کیهان تهران به صراحت از مجلس به عنوان «مطیع و مرید رهبر معظم انقلاب» نام میبرد. حال آنکه هر آن مجلسی که نه تنها «مطیع» انتخاب کنندگان خود و «مرید» آرای مردم نباشد، بلکه دستپرورده و خدمتگزار یک فرد یا یک گروه باشد، شایسته نام «پارلمان» نیست. این است مضمون واقعی و عملکرد مجلس شورای اسلامی و دولت جمهوری اسلامی به مثابه وارثان مجلس شورای ملی و دولت مدرن که بیش از صد سال پیش در ایران شکل گرفتند.
*****
کیهان لندن / 14 اوت 2008
الاهه بقراط
www.alefbe.com
www.elahe.de
وای بر مردم و این دولت و این مجلس
کمتر از یک سال به پایان نخستین دور ریاست جمهوری محمود احمدینژاد مانده است. هفته گذشته، سه وزیر پیشنهادی او برای وزارتخانههای راه و ترابری، اقتصاد و کشور معرفی شدند و در مجلس از به اصطلاح نمایندگان مردم، رأی اعتماد گرفتند. بحثی که بر سر لیاقت و کفایت این وزرا به ویژه درباره علی کردان که اکنون به وزارت کشور رسیده است، در گرفت یک نمونه بیهمتا از نقش پارلمان در نظام جمهوری اسلامی است. آیا برای نشان دادن این نقش باید به آثار متفکران سیاسی و تجربیات کلاسیک پارلمان مراجعه کرد؟ یا یادآوری آنچه در همین تاریخ معاصر سبب شکلگیری «مجلس شورای ملی» در ایران شد، میتواند کافی باشد؟
به نظر میرسد، برای کسانی که زمامداری رژیم کنونی ایران را بر عهده دارند، نه این و نه آن نمیتواند هیچ سودی داشته باشد چرا که هم قانون اساسی حکومت اسلامی و هم تفکری که پشت آن نهفته است، درک دیگری از مجلس و پارلمان دارد. وقتی نقاب «شورایی» و «انتخابی» را از چهره مجلس اسلامی پس بزنیم، آنچه دیده میشود، نهادی است که در تمامی نظامهای غیردمکراتیک به نام نمایندگی از سوی مردم و دفاع از منافع آنان، و در عمل با هدف حفظ منافع گروههای حاکم تشکیل میشود. طنز سیاه چنین مجالسی در این است که حاکمان هر بار مردم را فرا میخوانند تا با تکیه بر آرای آنان به اقدام علیه خود آنان بپردازند. مجلس تصویب میکند، دولت به پشتوانه قوه قضاییه به اجرا میگذارد.
دکترای افتخاری جعلی
به گزارش خبرگزاریهای جمهوری اسلامی، در جلسه علنی مجلس اسلامی (سه شنبه پانزده مرداد) برای اخذ رأی اعتماد، علی مطهری یکی از نمایندگان تهران به عنوان مخالف وزیر پیشنهادی کشور گفت شاهد بوده است که کردان در زمان معاونت اداری و مالی صدا و سیما بسیاری از خویشان و همولایتیهای خود را در آنجا استخدام کرد و این نقطه ضعف اوست. که این البته نقطه ضعف همه زمامداران جمهوری اسلامی است. اگر یک گروه تحقیق مسئول کشف پیوندهای نسبی و سببی زمامداران و مقامات رژیم شود، آنگاه معلوم خواهد شد که وزیر کشور از یک اصل رایج در نظام اسلامی پیروی کرده و همین اصل تار و پود مافیایی گروههای حاکم را شکل داده است.
به گفته این نماینده مجلس اسلامی، بررسی پرونده کردان و «تجسس» زندگی خصوصی وی نشان داده است که کردان مرتکب خطاهای زیادی شده و فرد مناسبی برای وزارت کشور نیست. او با اشاره به اینکه «کردان دارای فساد اخلاق است و شاید الان توبه کرده و جزو مقربین الهی باشد، اما باید باز هم تحقیقات صورت گیرد» این را هم افزود که «کردان مسئلهای هم در مورد تحصیلاش دارد». که البته این نکته نیز در مورد وزیر کشور مطلقا استثناء به شمار نمیرود و به قاعدهای در جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
جعل مدرک تحصیلی از جمله دکترا از مؤسسات داخل و خارج کشور، یکی از مراحل ترقی سیاسی مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی است و مشکلی به شمار نمیرود. از همین رو با اینکه روحالله حسینیان، یکی دیگر از نمایندگان مجلس اسلامی به مدرک قلابی وزیر کشور اشاره کرد، ولی ابراز یک تأییدیه ضمنی از سوی «رهبر» توسط رییس جمهوری اسلامی کافی بود تا نمایندگان، همه این اطلاعات را نادیده گرفته و به وزیر پیشنهادی احمدینژاد رأی اعتماد بدهند.
حسینیان از جمله گفت: «اگر جلسه علنی نبود و شرعا مجوز داشتم وارد برخی مسائل میشدم. اما سربسته میگویم که در جلسهای که با حضور شش نفر از جمله آقای فاکر برگزار شد، من از کردان درباره دکترای افتخاریاش (!!) از اکسفورد سؤال کردم و پرسیدم اکسفورد به این راحتی به کسی مدرک دکترای افتخاری نمیدهد این مدرک یا به سیاستمداران کهنهکار و یا چهرههای سرشناس پژوهشی دنیا تقدیم میشود، شما از کجا این مدرک را آوردهاید؟ کردان بعدا اعتراف کرد که دروغ گفته و اذعان کرد اشتباه کرده و من از وی پرسیدم در این سالها حقوق شما چگونه پرداخت میشده که جواب داد با همان مدرک دکترا!»
تازه معلوم میشود مدرک دروغین وزیر کشور، دکترای «افتخاری» بوده است! یعنی کردان تا این اندازه حاضر نبوده خطر کند و مدعی دکترا در یک رشته علمی شود که لازم است دست کم اطلاعاتی در سطح اطرافیانش در دولت و مجلس درباره آن داشته باشد. اما با دکترای افتخاری که هیچ ربطی به هیچ رشته تحصیلی ندارد و به جای مدال و جایزه از سوی دانشگاهها اعطا میشود، مدعی با یدک کشیدن عنوان «دکتر» از «خطر» پشتوانه علمی میرهد.
دامن کبریای رهبر
به هر روی، نگرانی بیهوده بود و احمدینژاد برای دفاع از وزیرانش به «رهبر» استناد کرد و رأی اعتماد «نمایندگان مردم» را به آسانی کسب نمود. یک روز بعد، حسین شریعتمداری در یادداشت خود در کیهان تهران زیر عنوان «نازنینی تو ولی در حد خویش...؟!» چنین مینویسد: «برای نگارنده، قلم زدن درباره آنچه امروز میخواهم بنویسم سخت است و صد البته ناگوارو تلخ. اما ماجرای دیروز مجلس شورای اسلامی و نقل قول مخدوشی که از تریبون خانه ملت پخش شد، کمترین تردیدی در ضرورت این نوشته باقی نمیگذارد، چرا که، وارونگی این نقل قول، آگاهانه یا ناخودآگاه- و انشاءالله ناخودآگاه- درباره نظر کسی بود که نه فقط مقتدای همه مردم ایران بلکه مراد همه ملتهای مسلمان و نقطه امید تمامی آزادگان و محرومان جهان است [سیدعلی خامنهای را میگوید!]. بنابراین، انصاف آن است- و تکلیف هم- که واقعیت ماجرا بازگو شود تا «بر دامن کبریاش ننشیند گرد»، اگرچه نمینشیند».
کیهان تهران پس از آنکه به توضیح اظهارنظرهای نمایندگان میپردازد، به سرزنش احمدینژاد پرداخته و مینویسد: «دیروز، برادر عزیزم جناب آقای دکتر احمدینژاد، رییس جمهور محترم که برای ایشان احترام فراوانی قائل هستم... سخنی از قول رهبر معظم انقلاب درباره وزیران پیشنهادی نقل کرد که نگارنده با اطلاع دقیقی که از اصل ماجرا دارم (!؟) میدانم و کمترین تردیدی ندارم که متأسفانه این نقل قول، مخدوش و غیرواقعی بوده است و با نظر ارائه شده از سوی رهبر معظم انقلاب، تفاوتی نزدیک به تناقض دارد و با عرض پوزش از آقای احمدینژاد باید گفت در سخنان دیروز ایشان، نظر واقعی آقا تحریف شده بود، به گونهای که انگار رهبر معظم انقلاب نه فقط با وزرای پیشنهادی آقای احمدینژاد موافقت کامل داشتهاند، بلکه نمایندگان مجلس را برای دادن رأی بالا به آنها تشویق و ترغیب هم کردهاند!»
و اما احمدینژاد چه گفته بود؟ به نوشته کیهان تهران، وی برای قانع کردن نمایندگان گفت: «من خدمت آقا گفتم که میخواهم این سه نفر را معرفی کنم، ایشان فرمودند چقدر شناخت دارید، ویژگیها و سوابق را برای ایشان گفتم. ایشان نیز موافقت کردند و فرمودند بروید برای رأی آوری آنها تلاش کنید!»
سپس حسین شریعتمداری تأکید میکند «اطلاع دقیق و موثق» دارد که «آقا» درباره یکی از سه وزیر پیشنهادی نظر موافق ندادهاند. بعد انواع «نظر» را در نزد «آقا» توضیح میدهد و نتیجه میگیرد: «بنابراین نقل قول آقای احمدینژاد... کاملا غیرواقعی و مخدوش است» و به «گلایه جدی» از احمدینژاد و حتی «نیاز به رأیگیری مجدد» میپردازد.
با این همه دفتر «آقا» خود را موظف میبیند کیهان تهران را سر جایش بنشاند و با وجود نوکری مخلصانه این روزنامه، تنها ساعتی پس از انتشار آن، ادعای شریعتمداری را درباره «اطلاع دقیق» وی از «اصل ماجرا» چنین رد کند: «دیدارهای آقای رییس جمهور با رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدارهای کاملا خصوصی است و هیچ کس نمیتواند ادعای نقل و یا تحریف مطالبی را داشته باشد که علیالقاعده دسترسی به آنها جز در شرایط خاص، امکانپذیر نمیباشد... نقل قول جناب آقای رییس جمهور از مقام معظم رهبری... خلاف واقع نیست». این توضیح از «همه دوستان و سروران خصوصا فعالان در عرصه افکار عمومی و مطبوعات» تقاضا میکند تا «از هرگونه نقل قول و استناد به رهبر معظم انقلاب اسلامی قبل از تأیید رسمی و مجوز روابط عمومی این دفتر، بطور جدی خودداری کنند».
صبح فردا کیهان تهران برای اینکه نشان دهد حکم دفتر «آقا» هم احمدینژاد و هم شریعتمداری را تأیید کرده است، بزرگترین تیتر صفحه اول خود را به این فلاکت اختصاص میدهد بدون آنکه کسی از اینان نقش «نمایندگان مردم» و «مجلس شورا» را به روی خود بیاورد: «نقل رییس جمهور خلاف واقع نیست، مضمون آن «عدم مخالفت» است»! یعنی هم احمدینژاد دروغ نگفته و هم شریعتمداری راست گفته است!
این است معنا و عمق نمایندگی از سوی مردم در مجلس شورای اسلامی و ارزش آرایی که انتخابکنندگان هر بار با سر و صدای معرکهگیران به صندوقهای رأی میریزند! بیهوده نیست که نه تنها اعتقاد و التزام به ولایت فقیه یکی از شروط اصلی انتخاب شدن به شمار میرود، بلکه هر بار در هر انتخاباتی «آقا» و نوچگانش شرکت مردم را نیز به حساب اعتقاد و التزام به «رهبر» واریز میکنند. به این ترتیب نه تنها مجلس و دولت و دستگاه قضا، بلکه مجموعه «امت» مستقیما به «ولایت» وصل شده و در عمل نقش نهادهایی را که دستاورد قرنها تلاش برای تأمین و تضمین مشارکت سیاسی مردم در تصمیات خرد و کلان است و با انقلاب مشروطه راه خود را در ایران نیز گشود، به پستوی «اصل مترقی ولایت فقیه» میسپارد. این یک ادعا نیست بلکه کیهان تهران به صراحت از این مجلس به عنوان «مطیع و مرید رهبر معظم انقلاب» نام میبرد. حال آنکه هر آن مجلسی که نه تنها «مطیع» انتخاب کنندگان خود و «مرید» آرای مردم نباشد، بلکه دستپرورده و خدمتگزار یک فرد یا یک گروه باشد، شایسته نام «پارلمان» نیست.
این است مضمون واقعی و عملکرد مجلس شورای اسلامی و دولت جمهوری اسلامی به مثابه وارثان مجلس شورای ملی و دولت مدرن که بیش از صد سال پیش در ایران شکل گرفتند. مجلسهای بیخاصیت و دولتهای بیکفایت و «تدارکاتچی» که تا «مطیع و مرید رهبر معظم انقلاب» و گروههای مافیایی حاکم نباشند، اساسا تشکیل نخواهند شد!
وای بر مردم! وای بر این دولت و این مجلس که بنا بر سرشت خود، و بنا بر تجربه، همواره در لحظات تعیینکننده و سرنوشت ساز، مردم و همه آنهایی را که آرای خود را بیهوده خرج آنها کردهاند، نه تنها در برابر «آقا» بلکه در برابر بیگانگان نیز تنها خواهند گذاشت. این «گرد» بر دامن کبریای «رهبر» نیست. گل و لای و لجنی است سی ساله که سر تا پای نهادهای جمهوری اسلامی را فرا گرفته است.
07 اوت 2008
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر