کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سه‌شنبه

[farsibooks] جهان در اول ماه مه

 

http://triboonshoma.blogfa.com/post-368.aspx

اوّل ماه مه روز جهانی کارگر است. خیابان‏های سرتاسر جهان در این روز متعلق به گردانندگان اصلی جوامع‏ی کنونی‏ست. این روز مختص کارگران است و سرمایه‏داران، ترس و وحشت خود را از این روز و از کارگران نمی‏توانند پنهان کنند. کارگر در این روز به میدان می‏آید تا مخالفین طبقاتی و دیرینه‏ی خود را به چالش بکشد؛ فریاد حق طلبی و آزادی‏خواهی سر می‏دهد تا دنیا بداند که چرخه‏ی زمانه بدون نیرو و بازوی وی از حرکت باز خواهد ایستاد. نگاهِ دنیا در این روز به یگانگی و اتحاد میلیون‏ها کارگر سرتاسر جهان است. 

بی تردید سرمایه‏ی جهانی هم در این روز کوشش‏اش بر آن است تا به دنیا بقبولاند که مدافع‏ی منافع‏ی کارگران است؛ سعی می‏کند تا با ترتیب دادن نمایشات دروغین و مسخره و با گردآوری عناصر و نیروهای خودفروش، این روز را از آن خود سازد؛ امّا مگر سرمایه‏دار و استثمارگران می‏توانند کمترین قرابتی با این روز و با آرمان‏های کارگران  داشته باشند؟ مگر بانی به فلاکت کشاندن کارگران سرتاسر جهان، ظالمان و سرمایه‏داران نیستند؟ مگر از نیرو و بازوی توان‏مند کارگران نیست که عده‏ی بس قلیلی از انسان‏ها دارند بر ثروت‏های نجومی خود می‏افزایند؟ به درست و به حق این دو طبقه در مقابل هم قرار گرفته‏اند و تفاوتِ سیاست‏ها و منافع‏ی طبقه‏ی کارگر با سرمایه‏دار، از زمین تا آسمان است. به این دلیل روشن که یکی به دنیای انسانی و دنیای برابر می‏اندیشد و دیگری مدافع‏ی دنیای چپاول و غارت دسترنج میلیون‏ها انسان محروم است. این دو طبقه در هیچ حوزه و تحت هیچ شرایطی زبان مشترکی ندارند. چرا که طبقه‏ی کارگر مدافع‏ی پیشرفت و بالندگی جامعه است و سرمایه‏دار حامی و مولد فقر و بدبختی و نکبت. بر اساس چنین تفاوت‏های بنیادی‏ست که اوّل ماه مه از آن کارگران است و آنان در صفی واحد و یک‏پارچه و جدا از رنگ و پوست و نژاد در کنار هم قرار می‏گیرند و خواهان نابودی استثمار کنندگان و تقسیم ثروت جامعه به تولید کنندگان اصلی آن می‏باشند.

در حقیقت چند دهه‏ای‏ست که از این روز پر شکوه می‏گذرد. سال‏های طولانی‏ست که کارگران جوامع‏ی متفاوت دارند توسط زورگویان و حاکمان مورد استثمار و تعرض قرار می‏گیرند و هیچ‏گونه چشم‏انداز روشنی برای زندگی بهتر آنان متصور نیست. فقر دارد از سر و شانه‏های‏شان بالا می‏رود و کارگران از تأمین ابتدائی‏ترین نیازهای اولیه‏ی زندگی خود ناتوان‏اند. عدم امنیت شغلی و اخراج‏های بی‏رویه و بیکار سازی در چنین مناسبات‏هایی دارد بیداد می‏کند. حقوق ناچیزشان را دارند کارفرمایان و صاحبان تولیدی – صنعتی بالا می‏کشند. در میادین کارگری بدلیل فقدان امکانات اولیه جان‏شان در خطر است و فاقد کمترین پوشش‏های رفاهی – اجتماعی‏اند. اوج دنائت و پستی را می‏توان این روزها در دنیای "متمدن" و در دنیای "شکوفائی" دید و بدون شک اوضاع وخیم کارگران هم به این جامعه و آن جامعه خلاصه نمی‏گردد. همه‏گیر است و همه‏جا دارد تنگدستی هر چه بیش‏تر بساط خود را پهن‏تر می‏کند و دارد عرصه‏ی زندگی را بر آنان تنگ و تنگ‏تر می‏نماید. به وحشیانه‏ترین شکل ممکنه دارند استثمارشان می‏کنند و به وحشیانه‏ترین شکل ممکنه هم دارند خوی غیر انسانی خود را بمنظور سودبری هر چه بیش‏تر بنمایش می‏گذارند. همین چند روز قبل بود که خود ارتباطات جمعی امپریالیستی اعلام نموده‏اند‏ که هر کارگر چینی میکروسافت دارد در ازای ۳۴ پنس در هر ساعت و بدون اجازه‏ی استفاده از توالت مورد استثمار قرار می‏گیرد. شیره‏ی جان‏اش را دارند می‏مکند؛ در عوض دارند آنانرا از رفتن به توالت منع می‏کنند.

عجب زمانه‏ای شده است. نیروی‏اش را به کار می‏گیرند و دارند بر اندوخته‏های خود می‏افزایند و حاضر به پرداخت حق و حقوق اولیه‏ی‏شان نیستند. این چه دنیای وحشی و ظالمانانه‏ای‏ست؛ این چه سیستم غیر انسانی‏ست که کارگر مجبور است در ازای حقوق بسیار ناچیز مورد توهین و تحقیر عده‏ای انگل صفت قرار گیرد؛ براستی که سنگ بنای این سیستم بناحق بر روی هم چیده شده است و اساساً بنیان‏های‏اش بر سودبری هر چه بیش‏تر است و حد و مرزی ندارد. سن و سال و پیر و جوان هم نمی‏شناسد.

میلیون‏ها کودک هم در این جهان "پیشرفته" قربانی نظام‏های افسار گسیخته‏اند و میلیون‏ها تن دیگر به دلیل ناتوانی خانواده‏های‏شان به نیروی کار سرمایه تبدیل گشته‏اند. بنابه گفته‏ی خودی‏های‏شان نزدیک به ۴۰۰ میلیون کودک کار در سطح جهان وجود دارد که ۲ میلیون آن از ایران می‏باشد. مگر می‏توان در این روز یعنی در روز جهانی کارگر، از کارگران و اوضاع وخیم کاری آنان سخنی گفت و کودکان کار را فراموش نمود؟ کودکانی که به جای فراگیری آموزش و تحصیل به خیابان‏ها سرازیر شده‏اند و در محیط‏های تولیدی دارند مورد استثمار وحشیانه قرار می‏گیرند تا کارفرمایان و صاحبان تولیدی بر سرمایه‏های بادآوده‏ی خود بی‏افزایند؛ کودکانی که دارند در ازای حقوق بسیار ناچیز و با تحمل مشکلات عدیده بخش عظیمی از تولیدات و نیازهای جوامع‏ی بشری را بدوش می‏کشند و در مقابل، فاقد کمترین امکانات‏اند. سرمایه‏داران منفعت طلب، نشاط، شادی و نبوغ کودکی را از آنان گرفته‏اند و کودکان را به ماشین کار تبدیل نموده‏اند. ریشه‏ی سرمایه و مدافعین آن باید سوزانده شود؛ چرا که در عمل نشان داده‏اند وظیفه‏ای جز به تخریب کشاندن هر چه بیش‏تر زندگانی میلیون‏ها کارگر و کودکان ندارند. به عبارتی واقعی‏تر هر چه زمان دارد می‏گذرد بر فقر و فلاکت کارگران هم دارد افزونتر می‏گردد. در چنین مناسبات و نظام‏هایی چشم‏انداز و افق روشنی در مقابل کارگران و استثمار شوندگان نیست. کارگر در این دنیا فاقد ارزش‏های واقعی‏ست. از نیرو و بازوی‏اش دارند استفاده می‏کنند تا دنیای خود را بسازند. دنیایی که اصلاً و ابداً متعلق به کارگران نیست. کارگر در چنین جوامع‏ای مجال و امکانی برای زندگی بهتر ندارد. دسته دسته از آنانرا دارند از کار بیکار می‏سازند و کسی در این میان پاسخ‏گو نیست.  

واضح است‏که زندگی کارگران ایران هم مستثنی از این قاعده‏ی کلی نیست. روزی نیست که خود بلندگوهای سرمایه‏داری خبر از اخراج و تلف شدن کارگران از محیط‏های کاری به بیرون ارائه ندهند. کشته شدن کارگر شرکت هفت الماس شهرستان البرز قزوین در اثر انفجار مواد شیمیائی و رشد ۴۹ درصدی اخراج کارگران نسبت به سال ۸۷ و آن‏هم فقط و فقط در استان تهران، دارد حکایت از اوضاع کاری – ریستی کارگران تحت نظام وایسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی می‏کند. نظامی‏که در این سی ساله، به جان و مال کارگران تعرض نموده است تا بر حاکمیت و منافع‏ی سرمایه خدشه‏ای وارد نگردد؛ نظامی‏که در, اعتراض و اعتصاب را بر روی کارگران بسته است و دارد هر گونه مخالفتی را با سرکوب و شکنجه و گلوله پاسخ می‏دهد.

رژیم جمهوری اسلامی بمثابه‏ی رژیم حافظ بقای سرمایه‏های امپریالیستی چهار نعل دارد به پیش می‏رود و چهار نعل هم دارد به تتمه‏های کارگران و زحمت‏کشان یورش می‏آورد. در حقیقت عرصه‏ای از جامعه را نمی‏توان یافت که کارگران به همراه دیگر اقشار زحمت‏کش مورد تعدی و تعرض جانیان بشریت قرار نگرفته باشند. جانیانی که طی چند ماهه‏ی اخیر و در پای‏بندی به سرمایه‏های جهانی سنگ تمام گذاشته‏اند و با درنده‏خوئی تمام به جان معترضین و مخالفین و مدافعین خواسته‏های پایه‏ای میلیون‏ها انسان محروم افتاده‏اند. این رژیم و سران آن با هر رنگ و لباسی به اثبات رسانده‏اند که حامی و حافظ منافع‏ی سرمایه‏های جهانی‏اند؛ به اثبات رسانده‏اند که کاری به منفعت کارگران، زحمت‏کشان، جوانان، زنان و دیگر محرومان ندارند؛ نشان داده‏اند که فقط و فقط وظیفه‏ی‏شان حفظ و حراست مناسبات سرمایه‏داری و تأمین منافع‏ی جناح‏های خودی‏ست. همه‏ی کارشان تخطئه‏ی اعتراضات کارگری‏ست. نمی‏توانند مدافع‏ی کارگران به حساب آیند و از حقوق آنان دفاع نمایند. تنها و تنها کارگران‏اند که قادر به تغییر دنیای سراسر ظلم و دنیای اجحاف و فلاکت‏بارند؛ تنها و تنها آرمان کارگران است که قادر می‏باشد دنیای سرمایه‏داران را بر سرشان خراب کند و پرچم دنیای نوین را برافرازد.

بنابر این جای دارد تا ضمن گرامیداشت اوّل ماه مه، روز جهانی کارگر بر این نکته تاکید گردد که مدارا و هم‏زیستی با بخش‏هایی از سرمایه و آن‏هم به بهانه‏ی کنار زدن جناح حاکم نه تنها به نفع کارگران نیست بلکه در به انحراف کشاندن مبازرات آنان به حساب خواهد آمد. شکی در آن نیست که در شرایطی زندگی اسف‏بار میلیون‏ها کارگر بهبود خواهد یافت که ریشه و ایدئولوژی سرمایه‏داران سوزانده شود. با وجود مناسبات سرمایه‏داری و با آویزان شدن بر جناح‏های متفاوت سرمایه و یا با انتخاب سیاست‏های نرم و گام بگام نمی‏توان حاکمیت و خواسته‏های سیاسی – اقتصادی کارگران را متحقق نمود. کارگران در پیشبرد امر انقلاب نیاز به سیاست برش‏دار و نیاز به قاطعیت مبارزاتی و نیاز به کنار زدن و پرتاب نمودن عناصر و جناح‏های "خوب" و "بد" نظام‏های سرمایه‏داری دارند. رهائی کارگر در گرو اتخاذ سیاست‏های حداکثری یعنی نابودی کامل سرمایه نهفته می‏باشد. در یک کلام علم نمودن شعار رفرم، چاره ساز مشکلات عدیده‏ی کارگران نیست. یگانه شعار کارگران در اوّل ماه مه، همانا مرگ و نابودی سلطه‏ی سیاسی – اقتصادی سرمایه بر جوامع‏ی انسانی‏ست. تنها در این شرایط است‏که کارگران به خواسته‏های بنیادی خود دست خواهند یافت و به تبع از آن جامعه شاهد رفع نابرابری‏ها و ظلم و ستم خواهد بود.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم اردیبهشت 1389ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ