کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

[farsibooks] نوشته ای حاوی حقایق سیاسی/وقتی بهزاد کریمی فرخ نگهدار را نقد میکند

 

 

وقتی بهزاد کریمی فرخ نگهدار را نقد میکند: عبداله باوی 

فرخ نگهدار، منفورترين نمونه مکتب خيانت به توده های زحمتکش، که هميشه سردمداران جمهوری اسلامی را از بدو به قدرت رسيدن ننگينشان تحسن و تمجيد کرده و ميکند، نامه ای اندرز!!گونه به خامنه ای جلاد با عنوان" آقای خامنه ای! فردوستها از شما آريامهر می سازند" نوشته است که حتی مخالفتهائی را در ميان دوستان اکثريتی وی شکل داده است از جمله همپالگی و يارديرينه اش بهزاد کريمی در پاسخ به اين نامه مطلبی نوشته و در آن قيد کرده که:

"... همه ما ميدانيم که روش حذف فکری معمولاً مقدمه حذف فيزيکی است و اين، عين استبداد است.....جامعه ايران از دوره سلطه افشاء و تخريب دير وقتی است که عبور کرده و اکنون در دوره نقد سازنده به سر ميبرد." (تاکيد از ماست).

چالب است که جناب کريمی به روی خود نمی آورد که اين حذف فکری را فرخ نگهدار، بهزاد کريمی و يارانشان در ابتدای انقلاب با بدست گرفتن سکان سازمان چريکهای فدائی خلق، در اين سازمان آغاز کرده و هر مبارز انقلابی ای را که به سرنگونی جمهوری اسلامی ايمان و باور داشت ابتدا از مراکز تصميم گيری حذف کردند و سپس از کل سازمان به قول خودشان "اخراج" نمودند. و در اين مسير تا آنجا رفتند که حتی از معرفی مخالفين به دستگاه سرکوب هم کوتاهی نکردند. تماس ها، ملاقات هاو مکالمات فرخ نگهدار با لاجوردي، اين جلاد اوين برای شناسائی انقلابيون بر همه آشکار است که اين همکاری به حذف فيزيکی و قيمت جان بسياری از آزاديخواهان تمام شد. بنابراين بايد در نظر داشت که بهزاد کريمی به مثابه يکی از دست اندرکاران اکثريت از روی تجربه سخن ميگويد! تجربه ای که روش های اين ناانسانهای خيانتکار را در مقابل چشم همگان قرار داد.
بهزاد کريمی در ادامه می نويسد:

"فرخ ...نه سخنگوی سازمان است و نه در زمره سياست سازان سالهای اخير آن، ......اين يک جعل است از سوی همه آنانی که اصرار دارند تا سياست فدائيان خلق ايران(اکثريت)، همان سياست فرخ نگهدار جلوه کند."

گرچه جناب کريمی روشن نمی کنند که چه کسانی چنين کرده اند اما همگان هم می دانند که اتفاقا آنچه فرخ نگهدار می کند تباين عجيبی با سياستهای سازمان اکثريت ندارد. اگر در سازمان اکثريت دو سياست وجود داشت، دو سياست غيرهمگون، برای مثال سياستی که از جمهوری اسلامی دفاع کرده و ميکند و سياستی که خواهان سرنگونی آن بوده و است!!شايد اعتراض فوق الذکر جای طرح داشت ولی حقايق و واقعيتها چيز ديگری است و همه می دانند که سازمان اکثريت و هوادارانش در مجموع از نظام حاکم بر کشور دفاع می کنند. و همچنين همگان شاهد بوده اند که در جريان اعتراضات سال گذشته که در خارج از کشور در دفاع از خيزش مردم شکل گرفت آنها به شدت در مقابل شعار "مرگ بر جمهوری اسلامی" عکس العمل نشان داده و حتی با نيروهای مترقی ای که اين شعار را می دادند برخورد فيزيکی کرده اند. روشن است که اين امر موردی نبوده و خط هميشگی اين جريان خيانب پيشه است. در سالهای بعد از انقلاب خيانتهای سازمان اکثريت به توده ها و زحمتکشان در دفاع از خمينی و رفسنجانی بر کسی پوشيده نيست، دفاع "اکثريت" از خاتمی فريبکار و موسوی هنوز ادامه دارد. بنابراين سياست فاجعه بار دفاع از جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است از سياستهای سازمان اکثريت است، حال سؤال اينجاست که فرخ نگهدار که آخرين خيانت او به توده های زحمتکش دفاع از برنامه اقتصادی ظالمانه پاسدار احمدی نژاد در "حذف يارانه ها" است آيا مگر جدا از اين سياست چيزی کفته و نوشته؟ اينجا چه کسی است که بيهوده سعی ميکند تا سياستهای فدائيان (اکثريت) با سياست فرخ نگهدار يکسان جلوه نکند؟ هذيان گوييهای بهزاد کريمی نميتواند اين حقيقت را لاپوشانی کند که سازمان اکثريت با تمام رهبران و هوادارن فعالش از جمهوری اسلامی دفاع کرده و ميکنند، فقط مسئله اين است که خيانت اين سازمان و دنائت آن در ماوراء انديشه و تخيل است و بهزاد کريمی با گفتن "اکنون دوره نقد سازنده است" خواهان فراموش کردن اين گذشته ننگين است. که خواسته ای با چنين سياستي، خواسته ای عبث و بيهوده است.

بهزاد کريمی به نامه فرخ نگهدار اشاره کرده و نوشته است:

"...و بالاخره هشدار پوشيده به موسوی و کروبی که مبادا رهرو تيزپای راه دورگزينی از خامنه ای شوند! توصيه عملی پيام دهنده به اين دو چهره شاخص سبز ..... و نيز آگاهی پيش از پيش شان به اين واقعيت که تنها راه نجات از درون نظام ميگذرد"

و سپس خود بهزاد کريمی که مثل هميشه سعی ميکند به مضمونهای پوچ شکل قابل پذيرش بدهد نظر خود را چنين مينويسد:

" او (منظور فرخ نگهدار ــ نويسنده) بجای پايداری بر امر دعوت جامعه دموکراتيک کشور از آقايان موسوی و کروبی به پايمردی باز هم بيشتر در برابر منويات ولی فقيه و اتکاء هر چه فزونترشان بر مردمی که صرفاً خواهان حق طبيعی و ساده انتخابات آزاد هستند؛ به عوض هشدارهای مکرر به خاتمی که مبادا دچار وسوسه محافظه کاری ها و اعتدالهای نالازم و زيانبار شود و از اين دو نفر فاصله بگيرد؛ و به جای اتخاذ آن نوع از تدابير انديشی های سياسی برای آنکه محافظه کاريهای هاشمی رفسنجانی و استعداد بالای او در سازش با خامنه ای دستکم خنثی بماند، دارد از آنسوی شيپور ميدمد!"

سردمدارداران جمهوری اسلامي، اين بورژواهای وابسته که همزمان نماينده اين طبقه نيز می باشند،متاثر از شرايط مادی زندگی خود، و در حفظ اين موقعيت همانطور که تاريخ اين رژيم نشان داده است از هيچ فريبی رويگردان نبوده و نيستند، ولی دوام اين جمهوری تنها با فريب ميسر نبوده بلکه سرکوب همواره از سياستهای اين جمهوری بوده و است، زيرا وادارکردن بخش اعظم جامعه بکار منظم بنفع بخش ديگر، همانطور که تاريخ نشان داده است بدون اجبار دائم ممکن نبوده و نيست و اين، جامعه را به آنچنان اوضاع متضاد و بحرانی کشانده است که در هر فرصتی که توده ها بتوانند به خيابانها ريخته و خواست سرنگونی اين رژيم را سرداده اند. و يکی از اين فرصتها در روزهای بعد از انتخابات دوره دهم بود که آن چنان جنبشی بوجود آمد که جمههوری اسلامی را با تهديد واقعی سقوط روبرو کرد. اين جنبش سرکوب شد و دهها کشته صدها زخمی و هزاران زندانی فرجام آن شد ولی تاثيرات مبارزات قهرمانانه زنان و مردان اين مرز و بوم آنچنان قوی بجای مانده است که هنوز غاصبان انقلاب، خيانتکاران به توده ها و تمام کسانی که به گونه ای نفعی در اين سرکوب داشتند، هنوز در پرتو آن به فريب مشغولند. وقتی بهزاد کريمی می نويسد:

"...اما می بينيم که در حال حاضر خدمت به جنبش سبز از جمله در اين آخرين بيانيه مير حسين موسوی است که به اصالت و صراحت معنی می يابد. بيانيه ای که در آن، کانون های دروغ و زور به روشنی آدرس می يابند و مردم به ايستادگی دعوت می شوند. ترديدی نيست که اگر توافق مدنظر فرخ در بالای نظام شکل بگيرد، در کوتاه مدت نوعی از ثبات برای جمهوری اسلامی تامين خواهد شد..."


سازمان "اکثريت" که هميشه از فريبکاريهای سردمداران جمهوری اسلامی به عنوان "ايده" استفاده ميکند، هنوز به اختلافات بخشی از جمهوری اسلامی با جناح حاکم دلبسته است واميدوار است که اعتراضات اين جناح که اکثريتی ها از آن تحت عنوان "جنبش سبز" نام می برند به فرجام برسد بدون توجه به اين واقعيت که جناح مسلط در جمهوری اسلامی به همين ها هم اجازه حرکت نمی دهد.
بهزاد کريمی ادامه ميدهد:

"تکوين جمهوری اسلامی به نقطه کنونی ائتلاف بلوک حاکم، درآميزی الزامی هر چه بيشتر نهاد ولی فقيه طی زمان با حلقه سرکوب امنيتی ـ اطلاعاتی ـ نظامی و لومپنيسم سياسی دولتمدار، و شکل گيری آريامهری فقاهتی نه يک روند تصادفی و گزينشی و ناشی از نيات فرد خامنه ای که فرجام محتوم و منطقی اعمال استبداد دينی برجامعه معاصر ايران است...."

بهزاد مرتجع کريمی در تلاش است تا چنين جلوه دهد که مثل اينکه آنچه در ايران رخ داده صرفا حاصل "فرجام محتوم و منطقی" استبداد دينی است و از قرار با آنچه در 30 سال گذشته رخ داده متفاوت است. برخلاف نظر بهزاد کريمي، تکوين جمهوری اسلامی به نقطه کنونی...فرجام محتوم و منطقی استبداد دينی بر جامعه نيست بلکه فرجام محتوم بحرانهای پی در پی سياسی ـ اقتصادی است که اين استبداد را فرا گرفته. وگرنه جمهوری اسلامی از روز اول تولدش يک استبداد دينی بود. استبدادی که ناشی از سلطه بورژوازی وابسته بوده و شکل دينی آن تغييری در ماهيت طبقاتی اين استبداد نمی دهد. استبدادی که در مقابل مقاومت مردم و خواسته های برحقشان با توسل به سرکوب عريان ايستاده است و هر گاه آنها به خيابانها ميريزند و فرياد "مرگ بر خامنه ای" سر ميدهند به وحشيانه ترين شکل آنها را سرکوب می کند. واقعيت اين است که در شرايط خاص ايران بورژوازی وابسته ديکتاتوری ذاتی خود را به شکل استبداد دينی ابراز کرده است و آنهايی که در پی فقط تغيير اين شکل هستند نمی خواهند عامل اصلی باز توليد اين استبداد يعنی بورژوازی را نابود کنند عملا آب در هاون می کوبند.
بهزاد کريمی از بيان ماهيت طبقاتی سردمداران جمهوری اسلامی اجتناب ميکند و به عنوان يک ليبرال چاکرپيشه ابايی ندارد از اين لاپوشانی و بر کسی پوشيده نيست که "اکثريت" اين سياست را سه دهه است که دنبال کرده است. سياستی ارتجاعی که چه با فرخ نگهدارباشد و چه بدون وی باز هم ارتجاعی است. بنابراين دعواهای درونی اکثريت همچون دعوا های درون طبقه حاکمه در ايران فاقد هرگونه بار مثبت انقلابی بوده و از آنجا که هر کسی با اعمالش نشان ميدهد که جايگاهش کجاست "اکثريت" هم از همان آغاز فعاليتش نشان داده که جايگاهش در زباله دان تاريخ می باشد.

21 ژانويه 2011

 


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ