کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

Re: [farsibooks] زندگي در ايران به قلم يك خبرنگار خارجي


وقتي اين ابله در تهران آن هم در شمال شهر آن به زندگي و تحقيق بپردازد بايد بگويد مردم ايران زندگي مرفه اي دارند اين بيخرد بايد به شهرهايي در استانهاي خراسان و سيستان بلوچستان وفارس و خوزستان برود تا بيند در شهرهاي كوچك مردم آب آشاميدني هم ندارند و مثل زيمبابوه ايها زندگي ميكنند.............................................
--- On Tue, 11/4/08, Reza Tareghian <tareghian61@yahoo.com> wrote:
From: Reza Tareghian <tareghian61@yahoo.com>
Subject: [farsibooks] زندگي در ايران به قلم يك خبرنگار خارجي
To: "Amir Hossein Abdolmajid" <abdulmajid1981@gmail.com>
Date: Tuesday, November 4, 2008, 4:50 PM

 
زندگي در ايران به قلم يك خبرنگار خارجي:
 
در اين نوشتار که به قلم توماس اردبرينک، خبرنگار دائمي ان.آر.سي در ايران است مي‌خوانيم:
هنوز پس از شش سال سکونت در اين کلان‌شهر، نمي‌دانم تهراني‌ها از کجا پول در مي‌آورند.
بسياري افراد در نگاه اول به نظر مي‌آيد که هيچ درآمدي ندارند يا درآمدشان ۳۰۰ يورو بيشتر نيست. ۳۰۰ يورو نسبت به پولي که براي زندگي در تهران لازم است، انعامي بيش نيست.
با علم بر اين‌که تورم در ايران بالاتر از ۲۵ درصد است، نظام همگاني پرداخت هزينه خريد خانه با اقساط وجود ندارد و کمک‌هزينه‌هايي که دولت به بيکاران مي‌دهد، در حداقل قرار دارد، اين پديده که ساکنان تهران باز هم دستشان به دهانشان مي‌رسد، يک راز عجيب است. البته چنين نتيجه بايد گرفت که وضع زندگي تهراني‌ها دشوار است.
با همه دشواري‌ها مردم باز هم پول براي خرج کردن دارند. اين احتمالاً به خلاقيت بي‌انتهاي آنان در به دست آوردن سود برمي‌گردد.
کسي که در ايران مي‌خواهد سود کند، بايد ۲۴ ساعت در فکر پول باشد. تهراني‌ها هم به صحبت زياد در مورد پول علاقه وافري دارند؛ چه در جشن‌ها، چه در تشيع جنازه، در فروشگاه‌ها، در سونا يا در تاکسي؛ فرقي ندارد.
اين عادت بدي به حساب نمي‌آيد؛ بلکه جزئي است از بازي زندگي. تبادل افکار در مورد روش‌هاي جديد درآمد هميشه ممکن است امکانات جديدي را پيش پاي فرد قرار بدهد.
فکر کردن به پول در ايران يک نياز تلخ است، چرا که حکومت ايران، هر چه هم اسلامي و مهرورز باشد يا وانمود کند که هست باز اين تک‌تک خود افراد هستند که بايد گليم خود را از آب بالا بکشند.
در کشور بسته‌اي مانند ايران با تعداد فراواني قوانين دولتي که آزادي فردي را محدود مي‌کند براي نمونه قوانين لباس، قوانين الکل فرد مي‌تواند با پول يک تکه از آزادي را در بازار سياه براي خود بخرد. بازار سياهي که همه‌ي چيزهاي ممنوع در آن يافت مي‌شود.
با پول مي‌تواني فرزندت را براي تحصيل به خارج بفرستي؛ خانه بزرگ‌تري بخري تا ديوارهاي باز هم بلندترش دنياي بيرون را پس بزند؛ و هر وقت به هنگام کار اشتباهي گير افتادي، بتواني به پليس رشوه بدهي.
نمايندگان طبقه متوسط ايران، به ويژه شهرنشينان کلان‌شهر تهران، از همان نوجواني کار بر روي ساختن يک وضعيت مطمئن مالي را آغاز مي‌کنند.
سنت‌هاي ايراني طي سده‌هاي متمادي يک طرح نبوغ‌آميز مالي براي زندگي و آينده افراد ترتيب داده است. روش آن‌ها مانند هلند، ايجاد يک حساب بانکي پس‌انداز براي کودک نيست؛ بلکه سيستمي است که طبق آن بايد فرزندان و نوه‌هاي شخص هم داراي مسکن شوند.
پرداخت بهاي خانه با اقساط به سبکي که در اروپا وجود دارد، يعني با بهره‌هاي نسبتاً پايين و قسط‌هايي که چندين دهه طول مي‌کشد، در ايران وجود ندارد اما داماد و عروس جوان روي اين حساب مي‌کنند که خانواده داماد خانه را برايشان خواهد خريد و خانواده عروس وسايل خانه را.
براي رسيدن به چنين لحظه‌اي يک عمر سرمايه‌گذاري هوشمندانه پشت سر گذاشته شده است.
به تازگي يک بانوي جوان از دوستان من با پزشکي ازدواج کرد. با اين‌که والدين او بايستي هزينه‌هاي خريد خانه را متقبل مي‌شدند؛ ولي پدر عروس هم چندين قطعه زمين مختلف را که طي سال‌ها خريداري کرده بود، فروخت تا بتواند هزينه وسايل منزل دخترش را بپردازد تلويزيون‌هاي بزرگ و مبل‌هاي مجلل.
بر طبق سنت، او از همان زمان تولد دخترش چند قطعه زمين خريده بود. قيمت اين زمين‌ها به شدت بالا رفته بود.
يکي از زبانزدهاي ايرانيان اين است که بهاي خانه و زمين در ايران هيچ‌وقت پايين نمي‌رود. هر خانواده‌اي که بتواند در مسکن سرمايه‌گذاري کند، حتماً اين کار را براي روز مبادا هم که شده، انجام مي‌دهد.
اما براي رسيدن به اطمينان مالي در ايران به چيزي بيش از خانه و زمين نياز داري. بيشتر از ۸۰ درصد اقتصاد ايران در دست دولت است و ۲۰ درصد بقيه اکثراً در دست بازاريان و فعالان اقتصادي طبقه متوسط.
يکي از راه‌هاي موفقت در ايران اين است که از طرقي به دفاتر نمايندگي وارد شوي و حق فروش يک مارک يا محصول را در ايران نمايندگي کني.
دفترهاي نمايندگي در تمام اشکال و انواع و با اين‌که محبوب هستند، در تمام درجات مختلف موفقيت در ايران يافت مي‌شوند.
شخصي هست که حق انحصاري فروش آسانسورهاي اوتيس را گرفته و تاجر ديگري فروشنده انحصاري مته‌هاي ماشيني مارک بوش است.
زندگي ايران، يک زندگي پر از ريسک است. ايران کشوري است که در آن دولت، يک‌شبه بهره‌ها را نصف مي‌کند و اسراييل را تهديد به بمباران مي‌کند؛ با همه آثار پيش‌بيني‌ناپذير.
شايد براي همين هم هست که ايراني‌ها سرمايه‌گذاران خطرپذيري هستند. طرز نگرش مردم به سرمايه‌گذاري هم با کشورهاي ديگر فرق دارد.
وقتي مي‌گويم که قسط خريد مسکن در هلند کمي بالاي ۵.۵ درصد است، دوستان ايراني‌ام با تعجب مي‌پرسند که پس چرا من درجا ۱۰ خانه نمي‌خرم؟
در ايران براي خريد مسکن تنها مي شود وام‌هاي کوتاه‌مدت گرفت؛ با بهره‌هايي بسيار بالاتر از ۳۰ درصد.
پس‌انداز در ايران، کار ابلهان است. تورم هميشگي باعث مي‌شود که ارزش پول پايين بيايد؛ بنابراين بايد با پول کار کني. بيشتر ايراني‌ها معتقدند که دم غنيمت است. براي همين هم بيشتر پول به دست آمده را با همان سرعت خرج اجناس لوکس مي‌کنند تا وجهه بالاتري به دست بياورند.
هر کس دشت خوبي داشته سريعاً يک ماشين گران‌قيمت يا کيف و لباس گران مي‌خرد؛ چرا که همسايه‌ها بايد ببينند که وضع ايشان خوب است.
در مهماني‌ها و عروسي‌ها هم همه با علاقه، وضع مالي ديگران را بررسي مي‌کنند. کساني که پول دارند، حتي اگر اين پول را از طريق تماس با حکومت به دست آورده باشند، به چشم افراد موفق ديده مي‌شوند.
يکي از پرسش‌هاي استاندارد به هنگام غيبت از همسايه جديد يا داماد و شوهر جديد دخترخاله اين است که: پولداره؟
در مورد هر تازه‌وارد به محفل بستگان ايشان هم که هنوز نرده‌هاي زيادي را از نردبان اجتماع بايد بالا برود گفته مي‌شود: «انشاءالله زود پولدار مي‌شه» چرا که همه در ايران لزوم رسيدن به رفاه را درک مي‌کنند.
حتي از آن هم فراتر، تلاش براي دستيابي به اين رفاه، براي ايراني يک نوع سبک زندگي شده است.
جالب اينجاست که در ايران پولدار شدن به هر قيمتي نوعي زرنگي به حساب مي آيد و انسانهاي سالم و بي پول بي عرضه تلقي مي شوند.
در ايران استاندارد قيمت وجود ندارد يعني ممکن است براي خريد يک کالا از دو مغازه دو قيمت متفاوت بپردازيد يا اينکه کرايه ماشين را در هر بار استفاده از مسافرکشها متفاوت پرداخت کني هميشه ميشود دعواي بين مسافرکشها و مسافران را بر سر قيمت مشاهده کرد.
بزرگترين درآمد دولت ايران بعد منابع زير زميني کسب درآمد از مردم ميباشد در ايران دولت سيم کارت گوشي همراه ، خط تلفن ، معافيت سربازي و ... ميفروشد.
دولت مرزها را بسته و اجازه ورود کالاهاي ارزان را نميدهد تا خود دولت به ميزان بالاتر آن را به مردم بفروشد.
جالب اينجاست مردم ايران به شدت از اين وضعيت راضي بوده و با تمام توان از اين سيستم حمايت ميکنند حتي اگر با کمي غرغر از آن انتقاد کنند. در کل مردم اين جزيره بعد از انقلاب شکوهمند خود که هر سال براي آن جشنها گرفته و پولهاي زيادي خرج ميکنند بسيار زندگي مفرحي دارند.


__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Y! Messenger

Want a quick chat?

Chat over IM with

group members.

Real Food Group

on Yahoo! Groups

What does real food

mean to you?

Yahoo! Groups

Discover healthy

living groups and

live a full life.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ