تبلیغات سیاسی و « دیدگاه طبقاتی » بگذارید با یک تصویر شروع کنیم. خواننده احساسی که با سخنرانی م.ا. استاخوویچ، سردستۀ نجبای اورل گوبرنیا در کنگرۀ مبلغین مذهبی به وجود آمده را به یاد دارد. وی طی آن سخنرانی خواستار به رسمیت شناخته شدن آزادی عقیده توسط قانون گردید. مطبوعات محافظه کار به رهبری موسکوفسکیه ودوموستی مبارزهای سهمگین را علیه آقای استاخوویچ به راه انداختهاند. این مطبوعات قادر نیستند صفتی بیابند که پستی او را به قدر کافی توصیف نمایند و تا آنجا پیش می روند که تمامی نجبای اورل را بخاطر انتخاب مجدد آقای استاخوویچ به سردستگی، به خیانتی بزرگ متهم می کنند. البته انتخاب مذکور در واقع واجد اهمیت بسیار بوده و تا اندازهای از خصلت نمایش مخالفت نجابت در مقابل استبداد و بی عدالتی پلیسی برخوردار است. موسکوفسکیه ودوموستی می گوید:«استاخوویچ، به اندازۀ میشا استاخوویچ شوخ، خوش بیان، سرچشمۀ حیات و روح گروه، سزاوار سردستگی نجبا نیست ...»(شمارۀ 348، 1901). بدا به حال شما آقایان، مدافعین چماق. اگر حتی زمینداران خوشگذران ما دربارۀ آزادی عقیده سخن بگویند، پس باید به راستی رسوایی های کشیشان و پلیس، خارج از شماره باشد ... «جمع سبک سران «روشنفکر» ما، که استاخوویچ ها را برمی انگیزند و ستایش می کنند چه اهمیتی برای امور مذهب ارتدکس مقدس و اجدادی ما قائلند؟ ...» باز هم بدا به حال شما آقایان، قهرمانان حکومت خودکامه، جوهر ملی و مذهب ارتدکس. اگر حکومت خودکامه پلیسی ما حتی مذهب را هم سرشار از روح سلول زندان نموده است بطوری که استاخوویچ ها (که اعتقادات مذهبی چندان محکمی نداشته، لکن آنچنان که خواهیم دید خواستار نگهداشتن مذهبی ثابت اند) هم نسبت به این مذهب رسوای «ملی» کاملا بی تفاوت شدهاند (اگر واقعاً دشمن نباشد)، پس این باید حتماً نظام خوبی باشد. «... آنها مذهب ما را یک وهم می خوانند!! آنها ما را به باد تمسخر می گیرند زیرا ما به برکت این «وهم» خوف داشته و سعی داریم از ارتکاب به گناه اجتناب ورزیم و بدون گلایه وظایف خود را به انجام می رسانیم، بدون اینکه اهمیتی برای سختی آنها قائل باشیم؛ زیرا ما نیرو و شهامت تحمل اندوه و تهی دستی را پیدا کرده و در ایام کامیابی و خوشبختی دستخوش غرور نمی گردیم ...» خوب! ایمان ارتدکس برای آنها عزیز است زیرا به مردم می آموزد فلاکت را «بدون گلایه» تحمل نمایند. عجب مذهب پرمنفعتی برای طبقات حاکم! در جامعهای آنچنان سازمان یافته، که اقلیتی ناچیز از ثروت و قدرت در حالی بهره می برد که تودهها مدام از «تهی دستی» در عذابند و «وظایف سخت» را به انجام می رسانند، برای استثمارگران کاملا طبیعی است با دینی هم آواز شوند که به مردم می آموزد بخاطر بهشتی موهوم در آسمان، جهنم را روی زمین «بدون گلایه» تحمل کنند. ولی موسکوفسکیه در شور و حرارت خود به روده درازی می گراید. روده درازی تا آن حد که در واقع سهواً، حقیقت را بیان داشته است. به خواندن ادامه می دهیم:«... آنان شکی ندارند که اگر استاخوویچ ها خوب می خورند، با آرامش می خوابند و با شادکامی زندگی می کنند از برکت این «وهم» است.» حقیقت مقدس! موضوع دقیقاً همین است. این بخاطر «اوهام» مذهبی شایع در میان تودههاست که استاخوویچ ها، آبلومف ها(1) و همه سرمایه داران ما ازقِبل کار تودهها زندگی می کنند و حتی خود موسکوفسکیه ودوموستی نیز «با آرامش می خوابد». و هر چه علم بیشتر در میان مردم اشاعه یابد، تعصبات مذهبی راه بیشتری را برای آگاهی سوسیالیستی بازخواهد کرد و روز پیروزی پرولتاریا نزدیکتر خواهد شد، همان پیروزی ای که تمام طبقات تحت ستم را از بردگی ای که در جامعۀ مدرن از آن در عذابند رها خواهد ساخت. ولی موسکوفسکیه ودوموستی با نسنجیده به زبان آوردن نکتهای، خیلی ساده تر نکته قابل توجه دیگری را فاش می سازد. این نشریه در اعتقادش مبنی بر آنکه استاخوویچ ها اهمیت مذهب را «درک نمی کنند» و از روی «بی فکری» محض به دنبال اشکال لیبرالی هستند، به وضوح در اشتباه است. چنین تفسیری از یک روند سیاسی مخالف، از ساده لوحی کودکانهای ناشی می گردد. این واقعیت که در این مورد آقای استاخوویچ به عنوان مدافع تمامی روند لیبرالی قدم پیش گذارده است، بهتر از هر چیز توسط خود موسکوفسکیه ودوموستی به ثبوت می رسد؛ در غیر این صورت دست زدن به چنین مبارزهای تنها علیه یک سخنرانی چه لزومی داشت؟ چه احتیاجی به صحبت دربارۀ نه استاخوویچ بلکه استاخوویچ ها و «جمع روشنفکران» بود؟ البته که اشتباه موسکوفسکیه ودوموستی عمدی می باشد. این روزنامه در تحلیل لیبرالیسمی که از نقطه نظر طبقاتی از آن تنفر دارد، بیش از آنکه ناتوان باشد، بی میل است. در اینکه او نسبت به این کار بی میل است جای بحثی نیست؛ ولی ناتوانیش در انجام این کار، برای ما جالب تر است، چه این شکایتی است که حتی بسیاری از انقلابیون و سوسیالیستها نیز از آن در عذابند. همینطور، نویسندگان نامه مندرج در شمارۀ 12 ایسکرا که ما را بخاطر تلاش در دنبال کردن کلیه مظاهر ناخشنودی و اعتراضات لیبرالی در روزنامه مان، به انحراف از «دیدگاه طبقاتی» متهم می سازند، نیز همانقدر از این شکایت در عذابند که نویسندگان پرولتارسکایا بوربا(2) و چندین جزوه در «کتابخانه سوسیال دمکراتیک»(3)، که تصور می کنند حکومت خودکامه ما نمایندۀ حکومت مطلقۀ بورژوازی است؛ این در مورد مارتینف ها هم که می خواهند ما را به دست کشیدن از مبارزۀ افشاگری چند جانبه (یعنی گسترده ترین تبلیغات سیاسی ممکنه) علیه حکومت خودکامه و تمرکز اصل تلاشهایمان اساساً بر مبارزه برای رفرمهای اقتصادی (دادن چیزی «مثبت» به طبقۀ کارگر، مطرح ساختن «خواستههای عینی» به نام وی برای اقدامات قانونی و اداری «که وعدۀ نتایج ملموسی را می دهد») وادارند نیز صدق می کند؛ و نیز دربارۀ نادژدین ها که با خواندن خبر روزنامۀ ما دربارۀ تضادهای آماری، شگفت زده می پرسند: «خدای بزرگ، این دیگر چیست؟ یک روزنامۀ زمستوو؟» هم مصداق دارد. همۀ این سوسیالیستها فراموش می کنند که منافع حکومت خودکامه تنها با منافع معینی از طبقات مالک و تنها تحت شرایط معینی منطبق می گردد؛ اغلب اینطور اتفاق می افتد که منافعش نه با منافع این طبقات در کل، بلکه تنها با منافع اقشار معینی از آنها انطباق حاصل می کند. منافع سایر اقشار بورژوایی و منافع شناخته شده تر تمامی بورژوازی، منافع انکشاف سرمایه داری بطور کل، الزاماً به مخالفت لیبرالی نسبت به حکومت خودکامه دامن می زند. مثلا حکومت خودکامه فرصتهایی برای بورژوازی جهت بکار گرفتن ظالمانه ترین اشکال استثمار را تضمین می نماید، لکن از سوی دیگر هزاران مانع در راه توسعۀ وسیع نیروهای تولیدی و اشاعۀ علم ایجاد می کند؛ در این راه حکومت خودکامه، نه تنها خرده بورژوازی بلکه گاهی اوقات بورژوازی بزرگ را نیز علیه خود برمی انگیزاند. حکومت خودکامه حمایت از بورژوازی علیه سوسیالیسم را تضمین(؟) می نماید، ولی از آنجایی که مردم از حقوقشان محروم شدهاند، این حمایت ضرورتاً به یک نظام بی عدالتی پلیسی تبدیل می گردد که برانگیختن خشم تمامی مردم را دربر دارد. آنچه که از این تمایلات خصمانه نتیجه می شود، آنچه که نیروی نسبی نظریات محافظه کارانه و لیبرالی یا روندها در میان بورژوازی در حال حاضر کسب می کند را نمی توان از چند تز کلی فراگرفت، زیرا این بستگی دارد به کلیۀ خصایص ویژۀ موقعیت اجتماعی و سیاسی در لحظهای معین. برای تعیین این موضوع، باید موقعیت را بطور مشروح مطالعه نمود و با دقت تمام منازعات با دولت را صرف نظر از آنکه کدام قشر اجتماعی آنها را پایه ریزی کرده است، مشاهده کرد. این دقیقاً همان «دیدگاه طبقاتی» است که بی تفاوت ماندن نسبت به ناخشنودی و اعتراضات «استاخوویچ ها» را برای یک سوسیال دمکرات غیرمجاز می سازد. استدلال و فعالیت سوسیالیستهای نامبرده در بالا حاکی از آنست که آنها نسبت به لیبرالیسم بی تفاوت بوده و بدین ترتیب عدم درک خود را از تزهای اساسی مانیفست کمونیست، «انجیل» سوسیال دمکراسی بین المللی نشان می دهند. به یاد آوریم کلماتی را که خود بورژوازی، با مبارزهاش برای قدرت، با منازعات اقشار و گروههای مختلف درونیش و غیره، وسایل آموزش سیاسی پرولتاریا را با آنها فراهم می سازد. تنها در کشورهای آزاد از نظر سیاسی است که پرولتاریا دسترسی آسانی به این وسایل (و آن هم تنها قسمتی از آن) دارد. به هر صورت در روسیۀ به بردگی کشیده شده، ما سوسیال دمکراتها باید سخت کار کنیم تا این «وسایل» را برای طبقۀ کارگر به دست آوریم، یعنی، ما باید وظیفۀ هدایت تبلیغات سیاسی کلی، وظیفۀ انجام یک مبارزۀ افشاگرانۀ عمومی علیه حکومت خودکامه را خودمان برعهده بگیریم. این وظیفه به ویژه در دورههای جوش و خروش سیاسی الزام آور می باشد. ما باید بخاطر بسپاریم که پرولتاریا می تواند در یکسال زندگی سیاسی فشرده، آموزش انقلابی بیشتری را نسبت به چندین سال آرامش سیاسی کسب نماید. به این دلیل تمایل سوسیالیستهای نامبرده در بالا آگاهانه یا نا آگاهانه به ویژه برای تحدید دامنه و محتوای تبلیغات سیاسی زیان آور است. همچنین بخاطر آوریم این کلمات را که کمونیستها از هر جنبش انقلابی علیه نظام موجود حمایت به عمل می آورند. آن کلمات اغلب بطور بسیار کوته فکرانه تفسیر می شوند و آنها را نباید به معنی حمایت از اپوزیسیون لیبرالی گرفت. نباید فراموش کرد که دورههایی وجود دارند که هر منازعهای با دولت ناشی از منافع اجتماعی پیشرو، هر قدر هم که کوچک باشد می تواند تحت شرایط معینی (که حمایت ما یکی از آنهاست) آتش کلی را شعله ور سازد. همینقدر بس که بخاطر آوریم جنبش اجتماعی عظیمی را که از مبارزه بین دانشجویان و دولت در مورد خواستههای آکادمیک در روسیه درگرفت(4)، یا منازعهای را که در فرانسه بین کلیۀ عناصر پیشرو و میلیتاریست ها پیرامون محاکمهای پیش آمد که طی آن رأی بر اساس مدارک جعلی صادر شده بود(5). از اینرو این وظیفۀ حتمی ماست که هر گونه اعتراض لیبرالی و دمکراتیک را برای پرولتاریا توضیح دهیم، آنرا بسط داده و با مشارکت فعال کارگران از آن حمایت کنیم، خواه منازعهای بین زمستوو و وزارت کشور باشد یا بین نجبا و رژیم پلیسی کلیسای ارتدکس، بین آمارگران و بوروکراتها، بین دهقانان و مقامات «زمستوو» یا بین فرق مذهبی و پلیس روستا و غیره. کسانی که بخاطر اهمیت اندک بعضی از این منازعات و یا بخاطر «ناامیدی» از کوشش برای شعله ور ساختن آتش کلی از آنها، به نحوی تحقیر آمیز به فخرفروشی می پردازند، درک نمی کنند که تبلیغات سیاسی همه جانبه کانونی است که منافع حیاتی آموزش سیاسی پرولتاریا در آن با منافع حیاتی تکامل اجتماعی بطور کل، با منافع تمام مردم یعنی منافع کلیۀ عناصر دمکراتیک آن، منطبق می گردد. این وظیفۀ مستقیم ماست که ضمن توجه به هر مسئلۀ لیبرالی برخورد سوسیال دمکراتیک خود را نسبت به آن تعیین نموده، به پرولتاریا برای اتخاذ نقشی فعال در حل آن و تکمیل حل به شیوۀ پرولتری خودش کمک کنیم. کسانی که از توجه به شیوۀ مزبور سر باز می زنند (نیت شان هر چه می خواهد باشد)، در واقع لیبرالها را در موضع مسلط باقی می گذارند، آموزش سیاسی کارگران را در دست آنان قرار می دهند، و هژمونی مبارزۀ سیاسی را به عناصری که در تحلیل نهایی، رهبران دمکراسی بورژوایی هستند واگذار می نمایند. خصلت طبقاتی جنبش سوسیال دمکراتیک را نباید در محدودیت وظایف ما به احتیاجات مستقیم و فوری «جنبش کارگری ساده و صرف» تبیین نمود، بلکه باید آنرا در رهبری هر جنبه و هر نمود از مبارزۀ عظیم برای آزادی ای که توسط پرولتاریا، تنها طبقۀ واقعاً انقلابی در جامعۀ نوین صورت می گیرد، بیان کرد. سوسیال دمکراسی باید بطور مداوم و بدون انحراف، نفوذ جنبش کارگری را به کلیۀ حیطههای اجتماعی و سیاسی جامعۀ معاصر اشاعه دهد. باید نه تنها مبارزۀ اقتصادی، بلکه مبارزۀ سیاسی پرولتاریا را رهبری نماید. سوسیال دمکراسی نباید هرگز لحظهای چشم از هدف غایی ما برگیرد و باید همواره ترویج ایدئولوژی پرولتری را – تئوری سوسیالیسم علمی یعنی مارکسیسم – را انجام داده، آنرا در برابر تحریف محافظت نماید و آنرا هر چه بیشتر گسترش دهد. ما باید بطور خستگی ناپذیر با هر ایدئولوژی بورژوایی، صرف نظر از هر پوشش جدید و چشمگیری که خود را در آن پنهان سازد، نبرد کنیم. سوسیالیستهایی که در بالا نام بردیم از آن جهت و به اندازهای از دیدگاه «طبقاتی» منحرف می شوند که نسبت به وظیفۀ نبرد با «نقد مارکسیسم» بی تفاوت می مانند. تنها کورها از مشاهدۀ آنکه این «نقد» در روسیه سریع تر از هر کشور دیگری ریشه گرفته و توسط تبلیغات لیبرالی روسیه با شور بیشتری در مقایسه با سایر کشورها مطرح گردیده است عاجزند، دقیقاً به این دلیل که تبلیغات لیبرالی یکی از عناصر دمکراسی بورژوایی (و اکنون بورژوایی آگاهانه) است که اینک در روسیه شکل می گیرد. «دیدگاه طبقاتی» بخصوص در زمینۀ سیاسی به پرولتاریا حکم می کند که هر جنبش دمکراتیکی را تحرک بخشد. خواستههای سیاسی دمکراسی طبقۀ کارگر در اصل از خواستههای دمکراسی بورژوایی متفاوت نبوده و فقط در درجه تفاوت می کنند. در مبارزه برای رهایی اقتصادی، برای انقلاب سوسیالیستی، پرولتاریا بر پایهای اصولا متفاوت قرار می گیرد و تنها هم خواهد بود (تولید کنندۀ خرد تنها در حدی به کمک او می آید که وارد صفوف او گردد یا آمادۀ ورود به صفوفش شود). به هر صورت در مبارزه برای رهایی سیاسی، ما متفقین متعددی داریم که نباید در قبالشان بی تفاوت بمانیم. ولی وقتی متفقین ما در اردوی بورژوا دمکراتیک، در مبارزه برای رفرمهای لیبرالی، همواره به عقب نگریسته و به دنبال تعدیل امور هستند تا بتوانند کماکان به هزینۀ دیگران «خوب بخورند، با آرامش بخوابند و با شادکامی زندگی کنند»، پرولتاریا تا به آخر به پیش خواهد رفت، بدون آنکه به عقب بنگرد. وقتی که همقطاران ر.ن.س (نویسندۀ مقدمۀ مقالۀ ویته) به چانه زدن با دولت بر سر حقوق زمستوو مقتدر، یا بر سر قانون اساسی مشغولند، ما برای جمهوری دمکراتیک مبارزه خواهیم کرد. به هر صورت فراموش نخواهیم کرد که اگر بخواهیم کسی را به جلو برانیم باید بطور مداوم دستمان را روی شانهاش نگه داریم. حزب پرولتاریا باید فرا گیرد که هر لیبرال را درست در لحظهای که آمادۀ رفتن یک اینچ به جلوست، گرفته و وادارش سازد که یک یارد پیش رود و چنانچه لجاجت به خرج داد ما بدون او و از فراز او به پیش خواهیم رفت. ایسکرا شمارۀ 16 1 فوریۀ 1902 مجموعه آثار لنین، جلد 5 توضیحات 1- آبلوموف – شخصیت اصلی رمانی با همین نام بود که توسط ی. گونچارف نوشته شد. آبلوموف شخصیتی ایستا و بی تحرک داشت. 2- مجموعۀ پرولتارسکایا بوربا (مبارزۀ پرولتری) شمارۀ 1، توسط گروه سوسیال دمکرات اورال در 1899 منتشر شد. نویسندگانش که حامی دیدگاههای «اکونومیستی» بودند، ضرورت ایجاد حزب مستقل طبقۀ کارگر را انکار می کردند و باور داشتند که پیروزی انقلاب سیاسی بدون تشکیلات مقدماتی و آماده کردن تودهها و بدون قیام مسلحانه، ممکن خواهد بود. 3- «کتابخانه سوسیال دمکراتیک کارگری» –مجموعهای بود از جزوات غیرقانونی که در ویلنو و سن پترزبورگ در 1-1900 منتشر شدند. 4- اشاره است به اعتصاب عمومی دانشجویان در زمستان 2-1901. حدود 30000 دانشجو در اعتصاب شرکت کردند. 5- لنین به ماجرای دریفوس اشاره می کند. دریفوس یک فرانسوی یهودی و افسر ستاد ارتش بود که در 1894 در دادگاه نظامی محاکمه و بر اساس مدارکی که به وضوح جعلی بودند، به جرم جاسوسی و توطئه بر ضد حکومت، به حبس ابد محکوم شده بود. محرک این محاکمه محافل ارتجاعی فرانسوی بودند. جنبش عمومی که در فرانسه برای دفاع از دریفوس درگرفت، پرده از فساد دادگاه برداشت و موجب شدت گرفتن مبارزه بین جمهوریخواهان و سلطنت طلبان شد. در 1899 دریفوس مورد عفو قرار گرفته و آزاد شد. در 1906 بعد از بررسی دوبارۀ پرونده، از دریفوس اعادۀ حیثیت شد. ************ تکثیر از: کمونیستهای انقلابی
|
کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد
stat code
stat code
۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سهشنبه
[farsibooks] تبلیغات سیاسی و « دیدگاه طبقاتی »/ جهت مطالعه
__._,_.___
This is a non-political list.
.
__,_._,___
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
-
▼
2010
(2301)
-
▼
مارس
(175)
- [farsibooks] Fw: سال 1389
- [farsibooks] new bahai site
- [farsibooks] Weblog jadeed
- [farsibooks] بهائی ستیزی در رسانه ملی
- persian electronic library بهائی ستیزی در رسانه ملی
- [farsibooks] قائم و آخرین دین؟- بخش سوم
- [farsibooks] Tuesday 30 March 2010 Farvardin 10th ...
- [farsibooks] Monday 29 March 2010 Farvardin 9th 13...
- [farsibooks] ابهامات "سکولاريسم"، "سکولاريسم" نوان...
- [farsibooks] روزشمار نقض حقوق بشر شهروندان بهایی ا...
- [farsibooks] استدلال بهائی ستیزان به تنبیه النائمین
- [farsibooks] Sunday 28 March 2010 Farvardin 8th 13...
- [farsibooks] new address for bahai weblog
- [farsibooks] نوروز در قزل قلعه: بیاد بیژن جزنی و ی...
- [farsibooks] سایت سازمان فدائیان (اقلیت)فیلترش...
- [farsibooks] ÙدÛÙ ÙÙرÙØ²Û Ù Ø®ØµÙص جش...
- [farsibooks] Nemitavan inha ra az list penhan dash...
- [farsibooks] آن سوی بنی آدم اعضای يک پيکر، داستان ...
- [farsibooks] ما انقلاب نکردیم که محرومان محروم باق...
- [farsibooks] پیامی برای تمام مردم ایران
- [farsibooks] Friday 26 March 2010 Farvardin 6th 13...
- [farsibooks] دیانت بهائی حوزه ممنوعه [1 Attachment]
- persian electronic library دیانت بهائی حوزه ممنوعه
- [farsibooks] مقدمه ای در نقد انحصارگرایی دینی 1
- [farsibooks] Thursday 25 March 2010 Farvardin 5th ...
- [farsibooks] Fw: به کدامین گناه؟ نه به اعدام
- [farsibooks] Wednesday 24 March 2010 Esfand 4th 13...
- [farsibooks] در یادمان جانباختگان چهارم فروردین ماه
- [farsibooks] Tuesday 23 March 2010 Farvardin 3rd 1...
- [farsibooks] You Can't Believe it!!!!! It's about ...
- [farsibooks] Mondat 22 March 2010 Farvardin 2nd 13...
- [farsibooks] Fw: در جُست و جوی حقیقت
- [farsibooks] Sunday 21 March 2010 Farvardin 1st 13...
- [farsibooks] Fw: Call for Papers-11th Genetics Con...
- [farsibooks] Saturday 20 March 2010 Esfand 29th 13...
- persian electronic library شمس بهاء - ویژه نامه عی...
- [farsibooks] شمس بهاء - ویژه نامه عید صیام و نوروز
- Re: [farsibooks] سال 1389 ، سال سرسبز�
- [farsibooks] Now-Ruz Irani
- [farsibooks] سایت سازمان فدائیان(اقلیت)فیلترشدنی ...
- [farsibooks] Friday 19 March 2010 Esfand 28th 1388...
- Re: [farsibooks] Fw: تصویر یک مردِ ایده آل
- Re: [farsibooks] Har Rozetan Noroz Norozetan Piroz
- [farsibooks] بیانیهی کانون نویسندگان ایران به منا...
- [farsibooks] نکاتی پیرامون معنای کتاب
- [farsibooks] Fw: هدیه ی نوروزی - فرخنده باد نوروزتان
- [farsibooks] Wednesday 17 March 2010 Esfand 26th 1...
- [farsibooks] Dar hela ahmar che migozarad? در هلال...
- [farsibooks] اعتصابات سراسری کارگران در یونان و لا...
- [farsibooks] دبیرکل سازمان ملل فرارسیدن نوروز را ت...
- [farsibooks] How do you write NOWRUZ?
- [farsibooks] Tuesday 16 March 2010 Esfand 25th 138...
- persian electronic library ایران کھن و آئین نوین او
- [farsibooks] ایران کھن و آئین نوین او [1 Attachment]
- [farsibooks] Fwd: Fw: Fwd: Fw: Too MAJLESe Keshvar...
- [farsibooks] The first mosque designed by a woman ...
- [farsibooks] Fw: چهارشنبه سوری - مینا اسدی
- [farsibooks] برگی دیگر از اوهام انحصارگرایی ِ خاتم...
- [farsibooks] I remove this email ID
- [farsibooks] Monday 15 March 2010 Esfand 24th 1388...
- [farsibooks] شعرو پاسخ
- [farsibooks] Fw: محکوم به اعدام است؛ کمکش کن! بازه...
- [farsibooks] فیلمی دردناک از بيرون آوردن جسد دختران
- Fw: [farsibooks] Charshanbeh Suri
- [farsibooks] Charshanbeh Suri
- [farsibooks] گفتگوئی با آقای محمد رضا ورزی در باره...
- [farsibooks] Sunday 14 March 2010 Esfand 23rd 1388...
- [farsibooks] عکسهایی طنز از اظهار عشق والدین به فر...
- [farsibooks] بررسی تاریخی قائم و امام دوازدهم: غيب...
- [farsibooks] یکصدمین و چهلمین سالگرد کمون پاریس بر...
- persian electronic library [خبرنامه] مجله نوزده شم...
- [farsibooks] [خبرنامه] مجله نوزده شماره 15
- [farsibooks] Saturday 13 March 2010 Esfand 22nd 13...
- [farsibooks] Fw: بیاد اندیشمن همه زمانه، کارل مارکس
- [farsibooks] Fw: بالاخره فعال شد
- [farsibooks] بیاد اندیشمن همه زمانه، کارل مارکس
- [farsibooks] تفاوت نبی و رسول در کتابهای آسمانی پی...
- [farsibooks] Fw: زنان آزادیخواه
- [farsibooks] Fw: هدیه ی نوروزی - فرخنده باد نوروزتان
- [farsibooks] تÙÙÙ٠آ٠Ùزش٠ÙرÙردÙÙ...
- [farsibooks] قبر کورش و پاسارگاد هم قلاب از آب درآ...
- [farsibooks] Friday 12 March 2010 Esfand 21st 1388...
- [farsibooks] گرامی باد یاد رفقای زن راه کارگری به ...
- [farsibooks] گزارشگران بدون مرز :ایران در زمرهی ب...
- [farsibooks] ١٢ مارس ، ٢١ اسفند روز جهانی مبارزه ب...
- [farsibooks] Fw: A woman goes to the doctor
- [farsibooks] Fw: مقایسه آبیاری قطره ای و آبیاری سنتی
- [farsibooks] Fw: انسانیت-حیا- برهنگی
- [farsibooks] Fw: ... آيا ميدانستيد که
- [farsibooks] Fw: Khod KOshi !! ( Hatman Bebinid )
- [farsibooks] Fw: اينجا آفريقا نيست اينجا خوزستان ا...
- [farsibooks] Fw: چرا در تبلیغات از زنها استفاده میشود
- Re: [farsibooks] آئین بهائی - پي آيند فرهنگ ایران...
- [farsibooks] Thursday 11 March 2010 Esfand 20th 13...
- [farsibooks] در باب کمونیزم جهت آشنایی
- [farsibooks] تصحیح ارسال مطلب " درباره فاشیسم" / ج...
- [farsibooks] 160 Years [1 Attachment]
- [farsibooks] Wednesday 10 March 2010 Esfand 19th 1...
- [farsibooks] حقّ تحصیل و پیراهن عثمان
- [farsibooks] طلوع آئین تازه و علل مخالفت
-
▼
مارس
(175)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر