کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

[farsibooks] Fw: از"چشمان زنان"ایرانی

 


مجموعه مقالات در نقد زنان و آنچه "جنبش زنان" ایرانی لقب گرفته است
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم فروردین 1389ساعت 14:30  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید



به این چهره ها نگاه کنید، شباهت ها را پیدا کنید! نسبت ها را کشف کنید!

برنده یک عدد بادکنک سبز خواهید شد!

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم فروردین 1389ساعت 13:54  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید



یک سایت پر خواننده این عکس را گذاشته و بعد بالایش نوشته اند: «خوشحالی کلینتون از تصویب لایحه اصلاحات اجتماعی اوباما در کنگره آمریکا» و با نگاهی حزب الهی مآب به عکس العملل هیلاری کلینتون در آمریکا خیره شده اند یعنی زن نجیب شوهردار نبایست در ملاء عام مردی را در آغوشش بگیرد.

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم فروردین 1389ساعت 9:7  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

se-nevisande_s.jpg

نامه ای با 3500 امضا از نویسندگان جهان به سازمان ملل ارائه شده است که خطاب به آیت الله خامنه ای است و از او می خواهد آزادی بیان را همانطور که آیت الله خمینی وعده داده بود (و خودش عمل نکرد) رعایت کند.

این نامه با تاکید به این که «از شما نمی‌خواهیم که پای خود را از محدوده قوانین‌تان یا آرمان‌های انقلاب ایران فراتر بگذارید؛ بلکه می‌خواهیم به وعده‌ها و قول‌های آیت‌الله خمینی عمل کنید.»‌ ادامه پیدا می کند. چرا این نویسندگان فرهیخته نمی خواهند از "محدوده قوانین" یا "ارمان های انقلاب" فراتر بروند؟ چرا آینها مانند ترمزی مطالبات خود را با "نمی خواهیم" و تایید "سیستم" آغاز می کنند؟
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم فروردین 1389ساعت 9:47  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

شادی صدر، از جمله افرادی است که با کارنامه ای خالی در دوره ریاست جمهوری خاتمی علم شد و او را به جایزه بستند  و با وجودی که معلومات روزنامه نگاری اش از سطح همان ماهنامه سروش نوجوان فراتر نمی رود مدام بالا بالایش کردند و او را با یک کارنامه تهی به جوایز جهانی حقوق بشری بستند و هر کلام کودکانه اش توسط ده ها و صدها سایت تکثیر و پخش می شود! شاید روزی از روابط پنهانی و علت این قرابت جوایز و از سوی دیگر علت حمایت رژیم از ایشان باخبر بشویم و شاید هم نسبت ها و خویشاوندی های ایشان با رژیم منحوس برای همیشه در پرده ابهام باقی بماند، این را فقط زمان نشان تواند داد.

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم فروردین 1389ساعت 20:38  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

حجاببسیاری از سایت های زنان و سایت های فمینیستی درباره مبارزه زن شاعری در عربستان که با شجاعت به مشاعره می پردازد و حاکمان را محکوم می کند، داد سخن داده اند. این که "حصبه هلال" در یک شوی تلویزیونی سر مردم را گرم کند و به خاطر طبع روانش جایزه ای بگیرد بر او هیچ خرده ای نیست، بلکه انتقاد به مفسران و روزنامه نگاران غربی است که زنی که هنوز پوزه بندش را ترک نکرده و اولین تابوی اسلام یعنی حجاب را رد نکرده است به عرش علاء ببرند و از او چهره ای فمینیستی بسازند.

تابوشکنی در ساختار اتفاق می افتد، در نتیجه زنی که هنوز پوزه بند و برقع بر چهره دارد نمی تواند صدای رهایی و تابوشکنی زن عرب باشد. صدای زن عرب «غاده السمان» است که با خرد و زیبایی از شعر و آزادی زن حرف می زند. 
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  جمعه بیستم فروردین 1389ساعت 12:1  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

دفاع از حقوق زنان و فمینیست بودن، "ولی" و "اما" و "اگر" ندارد. فمینیست بودن، آذربایجانی و کرد و تهرانی ندارد. فمینیسم زنانه و مردانه ندارد. فمینیسم مسلمان و مسیحی ندارد. فمینیسم محدود به عرصه ورزش نمی شود و شامل همه عرصه هاست.

چندسالی است که فمینیست های اسلامی و زنان درون حکومتی به کمک جامعه شناسان آمریکایی برای خواباندن خروش زنان ایرانی دست به آزمایش پروژه هایی زده اند. در این پروژه ها، مبارزه زنان به کل سیاست زدایی شده و به صورت یک حرکت فرسایشی که دست آوردی ناچیز دارد در می آید.
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم فروردین 1389ساعت 13:46  توسط مهستی شاهرخی  |  یک نظر

با نگاهی به کارنامه شیرین عبادی می بینیم که ایشان در طول زندگی خود، هیچ اقدام خیرخواهانه و به یاد ماندنی انجام نداده است و همه دادگاه های جنجالی که ایشان دفاع از موکل را در برابر جمهوری اسلامی به عهده داشته است مسکوت باقی مانده و به نتیجه نرسیده است و مورد پیگیری نیز قرار نگرفته است و ناگهان نوبل و بعد سیل جوایز و پرونده خالی  ایشان در جهت اقدامات حقوق بشری و باز هم بگویم را روشن است؟

+ نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم فروردین 1389ساعت 9:57  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

یکی به من توضیح بدهد که این دید و بازدیدها و این عکس ها یعنی چی؟ اینها کی اند؟ مال کدام کشورند؟ چرا هیچ از مرگ ندا و اشکان و امیر و بهزاد و محسن و ترانه و کیانوش و سهراب و غیره ناراحت نیستند؟ لباس مهمانی و لباس های رنگارنگ و جشن اینها، برای چیست؟


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم فروردین 1389ساعت 9:41  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید


وقتی سایت فعالان حقوق بشر را نگاه کنی و از سوی دیگر نگاهی به آمار اعدام در ایران داشته باشی و از آن طرف عکس العمل وکیل و فعال حقوق بشری که جایزه نوبل  (به منظور چهره سازی در عرصه بین المللی) به نافش بستند را ببینی جز تهوع و انزجار حس دیگری نخواهی داشت.

جالب است که شیرین بانویی که در یک یادداشت چندین و چند غلط دستوری و  تحلیلی دارد ناگهان رمان نویس می شودو  آثارش به چند زبان ترجمه می شود و روزنامه های معتبر جهانی با او گفتگو می کنند. جایزه کتاب کودک وزارت ارشاد کجا؟! نوبل جهانی و رمان نویسی در سطحی جهانی کجا؟! ننگ بر شما که مگسان دور سفره حقوق بشر هستید.
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  شنبه چهاردهم فروردین 1389ساعت 13:12  توسط مهستی شاهرخی  |  یک نظر

گوگوشگوگوش هنرمند با استعدادی بود که از کودکی به فعالیت هنری پرداخت، خیلی زود به دل نشست و محبوب شد و برای خود ستاره ای شد ولی هنر و محبوبیت و پولساز بودن برایش خوشبختی نیاورد و آلت دست این و آن شد. زندگی خانوادگیش به هم خورد و پس از انقلاب مانند بسیاری از هنرمندان بیکار و زندانی و سپس خانه نشین شد و سرانجام برای تکمیل ویترین فرهنگی رژیم و کنسرت هایی در سراسر جهان، در دام مافیای رژیم و مافیای جهانی افتاد و ... او اگر چه در تبعید زندگی می کند ولی از دام مافیا رهایی نداشته است و مافیای صحنه، از چهره ی آشنای او مهره ای ساخته است که سرانجام به سقوط حرفه ای گوگوش منجر می شود.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم فروردین 1389ساعت 11:1  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

تهوعهیچ وقت به اندازه الان، مبارزه و انسانیت به سخره گرفته نشده است. سیرک اصلاح طلبان با شوهران زندانی و عاشقانه های تهوع آور گربه های ماده در دم بهار، چنان نکبتی به احساسات انسانی و زندانیان دربند زده است که باور کردنی نیست.

این تابوشکنی نیست که هی شما "لاو استوری" بنویسید و ماله کشی این نظام خونخوار را بکنید تا دلش برای پایین تنه های شما بسوزد. پس شان و منزلت انسان کجا رفته است؟ و مگر فقط شما هستید که شوهرتان زندانی است؟ مادران خاوران را ببینید که جرأت رفتن به سر خاک فرزندانشان را ندارند! خواهران خاوران را ببینید که از کار بر کنار شده و ممنوع الخروج شده اند.
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  دوشنبه نهم فروردین 1389ساعت 12:0  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

مطلب زیر مربوط به مرداد ماه است، ماهی که مردم ایران مثل ماهی توی ماهیتابه داشتند کباب می شدند و از طرف دیگر، تصادفاً یک سری افراد پراکنده به نام آنها آمده بودند در اروپا و آمریکا و مرتب برای سبزالله و موسوی و کروبی و سایر باند اصلاح طلبان از هر قماشی که باشند تبلیغ می کردند.
یکی از اینها دختر جوان روزنامه نگاری بود که معلوم نبود با چه مجوزی می خواسته با اوباما مصاحبه کند و چرا تلویزیون ها و رادیوها و روزنامه های فارسی زبان در خارج کشور مرتب با او که خود خبرنگار است این قدر مصاحبه می کنند و چرا او اینقدر داد سخن می دهد. مطلب را منتشر نکردم
(آخر استدلال اینها این است که جنبش تضعیف می شود شما هیچ حرف نزنید و
بگذارید کارمان را بکنیم)

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه هشتم فروردین 1389ساعت 12:46  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

پینوکیوپرنسس فائزه پس از مدتها قفل سکوت را شکسته و همه چیز را از تبعیض جنسیتی در خانواده های مذهبی تا ثروت افسانه ای خاندان رفسنجانی را مورد تکذیب قرار می دهد. او چون فرشته ای پاکیزه از جنایات پدری چهره می نماید.  توجه داشته باشید که این خانم فعالیت دیپلماتیک داشته و در ضمن در جمهوری ملاها سردبیر روزنامه "زن" بوده است.

فقط پینوکیو دروغگو نبود بلکه ثروت و قدرت در هر کجا که باشد دروغ آفرین است. نمی شود به حرفشان اعتماد کرد چون اینها در بستری دروغ و در خانواده ای مافیایی رشد کرده اند.
ادامه مطلب

+ نوشته شده در  چهارشنبه چهارم فروردین 1389ساعت 9:52  توسط مهستی شاهرخی  |  3 نظر


éxiléeنگاه هاى گوناگون به ادبيات تبعيد ايران : مجموعه ای رادیویی از فزرین ایران فر برای رادیو همبستگی است. آن چه در این مجموعه تعجب آفرین است بی توجهی به نظر و نگاه و جای خالی حضور فعال زنان داستان نویس در تبعید است، چون در این برنامه هیچ زن داستان نویسی فرصت اظهار نظر در مورد تبعید و توصیف نگاهش را در سرزمین نرسالار ایرانیان در تبعید نداشته است.

آقای ایران فر، شما هیچ تعریف مشخص و روشنی از "
ادبیات" و "تبعید" ندارید و گمان می برید که "خاطره نگاری" و "خاطرات زندان" هم ادبیات محسوب می شود در حالی که "خاطرات زندان"، اهمیتش از لحاظ "تاریخ نگاری" و "شهادت مستند بر وقایع معاصر" است و با "داستان نویسی" تفاوت فاحش دارد.

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه یکم فروردین 1389ساعت 19:42  توسط مهستی شاهرخی  |  نظر بدهید

POWERED BY
BLOGFA.COM

ویژه نامه های چشمان بیدار


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
MARKETPLACE

Stay on top of your group activity without leaving the page you're on - Get the Yahoo! Toolbar now.


Welcome to Mom Connection! Share stories, news and more with moms like you.


Hobbies & Activities Zone: Find others who share your passions! Explore new interests.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ