کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

[farsibooks] انتخابات در خلوت ِ من !



در هر مقام و هر مقال و هر مجال ، بسته به آن که در جمع غیریم یا در خلوت ِ خود ، قضاوتمان تفاوت می­کند!

درست و غلطش هم بماند برای روانشناسان!

چونان رزم دو تیم محبوب پایتخت که پیش از هر نبرد  ، یکی می­داند که آن دیگری ، لباس پیروزی بیشتر بر قامتش   می­نشیند.اما با علم به این ، دست از کری­خوانی بر نمی­دارد و هماره خود را برنده­ جا می­زند!

از آن سو اگر آن یکی که همه اتفاق داشتند بر غلبه­اش ، واگذارد بازی را ، حامیانش پنجه بر اتوبوس می­سایند و نعره بر باد می­کشند که داور گل است و خانواده­اش دسته گل!

اما هم او که از پیش می­دانست بازنده است و می­گفت برنده­ام و هم او که می­دانست برنده است ولی باخت ، در خلوت ِ خود مرام دیگری دارند.

اولی می گوید :"می­دانم!اما اگر حقیقت گویم ، زیاده می­کنم روی دیگری را!"

دومی می­گوید:"بد بازی کردم و باختم!اما چه دلیلی دارد به دیگری هم خوش گذرد؟ "

حال بیاییم کمی خلوت کنیم و چند واقعه را برای خود مرور کنیم که شاید لااقل در تنهایی ِ خویش ، کلاغ را رنگ کرده جای قناری مفروشیم!

دوم خرداد 76 بی شک حماسه­ای بود ، مردم پدید.حضوری بی­نظیر و اجماعی بی­بدیل.

همین یک خط بس بود تا گروهی به تکاپو افتند برای پیوند دادن خویش با این حماسه مردمی.

سفره­ای پهن و حاضر و آماده!

چهره­شان چندان محبوب و مطلوب نبود برای مردمان آن روزها که پیش از آن ، همانانی که رای به سیّدِ 76 دادند ، روی ِ خوش به قامتشان نگشوده بودند.

پس می­بایست چاره­ای می­اندیشیدند برای آن که زلفشان گره خورد به زلف مردمِ پاک سرشت.

 

همان شد که علمای ِ مجاهدین انقلاب ، فرزند بی مادری را در فضای آزمایشگاهی پدید آوردند و نامش ، مشارکت نهادند.

اما این فرزندِ نوپدید ، مادری می­خواست!

ملتِ سرشار از مهر و شادمانی آن روزها ، مادرِ مناسبی بود تا این فرزند را بر سرِ راهش قرار دهند.

مردم ، پیش از این هم اثبات کرده بودند که مادری دل­سوزند و فرزندشان چه از خود چه از برادر خود ، محبوبشان خواهد بود و در آغوششان.

علمای ِ مجاهد ، همین می­خواستد:حبّ و آغوش!

تا این دردانه­ی نازدانه ، طلب کند یک به یک ، از خروس قندی و لَک لَک تا دوم خرداد و  پشمک!

چندی بعد که از تاتی تاتی­ها و قی قاژهای نازدانه گذشت ، او مالک دوم خرداد شد.

این فرزند ، دیگر سر سپرده­ی مادر خویش نبود.

شیر از مادر می­گرفت ، لیک راه از پدر.

می­خواست خود ، مادر شود و مادر ، فرزند!

از سوی دیگر ، دایه­ای که مادر برای این دردانه گمارده بود ، دل به فرزند بسته بود و طاقت تادیب و دوری­اش را نداشت.

آخر ، سّیدِ 76 هم چونان خلق الله ، مهر ورز بود و غیر از این نمی­توانست.

پس مشارکتِ ما هر چه می­کرد می­دانست که مادر و دایه­اش هیچ نگویند.

نه از سرِ ناآگاهی بل از سرِ مهرِ مادری و دایگی.

و این همان بود که علمایِ مجاهد در پی­اش بودند.

یک بازوی مردمی زیر چتر رییس جمهور.

و این آغاز ماجراست...

                                                                                                                        ادامه دارد ...


__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Give Back

Yahoo! for Good

Get inspired

by a good cause.

Y! Toolbar

Get it Free!

easy 1-click access

to your groups.

Yahoo! Groups

Start a group

in 3 easy steps.

Connect with others.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ