کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

[farsibooks] خطاب به جنبش کمونیستی ایران

 

 

خطاب به جنبش کمونیستی ایران

در رابطه با مطلب" ملالی جویا زنی در میان جنگ سالاران"

 در اواخر سال دوهزار و نه ، یعنی حدود شش ماه پیش، مطلب" ملالی جویا زنی در میان جنگ سالاران" نوشته سارا نیکو در برخی از سایتها* مانند روشنگری، پیک ایران، گزارشگران، شاهو، سیاهکل،"فراکسیون اکثریت، صلح و آزادی، و تویتر " و..درج شد. جدای سایت های نامبرده نوشته سارا نیکو بنا به نوشته خ. آشوب در سایت " گفتمان" سایت نیمه دولتی افغانستان نیز درج گردید.

دو برخورد بسیار علمی ، بسیار جدی و درست به نظر سارا نیکو در نوشته او شد. یکی توسط خ. آشوب و دیگری به وسیله ح. پولاد . برخورد ح.پولاد در سایت سیاهکل (و البته نه در نشریه پیام فدایی!!!! که درج آن میتوانست اثبات یکی از نشانه های اخلاق انقلابی باشد) منعکس شد. اما  برخورد نظری خ. آشوب تخت عنوان سخنی با سارا نیکو  که در سایت " بابا" (http://www.baaba.eu/) قرار دارد درج نگردید و اصولا مسئولان تشکیلاتی که پرچم پرافتخار چریکهایی فدایی خلق را " در دست" دارند هیچگونه عکس العملی به نوشته یا نظر سارا نیکو و از همه مهمتر به "چگونگی" حضور او بعنوان نماینده " اشرف دهقانی"  در " ضیافت پادوهای امپریالیستها" برای " اعطای تشویق نامه " به ملالی جویا هم نشان ندادند.

آشوب با دیدگاهی بسیار دقیق، آموزنده و علمی به نظر سارا نیکو برخورد کرده و نکاتی را مطرح میکند که برای  همه کسانی که به مبارزه طبقاتی اعتقاد عمیق دارند و جدی هستند بسیار حائز اهمیت و آموزنده و نیز " هشدار" دهنده میباشد. ضمن اینکه  آشوب مدارک و عکسهایی را در پشیتبانی از نظریاتش ارائه میدهد که به خواننده برای درک و پی بردن به حقایق کمک بیشتری میکند. لینکهای مذکور در پایین این نوشته برای مطالعه شما قرار داده شده اند.

هدف این نوشته: یادآوری دارابودن و کاربرد پرنسیپ های انقلابی

 خصلت های انقلابی، خصلت هایی که بنیانگزاران سازمان چریکهای فدایی مطمئنا با درس گیری از تعالیم کمونیستی و مبارزه طبقاتی بود که خود را به اینگونه سلاح های نیز مسلح ساختند، خصلت هایی ست که هر کدام تعاریف و عملکردهای خود را دارا میباشد. که مجموع این پرنسیپ ها در یک کمونیست انقلابی ست که از او یک پیشاهنگ انقلاب یعنی یک چریک فدایی خلق میسازد. خصلت هایی مانند: صداقت انقلابی، اخلاق انقلابی، هوشیاری انقلابی، فداکاری انقلابی، بی اعتمادی مطلق به دشمن طبقاتی، انضباط پذیری انقلابی، انتقاد و انتقادپذیری انقلابی  .. که هر فرد هوادار یا عضو چنین تشکیلاتی ابتدا " باید" خود را به این سلاحها نیز مجهز سازد تا بتواند افتخار در دست داشتن چنین پرچمی را داشته باشد!

سارا نیکو  مدعی ست که از "پرنسیپ های انقلابی" برخورد است، که متاسفانه تا بجال عکس این قضیه را ثابت کرده است _  توضیح آن در سطور بعدی میرود_ یکی از دلایل این است که او به چه "پشتوانه" سازمانی به خود جراتی پوشالی داده که خود را هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق قلمداد کند و آگاهانه ملالی جویا را زیر چتر حمایتی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران قرار دهد؟  آنهم سازمانی که بنیانگزاران آن برای درست کردن آن پرچم پرافتخار آن از همه چیز خود حتی جانهای شیرین خود گذشتند، پرچمی که سرخی اش را از سرخی خون بنیانگزاران آن و رهروان فکری آنان که جان در ره آرمانهای والایشان فدا کردند گرفته است! و اهداف والای آن پرچم اساسا این نبود و نیست که بدست عده ایی نادان چون سارا نیکو ها بیفتد که آنرا زیور " تویتر" خود کرده و با " چسبانده" خود به آن پرچم انحرافات سیاسی خود را به خورد ناآگاهانی از قبیل خود دهند و در تعنفگاه های امپریالیستی جولان دهند! حقیقتی که سارا نیکوها " آگاهانه" خود را  از درک آن عاجز جلوه میدهند تا به چنین انحرافات فاحشی بغلتند،  حقیقت ساده ای  است. و آن این است که بنیانگزاران سازمان چریکها که " راهشان"  شرکت در محافل دشمن طبقاتی نبود، بود؟ اگر " قرار بود" که شرکت کنند که " وظیفه" ی انقلابی داشتند که باز هم سارا نیکو ها حتی از فکر آن " وظایف انقلابی" هم وحشت دارند چه برسد به " انجام" آن وظایف خطیر و دلیرانه در راه رهایی خلق های تحت ستم! بنیانگزاران سازمان چریکها  و هزاران نفر از رهروان فکری آنان که برای رهایی استثمارشدگان و محرومان مبارزه میکردند هرگز در پی " تمجید و ستایش" این و آن " محفلگرا" نبوده و در تئوری و پراتیک خطوط و مرزبندی خود را با فرصت طلبان رویزیونیستها و راستهای در لباس "چپ" در عرصه تاریخ مبارزاتی بسیار شفاف مشخص کرده اند، دیگر اینکه سارا نیکو خود را " نماینده چریکهای فدایی" جا بزند و هر کار غلط دیگری از این نوع را مرتکب شود و " رفقا" ی او سکوت کنند و زیر سبیلی در کنند مطمئنا باید یک جای مسئله اساسی زیر سوال باشد!! 

این نوشته ضمن تایید تمام مواری که خ. آشوب و ح.پولاد به درستی به آن اشاره داشتند چند سطر نیز خطاب جنبش کمونیستی ایران است. ( و نه سارا نیکو که او بار ها _ مانند قالب کردن " ندا " بعنوان " سمبل مقاومت"  به " همفکران" خود _ نشان داده که مسئله اش مبارزه جدی و عمیق طبقاتی نیست بلکه چیزی در دریف شانه به شانه ساییدن و نشستن در کنار منحرفین سیاسی و ضد کارگری ست که تمام هم و غمشان " کمیت" مبارزه غیرطبقاتی شان است؛ و " معروف" شدن در محافل متعفن کیسه کش های بورژازی، در کنار رضا پهلوی جانی، دزد و غارتگری که زندگی انگلی اش را با چپاول دسترنج طبقه کارگر ایران میگذراند قرار گرفتن و اسم خود را هم " کمونیست از نوع کارگری" که حکمت شان از " تبار کمونیستهای قلابی" ست که رژیم سرکوبگر تروریست پیشه اسراییل صهیونیست همتای رژیم سرکوبگر خمینی جلاد در ایران را به رسمیت میشناسند)و نیز مسئولان سایت سیاهکل که خود را پرچمدار چریکهای فدایی خلق ایران و "رهروان راه" آن جاودانگان تاریخ مبارزه در راه رهایی طبقه کارگر و محرومان معرفی میکنند. که متاسفانه در برابر چنین انحرافات سیاسی فاحشی از تاکتیک غیرکمونیستی "سکوت" در قبال انحرافات سیاسی "خودی" استفاده میکنند . و بجای پرداختن به آلودگی سیاسی که مدتهاست در حال شکل گرفتن در زیر پرچم پرافتخار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران است بجای " سخت گیری انقلابی" در اصل " راحت طلبی " لیبرالی را برگزیده اند!

به این مفهوم که مثلا وقتی به قرار گرفتن عکس ندا و سهراب ،در مراسم یادبود قتل عام زندانیان سیاسی، در کنار کمونیستهای مبارز و مقاوم در لندن به آنان اعتراض میشود ، اعتراض کننده را  "خشمناک" میخوانند و به او میگویند " سخت نگیر... ! " سخت نگیر" آنان بدین سبب است که در مراسم یعدی خود در سالگرد رستاخیز سیاهکل در کانادا عکس ندا و سهراب .. را که اصولا نه تنها " مبارزه ایی" بر علیه رژیم نداشتند که اتفاقا از حامیان رژیم ددمنش خمینی جلاد و فرزند خلفش موسوی جنایتکار بودند،و در درگیریهای خیابانی و در تصفیه حسابهای جناح های جنایتکار رژیم توسط مزدوران همان رژیمی که از آن " دفاع " میکردند قربانی شده و به قتل رسیدند را قاب کرده و بر دیوار سالن کنار جانباختگان سیاهکل آویزان میکنند! آیا این خود یک توهم پراکنی " درشت"  و نیز توجیه بی عملی خود نیست !؟ آیا این دور شدن از پرنسیپ های فدایی نیست که، امروز هم با تمام آن تجارت تلخی و جبران ناپذیری که بر سازمان چریکها تحمیل شد امروز نیز بدلیل حاکم بودن تفکر راست و فرصت طلبانه " انگل" هایی که خود را بر جنبش بار هم با هزار نیرنگ می چسبانند ، شعار خلق سر میدهند بدون مرزبندی در کاربرد خلق،که در نتیجه به زیر پرچم سبزینه ها، حکمتیسم"صهیونیسم شناس" و سایر انگلهایی که خود را بر پیکر مبارزات  طبقه کارگر آویزان میکنند میروند و مزخرفات  آنها را از جمله (..." برافراشتن پرچم ندا" آنهم " بمثابه سمبل همه جانباختگان راه آزادی") هورا میکشند!  

سوال از رفیق اشرف دهقانی این است که:

آیا تشکیلات شما نیز آنقدر بی در و پیکر است که سارا نیکو که خود را " فعال چریکهای فدایی خلق ایران" معرفی میکند، از پرچم سازمان در " تیوتر"  خوداستفاده کند ، در ضیافت پادوهای امپریالیستی به بهانه " روشنفکرانه کتاب زنی در میان جنگ ساران" شرکت کند، وشما هیچگونه انتقادی به این قضیه نیبینید؟ درست است که شما ثابت کردید که گزارشهایی نظیر آنچه که " زحمتکش" ها مینوشتند در سایت شما قرار میگرفت ولی اگر آشوب و ح پولاد از رفقای افغانستان به نظر انحرافی سارا نیکو برخورد نمیکردند، نوشته سارا نیکو در نشریه پیام فدایی مثل سایر نوشته هایش درج نمیشد؟ و او همچنان به " پرنسیپ های انقلابی" نداشته اش غره تر نمیشد! چرا که شما وظیفه داشتید که اولین کمونیستی باشید که به او انتقاد کرده و به او تذکری جدی دهید. آیا شرکت سارا نیکو   در این "ضیافت" به معنای این نیست که نماینده شما یعنی  " اشرف دهقانی" در این ضیافت شرکت کرده است؟ آیا برای شما به لحاظ پرنسیپ های انقلابی شرکت سارا نیکو در تعفنگاه امپریالیستی مهم نبود؟  آیا پرنسیپ های فدایی این بود که آنقدر تشکیلات گل و گشاد شود که هر بظاهر " هواداری" هر " کاری" که دلش خواست انجام دهد و بعد هم به مبارزین جدی طبقاتی که انحرافات غیر قابل اغماض او گوشزد میکنند گفته شود: شما خودتان " موضوع کتاب ملالی" را نمیدانید و گرنه رفقای منتقد ( منظور آشوب و پولاد از رفقای مائوئیست افغانستانی) آنقدر به "پرنسیپ های انقلابی" من باور دارند که اجازه نمیدهند کسی از این مسئله برای " کوبیدن من" سوء استفاده کند!" زهی بی شرمی! زهی گستاخی! در تعفنگاه امپریالیستها شرکت میکنند و برای انتقادکنندگان " خط و نشان" هم میکشند که " مغرضید و قصد کوبیدن من را دارید"!!  واقعا این گونه افراد جایشان " جای" دیگری نیست؟ سارا نیکو اگر ذره ای از پرنسیپ های انقلابی از جمله " صداقت انقلابی برخوردار بود ، شش ماه از برخوردهای نظری " دوستانه" با او میگذرد، آیا او قدمی " انقلابی " در جهت برخورد و یا پاسخ به این برخوردهای " دوستانه" برداشت؟ آیا در وحله اول نباید از خود انتقاد میکرد و اگر اختلاف نظری با " رفقای افغانستانی" در این زمینه داشت را همراه با برخوردهای نظری آنان به سایتهایی که نوشته اش را چاپ کرده بودند نیز ارسال میداشت، اما آیا او چنین کرد؟ اختلاف نظرش که مدعی ست " کتاب" ملالی جویا خوانده نشده اگر خوانده شود سارا خانم نیکو کار " اشتباهی" مرتکب نشده! یا اینکه دوقورت و نیم ایشان نیز باقی ست که چرا " حالا" به فکرتان رسیده که این برخوردهای نظری را بخوانید و " بهانه" به دست مغرضین دهید....به راستی که زهی بی شرمی!

وقتی مبارز کمونیستی در جنبش نظری ارائه میدهد " رفقای" سارا نیکو فورا فاکت به فاکت از کتابهای بنیانگزاران سازمان استفاده میکنند تا به " طرف" بگویند تو " اصلا فدایی" نبودی و " ما" فدایی هستیم و فدایی را خوب میشناسیم و خوانده ایم و " تو" نظراتت " راست"است..، اما وقتی رفیق خودی شان قدم در تعفنگاه امپریالیستها میگذارد " سکوت"  اختیار میکنند! باز هم زهی بی شرمی "خودی پرستی"!

به راستی رفیق اشرف دهقانی نمایندگانی برای "معروف شدن در محافل بورژازی" نیاز دارد؟ چگونه است و چه "محک ملاک" در میان است که این "نماینده دردانه " هر کار غلطی دلش خواست آنهم آگاهانه در تشکیلات شما زیر اسم چریکهای فدایی خلق ایران انجام میدهد !

آیا صمد بهرنگی، از طریق ادبیات انقلابی خود، مبارزه طبقاتی را به ستمدیدگان و مدافعین راه رهایی ستمدیدگان میآموخت "مسلسل پشت شیشه" را به دست آنها میداد؟ یا اینکه آنها را به " ضیافت های آلوده پادوهای بورژایی" هدایت میکرد؟ مگر صمدبهرنگی " تشته" شهرت بود که سارانیکو ها به فکر این باشند که " شهرت" آموزگارانی چون صمد " محو" نشود و توسط ملالی جویا ها " ستایش" شود؟  آیا این از فلاکت سیاسی کسی نیست که در محافل بورژایی به بهانه هدیه کتاب یکی از سمبلهای " مقاومت شرکت میکند و انتقادکننده های این حرکت ضد مبارزه مسلحانه ضد مبارزه طبقاتی " بهانه دادن به مغرضین" قلمداد میکند؟ کدام مغرضین؟ همه شده اند مغرض! و افرادی که خود را بظاهر " نماینده چریکها" جا میزنند شده اند ...... سراپا " خصایل انقلابی" گری؟!

سوالم را مجددن تکرار میکنم: به راستی رفیق اشرف دهقانی برای چنین نماینده ای از خود کارت سبز صادر میکند؟

چگونگی آگاهی از احترام و ارزش ؟

سارا نیکو در نوشته خودر میگوید : با آگاهی از احترام و ارزشی که ملالی جویا نسبت به رفیق اشرف دهقانی داشته .....".  اما دیگر نمیگوید که چگونه به کشف این  " آگاهی" نایل شده ؟ چطور به فکرش رسیده که در این " ضیافت" شرکت کند ، چه کسی او را به " تعفنگاه امپریالیستی" دعوت کرده؟  آیا او نمیتوانست  درباره کتاب " ملالی " را که " خوانده" بود و احساسات ملودارمش تحت تاثیر این کتاب قرار گرفته است بنویسد بدون آنکه در آن مراسم شرکت کند؟  واقعا هدف او از شرکت در این " مراسم" چه بود؟ واقعا شرکت دربارعام پادوهای امپریالیستی " لازم ضروری"  چه چیز بود ؟ در آغوش گرفتن زنی که امپریالیستها توسط پادوهایشان_  امثال باب گیلدوف که هدفی جز طولانی تر کردن لاشه سرمایه داری جهانی ندارد  _ جوایز ریز و درشت به او اعطاء میکنند چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟ هدیه دادن کتاب زن کمونیستی که روزی در یک تشکیلات کمونیستی  بنام چریکهای فدایی، تشکیلاتی منجسم جدی و رادیکال با اخلاق انقلابی؛ هوشیاری انقلابی، انضباط پذیری انقلابی و سازش ناپذیری بر علیه دشمن طبقاتی مسلحانه مبارزه داشته چه معنایی میتواند داشته باشد!؟ و  بوسه ملالی بر کتابهای کسی که به مبارزه مسلحانه باور داشت و عمل میکرد به چه معنایی ست؟ آیا اگر اشرف دهقانی هنوز " اسلحه به دوش " با دشمن طبقاتی میجنگید آیا :

یک: سارا نیکو شهامت اینرا داشت که بعنوان نماینده اشرف دهقانی در " ضیافت" پادوهای امپریالیستی شرکت کند  و شهامت اینرا داشت که زیر دوربین های آن غارتگران جنایتکار  کتاب دشمن سرسخت امپریالیستها را به او هدیه دهد؟

دو: آیا ملالی نیز شهامت بوسه بر کتاب اشرف دهقانی را که " هنوز در حال مبارزه چریکی بود" میزد آنهم زیر دوربین های خرد و کلان امپریالیستهای ددمنش؟

سه: آیا بنیانگزاران سازمان اساسا چنین فردی " خودسری" که آگاهانه تفکرات راستش را به پیش میبرد و به ناآگاهان تحمیل میکند را برای " فعالیت" تایید میکردند؟

مسلم است که پاسخ نه میباشد ! به جرات میتوان گفت که شهامت آنرا نداشت! چرا که همانطور که شهامت آنرا نداشت که زیر دوربین های امپریالیستی که شاهد در " آغوش کشیدن ملالی جان" بود اسمی از کمونیسم، اسمی از حقانیت مبارزه مسلحانه ببرد و حتی در نوشته اش ببرد! سارا نیکو نقش خنثی کننده فعالیت " یک فعال هوادار چریک" را بازی میکند! و به نظر این قلم تنها مثل الگوهای بورژایی برای مطرح کردن خود ، عقب نماندن از غافله " چهره سیاسی شدن" لیبرالها، تب مسخره ایی که بعضی ضدکمونیستهای ضدکارگری براه انداخته و مورد طبع افردای مانند سارا نیز قرار میگیرد هدفمندانه قدم برمیدارد. و گرنه کدام یک از فدایی ها "پرنسیپ انقلابی و البته کمونیستی " شان این بود که بروند و از کتاب کسی که باب گلیدوف وسایر پادوهای سرمایه داری به او تشویق نامه میدهد " گزارش" تهیه کند؟ یا در رسای او سوژه ای ملو درام پیدا کند؟ سارا نیکو این کارهای " غلط" را از چه کسی آموخته ؟ کار سارا نیکو با کار پروژه نویس شهرزاد نیوز که در جلسات نمایندگان رژیم، قبل از "برنده شدن پروژه شهرزادنیوزش"،  آنهم با اسم سازمانی اش شرکت میکرد چه فرقی دارد؟ چطور تشکیلاتی که سارا نیکو خود را با آن تعریف میکند آن یکی را " به نقد" میکشد و اما برای " خودی" اش کارت سبز صادر میکند؟ پروژه نویس شهرزاد نیوز هم پس از گذشتن از همین " مراحل" بود و نیز "سکوت" سازمانی که او "کادر هیت تحریه" آن بود که بالاخره " استعدادهای شگفتش شکوفا" شد و شد " شهرزاد قصه گو" امپریالیسم هلند!  

تا آنجا میتوان به ارزشهای انقلابی ارج نهاد که در مسیر آن ارزشها، و اهداف و راههای مبارزه طبقاتی حرکت کرده و در پراتیک این ارزشها را پربارتر نمود تا " بدرستی و راستی" الگو و رهرو آن ایده های والای مبارزین قهرمان و ارزشهای انقلابی بود! در غیر اینصورت به  سادگی  میشود به " هوراکشان" ی تبدیل شد که دشمنان قسم خورده طبقه کارگر در آن اتفاقا " مهارت" های تاریخی دارند! دلیل اینکه کمونیستهای فدایی دهه 40 و 50 در ایران و در سراسر جهان در دل توده های استثمارشده و محروم جاودان شدند این بوده و هست که حرف و عملشان یکی بود، از بت پرستی و سکتاریسم و هوچی گری دوری کرده و هیچ عذر و بهانه ایی را برای انحرافات سیاسی "رفقای" خود نتراشیده و " آسان گیر" نبودند،و از همه مهمتر انتقاد و انتقاد از خود را سرلوح مبارزه خود قرار میدادند! آنها هرگز در پی " چهره سازی" نبودند! باور دارم که درک این بدیهات برای سارا نیکو بسیار دشوار است، دلیل آنهم بروز انحراف گل و گشاد اخیر او  و سکوت تشکیلات بی در و پیکریست که از نام پرافتخار چریک های فدایی سوء استفاده میکند!

اینکه رفیق اشرف دهقانی در پروسه مبارزه مسلحانه بعنوان کمونیستی که در زندان شاه جلاد زیر وحشیانه ترین شکنجه های ساواک امپریالیستها مقاومت کرد، به اسطوره مقاومت تبدیل شد، و الگوی مبارزاتی هزاران زن مبارز شد شکی نیست! اشرف دهقانی نیز آموخته بود که مادرانی هستند که فرزندانشان چریک هستند و جانشان را در کف دستشان در راه رهایی توده های استثمارشده قرار داده اند و " وظیفه مادران " آن سلحشوران با وظیفه مادران بورژا از که اوقاتشان را در سالن های مد و زیبایی و خرید لباسهای مارک دار تلف میکنند زمین تا آسمان تفاوت دارد ، باز هم سوالم را تکرار میکنم: آیا اگر هر کسی از اشرف دهقانی "  ویا صمد بهرنگی که مسلسل را بعوض " آب نبات چوبی امپریالیستی" به دست کودکان استثمارشوندگان میدهد،تعریف و تمجید" کند باید  او در رسای او مقاله نوشت؟ بگذارید سوالم را اینطور مطرح کنم  تا شاید برای سارا نیکو ها هم  کاملا قابل فهم باشد، اگر  پروژه نویس " شهرزادنیوز" نیز از رفیق اشرف دهقانی تعریف و تمجید میکرد سارا بر روی عمل ضدانقلابی او چشم می بست و همین برایش کافی بود تا کتابهای اشرف دهقانی را به او " هدیه" میداد؟ البته سارا نیکو " شخصا هیچگاه دیده نشد که در مورد پروژه امپریالیستی شهرزادنیوز چیزی بنویسد یا مستقیما موضع گیری در مخالفت و محکوم کردن آن پروژه داشته باشد_ و بر اتفاقا بر عکس عمل میکرد !یعنی آنجایی که فردی به وظایف کمونیستی خود عمل کرده و ماهیت مسموم پروژه نویس شهرزادنیوز را افشا میکند، سارا نیکو  " مبصر" میشود تا " عمل افشاگری " را برای " همفکران " خود بسیار آگاهانه ولی " متاسفانه" با دلایلی دگم محکوم کند تا.. البته در "فرصتی" ذخیره شده " افتخار " مصاحبه با رادیو " شورایی" را نیز از " آن" خود سازد! به راستی که زهی بی شرمی بر منحرفین سیاسی که آگاهانه در حال ضربه زدن به جنبش کمونیستی ایران هستند!

شناخت ما از بدیهات

آیا شناخت تک تک افراد از موضوعات برای پی بردن به " اصل مسئله" لازم یا کافی ست؟ آیا بدیهات را باید نادیده گرفت؟ آیا همه باید تک تک خود " کتابی " از اوباما خوانده باشند تا به اساس فکری استثمارگرانه و تجاوزگرانه تفکری که او را " کاندید منافع غارتگران" دنیا میکند پی برده باشد؟ آیا " کتاب" که در آن نویسنده با درنگ و حوصله به افکار خوانندگان رابطه برقرار میکند میتواند " ملاک" سنجش دیدگاههای سیاسی افراد باشد؟ عملکردهای افراد چه؟ معاشرتهای " اجتماعی" افراد چه؟ مواضع سیاسی افراد چه؟ مصاحبه های " ترتیب داده شده" در رسانه های امپریالیستی چه؟ میتوان از یک مثال واقعی یعنی برخورد به مارینا نعمت همکار رژیم نام برد. کار کسانی که همکار زندانبان را افشا کردند انقلابی بود و هر نوع همکاری با رژیم های خونخوار وابسته به امپریالیسم باید افشا شود. و از همه مهمتر کسی را که امپریالیسم برایش ساز و کرنا راه میاندازد، کاملا مشخص است که عمل کردش تا چه حد در جهت منافع امپریالیسم است و لزومی ندارد که حتما نوشته های او را زیر و رو کرد، هر چند که عملکرد حاصل تفکر است. چطور است که وقتی شهرزاد مجاب و سایرین از مارینا نعمت پشتیبانی میکنند، "پرنسیپ های انقلابی" به میان میاید و کتاب خوانده نخوانده " بپا میخیزند"!؟ آیا این  "پرنسیپ های انقلابی" فقط به حال مزدوران " رژیم" عمل میکند! شامل ملالی جویا که دهها جایزه از پادوهای بورژازی دریافت کرده است و عملکرد او در راستای منافع امپریالیسم است نمیشود و آنهایی که از " کتاب او" تعریف و تمجید میکنند؟ آنهم در شهر " واشنگتن" و به قول آشوب در زیر دوربین های امپریالیستها که همه چیز را زیر " ذره بین" دارند؟ آیا " کتاب" ملالی جویا ملاک است؟ و اصولا اگر این کتاب " مقبول امپریالیستها" واقع نمیشد اینهمه " پوشش" رسانه ای و " ضیافت" های اعطای جوایز به آن تعلق میگرفت که در یکی از آنها نیز سارا نیکو " افتخار" حضور داشته باشد!؟ چطور است که سارا نیکو در جلسات کمونیستهایی که برای آزادی مومیا ابو جمال در سراسر جهان و از جمله در شهر واشتنگتن برپا میشود شرکت نمیکند و " شیفته " کتابی میشود که امپریالیستها زیر پای " نویسنده " اش فرش قرمز پهن میکنند!؟

در خاتمه امید که جنبش کمونیستی ایران که متاسفانه هر روز آماج ضربه کسانی قرار میگیرد که اتفاقا " آگاهانه" به جنبش و مبارزه طبقاتی ضربه میزنند هوشیارانه جلوی این بی در و پیکری " تشکیلاتی" را بایستند،تا پس فردا " شهرزادنیوز" دیگری  به خود اجازه ندهد به مبارزات کارگران و محرومان و ستمدیدگان آگاهانه ضربه وارد کند! اگر نمیتوانید در عمل در خط مقدم مبارزات پیشاهنگ انقلاب باشید، و با عمل انقلابی  خود به  توده ها ثابت کنید که رژیم مزدور امپریالیسم ضربه پذیر است، و توده ها را برای یک انقلاب در جهت سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی سازماندهی کنید، اما یکی از حداقل کارهایی که از دست تان در خارج از کشور " گل و گشاد" برمیاید این است که  این حق را به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی برای هیچ فردی قایل نشوید که در تعفنگاه های امپریالیستها و پادوهای آن رفت آمد کند و آنرا بصورت " نُرم" ، برای نسلی که بی شک مبارزه طبقاتی را در مسیر نابودی سرمایه داری و خادمین آن پیدا میکند، در آورد، آنهم در زیر پرچمی که خونهای بهترین فرزندان خلق رنگ سرخ پرافتخار آنرا ساخته اند.

با دورود های انقلابی به پیشاهنگان انقلاب و رهروان فکری آن سلحشوران

مرگ بر امپریالیسم و پادوهای ریز و دشت و رنگارنگ آن و رژیم های وابسته به آن

برافراشته باد پرچم مبارزه مسلحانه که تنها راه رسیدن به آزادی ست

زنده باد کمونیسم

 

صبا راهی

شانزدهم خرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و نه

توضیح*: این نوشته به جز سایت " گفتمان" به سایتهایی که نوشته سارا نیکو " ملالی جویا زنی در میان جنگ سالاران" را در سایت خود درج کردند برای درج و برخورد به آن نوشته ارسال نیز میگرد. 

لینکهای مطالب:

توصیه ام به شما خواننده محترم این است که ابتدا نوشته سارا نیکو را با مراجعه به لینک زیر خوانده

http://www.siahkal.com/index/right-col/Malalai-Joya.pdf

 و سپس مطلب خ. آشوب را که در تاریخ 8/12/2009 نوشته  در لینک زیرhttp://www.baaba.eu/Tazeha/Pdfha/Aashob%20Va%20Sara.pdf

برخورد ح. پولاد به نظر نوشته سارا نیکو

http://www.baaba.eu/Tazeha/Pdfha/About%20A%20Woman%20Among%20Warlords.pdf

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم خرداد 1386ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ