سهشنبه ۲۵ مهٔ ۲۰۱۰
فقرزدائی ویژگی اصلی فرهنگ بهائی است
حوریوش رحمانی
فقرزدائی ویژگی اصلی فرهنگ بهائی است
تأمّلی در پیام 2 آوریل 2010 بیت العدل اعظم
پیام 2 آوریل 2010 بیت العدل اعظم خطاب به بهائیان ایران حاوی مطالب بسیارعمیق و قابل تأملی است که توجّه به آن در این برهه از زمان میتواند نه فقط برای بهائیان، بلکه برای همگان مفید و ثمربخش واقع شود. مسئله مبارزه با فقر و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ایران، پرورش و هدایت نیروی نسل جوان در جهت سازندگی، لزوم ایجاد تغییری بنیادی در نگرش انسان نسبت به هدف حیات و درک مفهوم سعادت واقعی، دیدگاه آئین بهائی در مورد کسب منابع مادی و ایجاد ثروت، نقش مؤثّر خانواده به عنوان "یک واحد اقتصادی" در رفع بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی، تأکید تعالیم بهائی بر کار و کوشش و پویانی و شکوفائی مادی و معنوی جامعه و اهمیّت خدمت به دیگران از جمله مسائلی است که در این پیام مورد بحث قرار گرفته است.
بیت العدل اعظم در قسمتی از این پیام میفرمایند که: "فرهنگ جامعۀ بهائی که بر اهمیّت فراگیری علم و دانش تأکید داشته و اشتغال مجّدانه و صادقانه به صنعت و حرفۀ مفید توأم با روح خدمت را به مقام عبادت ارتقاء میدهد، عامل اصلی ترّقی و رفاه نسبی اکثرّیت بهائیان ایران در گذشته بوده است" و سپس اشاره میفرمایند که جای امیدواری است که علیرغم تضییقات و محدودیتهای ظالمانهای که در طی چند دهۀ اخیر بر این جامعۀ تحمیل گردیده، بهائیان ایران در انتقال این فرهنگ ارزشمند به فرزندان خود کوشا و موفق هستند.
همانگونه که در پیام اشاره شده فرهنگ بهائی که بر کسب دانش و اشتغال به کار و حرفۀ سودمند به حال جامعه تأکید دارد سبب اصلی موفقیّت نسبی بهائیان ایران در فعالیتهای اقتصادی و عمرانی در گذشته بوده است. توجّه به این نکته حائز اهمیّت است که جامعۀ بهائی ایران که به شهادت تاریخ همواره با تضییقات و محرومیّتهای فراوانی روبرو بوده و در زمانهای مختلف بر حسب شرایط گوناگون، در زیر فشار و ظلم و ستم، از حقوق اولیۀ انسانی خود محروم گشته، صرفاً بلحاظ تربیت روحانی خود و پیروی از حکمتهای بالغۀ الهیه که در کنه احکامش نهفته است، هر گهگاه که از امکانات نسبی برخوردار بوده است با توّسل به کسب و کار و صنعت و کشاورزی و ارائه خدمات اجتماعی نه تنها جزو طبقات فعّال و مرفه جامعه به حساب آمده، بلکه به پیشرفت کلی اقتصاد سرزمین خود نیز خدمات شایان نموده است، چنانچه تا قبل از انقلاب اسلامی، با تأسیس کارخانجات صنعتی و مؤسسات کشاورزی و شرکتهای تجارّی و مدارس و بیمارستانها و ترویج علم و صنعت و ایجاد بازار کار برای همگان، سهم ارزندهای در شکوفائی اقتصادی جامعۀ ایرانی داشت.
جای تأسف است که یک چنین مردم کارآمد و پویائی که جزو سلیمترین، پاکترین و خادمترین شهروندان ایران هستند و در هر جامعهای از چنین شهروندانی با آغوش باز استقبال میشود، بر اثر تعصّبات مذهبی، از کلیه حقوق اولیه انسانی محروم و تحت شدیدترین فشارها و مشقات بسر میبرند بطوریکه در طی سی سال گذشته، از تحصیل علم و دانش و هرگونه اشتغال و فعالیّت اقتصادی ممنوع شدهاند. این خود جای بسی شگفتی است که حکومتی با بازداشتن جمعی از شهروندان فّعال خود از تحصیل و کار و فعّالیّت، به گسترش فقر و بیکاری در قلمرو خود دامن زند!
البته مشکل فقر در ایران مشکل جامعۀ بهائی تنها نیست، گرچه بهائی ستیزی دستگاه حاکمه علاوه بر همۀ مصائب دیگری که بر این جامعه مظلوم و صلح دوست وارد ساخته، مشکلات اقتصادی فراوانی را بر آن تحمیل نموده است، ولی بطور کلی فقر در حال حاضر یکی از معضلات حادّ جامعۀ ایران است و این در حالی است که این کشور از نظر منابع طبیعی و انسانی یکی از غنیترین کشورهای جهان میباشد. بر اساس گزارشها و آمارهائی که هم از سوی مقامات رسمی و هم سایر کارشناسان و صاحبنظران، در مورد خط فقر و شاخصهای آن در ایران در رسانههای جمعی ارائه میشود، از 20 تا 50 در صد جمعیّت این کشور، بسته به روشهای محاسبه و شاخصهای فقر، زیر خط فقر زندگی میکنند، البته بسیاری رقم 20 درصد را که در حدّ خود تأسف انگیز است، خوشبینانه و غیرواقعی تلقی میکنند.
بطور کلّی فقر مهمترین و گستردهترین مشکل اقتصادی و اجتماعی نه فقط ایران که تمامی جهان است. با همۀ تلاشیهائی که برای مبارزه با این مشکل عالمگیر در سطح جهان میشود، تا کنون نه تنها پیشرفت چشمگیری در کاهش فقر حاصل نشده، بلکه شکاف بین غنی و فقیر روزبروز وسیع تر میگردد. براساس ارقام و آمار بانک جهانی، 40 درصد از فقیرترین جمعیّت جهان تنها از 5 درصد درآمد و امکانات جهان برخوردارند، حال آنکه 20 درصد از ثروتمندترین مردم جهان سه چهارم در آمد جهان را دارا هستند. حداقلّ 80 درصد از بشریّت با درآمد کمتر از ده دلار در روز زندگی میکند. این وضع اسفبار نمایانگر آن است که نظام اقتصادی کنونی جهان دارای نارسائیهای عمیقی است که با وجود کوششهای گستردهای که در این زمینه به عمل می آید، همچنان از حلّ مشکل فقر ناتوان است. شاید بتوان گفت آب طبیعیترین و فراوان ترین ماده حیاتی در این سیاره است، ولی متأسفانه عمق نارسائیهای نظام جامعۀ بشری در این عصر پیشرفته به حدّی است که بر طبق آمار بانک جهانی، نیمی از بشریّت از مشکل آب رنج میکشند. بیش از یک میلیارد مردم جهان دسترسی به آب آشامیدنی کافی ندارند و بیش از دو و نیم میلیارد نفر از آب سالم محرومند. بر طبق آمار یونیسف هر روز24000 کودک بر اثر فقر جان میدهند، کودکانی که هنوز به روی زندگی لبخند نزده هر روز و هر لحظه، در فقیرترین دهکدههای این جهان نابسامان، بدوراز دید و وجدان جهانیان، آرام و بی سر و صدا ظالمانه به کام مرگ فرو میروند. ملاحظه این ارقام و آمار تکان دهنده وجدان هر انسان منصف و آگاهی را مشوّش میسازد.
فقر دیرینه ترین و بارزترین نمودار بیعدالتی اجتماعی است که محرّک انقلابات و شورشهای بسیاری در جوامع بشری گردیده، در طول تاریخ فلاسفه و اندیشمندان را به چاره جوئی واداشته و ظهور مکتبهای فلسفی مختلفی را موجب گردیده است. این چاره اندیشیها به مرور زمان جنبشها و نهضتهای اجتماعی و سیاسی گوناگونی را بوجود آورده که اثرات مثبت و منفی بر جوامع مختلف گذاشتهاند و اگر چه هدف اصلی این حرکتها در درجۀ اول رفع بیعدالتی اجتماعی بوده، در بعضی موارد خود بنحو اسفانگیزی به ظلم و ستم و بیعدالتیهای غیر قابل توجیهی منتهی گردیدهاند. جالب اینست که بسیاری از این فلاسفه و اندیشمندان در اصل به این نتیجه رسیده بودند که اگر امور بشری بر اساس اصولی صحیح اداره گردد، در جهان منابع کافی وجود دارد که همۀ انسانها بتوانند در رفاه زندگی کنند که البتّه با توجّه به اینکه فقر مشکلی بشرساخته است این استنتاج منطقی بنظر میرسد. متأسفانه باید اذعان نمود که فقر نیز مانند بسیاری از بیعدالتیهای اجتماعی دست آورد ناخواستۀ تمّدن بشری است، چه که در جوامع بدوی این مشکل وجود نداشته است، کما اینکه در جهان حیوانات نیز وجود ندارد. حضرت عبدالبهاء با اشاره به این مسئله میفرمایند: "این تفاوت مختّص بنوع بشر است امّا در سایر کائنات یعنی جمیع حیوانات تقریباً یکنوع عدالت و مساوات موجود".1 در واقع هر چه تمّدن پیشرفت کرده نابرابری اقتصادی در بین بشر شدّت یافته است، چنانچه انقلاب صنعتی چهره فقر را آشکارتر ساخت و موجب تشدید اختلاف طبقاتی گردید.
امّا در حقیقت نگرش بشر نسبت به منابع مالی و چگونگی استفاده از آن میتواند نقش مؤّثری در رفع مشکل فقر داشته باشد. فقر و بطور کلی مشکلات اقتصادی مانند بسیاری از مسائل بغرنج اجتماعی دیگر ریشه در دیدگاهها و باورهای انسان دارد. از اینرو تعلیم و تربیت میتواند نقش مؤثّری در رفع این مشکل به ظاهر مهار نشدنی داشته باشد. همانطور که در پیام بیت العدل اعظم آمده است "راه حلّ اساسی مشکلات اقتصادی جهان را باید در توّجه همزمان به موازین علمی و اصول روحانی جستجو نمود" و بهمین دلیل در این پیام بر اهمیّت نقش خانواده در این راستا، تأکید شده است و خانواده را محیط مناسبی دانستهاند که "در آن فضائل اخلاقی لازم برای نگرشی صحیح به منابع مالی و نحوۀ استفاده از آن میتواند شکل گیرد". شکی نیست که تربیت کودکان از کودکی بر اساس تعالیمی که اشتغال به کسب و کار و صنعت را ترویج میکند و روحیۀ خدمت به جامعه را در آنان تقویّت مینماید، باعث پرورش افرادی کارآمد و خودکفا میگردد که از تنبلی و کاهلی و زندگی بی حاصل گریزانند. البته همانطور که در پیام اشاره شده از اهمیّت کاربرد موازین علمی نیز در این راستا نباید غافل شد. ولی موازین علمی در جامعهای که مبنانی اخلاقی سست و دید انسانها محدود به منافع شخصی باشد کاربردی در رفع مشکل فقر نخواهد داشت.
فرهنگ بهائی انسان را موجودی روحانی میداند که مسیر پیشرفتش در این جهان در جهت اعتلائ معنوی است و امور مادّی صرفاً وسیله و ابزاری برای رسیدن به این هدف متعالی است. از اینرو در این فرهنگ، کسب ثروت و منابع مادی نمیتواند هدف زندگی شخص قرار بگیرد، مگر بمنظور خدمت به همگان و شکوفائی جامعه. قابل تأمّل است که در پیام مذکور، رابطۀ بین هدف و وسیله نیل به آن مورد بحث قرار گرفته، میفرمایند: "یک هدف هر قدر والا، مفید و شکوهمند باشد و یا حصولش برای فرد و خانواده ضروری شناخته شود، نیل به آن از راه نادرست و توّسل به اسباب ناپسند جایز نیست." این تز قدیمی که "هدف وسیله را توجیه میکند" تا کنون خط مشئی بسیاری از سیاستمداران، و رهبران اجتماعی و سیاستگذاران اقتصادی قرار گرفته است و با اینکه شواهد تاریخی شکست آن را تأئید میکند، متأسفانه هنوز کم نیستند کسانی که رسیدن به اهداف بظاهر سودمند خود را با هر وسیلهای جایز میدانند. این نظریه را در سیاست به ماکیاولی، نویسنده و فیلسوف سیاسی قرن شانزدهم ایتالیا نسبت میدهند و توسط بسیاری از رهبران سیاسی از جمله هیتلر و استالین بکار گرفته شد که صفحات تاریخ برای همیشه شاهدی گویا بر جنایات هولناک آنها علیه بشریّت است. آری از منظر بهائی هدف وسیله را بهیچوجه توجیه نمیکند، هدف اگر شکوهمند و انسان دوستانه است وسیله رسیدن به آن نیز باید بهمان اندازه شکوهمند و انسان دوستانه باشد. در واقع بسیاری از مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که جهان امروز با آن روبرو است نتیجۀ پیروی از اینگونه نظریههای کوته بینانه و غیر اخلاقی است.
آئین بهائی مکتبی نیست که بهره گرفتن از زندگی مادی و مال و ثروت را بکلی نفی کند و فقر و ریاضت و انزوا را ترویج نماید، بلکه بین جنبه مادی و حیات روحانی بشر تعادل برقرار میسازد و در مورد بدست آوردن و مصرف نمودن منابع مادّی خط مشئیهائی ارائه میدهد. در پیام 2 آوریل، با اشاره به بیانی از حضرت عبدالبهاء، طرق کسب ثروت و نحوۀ بکار بردن آن از دیدگاه آئین بهائی مورد بررسی قرار گرفته است. این بیان مبارک از رسالۀ مدنیه است و نمایانگر دیدگاه آئین بهائی در مورد ثروت میباشد، میفرمایند: "...غنا منتها ممدوحیّت را داشته اگر به سعی و کوشش نفس خود انسان در تجارت و زراعت و صناعت به فضل الهی حاصل گردد و در امور خیریّه صرف شود و علی الخصوص اگر شخصی عاقل و مدّبر تشبث بوسائلی نماید که جمهور اهالی بثروت و غنای کلی برساند همتی اعظم از این نه...ثروت و غنا بسیار ممدوح اگر هیئت جمعیت ملت غنی باشد ولکن اگر اشخاص معدوده غنای فاحش داشته و سائرین محتاج و مفتقر و از آن غنا اثر و ثمری حاصل نشود این غنا از برای آن غنی خسران مبین است ولی اگر در ترویج معارف و تأسیس مکاتب ابتدائیه و مدارس و صنایع و تربیت ایتام و مساکین خلاصه در منافع عمومیّه صرف نماید آن شخص عندالحقّ و الخلق بزرگوارترین سّکان زمین و از اهل اعلی علییّن محسوب"2
ملاحظه میشود که چقدر تأکید فرمودهاند که در کسب ثروت منافع عمومی باید رعایت گردد و تمامی جامعه در نظر گرفته شود و در حقیقت "هیئت جمعیّت ملّت باید غنی باشد". توجّه به منافع و رفاه عمومی و شکوفائی اجتماع، شرط اولیّه در هرگونه فعالیّت اقتصادی در دیانت بهائی است. از اینرو است که بر مشاغلی که نفعش به تمامی جامعه میرسد مانند زراعت و صنعت و تجارت و خدمات سودمند تأکید گردیده است تا فرد بهائی هم در مرحله کسب و ایجاد ثروت و هم در هنگام مصرف آن دیگران را بهرهمند سازد و موجب پویائی و شکوفائی جامعه گردد. بخصوص تأکید شده که ثروت هنگامی مورد قبول است که همۀ ملت ثروتمند باشند، ولی اگر فقط عدّه کمی ثروتی هنگفت داشته باشند و بقیه مردم در فقر و تهی دستی بسر ببرند، چنین ثروتی برای ثروتمند مایه ننگ است.
تعدیل معیشت یکی از دوازده تعلیم اصلی حضرت بهاءالله است که ناظر به توزیع عادلانۀ منابع مادّی میباشد. ارقام و آماری که در فوق به آن اشاره شده اندک نموداری از توزیع غیرعادلانه ثروت است که از دیرباز مشکل جوامع بشری بوده است. فقر و ثروت فوقالعاده از دید دیانت بهائی هر دو نا روا و مردود است. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: "جایز نیست که بعضی در نهایت غنا باشند و بعضی در فقر باید اصلاح کرد و چنان قانونی گذارد که از برای کلّ وسعت و رفاهیّت باشد نه یکی به فقر مبتلا و نه یکی نهایت غنا را داشته باشد".3 همچنین میفرمایند: "باید نظام و قانونی ترتیب داد که معدّل ثروت مفرط نفوس معدود گردد و باعث سد احتیاج هزار ملیون از فقراء جمهور شود."4 رعایت اصل عدالت در ایجاد ثروت مسائل مختلفی را مطرح میسازد که یک مورد آن بطوریکه در پیام مذکور اشاره شده رابطه بین کارگر و کارفرما است که میبایستی مبتنی بر قوانین و مقررات متداول بوده به صفت صداقت و امانت مزّین باشد. شریک کردن کارگران در سود کارخانجات یکی دیگر از تعالیم بهائی در زمینه کوشش در جهت توزیع عادلانه ثروت میباشد. حضرت عبدالبهاء در این مورد میفرمایند: "عمله و فعله را اجری یومی معلوم و مقرر گردد و از منافع عمومیّه فبریق [کارخانه] نیز نصیب و بهره یابد".5
فقرزدائی جزء لاینفک تعالیم بهائی است. این نکته قابل تأمّل است که حضرت بهاءالله تکدّی و گدائی را اکیداً منع فرموده، تنبلی و کاهلی را شدیداً نکوهش کرده و در مقابل کار و کوشش را ترویج نموده حتّی آن را به مقام عبادت ارتقاء دادهاند. این تعالیم در وهلۀ اول خود به نحو گویائی نمایانگر آن است که در فرهنگ بهائی جائی برای فقر وجود ندارد. حضرت بهاءالله در کلمات مکنونه میفرمایند: "ای بندگان من، شما اشجار رضوان منید باید باثمار بدیعه ظاهر شوید تا خود و دیگران از شما منتفع شوند. لذا بر کل لازم که به صنایع و اکتساب مشغول گردند. اینست اسباب غنا یا اولی الالباب"6 و در لوح بشارات میفرمایند: "هر نفسی به صنعتی و یا به کسبی مشغول شود و عمل نماید آن عمل نفس عبادت عندالله محسوب".7
حلّ مشکل فقر و تعدیل معیشت در جهان امروز اهمیّتی حیاتی دارد، هرچند بشر در راه مبارزه با فقر راه درازی پیموده و شیوههای مختلفی را آزموده، ولی قدر مسلم آن است که پس از این همه تجارب گوناگون، این مشکل به عنوان بزرگترین بیعدالتی اجتماعی، همچنان بر سر جامعۀ بشری سایه افکنده است. شکی نیست که ادامۀ این بیعدالتی در جهان امروز، صلح و آرامش جهان را به خطر می اندازد، حضرت عبدالبهاء میفرمایند: "امر تعدیل معیشت بسیار مهم است و تا این مسئله تحقق نیابد سعادت برای عالم بشر ممکن نیست."8 همچنین در "وعدۀ صلح جهانی"، بیانیۀ بیت العدل اعظم آمده است: "اختلاف فاحش و مفرط میان غنی و فقیر سرچشمۀ مصائب بسیار شده که جهان را از حال توازن خارج میکند و عملاً به پرتگاه جنگ میکشاند."9 امروزه این عدم توازن ابعاد وسیع تری پیدا کرده و جهان را در شرایطی بحرانی قرار داده است. این وضع خود ضرورت توّجه به دیدگاههای روحانی و معنوی را در رفع مشکل فقر، در کنار چاره جوئیهای علمی، بیش از پیش روشن و آشکار میسازد.
یاداشتها
1-حضرت عبدالبهاء، پیام ملکوت، عبدالحمید اشراق خاوری، 1985 صفحۀ 140.
2- حضرت عبدالبهاء، رسالۀ مدنیّه، لجنه نشر آثار امری آلمان، 1984، صص 32- 31.
3- حضرت بهاء الله، بهاءالله و عصر جدید، مطبوعات بهائی برزیل 1988، ص 159.
4- حضرت عبدالبهاء، مفاوضات، ص 191.
5- حضرت عبدالبهاء، مفاوضات ص 192.
6- حضرت بهاءالله، کلمات مکنونۀ فارسی.
7- حضرت بهاءالله، لوح بشارات، مجموعهای از الواح جمال اقدس ابهی، لجنۀ نشر آثار امری، آلمان 1980، ص 14.
8- حضرت عبدالبهاء، پیام ملکوت، 1985 ص 126.
9- بیت العدل اعظم، وعدۀ صلح جهانی، بیانیّۀ بیت العدل اعظم، مؤسسۀ مطبوعات امری نیودهلی، هند ص 20.
منابع
- پیام بیت العدال اعظم مورّخ 20آوریل 2010، خطاب به احبّای ایران
- رسالۀ مدنیّه حضرت عبدالبهاء
- مفاوضات عبدالبهاء
- پیام ملکوت، عبدالحمید اشراق خاوری، 1985
- مجموعهای از الواح جمال اقدس ابهی، لجنۀ نشر آثار امری، آلمان 1980
- بهاءالله و عصر جدید ، مطبوعات بهائی برزیل 1988
- سایتهای اینترنتی ذیل:
http://www.globalis
http://www.noandish
http://www.online-
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر