تصاویری ازکودکانِ کار و خیابان در سرتاسر جهان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان مریم آرامش پاسگاه نعمت آباد، خیابان زمزم، انتهای کوچه طاهری، نبش خیابان متین، سمت چپ، در قرمز رنگ… همین جا است. ساختمانی که قبلا به عنوان انباری و نجاری و آب انبار از آن استفاده میشده و حالا به همت و تلاش داوطلبین، پر از بچههای قد و نیم قد و صدای جیغ و خنده است. همین بچههایی که هر روز بیاعتنا از کنارشان میگذریم و گاهی از اصرار و التماسهایشان کلافه میشویم. کودکان کار و خیابان که دولت وجودشان را انکار میکند و آنها را زواید اجتماع، خرابکنندهی منظرهی شهر!!! و عوامل باندهای تبهکار معرفی میکند! کودکانی که تنها گناه آنها زاده شدن در خانوادهای فقیر و جامعهای با قوانین بیرحمانه است. انسانهایی که حق تحصیل، کودک بودن و حتی بودن از آنها گرفته شده است و قادر به دفاع از حقوق خود نیستند. طبق آخرین آمار چهارصد ملیون کودک کار در دنیا وجود دارد و اما اقدام دولت جهت حل مشکلات زواید اجتماع! چیزی جز ارعاب و اعمال خشونت نسبت به آنها با نام جمع آوری و ساماندهی! نبوده است. به دنبال راه حلی دیگرگونه و ریشهایتر با جمعیت دفاع از کودکان کار وخیابان روبرو شدم. چکیده اهداف و سازمان آنها را شرح میدهم و قضاوت را به شما واگذار میکنم. جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان یکی از NGOهايي است که در این راستا فعالیت میکند. این جمعیت در سال 1379 فعالیتهای عملی خود را آغاز کرد ولی به علت مشکلات اجتماعی و حقوقی حاکم بر ایران در سال 1382 امکان فعالیت مستقل و غیر دولتی به دست آورد و در سال 1384 در پاسگاه نعمت آباد، دفتر مرکزی خود را تاسیس کرد. فعالیتهای این مجموعه عبارتند از سوادآموزی، کلاسهای آموزش خلاقیت ذهنی، داستاننویسی، نقاشی، تئاتر، عکاسی، آموزش مهارتهای زندگی و حقوق کودک و برگزاری هفتگی کارگاه حقوق کودک برای داوطلبین. این NGO اهداف خود را به چهار دسته تقسیم میکند. هدف کلی: محو کار و تمامی اشکال سوء استفاده از کودکان با جلب حمایت و تشکيل نیروهای اجتماعی به مثابه نیروی مستقیم فشار بر دولتها و سیستم اجتماعی حاکم بر ایران و جهان. اهداف اختصاصی: ايجاد مراکز امن و ماندگار با ويژگی قابل دسترس بودن برای کودکان کار و خيابان جهت حمايت و توانمندسازی کودکان کار و خيابان. اهداف فوری : 1) کاهش آسيبهای وارده بر کودکان کار و خيابان 2) توجه به نيازهای جسمی، عاطفی و اجتماعی کودکان کار و خيابان 3) آ موزش اعم از سوادآموزی، بهداشت، مهارتهای فنی، هنری و اجتماعی و… اهداف تداومی: 1) استفاده از ظرفيتهای اجتماعی در جهت حمايت عملی از کودکان کار و خيابان 2) فعال نمودن و پيگيری حضور سازمانها ونهادهای موظف 3) قرار دادن کودک و وابستگانش تحت پوشش بيمههای اجتماعی (خدمات درمانی، تامين اجتماعی، بيمه بيکاری و…) 4) به کار گيری مددکاران خيابانی 5) واکنش سريع جهت شناسائی و جذب کودکان کار وخيابان 6) تلاش برای ترويج نگاه احترامآميز جامعه به جايگاه انسانی کودکان کار و خيابان 7) تلاش برای گسترش مراکز تعريف شده فوق 8) ارتباط با سازمانها و نهادهای اجتماعی مدافع حذف کار و تمامی اشکال سوء استفاده از کودکان در ایران و سرتاسر جهان جهت سازماندهی نیروی فشار علیه سیستم استثمار کودکان و… جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان شامل شش کمیته است که نیروهای داوطلب با توجه به علاقه و توانایی خود در هر زمینهای به فعالیت میپردازند: کمیته بهداشت که وضعیت بهداشت روانی و جسمانی بچهها را کنترل میکند و برای آنها تشکیل پرونده میدهد. کمیته مددکاری که به مشکلات روحی، روانی، خانوادگی و حقوقی بچهها رسیدگی میکند. کمیته آموزش که مسئول کلاسهای آموزشی و سوادآموزی برای بچهها است و بر پایه سیستم کودک محور و خلاقانه عمل میکند. کمیته روابط عمومی و ساماندهی که در زمینه تبلیغات، آگاهیبخشی، رسانهای و جذب نیروهای جدید عمل میکند. کمیته هنر که سعی در پرورش خلاقیتهای بچهها دارد و کمیته ورزش که امکان تفریحی سالم با محیط امن برای بچهها فراهم مینمايد. از امکانات دیگر این مجموعه کتابخانهای با 1500 جلد کتاب است. و اما مشکلاتی که این NGOبا آنها دست و پنجه نرم میکند. از قبض آب و برق و تلفن و اجاره و هزینه کیف و کتاب و لوازم تحریر و… بچهها هم که بگذریم، هر از چند گاهی سر و کله پلیس امنیت پیدا میشود تا هر بار به بهانهای، مجموعه را برای چند روز تعطیل کند. یک بار به بهانه اخطار برای پایان مدت مجوز، یک بار به خاطر برگزاری کلاسهای مختلط برای کودکان و یا حکم اداره اتباع خارجی در اعتراض به آموزش به کودکان مهاجر و…!!! چندی پیش هم بهزیستی کمکهای مالیاش را به بهانه محدودیتهای بخشنامهای و قانونی قطع کرد. از مشکلات دیگر جمعیت کمبود داوطلب و نیرو است. متاسفانه به علت تبلیغ باورها و نگاه غلط نسبت به کودکان کار و خیابان و مهاجران افغانی، بعضی از مردم تمایلی به کمک و همکاری نشان نمیدهند. خوش بختانه علیرغم مشکلات مالی و عدم همکاریهای دولت، این NGO همچنان با کمک داوطلبین اغلب جوان و دانشجویان علاقمند و با کمکهای مالی پراکنده همچنان به تلاشها و فعالیت خود ادامه میدهد و در راستای اهداف خود به پیش میرود. جهت آشنايي بيشتر مخاطبين مصاحبهای کوتاه با دو تن از نيروهای فعال در NGO يعنی آقای نادر طالبی و خانم شیوا نظر آهاری داشتم که متن مصاحبه عينا در زير میآيد. س: کودک کار کیست؟ هر فرد زیر 18 سال که به طور دایمی یا فصلی با خانواده یا جدا از خانواده در خیابان یا کارگاه یا مزرعه کار حرفهای انجام دهد یا به خاطر شرایط استثماری کار و سرمایه از کودکیش محروم باشد. حتی بچهای که مجبور است به جای اینکه کودکی کند از خواهر و برادر کوچکتر خود نگهداری نمايد را کودک کار میگوییم. با محاسبه اختلاف محصلین و کسانی که در سن 18 سال هستند، هفتصدهزار تا یکميلیون کودک کار داریم که این آمار با افزودن تعداد کودکان بدون شناسنامه مهاجرین غیرقانونی در ایران به 2 تا 3ميلیون میرسد. بیشتر این کودکان در کارگاههایی با جمعیت کمتر از 5 نفر و مزارع مشغول کار هستند. س: فرق شما با بقیه NGOهایی که در این زمینه فعالیت میکنند، چیست؟ طبق تعریفی که ما از خیریه داریم، سازمانی که به شرایط باز تولید نابرابری اجتماعی توجهی نمیکند و فقط به معلولها میپردازد نه به علتها، خیریه است. هر سازمان میتواند به درجاتی خیریه باشد. ما سعی میکنیم درجه خیریه بودنمان پایین باشد. سازمانهای دیگر اکثرا بخش عمده کارشان خیریه است و یا اصلاGO هستند یعنی وابسته به دولتند. س: هزینههای NGO از کجا تامین میشود؟ ماهانه حدود دو ميلیون تومان هزینه اجاره و نگهداری و تغذیه بچهها میشود که کاملا از طریق کمکهای مردم تامین میشود. در حال حاضر ما هیچ کمکی از سازمانهای دولتی دریافت نمیکنیم. س: برخورد مردم محله با شما چه طور است؟ اوایل که ما به اینجا آمدیم، مردم ما را نمیپذیرفتند. فکر میکردند ما بچه دزدیم و نمیفهمیدند چرا عدهای بدون هیچ نفع اقتصادی اینجا فعالیت میکنند. ولی الان به ما اعتماد دارند و کارمان در محل احترام دارد. س: کارنامه ای را که در پایان سال تحصیلی به بچهها میدهید، مدارس قبول میکنند؟ ما با سفارت افغانستان صحبت کردیم و سفارت قبول میکند. سیستم ارزشیابی ما با آموزش و پرورش فرق میکند و ارزیابی بر اساس تواناییهای بچهها است و نمره بیست و نوزده نداریم. ممکن است یک نفر امتحانات مدرسه را خوب ندهد ولی ما تشخیص میدهیم که درسش را یاد گرفته و صلاحیت رفتن به کلاس بالاتر را دارد. برای ورود به مدارس بچهها باید امتحان آموزش و پرورش را بدهند. س: خانواده مددجوها با مختلط بودن کلاسها مشکل ندارند؟ مختلط بودن کلاسها چیز عجیبی نیست. ما در روستاها هم کلاسهای مختلط داریم. خانوادهها هم به اینجا اعتماد دارند و میدانند اینجا محیط امنی برای بچههایشان است. س: مهمترین چیزی که بچهها اینجا به دست میآورند، چیست؟ چند ساعت در روز که با او مثل انسان بر خورد میکنند. میتواند اظهار نظر کند یا مخالفت کند. این قضیه یک فاصلهای ایجاد میکند با محیط بیرون و باعث میشود کودکی که تمام عمرش تجاوز و خشونت دیده است، بفهمد طور دیگری هم میشود زندگی کرد. بچهای که جز کتک و فحش و خشونت چیزی ندیده احتمال بزهکار شدنش خیلی زیاد میشود. سعی میکنیم اعتماد به نفسشان که از آنها گرفته شده را به آنها باز گردانیم. سیستم کلاسها اینجا مشارکتی است. معلم فقط یک آموزگار نیست بلکه در کنار بچهها و هم سطح با آنها است. ما میخواهیم روش سنتی آموزش و پرورش را در کلاسها نداشته باشیم. کلاس نباید طوری باشد که معلم جایگاه بالا داشته باشد و بچه فقط اطاعت و خوش خدمتی کند. س: وظیفه کمیته هنر چیست؟ به بچهای که همیشه سر کوب شده، فرصتی داده میشود که با نقاشی، عکاسی یا سفالگری خود را بیان کند که باعث رشد شخصیت او میشود و یک رابطه دگرگونه در ذهنش متصور میشود. ضمنا این بیان شدن به ما شناخت بهتری از بچهها میدهد. ما میخواهیم جامعه تصور نکند که کودک کار یک پدیده طبیعی است و کودک کار هم فکر نکند که بد بختیاش یک چیز طبیعی است. س: با Unicef همکاری دارید؟ از نظر ما Unicef در خیلی از موارد با مماشات برخورد میکند. برای اینکه پیماننامه را همه کشورها امضا کنند، قوانین را شل و ول وضع کرده است. مثلا در بند یک آن آمده کودک هر انسان زیر 18 سال است مگر آنکه به موجب قوانین داخلی چیز دیگری باشد. که خوب این هیچ معنیای ندارد، یک جا 9سال است، یک جا 13 سال، یک جا 18 سال! یا بچههایی که در کارگاه کار میکنند را کودک کار نمیداند چون در خیابان کار نمیکنند. عملکرد Unicef شبیه سازمان ملل است و جوری عمل میکنند که خود را مقابل دولتها قرار ندهند. مخصوصا در مورد اعدام کودکان، برای این که با دولتها درگیر نشوند، وارد این قضایا نمیشوند و کار جدی در این زمینه نمیکنند. جایی خواندم که با 9 دلار در سال میتوان از مرگ و میر کودکان جلوگیری کرد، حساب کردم با بودجه تسهیلاتی سه هفته دنیا میشود از مرگ و میر کودکان جلوگیری کرد. مساله این نیست که پول نباشد یا راه حل نباشد، سیستم جهانی که وجود دارد یک همچین چیزی میطلبد. کودک کار عادیترین بخش طبقه کارگر است. به خاطر نقدی که بر عملکرد Unicef داریم با ما رابطه خوبی ندارند. س: طی این پنج سال که فعالیت میکنید به کدام اهدافتان رسیدهاید؟ ما نمیگوییم مسئله کودک کار را حل کردیم، اما حداقل کودک کار را به یک مسئله تبدیل کردیم. ضمنا ما هزار کودک کار را تحت پوشش قرار دادیم. حداقل کاری که NGOها میتوانند بکنند این است که کودک کار را تبدیل به یک معضل کنند تا دیده شوند و دیدگاه جامعه نسبت به این کودکان اصلاح شود. از وقت و فرصتی که در اختيار ما گذاشتيد، سپاسگزاريم. اکنون شاید بتوان با دیدی بازتر به مسئله نگاهی تازه کرد. شاید با عوض کردن زاویه دید بتوان با شفافیت به تماشای این ضایعه غیر قابل گذشت که مختص جهان سوم و کشورهای فقیر است پرداخت و دست از انکار ریشههای آن برداشت. گرچه هدف کلی یعنی "محو کار و تمامی اشکال سوء استفاده از کودکان و جلب حمایت و تشکل نیروهای اجتماعی برای اعمال مستقیم فشار بر دولتها و سیستمهای اجتماعی حاکم بر ایران و جهان" دور از دسترس به نظر میآید… اما…: باید که دستهای خسته بیاسایند. باید که خنده و آینده، جای اشک بگیرد باید بهار در چشم کودکان جاده ری سبز و شکفته و شاداب باید بهار را بشناسند باید "جوادیه" بر پل بنا شود پل این شانههای ما، باید که رنج را بشناسیم وقتی که دختر رحمان با یک تب دو ساعته میمیرد، باید که دوست بداریم یاران، باید که قلب ما سرود و پرچم ما باشد... (خسرو گلسرخی) منبع: http://www.socialist-students.com/parsehmag/Parsehmag-arshiv.htm به مناسبت اول ژوئن روز جهانی کودک سرگردان و بی چاره هميشه کار و کار بازی و تفريحی کجاست؟ ما کودکان کاريم ما دنيا را می سازيم ما می گوييم کارگريم چه کسی می شنود؟ اين حرف های قشنگ را اين حرف های تکراری را کودکان خيابان بی پناه و سرگردان کارگران کوچه ها بازار و خيابان. آنيتا، سیزده ساله، عضو «انجمن حمايت از کودکان کار» اول ژوئن روزِ جهانی کودک، سمبل بیش از دو قرن بربریت سرمایه داری علیه بی دفاع ترین بخش از بشریت، یعنی کودکان است. کودکانی که به یُمن این توحش سازمان یافته و ریشه دوانده در تک تک سلول های اجتماع، هرگز کودکی را تجربه نمی کنند، مورد تعرّض و تجاوز مضاعف قرار می گیرند، از آموزش، حداقل زندگی انسانی و شادی کودکی محروم اند و به فجیع ترین نحو ممکن برای بازتولید سود و ثروت از سوی سیستم ضد انسانی کاپیتالیسم مورد سوء استفاده قرار می گیرند. نظام سرمایه داری از بدو زایش خود، کودکان را با بالاترین نرخ استثمار به بردگی کشانده است و تمام سرمایه آنان که کودکی است را از آنان ربوده است. این نظام هار و لجام گسیخته، در طول تاریخ سیاه و خونین خود، علاوه بر زنان و مردان کارگر، بر دوش نحیف میلیون ها کودک ایستاده است، و هزار هزار کودک بی پناه را زیر پا له کرده است تا چرخ آدم کشی و سود پرستی اش بچرخد و فربه تر شود و این در حالی است که این کودکان به واقع کارگر نیستند تا با اراده نیروی کار خود را بفروشند، بلکه آنان بردگانی هستند که اگر زنده بمانند برای کارگر شدن در نظام منحط سرمایه داری آبدیده می شوند. نظام سرمایه داری با گذشت زمان، مدعی بهبود وضعیت زندگی بشر است و آن قدر وقیحانه چنین ادعایی را طرح می کند که بسیاری از انسان ها فراموش می کنند که این پرسش را طرح نمایند که : «چرا این نظام نتوانسته است کار کودکان را ملغی نماید؟!» و این در حالی است که کارِکودک، نمایانگر یکی از ضد انسانی ترین مظاهر نظام شوم سرمایه داری بوده است که هر ساله، میلیون ها کودک را در اقصی نقاط جهان، قربانی فقر، بیماری، جنگ، قاچاق انسان، آوارگی و مهاجرت، بردگی جنسی و در یک کلام، سودپرستی بی پایان کاپیتالیسم سیری ناپذیر می نماید. سرنوشت دلخراش میلیون ها کودک کار، به ما خاطر نشان می کند، که سرمایه داری، اساسا نمی تواند جزئی ترین تغییر را در درون خود برای بهبود زیست انسان ها و به ویژه کودکان اعمال نماید. بنابراین، تنها راه رفع و الغاء کار کودکان، عبور از نظام سرمایه داریست، و درست در این نقطه است که ما، باردیگر باید سرهای خود را به سمت تنها نیروی قادر به تغییر و عبور از وضعیت موجود بچرخانیم: طبقه کارگر جهانی! طبقه کارگر در تمام نقاط دنیا، تنها نقطه اتکای واقعی، برای مبارزه علیه کارِ کودک و احقاق حقوق کودکان به مثابه آسیب پذیر ترین و بزرگ ترین قربانی بربریت سرمایه داری است. طبقه کارگر در جهان و ایران که سرمایه داری اسلامی، کودکان را به طور مضاعف به بردگی کشانده، تنها نیروی اجتماعی است که می تواند به حمایت و دفاع از کودکان بی پناهی برخیزد که با دستمزدهایی شرم آور و بهره کشی آشکار، به کار گماشته می شوند و در معرض تجاوز، آزار، تهدید و دهشتناک ترین آسیب های روحی و روانی می شوند و کودکی شان نیز از ایشان ربوده می شود تا جیب سرمایه داران پُر تر شود و وجود نحیف ایشان، تکیده تر... دفاع از حقوق کودکان، به ویژه تلاش در جهت لغو کارِ کودک، یکی از بنیادی ترین مبارزاتی است که در بطن هر جامعه ای در جریان است و تمام نیروهای پیشرو اجتماعی، کارگران، زحمتکشان، زنان، معلمان و دانشجویان، همه و همه باید در کنار یکدیگر و با رهبری طبقه کارگر علیه رفع هرگونه ستم، تبعیض و استثمار کودکان بکوشند و به هر طریق ممکن علیه تمام مظاهر این جنایت آشکار و سازمان یافته حاکمیت سرمایه بکوشند. بهره کشی و بردگی کودکان ممنوع! زنده باد مبارزات متحد علیه لغو کار کودک به رهبری طبقه کارگر! زنده باد سوسیالیسم! دانشجویان سوسیالیست دانشگاه های ایران 11خرداد 1389/1-6-2010 http://www.socialist-students.blogfa.com/post-39.aspx هم میهنان گرامی! کمک مالی به جمعیت دفاع ازکودکان کار و خیابان،یک وظیفه انسانی ست. با کمک مالی خود ازمرگ یک کودک کار و خیابان جلوگیری کنید. آدرس جمعیت دفاع ازکودکان کار و خیابان را در اختیار دوستان خود بگذارید. به ایرانیان درداخل کشورتوصیه میشود کمکهای مالی خود را مستقیمأ بدست مسئولانِ جمعیت برسانید. ایرانیان خارج ازکشورهم میتوانند کمکهای مالی خود را توسط دوستانشان که به ایران سفر میکنند،در اختیار مسئولان جمعیت بگذارند. هم میهنان گرامی،آینده سازان جهان را تنها نگذاریم.اگر کمک مالی برایتان مقدورنیست؛ حداقل خبر رسانی کنید. پخش و تکثیراز جهانگیر محبی ارسال به: اعضای گروه یاهو،گوگل،شخصیتهای اجتماعی- سیاسی-اقتصادی-هنری-فرهنگی احزاب،سازمانها،نشریات،رادیوها،تلویزیونها،انجمنهای زنان-دانشجویان-معلمان دانش آموزان- وبلاگ نویسان-روزنامه نگاران- نویسندگان،سندیکاهای کارگری و سایت ها در داخل و خارج از کشور. |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر