جناب علی تهرانی
با سلام مجدد و تعجب از اینکه تمایلی به جواب دادن ندارید و از سانسور هم دم می زنید ؛ حقیر چند سئوال ساده مطرح کردم و انتظار جواب منتطقی داشتم و شما ظاهرا تنها تمایل به یک بحث یک سویه دارید
اما از آنجا که شما جوابی به سئوالات حقیر نداده اید لازم می دانم چند مطلب را مجدد طرح نمایم
اول اینکه به دیانت مقدس اسلام به عنوان یک دین الهی اعتقاد دارم و اگر مسائلی را مرح می سازم دلیل بر عدم اعتقاد نیست ولی هر معتقدی هم می تواند از برخی مسائل که نیاز به درک بیشتری دارد به طرح آن بپردازد همانگونه که ظاهرا مدیر سایت ایستگاه تفکر ادعای آنرا دارد و انشاءالله هم همین گونه باشد و پیشاپیش از مدیر محترم ایستگاه تفکر بخاطر کمی بدبینی پوزش می طلبم چون بسیاری از روشهای شما را درک نمی کنم
نامه قبلی اینگونه بوده :
خدمت علی تهرانی
با عرض سلام و درود
از درگاه ایزدمنان برای شما و سایر محققین آرزوی سلامتی و طول عمر دارم
از مذمت سانسور بحث کردید
اما بنده حقیر به عنوان یک وبلاگ نویس کوچک اسم آنرا اختلاف سلیقه می گذارم
چون گروه های یاهو مرکزی شخصی است و زیر نظر رسمی جامعه بهائی فعالیت نمی کند و نظر مدیر یک نظر شخصی است و محترم ؛ همانطور که شما به عنوان یک نویسنده تا به حال دهها مرتبه جواب سئوال بهائیان را نداده اید و تنها به بیان دیدگاه خود ادامه می دهید ؛ ککه البته چون در بستر مجازی است ؛ شما یک نظر دارید و من هم یک نظر
آیا شما حاضرید به چند سئوال کوچک که تا به حال متاسفانه حتی دفاتر آیات عظام حاضر به جواب نشده اند جواب دهید ؟
و هنوز هم به این سئوالات نه شما نه سایر دوستان ظاهرا بهائی پژوه جوابی نداده اند
1- نظر شما در باره اقتصاد اسلامی چیست ؟آیا می توان بانکداری اسلامی داشت و نزول نگرفت و میلیاردها تومان وام قذض الحسنه بدون بهره داد ؟ آیا مشارکت امروز بانکها که فقط در سود شریک هستند را اسلامی می دانید ؟ اگر نه راه حل اسلامی برای اقتصاد قرن حاضر چیست ؟
اگر بحث اقتصادی در این سئوال مطرح شده بخاطر اینست که باید خدائی خود قضاوت نمائیم که آیا امروز امکان داد و ستد به روش قدیم وجود دارد ؟ و اگر نه آیا احکام شرع مقدس اسلام را مانند آنچه امروز در جمهوری اسلامی شاهد هستیم می توانیم تحریف نمائیم و بانک داری اسلامی را ارائه دهیم که بهره و نزول آن از بیشتر کشورهای جهان بیشتر است ؟
و اگر نیاز به تغییر ساختار لازم است آیا این تغییر دلیل اتمام دوره شریعت محمدی نیست ؟ و این نیاز را درک نمی کنیم که خداوند نیازی به اجازه بشر برای تغییر رسول ندارد ؟
2- به نظر شما صیغه یا عقد موقت یک امر درست است ؟ اگر مردی مثلا در طول سال با دهها زن هم بستر شود و چندین فرزند هم زنان برایش بیاورند و او هم جواب گو نخواهد بود
به نظر شما با این امر چه دیدگاهی دارید ؟
در بحث صیغه متاسفانه فجایع بسیاری در دنیای اسلام به وقوع پیوسته و همچنان ادامه دارد و هرگز نگاهی دقیق به زمان نزول این آیات نشده است یک مرد مسلمان چه حد و مرزی در صیغه دارد ؟ اگر صیغه برای رفع نیاز شرعی زن و مرد است چرا مرد در روز می تواند دهها زن را صیغه نماید و زن هر سه ماه و ده روز یک با رصیغه می شود ؟ آیا این شهوت رانی شرعی است ؟ حقیر به شخصه هرگز به درک این مطللب نرسیده ام که آیا اصلا این یک حکم شرعی است یا ساخته و پرداخته مردان شهوت ران ؟
تصور حقیر بر این مطلب است واقعا زمان چنین دستوری گذشته و شما آقای علی تهرانی به عنوان یک مسلمان آیا به دختر یا خواهر خود اجازه می دهید که صیغه موقت مردی شوند ؟
تمنا دارم جواب دهید
3-در اسلام چهار زن عقدی به شرطی که عدالت رعایت شود مجاز است و در آیه 129 خداوند سوگند یاد کرده که نمی توان عدالت را رعایت کرد و به یکی اکتفا نمائید آیا مردانی که دو زن یا چند زن می گیرند در حقیقت خیانت و به نوعی زنا نیست ؟
در زمان حضرت رسول تعدد زوجات امری عادی بود و شاید حضرت رسول با بیان آیه 129 در سوره نسا که سوگند یاد کرده اند که نمی توانید رعایت عدالت را انجام دهید به امت اسلام خواسته این حقیقت را بیان فرمایند ؛ اما با گذشت هزار و اندی سال مردان مسلمان تمایل به قبول این حقیقت ندارند ؛ آیا به نظر شما برای تغییر این روند خداوند اجازه دارد که رسولی را ارسال نماید یا باید منتظر اجازه علما و فقها باشد ؟
4-اگر مسلمانی بعد از سن بلوغ بخواهد دین خود را تغییر دهد کشته می شود آیا این امر به نظر شما درست است ؟یعنی بعد از بلوغ تحقیق و تفکر معنی ندارد؟
البته در ارتداد کسی که تحقیق می کند و نتیجه تحقیق او دین و آئین غیر از اسلام باید شک که آیا این هم تمایل گروه مجتهدین است تا شرع اسلام ؟ چرا که در اسلام صدها بار امر به تفکر و تدبر و تحقیق شده ؛ اما شما نظر خود را بیان نکره اید که آیا یک انسان مسلمان حتی بعد از بلوغ حق انتخاب دین دیگر را دارد یا نه ؟ و اگر داشته باشد آیا حق تبلیغ و انتشار آنرا دارد ؟ آیا انکار این حقیقت راه را برای استبداد دینی باز نمی کند که در کشورهائی که مسلمانان در اقلیت هستند به علمای اکثریت اجازه کشتار دهیم همانگونه که در ایران امروز زندانها مملو از نوکیشان ادیان دیگر شده ؟
5- بحث تقلید را می توانید توضیح دهید که اگر مسلمانی نخواهد مقلد باشد آیا امکان دارد به درک و نظر خودش راه و روش را ادامه دهد یا باید از علمائی که با علمای دیگر 180 درجه اختلاف نظر دارند تقلید نماید ؟
اینکه تقلید یک امر اجباری و الزامی باشد به نظر حقیر مورد قبول نیست ؛ مشورت با اهل فن دینی یک طرف اما اجبار در اینکه تو آیا مجتهدی یا مقلد و یکی از این است و راه دیگر نیست امری بی معنی است ؟
آیا شما یک مجتهد هستید ؟ یا یک مقلد ؟ آیا تمام شیعیان دنیا این امر را درک کرده اند ؟ که یا باید مقلد باشند یا مجتهد ؟ و آیا این روش از پایه و اساس نیاز به تغییر ندارد ؟ آیا خداوند اگر اراده به بستن این مسیر داشته باشد باید او را طرد کرد ؟ و رسولش را تیرباران کرد یا تبعید کرد یا به صلیب کشید ؟
6- دلیل اثبات شیعه به غیر از غدیر خم در کجاست ؟ چرا باید شیعه بود و اگر یک شیعه بخواهد سنی شود چه حکمی دارد ؟
اول باید عرض نمایم عقیده قلبی حقیر بر قبول ائمه اطهار است ولی این یک احساس قلبی همراه با شهود است نه استدلالی آیا شما به بیش از یک میلیارد مسلمان سنی مذهب دلیلی منطقی می توانید ارائه دهید ؟ آیا یک اقلیت غیر مسلمان اگر از شما سئوال نماید که دلیل حقانیت ائمه اطهار در چیست چه می گوئید ؟
7 -در زمانی که مثلا موسیقی را یک مجتهد حلال می داند و یکی دیگر زنای محصنه می خواند حکم کدام را باید رعایت کرد ؟ و اگر مثلا پدر و پسری در تقلید با هم اختلاف نظر داشته باشند و یکی بخواهد موسیقی کار کند و دیگری بخواهد او را بکشد چه باید کرد ؟
اینکه چرا موسیقی در اسلام حرام شده مطالعه این حقیر به این نتیجه رسیده که در آنزمان موسیقی همراه با مشروب و زنانی که شراب را ارائه می دادند بوده و حضرت رسول بستر آنزمان را برای جامعه اسلامی مساعد نمی دانستند و البته نیر می دانستند که در آینده رسولی خواهد آمد که به اراده الهی امر حلالین موسیقی را صادر خواهد کرد و نیازی به تحریف این حکم از طرف آیات عظام نخواهد بود که گروهی شنیدن و نواختن موسیقی را حلال و گروه آنرا زنای محصنه بدانند و این اختلاف شدید تنها با اراده الهی حل خواهد شد نه اجماع علما
آیا شما نظری دیگر دارید ؟
8- در اسلام امر خرید و فروش برده آزاد است آیا قیمت امروز در بورس بردگان چقدر است ؟و آیا شما با خرید و فروش برده موافق هستید ؟
بسیاری از مسلمانان از این حقیقت مسلم که اقتصاد زمان حضرت رسول نیاز به برده داری را تائید می کرده سخت خشمگین هستند و منکر این حقیقت می گردند اما دلیلی هم برای آن ارائه نمی دهند شاید تصور حقیر اشتباه باشد اما این نتیجه بررسی من بوده که در آنزمان مردم جهان برده داری را عادی دانسته و چرخش اقتصاد هم در آن زمان به همین منوال بوده ؛ ولی طبعی است که یزدان مهربان با درک و شعور جمعی مردم جهان این حکم را نسخ کرده و منع نمایند
آیا به نظر شما برای لغو برده داری در یک دین خداوند نمی تواند احکامی جدید صادر نماید ؟
9 – در انجیل هیچ حکمی نسبت به محرم و نامحرم نیست و هیچ دستوری در باره ازدواج در باره محارم نیامده آیا به نظر شما دین مسیح از جانب خداست ؟ و اگر هست احکامش کجاست ؟
البته بنده اعتقاد دارم مسیح دین خداست
تا آنجا که من مطالعه کرده این نتیجه را داشته ام که زمانی که حضرت مسیح تنها یک حکم را تغییر داده و آن هم نسخ حکم تعطیلی شنبه بوده پس سایر احکام انجیل که نسخ نشده لازم الاجرا است و خداوند نیازی به تغییر در این احکام ندیده است
این نظر حقیر است شاید شما نظر دیگری داشته باشید ؛ اما دلیل طرح این سئوال بحث محرم و نامحرم در بسیاری از نظرات دوستان است که باید به این درک برسیم که خداوند تمایل به ازدواج محارم نداشته است
10-علما می گویند مردم بر چهار دسته هستند
یک مجتهدین
دو مقلدین
سه مشرکین
چهار کافران
آیا این دسته بندی را شما قبول دارید ؟ و اگر نه دسته بندی شما چگونه است ؟
دوست عزیز شما با این دسته بندی اعتراض نمودید اما آیا حقیقت غیر از این است که این دسته بندی وجود دارد ؟
شما غیر مسلمان را چه می نامید ؟ در فرهنگ دهخدا آمده :
کافر. [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ضد مؤمن . بی دین . بی کتاب . ناگرونده . ناگرویده . ناخستو. (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (دستورالاخوان )(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
مشرک . [ م ُ رِ ] (ع ص ) کافر. مُشرکی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی که خدا را متعدد می پندارد. کافر. ملحد. بت پرست . ج ، مشرکون . کسی که شریک برای خدا قرار دهد و خدایان تصور کند. بت پرست . (از ناظم الاطباء). انبازگوی انبازگیرنده مر خدای تعالی را. آن که خدای را شریکی قائل است . ج ، مشرکین . بت پرستان . عبده ٔ اصنام ، مقابل موحد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و لاتنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا و لعبد مؤمن خیر من مشرک ... (قرآن 221/2). ... و الزانیة لاینکحها اًلاّ زان أو مشرک و حرّم ذلک علی المؤمنین . (قرآن 3/24).
به این معنی دقت کنید :
مسیحی . [ م َ ] (ص نسبی ) ۞ منسوب به مسیح . منسوب و متعلق به حضرت عیسی (ع ). (ناظم الاطباء). کسی که دارای دین حضرت عیسی باشد. (ناظم الاطباء). آن که بر دین عیسی مسیح باشد. کسی که اقرار به دین مسیح دارد. (از قاموس کتاب مقدس ). منسوب به مسیح نصرانی . (فرهنگ نظام ). عیسوی . نصرانی . صلیب پرست . خاج پرست . چلیپاپرست .اهل تثلیث . یکی از ارباب تثلیث . ترسا. یسوعی ۞ . عیسائی . صلیبی . چلیپائی . مسیح پرست . مسیحائی . || هر چیز منسوب به مسیح . مسلمان . [ م ُ س َ ] (ص ) متدین به دین اسلام . (ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج گوید: مسلمان در اصل «مسلم مان » بوده است ، یعنی مانندمسلم که در ترکیب از دو حرف میم یکی حذف شده است - انتهی . ولی این قول بر اساس نیست و نیز این که مسلمان جمع مسلم است و الف و نون آن علامت جمع فارسی نیز استوار نیست ، زیرا در این حال و نیز در فرض اول باید حرف سین کلمه ساکن بیاید و چنین نیست . گفته ٔ مرحوم داعی الاسلام در فرهنگ نظام به این شرح که : این لفظ ساخته از لفظ سلمان است به اضافه ٔ میم مفعولی عربی و به معنی سلمان داشته و مانند سلمان مثل مششدر که از اضافه ٔ میم مفعولی عربی به ششدر فارسی ساخته شده ، جهت ساختن مسلمان از سلمان دست و پا کردن ایرانیها بوده برای فضیلت خود در مقابل تعصب عربها که به ایرانیها موالی میگفتند، یعنی غلامهای آزاده کرده ، و ایرانیها هم خود را مسلمان یعنی مانند سلمان پارسی که از اصحاب بزرگ پیغمبر بود و از اهل بیت نبی شمرده شد گفتند، ولفظ مذکور در همان اوایل اسلام ساخته شد که در قدیم ترین متون ادبیات فارسی مثل ترجمه ٔ تاریخ طبری هم بسیار استعمال شده است - انتهی . نیز محل تأمل است . مسلم . (دهار) (السامی ). کلمه ٔ برساخته از اسلام ولی کلمه ای است که هم از بدو مسلمانی بزرگان علم و ادب فارسی به کار برده اند. (یادداشت مرحوم دهخدا). حنیف . مؤمن . (السامی ). این کلمه را ایرانیان از ماده ٔ «سلم » ساخته اند به معنی مسلم . (یادداشت مرحوم دهخدا). مسلمان . (به ضم اول و فتح دوم ) را بعضی جمع مسلم (به ضم اول و سکون دوم و کسر سوم ) عربی دانسته اند که با تصرف در حرکات و سکنات در فارسی بجای مفرد به کار رود و آن را به مسلمانان جمع بندند. محمد قزوینی در یادداشت های خود ج 7 ص 87 چنین آرد: «العرب تسمی العجمی اًذا أسلم المسلمانی ة و منه یقال مسلمة السواد». (العقد الفرید چ بولاق ج 3 ص 296). و به احتمال بسیار بسیار قوی بلکه بنحو قطع و یقین منشاء کلمه ٔ مسلمان همین فقره بوده است ، یعنی که کلمه کلمه ٔ تهجین ۞ بوده است که عربها بر عجمهای مسلمان اطلاق میکرده اند. سپس این وجه متدرجاً از میان رفته و نسیاً منسیاً شده و همان معنی مسلم بدون جنبه ٔ تهجین و تحقیر آن باقی مانده است - انتهی اما به تعریف مومن هم دقت کنید :
مؤمن . [ م ُءْ م ِ ](ع ص ) گرونده . (مهذب الاسماء). گرونده به خدای تعالی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرونده به خدای تعالی وقبول کننده ٔ شریعت . (آنندراج ). کسی که به خدا و رسول ایمان آورده باشد و ایمان دارد. دیندار و متدین . (ناظم الاطباء). گرونده و قبول شریعت کننده . (منتهی الارب ). آنکه خدا و پیامبر و آنچه را به او نازل شده تصدیق دارد. (از تعریفات جرجانی ). گرویده . بگرویده . گرونده . دیندار. دینور. به خدا و رسول گرویده . باایمان . دارنده ٔ ایمان . ایمان کننده . ایمان آورنده . مقابل کافر.ج ، مؤمنون ، مؤمنین
11- بنده کاری به استدلال اینکه یکی را آخرین پیامبر بدانیم و یکی را ندانیم ندارم ؛ اما در تمام کتب الهی پیامبران دین خود را تا قیامت پا برجا می دانند ؛ آیا این پیامبران دروغ گفته اند یا مفهوم قیامت را باید تعریف کرد ؟ شما مفهوم قیامت را می توانید تعریف کنید ؟
آیا ستاره ها به زمین فرود می آیند ؟و…
زمانی که در تمام کتب الهی احکام منوط به آمدن قیامت است بنده به این نتیجه می رسم که ظهور موسی و مسیح و محمد و باب و بهاءالله همگی قیامتی بوده است که بندگان در آن امتحان می شوند
12-آیا اگر زنی در نهایت عفت و عصمت بخواهد چادر یا روسری یا مقنعه و مانتو نداشته باشد آیا این آزادی به او داده می شود یا در بند اختیار علما محکوم است ؟
شما کسی که چادر ندارد ولی عفت و عصمت را رعایت میکند را چگونه زنی می دانید ؟
در بین علمای اسلام هم حجاب معانی متعدد دارد که برخی دیدن یک موی زن را مساوی بطلان عبادت هفتاد ساله می دانند و برخی دیگر نه ؛ اما آنچه در تمام ادیان الهی است چه برای مرد چه زن ملاک عفت و عصمت است ؛ اما از آنجا که اختلاف بین علما باعث از بین رفتن حقوق زنان در طول تاریخ گشته اراده الهی بر این تعلق گرفته که دستور کشف حجاب دهد و این کشف حجاب نه دلیل بر برهنگی است نه بی عفتی و آنان که اینگونه تفسیر می کنند آیا می توانند از حقوق زن امروز تعریفی داشته باشند ؟
اگر نگاهی به آیات قرانی داشته باشیم به این مطلب می رسیم که بنا به اراده الهی مردان می بایست مسئولیت های اجتماعی را برعهده داشته باشند و زنان نیز مطیع تقریبا بلا شرط مردان باشند ؛ شاید بتوان گفت این بنا به درک زمان درست بود ولی جناب علی تهرانی آیا اگر حضرت پروردگار بخواهند در این آیات الهی تغییری اساسی بوجود آورد چه باید بکند ؟ آیا باید منتظر تائید مجمع علما و آیات عظام باشد ؟
13- اگر زنی بیمار باشد و توان انجام امر شرعی را نسبت به مردش نداشته باشد
مرد می رود و زنی را صیغه می کند
حال اگر برعکس مرد بیمار باشد زن باید چه کند ؟
اگر کف نفس است چرا مرد با اینهمه قدرت توان کنترل نفس خود را ندارد ؟
به اعتقاد بنده چه زن یا مرد باید به همسر خود وفادار باشد و نه مرد حق دارد به بهانه ای زن دیگر اختیار کند نه زن شوهر دیگر
آیا شما نظری دیگری دارید ؟ یا با شکوت ادامه می دهید ؟
14-مقام علما محترم است اما در کجای احادیث و اسلام ما تقسیم بندی مجتهد و مرجع تقلید و غیرو را داریم ؟
به نظر این حقیر کشیش و مجتهد و خاخام و سایر مقامات اگر در جهت خدمت به بشر باشد همیشه محترم است اما هیچ تفاوتی بین یک مجتهد و یک پینه دوز نیست ؛ که شاید آن پینه دوز فهم بیشتری در عمل به تعالیم داشته باشد یا بلعکس
اما این ساختاری که امروزه ایجاد شده فعلا مورد تائید الهی نیست و تصور بنده بر این است که خداوند خواسته با ظهور جدید تغییر بنیادی در مفهوم علما ایجاد نماید .
نظر شما چیست ؟ آیا یک مجتهد می تواند به دلیل داشتن حکم اجتهاد امروز بدون نیاز به دادگستری حکم اعدامی صادر نماید ؟ اگر نگاهی امروز به قوانین دولتی داشته باشیم شاهد هستیم که اختیارات علما بسیار محدود شده ؛ آیا بدون مراجعه به دادگستری یک مجتهد می تواند حکم طلاق صادر کند ؟
نه ؛ چرا ؟ چون نظر مجتهدین با هم بسیار زیاد اختلاف دارد و در دولت اسلامی هم این حقیقت مسلم شده که علما نمی توانند یک شبه حکم طلاق را جاری نمایند و نیاز به بررسی بیشتر است ؛
خوب استنباط من حقیر بر این است که زمانی که علما باعث جنگ و خونریزی و اختلاف شوند پس بهتر است در حیطه اخیارات ایشان تجدید نظری شود و این با اراده الهی امکان دارد نه تفاهم علما .
15-به نظر شما جناب آقای علی تهرانی محرومیت بهائیان از تحصیل مجاز است ؟
آیا عدم اجازه به استخدام در ادارات دولتی اسلامی است ؟
آیا زندانی کردن به جرم عقیده و بیان منویات وجدانی شرعی است ؟
آیا مصادره اموال به دلیل بهائی بودن شرعی است و می توان بر آن مال غصبی نماز خواند ؟
شاید بخواهید جواب دهید یا بخواهید سکوت کنید
اما فقط به وجدان خود هم نظر کنید من به عنوان یک فرد بهائی به دنبال فتحه در خاتم یا کسره آن نیستم چون شما به هیچ کتاب آسمانی تا به امروز شیعه را ثابت نکرده اید
دین بهاء در قلب من است و دین مبین اسلام را هم در زمان خودش محترم می دانم ؛ اما شما آیا وجدانتان باور دارد که بتوانید جهان را با این همه اختلاف و جنگ و خون ریزی به سامان برسانید؟
خوب سئوال دیگر من این است آیا می توانید در چند جمله برای من اسلامی که قلبا به آن اعتقاد دارید و من و سایر بهائیان را به آن دعوت می کنید را معرفی کنید ؟
بسیاری از روحانیان روشن ضمیر این فشار و محدودیت ها را مذموم می دانند اما باز شاهدیم که این تنفر فلبی ایشان نه در رسانه ها نه در کلاس درس حوزه طرح نمی شود و البته شاید به علت فشار شدید حکومتی باشد ؛ اما این رفتاری که در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی نه تنها با بهائیان بلکه با تمام آنانی که اختلاف نظری هست بجای گفتمان با شلاق جواب داده می شود این حقیقت واضح می شود که این دین تاریخ مصرفش خیلی وقت است که گذشته است
شما می توانید نگاهی به رسانه های جهان اسلام داشته باشید که با هم چگونه در جنگ هستند چه برسد به اقیلت ها آیا چنین روشی دال بر بی اثر بودن این دارو ندارد ؟
16- نظر شما نسبت با این آیات قرانی چیست ؟
سوره التوبة آيه 5
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
پس هنگامي كه ماه هاى حرام سپرى شود ، مشركان را هر جا يافتيد ، بكشيد و به اسيرى بگيريد و محاصره كنيد و در هر كمين گاهى به كمين آنان بنشينيد ; ولى اگر توبه كردند و نماز را بر پا داشتند و زكات پرداختند ، پس آزادشان گذاريد ; زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است .
سوره المائدة آيه 33
إِنَّمَا جَزَاء الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُواْ أَوْ يُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلافٍ أَوْ يُنفَوْاْ مِنَ الأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش مي جنگند ، و در زمين به فساد و تباهى مي كوشند ، فقط اين است كه كشته شوند ، يا به دارشان آويزند ، يا دست راست و پاى چپشان بريده شود ، يا از وطن خود تبعيدشان كنند . اين براى آنان رسوايى و خوارى در دنياست ، و براى آنان در آخرت عذابى بزرگ است .
سوره = الاحزاب آيه = 61
مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا
طردشدگان اند ، هرجا كه يافت شوند بايد دستگير شوند ، و به سختى به قتل برسند .
سوره = محمد آيه = 4
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ
پس هنگامي كه با كافران روبرو شديد ، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد ، در اين هنگام آنان را محكم ببنديد ، يا بر آنان منت نهيد [ و آزادشان كنيد ] ، يا از آنان [ در برابر آزاد كردنشان ] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد . اين است [ فرمان خدا ] ; و اگر خدا مي خواست [ خود بدون فرمان جنگ ]از آنان انتقام مي گرفت [ ولى به جنگ فرمان داد ] تا برخى از شما را به وسيله برخى ديگر بيازمايد ، و كسانى كه در راه خدا به شهادت رسيده اند ، خدا هرگز اعمالشان را باطل و تباه نمي كند .
سوره = الانفال آيه = 12 صفحه = 178 جزء = 9 حزب= 18
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ
هنگامي را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد كه من با شمايم ، پس مؤمنان را [ براى نبرد با دشمن ] ثابت قدم داريد ، [ و ] به زودى در دل كافران ترس مي اندازم ، پس سرهايشان را در هم كوبيد و همه انگشتانشان را قطع كنيد .
دوست عزیز در جواب این آیا ت نوشتید :
باید توجه داشت که یک بهائی نمی تواند به احکام اسلام انتقاد کند ؛ چرا که بهائیان دیانت اسلام را به عنوان یک دیانت الاهی پذیرفته اند. اگر الاهی بودن یک دین مورد قبول است، نقد احکام آن که از جانب خداوند است جایگاهی نخواهد داشت.
اگر هم احکام، احکام الاهی نیست و حاکمانی برای توجیه حکومت خود آن ها را بر دین افزوده اند که باز هم ساحت دین از این انتقادات مبرّا و منزّه است.
جناب علی تهرانی انتقاد همیشه منفی نیست و این آیات هم جواب نیاز دارد اگر من به عنوان یک بهائی از شما سئوالی می پرسم شاید به این دلیل باشد که نمی خواهم درک بهتری از این آیات داشته باشم و جواب ندان شما بیشتر دلیل بر این است که این ایات امروز قابل اجرا نیست ؛ ولی دلیل بر اشتباه بودن این آیات نیز نیست
در زمانی که باید بررسی کرد چه وقایعی رخ داده که خداوند این ایات را نازل کرده همانگونه که حضرت باب بسیاری از آیاتی را آورده اند که من و شما و شاید بسیاری محققین می توانیم بررسی نمائیم که حکمت نزول این آیات در چه بوده است .
و در پایان آیا شما اعتقاد دارید که اسلام با همین دستوات به همین شکل تا میلیونها سال می تواند جهان را اداره کند ؟
من به این نتیجه رسیدم که خیر نمی تواند
شما هم مختارید که بگویید که اسلام آخرین دین است
با تشکر هما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر