دوست عزیز گویا تاریخ رو درست نخوندی. پیامبر پس از فتح مکه به کفار پیام فرستاد که هر کی بره توی خانه ابوسفیان در امانه.
شما گویا از جنایات ابوسفیان که به مسلمانان روا داشت خبر نداری. با اون جنایاتی که اون انجام داده بود باز هم بخشیده شد.الام آوردنش هم بهانه بود.
در مورد قرآن خوب حالا که پیغمبر نیست یک نفر یک سوره بیاره اینکه دیگه زیاد سخت نیست. حالا بهانه بیارم یکی 1400 ساله پیش میخواسته قرآن بیاره گفتن گردنش رو بزنن که حرف نشد.
در مورد بردگی ، این رسمی بود که در زمان جاهلیت و در بین اعراب بود. بعد از بعثت پیامبر ، با گرفتن و آزاد کردن برده در حقیقت این به بقیه هم یاد می دادن. این یک کار فرهنگی و عملی بود. و بعد ها هم برده به عنوان برده ای که در گذشته بود از رسم افتاد و به عنوان یک کارگر بود که شبیه آن را امروز هم می توانی ببینی.
در مورد خدا ، بله اگر خدا می خواست همه ایمان می آوردن که خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد. خداوند عقل و فکر و اختیار به ما داده که راه را خودمان انتخاب کنیم و ایمان اجباری که بدرد نمیخوره. ارزشش به اینه که بدون اجبار باشه مگه نه.
انا هدیناه و السبیل اما شاکرا و اما کفورا. ما راه رو نشون دادیم خواه شاکر باش و خواه کفر بورز. و در جای دیگر می فرماید لا اکراه و فی دین.
بنابراین اونجا که میفرماید اگه میخواست همه هدایت می شدند یعنی از روی اجبار نمی خواد نه اینکخه خدا نخواد ما هدایت بشیم که این همه پیامبر فرستاد برای چی؟
و باره در قران به پیامبر میگه تو فقط بشارت دهنده ای.
در مورد گناه پیامبر اینکه ، منظور از گناه پیامبر اون گناهی نیست که در مورد بقیه افراد است. که اگر اینطور بود و پیامبر هم مانند بقیه بود اونوقت عقلانی نبود که خداوند بگه اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر را. و در آیات زیادی لزوم ایمان آوردن را اطاعت از پیامبر می داند. و از آیه 124 سوره انعام که می فرماید:
اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ یعنی خدا بهتر می داند رسالتش را در کجا قرار دهد.
می فهمیم که درسته پیامبر مانن همه یک انسان عادی است اما در باطن یک فرقی داشته که پیامبر شده و اختیار مسلمانان به عهده اوست.
در مورد نماز آره ما نمی دانیم چرا نماز صبح 2 رکعته و ... آره ما خیلی چیز ها نمی دونیم شما فکر می کنید دانسته های بشر نسبت به چیزهایی که نمی داند چقدر است؟ این خداست که به تمام راز و رمزهای خلقت آگاه است. حال که نمیدونیم نماز چرا 2 رکعته نخوانیم؟ یا به خداوندی که همه چیز را می داند اعتماد کنیم و بخوانیم؟
چرا برگ درخت انگور با برگ و میوه انار و برگ زردآلو و ... تفاوت می کند؟
حال پس نخوریم تا بدانیم برای چی آره؟
دوست عزیز بشر در مورد خیلی چیزها نا آگاه است. و تا یک رمز کوچکی از جهان خلقت کشف می کند به جای اینکه ایمانش در برابر بار تعالی افزایش پیدا کنه ، غرور میگیردش و خدا رو هم منکر میشه.1400 سال پیش که قرآن نازل شد، گفت شراب نخورید. مسلمان های واقعی نگفتند چرا؟ نخوردند به خدا اعتماد کردند. حال می دانیم برای چی نباید بخوریم.
بهتره به خدا اعتماد کنیم مگه نه؟
بهتره دروغ نگیم من هم قبول دارم.
شما گویا از جنایات ابوسفیان که به مسلمانان روا داشت خبر نداری. با اون جنایاتی که اون انجام داده بود باز هم بخشیده شد.الام آوردنش هم بهانه بود.
در مورد قرآن خوب حالا که پیغمبر نیست یک نفر یک سوره بیاره اینکه دیگه زیاد سخت نیست. حالا بهانه بیارم یکی 1400 ساله پیش میخواسته قرآن بیاره گفتن گردنش رو بزنن که حرف نشد.
در مورد بردگی ، این رسمی بود که در زمان جاهلیت و در بین اعراب بود. بعد از بعثت پیامبر ، با گرفتن و آزاد کردن برده در حقیقت این به بقیه هم یاد می دادن. این یک کار فرهنگی و عملی بود. و بعد ها هم برده به عنوان برده ای که در گذشته بود از رسم افتاد و به عنوان یک کارگر بود که شبیه آن را امروز هم می توانی ببینی.
در مورد خدا ، بله اگر خدا می خواست همه ایمان می آوردن که خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد. خداوند عقل و فکر و اختیار به ما داده که راه را خودمان انتخاب کنیم و ایمان اجباری که بدرد نمیخوره. ارزشش به اینه که بدون اجبار باشه مگه نه.
انا هدیناه و السبیل اما شاکرا و اما کفورا. ما راه رو نشون دادیم خواه شاکر باش و خواه کفر بورز. و در جای دیگر می فرماید لا اکراه و فی دین.
بنابراین اونجا که میفرماید اگه میخواست همه هدایت می شدند یعنی از روی اجبار نمی خواد نه اینکخه خدا نخواد ما هدایت بشیم که این همه پیامبر فرستاد برای چی؟
و باره در قران به پیامبر میگه تو فقط بشارت دهنده ای.
در مورد گناه پیامبر اینکه ، منظور از گناه پیامبر اون گناهی نیست که در مورد بقیه افراد است. که اگر اینطور بود و پیامبر هم مانند بقیه بود اونوقت عقلانی نبود که خداوند بگه اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیامبر را. و در آیات زیادی لزوم ایمان آوردن را اطاعت از پیامبر می داند. و از آیه 124 سوره انعام که می فرماید:
اللّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ یعنی خدا بهتر می داند رسالتش را در کجا قرار دهد.
می فهمیم که درسته پیامبر مانن همه یک انسان عادی است اما در باطن یک فرقی داشته که پیامبر شده و اختیار مسلمانان به عهده اوست.
در مورد نماز آره ما نمی دانیم چرا نماز صبح 2 رکعته و ... آره ما خیلی چیز ها نمی دونیم شما فکر می کنید دانسته های بشر نسبت به چیزهایی که نمی داند چقدر است؟ این خداست که به تمام راز و رمزهای خلقت آگاه است. حال که نمیدونیم نماز چرا 2 رکعته نخوانیم؟ یا به خداوندی که همه چیز را می داند اعتماد کنیم و بخوانیم؟
چرا برگ درخت انگور با برگ و میوه انار و برگ زردآلو و ... تفاوت می کند؟
حال پس نخوریم تا بدانیم برای چی آره؟
دوست عزیز بشر در مورد خیلی چیزها نا آگاه است. و تا یک رمز کوچکی از جهان خلقت کشف می کند به جای اینکه ایمانش در برابر بار تعالی افزایش پیدا کنه ، غرور میگیردش و خدا رو هم منکر میشه.1400 سال پیش که قرآن نازل شد، گفت شراب نخورید. مسلمان های واقعی نگفتند چرا؟ نخوردند به خدا اعتماد کردند. حال می دانیم برای چی نباید بخوریم.
بهتره به خدا اعتماد کنیم مگه نه؟
بهتره دروغ نگیم من هم قبول دارم.
----- Forwarded Message ----
From: bahador taslimian <bhd172002@yahoo.com>
To: farsibooks@yahoogroups.com
Sent: Tue, January 18, 2011 11:58:27 PM
Subject: Re: [farsibooks] ازمصایب مسیح تا مصایب محمد
From: bahador taslimian <bhd172002@yahoo.com>
To: farsibooks@yahoogroups.com
Sent: Tue, January 18, 2011 11:58:27 PM
Subject: Re: [farsibooks] ازمصایب مسیح تا مصایب محمد
و اما شما اي دوست عزیز اول تضمین بده خون کسی رو نریزی بعدش از دوستان بخواه که برای شما ایه و سوره بیارن چون وقتی نصربن حارث گفت که می تواند مانند سوره های قران بیاورد پیامبر عظیم الشان اسلام به علی علیه السلام امر کرد گردن او را بزند. دوم اینکه میگید در اسلام اوردن اجباری نیست ولی اگر اسلام اوردی و از این دین به هر علتی دست بکشی میشید مرتد و ریختن خون مرتد هم که براتون واجبه انگار نه انکار نه همین بنده رو خود خدا بهش نعمت هستی رو داده، و اما در مورد فتح مکه مثل اینکه تاریخ رو نخواندید عباس عموی پیامبر گرامی اسلام به ابوسفیان چه گفت زود باش اسلام بیاور وگرنه محمد دستور میدهد گردنت را بزنند خب این جوری همه اسلام میارن جالب اینکه این لطف محمد(ص) در مورد عفو مکیان شامل حال ایرانیان نشد و ایرانیان بعد از شکست در جنگ قادسیه حتی در صورت مسلمان شدن به بردگی گرفته می شدند و اگر مسلمان نمیشدند زنده زنده در آتش سوزانده می شدند و واژه پدر سوخته از اینجا نشات گرفته ، و اصولا دینی که دم از ازادی و برابری انسانها می زند چرا انسانها را به غلامی میگرفت و چرا ائمه اطهار ما غلام و کنیز داشتند؟ تعریف کنیز چیه؟ تعریف انسان آزاد چیه؟ و اصلا چرا باید به بردگی می گرفتند که بعدا بخواهند بر سر برده منت بگذارند در راه خدا آزادش کنند؟ ضمنا لطفا ایه 35 سوره انعام رو ملاحظه بفرمایید در بخشی از اون خداوند می فرماید : اگر خداوند می خواست همگی هدایت میشدند ظاهرا خداوند نمیخواد همه بندگانش هدایت شوند چرا؟ دیگر چه عذری بر بنده خدا می باشد؟ و سوم اینکه حضرت محمد را معصوم و مبرا از هرگونه خطا و لغزش می دانید در حالیکه در ایه 55 سوره غافر خدا به پیامبر می فرماید بر گناه خود از خدا امرزش طلب کن، یعنی چی؟ مگر نه اینکه محمد(ص) نیز مانند دیگران آدمیزاد بود؟خب ایشان هم مانند دیگران خطا میکرده و اصولا اگر قرار بود که معصوم به ذات باشد چرا خداوند فرشتگان رو برای بندگان خود نمی فرستاد.؟ و امای دیگر اینکه هنوز نمیدانیم که چرا نماز صبح باید 2 رکعت یاشد و نماز ظهر و عصر 4 رکعت و اگر خدای نکرده بیشتر شود خداوند نمازمان را قبول نمیکند؟؟ و هزار اما و اگر دیگر اگر خیلی ادعای ازادگی داریم دروغ نگوییم باشد که رستگار شویم --- On Sat, 1/15/11, Alireza lotfi <a_lotfi2000@yahoo.com> wrote:
|
__._,_.___
This is a non-political list.
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر