کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

[farsibooks] فرهنگ لذت از آزاردیدن دیگران یا فرهنگ تخریب

 

فرهنگ لذت از آزاردیدن دیگران یا فرهنگ تخریب


هما هوشمند 23/2/1389
متاسفانه آزار دادن دیگران از سطح بالای حکومتی به سطح درون جامعه نفوذ کرده است و افرادی شاید در سالهای گذشته و حتی امروزه احساس رسالت می کردند و می کنند  که دیگران را هدایت نمایند و چون تصور می کردند و هنوز هم تصور می نمایند که  جامعه در سطح عوام است و گاه حتی برخی مردم را چون حیوانات می دانند زدن و آزار دادن و شلاق و تنبیه را نوعی تربیت و رسالت بالغین بر نابالغین می دانند و البته گاه نمی زنند ولی کلامی بر زبان می رانند که عاقل اندر سفیه را می رساند و یا فرمانی می دهند و انتظار دارند بدون چون و چرا اجرا شود و وای اگر کسی نقدی بر فرمان داشته باشد جائی می رود که عرب نی انداخت .
اما امروز در میان خانواده ها اعضای خانواده اعم از زن و مرد و دختر و پسر و والدین بزرگتر همگی می خواهند آنچه می خواهند انجام شود و در صورت عدم انجام خواسته یا فرمان آنان به هر نوع آزار لفظی و جسمی و روحی مبادرت می نمایند و از بالای هرم قدرت نادرست حال هرم های کوچک نادرستی در حال شکل گیری است و این تنها در حانواده نیست که به بستر جامعه های بزرکتر هم نفوذ کرده است .
مفاهیم خیانت و عدم امانت تغییر کرده اگر زن و مردی با هم کوچکترین اختلاف نظری داشته باشند و تصور نمایند که با زن و مردی دیگر راحت تر ارتباط برقرار می نمایند بدون توجه به مفهوم عمل خود ؛  صرف اینکه با آن فرد راحت تراست به زن  یا شوهر خود خیانت می نمایند و اسم آنرا حق جسمانی گذاشته و خود را توجیه می نمایند حال برخی مردان اسم شرعی خیانت را صیغه می گذارند و تصور می نمایند که این حق را دارند که هر زمان که بخواهند در بستری دیگر حق جسمانی خود را بدست بیاورند و متاسفانه زنان هم گاهی با اطلاع از خیانت شوهرشان بدون صیغه با اسم تفریح منطقی  یا انتقام از شوهر ناپاک با مردان دیگر ایام را طی می نمایند .
در بوته اقتصادی مفهوم شراکت در بازار امروز بسیار کم رنگ و شاید بی رنگ شده و افرادی که با هم در یک مکان با مشارکت هم به کسب و کار مشغول هستند به نام زرنگی با رقبا دست به دست شده و به شرکای خود خیانت نموده و گاه او را به خاک سیاه نشانده و راهی زندان کرده و خریدن چند قاضی و عوامل قضائی زندگی اقتصادی خود را شکوفائی می دهند و همگان در حیرت هستند که فلانی چه زرنگ است که در مدت کوتاهی راه سی ساله را یکی دو ساله طی کرده و مرحبا هم می گویند و به جوانان خود می گویند که یاد بگیرید که چگونه می توان نردبان ترقی را اینگونه طی کرد حال آنکه در  زمان های قدیم که دورانی به شاگردی در نزد استاد لازم بود امروز کمتر مورد توجه است و اکثرا می خواهند به ثروتی زیاد با فعالیتی کم و راحت دست یابند .
کم فروشی و گران فروشی و جنس غیر اصلی را به نام اصلی قالب کردن و صدها مدل دیگر از آموزشها و ترفندهائی است که بسیاری از بازاریان آنرا ضروری می دانند خرید جنس بنجل چینی و نام گذاری به نام شرکتی معتبر و فروختن آن در بازار ایران امروز آنقدر زیاد شده که قبح آن نیز کم کم در حال از بین رفتن است که هیچ بلکه اکثر شرکت ها و کارخانجات بسیار سعی و تلاش می کنند که با چین یا سایر کشورهای مشابه ارتباط برقرار کرده و تولیداتی نامرغوب ولی ارزان را در حد انبوه وارد بازار کرده و یک شبه لذتی را نصیب خود نمایند که باید سالهای طولانی و سخت را طی می کردند اما اینکه مردم چه بلائی سرشان می آید بحثی است که اینان تمایل ندارند با آن فکری داشته باشند یا ثروت ملی چگونه به هدر می رود و ...
فساد و رشوه گیری و کار چاق کنی در ادارات ما به حدی زیاد شده که حتی کنترل آن از دست مسئولینی که خود نیز مروج این فرهنگ بوده اند خارج شده و به مرحله انفجاری رسیده است و کار به جائی رسیده که رشه بگیران گاه کار را عملا متوقف می نمایند تا مبلغی دریافت کنند در غیر اینصورت حتی با صبر و گذشت زمان نمی توان یک کار یک روزه چند ماهه هم حل کرد و زمانی که می پرسی چرا چنین می کنید می گویند که دستمزد ایشان تکافوی زندگی را نمی کند و برخی علما هم اصطلاح زیر مجموعه حقوق را برای اینگونه فعالیت ها برای فرار شرعی ساخته اند تا گرفتن پول مزه و لذت شرعی هم داشته باشد .
شیوع مواد مخدر گیاهی و صنعتی و اعتیاد در سنین کودکی بحرانی است که کسی به فکر راهی برای آن نیست و قاچاق چی از فعالیت و کار خود لذت می برد و سازنده مواد مخدر صنعتی از بدست آوردن پول های نجومی در مدت کوتاه شگفت زده می گردد و مسئولین هم بیشتر به فکر گرفتن حق دلالی خود از قاچاق چیان و دلان هستند تا مبارزه با آنان قبلا کمتر در دبیرستان حتی شاهد مصرف سیگار بودیم ولی امروز پخش شیشه و کراک در دبستان عادی شده و لذت تخریب نسل آینده ما نصیب چه کسانی است ؟
اهانت و دروغ و افترا و تهمت از سطح رسانه های رسمی به سطح خانواده ها نزول کرده و همه به هم تهمت زده و برای از بین بردن کسب و کار یا از بین بردن وحدت خانواده و یا بدست آوردن یک پست و مقام در اداره حتی افراد عادی حاضر شده اند به هر دروغی و ریائی دست بزنند و بعد از بدست آورده آنچه خواسته اند نه تنها وجدانشان به درد نیامده که احساس لذت و افتخار می نمایند و حتی به فرزندان خود این ترفندها را اموزش می دهند دیگر تنها کیهان و صدا و سیما نیست که با رسانه های دیگر مروج دروغ و افترا و تهمت هستند که متاسفانه این بلا با لذتی خاص در بین بسیاری از مردم شیوع پیدا کرده است ؛ بسیار باید دقت نمائیم که در هنگام گفتگو با دیگران چه تعداد از کلمات اهانت بار رد و بدل می گردد و گاه متوجه نیستیم که شاید ما هم حتی با شنیدن آن کلمات اجازه گسترش آنرا می دهیم .
ترویج خرافات و تعصبات در حال ترویج با نهایت سرعت است تقلید به نام دین واقعی به مردم عرضه شده و مردم نیز اگر کسی از عقیده ای متفاوت با آرا و نظرات آنان بحث کنند تصور می نمایند که با خدا در جنگ شده اند ؛ متاسفانه برخی علما و روحانیانی که باید مروج و مبلغ تفکر و اندیشه و تدبر و تحقیق باشند با هر اظهار نظری به دیده جنگ شخصی با قدرت و ریاست آنان برخورد کرده و این حالت آنان به سطوح جامعه نیز نفوذ کرده و افرادی همسو با قدرت طلبان به تخریب اماکن اعتقادی سایر ادیان یا اعتقادات پرداخته و بعد به تخریب کار و کسب همسایه ای که فکر می کند رقیب اوست اقدام می نماید و از عمل خود که بستن یک محل کسب است یا اخراج یک نفر از اداره است یا بهم زدن یک زندگی است لذت می برد و در حقیقت حتی تدنی و نزول می نماید به پائین ترین سطح حیوانات که هرگز هیچ حیوانی با هم نوع خود چنین نمی کند و به حریم خود قانع است و این تجاوز به حریم خصوصی در سطح جامعه دیگر از حد دخالت هم گذشته و بسیاری از مردم حتی کنجکاوی را در زندگی دیگران مجاز دانسته چرا که احساس می کنند شاید همسایه ایشان نوعی فکر کند یا رفتار نماید که مطابق نظر او نباشد و باید امر به معرف و نهی از منکر را که اسن شرعی برخی دخالت ها است را بکار گیرند .
قاچاق اجناس برای مردم دیگر عادی شده و اصطلاح جترباز به آنان داده و برای خود یک صنف و گروه دارند که بخش بسیار بسیار بزرگی از اقتصاد کشور را در دست گرفته و بازاریان هم هرگز تصور نمی نمایند که خرید و فروش این اقلام که غیر قانوتی وارد بازار می گردد چه لطماتی سنگین به اقتصاد کشور می زند و بدتر از آن اینکه این قاچاق بطور غیر رسمی مورد حمایت بسیاری از مسئولین و روسای قوا قرار گرفته و آنان خود نیز از قدرت خود استفاده کرده باندهای مافیائی تشکیل داده تا از این آب بسیار گل آلود بسیار ماهی چاق و چله بگیرند و متاسفانه از عمل خود شرمسار که نسیتند هیچ بلکه برخی از ایشان تصور می نمایند در حال خدمت هم هستند و چه لذتی می برند زمانی که برای دوستان از قدرت گروه خود می گویند که انگار شرکتی تجاری موفقی را تاسیس کرده اند که می توانند به آن افتخار هم بکنند .
قاچاق در ایران با فقر اقتصادی شدید توجیه می گردد و گاه این فقر اقتصادی به درون خانواده ها هم نفوذ کرده بعضی از قدرت طلبان به توجیه مردم فقیر پرداخته که برای دختران شما می توانند زندگی راحت و آسایشی ابدی فراهم نمایند و زمانی که پدران و مادران می پرسند که چگونه ؟ این قاچاق چیان دریده می گویند که دختران شما در صورت تمایل می توانند صیغه شیوخ عرب شده و به ازدواج آنان در آمده و در حرمسرای اسلامی وارد شده و زندگی راحتی داشته باشند در حالی که این دختران بی چاره همچون کنیزان صدر اسلام خرید و فروش می شوند و هرگز رنگ یک زندگی راحت را نخواهند دید و این امروز به درون شهرهای بزرگ ایران هم نفوذ کرده است که دختران فقیر را شناسائی و از پدران معتاد یا مستاصل خریداری یا سرقت می نمایند و کو گوشی که بشنود یا نیروئی که با آن مبارزه نماید .
شاید بیان این مسایل خود ترس و هراس آور باشد اما حقیقتی غیر قابل انکار است که فرهنگ کشور ما در دو حال قرار گرفته است یک فرهنگ سازنده و انسانی که بسیاری تمایل به سازندگی و دفاع از حقوق انسانی و ایجاد خانواده هائی مستحکم را دارند و متاسفانه یک فرهنگ دیگر در حال رشد سریع است که در بالا به اشاره شد که می توان به آن فرهنگ تخریبی یا فرهنگ نابود گر گفت و باید تمام مردم ایران چشمانمان بازتر از هر روز باشد و از بیان این انتقادات سازنده رنگ و بوی سیاسی ندهیم و سعی وافر همه داشته باشیم که بسوی فرهنگ سازنده قدم برداریم هر چند که جلوه و رنگی که فرهنگ تخریب گر بخود می دهد جلوه ای مدرن و ظاهری منطبق با نیاز های جسمانی و اقتصادی افراد است و گاه صداقت با ساده لوحی اشتباه گرفته می شود و رعایت امانت به حماقت تشبیه می گردد و می گویند زمانی که می دانی هدف تو بسیار والا است می توانی از هر وسیله ای استفاده کنی هرچند که شاید اکثریتی عمل تو را درک نکنند ؛ امروز هر فردی که قاچاق کالا می نماید می گوید چنس را ارزانتر به دست مصرف کننده می رساند و آنکه قاچاق مواد مخدر می نماید می گوید که با مصرف کم مواد لذت و شادی می آورد و قاضی قوه قضائیه که حقوق شهروندان دیگر را نقض می نماید می گوید اینان به زبان خوش مطیع متخصصین دینی نمی شوند چون کودک هستند  و باید تربیت شوند و چه میزان به خود افتخار هم می نمایند که با خراب کردن قبرستان ها و اخراج از دانشگاهها و بستن کار و کسب باعث هدایت به سمت و سوی اسلام می شوند مانند زمانی که تصور می نمایند در بانک نزول را می توان تغییر اسم داد و مشارکت یک سویه گذاشت که در این مشارکت هرگز بانک زیان و ضرر را قبول ندارد و این چه مشارکتی شرعی است  و با دختر مردم همبستر شد و اسم شرعی صیغه گذاشت و اگر بگوئی چرا چنین می کنی می گوید شرع این اجازه را به او داده در حالی که در شرع اسلام آمده اگر بین زن و کنیز هم رعایت عدالت را نمی توانی به یکی اکتفا کن و اینان به دروغ می گویند که عدالت را رعایت می نمایند واینان  رشوه را گرفته و اسم مشاوره بر آن می نهند و هزاران تخریب دیگر که در فرهنگ ما در حال رشد است و باید با تفکر و تامل و گفتگوی سازنده در بستر خانواده به سمت و سوی فرهنگ سازنده رفت .
حال بیائیم چند تصور سازنده را با هم مرور کنیم .
تصور کنید زمانی را که در زندان ما زندانی بی گناهی که به جرم نقد و عقیده در زندان باشد نداشته باشیم .
تصور کنید که ما در ایران جنس قاچاق نخریم و تاجری حاضر نشود جنس قاچاق و  نامرغوب خریده و کم فروشی یا گران فروشی نماید .
تصور نمائید که در ایران روحانیان و علمای اسلامی و هر دین دیگر به دلیل لباسشان حقوق گزاف نگرفته و هر یک از آنان شغل و کار و کسبی جدای لباس روحانی داشته باشند .
تصور نمایئد که مردان و زنان با چشمانی پاک عشق خود را فقط به همسرشان تقدیم نمایند و در طول زندگی حقیقت را به فرزندان آموزش دهند نه سالاری چه زن سالار یا مرد سالار یا فرزند سالار
تصور نمائید که بیان عقیده انسانها در ایران آزاد باشد و هر انسانی بتواند آزاد و بدون ترس اعتقاد خود را داشته باشد و خود اعتقاد خود را انتخاب نماید نه حکومت .
تصور نمایئد که اقتصاد ما از بانک هائی شکل گرفته باشد که بهره عادلانه می گیرند نه مشارکت ظالمانه .
تصور نمائید که در ایران حتی مصرف سیگار بتدریج ممنوع شود و فرهنگ مواد مخدر نابود شود و خانواده ها از آینده کودکان خود هراسی نداشته باشند .
تصور نمایئد که دروغ و تهمت و ریا و افترا در رسانه ها و خانواده ها جائی نداشته باشد و بنیان بر مبنای صداقت و انصاف باشد .
تصور نمایئد که در ادارات ما رشوه و فساد نباشد و هر کس وظیفه خود را سریع و صحیح انجام دهد .
و البته می توان هزاران تصور و تفکر سازنده را با دوستانتان اضافه کنید و اینکه چگونه می توان با این تصورات جامع عمل پوشاند .

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ