امپریالیسم، سرمایه‏داری بوروکراتیک و نیمه فئودالیسم - و آن‏هم با توسل جستن به قهر انقلابی بسیج نمایند و پایه‏های ارتش توده‏ای را بنا نهند؛ می‏خواستند با حزب‏شان، جنگ خلق را سازمان دهند و دست سرمایه‏داران و رمین‏داران بزرگ را از جان و مال توده‏های محروم کوتاه نمایند. بر این امر اصرار داشتند که "سیاست از لوله تفنگ بیرون می‏آید" و در برنامه‏ی مورخه‏ی ۱۱ اردبیهشت ۱۳۸۰ اعلام نمودند که "بدون در هم شکستن قدرت طبقات حاکم از طریق جنگ مسلحانه، انقلاب دمکراتیک و سوسیالیستی میسر نیست".

این‏ها چهارچوبه‏های فکری این دوستان را تشکیل می‏دهد و به واقع نمی‏دانیم که آیا امروزه مجازیم این‏ها را به حساب تئوری‏شان بگذاریم و این سئوال را در مقابل‏شان قرار دهیم که حزبِ "پرولتری" و "پیش‏قدم" مبارزات کارگری – توده‏ای در یک‏دهه تا چه اندازه در جهت سیاستی که از لوله تفنگ بیرون می‏آید، گام برداشته است و مهمتر از آن این‏که در کدام پروسه‏ی فعالیتی به این نتایج دست یافته است که این تز، تزی "کهن" است و می‏بایست بدنبال "ستنزی نوین" بود؟ نمی‏دانیم که آیا می‏توانیم این سئوال را طرح نمائیم که تا چه اندازه این "حزب" در میدان جنگ حصور یافته است و به تفنگ وفادار ماند و کار بست "بیش" از این را، به نفع انقلاب و رهائی توده‏ها نمی‏داند؟ این‏ها صورت مسئله‏ است که متأسفانه مدافعین "کمونیسم بر سر دو .." دارند از پاسخ صریح بدان‏ها طفره می‏روند.

به بیانی دیگر، مگر "حزب" هدف‏اش کسب قدرت سیاسی نبوده و نیست؟ مگر آلترناتیوهای حکومتی و مرحله‏ای را در مقابل خود قرار نداد و معتقد به "محاصره شهرها از طریق دهات" نبوده و نیست؟ مگر چگونگی رهائی از زیر سلطه‏ی امپریالیسم، رفع فحشاء، جدائی دین از دولت، آزادی بیان و مسئله مخالفت، صف‏بندی‏های طبقاتی، تضادهای اجتماعی، خصلت و دورنمای انقلاب، گام‏های فوری و راستای دگرگونی‏ها و غیره و عیره را در برنامه‏های خود نگنجانده است و باوری بدان‏ها نداشته و ندارد؟ آیا باز هم محق نیستیم تا این‏ها را به حساب تئوری‏شان بگذاریم و تاکید ورزیم که بحث اساسی این حزب و همه، نه در فقدان تئوری – فعلاً کاری به درستی و نادرستی آن‏ها نداریم - بل در بی‏باوری عملی‏شان نهفته می‏باشد؟

این حزب از یک‏طرف تاکیدش بر آن است‏که آن تئوری پاسخ‏گو نیست و جنبش ایران نیازمند "قالب ریزی جدید"ی‏ست و از طرف دیگر هم‏چنان دارد نام حزب "پرولتری" را یدک می‏کشد. نمی‏توان خود را به عنوان حزب "پرولتری" قلمداد نمود و هم ندانم‏کار و کج فهم، نسبت به پایه‏ای‏ترین اصول کمونیستی بود. متأسفانه این دوستان با صراحت کمونیستی سخن نمی‏گویند و اعلام نمی‏کنند که در کدام کش و قوس‏های مبارزاتی - عملی به رد تزهای کهن دست یافته‏اند و مهمتر از آن این‏که توضیح نمی‏دهند که در کدام شرایط، قصد کشف نارسائی‏ها و دست‏یابی به "سنتز نوین" را دارند.

سه دهه است‏که احزاب و سازمان‏های متفاوت مردم را در صحن جامعه و آن‏هم در مقابل رژیم جنایت پیشه و سرکوب‏گری هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی تنها گذاشته‏اند. با توده‏ی خویش بی ارتباط اند و در میدانی دیگر و بدون توجه به حقایق و نیازهای درونی جامعه، به پاسخ‏گوئی معضلات فکری خویش مشغول‏اند. توجه‏ی لازمه و کافی از خود نشان نمی‏دهند که طبقه‏ی کارگر در میدان است و کارفرما دارد در میادین تولیدی شیره‏ی جان‏اش را می‏مکد. به این نمی‏اندیشند که سرمایه‏داران دارند زنان را به انخای گوناگون مورد بی‏حرمتی و تعرض خویش قرار می‏دهند و اعتراضات مردمی را به خاک و خون می‏کشانند. عمیقاً این سئوال را در مقابل خود قرار نمی‏دهند که پاسخ یک سازمان و حزب "پرولتری" مسلح – و آن‏هم سازمان و حرب با برنامه – نسبت به وحشی‏گری‏های رژیم مسلح چیست؟ واضح است‏ هنگامی‏که حزب و یا سازمانی، مدعی کسب قدرت سیاسی‏ست و بر این باور است‏که باید طبقات انقلابی را در مقابل طبقه‏ی بورژوازی بسیج نماید و یا سازمانی‏که قصد دارد تا در برابر نظم ظالمانانه، نظم نوین و انقلابی را در جامعه برقرار نماید، باید و می‏بایست با توده‏ی خویش ارتباط گیرد و آنانرا حول سیاست‏های کمونیستی – انقلابی بسیج نماید. دوستان، درد شما بمانند همه، نه در نامعین و نامشحص بودن تئوری‏تان، بلکه در بی‏عملی تان نهفته می‏باشد. به آن‏چه که باور دارید عمل نمی‏کنید. این‏جاست که گفته می‏شود. بدون عمل نمی‏توان به صحت و سقم نظر پی بُرد. بنابراین اهمیت پراتیک در چنین چهارچوبه‏ای قابل فهم است. در حقیقت پراتیک از تئوری تبعیت می‏کند و تئوری بدون پراتیک، تئوری بی‏ثمر و مُرده است و جاذبه‏ای نخواهد داشت.

براستی که بی دلیل نیست جنبش ایران به چنین وضعیت اسف‏باری دچار گردیده است. به دلیل این‏که جریانات و احزابی هم‏چون «حزب کمونیست ایران – م. ل. م –» هیچ‏گونه باوری به مصوبات و برنامه‏های‏تان ندارند و بدنبال رفع مشکلات عملی جنبش‏های کارگری – توده‏ای نیستند و دارند برای آینده ی خود، زمان بی‏عملی بیش از این می‏خرند؟ دوستان صاف و پوست کنده و بدون چشم‏داشت‏های سیاسی – تشکیلاتی به پای کشف و دست‏یابی حقایق نمی‏روید و به همین دلیل به آشفته فکری و ندانم‏کاری دچار گردیده‏اید. واقعیت این است‏که این حزب - بمانند دیگر سازمان‏ها و احزاب - بیش از دو دهه است‏که در خارج از کشور لنگر انداخته است و کمترین نقشی در اعتراضات مردمی ندارد و اصلاً و ابداً به گفته‏ها و مصوبات خود پای‏بند نیست. نمی‏خواهد یک‏بار و برای همیشه تکلیف خود را به عنوان "حزب" با توده‏های ستم‏دیده روشن نماید و دروناً نمی‏خواهد بر اساس جایگاهِ فعلی‏اش، نوع, کاری خود را تعیین نماید. منافع‏ی گروهی‏اش مانع‏ی هرگونه بیان واقعیت‏هاست. این‏ها همان صورت مسئله‏ای‏ست که مدافعین "کمونیسم بر سر دو راهی" نمی‏خواهند با مسئولیت پذیری هر چه بیشتر و بدور از فحاشی، اتهام و انگ زدن به این و آن و با حفظ و رعایت پرنسیب‏های اولیه‏ی کمونیستی از در پاسح آن‏ها بر آیند. این جریان بعد از دهه‏ها فعالیت سیاسی و حدوداً یک‏دهه کار "حزبی" به این نتیجه رسیده است‏که بعضاً نیروهای موجود در درون جنبش کمونیستی از فهم صحیح طبقه و دیکتاتوری پرولتاریا و غیره به کج اندیشی و رخوت تئوریکی دچار گردیده‏اند و حاضر به برون رفت از موقعیت کنونی نیستند و بر این نظر اصرار دارد که: "اگر بخواهیم پراتیک‏های انقلابی‏تر از گذشته سازمان دهیم در این زمینه‏ها نیز به تئوری‏های پیشرفته‏تری نیازمندیم".

این حزب در وحله‏ی نخست دارد فرمان عقب را صادر می‏نماید و طبق معمول هیچ‏گونه وظیفه‏ی عملی‏ای برای خود قائل نیست و در ثانی وظیفه‏ی خود نمی‏داند تا مضمون "پراتیک" سابق و تاکنونی‏اش را مورد نقد قرار دهد و روشن سازد که منظور، کدام پراتیک ناکارآمد می‏باشد؟ مگر این حزب، سازمانده پراتیک مبارزاتی در درون جامعه طی دو دهه‏ی اخیر بوده است و بر اساس "پراتیک" ناکارآمد گذشته‏ی خود به این جمع‏بند دست یافته است‏که تئوری، تز و نبرد مسلحانه، بیش از این پاسخ‏گوی جامعه‏ی ایران نیست؟!

حلاصه‏ی کلام و فارغ از همه‏ی این‏ها چنان‏چه بخواهیم به عنوان یک سازمان و حزب مدعی هدایت مبارزات توده‏های محروم، با ایده‏ی «حزب کمونیست ایران –م. ل. م – » همراه شویم و آنرا به حساب وظایف کمونیستی خود، در این دوره بر شماریم، آن‏وقت می بایست تکلیف مردم را هم در مقابل یورش‏های روزانه و پی در پی رژیم روشن سازیم. باید روشن سازیم که چه پاسخی باید به کارگران اعتصابی داد و متعاقباً رهنمود به نسل امروزی چیست؟ به غیر از این است‏که بر گردان وظایف تعریف «حزب کمونیست ایران – م. ل. م –» چیزی جز آن نیست که به مردم و جنبش‏های اعتراضی اعلام نمائیم، دست به اعتصاب و اعتراض نزنید و بپا نخیزید؛ چرا که حزب و سازمان "پرولتری"تان، در فهم "طبقه" و "کمونیسم علم است یا ایدئولوژی" مانده و آماده‏ی پیشبرد انقلاب و رهائی‏تان از زیر سلطه‏ی "سه کوه" نیست. آن‏وقت می‏دانید که باید با جسارت و با صراحت کمونیستی، حزب‏تانرا منحل نمائید و بر اساس وظایف تعیین شده و محل اسکان یافته و آن‏هم به اندازه‏ی قد و قواره‏ی‏تان، فرم‏های صحیح کار جمعی را پی ریزید.

مسلم است‏که این کار بسیار بزرگی‏ست که نه تنها در مقابل حزب‏تان بلکه در برابر همه‏ی سازمان‏ها و احزاب قرار گرفته است. شکی در آن نیست که وارد شدن خالصانه به این بحث، به معنای نفی تشکیلات با فرم کنونی‏ست. می‏دانیم که کار بسیار بزرگی‏ست و شهامت عظیمی را می‏طلبد و نیازمند پشت پا زدن به منفعت فردی – گروهی‏ست. به عبارتی صحیح‏تر سئوال حقیقی و عینی‏ای است‏که روی میز همه قرار گرفته است و بدون پاسخ‏گوئی صریح بدان، نمی‏توان ادعای کار کمونیستی و تأثیرگذار را داشت. دوستان انتخاب با خودتان است. 

 

لینک کامنت‏ها

 
+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم مرداد 1389ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ