سخني با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي مشكلات ، نمك زندگي اجتماعي است ؛ خودتان را ناراحت نكنيد شنيدم كه پس از سخنان اسفنديار رحيم مشايي كه گفته بود "با هيچ ملتي حتي مردم آمريكا و اسراييل هم دشمني نداريم"، تشكيل جلسه داده و اين سخن را محكوم كرده ايد و قرار است بيانيه اي هم منتشر كنيد. رحيم مشايي را نيز به مجلس فراخوانده ايد تا گوشش را بپيچانيد كه اين چه حرفيست كه گفته است؟! در ضمن گويا قرار است يك هيات پنج نفري از مجلس هم با رييس جمهور ملاقات كنند و درباره حرف هاي اخير معاونش به او هم تذكر دهد.
اين خبر از دو جهت برايم خيلي خوشحال كننده بود. خوشحالم از اينكه بالاخره يك دولتمرد هم قرار است در اين مملكت به خاطر بيان اعتقاداتش، تنبيه شود. چه اشكالي دارد در پس آن هم روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشري كه دادگاهي و زنداني شدند، چهار تا نماينده مجلس هم به يك عضو دولت توپ و تشر بيايند؟! رحيم مشايي، اولين كسي نيست كه به خاطر ابراز عقيده اش در اين كشور بازخواست مي شود و آخرين آنها هم نخواهد بود.
خوشحالي ديگرم نيز به حساسيت نمايندگان مجلس و سرعت عمل آنها مربوط مي شود. نمايندگان مردم، حتي نگذاشتند دو روز هم از سخنان رحيم مشايي بگذرد و فورا تشكيل جلسه دادند، درست مثل تشكيل جلسه ژنرال ها، وقتي كه خبر حمله دشمن به آنها مي رسد: فوري و اضطراري!
اما چند سوال، مثل خروس هاي بي محل نمي گذارند از اين خوشحالي لذت ببرم. سوالاتي مثل اينكه اين نمايندگان محترم چرا درباره ساير مسايل تا به اين اندازه غيرتي، سريع و قاطع نيستند؟
مثلا درباره كارگراني كه ماههاست حقوق شان را نگرفته و بعضي از آنها، حتي از شرم زن و بچه هايشان خودكشي هم كرده اند، چرا جلسه اضطراري تشكيل نمي دهند و كميته ويژه براي ملاقات با رييس جمهور درست نمي كنند؟
چرا براي مرگ مشكوك دكتر زهرا بني عامري در بازداشتگاه همدان ، غيرت نمايندگان تا به اين اندازه فوران نكرد؟
چرا از كنار افتضاح دانشگاه زنجان با بي تفاوتي عبور كردند؟
چرا وقتي با چشم خود مي بينند كه مردم براي زدن يك باك بنزين يا گاز، ساعت ها در صف مي ايستند و عذاب مي كشند، يا براي خريدن شير يارانه اي، در گرماي تابستان و سرما و برف زمستان، در صف هاي طويل مقابل فروشگاه ها مي ايستند و اشك شان درمي آيد تا دو پاكت شير بخرند، دم برنمي آوريد و به يادتان نمي افتد كه نماينده همين مردم هستيد؟!
چرا برنمي آشوبند كه مناطق آزاد ما قرار بود محلي براي شكوفايي اقتصاد باشد و كاري كه در دوبي انجام شد را در ايران عهده دار شوند ولي اينك تبديل شده اند به دروازه هايي براي واردات؟
چرا نمايندگان مردم وقتي مي شنوند كه در همين جامعه خودمان برخي زنان براي سير كردن شكم كودكانشان، تن فروشي مي كنند، فرياد وامصيبتا سر نمي دهند و به ياد جلسه اضطراري نمي افتند؟
چرا وقتي مي بييند كه مستمندان تحت تكفل بهزيستي ماهانه 25 الي 50 هزار تومان حقوق مي گيرند، جلسه تشكيل نمي دهند تا از يكديگر بپرسند كه چطور مي شود در اين دور و زمانه با اين مبالغ ناچيز زندگي كرد؟
چرا هنگامي كه مسوولان حمل و نقل شهري فرياد مي زنند كه براي مهر ماه كه مدرسه ها باز مي شوند اتوبوس كافي ندارند و از دستگاه هاي دولتي استمداد مي كنند كه اتوبوس هايشان را براي حمل مسافران شهري "قرض" دهند، نمايندگان مردم، نشست فوق العاده تشكيل نمي دهند؟
چرا در مقابل تخلفات اظهر من الشمس مسوولان، مجلسي ها مهر سكوت بر لب مي زنند و نطق شان كور مي شود؟
چرا براي حل مشكل بيماراني كه براي پيدا كردن داروهايشان بايد به جاي رفتن به داروخانه ها، سراغ دلالان را بگيرند، جلسه اضطراري نمي گذارند و براي دولت ضرب الاجل تعيين نمي كنند؟
چرا ...
آه ! چه سخت است زيستن در سرزميني با هزاران هزار چراي بي پاسخ؟! شايد هم پاسخ همه اين چراها اين باشد كه از نظر نمايندگان مجلس، اينها، اساسا مشكل نيستند، حداكثر اموري هستند در حد نمك زندگي اجتماعي! و يا آنكه اين مشكلات، همگي حل شده اند و تنها مشكلي كه باقي مانده است حرف هاي رحيم مشايي است درباره دشمني يا عدم دشمني با مردم اسراييل كه آن هم با قاطعيتي كه از نمايندگان سراغ داريم، به زودي حل خواهد شد!
من به وجود نمايندگانم در مجلس افتخار مي كنم و همچنان خوشحالم! جعفر محمدي
امضا: يكي از همين 70 ميليون نفر |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر