کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

[farsibooks] پیک خبری شماره 533 [1 Attachment]

 
[Attachment(s) from tire akhar included below]



--- On Thu, 7/30/09, [Tondar News] پیک خبری تندر <list@tondar.org> wrote:


 
پیک خبری تندر

پیک خبری تندر

لیست فیلتر شکن های امروز
 
https://97.120. 213.183
https://122.127 .34.19
https://218.160 .40.81
https://122..123 .83.241
https://97.120. 213.183

نه احمدی، نه موسوی. لعنت به بیت «رهبری»!

درود بیکران به شما فرزندان خوب آریابوم، پادشاهان ایران
امروز 8 امرداد ماه  6373 شاهنشاهی
برابر با8 امرداد ماه  1388 معاویه ای
و برابربا 30 ژوئیه  2009 میلادی است

هم میهنان گرامی به خبرهای رادیو تندر صدای انجمن پادشاهی ایران توجه فرمائید

+ + + + + + + + +

چهلمین روز به خون خفتن دخت ایران؛ تجمع در تهران و 30 شهر دیگر:
تجمع روز پنج شنبه هشتم امرداد؛ چهلمین روز به خون خفتن دخت ایران.
ساعت 18 روز پنج شنبه هشتم امرداد-  ای ایرانیان پاک نهاد مجالی برای تعلل و بی تفاوتی وجود ندارد. دیوارهای عمارت استبداد ازهرسو ترک برداشته وبا تکانی جانانه فروخواهد ریخت. هچون هفته های گذشته در روز پنج شنبه هشتم امرداد ماه حماسه دیگری خلق می نمائیم تا عمله های استبداد سیاه آخوندی دریابند که آنان را از مرگ پایانی گریزی نیست. جانانه و دست در دست هم زنجیر می سازیم که با فشردن آن بر گلوی استبداد هرچه زودتر و سریعتر مرگ آنرا تسریع ببخشیم. منتظر حضور پرخروش تان در مکان های نام برده شده زیر هستیم.

تجمع درتهران:

1- میدان ونک آلترناتیو اول میدان سرو - آلترناتیو دوم پارک وی

2- میدان محسنی آلترناتیو اول بولوار کاوه - آلترناتیو دوم میدان هروی

3- میدان هفت حوض آلترناتیو اول فلکه سوم تهرانپارس - آلترناتیو دوم فلکه اول تهرانپارس

4- میدان فاطمی آلترناتیو اول میدان هفت تیر - آلترناتیو دوم میدان فردوسی

5- پل گیشا آلترناتیو اول فلکه صادقیه - آلترناتیو دوم میدان انقلاب

شیراز : فلکه گاز -آلترناتیو اول بلوار ارم - آلترناتیو دوم فلکه نمازی

مشهد : پارک ملت -آلترناتیو اول بلوار سجاد - آلترناتیو دوم فلکه احمد آباد

اصفهان : سی و سه پل -آلترناتیو اول چهارراه نظر - آلترناتیو دوم میدان فیض

تبریز : چهارراه آبرسان -آلترناتیو اول میدان دانشسرا - آلترناتیو دوم میدان قونقا

گرگان : خیابان شالیکوبی- آلترناتیو بلوار ناهارخوران

اهواز : چهارراه نادری -آلترناتیو اول زیتون کارمندی - آلترناتیو دوم فلکه سوم کیانپارس

ارومیه : میدان مرکزی-آلترناتیو خیابان خیام

یزد : چهارراه دولت آباد -آلترناتیو میدان امیرچخماق

بندرعباس : مقابل مجتمع ستاره جنوب-آلترناتیو میدان ولیعصر

رشت : سه راه حاجی آباد -آلترناتیو اول پارک شهر، آلترناتیو دوم میدان لاکانی

بوشهر : میدان امام -آلترناتیو خیابان مطهری

اراک : میدان باغ ملی-آلترناتیو دروازه تهران

کرمانشاه : میدان جوانشیر -آلترناتیو چهارراه جوانشیر

قم : میدان سعیدی -آلترناتیو میدان مطهری

قزوین : میدان آزادی-آلترناتیو میدان عارف قزوینی

اردبیل : چهارراه امام -آلترناتیو میدان آزادی

همدان : میدان امام -آلترناتیو میدان بوعلی

ایلام : میدان امام-آلترناتیو چهارراه جمهوری

کرمان : میدان آزادی-آلترناتیو میدان باغ ملی

خرم آباد : میدان آزادی-آلترناتیو پارک شریعتی

سنندج : میدان اقبال- آلترناتیو پارک استقلال

بیرجند : میدان دوم رحیم آباد-آلترناتیو میدان اول

بجنورد : روبروی مجتمع ارم-آلترناتیو چهارراه مخابرات

ساری : سه راه قارن-آلترناتیو فلکه ساعت

سمنان : میدان معلم -آلترناتیو میدان مطهری

یاسوج : میدان هفت تیر -آلترناتیو پارک چمران

زاهدان : پاساژ قائم -آلترناتیو میدان آزادی

زنجان : سبزه میدان-آلترناتیو حسینیه اعظم

شهرکرد : میدان فردوسی-آلترناتیو چهارراه بازار

.........................................

روز هشتم امرداد ماه را به واپسین روز مرگ استبداد مذهبی بدل می کنیم 

+ + + + + + + + +

ادامه اعتراضات شبانه مردم در آستانه چهلم جان باختگان:
6 مرداد 1388 - در آستانه چهلمین روز جانباخحتگان راه آزادی مردم ایران اعتراضات شبانه گسترش می یابد.
بنابه گزارشات رسیده؛ اعتراضات شبانه مردم تهران در نواحی و مناطق گوناگون ادامه یافت و مردم در آستانه چهلمین روز جانباخحتگان راه آزادی  مردم ایران فریادها را رساتر سر می دهند.

گزارشات حاکی است که مردم تهران در مناطق گوناگون  بر بام منازل خود قرار گرفتند و شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگر روسیه را سر دادند.
امشب مردم تهران در مناطقی مانند جنت آباد، صادقیه،‌ تهران پارس،‌ سید خندان،‌ اختیاریه،‌آزادی،‌ پونك،‌ میر داماد، ‌شمس آباد،‌ حكیمیه، اكباتان، از ساعت 22:00 تا 22:30 بر پشت بام ها ی خود حاضر شدند و با شعارهای خود لرزه بر اندام استبداد افکندند.

در پونك و سید خندان و تهران پارس مردم  شعار مرگ بر دیكتاتور را فریاد می زدند. شدت اعتراضات در صادقیه، ‌میر داماد و سیدخندان بیشتر از دیگر مناطق تهران بود.

نیروهای سرکوبگر بسیج و سپاه پاسداران مایوس و سرخورده شاهد اعتراضات مردم بودند و قدرت هر عملی از آنها سلب شده بود.

+ + + + + + + + +

نام های شقایق های پرپر شده ایران زمین که تاکنون شناسایی شده اند به ٧٨ تن رسید:
روز سه شنبه ۶ امرداد  ١٣٨٨ - در جریان خیزش انقلابی مردم در ایران نیروھای سرکوبگر رژیم جنایتکاراسلامی به وحشیانه ترین شکلی دست به کشتار مردم در خیابان ھا و در بازداشتگاه ھا زدند. کشتار مردم معترض و به تنگ آمده از حکومت اسلامی به ویژه پس از
سخنرانی علی خامنه ای ولی فقیه رژیم  اسلامی در ٢٩ خردادماه که رسما فرمان سرکوب خونین اعتراضات مردم را صادر کرد، ابعاد
به مراتب گسترده تری یافت. برپایه ی گزارشات تکمیلی رسیده بخش زیادی از جان باختگان در روزھای پس از ٢٩ خرداد توسط نیروھای نظامی جمھوری اسلامی کشته شده اند.

جمھوری اسلامی در عین حال به طور گسترده و سازمان یافته تلاش می کند افکار عمومی ایران و جھان را از میزان قربانیان
جنایت هاش بی اطلاع سازد.  برابرگزارشات رسیده ماموران نظامی جمھوری اسلامی با مراجعه  به بیمارستان ھا و ھر جایی که
امکان نگھداشتن زخمی ھا و کشته ھا بود به زور آنھا را ربوده و در موارد زیادی خود به خاک می سپردند.

از سوی دیگر رفتار ماموران سرکوبگر رژیم اسلامی با تمامی خانواده ھای جانباختگان راه آزادی غیر انسانی و توھین آمیز بوده است. مامورانوزارت اطلاعات جمھوری اسلامی با تحت فشار قرار دادن خانواده ھای قربانیان رویدادھای اخیر، تنھا با قید تعھد و شروط
تعیین شده توسط مقامات جمھوری اسلامی حاضر به تحویل دادن اجساد عزیزان شان میشدند. بخشی از شروطی که ماموران
وزارت اطلاعات در تعھد ھا نوشته اند به قرار زیر می باشد:

١- مراسم بی سر و صدا و تنها با حضور افراد نزدیك خانواده صورت بگیرد.
٢- در مراسم ھیچ گونه شعار و تبلیغ علیه حكومت و سخنرانی انجام نشود.
٣- در مراسم و روی سنگ قبر علت مرگ نوشته نشود.

مامورین وزارت اطلاعات تلاش گسترده ای را بکار می برند تا از انتشار نام و عکس جان باختگان جلوگیری کنند. آنھاحداکثر فشار را بر روی خانواده ھای قربانیان بکار می برند تا بتوانند جنایت مرتکب شده را بپوشانند و مردم ایران و جھانیان و بویژه سازمان ھای حقوق بشری از آن بی اطلاع بمانند.

به رغم تھدیدات و فشارھای ماموران وزارت اطلاعات نام های منتشره تاکنون به ھمت برخی از خانواده ھا و کوشندگان دفاع از
آزادی و حقوق انسانی تھیه شده است.

نام ها و اطلاعات بدست آمده از جان باختگان:
١- ندا صالحی آقا سلطان، در جریان اعتراضات مردمی در روز شنبه٣٠ خرداد ١٣٨٨  در محله ی امیر آباد تھران، خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان صالحی و کوچه ی خسروی به ضرب گلوله کشته شد. انتشار فیلم کوتاھی از لحظات جان سپردن وی بازتاب ھای فراوانی در رسانه ھای جھان به دنبال داشت. محل دفن: بھشت زھرا قطعه ٢۵٧ ردیف ۴١ شماره ٣٢

٢- اشکان سھرابی، ١٨ ساله، دانش آموزپشت کنکوری، در تقاطع بوستان سعدی و رودکی در حین تظاھرات علیه جمھوری اسلامی به گواه شاھدان مورد هدف گلوله نیروھای لباس شخصی رژیم اسلامی قرار گرفت و کشته شد و  در قطعه ٢۵٧ بھشت زھرا ردیف ۵٠ شماره ١٩ به خاک سپرده شده است.

٣- بھمن جنابی ٢٠ ساله، شاغل در مغازه نصب و تعمیرات شوفاژ. وی به گواه شاھدان توسط نیروھای لباس شخصی در حین تظاھرات علیه جمھوری اسلامی به ضرب گلوله به قتل رسید.

۴- حسین طھماسبی جوان ٢۵ ساله می باشد كه در جریان تجمعات اعتراضی روز دوشنبه ٢۵ خرداد ماه در
خیابان نوبھار كرمانشاه مورد حمله ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته و در اثر ضربات وارده به قتل
رسیده است. حسین طھماسبی بر اثر ضربات متعدد باتوم و اصابت این ضربات به سر توسط نیروھای انتظامی
جمھوری اسلامی کشته شد. حسین به ھیچیک از کاندیداھا رأی نداده بود و آن روز برای اعتراض به خفقان و استبداد جمھوری اسلامی به خیابان آمده بود. «یکی از دوستان حسین می گوید صدھا تن از مردم از نزدیک شاھد مرگ وی بودند.»

۵- کیانوش آسا، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مھندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او در جریان تظاھرات
روز دوشنبه ٢۵ خرداد ١٣٨٨ در میدان آزادی تھران ناپدید شد و روز ٣ تیر ماه ١٣٨٨ در حالی که تمام بدن او به علت ضربه ھای باتوم کبود شده بود، در سردخانه پزشکی قانونی تھران توسط خانواده اش شناسایی شد. پیکر کیانوش در شھر کرمانشاه به خاک سپرده شد. مراسمی به مناسبت یادبود این جان باخته در دانشگاه علم و صنعت ایران در ٧ تیر با وجود تھدید گسترده مسئولان دانشگاه و وزارت اطلاعات برگزار شد.

۶- مھدی کرمی، مھدی کرمی ٢۵ ساله که در ٢۵ خرداد در تقاطع جنت آباد وخیابان کاشانی در اثر اصابت گلوله به گلویش کشته شده است.

٧- مصطفی غنیان، دانشجوی مھندسی دانشگاه شریف که با تیراندازی نیروھای بسیج کشته شد. دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تھران در شب دوشنبه ٢۵ خرداد در پی یورش وحشیانه لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تھران کشته شد. محل  خاکسپاری: مشھد.

٨- ناصر امیر نژاد متولد: ١٣۶٢ - در مورخه ٢۵ خرداد ١٣٨٨ ، وی دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تھران در رشته ھوا- فضا بود که در جریان راھپیمایی مردم تھران در میدان آزادی در ابتدای خیابان محمد علی جناح در تیراندازی از ساختمان بسیج در ٢۵ خرداد ١٣٨٨ کشته شد. پیکر بی جان این دانشجو در ٢٩ خرداد ١٣٨٨ در یاسوج تشیع و به خاک سپرده شد.

٩- محمد حسین برزگر ٢۵ ساله، دیپلم شغل آزاد به دلیل اصابت گلوله به سر در مورخه چھارشنبه ٢٧ خرداد در میدان ھفت تیر
به جان باخ و در یكشنبه ٣١ خرداد بعد از تعھد گرفتن از خانواده در قطعه ٣٠٢ به خاك سپرده شد.

١٠ - رضا طباطبایی ٣٠ ساله لیسانس حسابداری، كارمند به دلیل اصابت گلوله به سر در ٣٠ خرداد در خیابان آذربایجان
به جان باخت و چھارشنبه ٣ تیر پس از تعھد گرفتن از خانواده در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.

١١ - ایمان ھاشمی ٢٧ ساله شغل آزاد به دلیل اصابت گلوله به چشم شنبه ٣٠ خرداد در خیابان آزادی جان باخت و چھارشنبه ٣
تیر در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.

١٢ - پریسا كلی ٢۵ ساله فارغ التحصیل رشته ادبیات به دلیل اصابت گلوله به گردن در یكشنبه ٣١ خرداد در بلوار كشاورز
جان باخت و سه شنبه ٢ تیر در قطعه ٢۵٩ به خاك سپرده شد.

١٣ - محسن حدادی ٢۴ ساله طراح برنامه ھای كامپیوتری شنبه ٣٠ خرداد به دلیل اصابت گلوله بر پیشانی در خیابان نصرت
جان باخت و سه شنبه ٢ تیر در قطعه ٢۶٢ به خاك سپرده شد.

١۴ - محمد نیكزادی ٢٢ ساله فارغ التحصیل عمران در سه شنبه ٢۶ خرداد به دلیل اصابت گلوله به سینه در میدان ونك جان
باخت و شنبه ٣٠ خرداد در قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد..

١۵ - علی شاھدی ٢۴ ساله بعد از دستگیری و انتقال به كلانتری در تھرانپارس یكشنبه ٣١ خرداد به دلایل نامعلوم در كلانتری
جان باخت پزشكی قانونی علت مرگ وی را نامشخص اعلام كرده، در حالی که خانواده وی براین باورند به علت ضربات باتوم در كلانتری
جان باخته است. وی ۴ تیردر قطعه ٢۵٧ به خاك سپرده شد.

١۶ - واحد اكبری ٣۴ ساله شغل ازاد و متاھل دارای یك دختر ٣ ساله در شنبه ٣٠ خرداد به دلیل اصابت گلوله به پھلو در خیابان
ونك جان باخت و سه شنبه ٢ تیر در قطعه ٢۶١ به خاك سپرده شد.

١٧ - ابوالفضل عبدالھی ٢١ ساله فوق دیپلم برق ٣٠ خرداد در مقابل دانشگاه صنعتی شریف به دلیل اصابت گلوله به پشت
سرجان باخت و سه شنبه ٢ تیر در قطعه ٢۴٨ به خاك سپرده شد.

١٨ - سالار طھماسبی ٢٧ ساله دانشجوی كارشناسی مدیریت بازرگانی رشت شنبه ٣٠ خرداد در خیابان جمھوری به دلیل
اصابت گلوله به پیشانی جان باخت ودوشنبه ٢ تیر در قطعه ٢۵۴ به خاك سپرده شد.

١٩ - فھیمه سلحشور ٢۵ ساله دیپلم یكشنبه ٢۴ خرداد به دلیل اصابت باتوم به سر و خونریزی داخلی در میدان پهلوی  پس از انتقال به بیمارستان در مورخه ٢۵ خرداد جان باخت و ٢٧ خرداد در قطعه ٢۶۶ به خاك سپرده شد.

٢٠ - وحید رضا طباطبایی ٢٩ ساله لیسانس زبان انگلیسی  روز چھارشنبه ٣ تیر در بھارستان به دلیل اصابت گلوله به سر کشته شد
و ۶ تیر در قطعه ٣٠٨ به خاك سپرده شد.

٢١ - فرزاد جشنی جوانی ایلامی فرزند جعفر، اھل شھرستان آبدانان ایلام، که برای امرار معاش در تھران به سر می برده
است، توسط نیروھای سرکوبگر رژیم اسلامی کشته شد. پیکر فرزاد با تدابیر امنیتی و با جلوگیری از اطلاع رسانی، در
١٩ ماه ژوئن، در شھر آبدانان به خاک سپرده شد.

٢٢ - شلیر خِضری، دانشجو، اھل شھر پیرانشھر، روز ١۶ ماه ژوئن، به ھنگام  یورش وحشیانه نیروھای رژیم اسلامی به دانشگاه تھران،
کشته شده است. پیکر شلیر در شھر پیرانشھر، از سوی خانواده اش به خاک سپرده می شود.

٢٣ - یعقوب بروایه، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تئاتر در دانشکده ھنر ومعماری دانشگاه تھران، روز چھارم تیر ماه توسط
نیروھای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط
دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به رغم تلاش پزشکان برای جان وی، در نھایت دچار مرگ مغزی
شد و جان سپرد. یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اھل اھواز بود. وی متولد تیرماه ١٣۶١ بوده و در
ھنگام مرگ تنھا ٢٧ سال سن داشت.به نوشته برخی سایت ھای خبری یعقوب بروایه که در کنترل کامل مامورین تحت مداوا
قرار داشت، از این حادثه جان سالم به در نبرد. او تنھا دقایقی پیش از مرگ چشم گشود، دستان مادرش را گرفت و زیر لب
گفت: مادر من برای آزادی کشته شدم.... و چشم فروبست. گفته میشود ماموران امنیتی پیکر بی جان یعقوب را تحویل گرفتند و
به محل نامعلومی بردند و سرانجام بعد از ٤٨ ساعت به خانواده او اطلاع دادند پیکر بی جان یعقوب به خاک سپرده شده است. ماموران
از خانواده او تعھد گرفته اند که از ھرگونه اطلاع رسانی و برگزاری مراسم برای او خودداری کنند.

٢۴ - کاوه علی پور، ١٩ سالھ، شنبه ٣٠ خردادماه در تھران به قتل رسید. بنا به گزارش وال استریت ژورنال: حکومت برای
پس دادن جنازه کاوه علی پور معادل ٣٠٠٠ دلار پول گلوله از خانواده اش خواسته است!

٢۵ - سعید عباسی فر گلچی، ٢۴ سالھ، فروشنده کیف و کفش، کسبه ساکن خیابان رودکی، مجرد، ھویت یکی دیگر از
جان باختگان اعتراضات روز شنبه در تھران است. سعید در خیابان رودکی تقاطع بوستان سعدی مقابل بانک
پاسارگاد مورد اثابت گلوله قرار گرفته و جان می سپارد. وی کارگر کقش آرام در خیابان رودکی جنوب خیابان
دامپزشکی بوده است ویدئویی از پیکر بی جان وی را اینجا مشاھده نمایید. در ٢٠ جون در خیابان رودکی به قتل
رسید.

٢۶ - مبینا احترامی، دانشجوی بھبھانی دانشگاه تھران در جریان یورش وحشیانه انصار حزب الله و لباس شخصی ھا به کوی دانشگاه در
شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. بھبھان شنبه ٣٠ خرداد در سوگ مبینا
نشست و خانواده داغدارش را یاری نمود. مادر مبینا دیروز در میان ضجه ھایی جانسوز گناه کشته شدن عزیز خود را از
مسئولان می پرسید و از مردم می خواست نگذارند خون عزیزش اینگونه پایمال شود.

٢٧ - فاطمه براتی، در جریان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ھا به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد یورش وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را ازدست داد. گفته می شود پیکر این دانشجویان بدون اطلاع به خانواده ایشان و پنهانی در گورستان بھشت زھرای تھران به خاک سپرده شدند.

٢٨ - کسری شرفی، در جریان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ھا به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد یورش وضرب و شتم قرار گرفته جان خود را از دست داد. گفته می شود پیکر این دانشجو بدون اطلاع به خانواده ایشان و پنهانی  درگورستان بھشت زھرای تھران به خاک سپرده شده است.

٢٩ - کامبیز شعاعی، در جریان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ھا به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد یورشوضرب و شتم  قرار گرفته و جان خود را از دست داد. گفته می شود پیکر این دانشجو بدون اطلاع به خانواده ایشان و پنهانی در
گورستان بھشت زھرای تھران به خاک سپرده شده است.

٣٠ - محسن ایمانی، در جریان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ھا به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد یورش
وضرب و شتم قرار گرفته و در این بین جان خود را از دست داد. گفته میشود پیکر این دانشجو بدون اطلاع به خانواده ایشان و
مخفیانه در گورستان بھشت زھرای تھران به خاک سپرده شده است.

٣١ - فاطمه رجب پور ٣٨ ساله که به اتفاق مادرش سرور برومند در جریان تیراندازی نیروھای نظامی به مردم در مورخه ٢۵
خردادماه در خیابان محمدعلی جناح جان باخت. پدر فاطمه ابراھیم رجب پور می گوید: به کمر و گلوی زن و دخترم تیر زده
بودند. هنگامی رسیدیم ھردو غرق در خون بودند. تشخیص پزشکان این است که در ھمان لحظه اصابت گلوله کشته شده اند.

٣٢ - سرور برومند ۵٨ ساله که به اتفاق دخترش فاطمه رجب پور در جریان تیراندازی نیروھای نظامی به مردم در تاریخ ٢۵
خردادماه در خیابان محمدعلی جناح جان باخت. ھمسرش ابراھیم رجب پور می گوید: به کمر و گلوی زن و دخترم تیر زده
بودند. وقتی رسیدیم ھردو غرق خون بودند. تشخیص پزشکان این است که در ھمان لحظه اصابت گلوله کشته شده اند.

٣٣ - علیرضا افتخاری، ٢۴ ساله خبرنگار ابرار اقتصادی. پیکر بی جان علیرضا افتخاری، که در جریان جنبش اخیر مفقود شده بود؛ پس
از ٢۵ روز بی اطلاعی خانواده اش؛ روز دوشنبه ٢٢ تیر تحویل خانواده اش داده شده است.

٣۴ - احمد نعیم آبادی، او توسط قاتلان گردان ١١٧ عاشورا در میدان آزادی به ضرب گلوله کشته شد و پیکربی جانش را روز
٣١ خرداد به خانواده اش تحویل دادند.

٣۵ - نادر ناصری، ٣٠ خردادماه در خیابان مورد هدف گلوله مزدوران رژیم اسلامی قرار گرفته و کشته شد، پیکر بی جان وی در شهر بابل به خاک سپرده شده است.

٣۶ - مسعود خسروی، در ٢۵ خردادماه در میدان آزادی به ضرب گلوله مزدوران رژیم اسلامی از پای درآمد، و در گورستان بھشت زھرا به خاک سپرده شد.

٣٧ - مسعود ھاشم زاده، در ٣٠ خرداد ماه در تھران  کشته شد، وی به ھمراه خانواده اش در منطقه ستارخان تھران زندگی می کردند و در ھمان محل نیز توسط شلیك مستقیم نیروھای نظامی جان باخت اما به علت اینکه به خانواده اجازه خاکسپاری در تھران را ندادند، خانواده مجبور به انتقال ایشان به روستای مادریشان در گیلان -روستای ولی آباد خشک بیجار شدند.

٣٨ - ایمان نمازی دانشجوی رشته عمران دانشگاه تھران، در مورخه ٢۵ خردادماه در پی یورش لباس شخصی، به کوی دانشگاه کشته شد.

٣٩ - سالار قربانی پارام ، ٢٢ ساله، بود در تظاھرات ھای اخیر کشته شد. جمھوری اسلامی علت مرگ را تصادف اعلام كرده
است. پدر ایشان در میدان انقلاب جنب بانک رفاه مغازه لباس فروشی دارد. در میرداماد مراسمی برای بزرگداشت وی برگزار
شد.

۴٠ - حسین طوفان پور درتظاھرات روز ٣٠ خرداد توسط نیروھای امنیتی در خیابان دستگیر شد. بر پایه اظھارات شاھدان
عینی مزدوران ابتدا به شدت با چماق به دستش می زنند به شكلی كه دستش كاملا شكسته و از بدن آویزان می شود. سپس با گلوله به
سرش شلیك كرده و این جوان را در این تظاھرات به قتل می رسانند.  پیکر بی جان حسین طوفان پور درقطعه ٢٣٣ گورستان بھشت زھرا به خاک سپرده شده است. از خانواده طوفان پور ٢۴ میلیون تومان پول تیر خواسته اند اما آنھانپذیرفته اند و به مزدوران گفته اند ما چنین پولی را پرداخت نمی كنیم ھر جا خودتان خواستید به خاک بسپارید..

۴١ - تینا سودی، دانشجو، روز شنبه ٣٠ خرداد توسط گلوله ی  مزدوران رژیم اسلامی در میدان انقلاب کشته شد. اما ماموران به خانواده تیناسودی گفته اند كه اگر می خواھید جسدش را بگیرید باید بگوئید كه با مرگ طبیعی مرده است.

۴٢ - حسین اخترزند، یکی ازجانباختگان حوادث اخیردراصفھان، محله مسجد لنبان، فردی به نام می باشد که مجردبوده است
ودرعین حال نان آورخانواده وخواھران وبرادرانش بوده است.

۴٣ - جعفر بروایه، استاد دانشگاه چمران اھواز و دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه تھران که برای شرکت در امتحانات به تھران
رفته بود ٢٨ جون، ٧ تیر در تظاھرات میدان بھارستان شرکت میکند واز ناحیه سرمورد اصابت یک گلوله قرار میگیرد که بعد
از آن به یکی از بیمارستانھا ی تھران منتقل وقبل از رسیدن به بیمارستان جان میبازد. جسد وی توسط یکی از دوستان وی
شناسایی وبه اھواز منتقل وتحویل خانواده وی شد. مراسم به خاکسپاری  جعفر در حضور نیروھای امنیتی رژیم اسلامی انجام گرفت.

۴۴ - دانشجو حمید مداح شورچه،  ھمراه با گروھی در صحن مسجد گوھرشاد دست به تحصن زدند که توسط نیروھای امنیتی
دستگیر شد. او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت تا در روز آزادی وی به دلیل شدت آسیب های وارده جان
سپرد. پزشکی قانونی علت مرگ وی را خونریزی مغزی اعلام کرده است. گفتنی است مراسم یادبود او روز یکشنبه ١۴ تیر
برگزار شد.

۴۵ - مریم مھر آذین ٢۴ ساله در خیابان آزادی با شلیک مزدوران رژیم اسلامی گلوله کشته شد.

۴۶ - میلاد یزدان پناه ٣٠ سال در خیابان آزادی با شلیک گلوله مزدوران رژیم اسلامی از پای در آمده است.

۴٧ - حامد بشارتی ٢۶ ساله در خیابان آزادی با شلیک گلوله مزدوران رژیم اسلامی کشته شد.

۴٨ - بابک سپھر ٣۵ ساله در خیابان آزادی با شلیک گلوله مزدوران رژیم اسلامی از پای در آمده است.

۴٩ - ندا اسدی
۵٠ - امیر کویری. فارغ التحصیل از دبیرستان تطبیقی تھران.

۵١ - فرزاد ھشتی.

۵٢ - امیر طوفانپور.

۵٣ - محمد، ١٢ ساله

۵۴ - محرم چگینی قشلاقی فرزند میرزا قلی ٣۴ ساله در قطعه ٢۵۶ بھشت زھرا ردیف ١۴۶ شماره ١٣ به خاک سپرده شده است.

۵۵ - محمد حسین فیضی فرزند غلامرضا ٢۶ ساله درقطعه ٢۵٧ بھشت زھرا ردیف ٣١ شماره ٢۵ به خاک سپرده شده است.

۵۶ - رامین رمضانی فرزند مھدی ٢٠ ساله سرباز وظیفه در درگیری ھای ھفته دوم پس از انتخابات در تھران کشته شده است، پیکر
 رامین که چند روز پیش از جان باختن به عنوان مرخصی از محل خدمت سربازی اش به تھران آمده بود، در حالی پس
از یک ماه پیگیری به خانواده ی وی تحویل داده شد که سه گلوله پیکر وی را سوراخ کرده بود. خانواده ی رامین حتی در مراسم
به خاکسپاری فرزند خود نیز مجبور بودند تحت نظارت مأموران عمل کنند. پیکر رامین در  قطعه ٢۵٧ گورستان بھشت زھرا ردیف ۴۶ شماره ٣٢ به خاک سپرد شده است.

۵٧ - سھراب اعرابی ١٩ ساله که در زندان اوین زیر شكنجه کشته شد، سھراب اعرابی ١٩ ساله سال آخر دبیرستان و آماده برای امتحان كنكور در جریان خیزش انقلابی  مردم ایران در  ٣٠ خرداد روز شنبه بازداشت و به مكان نامعلومی منتقل می شود. پس از پیگیری ھای پی در پی خانواده بویژه ی مادرش متوجه می شوند كه وی در زندان اوین است، مادر این جوان روز سه شنبه ١۶ تیر با گذاشتن كفالت در دادگاه انقلاب ھر روز  منتظرآزادی فرزند ش بود، با وجود این كه این مادر می دانست كه فرزندش در زندان اوین است ولی خیلی نگران بود و می گفت می ترسم بچه ام را بكشند. این مادر عكسی از فرزندش تھیه كرده بود و به ھر زندانی كه آزاد می شد عكس عزیزش را نشان می داد و از آنھا می پرسید كه آیا او را می شناسند و یا در زندان دیده اند؟ او می گفت به ھر كجا و ھر كسی مراجعه می كنم جواب نمی دھند و می گویند صبر كن آزاد م یشود. این مادر كارش از صبح تا شب جلو زندان ماندن شده بود تا اینكه یك دفعه از طرف قاضی مر تضوی خبر آمد كه سھراب اعرابی در زندان درگذشته است. خانواده اش را خبر كنید تا جنازه فرزندشان را تحویل بگیرند........
فیلمی از مادر سھراب اعرابی در جلوی اوین كه عكس فرزندش را به یكی از زندانیان آزاد شده نشان می دھد و از او سراغ
 فرزندش را می گیرد در یوتیوب منتشر گردید.

۵٨ - داود صدری، ٢٧ ساله روز ٢۵ خرداد در جریان تظاھرات میلیونی مردم تھران تیر خورده و به بیمارستان علی منتقل
می شود. روز شنبه ٣١ خرداد خانواده برای آوردن داود به خانه به بیمارستان رفته که مطلع می شوند، فرزندشان جان سپرده است. روز یکشنبه ١ تیر در گورستان  بھشت شھدای ملارد به خاک سپرده می شود..

گزارش شده که مقامات جمھوری اسلامی ٣۵٠ ھزار تومن بابت پول تیر و ۶ میلیون ھم بابت تحویل تحویل جنازه از خانواده داود درخواست کرده اند. ھمچنین گزارشات حاکی از آن بوده که به خانواده داود توصیه کرده اند که اعلام کند داود بسیجی بوده و توسط مردم به قتل رسیده است.

۵٩ - آرمان استخری پور، ١٨ ساله از شیراز که در درگیری ھای چند روز اخیر شیراز درمحله ابیوردی مورد اصابت باتوم قرار گرفته و به کما رفته بود. او که به منزل پیرزنی در حوالی درگیری ھا پناه برده بود روزدوشنبه ٢٢ تیر جان باخت. علت مرگ او مرگ مغزی اعلام شده است. پیکر این عزیز جان باخته سه شنبه ٢٣ تیر در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد. گفتنی است که پزشک آرمان علت مرگ وی را مرگ مغزی اعلام کرد.

۶٠ - سعید اسماعیلی خان ببین، ٢٣ ساله كه بر اثر وارد شدن ضربه به سرش در حوادث تھران كشته شده است، در شھر
خان ببین در استان گلستان به خاك سپرده شده است.

۶١ - مھرداد حیدری، روزنامه نگار مشھدی کشته شد، مھرداد نقدھای تندی بر وزارت اطلاعات و نیروھای امنیتی در روز
شنبه ٢٠ تیر نوشته بود و نسبت به فشار بر جوانان برای اعتراف گیری اعتراضات شدیدی کرده بود روز یکشنبه ٢١ تیر به
طرز مشکوکی در مشھد به قتل رسید. به گزارش سایت ھای اینترتی، حیدری که پیشتر در روزنامه خراسان فعالیت داشت بنا به
دلایلی به ھفته نامه نسیم مشھد رفت و در آن نشریه در محیطی استانی به نوشتن پرداخت. وی خرداد ماه، با دعوت روزنامه
خراسان رضوی به آن روزنامه رفت و در یادداشت ھای ثابت روزنامه حضوری فعال به ھم رساند. مھرداد حیدری در آخرین
یادداشت خود ضمن انتقاد از وزارت اطلاعات در کسب اطلاعاتی ساختگی، این وزرات خانه را محکوم به نداشتن اطلاعاتی
کرد که با فشار بر جوانان قصد به دست آوردن آن را دارد. حیدری در این یادداشت ضمن برشمردن نکات منفی جریانات اخیر
ایران ، آنھا را دستمایه افرادی دانست که ھمیشه حق به جانب گرفته و بر دفاع از مردم حکایت می کنند.

۶٢ - علی فتحعلیان. محل جان باختن: روبروی مسجد لولاگرمحل سکونت: خیابان رودکی، خیابان شکوفه (خمسه)

۶٣ - ترانه موسوی، دختر جوانی که در تجمع مسجد قبا توسط نیروھای لباس شخصی و بسیجی بازداشت شده بود پس از چند
ھفته بی خبری سرانجام پیدا شد. از ترانه جز پیکرسوخته ای در حوالی قزوین چیزی باقی نمانده است ونیروی انتظامی خانواده او را با تھدید و ارعاب وادار به سکوت کرده اند. ترانه موسوی آخرین بار بنا بر گواهی چند بازداشتی دیگر، آخرین بار در مقر پایگاه بسیج در حین
بازجویی دیده شده است. نیروی بسیجی پس از آن این دختر جوان را از دیگر بازداشتیان جدا کردند و به او تجاوز جنسی کردند. ترانه موسوی چندین بار و توسط چندین بسیجی به وحشیانه ترین شکل ممکن مورد تجاوز قرار گرفت. بر اثر آسیب های وارده به رحم و مھبل بیھوش شد. بسیجیان که دیدند کار به جای باریک کشیده است بدن نیمه جان او را به بیمارستان امام خمینی کرج بردند به این امید که پارگی ی رحم و مھبل و مقعد او را به سانحه تصادف رانندگی نسبت دھند. دربیمارستان اما با معاینه پزشک معلوم می شود که علت آسیب های وارده نه سانحه تصادف بلکه تجاوز جنسی بوده است. نیروھای بسیجی که به شدت سراسیمه و نگران شده بودند با مشورت و ھماھنگی مقامات بالاتر خود پیکر نیمه جان و بیھوش ترانه را از بیمارستان خارج می کنند و به کلیه پرسنل بیمارستان دستور اکید می دھند در این باره سکوت کنند و با کسی صحبت نکنند. پرستاری که نمی خواھد نامش فاش شود اما ترانه موسوی را شناسایی می کند. سرانجام نیروھای بسیجی او را به یکی از بیابان ھای خلوت اطراف قزوین می برند. در ھمان حال که بی ھوش بوده مجدد به او تجاوز می کنند و سپس بر روی تن نیمه جانش بنزین ریخته و او را به آتش می کشند. تا کلیه آثار و نشانه ھای تجاوز را از بین ببرند.

۶۴ - حسن کاظمینی، پدر بزرگ وی به نام علی کاظمینی طی نامه سرگشاده ای نوشته است: چند روز پیش نوه ١٩
ساله ام حسن، به خیابان انقلاب رفت تا به ھمراه ھمفكرانش برعلیه حقی كه از كف داده بود، تظاھرات كند. در تجمعی كه برای
آن مجوز نداده بودند حاضرشد و عواملی به ادعای آنكه تجمع غیرقانونی است با جمعیت حاضر برخورد كردند و حسن دیگربه
خانه برنگشت.

۶۵ -  معزز جوان ٢٧ ساله نیز یکی از جانباختگانی است که در اعتراضات گسترده و خونین مردم تھران در ٣٠ خرداد ماه شرکت
کرده بود. او حوالی میدان آزادی با اصابت گلوله به چشمش جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران کرد.

۶۶ - محمد کامرانی، طبق گفته خانواده وی، محمد را در حالیکه تقریبا نیمه جان بوده و سراسر بدنش علائم باتوم و شکنجه بوده
به تخت بیمارستان بسته بودند تا امکان فرار نداشته باشد . با تلاش خانواده بالاخره می توانند محمد را از بیمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بیمارستان مھر منتقل می کنند اما در آنجا پزشکان متخصص می گویند با توجه به اینکه عقونت تقریبا تمام بدن را فراگرفته امیدی در بھبود نیست و محمد ظرف کمتر از ٣ ساعت در مورخه ٢۵ تیر جان باخته است.

۶٧ - میثم عبادی، خانواده میثم عبادی از کشته شدن فرزند خود در روز ٢٣ خرداد در فلکه صادقیه تھران خبر دادند.میثم عبادی
فرزند عسگر در حالی که از محل کار خود از یک فرش فروشی به خانه بر میگشته در فلکه صادقیه از ناحیه شکم مورد
اصابت گلوله قرار گرفته و به علت خونریزی بسیار زیاد در خیابان جان باخته است. پیکر بی جان این نوجوان ١٧ ساله بعداز طی
مراحل قانونی در بھشت زھرا به خاک سپرده شده است.

۶٨ - رامین قھرمانی، ساکن محله ی شھرآرا پس از حدود ١۵ روز بازداشت، بلافاصله پس از آزادی در منزل دچار تشنج شده و
قبل از رسیدن به بیمارستان، جان باخته است. او به خانواده ی خود گفته بوده که در زندان او را از پا آویزان کرده بودند.
۶٩ - محسن روح ال امینی، روز ١٨ تیر در جریان درگیری ھای تھران دستگیر شده بود. به خانواده محسن گفته بودند که بھ
زودی محسن را آزاد خواھند کرد. اما چھارشنبه شب ٢٢ جولای برابر با ٣١ تیر به خانواده اش خبر فوت محسن را داده اند.
گزارش شده که نیروی انتظامی برای تحویل پیکر بی جان محسن از خانواده اش درخواست پول کرده اند. آدینه ٢ امرداد برابر ٢۴
جولای مراسم خاکسپاری محسن می باشد.

٧٠ - امیر جوادی فر لنگرودی، ٢۴ ساله دانشجوی دانشگاه آزاد قزوین که در اعتراض ھای ١٨ تیرماه در محدوده ی امیرآباد
توسط لباس شخصی ھا زخمی و در بیمارستان بستری بود اما پس از بھبودی به زندان اوین انتقالش دادند. گزارش شده که امیر بر اثر شدت ضرباتی که به سر و صورتش زده بودند بتدریج بینایی اش را از دست داده بود. ھمچنین در اثر شدت ضربات به دنده ھایش دچار خونریزی داخلی جان باخته است.

بر پایه ی گزارشات دریافتی امیر در روزی که زندانیان را از کھریزک به اوین می آوردند، در آن فضای تنگ، گرم و در
آن ھوای خفه کننده و بد ماشین پلیس، تشنج می کند و کم کم از نفس می افتد. ماموران ھم بسیار شتاب زده او
را از ماشین خارج می کنند و می برند.

٧١ - یوسف صالح، درباره ی او اطلاعات زیادی در دست نیست، تنھا برخی از بستگان جان باختگان دیگر تایید کرده اند که
یوسف صالح در جریان ناآرامی ھای پس از انتخابات کشته شده است، اما اطلاعات بیشتری درباره ی او و خانواده اش ندارند.

٧٢ - دانشجو حسن شاپوری برپایه ی گزارش رسیده از یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک است.

٧٣ -  دانشجو رضا فتاحی برپایه ی گزارش رسیده از یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک است.

٧۴ - میلاد .. ،جوانی که توسط صادق یکی از شکنجه گران، شب اول دستگیری اش به باد مشت و لگد گرفته شد و به کما رفت، پس از آن میلاد را با خودشون می برند، امام دکتر ھم بند زندانیان می گوید؛  گوش و دھن میلاد به شدت خونریزی کرده و او متاسفانه درگذشته است. وی نیز یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک است.

٧۵ - مرتضی سلحشور، یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک  بوده که جان باخته است.

٧۶ - مراد آقاسی،از یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک بوده که جان باخته است.

٧٧ - محسن انتظامی، از یکی از زندانیان آزاد شده ی بازداشتگاه کھریزک بوده که جان سپرد است.

٧٨ - امید رضا میرصیافی، یک وبلاگنویس که در اسفند ١٣٨٧ در زندان در اثر شکنجه جان می بازد.

+ + + + + + + + +

یک نماینده مجلس، شمار کشته شدگان حوادث اخیر را 30 تن اعلام کرد:!
نایب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، تعداد کشته شدگان اعتراضهای اخیر در ایران را 30 تن اعلام کرد.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، به نقل از فرهاد تجری گزارش داد که از تعداد افراد بازداشت شده نمی توان آمار دقیقی داد چرا که آنها دراختیار ارگان‌های مختلفی هستند.

مقامهای جمهوری اسلامی طی یک ماه گذشته، شمار کشته شدگان در رویدادهای اعتراضی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را 20 تن اعلام کرده و تعداد مجروحان را چند صد تن خوانده بودند.

این در حالی است که گروه‌های طرفدار حقوق بشر می‌گویند تعداد کشته‌شدگان بسیار بیشتر از آمار اعلام شده توسط دولت ایران است.

+ + + + + + + + +

داود صدری را تیرانداز پایگاه مقداد کشت:
در پی انتشار تدریجی نام های جانباختگان رویداد های اخیر، هویت یکی دیگر از این کشته شدگان روشن شد: داود صدری؛ 25 ساله، روز 25 خرداد و در پی شلیک گلوله از بام پایگاه بسیج مقداد، در ابتدای بزرگراه جناح کشته شده است.

داود صدری 25 ساله، تکنیسین برق در شامگاه 25 خرداد در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم در میدان آزادی تهران و درپی شلیک گلوله از بام  پایگاه بسیج مقداد در ابتدای بزرگراه جناح کشته شده است.

پیکر نیمه جان وی به همراه 17 زخمی دیگر به بیمارستان رسول تهران منتقل گردید و ساعاتی بعد بر اثر شدت آسیب های وارده ناشی از اصابت گلوله به قلب و طحال وی درگذشت.

خانواده وی در همان ساعات اولیه به جستجوی فرزند خود پرداختند ولی تا 5 روز پس از آن تنها با اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولین امر در مورد نحوه کشته شدن، ضاربان و محل نگهداری جنازه وی روبرو گردیدند.

علی جمالی عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران و از بستگان داوود صدری  می گوید: "خانواده صدری از همان لحظه شنیدن  خبر به بیمارستان مراجعه کردند اما مسئولین بیمارستان از هرگونه پاسخگویی در خصوص وضعیت وی امتناع کردند. حضور نیروهای امنیتی در بیمارستان رسول  مشهود بود و پس از مدتی خبر فوت داود صدری به خانواده وی اعلام شد ولی از تحویل جنازه ایشان خودداری نمودند."

گفتنی است از 18 زخمی که در 25 خرداد به این بیمارستان منتقل شده بودند 8 تن جان باخته اند.. پیکربی جان این 8 تن به پزشکی قانونی کهریزک منتقل شد، اما پیگیری خانواده های این قربانیان برای تحویل پیکر بی جان عزیزان خود تا مدت ها بی نتیجه ماند.

جمالی می گوید: "سرانجام پس از 5 روز پیگیری شبانه روزی در 31خرداد جنازه داود صدری به خانواده وی تحویل و تحت تدابیر امنیتی در امامزاده ابراهیم کرج به خاک سپرده شد؛ و درحالی که داود روز 25 خرداد کشته شده بود، گواهی فوت صادر شده به تاریخ 31 خرداد است."

مسئول کمیته سیاسی سازمان ادوار تحکیم  می افزاید: "متاسفانه نحوه برخورد حاکمیت با معترضین بیگناهی که با دست خالی در راهپیمایی مسالمت آمیز 25خرداد شرکت کرده بودند و حجم بالای کشته شدگان، زخمیان و بازداشت شدگان، نشان از آستانه تحمل اندک جمهوری اسلامی در مواجهه با منتقدان وضعیت موجود دارد. اینکه شروع اولین اعتراض ها به نتایج یک انتخابات و نه مخالفت با کلیت نظام بیش از 30 کشته (بنا بر اظهارات مسئولین ) بر جا گذاشته، خود شاهدی بر این مدعاست."

جمالی همچنین به تهدیداتی اشاره می کند که موجب تاخیر در افشای جزییات بیشتری از نحوه شهادت داود صدری شده است.

گفتنی است مراسم چهلمین روز کشته شدن داود صدری در ساعت 16 روز آدینه  9 مردادماه در مسجد امام علی واقع در فاز 3 شهرک اندیشه- بلوار آزادی برگزار می گردد.

+ + + + + + + + +

عکس های دلخراش پیکر شکنجه شده یکی از جان باختگان در وب سایت ها پخش شد:
عکس های بسیار دلخراش پیکر شکنجه شده ی  حسین اخترزند در وب سایت ها پخش شد. حسین اخترزند، یکی ازجانباختگان  رویدادهای اخیردراصفهان، محله مسجد لنبان، فردی به نام می باشد که مجرد بوده است ودرعین حال نان آورخانواده وخواهران وبرادرانش بوده است.

+ + + + + + + + +

یک جوان دیگر در اثر شکنجه دژخیمان رژیم اسلامی جان باخت:
حسین اکبری یکی دیگر از جوانانی است که پس از بازداشت شدن توسط نیروهای امنیتی در اعتراض‌های روزهای اخیر، کشته شده است.

این در حالی است که تا مورخه 30/4/88 و با پی‌گیری خانواده‌اش از طریق دادگاه انقلاب و بازداشت‌گاه اوین و دیگر بازداشت‌گاه‌های موجود در تهران، هیچ اطلاعی از سرنوشت وی یا محل نگه‌داری‌اش در دست نبود.

در روز 31/4/88 با تماسی که با خانواده‌اش گرفته شد، از آن‌ها خواسته شد تا به بیمارستان ‌خمینی، برای تحویل گرفتن پیکر بی جان  فرزند خود مراجعه کنند و با مراجعه‌ی آن‌ها مشخص شده است که دلیل کشته شدن وی بر اثر ضربه‌ی مغزی بوده و روی بدن او آثار متعدد باتوم دیده شده است. هم‌چنین تاریخ دقیق پرپرشدن او مشخص نیست.

پیکر بی جان وی بامداد روز یکشنبه 4/5/88 در قطعه‌ی 219 بهشت زهرا تهران در کنار مادر از پیش درگذشته اش به خاک سپرده می شود.

+ + + + + + + + +

سجاد 20 ساله یک جوان دیگر بخون خفته:
سجاد اهل شهرستان دورود استان لرستان بود و به همراه خانواده اش در این شهر زندگی می کرد در تابستان به علت فقر خانواده به تهران برای کار رفته بود در تظاهرات به همراه پسر عمویش شرکت می کند، پسر عمویش در حال فیلم گرفتن از تظاهرات بوده که می بیند مردم می گویند یک نفر را کشتن با موبایل به سمت فرد کشته شده می رود وقتی می بیند که آن شخص سجاد است، فیلم قطع می شود. مسئولان زندان برای تحویل دادن پیکربی جان سجاد به خانواده اش که در اوج فقر به سر می برند، چهار میلیون طلب می کنند که با یاری مردم دورود این پول فراهم می شود و پیکر را تحویل می دهند. این خانواده به علت ترس و عدم آشنایی به اینترنت امکان اطلاع رسانی نداشته اند.

 + + + + + + + + +

نام و مشخصات یکی دیگر از جان باختگان جنبش مردم ایران:
بر پایه ی گزارش رسیده؛ سعید عباسی، 27 ساله و مجرد، مغازه‌دار در محله‌ی سلسبیل  تهران و خود ساکن محله‌ی پونک بوده که در روز 30 خرداد با اصابت گلوله از ناحیه‌ی سر، در مقابل دیده‌ی پدرش و سایر مغازه‌داران کشته می شود.

این گزارش حاکی است پیکربی جان او را تنها در ازای دریافت پول و تعهد مبنی بر اینکه هیچ شکایتی از کسی ندارند، تحویل داده‌اند.

در این گزارش همچنین تصریح شده که وقتی برخی مأموران به عنوان دلجویی به منزل خانواده‌ی سعید عباسی مراجعه می‌کنند، مرگ فرزند آنها را به «اغتشاشگران» نسبت می‌دهند و سپس از این خانواده‌ی داغدیده می‌‌خواهند که نام سعید عباسی را به عنوان بسیجی ثبت کند تا از مزایای خانواده‌ی شهید بودن استفاده کنند؛ که این درخواست با واکنش شدید خانواده ی سعید عباسی روبه‌رو می‌شود و آنها مأموران را از خانه بیرون می‌کنند.

 + + + + + + + + +

تجمع و اعتراضات صدها تن از خانواده های دستگیر شدگان در مقابل دادگاه انقلاب و زنان اوین:
خانواده های دستگیرشدگان: امیدواریم هر چه زودتر سرنگون شوید.

 بنابه گزارشات رسیده از مقابل دادگاه انقلاب و زندان اوین صدها تن از خانواده های جنبش اخیر مردم ایران ازبامداد روزسه شنبه تجمع کردند و نسبت به شرایط مبهم عزیزانشان و ادامه بازداشت آنها دست به اعتراض زدند.

با توجه به اعلام مسئولین دادگاه انقلاب مبنی بر آزادی 140 تن از دستگیر شده ها با قرار كفالت و یا وثیقه تعداد زیادی ازخانواده ها كه بیش از 200 تن بودند از ساعت 8 بامداد به دادگاه انقلاب مراجعه كردند و نگران از وضعیت عزیزانشان در انتظار اعلام اسامی بودند به ویژه پدران و مادران و همسرانی كه در این مدت هیچ خبری از عزیز خود نداشتند و نمی دانستند كه آیا زنده است یا نه با چشمانی پر اشك در انتظار اعلام اسامی بودند خانواده ها فكر می كردند امروز اسامی زیادی برای تعیین كفالت و آزادی اعلام می شود كه نزدیك به ساعت 10 بامداد تنها اسم 30 تن برای قرار كفالت اعلام شد. با اعلام این تعداد اسم، خانواده ها به خشم آمدند و  چه در درون و بیرون دادگاه انقلاب به خامنه ای ناسزا می گفتند، آنها می گفتند این هم اسلامشان چقدر دروغ... چقدر انتظار... چقدر توهین و تحقیر...دو سرباز كه در بیرون دادگاه انقلاب بودند خانواده ها را با فریاد از جلو درب ورودی دادگاه انقلاب دور می كردند.

در مقابل زندان اوین هم حدود 100 تن از خانواده ها نگران و چشم انتظار ایستاده بودند و همچنان خواهان ملاقات عزیزانشان بودند اعضای خانواده دستگیر شده ها دو گروه شده بودند یك نفر به دادگاه انقلاب و یك نفر به زندان اوین مراجعه كرده بودند تا شاید در یكی از این دو مكان اسم عزیز آنها تایید شود. وضعیت مادرانی كه در این مدت از فرزند خود هیچ خبری نداشتند به شدت تاسف بار بود. مادری عصا بدست و در حالی كه در راه رفتن او را كمك می كردند با چشمانی اشك بار به درب دژبانی امد و با خشم  خواهان خبری از فرزند خود بود اما هیچ كس جوابگوی این مادر نبود به در می كوبید و می گفت اگر فرزندم را كشته اید اگر مسلمانید حداقل جنازه او را تحویلم دهید. خانواده ها با دیدن این صحنه به خشم آمدند و می گفتند خامنه ای، احمدی نژاد امیدواریم به عزای تك تك بچه هایتان بنشینید امیدواریم هر چه زودتر سرنگون شوید و رو سیاهی تان را ببینیم.

در روزهای اخیر شاهد تحویل پیکرهای  جانباختگان راه آزادی به خانواده های آنها هستیم که اکثر آنها در زیر شکنجه های وحشیانه و قرون وسطائی  نیروهای تحت امر ولی فقیه علی خامنه ای جان خود را تقدیم راه آزادی مردم ایران نمودند. قتل زندانیان بی دفاع در شکنجه گاه ها توسط نیروهای تحت امر ولی فقیه علی خامنه ای یک جنایت علیه بشریت می باشد و می باید آمرین و عاملین آن دستگیر و به مجازات برسند.

لیست شمار دیگری از دستگیر شدگان اخیرجنبش مردمی ایران که شماری از آنان در مکان های نامشخص زندانی و شماری نیز در اوین زندانی گردیده اند، به آگاهی می رسد:

1- حامد پناهی 26 ساله لیسانس الكترونیك از شنبه 30 خرداد كه در اعتراضات شركت كرده هیچ گونه خبری از وی در دستن نیست.

2- شیدا آقا بیگی 23 ساله فوق دیپلم گرافیك از شنبه 30 خرداد هیچ گونه اطلاعی از وی در دست نیست.

3- محمد شرافتی 28 ساله لیسانس كامپیوتر از چهارشنبه 3 تیر هیچ خبری از وی در دست نمی باشد.


4- محمد رضا یونسی 30 ساله شغل آزاد پنجشنبه 18 تیر در انقلاب بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص است.

5- روزبه مرادی 27 ساله دانشجوی فوق لیسانس مدیریت پنجشنبه 18 تیر بازداشت و سه روز پس از دستگیری از زندان اوین با خانواده وی تماس می گیرند و دستگیری او را اعلام می كنند اما خانواده او در نگرانی و بی خبری از وضعیت سلامتی او به سر می برد.

6- صادق غیاثی 26 ساله آدینه 26 تیر در انقلاب بازداشت و به اوین منتقل شده است.

7- سعید تالشی 21 ساله دیپلم شنبه 30 خرداد در شادمان بازداشت و دراوین زند انی شده است.

8- احسان حاجی زاده 24 ساله دانشجوی حقوق دوشنبه 8 تیر در تهران پارس بازداشت و به كهریزك منتقل و سپس به اوین منتقل شده است.

9- آرمان نظام دوست 31 ساله لیسانس عمران پنجشنبه 18 تیر بازداشت و به دراوین زندانی شده است.

10- علیرضا بابایی 26 ساله فوق دیپلك كامپیوتر پنجشنبه 18 تیر در امیر آباد بازداشت و در اوین زندانی است.

11- كامران هنرور 27 ساله لیسانس حسابداری آدینه 26 تیر با یورش نیروهای لباس شخصی به منزل وی برای بار دوم بازداشت و در اوین زند انی شده است.

12- هومن باقر پور 20 ساله دانشجوی هنر چهارشنبه 3 تیر در بهارستان بازداشت و در اوین زندانی شده است.

13- حسام الدین قاضی 28 ساله لیسانس مدیریت دولتی آدینه 26 تیر در پهلوی بازداشت و دراوین به سر می برد.

14- فرشید علیزاده اردبیلی 25 ساله دوشنبه 1 تیر در جنت آباد بازداشت و در اوین زندانی شده است.

15- بهروز نیازی 32 ساله فوق دیپلم برق آدینه 26 تیر در انقلاب بازداشت و به اوین منتقل شده است.

16- مرتضی مرتضوی 23 ساله دیپلم پنجشنبه 18 تیر در ونك بازداشت و دراوین زندانی شده است.

17-بیژن میرزایی 29ساله لیسانس شیمی یكشنبه 31 خرداد هنگام گفتن الله اكبر در پشت بام نیروهای لباس شخصی به منزل وی یورش برده و وی را بازداشت و در اوین زندانی است.

18- نادر جوادی 25 ساله پنجشنبه 18 تیر بازداشت و به كلانتری 148 منتقل و سپس به اوین منتقل شده است.

19- محمد حسام حسینی19 ساله دیپلم هنر شنبه 30 خرداد در آزادی بازداشت و تا كنون هیچ اطلاعی از وی در دست نیست اما نام ی توسط زندان اوین تایید شده است.

20- اشكان حقیقت نظر 27ساله آدینه 26 تیر در ولی عصر توسط لباس شخصی ها بازداشت و به اوین منتقل شده است.

21- امیر زندی 25 ساله شغل آزاد یكشنبه 31 خرداد در تهران پارس بازداشت و در اوین منتقل زندانی شده است.

22- علی احتشام 29 ساله فوق لیسانس ریاضی پنجشنبه 18 تیر در وصال بازداشت و به كلانتری 148 منتقل و سپس به اوین منتقل گردیده است.

23- امیر محمودی 22 ساله دانشجوی كامپیوتر آدینه 26 تیر در انقلاب بازداشت و در اوین زند انی است..

24- حسین فراهانی 27 ساله سه شنبه 30 تیر در هفت تیر بازداشت و به اوین منتقل گردیده است.

25- ناصر طالبی نجف آبادی 31 ساله آدینه 26 تیر در انقلاب بازداشت و دراوین  به سر می برد.

26- فرهاد كبیری 22 ساله دانشجو پنجشنبه 18 تیر بازداشت و به كهریزك منتقل و سپس به اوین منتقل شده است.

27- شایان مطهری 28 ساله كارمند شركت خصوصی پنجشنبه 18 تیر در امیر آباد بازداشت و دراوین به سر می برد.

28- امین میثاقی 28 ساله لیسانس علوم اجتماعی آدینه 26 تیر بازداشت و دراوین به سر می برد.

29- فراز در روز شنبه 3 امرداد در میدان ونک بازداشت گردیده و در آخرین تلاش های خانواده برای یافتن او، گفته اند که وی در اوین زندانی است.

در روزهای اخیر شاهد تحویل پیکرهای جانباختگان راه آزادی به خانواده های آنها هستیم که اکثر آنها در زیر شکنجه های وحشیانه ای که یاد آوری یورش های وحشیانه تازیان به سرزمینمان ایران هستند. نیروهای تحت امر ولی فقیه علی خامنه ای در زندان هر روز خون شماری از فرزندان آزادی خواه ایران را زیر شکنجه های وحشیانه می ستانند. قتل زندانیان بی دفاع در شکنجه گاه ها توسط نیروهای تحت امر ولی فقیه علی خامنه ای یک جنایت علیه بشریت می باشد و می باید آمرین و عاملین آن دستگیر و به مجازات برسند.

+ + + + + + + + +

آثار خون در اتوموبیل یکی از اعضای جبهه مشارکت:
تصاویری از ماشین شخصی عبدالله رمضان زاده از اعضای جبهه مشارکت منتشر شده است که در این عکس ها لکه های خون در داخل ماشین مشاهده می شود. این عکس ها در تاریخ 31 خردادماه و پس از تحویل ماشین توسط نیروهای امنیتی به خانواده عبدالله رمضان زاده گرفته شده است.

+ + + + + + + + +

نمی‌گذارم خون محسن پایمال شود:
پدر محسن روح‌الامینی، جوانی که در جریان حوادث پس از انتخابات دستگیر شد و در زندان جان باخت، می‌گوید که نخواهد گذاشت «خون فرزندش» پایمال شود و از «مظلومیت» او دفاع خواهد کرد.

محسن روح‌الامینی ۱۸ تیرماه در تهران دستگیر شد و جسد وی دو هفته بعد، در حالی آثار ضرب و شتم بر بدنش دیده می‌شد، برای خاکسپاری تحویل خانواده‌اش شد.

جان‌باختن این جوان که پدرش از مشاوران محسن رضایی نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری بود، بازتاب‌های گسترده‌ای در میان مقام‌های جمهوری اسلامی داشت؛ به طوری که برخی نمایندگان مجلس خواستار مشخص شدن علت مرگ وی شده‌اند.

عبدالحسین روح‌الامینی که با شبکه پرس‌تی وی گفتگو می‌کرد، افزود: «در بعضی حوادث در کشورها چندهزار ماشین آتش زده می‌شود، ولی کنترل می‌کنند و خون یک نفر ریخته نمی‌شود. چطور محسن ما سالم از خانه برود و من جسد او را تحویل بگیرم؟»

روح‌الامینی اظهار داشت که «فرزند من» مانند بسیاری از جوانان ایران پرسش‌هایی داشت که نمی‌شود این‌گونه پاسخ آنها را داد و باید ‌«مسیرهای پاسخگویی» را تغییر داد.

«در بعضی حوادث در کشورها چندهزار ماشین آتش زده می‌شود، ولی کنترل می‌کنند و خون یک نفر ریخته نمی‌شود. چطور محسن ما سالم از خانه برود و من جسد او را تحویل بگیرم»

پدر این جوان افزود که از پیگیری حق فرزندش و «محسن‌های مردم» صرفنظر نخواهد کرد.

این فعال سیاسی افزود که بسیاری از «دوستان و بزرگان» از وی انتقاد کرده‌اند که چرا برای پیگیری سرنوشت فرزندش آنها را در جریان نگذاشته است که وی در پاسخ گفته است: «محسن‌های مردم را دریابید. حتما باید یکی را بشناسید؟ به فکر آنهایی باشید که واسطه و پارتی ندارند و سرگردانند و لطمه دیده‌اند.»

روح‌الامینی با انتقاد از وضعیت کنونی ایران، خواستار تغییر در نحوه اداره امور شد و گفت: «محسن ما رفت و بر نمی‌گردد، ولی محسن‌های مردم را باید دریافت.»

روح‌الامینی اظهار داشت که «فرزند من» مانند بسیاری از جوانان ایران پرسش‌هایی داشت که نمی‌شود این‌گونه پاسخ آنها را داد و باید ‌«مسیرهای پاسخگویی» را تغییر داد.

+ + + + + + + + +

پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی؛ من مادر سهراب اعرابی در مراسم فردا شرکت خواهم کرد.

به نام پروردگار هستی بخش

بنی آدم اعضای یکدیگرند   که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار  دگر عضوها را نماند قرار

دهان به دهان شنیده ام و در خبرها خوانده ام که آقای موسوی و کروبی در تلاش هستند تا برای بزرگداشت شهدای حوادث اخیر در مصلی تهران برنامه سوگواری برگزار کنند.

این درحالی است که برگزاری بزرگداشت جمعی برای همه جان باختگان حوادث بعد از انتخابات، وظیفه ای است که بردوش تمامی مسوولان اجرایی، نظارتی و مدیریتی این مملکت است که تا کنون نیز در برگزاری آن تعلل کرده اند. حال که این دو شخصیت سیاسی قدم جلو گذاشته اند و چنین برنامه متین و مناسبی را پیشنهاد داده اند، بنده نیز به عنوان مادر یک شهید بی گناه انتظارم آن است که مسوولان امکانات لازم را برای این امر مهم فراهم نمایند.

ضمنا پنج شنبه چهلم ندای عزیز است، من مادر سهراب اعرابی در این مراسم شرکت خواهم کرد.

پروین فهیمی - هفتم مرداد 1388

+ + + + + + + + +

نگرانی نسبت به وضعیت نامعلوم شیوا نظرآهاری:
روز سه شنبه، ششم مرداد ماه، شیوا نظرآهاری در گفت و گویی کوتاه با خانواده خود اعلام کرد تا مدتی از امکان برقراری تماس تلفنی محروم خواهد بود.

شیوا نظر آهاری، پس از گذراندن 33 روز در سلول انفرادی بند 209، در 26 تیر ماه به سلول های عمومی بند مزبور منتقل و در طول این مدت تنها موفق به چند تماس کوتاه با خانواده اش شده است. او طی این مکالمات از ارائه درخواست ملاقات با خانواده خود خبر داده که تا به امروز چنین امکانی محقق نشده است.

بامداد روز دوشنبه نیز مادر شیوا نظرآهاری، همراه با دیگر خانواده های زندانیان، به زندان اوین مراجعه و ضمن تحویل پول و لباس برای وی، در خواست ملاقات نمود اما با پاسخ منفی مسوولان مواجه شد.

شهرزاد کریمان، نحوه درخواست ملاقات با دخترش را مراجعه اولیه به دادسرا بیان می کند. دادسرا او را به زندان اوین ارجاع داده و مسوولان اوین نیز مجددا وی را به سمت دادسرا هدایت می کنند و در نهایت، پیشنهاد ارائه دوباره درخواست را در هفته آینده می دهند.

+ + + + + + + + +

درخواست آزادی محمدعلی دادخواه وکیل پرونده های سد سیوند و...:
 جمعی از کوشندگان  حوزه محیط زیست و میراث فرهنگی کشور با امضای نامه ای خواستار رسیدگی به وضعیت و آزادی محمدعلی دادخواه، وکیل پرونده های سد سیوند، مسیر عبور مترو اصفهان، حفظ حریم میدان نقش جهان و غیره شدند.

+ + + + + + + + +

تداوم بازداشت غیرقانونی جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران:
با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت جمعی از اساتید دانشگاه تهران از وضعیت آنها هم چنان اطلاعی در دست نمی باشد.

دکتر حسینعلی عرب، دانشیار و رئیس بخش فارماکولوژی دانشکده دامپزشکی، معاون اسبق سازمان دامپزشکی کل کشور و عضو اسبق شورای مدیریت دانشگاه، دکتر علی اصغر خدایاری، استادیار گروه معدن دانشکده فنی، دکتر چوبینه از اعضای هیات علمی دانشکده علوم پزشکی، دکتر تاجرنیا از اساتید دانشکده دندان پزشکی دانشگاه تهران و دکتر عبدالله رمضان زاده عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی، از جمله اساتیدی هستند که یک ماه از بازداشت آنان در زندان اوین می گذرد.
 
به گزارش رسیده، پس از تحصن و اعتراض گسترده اساتید دانشگاه تهران به حمله بیرحمانه نیروهای انصار حزب الله با حمایت نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به کوی دانشگاه تهران، تعدادی از اساتید معترض بازداشت شدند.
 
دکتر داود سلیمانی، استادیار دانشکده الهیات و  دکتر علی محقر، دانشیار دانشکده مدیریت، معاون اسبق وزارت کشور و نیز دکتر حسین خالصی از دیگر اساتید بازداشت شده دانشگاه تهران هستند. بیش از 70 استاد دیگر نیز از دانشگاه های مختلف تهران، پس از دیدار با میرحسین موسوی بازداشت شدند که تعدادی از آنان ظرف 24 ساعت آزاد شدند ولی تعدادی از آنان هم چنان در بازداشت بسر می برند.
 
گفتنی است، دکتر علی اصغر خدایاری، استادیار دانشکده معدن دانشگاه تهران و نیز معاون دانشگاه تهران در زمان وزارت دکتر معین، و از اعضای ارشد حزب مشارکت است که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم بازداشت شده است. او در زمان دولت اصلاحات معاون اداری دانشگاه تهران بود که در جریان وقایع مربوط به 18 تیر و حمله وحشیانه نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران، یکی از حامیان اصلی دانشجویان بود. تداوم بازداشت این استاد دانشگاه با توجه به بیماری همسر وی نگرانی ها را در این خصوص افزایش داده است.
 
دکتر عبدالله رمضان زاده، از اعضای ارشد حزب مشارکت نیز در 25 خرداد ماه در میدان سپاه پس از ضرب و شتم فراوان بازداشت شد. وی در طی این مدت از هرگونه ملاقات و ارتباط با خانواده خود محروم بوده است و گزارش های رسیده حاکی از فشارهای شدید جسمی و روحی بر وی می باشد.

+ + + + + + + + +

علی مقامی، یکی از اعضای ستاد مهدی کروبی بازداشت شد:
درست در روزهایی كه رئیس قوه قضاییه دستور تعیین تكلیف بازداشت شدگان اخیر را در مدت یك هفته صادر كرده است خبر از بازداشت های جدیدی می رسد.  روز دوشنبه 5 امرداد علی مقامی فوق لیسانس MBA از دانشگاه صنعتی شریف ناپدید شد و پس ازجستجوهای خانواده وی معلوم شد او در زندان اوین است.

علی مقامی در بحبوحه انتخابات در ستاد مهدی كروبی فعالیت می كرد. در نخستین دور بازداشت ها كه عده ای از اعضای جبهه مشاركت و از جمله دكتر میردامادی بازداشت و آزاد شدند علی مقامی نیز به مدت سه روز بازداشت بود وپس از آزادی به اداره محل خود رفت و به روال عادی زندگی و شغل وكارهای علمی خود پرداخت اما برخلاف انتظار او و خانواده اش در بیرون از خانه بازداشت شد.

+ + + + + + + + +

عضویت در "گروهک ضد انقلابی حقوق بشر"!!!
گروهک و ضد انقلابی خواندن مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران غیر قانونی است.
چهارشنبه، 7 مرداد 1388 - ابوالفضل عابدینی نصر، خبرنگار مستقل خوزستانی و مسئول روابط عمومی مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران از روز سه شنبه مورخ 9 تیرماه سال جاری توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد.

نام‌برده که به دلیل ابتلا به بیماری قلبی تحت‌نظر پزشک به درمان مشغول بود بدون ذکر دلیلی برای بازداشت، دست‌گیر و پس از طی مدت 21 روز انفرادی در بازداشت‌گاه اطلاعات این شهر، در نهایت در تاریخ 30 تیرماه به بند امنیتی زندان سپیدار اهواز منتقل شد.

مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران مطلع شده است مسئول روابط عمومی این تشکل در یکی از اتهام‌های مطرح شده از بازپرسی شعبه‌ی 12 دادگاه انقلاب اهواز متهم به عضویت در "گروهک ضد انقلابی حقوق بشر!" شده‌ است.

لازم به ذکر است پیش‌تر و در تاریخ سوم آذرماه سال گذشته نیز خانم سما بهمنی و آقای دکتر حبیب بهمنی به اتهام عضویت در مجموعه در دادگاه انقلاب سنندج مورد محاکمه قرار گرفتند و از این افراد تاکنون خانم بهمنی به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است و پرونده‌ی آقای بهمنی نیز کماکان مفتوح است. مجموعه در زمان مورد اشاره طی اطلاعیه‌یی این اتهام‌ها و اقدام‌ها را زمینه‌چینی برای آغاز برخوردهای بیش‌تر با این تشکل مدنی دانست و نسبت به آن هشدار داد.

پس از پرونده‌های خانم و آقای بهمنی اکنون اتهام بی‌پایه و اساس وارد شده به آقای عابدینی خود گواه از تحلیل صحیح مجموعه از اهداف دستگاه امنیتی در گسترش برخورد با این تشکل مردم نهاد است.

البته برخورد با مجموعه به‌عنوان عضوی از جامعه‌ی مدنی و کنش‌گران حقوق بشر در روند بسته‌تر شدن جامعه و جلوگیری از دیده‌بانی اجتماع صورت می‌گیرد و این برخورد می‌تواند هشداری دیگر در خصوص فقدان امنیت تمامی فعالان مستقل حقوق‌بشری در ایران باشد و همین موضوع واکنش مناسب مدافعان حقوق بشر را می‌طلبد.

در همین رابطه مجموعه توضیحات خود را در قالب نامه‌ی سرگشاده‌یی خطاب به آیت‌الله شاهرودی، ریاست محترم قوه‌ی قضائیه نگاشته است و امید دارد با ابطال این اتهام بی اساس دست‌گاه قضایی استقلال خود را نمایان کند.
 
+ + + + + + + + +

از دو عکاس مشهور خبری اعتراف گرفته شد:
خبرگزاری ایرنا خبر از موفقیت پروژه اعتراف‌گیری از دو تن از عکاسان خبری کشور داد.
مجیدی سعیدی و ساتیار امامی دو عکاسی هستند که چند هفته پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

در خبر ایرنا آمده است: از میان عناصر دستگیر شده در این خصوص دو تن از آنها به نامهای مجید.س و ساتیار.الف ضمن اقرار به ارتباطات خود با جریان مذکور نحوه فعالیت و همکاری خود با این جریان را تشریح و سایر اعضا و سرپل های ارتباطی شبکه عکس را معرفی کرده اند که بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد.

گزارش ایرنا حاکیست، این افراد پس از آن دستگیر شدند که تصاویری از اغتشاشات تهران را برای رسانه های خارجی ارسال کردند. براساس اعترافات به دست آمده، عناصر مذکور برای انجام ماموریت خود به ویژه برای ارسال تصاویر مورد نظر از مدتها پیش تحت آموزش قرار گرفتند. (آیا عکاس ها قرار است کاری به غیر از گرفتن عکس و ارسال آن بکنند؟!)

یکی از عکاسان دستگیر شده یک سال و نیم قبل از سوی یکی از مجموعه های ضد انقلاب فعال در غرب در یک کشور آسیایی تحت آموزش اساتیدی از صربستان و گرجستان قرار گرفته بود و محل ملاقات هایش با عناصر دشمن در دوبی نیز شناسایی شده است.

مجید سعیدی بنیان‌گذار واحد عکس خبرگزاری فارس است و تا پیش از شروع به کار دولت نهم دبیر سرویس عکس فارس بود.

ساتیار امامی نیز در همین دوره به خبرگزاری فارس پیوست و جزو عکاسان ارشد این خبرگزاری بود.

در دوره دبیری مجید سعیدی در خبرگزاری فارس، بخش عکس این خبرگزاری به مهمترین واحد تولید عکس خبری کشور تبدیل شد.

پس از رفتن سعیدی از این خبرگزاری و سیطره جو امنیتی در محیط کار بیشتر عکاسان نسل اول خبرگزاری فارس از جمله ساتیار امامی به خبرگزاری‌های دیگر رفتند.

+ + + + + + + + +

اتهامات سنگین علیه بازداشت شدگان؛ محاکمه از هفته آینده:
محاکمه بازداشت شدگان اخیر تهران از هفته آینده آغاز می شود. کیفرخواست شماری از دستگیرشدگان جهت محاکمه آنها از سوی دستگاه قضایی صادر شده است. برپایه ی این گزارش در نخستین مرحله، کیفرخواست حدود 20 تن از دستگیرشدگان صادر شده و آنها به اتهام ارتکاب جرایمی نظیر ارتباط مستمر با مجاهدین، بمب گذاری، حمل سلاح گرم، حمل نارنجک جنگی، حمله هدفمند به نیروهای انتظامی و بسیجیان، حمله هدفمند به مراکز دانشگاهی و نظامی، ارسال تصویر برای رسانه های دشمن، سازماندهی اوباش و اغتشاشاگران و ایراد خسارت به اموال و اماکن دولتی و عمومی اعم از تخریب و تحریق بانک ها و منازل مسکونی محاکمه خواهند شد. گفته می شود؛ در این مرحله آمران شورش های پس از انتخابات محاکمه نمی شوند، بلکه برخی آثار و نتایج طراحی سناریونویسی آنها به عنوان دستورالعمل اغتشاشات روشن خواهد شد. همچنین گفته شده؛ در میان متهمان به مشارکت در شورش های خیابانی افراد مرتبط با مجاهدین و بهائیت حضور دارند.!

+ + + + + + + + +

به زنان زندانی در بند 209 چه می گذرد؟
اصلا چیزی به نام بند عمومی 209 برا ی زنان وجود نداشت و اگر زندانی در آن اطاق های چند نفره بود اصطلاحا می گفتند فلانی عمومی است. یا اگر در آن سلول های یك و نیم در دو متر حبس بود می گفتند انفرادی.

دوستی می گفت برای توجیه فرزندش زندانیان را به دو دسته خوب و بد تقسیم می كند تا وقتی دوستان و همكارانش به زندان می افتند، دخترش فكر نكند كه مادرش آدم بدی است. این خاطره را نقل كردم كه بگویم، اخباری كه این روزها از زنان زندانی خوب (روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و حقوق زنان و وكلا) به گوش می رسد حكایت از آن دارد كه آنها در بند عمومی 209 به سر می برند. از جمله شادی صدر، وكیل و فعال بازداشت شده حقوق زنان در تماس با همسرش گفته كه در انفرادی نیست و مسوولان دادگاه انقلاب نیز درباره وضعیت او به وكلایش گفته اند كه در بند عمومی به سر می برد. برای آنها كه بند 209 را تجربه كرده اند و تعدادشان هم كم نیست یك لحظه شكل بند نسوان 209 جلوی چشم می آید و این سوال به ذهنشان می رسد كه آیا 209 بند عمومی نسوان دارد؟ این سوال را با تنی چند از فعالان جنبش زنان كه بند 209 زندان اوین را تجربه كرده اند مطرح كردم.

محبوبه عباس قلی زاده، کنشگر حقوق زنان كه آخرین بار در اسفند سال 85 بازداشت شد یكی از كسانی است كه در بند 209 اوین در حبس بوده است. او سلول های این بند را چنین توصیف می كند: "سلول ها تقریبا اطاق هایی با ابعاد سه در دو بود كه دستشویی كوچكی داشت با دیوارهای سیمانی كه رنگ روغن سبز داشت. رد یك تیغه حذف شده در وسط سلول معلوم بود. توالت و حمام بیرون سلول در ابتدای راهرویی بود كه به صورت یو بود و در نتیجه بند دویست و نه زنان شامل دو سالن می شد كه انتهایش به یك راهروی 5 متری وصل می شد و حالت یو را ایجاد می كرد."

او ادامه می دهد: "در گوشه همان راهروی 5 متری و در سمت مقابل سلول ها اطاق زندانبانان قرارداشت كه فرش شده بود با یك تلویزیون و فلاسك چای. اگر یك دو راهروی سی متری كه توسط یك راهروی 5 متری به هم وصل شده اند را تصور كنید، و سلول هایی با درهای آهنی در سمت چپ كه هر كدام دو در آهنی دارند و در ابتدای ورودی هر سالن یك گلخانه مربع دو متر مكعبی و بعد از آن یك توالت یك در سه متر كه اتفاقا یك دوش هم به آن چسبیده است، و بعد از آن درهای سلول هایی كه هیچكس نمیداند پشت آنها چه می گذرد، تصویری از بند زنان زندان 209 خواهید داشت." محبوبه كه دو هفته در این بند نگه داشته شده و در انفرادی نیز بوده درباره سلول های انفرادی می گوید: "در مجموع در چهار گوشه این سالن یو شكل، چهار سلول كوچكتر از حد معمول یعنی دو متر در یك و نیم متر قرار داشت كه داخلش توالت كوچك آهنی فرنگی داشت و دستشویی. و زندانی حق بیرون رفتن حتی برای توالت و حمام را هم نداشت. كه به این سلولها می گفتند سلول انفرادی و به بقیه سلول ها كه دو در سه متر بود و معمولا ظرفیت چند نفر را دارد می گفتند زندان انفرادی گروهی ."

این کنشگر حقوق زنان تاكید می كند كه اصولا چیزی به اسم بند عمومی 209 برای زنان وجود ندارد: "اصلا چیزی به نام بند عمومی 209 برا ی زنان وجود نداشت و اگر زندانی در آن اطاق های چند نفره بود اصطلاحا می گفتند فلانی عمومی است. یا اگر در آن سلول های یك و نیم در دو متر حبس بود می گفتند انفرادی." از محبوبه می پرسم این دو نوع سلول چه فرقی با هم دارند؟ توضیح می دهد: "در واقع فرق اصلی این دو، در حق توالت رفتن در بیرون از سلول بود كه خودش می شد یك فرصتی برای حس حیات داشتن و دیدن چهار تا سلول دیگر كه حس می كنی آدمهایی در ان زندگی می كنند و تنها نیستی."

او درباره قوانین بند 209 می گوید: "قانون سكوت یكی از قوانین مهم بند 209 است یعنی نباید جز با پچ پچ با خودت یا همراهت حرف بزنی و حتی با زندانبان. همیشه چراغ بالای سرت روشن است و همین باعث می شود ساعت بیولو‍ژیك بدن دچار اختلال شود. هیچ چیزی غیر از قرآن و شاید نهج البلاغه برای خواندن وجود ندارد. هوا خوری یعنی رفتن به همان گلخانه كه چون یك سقف شیشه ای دارد و دو تا گلدان آپارتمان و دو سطل آشغال بزرگ، اسمش را گذاشته اند گلخانه."

به گفته محبوبه این گلخانه یكی از مهم ترین قسمت های بند برای زندانی است: "در هفته اول من نمی دانستم كه آب داخل سلول آلوده است و می شود لباسها را شست اما بتدریج فهمیدم كه آب داخل سلول ها از چاه است و آلوده و یك شیر آب در گلخانه است كه به آب تهران وصل است و می شود شیشه آب معدنی پلاستیكی را از آن پر كنی و بیاوری داخل سلول. اجازه داری موقع حمام لباسهایت را بشوری و از بندی كه در همین گلخانه است آویزان كنی و به بهانه آن كمی آسمان را از پشت شیشه ها ببینی .و وقتی از زندانبان می خواهی كه بروی هوا خوری به تو اجازه دهد كه در همان گلخانه در جا قدم بزنی، چون این همه اثاث اجازه نمی دهد راه بروی."

اما گویا هواخوری كلا جای دیگری است. محبوبه اضافه می كند: "در هفته دوم فهمیدم كه اصلا هواخوری یك جای دیگر است. یك 15 در 15 متر كه شبیه زمین بسكتبال است و شیشه سقفی دارد و یك دوربین كه تو را می پاید. و این محوطه همیشه توسط مردهای زندانی اشغال بود و نوبت زنها دم غروب می شد كه آفتاب رفته بود و نمیتوانستی تن نور ندیده ات را اندكی به انر‍ژی آفتاب بسپاری."

آسیه امینی، کوشنده ی حقوق بشر یكی از افراد دیگری است كه بند 209 اوین را تجربه كرده است. او در مدت بازداشت خود در اسفند 88 در سه سلول مختلف حبس بوده است.

از او می پرسم آیا در در بند 209 به بند عمومی زنان برخورده است؟ می گوید: "در راهرویی که ما در آن بودیم و اتفاقا من سه سلولش را تجربه کردم، سلول عمومی به معنایی که ما از زندان عمومی می شناسیم وجود نداشت. به نظرم این اصطلاح از آنجا رایج شد که در همانجا بعضی از افراد به طور جدا و تنها نگه می داشتند و برخی را به طور دسته جمعی در یک سلول. یعنی عمومی به معنی تنها نبودن است نه به معنای در خدمت داشتن امکانات زندان عمومی."

آسیه نیز مواردی مشابه با محبوبه را درباره قوانین سلول ها یادآور می شود: " در این سلولها لامپ همیشه روشن است و تاریکی وجود ندارد. رفتن به دستشویی با اجازه زندانبان است. هواخوری درکار نیست مگر اینکه بازجو بخواهد و اجازه دهد. کتاب یا روزنامه ای نیست. امکان رفت و آمد وجود ندارد. در حالی که در بند عمومی زندانی ها به سلولهای هم می روند و حتا در طبقات می توانند رفت و آمد کنند. در 209 رفت و آمد فقط برای بازجویی بود و دستشویی . آنهم با چشم بند و همراه با زندانبان."

او از شبی می گوید كه در یك سلول انفرادی دو در یك و نیم متر با سه زندانی دیگر گذرانده: "بعد از بازجویی ها سلول های ما را عوض می کردند. برای همین هر کداممان چند سلول را تجربه کردیم. این سلول آخری از همه بدتر بود. خیلی تنگ بود. یک توالت فرنگی هم وسط اتاق بود که البته درش بسته بود .در این اتاق چهار نفر بودیم که شب به نوبت پاهایمان را دراز کردیم. من می دانم که تحمل چنین سلولی برای یک شب در برابر رنجی که بسیاری کشیده اند آن قدر ناچیز است که بهتر است گفته نشود. اما فقط از این رو گفتم که بپرسم آیا چنین سلولی صرفا به دلیل اینکه در آن چهار نفر زندانیند، عمومی است؟ من اینطور فکر نمی کنم."

اما جلوه جواهری، فعال حقوق زنان كه طی دو سال گذشته بارها بازداشت شده می گوید كه چیزی تحت عنوان بند عمومی 209 نمی شناسد و البته تنها یك بار در 209 زندانی بوده است. جلوه اضافه می كند: "من از افرادی که هم بندی ام بودند و ماه ها در 209 بودند خیلی دقیق درباره این بند سوال كردم و حتی نقشه 209 را هم برای من کشیدند."

جلوه از همان سالن یو شكلی حرف می زند كه محبوبه توضیح داد، می گوید:" تاجایی که از زندانیان 209 پرسیدم برای زنان فقط همین سالن یو شکل است اما برای مردان غیر از سالن یو شكل،سالن دیگری كه در واقع همان بند عمومی 209 محسوب می شود اما بنا به دلایلی باز هم بند عمومی محسوب نمی شود است. آنجا برخی از مزایای بند عمومی را ندارد. مثلا هر وقت دلت بخواهد یا وقت بگیری نمی توانی تلفن بزنی. لزوما ملاقات نداری. اما می توانی به کتابخانه 209 بری. و با تعداد بیشتری از افراد در مکان بازتری باشی."

به گفته جلوه بند زنان و مردان تفاوت های دیگری هم دارد: "هواخوری های زنان تنها یک حیاط کوچک است كه در نوک سالن یو شکل قرار دارد و یک پاسیواست که معمولا همانجا تنها اجازه هواخوری به زنان را می دهند.. مگر آنکه بازداشت کمی طولانی تر شود. اما مردان یک حیاط بزرگ دارند که در آنجا می توانند به راحتی بازی کنند.

جلوه احتمال می دهد شادی صدر كه گفته می شود در بند عمومی 209 محبوس است، در سلول های انفرادی بند 209 همراه با چند زندانی دیگر نگهداری می شود و تاكید می كند كه عبارت بند عمومی 209 اشتباه است.

با این اوصاف به نظر می رسد حتی آن دسته از زندانی هایی كه گفته می شود در سلول های انفرادی 209 نیستند در شرایط سختی باشند. چون در هر صورت در شرایط سخت سلول های انفرادی حال تنها یا با افراد دیگری روزها را پشت سر می گذارند. لامپ بالای سرشان روشن است، آب سلولشان آلوده است و اگر هم سلولی داشته باشند به خاطر كوچك بودن فضا و نبودن سیستم تهویه حی نفس كشیدن برایشان سخت است.

+ + + + + + + + +

 مسببان کشتارهای اخیر معرفی و مجازات شوند:
کانون نویسندگان ایران طی بیانیه خطاب به مردم داغ‌دیده و آزاده! اعلام نموده است؛ دستگیری، ضرب و شتم، شکنجه و کشتار وحشیانه‌ی مردم معترض چنان ابعاد گسترده‌یی یافته و وجدان عمومی را چنان جریحه‌دار کرده که حتی صدای کسانی را درآورده است که خود در این جنایت کم‌سابقه شریک جرم‌اند. در روزهای آغازین این سرکوب گمان می‌رفت که شمار جان‌باختگان، دستگیرشدگان و ناپدیدشدگان چندان زیاد نباشد. البته سانسور خبری و تحریف واقعیتِ این کشتارها در پیدایش این تصور بی‌تاثیر نبود، اما به تدریج روشن شد که شمار قربانیان به مراتب بیش از آن است که تصور می‌شد. ابتدا به بسیاری از خانواده‌هایی که با مراجعه به دادسرا و زندان پی‌گیرِ سرنوشت وابستگان خود می‌شدند گفته می‌شد که دستگیرشدگان به زودی با قرار تامین آزاد خواهند شد. اما چندی نگذشت که به جای آزادی، اجساد قربانیان را تحویل خانواده‌ها دادند. ولی در واقع، قربانیان یا در خیابان‌ها با شلیک مستقیم گلوله از پا درآمده‌اند یا در اثر ضرب و شتم، تجاوز و شکنجه‌های بربرمنشانه در زندان‌ها، کلانتری‌ها، خانه‌های مخفی و ... جان باخته‌اند یا نیمه‌جان به بیمارستان‌ها برده شده و در آن جا به خانواده‌ها تحویل شده‌اند.

هم از این روست که با روشن شدن ابعاد پشت پرده‌ی این جنایت‌های عظیم، اکنون خواست معرفی و مجازات آمران و عاملان این کشتار به خواست عموم مردم تبدیل شده است. کانون نویسندگان ایران که از جمله‌ی نخستین نهادهای آزادی‌خواه است که این خواست را مطرح کرد، اکنون در کنار مردم همان خواست را به گونه‌یی قاطع‌تر، صریح‌تر و شفاف‌تر مطرح می‌کند: مسببان کشتارهای اخیر در هر رده و مقامی باشند باید به مردم معرفی شوند و در دادگاه صالح به مجازات برسند.

+ + + + + + + + +

مصاحبه با یک روزنامه نگار درباره بازداشتگاه کهریزک:
بازداشتگاه مستقیما تحت نظر اطلاعات ناجا یا همان نیروی انتظامی است. کهریزک در جنوب تهران در وسط بیابان واقع شده است. براساس آنچه ما شنیده ایم حدود دو سه سوله در این منطقه قرار دارد. داخل هر سوله ۲۰ کانتینر یا ۱۰ کانیتر وجود دارد

از همان زمان شماری از کوشندگان حقوق بشر و انجمن دفاع از حقوق زندانیان به نحوه بازداشت و برخوردها اعتراض داشتند.

اما آنچه نام کهریزک را باز در صدر اخبار قرار داد، این بود که در ناآرامی های اخیر ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری تعدادی از بازداشت شدگان را به این مرکز منتقل کردند.

آنچه در زیر می خوانید، گفت و گویی است با حنیف مزروعی، فرزند رجبعلی مزروعی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، درباره بازداشتگاه کهریزک.

حنیف مزروعی روزنامه نگار و وبلاگ نویس در مورد این بازداشتگاه می گوید: " بازداشتگاه مستقیما تحت نظر اطلاعات ناجا یا همان نیروی انتظامی است. کهریزک در جنوب تهران در وسط بیابان واقع شده است. براساس آنچه ما شنیده ایم حدود دو سه سوله در این منطقه قرار دارد. داخل هر سوله ۲۰ کانتینر یا ۱۰ کانیتر وجود دارد."

حنیف مزروعی می گوید بازداشت شدگان را داخل این کانتینر نگه می دارند، او اضافه کرد:" در حوادث اخیر گفته می شود که بین ۲۰ تا ۴۰ تن را در هر کانتینر به زور جای می دهند. این در حالی است که در هر کانتینر بیشتر از پنج تن را نباید جای داد."

به گفته این روزنامه نگار تنها محفظ هوایی این کانتینرها یک سوراخ کوچک است که هوا از آن وارد می شود.

حنیف مزروعی ادامه داد:" براساس گفته کسانی که آزاد شدند،نور مستقیم آفتاب به این کانتینرها می تابد و هوای داخل آن بسیار گرم است. به لحاظ بهداشتی نیزوضعیت بازداشت شدگان نامناسب است. "

آمار متفاوتی از تعداد بازداشت شدگان در کهریزک منتشر شده است، اما حنیف مزورعی می گوید در بیشترین حالت حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ تن در این بازداشتگاه زندانی بودند که این آمار با توجه به مشکلات بهداشتی و فضای این مرکز بسیار زیاد است.

حنیف مزروعی در مورد تاثیر انتشار دستور رهبر ایران در مورد تعطیلی این بازداشتگاه می گوید:" قبل از اعلام خبر تعطیلی بازداشتگاه، کهریزک ۱۰ روز است که تعطیل شده است و طبق آخرین اطلاعات حدود ۴۰ تن از باقی ماندگان به زندان اوین منتقل شدند."

این روزنامه نگار با اشاره به برخورد خشن با بازداشت شدگان در کهریزک می گوید:" گفته شده که بازداشت شده ها را با انواع کابل و شلنگ مورد ضرب و شتم قرار داده اند، همچنین گفته می شد که بازداشت شدگان روز ۱۸ تیرماه را در آنجا لخت کرده، پس از اینکه آب فشار قوی روی آنها گرفته اند، آنها را با شلنگ و کابل کتک زدند."

وی با اشاره به نظارت نیروی انتظامی بر این بازداشتگاه می گوید قوه قضائیه نظارت مستقیمی بر این بازداشتگاه نداشت، اما اطلاعات ناجا این بازداشتگاه را اداره می کرد اما خطر دیگری هم وجود دارد.

او در این خصوص توضیح می دهد: "در بعضی از مراکز سپاه یا بازداشتگاه پاسارگاد در جنوب غربی تهران حتی اسم بازداشت شدگان نیز ثبت نمی شود."

این روزنامه نگار افزود: "یکی از دوستان ما که روزنامه نگار است،چند وقت پیش بازداشت شده بود و دراین بازداشتگاه مورد ضرب وشتم قرار گرفت. برای پاسخگویی به یک سئوال به قدری سرش را به میز می کوبیدند که از حال می رفته است."

به گفته حنیف مزروعی، از وضعیت بازداشتگاه پاسارگاد اطلاعات دقیقی در دست نیست. این بازداشتگاه متعلق به سپاه است و هیچ نهاد قضایی دسترسی به این بازداشتگاه ندارد. بازداشتگاه پاسارگاد پیش از این کارخانه اسلحه سازی بوده است."

+ + + + + + + + +

در زندان‌های ایران چه می‌گذرد؟
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به نقل از دادستانی تهران اعلام کرد که افراد باقی‌مانده، کسانی هستند که دارای اسلحه، بمب آتش‌زا یا سلاح گرم و سرد بوده‌ و به اموال عمومی آسیب جدی وارد کرده‌اند.  کاظم جلالی از ۵۰ فرد سیاسی و برخی افراد خارجی یاد کرد که از نظر دادستانی، یا آمر" اغتشاش‌ها" یا  اتاق فکر "اغتشاش‌ها" بوده‌اند. وی اظهار امیدواری کرد که کیفرخواست این افراد هرچه زودتر صادر شود و آنها طبق ضوابط قانونی محاکمه شوند.

کشته شدن محسن روح‌الامینی، فرزند یک مقام عالیرتبه اصولگرا، علاوه بر افکار عمومی، مقامات نظام را هم  تکان داد. گفته می‌شود این دانشجوی ۲۵ ساله از جمله کسانی بوده که در کهریزک مورد بازجویی و سوءرفتار قرار گرفته‌است. کهریزک، به دستور آیت‌الله خامنه‌ای  تعطیل شد.

مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار و کوشنده ی  حقوق بشر  می‌گوید: «سه سال بود که در کهریزک جوانان را شکنجه می‌کردند ولی فریادها را کسی نشنید. ایکاش قبل از کشته شدن آقا محسن، کهریزک را بسته بودند». به نظر محمودیان اگر صداقتی در تعطیلی کهریزک است، باید مسئولان آن را معرفی، بازداشت و بازجویی کنند.

بازداشت‌گاه‌های مخفی و موازی:
محمودیان از ده‌ها بازداشتگاه غیرقانونی و ثبت‌نشده دیگر در تهران خبر می‌دهد. زندان پاسارگاد، بازداشتگاه افسریه، بازداشتگاه ۶۶ سپاه از آن جمله‌اند. او می‌گوید: « در حوادث اخیر، حتی ادارات حراست نهادها، اقدام به تشکیل بازداشتگاه مستقل برای خود کردند. هرکه را می‌گرفتند مدتی نگاه می‌داشتند، شکنجه می‌کردند و بعد تحویل دیگران می‌دادند.  پاسارگاد در جنوب غربی تهران متعلق به وزارت دفاع و یک کارخانه اسلحه سازی است که تعدادی در آن کشته شده‌اند».

بازداشت‌گاه‌های مخفی و موازی:
محمودیان از ده‌ها بازداشتگاه غیرقانونی و ثبت‌نشده دیگر در تهران خبر می‌دهد. زندان پاسارگاد، بازداشتگاه افسریه، بازداشتگاه ۶۶ سپاه از آن جمله‌اند. او می‌گوید: « در حوادث اخیر، حتی ادارات حراست نهادها، اقدام به تشکیل بازداشتگاه مستقل برای خود کردند. هرکه را می‌گرفتند مدتی نگاه می‌داشتند، شکنجه می‌کردند و بعد تحویل دیگران می‌دادند.  پاسارگاد در جنوب غربی تهران متعلق به وزارت دفاع و یک کارخانه اسلحه سازی است که تعدادی در آن کشته شده‌اند».

زندان‌های سپاه:
مهدی محمودیان در تعریف ماجراهایی که بر دو تن از بازداشتی‌های این زندان‌ها رفته می‌گوید: « یکی از آنها مدعی است که سه روز پشت سر هم، روی بدن لخت او بنزین ریخته ‌و برده‌اند زیر آفتاب نگاه‌داشته‌اند.  من او را دیدم که تنش کاملا سوخته و سیاه شده بود. شبیه این ماجرا را  سه نفر دیگر هم گفته‌اند.  فرد دیگری مدعی است که در یکی از زندان‌های سپاه، روی سرش با تیغ یک چهارراه باز کرده‌اند.  چند نفر رفته‌اند روی تن لخت‌اش ایستاده‌اند و با دادن فحش‌های رکیک، روی سرش ادرار کرده‌اند».  محمودیان یادآوری می‌کند که مسئولیت زندان‌های سپاه بر عهده آیت‌الله خامنه‌ای است.

تهدید و سکوت خانواده‌ها:
مهدی محمودیان از احتیاط دردمندانه خانواده‌ها می‌گوید که ناشی از ارعاب و تهدید آنهاست: « از مادر یکی از کشتگان ۷ میلیون تومان گرفته‌اند. بعد تعهد نامه‌گرفته‌اند که بگوید بچه‌‌اش در تصادف کشته شده، بعد او را تهدید کرده‌اند که اگر موضوع را افشا کنی، شاید مجبور شوی سر قبر دو پسر دیگرت هم بروی».

شهرستان‌ها و ناپدید شدگان:
از دستگیری دستکم ۴۰۰۰  تن در اعتراض‌های پس از انتخابات سخن می‌رود. گروهی از آنان، فعالان سیاسی، مدنی یا روزنامه‌نگاران شناخته شده هستند. اما اکثریت غالب را چهره‌های گمنامی تشکیل می‌دهند که کوچکترین خبری از آنها در جایی درج نمی‌شود.  مهدی محمودیان می‌گوید: «ما نگران شهرستانی‌ها هستیم. در سال‌های گذشته که زندان‌های تهران معمولا بدون شکنجه و ملایم‌تر بودند، از شهرستان‌ها خبر بد می‌رسید. الان حتما وضع بدتر شده است».

سرنوشت مبهم زندانیان سیاسی:
با اعلام رسمی درباره نقش زندانیان سیاسی شاخص، نگرانی نزدیکان و خانواده‌های آنان از تداوم پرونده سازی برای آنان بیش از قبل شده است. بیم آن می‌رود که چهره‌هایی از جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نیروهای ملی مذهبی، وکلا  یا فعالان مدنی مستقل با تشکیل دادگاه‌های فرمایشی به زندان‌های طولانی مدت محکوم شوند.

+ + + + + + + + +

انتقال برخی زندانیان اوین به نقطه ای نامعلوم در اصفهان:
دیدار نمایشی نمایندگان از سلول های خالی اوین.
نمایندگان مجلس وقتی دیروز پایشان به زندان اوین رسید که فعالان سیاسی بازداشت شده چند ساعت پیش از آنجا نقل مکان کرده بودند. به این ترتیب درهای اوین به روی کمیته ویژه مجلس در حالی باز شد که انتظار آنها برای دیدن بسیاری از چهره های فعالان سیاسی بی نتیجه ماند و مجلسی ها نتوانستند پیغام بیاورند که وضعیت جسمی کوشندگان  سیاسی مستقر در زندان اوین به چه صورت است. به گفته داریوش قنبری بازداشتی های فعال سیاسی به اصفهان منتقل شدند.

+ + + + + + + + +

اعتراف نماینده مجلس رژیم  اسلامی به وجود بازداشتگاه در وزارت کشور:
 پس از گذشت نزدیک به یک ماه و نیم از افشای شکنجه گاه در ساختمان وزارت کشور و شکنجه دانشجویان بازداشت شده کوی دانشگاه تهران در آن مکان، کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس به وجود بازداشتگاه در ساختمان وزارت کشور اذعان کرد.

جلالی نماینده مجلس امروز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که در مورد «بازداشتگاه طبقه منفی 4» که در وزارت کشور اطلاعاتی به کمیته پیگیری مسائل بازداشت شدگان اخیر رسیده است که در حال بررسی آن هستند.

اظهارات سخنگو این کمیته در شرایطی صورت می گیرد که در بامداد 25 خرداد پس از حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه بیش از 200 دانشجو به این زیرزمین در وزارت کشور منتقل شدند. دانشجویان در ساعات اولیه بازداشت نمی دانستند در کجا به سر می برند اما پس از آزادی از محل نگهداری که در طبقه منفی چهار وزارت کشور واقع شده خبر دادند.

خبرنامه امیرکبیر در 2 گزارش در تاریخ های 28 خردادماه و 9 تیرماه وجود این شکنجه گاه ها در وزارت کشور و شکنجه دانشجویان کوی دانشگاه در این مکان را گزارش کرده بود اما در همان زمان خبرگزاری فارس و یکی دیگر از سایت های حامی دولت به تخطئه این گزارش پرداختند.

طبق گفته های دانشجویان آزاد شده رفتار صورت گرفته با آنان در این بازداشتگاه غیرانسانی بوده و طی مدت بازداشت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی آب و غذا به آنها نمی دادند. این دانشجویان همچنین اعلام کردند که نیروهای لباس شخصی در هماهنگی کامل با نیروهای انتظامی و گارد ضدشورش به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و در بامداد 25 خردادماه پس از ضرب و شتم دانشجویان بسیاری از آنان را به وزارت کشور منتقل کردند.

کاظم جلالی همچنین در مصاحبه خود اعلام کرد که با 200 نفر از بازداشت شدگان اعتراضات به نتایج انتخابات دیدار کرده اند و در عین حال درخواست دیدار با 50 نفر دیگر را که ازچهره های سیاسی و روزنامه نگاران هستند، داده اند که با آن موافقت نشده است. وی همچنین اظهار کرده «با کسانی که در رابطه با بازداشت شدگان اخیر دچار تخلف شده اند برخورد خواهد شد.»

پیگیری های صورت گرفته در مورد وضعیت زندانیان تنها پس از مرگ فرزند روح الامینی در بازداشتگاه کهریزک صورت جدی به خود گرفته است و کمیته مزبور در حال پیگیری دستگیرشدگان است.

جلالی در ادامه نیز از آزادی سعید حجاریان اظهار بی اطلاعی کرده است و تأکید کرده که قوه قضائیه اعلام نموده برخی گروهک ها در مدیریت بحران نقش داشته اند.

+ + + + + + + + +

از تمامی فرزندان ایران خواسته می شود؛ نام لباس شخصی هائی را که می شناسند به «تندر» اعلام و منتشر نمایند، تا در اختیار همه مبارزان قرار گیرد:
1 - رستم داوودی دارای ماشین پژو حسابدار نیروهای یگان ویژه جودو کار یکی از عاملان مستقیم  یورش وحشیانه به کوی دانشگاه.
2 - مجید مهدی زاده بیست و هفت ساله، طلبه ی موتورسوارالبته با لباس شخصی در سرکوب ها شرکت می کند، منزل پدرنامبرده شهرک غرب می باشد.

+ + + + + + + + +

یک بازداشتگاه مخفی دیگر:
طبق گزارشات رسیده از یک سری افراد وابسته به دادگستری تهران تعدادی از دستگیر شدگان در جریان تظاهرات و اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ج.ا.ا در منطقه ای حوالی شهر لوشان در پادگانی نظامی نگهداری می شوند و تحت نظر هستند و کسی از وضعیت آنها خبر ندراد و تا کنون کسی از وجود چنین زندانی آگاهی پیدا نکرده است. و این در حالی است که مسئولان جمهوری اسلامی  مدعی هستند کلیه معترضین در زندان های شهرهای مربوط به خود به سر می برند و وضعیتی مطلوب دارند و تعداد آنها بسیار اندک می باشد در حالی که تمام نقاط ایران زندانیان زیادی به محل های نامعلوم از جمله این مکان در لوشان واقع در جاده قزوین رشت زندانی هستند.

+ + + + + + + + +

برکناری سعید مرتضوی دادستان تهران:
شنیده ها حاکی است، که پور محمدی عزل سعید مرتضوی دادستان تهران را از آقای شاهرودی خواستار شده است.

+ + + + + + + + +

اعتراف نماینده مجلس رژیم  اسلامی به وجود بازداشتگاه در وزارت کشور:
 پس از گذشت نزدیک به یک ماه و نیم از افشای شکنجه گاه در ساختمان وزارت کشور و شکنجه دانشجویان بازداشت شده کوی دانشگاه تهران در آن مکان، کاظم جلالی مخبر کمیسیون امنیت ملی مجلس به وجود بازداشتگاه در ساختمان وزارت کشور اذعان کرد.

جلالی نماینده مجلس اسلامی امروز در جمع خبرنگاران اعلام کرد که در مورد «بازداشتگاه طبقه منفی 4» که در وزارت کشور اطلاعاتی به کمیته پیگیری مسائل بازداشت شدگان اخیر رسیده است که در حال بررسی آن هستند.

اظهارات سخنگو این کمیته در شرایطی صورت می گیرد که در بامداد 25 خرداد پس از حمله نیروهای لباس شخصی و انتظامی به کوی دانشگاه بیش از 200 دانشجو به این زیرزمین در وزارت کشور منتقل شدند. دانشجویان در ساعات اولیه بازداشت نمی دانستند در کجا به سر می برند اما پس از آزادی از محل نگهداری که در طبقه منفی چهار وزارت کشور واقع شده خبر دادند.

خبرنامه امیرکبیر در 2 گزارش در تاریخ های 28 خردادماه و 9 تیرماه وجود این شکنجه گاه ها در وزارت کشور و شکنجه دانشجویان کوی دانشگاه در این مکان را گزارش کرده بود اما در همان زمان خبرگزاری فارس و یکی دیگر از سایت های حامی دولت به تخطئه این گزارش پرداختند.

طبق گفته های دانشجویان آزاد شده رفتار صورت گرفته با آنان در این بازداشتگاه غیرانسانی بوده و طی مدت بازداشت مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفتند و حتی آب و غذا به آنها نمی دادند. این دانشجویان همچنین اعلام کردند که نیروهای لباس شخصی در هماهنگی کامل با نیروهای انتظامی و گارد ضدشورش به کوی دانشگاه تهران حمله کردند و در بامداد 25 خردادماه پس از ضرب و شتم دانشجویان بسیاری از آنان را به وزارت کشور منتقل کردند.

+ + + + + + + + +

مطهری: آقای شاهرودی بازجویان جانی را مجازات کنید:
علی مطهری نماینده مجلس اسلامی به شدت از « رفتارهای غیرانسانی و غیرقانونی با بازداشت شدگان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در زندانها انتقاد کرد.»

علی مطهری در نامه ای به محمود هاشمی شاهرودی ضمن مقصر قلمداد کردن وی در مسامحه با «تخلفات مسئولان و وابستگان آنها»، پیامد آن را سکوت رئیس قوه قضائیه در مورد خشونت ها و جرائم انجام شده در برخورد خلاف موازین با بازداشت شدگان وقایع جاری دانست.

این نماینده مجلس در نامه خود به رئیس قوه قضائیه از برخورد توأم با فشارهای روحی و جسمی سخن می گوید و تصریح می کند که این نوع برخوردها، گاه به «مرگ فرد بازداشت شده منتهی شده است که آخرین آنها مرگ جانگداز محسن روح الامینی» است.

در این نامه بدون اشاره به سایر قربانیان حوادث جاری به این نکته اشاره رفته است که قربانی نامبرده «فرزند آقای دکتر روح الامینی رئیس محترم انستیتو پاستور» بوده است.

وی در نامه خود به محمود هاشمی شاهرودی می نویسد؛ این افراد «نباید بدون مجازات باقی بمانند».

در ادامه این نامه رئیس قوه قضائیه به روشنی خطاب قرار گرفته که «به نظر میرسد جناب عالی به عنوان مدعی العموم حساسیت لازم را نسبت به مبارزه با این ظلم ها و دفاع از حقوق مظلومان ندارید والا کار به اینجا نمی رسید».

علی مطهری مسامحه رئیس قوه قضائیه را امری مسبوق به سابقه می داند و به نوعی وی را مسئول روی دادهای اخیر تا «قتل ناجوانمردانه» محسن روح الامینی معرفی می کند، آنجا که خطاب به وی می نویسد: «اگر از ابتدا در مقابل تخلفات مسئولان و وابستگان آنها مسامحه نمی کردید و همه اتهامات و شایعات، شفاف و حق از باطل جدا می شد، فضایی برای مناظره کذایی احمدی نژاد، موسوی و به دنبال آن این فتنه پدید نمی آمد».

وی در پایان نامه خود به رئیس قوه قضائیه اظهار می دارد که هنوز زمان باقی است و از وی می خواهد که به عنوان نخستین گام قاتل محسن روح الامینی را به جامعه معرفی و وی را مجازات کند تا علاوه بر تسلای خاطر خانواده او و همه ملت ایران، این مجازات «عبرتی برای جانیانی که خود را بازجو نامیده اند» شود.

در همین حال سهراب سلیمانی، مدیر کل زندان های استان تهران که زیر مجموعه قوه قضائیه است، درباره نحوه برخورد با بازداشت شدگان ناآرامی های اخیر گفته است که «در مجموعه زندان هیچ گونه رفتار خلاف شان اداری، انسانی و اخلاقی تحت هیچ شرایطی انجام نمی شود و بعید می دانم کسی ادعا کند که این افراد در مجموعه زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشند».

وی همچنین اظهار داشته که محسن روح الامینی و محمد کامرانی مننژیت داشتند و گفته است که بعد از این اتفاق، تمام زندانیان زندان اوین واکسن مننژیت زدند.

 یادآوری می شود؛ درد این نماینده ی انتصابی مجلس اسلامی، فرزندان به خون خفته ایران در رویدادهای اخیر نیست، بلکه تنها فرزند آقای دکتر روح الامینی رئیس محترم انستیتو پاستور موجب نگرانی ایشان شده است.

+ + + + + + + + +

بیماری مننژیت در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی:
چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۸- «... لنكرانی، وزیر بهداشت كه برای تسلیت مرگ پسرم به خانه ما آمده بود می‌گفت به خاطر مبارزه با بیماری‌های عفونی و مننژیت در زندان‌ها، ظرف چند روز گذشته بیش از دوهزار آمپول پنی‌سیلین بسیار قوی و آمپول‌‌های ضدمننژیت به زندان‌های تهران فرستاده‌ایم. ...» با توجه به این خبر كه به نقل از عبدالحسین روح‌الامینی پدر محسن روح‌الامینی با قلم سردار حسین علایی رئیس اسبق ستاد مشترك سپاه پاسداران در سایت‌ها منتشر شده است و تاكید سهراب سلیمانی مدیركل امور زندان‌های استان تهران مبنی بر اینكه محسن روح‌الامینی و محمد كامرانی بر اثر ابتلا به مننژیت فوت شده‌اند. دغدغه خانواده‌های بازداشت‌شدگان اخیر از وضعیت نگهداری عزیزان در بندشان و روند بازجویی‌ها از آنان دوچندان شده است.

هر چند كه سلیمانی اعلام كرده است كه كامرانی و روح‌الامینی پیش از انتقال به بازداشتگاه‌ها به مننژیت مبتلا بوده‌اند اما این سوال در اذهان عمومی شكل گرفته است كه وضعیت بازداشتگاه‌‌های كشور چگونه است كه كامرانی و محسن روح‌الامینی 25 و 24 ساله به خاطر عفونت مغزی در زندان تسلیم مرگ شده‌اند. همین امر سبب شده است تا با مسعود پزشكیان، نماینده تبریز و وزیر بهداشت دولت محمد خاتمی و امیدوار رضایی، عضو كمیسیون بهداشت و درمان مجلس و پرفسور مغز و اعصاب در خصوص بیماری مننژیت و میزان اعتبار این ادعا كه «كامرانی و روح‌الامینی بر اثر ابتلا به مننژیت كشته شده‌اند به گفت‌وگو بنشینیم.

دكتر پزشكیان: هیچ‌كدام از كشته‌شدگان مننژیت نداشته‌اند.
مسعود پزشكیان، وزیر اسبق بهداشت و درمان و عضو فعلی كمیسیون بهداشت و درمان مجلس با اعتقاد به اینكه شرایط ابتلا به مننژیت سهل و آسان نیست كه فرد در زندان در شرایط عادی و حتی تحت شكنجه‌های معمول به آن مبتلا شود تاكید می‌كند كه سوال ما از مسوولان این نیست كه بازداشت‌شدگان واقعا بر اثر مننژیت كشته شده‌اند یا نه بلكه نگرانی ما این است كه افراد فوت شده مگر در كجا نگهداری می‌شده‌اند كه عفونت به مغز آنها سرایت كرده است؟ وی همچنین با اشاره به شناختی كه از خانواده‌های فوت‌شدگان به دست آورده است این افراد به هیچ‌وجه پیش از انتقال به زندان نمی‌توانسته‌اند به مننژیت مبتلا بوده باشند! شرح گفت‌وگو ما با پزشكیان در پی می‌آید:
برخی از مسوولان از وجود بیماری‌های عفونی در بازداشتگاه‌های تهران خبر می‌دهند. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌كنید؟

این یعنی مسوولان ما حداقل‌های بهداشتی در بازداشتگاه‌ها را رعایت نمی‌كنند و به حقوق شهروندی بازداشت‌شدگان توجهی ندارند.
مدیركل امور زندان‌های استان تهران اعلام كرده است كه محمد كامرانی و محسن روح‌الامینی در اثر بیماری مننژیت كه قبل از انتقال به زندان به آن مبتلا شده بودند درگذشته‌اند. بیماری مننژیت چیست و خطر كشندگی آن چه میزانی است؟
مننژیت التهاب عفونی مغز است كه دور مغز و نخاع را احاطه كرده‌اند. خطر ‌كشندگی مننژیت نیز بستگی به میزان پیش‌روی عفونت ایجاد شده در بدن بیمار دارد، البته باید توجه كرد كه بیماری مننژیت خیلی زود تشخیص داده می‌شود و فرد مبتلا باید بلافاصله تحت درمان قرار گیرد. از طرف دیگر نیز باید توجه داشت كه ایجاد و مبتلا شدن به مننژیت سهل و ساده نیست بلكه یا در اثر نفوذ عفونت به مغز ایجاد می‌شود یا اینكه فرد باید زمینه‌ ارثی آن را داشته باشد، از آنجا كه ما خانواده‌های برخی از كشته‌شدگان اخیر را می‌شناسیم می‌توان گفت كه آنها زمینه خانوادگی برای مبتلا شدن به این بیماری عفونی را نداشته‌اند.

با توجه به اینكه كامرانی و روح‌الامینی زمینه خانوادگی ابتلا به مننژیت را نداشته‌اند پس این بیماری چگونه منجر به مرگ آنها شده است؟
نگرانی عمده من هم همینجاست كه با افراد در بازداشتگاه‌ها چه كاری می‌كنند كه می‌گویند مننژیت داشته یا در اثر مننژیت فوت كرده‌اند؟ اصلا پرونده پزشكی این افراد كجاست؟ چرا پزشكان آنها پاسخگو نیستند و توضیحی دراینباره نمی‌دهند؟ اصلا فوت شدگان، پزشكی برای مداوا و معالجه داشته‌اند؟

شرایط انتقال مننژیت در زندان چیست؟
اینكه از چه طریق مننژیت ایجاد می‌شود آن هم در زندان برای ما جای سوال دارد، مگر می‌شود فردی كه سابقه بیماری عفونی نداشته است و علایم مننژیت در بیرون زندان در او وجود نداشته، ‌یكباره در زندان به این بیماری كشنده مبتلا شود، به عقیده من مننژیت حتی در اثر ضرب‌وشتم عادی هم ایجاد نمی‌شود. برای اینكه ثابت شود محسن روح‌الامینی و محمد كامرانی و دیگر افراد واقعا مننژیت داشته‌اند یا نه باید پرونده پزشكی آنها را مطالعه كرد؟ وقتی كه بیمار را ندیده‌ایم و پزشك آنها هم تاكنون توضیحی ارائه نداده چگونه می‌توان تایید كرد كه این اشخاص مننژیت داشته‌اند یا نه؟

گفته شده كه محمد كامرانی و روح‌الامینی پیش از زندان به مننژیت مبتلا بوده‌اند؟ روند پیشروی این بیماری چگونه است كه پس از گذشت حداقل دو هفته از بازداشت آنها منجر به مرگشان شده است؟
پاسخ دقیق به این سوال نیازمند اطلاع كامل از پرونده پزشكی فرد و دانستن میزان عفونت اولیه در بیمار است، بنابراین نمی‌توانم به شما بگویم كه فرد می‌توانسته مبتلا باشد یا نه یا اینكه ضرب و شتم در روند عفونت در بدن آنها تاثیر گذاشته یا نه؟ ولی سوال بنده از مسوولان این است كه افراد فوت شده مگر در كجا نگهداری شده‌اند كه عفونت به مغز آنها سرایت كرده است.

اقدام وزیر بهداشت خبر از ارسال دو هزار داروی ضدمننژیت و آمپول‌های پنی‌سیلین قوی به زندان داده است را چگونه ارزیابی می‌كنید؟
بنده نمی‌دانم این اقدام چرا صورت گرفته و برای آن منع قانونی وجود ندارد اما خود این خبر موید عدم رعایت استانداردهای بهداشتی در بازداشتگاه‌هاست كه ما را نگران كرده است. صرف اینكه بگویند فرزند روح‌الامینی بر اثر مننژیت فوت شده قابل قبول نیست چراكه انتقال بیماری مننژیت مثل یك بیماری ساده نیست كه همینطور منتقل شود مگر اینكه آثار ضرب‌وشتم و عفونت در محل جراحات به حدی باشد كه به مغز رسیده شود پس نكته اصلی در پاسخ به این سوال این است كه افراد بازداشت شده آنقدر مورد ضرب‌وشتم قرار می‌گیرند كه مسوولان مجبور می‌شوند اعلام كنند فرد مننژیت داشته است.

دكتر رضایی: پرونده پزشكی روح‌الامینی را مطالعه كردم.
امیدوار رضایی عضو كمیسیون بهداشت و درمان كه پس از مرگ محسن روح‌الامینی موفق به مطالعه پرونده پزشكی او شده است معتقد است كه علایمی از مننژیت در پرونده پزشكی روح‌الامینی وجود ندارد وی كه پرفسور مغز و اعصاب است عنوان می‌كند با توجه به اینكه عفونت در محل زخم‌های پیكر روح‌الامینی وجود داشته اعلام علت فوت وی نیازمند بررسی‌های دقیق است. رضایی مسوول اعلام علت فوت روح‌الامینی را پزشكی قانونی دانست و گفت تا سه هفته آینده پزشكی قانونی دراینباره اظهارنظر می‌كند متن گفت‌وگوی اجمالی ما با امیدوار رضایی را در پی می‌خوانید.

گفته می‌شود كه شما جسد محسن‌ روح‌الامینی را كه اخیرا پس از انتقال از بازداشتگاه در بیمارستان كشته شده است را دیده‌اید؟ با توجه به اینكه شما پزشك متخصص مغز و اعصاب هستید آیا تایید می‌كنید كه مرگ وی بر اثر مننژیت بوده باشد؟
مننژیت بیماری است كه در آن پرده‌های مغز در اثر عفونت التهاب می‌كنند كه علت‌های مختلفی دارد به انواع باكتریال ـ میكروبی و غیرمیكروبی تقسیم می‌شود كه اشكال مختلفی از این بیماری را شامل می‌شود و تشخیص آن نیازمند بررسی بالینی وضعیت بیمار و آزمایش‌های مایه مغزی نخاعی است، با توجه به ویژگی‌هایی كه بنده از جسم محسن روح‌الامینی دیدم خیر نمی‌توان گفت كه وی مبتلا به مننژیت بوده است.

شما پرونده پزشكی محسن روح‌الامینی را مطالعه كرده‌اید؟
بله، ولی علایمی از بیماری مننژیت در پرونده پزشكی وی پس از انتقال به بیمارستان دیده نمی‌شود.

پس می‌توان گفت كه محسن روح‌الامینی در اثر مننژیت كشته نشده است؟
نظر قطعی دراینباره را پزشكی قانونی اعلام خواهد كرد چراكه پزشكی قانونی برای تشخیص علت مرگ وی از كبد و كلیه‌ها و احشا مرحوم محسن روح‌الامینی نمونه‌برداری كرده است.

نظر پزشكی‌قانونی چه زمان اعلام می‌شود؟
حداكثر تا سه هفته آینده، پزشكی قانونی نظرش را اعلام می‌كند.

اگر محسن روح‌الامینی بر اثر مننژیت فوت نشده علت مرگ وی چه بوده است؟
با توجه به آثار كبودی و زخم‌ها و جراحاتی كه بر بدن وی وجود داشت اعلام نظر دقیق در این‌باره مشكل است و باید منتظر اعلام نظر پزشكی قانونی بود.

وضعیت زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها را به عنوان عضو كمیسیون بهداشت و درمان چگونه ارزیابی می‌كنید؟
متاسفانه طبق گزارش‌هایی كه از قبل وجود دارد، زندان‌های ما استانداردهای بهداشتی را ندارد و در حداقل‌هاست متاسفانه طبق اطلاعات ما در برخی زندانی‌ها شاهد شیوع ویرس HIV ایدز و دیگر بیماری‌های عفونی هم بوده‌ایم كه باید مراقبت‌های بیشتری در این زمینه صورت گیرد.

به عنوان یك نماینده و عضو كمیسیون بهداشت و درمان برنامه‌ای برای ارتقای وضعیت بهداشتی بازداشتگاه‌ها ندارید؟
اكثر نمایندگان خواهان بهبود این شرایط هستند در همین راستا هم بنده در جلسه گذشته مجلس در تذكر از وزیر بهداشت خواستار رسیدگی جدی به وضعیت بهداشتی بازداشتگاه‌ها شدم.

می‌توان گفت كه اقدام وزارت بهداشت برای ارسال داروهای ضدعفونی در راستای تشدید رشد بیماری‌های عفونی در بازداشتگاه‌هاست؟
این را باید از خود وزیر پرسید اما آنچه كه بنده می‌دانم این است كه بیماری‌های عفونی در زندان‌ها وجود دارد.

مننژیت چیست؟
پرده یا غشایی كه روی بافت مغز و طناب نخاعی را می‌پوشاند و در حد فاصل بین استخوان جمجمه و مغز، یا بین مهره‌ها و نخاع قرار می‌گیرد مننژ نام دارد و به التهاب این لایه پوشاننده مننژیت می‌گویند. مننژیت اغلب توسط ویروس‌ها یا باكتری‌ها ایجاد می‌شود. اگر مننژیت بر اثر باكتری ایجاد شود مننژیت عفونی و اگر به واسطه ویروس یا سایر عوامل باشد مننژیت غیرعفونی نامیده می‌شود.

اما در برخی مواقع بر اثر فشاریا ضربه برسر، این لایه پوشاننده ملتهب شده و تبدیل به مننژیت می‌شود. گاهی اوقات عفونت سینوس‌ها،‌گوش میانی و عفونت‌های ناشی از آسیب سر ‌موجب ایجاد مننژیت می‌شوند. مننژیت باکتریایی از هنگام آغاز علایم تا ۲۴ ساعت پس از آنتی‌بیوتیک درمانی واگیردار است واگر هر چه سریع‌تر اقدام درمانی صورت نگیرد باعث مرگ فرد می‌شود.

علایم این بیماری كمی گمراه كننده است و ممكن است خیلی راحت متوجه علایم آن نشد چرا كه علایم آن در تمام افراد یكسان نیست و در همه به یك صورت ظاهر نمی‌شود. نشانه‌های این بیماری عبارت است از تب، سفتی گردن، سر درد و حساسیت به نور. باکتری‌های فراوانی می‌توانند عامل بیماری باشند اما باکتری‌هایی که بیشتر باعث ابتلای افراد به مننژیت می‌شوند شامل مننگوکوکوس،‌آنفلوآنزاتیپ «ب» یا پنوموکوکوس هستند.

 مننژیت ویروسی به طور معمول خفیف بوده و افراد پس از مدتی کوتاه به طور کامل بهبود می‌یابند. اما مننژیت باکتریایی از طریق افراد بیمار و یا حامل باکتری (در حلق و بینی) منتشر می‌شود. عامل بیماری از طریق سرفه و عطسه توسط شخص بیمار در هوا منتشر شده و تا ساعت‌ها معلق می‌ماند. تنفس هوای آلوده موجب انتقال بیماری می‌شود. باکتری ابتدا در حلق و بینی تکثیر می‌شود سپس وارد خون می‌شود و آنگاه وارد مغز و نخاع شده و این نواحی را عفونی می‌كند. مننژیت ویروسی نیز به وسیله افراد بیمار یا حامل ویروس منتقل می‌شود ولی واگیردار بودن آن کمتر از مننژیت باکتریایی است. این ویروس که به طور معمول موجب عفونت دستگاه گوارش می‌شود از طریق دهان وارد بدن شده و ممکن است تا چندین هفته پس از بهبود بیمار در روده او باقی بماند. هیچ آنتی‌بیوتیکی برای درمان مننژیت ویروسی مؤثر نیست.

 ویروس موجود در دستگاه گوارش از طریق جریان خون وارد مغز می‌شود اما به طور معمول ‌ضایعاتی در مغز ایجاد نمی‌کند. هم‌خانواده و یا همخانه بودن، هم‌کلاس بودن، نشستن یا ایستادن در کنار فرد بیمار حداقل به مدت یک ساعت‌، استفاده مشترک از سیگار، آب و غذا، یا کشتی‌گرفتن با شخص بیمار می‌تواند باعث شود تا این بیماری به شخص سالم منتقل شود. به این ترتیب با توجه به اینكه شرایط یاد شده با زندان‌های كشور شباهت فراوانی دارد از این رو احتمال انتقال این بیماری در زندان از افراد مبتلا به افراد سالم بسیار وجود دارد چون در صورتی كه به روند درمان این بیماری بی‌توجهی شود نباید انتظاری جز تشدید بیماری و انتقال آن به سایر افراد داشت. این درست همان شرایطی است كه می‌تواند در زندان‌های كشور مشاهده شود.

+ + + + + + + + +

اظهارات وزیر بهداشت مؤید اعمال شكنجه وحشیانه بر زندانیان:
یك متخصص بیماری هاى عفونى در آمریکا در باره اظهارات وزیر بهداشت رژیم كه گفته است به خاطر مبارزه با بیماریهاى عفونى و مننژیت در زندانها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنى سیلین بسیار قوى و آمپولهاى ضد مننژیت به زندانهاى تهران فرستاده ایم، گفت، مننژیت عفونت یا التهاب لایه هاى محافظ پوششى مغز و نخاع است که به دو علت بروز مى کند. علت اول، ورود عامل عفونى به فضاى داخل جمجمه و نخاع است و عامل دوم، پارگى لایه هاى مننژ در اثر تورم یا ضربات مغزى است.

بنابراین نوع اول مى تواند ناشى از ویروس یا باکترى باشد و نوع دوم در اثر آسیب هاى ناشی از ضربه به مغز و نخاع. معنى اظهارات وزیر بهداشت رژیم این است که در زندان اوین بیمارى مننژیت عفونى، اپیدمى شده است و ارسال دو هزار آمپول پنى سیلین و آمپول ضد مننژیت از احتمال ابتلای یکصد تا سیصد زندانى به این بیمارى حکایت دارد. باید اظهارات وزیر بهداشت را با آنچه در خیابانهاى تهران به تصویر کشیده شده، منطبق دانست، یعنى بیماران مبتلا شده به مننژیت، کسانى هستند که زیر باتوم، دچار صدمه و آسیب جدى شده اند.

+ + + + + + + + +

اعلام جرم بر علیه شکنجه گران:
اعلام جرم و تقاضای قصاص خانواده‌های کشته شدگان و زخمیان آسیب دیده كهریزك از اداره کنندگان و مسئولین و شکنجه گران بازداشتگاه كهریزك.

به گزارش رسیده؛ به نقل از یک مقام قضایی که نخواست نامش فاش شود، در پی تعطیلی شکنجه گاه کهریزک و تائید شکنجه ها و فجایعی که بر زندانیان در آنجا گذشته است، برخی از زندانیان آزاد شده و همینطور خانواده های کشته شدگانی که فرزندانشان در آنجا نگهداری و کشته شده اند، با مراجعه به مراجع قضایی، نسبت به ظلم و ستم هایی که به عزیزانشان شده است اقامه دعوا کرده اند.

به گفته این مقام آگاه، خانواده هایی که عزیزانشان را در اثر شکنجه وضرب و شتم در این بازداشتگاه از دست داده اند ضمن شکایت از مسئولین و گردانندگان این بازداشتگاه، خواهان مجازات و قصاص قاتلین عزیزانشان شده اند.

در پی گزارش وزارت اطلاعات از آمریت ص. م. در سركوب‌های خیابانی، و درپی گزارش دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، افشای شكنجه گاه كهریزك صورت پذیرفته است.

بازداشتگاه کهریزک چند سال پیش و به بهانه طرح ارتقائ امنیت اجتماعی توسط فرماندهی پلیس تهران بزرگ و با هماهنگی سعید مرتضوی دادستان وقت تهران احداث شد. در همان زمان نیز بسیاری از کوشندگان حقوق بشر در مورد شرایط غیر انسانی حاکم بر آن کمپ خبر داده بودند که هیچ کس نخواست صدای آنها را بشنود.

+ + + + + + + + +

سعید حجاریان احتمالا امروز آزاد می شود:
خبرگزاری های ایران به نقل از مسئولان قوه قضائیه جمهوری اسلامی می گویند، سعید حجاریان از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت امروز از زندان آزاد می شود.

سعید حجاریان از ۲۵ خردادماه در بازداشت بوده است و خانواده اش گفته اند او را در زندان شکنجه و اذیت و آزار کرده اند و وضعیت روحی و جسمی او را بحرانی توصیف کرده اند. سعید حجاریان ده سال پیش ترور شد و پزشک او نیز پیشتر هشدار داده است که فشار روحی و جسمی در زندان ممکن است سبب سکته مغزی او شود.

در همین حال نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس اسلامی ضمن خبردادن از آزادی قریب الوقوع سعید حجاریان، گفته است که اتهام های مصطفی تاج زاده و بهزاد نبوی، از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی «اقدام علیه امنیت ملی» است و آنها آزاد نخواهند شد. همسران این دو زندانی، در نامه ای به آیت الله شاهرودی گفته اند بیش از ۴۰ روز است که از آنها مطلقا بی خبرند و خبرهای مربوط به شکنجه و ضرب و شتم آنها در زندان، خانواده هایشان را بسیار نگران کرده است.
 
+ + + + + + + + +

چهره‌های شاخص سیاسی در بین آزادشدگان حضور ندارند:
آزادی 140 تن از بازداشت‌شدگان حوادث اخیر در جریان بازدید كمیته وپژه بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان اخیر نبوده بلكه رایزنی‌های دیروز این كمیته با مسئولان مربوطه در آزادی آنها موثر بوده است.

سخنگوی كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از آزادی 140 تن از بازداشت شدگان حوادث اخیر خبر داد.
كاظم جلالی  با اشاره به بازدید كمیته وپژه بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان اخیر گفت: اعضای این كمیته امروز از زندان اوین بازدید كردند و در جریان وضعیت برخی از بازداشت‌شدگان قرار گرفتند.

وی با بیان اینكه 140 تن از بازداشت‌شدگان حوادث اخیر با قرار كفالت و ضمانت آزاد شدند در پاسخ به این سوال كه آیا چهره های شاخص سیاسی در بین 140 تن وجود دارند،با رد این موضوع گفت: تعداد 140 تنی كه با قرارهای مناسب آزاد شدند كسانی هستند كه دارای اتهامات سبك‌تری هستند.

وی در پاسخ به این سوال كه آیا بازدید این كمیته موجب آزادی این عده شده است؟ گفت: آزادی این افراد در جریان بازدید این كمیته نبوده بلكه رایزنی‌های دیروز كمیته وپژه بررسی وضعیت بازداشت‌شدگان اخیر با مسئولان مربوطه در آزادی آنها موثر بوده است.

+ + + + + + + + +

تعداد دانشجویان بازداشت شده مشخص نیست:
برخی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران در بازداشت به سر می‌برند. دانشجوی کشته شده‌ای در شهرستان‌ها نداریم. امنیت داخل دانشگاه‌ها باید توسط نیروهای امنیتی ویژه تامین شود.
روسای دانشگاه‌های شهرهای گوناگون به کمیسیون آموزش و تحقیقات اطلاع دادند که دانشجویان بازداشت شده آنها آزاد شده و هیچ دانشجوی کشته شده‌ای هم ندارند.از این رو تنها برخی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران در بازداشت به سر می‌برند.

محمدحسن دوگانی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در کمیته ویژه بررسی بازداشت شدگان اخیر عضویت دارد درمورد آمار دانشجویان بازداشت شده اظهارداشت: متاسفانه از تعداد دقیق دانشجویان بازداشت شده اطلاعی نداریم اما مسوولان دستگاه قضایی به ما وعده دادند که اطلاعات دقیقی از دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها که در حوادث اخیر بازداشت شده‌اند، به ما ارایه دهد.

به گفته وی، گزارشی از نحوه برخوردها و دستگیری‌ها از سوی روسای دانشگاه‌های کشور به کمیسیون آموزش و تحقیقات ارایه شده که براساس آن دانشجوی بازداشت شده‌ای در حال حاضر در شهرستان‌ها وجود ندارد و دانشجوی کشته شده‌ای هم در شهرستان‌ها نداریم.
از این رو تنها برخی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران هستند که ممکن است در بازداشت به سر ببرند.

وی با تاکید بر لزوم تامین امنیت دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی به شکل ویژه خاطرنشان کرد: چنانچه نیاز به راهکارهای قانونی در این زمینه داشته باشیم آن را درمجلس تصویب خواهیم کرد و می‌کوشیم تا ابزارهای مورد نیاز نیز در اختیار دانشگاه‌ها قرار گیرد تا در مواقع ضروری امنیت داخل دانشگاه‌ها از سوی نیروهای امنیتی ویژه تامین شود.

دوگانی در پاسخ به این سوال که منظور از نیروهای امنیتی ویژه در دانشگاه چیست؟ گفت: تامین امنیت دانشگاه‌ها یا باید با تقویت حراست دانشگاه‌ها انجام شود و یا نیروهای امنیتی ویژه‌ای در خود دانشگاه مستقر شوند.

+ + + + + + + + +

دستگیری سه تن  در اردبیل:
دو مرد و یک زن یهودی به اتهام  تبلیغ شیطان پرستی در بین جوانان پارس‌آباد، دستگیر شدند.

به گزارش ایسنا به نقل از مدیریت روابط عمومی و ارتباطات دادگستری کل استان، در پی گزارشات مردمی، ماموران پلیس امنیت عمومی شهرستان مرزی پارس آباد موفق شدند دو مرد و یک زن را که با تبلیغ شیطان پرستی در بین جوانان منطقه اقدام به فروش آلات مربوطه می‌كردند، دستگیر كنند.

از نامبردگان تعداد 132 فقره اشیاء مختلف شامل سربز شاخدار، انگشتر با مارک و علائم اسکلت انسان و... کشف و ضبط شده است.

پارس آباد یکی از شهرستان‌های مرزی استان در شمال غربی ایران، از شمال و شرق به کشور جمهوری آذربایجان محدود بوده و براساس سرشماری سال 75، دارای 138 هزار و 887 تن جمعیت است.

+ + + + + + + + +

دیدار فعالان صنفی معلمان با خانواده ی آقای سلطانی و سهراب اعرابی:
عصر روز6 تیرماه 1388 فعالان و اعضای هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان ایران،تهران با خانواده های آقای فتاح سلطانی وکیل معلمان و دانشجویان که هم اکنون خود دربازداشت می باشد و سهراب اعرابی که در اعتراضات دوره ی دهم انتخابات ریاست جمهوری به شهادت رسیددیدار کردند.
 
 در این دیدار که بیش از 30تن بودند، وبیشتر آنان از کسانی بودندکه خود به خاطر فعالیت های اجتماعی و صنفی هزینه هایی را پرداخته بودند.
 
در این دیدار خانم دهقان که خود از معلمان آموزش وپرورش است،در گوشه ی اتاق نشسته بود،و اندوهی پنهان  درضمیر خود داشت.به سخنان جمع حاضر گوش می داد،آقای عباس معارفی گفت: " سلطانی جوانمردیست که در راه آزادی و اندیشه تلاش می کند."

در این دیدارخانم نقی ای ازسازمان معلمان ایران در تسکین و تمجیدجایگاه آقای سلطانی و  خانواده ی ایشان خطاب به خانم دهقان گفت: " اینها پیش قرآولان آزادی هستند،از اینکه شما را فعال می بینیم خوشحال هستیم.به دوستی با شما افتخار می کنیم،ارزشهای شما و همسر شما باعث افتخار ماست.

 در پایان خانم دهقان همسر آقای سلطانی گفت:بسیار سپاسگزارم از شما به خاطر توجهی که به ماداشته اید.بی گمان کسانی که نگران مردم بوده اند،روزمردم خواهنددانست،که حق با کیست،چه کسانی راست گفته اند.من تعهد شما رامی ستایم،که با توجه به شرایط سخت امروزی دور هم جمع شدید و یادی از ما کرده اید.

خانم دهقان گفت: آقای سلطانی همیشه می گفت برای من مهم نیست که موکل من درچه مذهبی هست،زن است مرداست کودک است،اراده ی خدا این است،که عدالت روی زمین اجرا بشود. 

 همسر آقای سلطانی درادامه افزود: اولویت من آقای سلطانی نیست، اولویت من جوانانی است که شناخته شده نیستند،و کسی را ندارند،و گمنام هستند. اولویت من کسانی است که خانواده هایشان نمی داندکجاهستند.

امروزدغدغه ی همه ی ماحقوق انسانی است،برای ما بشر بودن مهم است، همه کسانی که می خواهنداراده ی خدا را درروی زمین اجربشود،به همین شیوه می اندیشند،برای ما بشر بودن و انسانبودن مهم است. ما نمی خواهیم حقوق انسانها پایمال بشود،زیرا این را خدا به ما آموخته است.

خانم دهقان در باره ی وظیفه ی معلمان در این برهه از زمان گفت: تعهدی که درمعلمان وکانون ها دیدم خوشحالم، بهترین کاراین است که معلمان اطلاع رسانی کنند،همینطور سرکشی کنند،یاد کنند از کسانی که دستگیر شده اند..

خانم دهقان در باره ی آخرین خبرها گفت: ما دیروز با آقای سلطانی دیدار داشته ایم،گفته شده که برای آزادی آقای سلطانی  8،000،000،000  ریال وثیقه مشخص شده است،ماحتی 80میلیون تومان هم نداریم،  همچنین در دیرای که با آقای سلطانی داشتیم،خبر مرگ خواهر آقای سلطانی را نیز به ایشان رساندیم.
  

پس ازاین دیدار، معلمان واعضای کانون صنفی راهی منزل جان باخته ی راه آزادی سهراب اعرابی شدند.

 اما چه غریبانه بود، چه دردمندانه بود،چه حسرت آور بود، خانه ی بی برادر.

 مادر سهراب حرف های ناگفته ی بسیار داشت، می دانستم تاکنون درخلوت ضمیرش آرام آرام هزار ان بار این شعر بابا طاهر عریان را زمزمه کرده است:

گلی که خوم بدادم پیچ وتابش       به آب دیدگانم دادم آبش

به درگاه الهی کی روا بی           گل از مو دیگری گیره گلابش

روزگاری چهار برادر در این خانه کوچک، در کنار هم فضای خانه را لبریز شادی و لبخند می کردند،دل مادر را ازسختی روزگار با شیرین کاری های خود شاد می کردند، قطرات مروارید اشک ،بر گوشه ی چشم مادر را با انگشتان خود می ربودند،تا لشکر غم بر دل مادر چیره نگردد.

خانه ای بود و امیدی و لبخندی، دیگر هیچ...............!

کدام همسایه می داند،بردل مادری دردمند،از اندوه جوانش که اینک همبستر خاک است،چه می گذرد؟

کدام رهگذر با نگاهی می بیند،کوه اندوهی را بر دوش دل مادری که پرپر شدن جوانش را به تماشا ایستاده است؟

به دنیا پای نهاد پسری  تاشریک اندوه وشادی مادر ی باشد،

نامش را سهراب نهادند،

 بوی پروانه ی نوزادی اش هنوز بر سرزمین خاطرات مادر  پرپر میزند،

شیرینی کودکی هایش هنوز از خاطر مادر رخت برنبسته،

برزبان آوردن واژ های کودکی اش هنوز شیرین ترین خاطرات مادر است.

نااستواری گام های کودکی اش هنوز زیباترین تصاویر ذهن مادر است!

قدکشیدنش را،

نخستین روز مدرسه اش،

جشن تولد 20 سالکی اش؟!

با لبانی خشک از ستم دیوان روزگار،

همچون هاجر

سراغ سهرابش را از کدامین اسیربگیرد؟!

چه کسی شایسته ی مرگ است؟؟!

 راستی ، چرا برخی پیامبران نابودی اند؟!

چرا برخی رسولان وحشت اند؟!

چرا برخی بذرافشان نیستی اند.؟!

جسدی بی روح ارمغان کدامین شیطان است؟

به مادری رنج کشیده؟؟!!

به مردمی فرو رفته در شگفتی و ناباوری؟

آیا اکنون جزعکسی بردیوار و خاطره ای در ذهن نشانی از سهراب نیست!

اما فردا چه خواهی کرد؟!

ای آدم کش؟!

با جوانان فردا؟!

 با تاریخ؟!

با انبوهی از لشکریان سهراب،

با برادرانی که هنوز مرگ سهراب را نشنیده اند؟!

 یا باور نکرده اند؟!

امافردا چه خواهی کرد؟!

 ای آدم کش؟!

+ + + + + + + + +

مادر دانشجوی جان باخته؛راه پسرم را ادامه می دهم:
كیانوش اهل این نبود كه ظلم را قبول كند. من هم مادر او هستم و می‌خواهم راهش را ادامه دهم. الان مادران زیادی مثل من هستند كه فرزندان‌شان را از دست داده‌اند و همین حال و روز مرا دارند. می‌خواهم به دیدن مادر سهراب بروم. در مراسم چهلم ندا هم شركت می‌كنم. اعتراضم را در كنار آن‌ها ادامه می‌دهم و با هم برای ‌دادخواهی ظلمی كه بر ما و فرزندان‌مان رفته اقدام خواهیم كرد.

مادر كیانوش آسا دانشجوی جان باخته سکوتش را شکست:
بیش از یك ماه از شناسایی و تحویل جسد كیانوش آسا، دانشجوی 25 ساله کرمانشاهی از پزشك قانونی تهران و به دنبال آن برگزاری مراسم خاكسپاری، سوم و شب هفت او در كرمانشاه می‌گذرد و در حال حاضر خانواده وی خود را برای برگزاری مراسم سنتی چهلم آماده می‌كنند. مادر او در آستانه چهلم فرزندش برای اولین بار سکوت خود را شکسته و با روز گفت و گو کرده است.

كیانوش آسا دانشجوی مقطع كارشناسی ارشد در رشته‌ی پتروشیمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ایران بود كه در جریان تجمع روز دوشنبه 25 خرداد تهران در اعتراض به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از سوی بسیجیان مسلح مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

پنجم تیر ماه برای نخستین بار خبر شهادت كیانوش آسا در رسانه‌ها منتشر شد و به دنبال آن اخبار و گزارش‌هایی از برگزاری مراسم‌های ‌سوگواری در دانشگاه علم و صنعت و در شهر زادگاهش، كرمانشاه از طرف دوستان و خانواده با حضور دانشجویان و همشهریان انتشار یافت. اما در این مدت هیچ خبری در مورد چگونگی مرگ كیانوش اعلام نشد و خانواده وی در میان بهت و ناباوری از مرگ این‌چنینی كیانوش و با غم و اندوه ناشی از آن تنها به برگزای مراسم‌های سنتی اكتفا کردند و هیچ صحبت دیگری در این رابطه مطرح نكردند.

اكنون با گذشت بیش از یك ماه از وقوع این اتفاق ناگوار و خروج تدریجی خانواده از فضای معمول و محزون، مادر كیانوش آسا نیز با تأسی به مادران سهراب و ندا و...، تصمیم گرفته تا سكوت خود را بشكند و در كنار دیگر خانواده‌های شهدای وقایع اخیر به دادخواهی خون فرزندخود زبان بگشاید.

مصاحبه با فاطمه فلاح، مادر كیانوش آسا در اتاق خود كیانوش و در كنار میز مطالعه و صندلی خالی او در فضایی حزن انگیز ناشی از تألمات روحی یك مادر داغدار انجام گرفت. آغاز و پایان مصاحبه اشك است كه از چشمان خسته از زاری خانم فلاح جاری می‌شود. در تمام طول مصاحبه بغض است كه گلوی خسته از فریاد فاطمه خانم را می‌فشارد، با این وجود در میانه‌ی مصاحبه هر از گاهی لبخند تلخی بر لبان بی‌رنگش می‌نشیند و به آرامی می‌گوید: هنوز مرگش را باور ندارم، هر شب خواب می‌بینم كه برگشته است...

نخستین پرسشم درباره آخرین ملاقات‌ و تماسی است كه با كیانوش داشتید؟
یك روز پس از برگزاری انتخابات، شنبه شب بود كه كیانوش برای انجام كارهای مربوط به پروژه‌ درسی‌اش كه در مراحل پایانی بود، راهی تهران شد. با توجه به نتیجه‌ی انتخابات و وضعیت به وجود آمده در تهران خیلی به او سفارش كردم كه مراقب خودش باشد. می‌دانستم كه او هم نسبت به این قضیه معترض است و با احساس مسئولیت قوی كه در او سراغ داشتم این احتمال را می‌دادم كه در تجمعات اعتراضی دانشجویان شركت كند اما هرگز فكر نمی‌كردم كه به چنین سرنوشتی دچار شود.

وقتی برای رفتن به ترمینال آماده شد برایش اسفند دود كردم و موقع خداحافظی محكم در آغوشش كشیدم. باز هم تأكید كردم مبادا حال كه در مرحله‌ی پایانی تحصیلاتش و در آستانه‌ی استخدام شدن قرار دارد اقدامی كند كه دچار مشكل شود. هر چه ‌گفتم سكوت ‌كرد و نهایتاً گفت: "دایه جان نگران نباش، اتفاقی نمی‌افتد. تا دو هفته‌ی دیگر كار پروژه‌ام كه تمام شد بر می‌گردم، قرار است در همین جا مشغول به كار شوم و دیگر در كنارت می‌‌مانم."

روز یكشنبه هم چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم و هر بار همان حرف‌ها را تكرار كردم. تا آن‌جا كه دیگر از توصیه‌های مكررم خسته شد و با همان لحن آرامش گفت: "دایه مگر من بچه هستم كه این‌قدر سفارش می‌كنی." ساعت دو بعد از ظهر روز دوشنبه مجدداً با كیانوش صحبت كردم. گفت كه از صبح برای انجام كاری بیرون بوده و تازه برگشته خوابگاه و می‌خواهد چیزی برای ناهار درست كند. این آخرین تماسم با كیانوش بود و از ساعت نه شب به بعد هر بار كه تماس گرفتم تلفن همراهش خاموش بود.

وقتی خاموشی تلفن همراه كیانوش ادامه یافت واكنش‌تان چه بود؟ نخستین فكری كه به ذهن‌‌تان رسید چه بود؟
همان شب آن‌قدر دختر كوچكم شماره كیانوش را گرفت تا خسته شد و آخر شب گفت دیروقت است، لابد خوابیده. به پسر بزرگم گفتم كه نگران كیانوشم هر چه تماس می‌گیریم تلفنش خاموش است. او هم گفت حتماً رفته پیش دوستانش و شارژ گوشیش تمام شده. به دختر بزرگم زنگ زدم و موضوع را با او در میان گذاشتم. او هم گفت این روزها خط دهی موبایل‌ها در تهران دچار مشكل شده و حتماً خود كیانوش گوشی اش را خاموش كرده است. روز بعد هم به همین ترتیب مرتباً تماس می‌گرفتم اما گوشی كیانوش خاموش بود. به چند نفر از دوستانش زنگ زدیم، آن‌ها هم اظهار بی‌اطلاعی ‌كردند. احساس كردم چیزی را از ما مخفی می‌كنند. بالاخره از یكی از فامیل‌ها در تهران خواستیم تا به خوابگاه كیانوش برود و از او خبری بگیرد. به او گفته بودند از دیروز عصر كه بیرون رفته دیگر برنگشته است.هر چند از همان ابتدا احتمال این را می‌دادم كه در جریان شلوغی‌های ‌تهران مشكلی برای كیانوش پیش آمده باشد،اما با تداوم بی‌خبری از وی دیگر به یقین رسیدم. از آن‌جا كه احساس كردم پرستو و كامران دختر و پسر بزرگم بهتر می‌‌توانند در تهران برای‌یافتن خبری از كیانوش پی‌گیری كنند و به جاهای‌مختلف سر بزنند صبح روز چهارشنبه آن‌ها را برای‌ یافتن خبری از كیانوش به تهران فرستادم.

از تلاش‌ها و پی‌گیری‌های خواهر و برادر كیانوش در تهران بگوئید. كجاها رفتند و چه نتیجه‌ای گرفتند؟
بدترین حالتی كه می توانست برای ما متصور باشد زخمی شدن كیانوش بود. بنا بر این دختر و پسرم به محض رسیدن به تهران از آن‌جا كه شنیده بودند مجروحین تظاهرات روز دوشنبه میدان آزادی را به بیمارستان حضرت رسول برده‌اند به این بیمارستان رفتند. اما به آن‌ها اجازه ورود نداده و تنها لیستی از مجروحین را نشان‌شان داده بودند كه اسم كیانوش در آن نبود. با اصرار آنان جهت ملاقات با مجروحین به آن‌ها گفته بودند بیش‌تر مجروحین و همه‌ی‌ كشته‌شدگان را مأموران امنیتی طی دو روز اخیر از این بیمارستان منتقل كرده‌اند. روز بعد به زندان اوین مراجعه كرده بودند. اما اسم كیانوش در بین اسامی ‌بازداشت شدگان نبود. از همان جا شنیده بودند كه به دلیل تعداد زیاد افراد دستگیر شده و كمبود جا، گروهی از آنان ‌را به بازداشتگاه كهریزك كه محل نگهداری معتادان به مواد مخدر است برده‌اند. این‌ها هم آدینه رفته بودند كهریزك و اسم و عكس كیانوش را به مأموران داده بودند، اما كیانوش آن‌جا هم نبود.روزهای ‌بعد دادگاه انقلاب، كلانتری شاپور، حفاظت ناجا، پلیس امنیت و تمامی آن جاهایی كه امكان می‌دادند ممكن است حتی ‌یك نفر از بازداشتی‌های روز دوشنبه را به آن محل برده باشند سر زدند اما هیچ خبری از كیانوش نبود. در این بین كامران هر روز به زندان اوین مراجعه می‌كرده تا لیست جدید بازداشتی‌ها را چك كند.

این وضعیت تا سه‌شنبه ادامه داشت. من هم مرتباً با آن‌ها در تماس بودم. بعد از همه‌ی این جستجوها یكی از آشناها پیشنهاد می‌‌كند كه به پزشكی ‌قانونی هم سر بزنند. بالاخره صبح روز چهارشنبه سوم تیر ماه پسر و دخترم در مراجعه به پزشكی قانونی ‌تهران، پس از آنكه اسم كیانوش را در بین اسامی افراد كشته شده دارای مشخصات پیدا نمی‌كنند، سراغ تصاویر جان باختگان مجهول الهویه می روند و در میان آنها چهره غرق در خون كیانوش را شناسایی می کنند.

این خبر چگونه به شما رسید و اقدامات بعدی‌تان برای تحویل جسد از پزشكی قانونی چه بود؟
ظهر كه زنگ زدم. نه پرستو با من حرف زد و نه كامران. یكی‌ از اقوام‌مان كه همراه‌شان بود گفت نیستند. به فاصله‌ی كوتاهی دوباره زنگ زدم. این بار خانه همان فامیل‌مان بودند و گفت كه خوابیده‌اند. مطمئن بودم اتفاقی افتاده كه آن‌ها نمی‌خواهند با من حرف بزنند. عصر درمانده و مضطرب همراه دختر كوچكم در خانه نشسته بودیم كه چند نفر از زنان فامیل آمدند و بعد از سلام و احوال پرسی كوتاه بدون اینكه از كیانوش خبری بگیرند مشغول مرتب كردن منزل شدند. به دنبال آن‌ها افراد دیگری هم آمدند و خانه‌مان كم كم شلوغ شد. همه ناراحت بودند. هر چه می‌پرسیدم چه شده كسی جواب نمی‌داد. ادعا می‌كردند به خاطر بی‌خبری از وضعیت كیانوش نگرانند. اما خودم می‌دانستم این‌‌ها نشانه‌ی خبرهای بد از كیانوش است. آن‌قدر اصرار و التماس كردم تا بالاخره گفتند كیانوش شهید شده است. آن‌ها گفتند اما من باور نكردم. هنوز هم برایم سخت است كه باور كنم. مرتب به كامران می‌‌گویم دوباره برو و در بین بازداشتی‌ها سراغ كیانوشم را بگیر.

از آن طرف كامران و پرستو در تهران با آن حال خراب دنبال مراحل قانونی تحویل جسد بودند. باید از طرف دادسرای جنایی اجازه تحویل جسد داده می‌شد. پنج‌شنبه مراجعه كرده بودند كه قاضی نبوده و موكول كردند به روز شنبه. در این بین دوباره رفته بودند پزشكی قانونی برای تشخیص هویت جسد. من آن‌جا حضور نداشتم اما با توجه به دلبستگی شدید و روابط عمیق عاطفی بین فرزندانم می‌توانم تصور كنم كه كامران و پرستو از دیدن جنازه برادرشان چه حالی داشته‌اند و چه لحظات دردناكی را گذرانده‌اند.نهایتاً روز شنبه كه مجدداً می‌روند به دادسرای جناحی در خیابان 12 فروردین، پس از تنظیم شكایت نامه و درخواست تحویل جسد، قاضی كه با دیدن مدارك تحصیلی كیانوش متوجه می‌شود دانشجوی ارشد دانشگاه علم و صنعت بوده، ضمن اظهار تأسف دستور تحویل جسد را صادر می‌كند.

آیا در گواهی پزشكی قانونی علت مرگ عنوان شده است؟
گواهی كه به ما داده نشد، ولی برگه‌ای كه همان جا به دختر و پسرم نشان داده‌اند علت مرگ را اصابت گلوله عنوان كرده‌اند. اما آنچه در این بین برای ما مبهم است اینكه كیانوش 25 خرداد تیر خورده اما تاریخ تحویل جسد به پزشكی قانونی 29 خرداد است. مشخص نیست در این فاصله‌ی 4 روز كیانوش در چه وضعیتی ‌بوده و كجا نگهداری ‌شده است.

در برگزاری مراسم‌ خاكسپاری، سوم و شب هفت در كرمانشاه مشكل یا محدودیتی برای شما ایجاد نشد؟
راستش محدودیت آن‌چنانی نبود فقط چند بار با مراجعه به در منزل تذكر دادند. ما آن روزهای ‌اول دچار یك سردرگمی عجیبی بودیم. می‌خواستیم هر طور كه شده بتوانیم مراسم‌های ‌سوگواری را به شكل سنتی با حضور بستگان و آشنایان برگزار كنیم. به همین خاطر با احتیاط بیش‌تری عمل ‌كردیم تا بهانه‌ای برای ‌لغو مراسم یا ممانعت از برگزاری آن وجود نداشته باشد. برای همین مراسم خاكسپاری صبج روز یكشنبه هفتم تیر ماه بدون اطلاع رسانی عمومی و تنها با حضور اقوام و دوستان و چند نفر از اساتید كیانوش كه از تهران آمده بودند برگزار شد. من كه آن وقت به حال خودم نبودم اما می‌گویند تعداد زیادی افراد لباس شخصی از طرف نهادهای امنیتی در محل حضور داشته‌اند. بعد از پایان مراسم خاكسپاری هم وقتی به منزل رسیدیم چند مأمور اداره اطلاعات با مراجعه به یكی از آشنایان‌مان كه از مراسم فیلمبرداری كرده بود فیلم ضبط شده را از او گرفتند و با خود بردند. هر چند بعد از چند روز آن را به ما برگرداندند. اما خیلی از قسمت‌های فیلم را، حتی آنجا كه عزاداری من بر سر خاك كیانوش را نشان می‌‌داد حذف كرده بودند.

برای مراسم سوم كه در یكی از تالارهای شهر برگزار شد جمعیت زیادی آمده بودند. آن‌قدر زیاد كه تالار چندین بار پر و خالی شد. استاد كیانوش هم از تهران آمده بود و سخنرانی كرد. بعد از پایان مراسم هم جمعیت زیادی ما را تا درمنزل همراهی كردند. در مسیر حركت‌مان نیروهای انتظامی زیادی ایستاده بودند و همه‌ی ترس من از این بود كه مبادا به مردم و بخصوص جوانان آسیبی برسد.مراسم شب هفت هم به همین ترتیب در منزل شخصی برگزار شد. عده‌ای از جوانان آمدند و برای‌مان شاخه‌های‌ گل آوردند. این حضورها و ابراز همدردی‌ها برای ما بسیار دل‌گرم كننده بود. راستش تنها چیزی كه در این مدت غم از دست دادن كیانوش را برایم كمی قابل تحمل كرده همین حضور پی در پی جوانانی ‌است كه اسم هیچ كدام‌شان را نمی‌دانم اما آن‌ها را خوب می‌‌شناسم. چون كسانی هستند مثل كیانوش، هم‌فكر او، مهربان و انسان دوست. اما از فعالان سیاسی اصلاح طلب، آن‌هایی كه كیانوش همیشه اسم‌شان را می‌آورد كسی ‌به دیدن ما نیامد.

علاوه بر این‌ها تا كنون چندین مراسم یادبود و تحصن اعتراضی هم از طرف دوستان كیانوش و دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در تهران برگزار شده است. اخیراً هم شنیدم كه دانشجویان طی تجمعی درخواست نام‌گذاری پارك واقع در دانشگاه علم و صنعت به نام كیانوش آسا را مطرح كرده‌اند.

با توجه به اینكه كیانوش در جریان اعتراض به نتیجه‌ی انتخابات ریاست جمهوری جان خود را از دست داده است، می‌خواستم در مورد نگاه سیاسی او و واكنشش نسبت به نتیجه‌ی انتخابات بپرسم؟
كیانوش برای ‌اینكه باعث نگرانی من نشود كمتر مرا در جریان این جور مسائل می‌گذاشت و در این مورد با من زیاد صحبت نمی‌‌كرد. ولی او پسرم بود و كاملاً او را می‌‌شناختم. می‌دانستم انسان دغدغه‌مندی‌ ‌است و نمی‌تواند نسبت به مسائل جامعه بی‌تفاوت باشد. در آن مدت قبل از برگزاری انتخابات كه در كرمانشاه بود مرتباً با افراد خانواده، فامیل و دوستان در این مورد بحث و تبادل نظر داشت. از آنان می‌خواست تا برای تغییر وضع موجود در انتخابات شركت كنند و به كاندیدای اصلاح طلب رأی ‌بدهند. نظرات كیانوش روی ‌بسیاری از افراد خانواده تأثیر گذاشت. بعد از اعلام نتیجه‌ی انتخابات او هم مثل بقیه‌ی مردم متعجب بود. اعتقاد داشت كه انتخابات سالم برگزار نشده و از به وجود آمدن این وضعیت بسیار ناراحت بود.

آن‌گونه كه در مراسم ختم كیانوش از سوی دكتر اشرفی زاده استاد وی بارها مورد تائید و تأكید قرار گرفت كیانوش از دانشجویان نخبه‌ی دانشگاه علم و صنعت بوده است. ممكن است اشاره‌ای به سوابق تحصیلی و علمی كیانوش بكنید؟

كیانوش در تمام طول مدت تحصیلش در مدرسه جزو شاگردان نمونه بود. از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود، بخصوص در ریاضیات. هر سال از طرف مدیران مدرسه به خاطر معدل بالایش مورد تشویق قرار می‌گرفت و لوح تقدیر دریافت می‌كرد. هنوز تقدیرنامه‌هایی راكه از مدرسه یا در المپیادهای علمی گرفته است دارم. سال 81 با معدل بالا دیپلم گرفت و سال 82 در رشته‌ی مهندسی پتروشیمی دانشگاه رازی كرمانشاه پذیرفته شد. سال 86 هم به محض تمام كردن دوره لیسانس با رتبه‌ی بالا در آزمون كارشناسی ارشد قبول شد و برای ادامه‌ی تحصیل به تهران رفت.همین تابستان قرار بود با تحویل پروژه و انجام دفاعیه فوق لیسانسش را بگیرد اما...

كیانوش علاوه بر اینكه خودش بچه‌ی درس خوانی بود دیگران را نیز تشویق به این كار می‌كرد. با وجود اینكه كیانوش فرزند سوم خانواده بود اما روی ادامه‌ی تحصیل برادر و خواهرانش بسیار حساس بود و در این مورد احساس مسئولیت می‌كرد. طوری كه كامران برادر بزرگش كه اصلاً قصد ادامه‌ی تحصیل در دانشگاه را نداشت با اصرار كیانوش و كمك او وارد دانشگاه شد و الان در رشته‌ی مهندسی صنایع مشغول به تحصیل است. دختر بزرگم فوق لیسانس بیوشیمی از دانشگاه تهران دارد و دختر كوچكم امسال تازه در كنكور شركت كرده است. كیانوش از یك سال پیش دغدغه‌ی كنكور همین خواهر كوچكش را داشت. مرتب از تهران برای او كتاب می‌‌آورد و وقتی كرمانشاه بود مدام با او درس كار می‌كرد. امتحان كنكور پریسا هم‌زمان شد با روز تشییع جنازه كیانوش و او كه به اصرار خانواده با حال نامناسب سر جلسه‌ی امتحان حاضر شده بود نتوانست تا آخر بنشیند و بیرون آمد.

از خصوصیات اخلاقی كیانوش و فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی او بگوئید.

برجسته‌ترین خصوصیت كیانوش احساس مسئولیتی بود كه در مورد اعضای خانواده، افراد جامعه، دوست و آشنا داشت. این حس در مورد من، برادر و خواهرانش قوی‌تر عمل می‌‌كرد. طوری كه حاضر بود از كار خودش بگذرد و به خودش سخت بگیرد اما نگذارد كوچك‌ترین ناراحتی یا مشكلی برای ما به وجود آید. مطمئناً همین حس مسئولیت پذیری بوده كه كیانوش را به خیابان كشانده و در كنار مردم معترض قرار داده است. فعالیت‌های اجتماعی‌اش هم ناشی از همین احساس مسئولیتی ‌بود كه در جامعه احساس می‌كرد. كیانوش از سال 78 عضو یك انجمن زیست محیطی بود و در این زمینه فعالیت می‌كرد. خودش شخصاً در برنامه‌ی پاكسازی پارك كوهستان كرمانشاه كیسه دست می‌گرفت و زباله‌ها را جمع آوری می‌كرد. بسیاری از درخت‌های پارك شهرك ظفر و شهرك پردیس كرمانشاه نهال‌هایش توسط كیانوش كاشته شده است.نقاشی بسیار زیبا می‌‌كشید و نوازنده تنبور بود. این ساز را بدون رفتن به كلاس و تنها با گوش دادن به نوارهای ‌تنبور نوازی زنده یاد سیدخلیل عالی‌نژاد یاد گرفته بود. یكی از دوستان كیانوش بعد از این اتفاق شعری برای او گفته كه اسمش هست "صدای ‌تنبور می‌‌آید"

خانم فلاح به نظر می‌رسد پس از شهادت كیانوش شما به گونه‌ای سكوت اختیار كرده‌ و به برگزاری مراسم‌های سنتی سوگواری اكتفا نموده‌اید. آیا می‌خواهید به همین صورت ادامه دهید یا قصد دارید ‌قضیه‌ی قتل فرزندتان را پی‌گیری كنید؟

مطمئناً ساكت نخواهم نشست و از طرق قانونی و ممكن اقدام خواهم كرد. اگر هم این مدت حرفی نزدم به خاطر این بود كه می‌خواستم مراسم‌ها برگزار شوند و با توجه به حضور زیاد جوانان در مراسم‌ها مشكلی برای كسی پیش نیاید. اما حالا دیگر دلیلی برای‌ ادامه‌ی سكوت نمی‌‌بینم. عزیزترین كسم را از دست داده‌ام. وجودم را از من گرفته‌اند. دیگر چرا باید سكوت كنم؟ سكوت كنم تا خونش پایمال شود؟ كیانوش اهل این نبود كه ظلم را قبول كند. من هم مادر او هستم و می‌خواهم راهش را ادامه دهم. پسر من با اطمینان از مسالمت آمیز بودن این اعتراضات و اینكه چند میلیون نفر از مردم در آن شركت دارند در راهپیمایی حضور یافته بود. اما این تظاهرات آرام به خشونت كشیده شد. عده‌ای جوان مثل پسر من را به گلوله بستند. آیا جواب حرف گلوله است؟ آیا جواب اعتراض مرگ است؟ مسئولان باید پاسخگو باشند. بیست و پنج سال زحمت كشیدم تا كیانوش را به این‌جا برسانم. یك نخبه تحویل جامعه‌ی علمی كشور دادم. كیانوش سرمایه‌ی علمی این مملكت بود.
 امید یك خانواده بود. همیشه می‌گفت كی می‌شود بتوانم این همه زحمت كه مادرم برایم كشیده ‌جبران كنم. منتظر بود تا مدركش را بگیرد و سر كار برود.امید یك مادر را برای دیدن خوشبختی فرزندش ناامید كردند. كیانوشم را با آن همه علم و هنر و مهربانی و تلاش‌گری كه داشت از من گرفتند. هر چند الان مادران زیادی مثل من هستند كه فرزندان‌شان را از دست داده‌اند و همین حال و روز مرا دارند. می‌خواهم به دیدن مادر سهراب بروم. در مراسم چهلم ندا هم شركت می‌كنم. اعتراضم را در كنار آن‌ها ادامه می‌دهم و با هم برای ‌دادخواهی ظلمی كه بر ما و فرزندان‌مان رفته اقدام خواهیم كرد.

درود مادران آزاده ای که ایران زمین از داشتن آنان بر خود می بالد، درود بر تمامی مادرانی همچون  مادران نداها و کیانوش ها، فرزندان ایران براین باورند شما مادران دلیر و فرزندان دلنبندتان در دل تمامی جوانان میهن یادی زنده و همیشگی خواهید دارید. نام ندا، کیانوش، سهراب، اشکان و سجاد بر صفحه طلائی تاریخ سرفراز ایران آزاد حک خواهد شد.  فرزندان راستین ایران یادشان برای همیشه در قلب های آیندگان زنده خواهند بود. درود بر تمامی شیرزنان ایران و مادران دلاور ایران زمین.

زنده باد آزادی - پاینده ایران

+ + + + + + + + +

کنسرت موسیقی ارشاد اسلامی در روز چهلم جان باختگان جنبش مردمی ایران:
مسولین خود فروخته ارشاد اسلامی وموسسه جواد الاءمه در اقدامی نادر كنسرتی ترتیب دادن كه دقیقا زمان برگزاری آن با روز 40 شهدای راه آزادی كه نمادش نداست كه دراین روزقرار است در هرجای ایران یاد جانباختگان راه آزادی را  گرامی بدارند و مردم اقدام به راه پیمائی گسترده می زنند، جالب تراینکه ازخوانندگانی چون  فرزاد فرزین وپوریا گلسرخ واز همه مهم تر محسن چاوشی كه تا پیش این مجوز خواندن نداشتند  دعوت شده است، شایان ذکراست كه یک سال پیش احسان خواجه امیری كنسرتی گذاشت كه مسولین به خاطر این كه می گفتن یزد دارالعباده است و این مجالس باعث اشاعه فساد می شود كلی سنگ اندازی كردند و حواشی داشت.

البته لازم به یادآوری است که آیین نیاکانی ما سیاه پوشی و گریه را برای جانباخته گان ناشایست میداند و شادی و  دستافشانی را فراروی خود قرار میداده است. از این روی این جانیان ناخواسته به ترویج آیین نیاکانی ما ایرانیان میپردازد.

+ + + + + + + + +

قنبری: بازداشتگاه کهریزک در حد یک انبار است:
سخنگوی فراکسیون خط امام  مجلس از ابراز نگرانی شدید اعضای این فراکسیون نسبت به نحوه برخورد در برخی بازداشتگاه‌ها از جمله کهریزک خبر داد و اذعان داشت:«در برخی از این بازداشتگاه‌ها حقوق شهروندی رعایت نمی‌شود و بازجوها زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.»

وی افزود: «در برخی از این بازداشتگاه‌ها حقوق شهروندی رعایت نمی‌شود و بازجوها زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.»
 
داریوش قنبری همچنین اظهار داشت:«یکی از مهم ترین مباحث صورت گرفته در جلسه امروز مجمع، پیرامون وضعیت بازداشت‌شدگان پس از انتخابات و وضعیت بد زندان‌ها و برخوردهایی که در آنجا با بازداشت‌شدگان صورت می‌گیرد، بحث‌های متعددی مطرح شد.»
 
نماینده ایلام تاکید کرد:«در این جلسه گزارشی از عدم ارائه حقوق شهروندی در بازداشتگاه‌ها، ضرب و شتم بازداشت‌شدگان و سکوت طولانی قوه قضائیه ارائه شد که اعضا نسبت به این اتفاقات ابراز نگرانی کردند.»
 
وی با اشاره به وضعیت اسفبار بازداشتگاه کهریزک گفت:«بازداشتگاه کهریزک بازداشتگاه استانداردی نیست و به شکل غیر قانونی افراد در آن نگهداری می‌شوند.»

وی تاکید کرد:«این بازداشتگاه در حد یک انبار است که فاقد امکانات اولیه و امکانات بهداشتی است.»
 
وی با اشاره به گزارش مطرح شده در فراکسیون درمورد این بازداشتگاه اظهار داشت:«متاسفانه افراد بسیار در حال حاضر در این بازداشتگاه نگهداری می‌شوند که به دلیل کمبود امکانات اولیه بهداشتی بیماری های متعددی از جمله بیماری‌های عفونی شایع شده و افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌اند.»
 
بنابراین  گزارش، بازداشتگاه کهریزک که گفته می‌شود برخی از زندانیان جان خود را در آن از دست داده‌اند متشکل از چند سوله فاقد امکانات اولیه بهداشتی و رفاهی است.
 
این مجموعه سوله‌ها که به عنوان بازداشتگاه در اختیار نیروی انتظامی قرار دارد از آغاز اجرای طرح امنیت اجتماعی در تهران توسط پاسدار رادان شناسایی شد و محل نگهداری دستگیرشدگانی با اتهام اراذل و اوباش بود.

+ + + + + + + + +

پیشنهاد اختصاص روز جهانی دعا برای ظهور:
فارس: عضو هیئت علمی پژوهشكده مهدویت گفت: پیشنهاد ما این است كه برای تحقق موعود حقیقی بشریت، یك روز و یا یك هفته برای جهانیان به عنوان روز و هفته دعا برای آمدن «مدیر پاك» اختصاص یابد.

به گزارش كمیته رسانه پنجمین همایش بین‌المللی دكترین مهدویت، حجت‌الاسلام فرامرز سهرابی اظهار داشت: ما در زمینه باور به ظهور، دارای یك تفاهم كامل و معنی‌دار با جهانیان هستیم و این خود سرآغاز و دلیلی در روز و هفته جهانی دعا برای ظهور است.‌
وی با اشاره به تأثیر دعا در رشد بشریت و به پا ایستادن جامعه منتظر اظهار داشت: باید جامعه و جهانیان را ترغیب به دعا كردن برای ظهور مدیر پاك كنیم.

سهرابی تصریح كرد: دعا موجب خواستن می‌شود و خواستن به‌پا ایستادن برای به دست آوردن را موجب می‌شود. به همین خاطر انتظار یعنی آماده بودن و توانمندسازی.

+ + + + + + + + +

نقش مزدوران خارجی در کشتار جوانان در کهریزک:
یکی از پاسداران میهن پرست و ضد ولایت فقیه؛ کهریزکی که بسته شد، زندان نبود. عرب های لبنانی و منطقه برای آموزش به آنجا آورده می شدند و به آنها آموزش ترور داده می شد. کهریزک که پیشتر مرکز نگهداری اسرای عراقی بود در جریانات اخیر وقتی عرب ها جوانان را دستگیر می کردند به اینجا می آوردند و تا حد مرگ شکنجه می دادند. کهریزک بر اساس تایید پزشکان بارها مرکز آلوده به مننژیت اعلام شد.

جوانان در اصل در اوین جان نباختند. آنها در کهریزک بودند بهمین خاطر جهت نزدیکی به سردخانه های جنوب و انبار میوه به کهریزک پیکر آنها را به آنجا انتقال می دهند. نزدیکان محسن رضایی هم به وی اطلاع دادند که روح الاامنینی و کسان دیگر بدست عرب های تروریست شکنجه شده اند. عرب های حزب الله هم پسر رییس ستاد انتخاباتی محسن رضایی یا کسان دیگر را اصلاً نمی شناسند. آنها بودند که مانند گرگ های گرسنه با تبر و دشنه به مردم حمله ور می شدند. جالب است بدانید که خود ماموران آدمکش ترسیده اند و حاضر نیستند در این محل بمانند. زیرا طبق اطلاعات موثق چند عرب لبنانی خود آلوده به مننژیت شدند و طبق گفته یکی از پاسدارها، یکی از تروریست های وارداتی بر اثر آلودگی به درک واصل شد.

+ + + + + + + + +

بازداشت داوطلبان 9 سالۀ سوقصد انتحاری:
رادیو فرانسه: مقامات پاکستانی ٩نفر داوطلب سوء قصد انتحاری را بازداشت کرده اند که سن آنان بین ٩تا ٢٠سال است. این کودکان و جوانان را طالبان پاکستانی در شمال غرب این کشور برای سوء قصدهای انتحاری آموزش داده اند.

یک سخنگوی ارتش پاکستان در گفتگوئی با خبرگزاری فرانسه ضمن اعلام بازداشت این عده افزود دو داوطلب دیگر سوء قصد های انتحاری نیز خود را تسلیم مقامات دولتی کرده اند.

بشیر بیلور، یک سخنگوی ارتش پاکستان در درۀ سوات گفت طالبان پاکستانی در این منطقه بیش از دویست جوان و نوجوان را برای دست زدن به سوء قصدهای انتحاری اجیر کرده و آموزش داده بودند.

به گفته ی این سخنگو، والدین شماری از این کودکان با مقامات دولتی تماس گرفته و از شستشوی مغزی فرزندان شان به وسیلۀ طالبان شکایت کرده اند.

+ + + + + + + + +

برخورد وزیرننگین راه و ترابری رژیم اسلامی با بازماندگان فاجعه سقوط هواپیماهای روسی:
نماینده آستانه اشرفیه گفت وزیر راه در سانحه هوایی حتی زحمت این را به خود نداد که  در محل سانحه حضور پیدا کند.
مهدی صادق نماینده آستانه اشرفیه افزود: تذکر بعدی در مورد این است که پاسخگوی سوانح هوایی کیست؟ وزیر راه و ترابری زمانی که سرپرست بود چون می‌خواست رای بیاورد و وزیر شود چندین بار ساعت ۱۲ الی ۳ نیمه شب از فرودگاه امام بازدید کرد و به دلیل نبود مدیران در نیمه‌شب برخی از آن‌ها را عزل کرد، اما در سانحه هوایی حتی زحمت این را به خود نداد که  در محل سانحه حضور پیدا کند. و برای دلجویی بازماندگان عذرخواهی نکرد و پیام تسلیتی نداد.

وی خاطرنشان کرد: در حالی که در کشور ارمنستان که ۵ تن از کشته‌شده‌ها از این کشور بودند، عزای عمومی اعلام شد. تنها با تغییر رئیس سازمان هواپیمایی موضوع حل نمی‌شود. چرا مشکلات اساسی بررسی نمی‌شود؟ تا چه زمانی باید شاهد این نابسامانی‌ها در وضعیت هواپیمایی کشوری باشیم و مردم کشته بدهند و آبروی خطوط هوایی ایران در دنیا در معرض تهدید قرار گیرد؟ صادق خطاب به ابوترابی که ریاست جلسه را برعهده داشت، گفت: چرا هیئت رئیسه مجلس در‌این رابطه سکوت کرده است.

+ + + + + + + + +

روس ها خودشان از هواپیماهاى فرانسوى و آمریكایى استفاده مى كنند:
كشورهاى روسى تمایلى به استفاده از هواپیماهاى توپولوف و ایلوشین ندارند و از هواپیماهاى آمریكایى و فرانسوى (اغلب انواع مختلف بوئینگ) در ناوگان خود استفاده مى كنند.

یك كارشناس استاندارد پرواز  اظهار كرد: با وجود اینكه اینكه تحریم در سیستم حمل و نقل هوایى مسافرى كشور وجود دارد اما هواپیماهاى غربى، هم براى كشور مقرون به صرفه تر است و هم سیستم فنى كشور با این نوع هواپیماها طراحى و هماهنگ شده است. این خلبان اظهار كرد: هواپیماهاى توپولوف و ایلوشین در روسیه سابق به دو منظور باربرى و مسافرى مورد استفاده قرار مى گرفت كه هم اكنون در ایران هر دونوع این هواپیما براى مسافربرى استفاده مى شود؛ به ویژه هواپیماى ایلوشین كه در همه جاى دنیا براى ترابرى استفاده مى شود.

وى افزود: حداقل در شرایط فعلى كه تحریم بر كشور سایه انداخته و مشكلاتى در خرید هواپیماهاى غربى وجود دارد مى توان به جاى خرید هواپیماهاى دست دوم شرقى، هواپیماى فوكر كه محصول مشترك كشورهاى اروپایى است (موتور آن متعلق به شركت فالكن هلندى، بدنه آن فرانسوى و...) كه براى مسیرهاى كم مسافر و مناطق سرد سیر بسیار مقرون به صرفه بوده و از نظر ایمنى بسیار بهتر از هواپیماهاى روسى است، مورد استفاده قرار گیرد.

یادآوری می شود؛ این در حالی است که درایران آزاد این امکان برای فرزندان ایران وجود دارد که از بهترین هواپیماهای جدید،  در سراسر جهان همچون سال های پیش از انقلاب، بهره بگیرد.

+ + + + + + + + +

خرید  80 فروند "آن-148" ساخت روسیه توسط جمهوری اسلامی:
خبرگزاری «ریا نووستی» :  کورپوراسیون "آنتونوف" خبر امضای یادداشت همکاری در خصوص صدور 50 فروند هواپیمای مسافربری "آن-148" به ایران را اطلاع داد و اعلام کرد که مذاکرات درباره افزایش تعداد آنها تا 80 فروند در حال حاضر ادامه دارند.

به گزارش «ریا نووستی»، این مطلب را روزنامه "کامرسانت-اوکراین" به نقل از "دمیتری کیوو" طراح ارشد کورپوراسیون "آنتونوف" اطلاع می دهد. به گفته وی در ماه ژوئن میان اوکراین، روسیه و ایران یادداشت همکاری سه جانبه در خصوص صدور 50 فروند هواپیمای مسافربری "آن-148" امضا شد. این هواپیما تولید مشترک روسیه و اوکراین است.

کیوو همچنین اطلاع داد: بخشی از این هواپیماها به صورت آماده صادر می شود و بخش دیگر آنها در موسسه هواپیماسازی HESA مونتاژ خواهند شد. گزینه مسافربری این هواپیماها قابلیت انتقال 68-85 مسافر را دارد. ارزش مدل ساده هر هواپیما در حدود 20 میلیون دلار برآورد می شود.

یادآوری می کنیم که اولین یادداشت همکاری صدور آن-148 به ایران توسط کییف در ماه اکتبر سال 2008 امضا شد. در آن زمان ارزش قرارداد بیش از 1 میلیارد دلار اعلام شده بود.

+ + + + + + + + +

شعارهای ضد روسی ایرانیان؛ نارضایتی و دروغ پردازی روس ها:
 روسیه جزو نخستین کشورهایی بود که اعلام پیروزی احمدی‌نژاد به مقام ریاست جمهوری را به رسمیت شناخت. این امر باعث شد که نیروهای اپوزیسیون و سازمان های حقوق بشر روسیه علیه دولتمردان این کشور دست به اعتراض بزنند. شعارهای ضد روسی ایرانی‌ها و تجمع ایرانیان مقیم خارج درمقابل سفارتخانه‌های روسیه سبب نارضایتی سیاستمداران این کشور شده است.

به نظر "دالغا خاتین اوغلو"، تحلیل‌گر خبرگزاری "ترند نیوز" و مدیر بخش فارسی این خبرگزاری، «روسیه از کنارگذاشتن رقیب‌های اقتصادی خود به دلیل تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال می‌شد و از اینکه در بازار اقتصادی ایران یکه‌تاز باشد، خرسند است».

خاتین اوغلو معتقد است که نگرش مردم ایران برای دولتمردان روسیه در رابطه با معاملات سیاسی و تحلیل سیاستمداران این کشور از وضعیت ایران بی‌اهمیت است. زیرا در خود روسیه هم به حقوق بشر احترام نمی‌گذارند و تظاهرات مخالفان سرکوب می‌شود.

با توجه به افزایش مخالفت‌ایرانی‌ها علیه سیاست‌های روسیه، مقامات این کشور مجبور به واکنش شده‌اند.

"آندره نستیرینکو" سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که رویدادهای ایران یک مسئله داخلی است.

وی اظهار داشت: «برخی از سیاست‌ما در قبال ایران، که بر اساس آن مداخله در امور این کشور را غیرسازنده می‌داند، ناراحت هستند، اما تعداد این افراد انگشت است».

سخنگوی وزارت خارجه روسیه با اشاره به شعارهای ضد روسی در تظاهرات اخیر تهران می‌گوید: «علیرغم این اعتراض‌ها افکار عمومی ایران خواهان گسترش هر چه بیشترهمکاری‌های این کشور با روسیه است».

+ + + + + + + + +

5 پروژه بزرگ دارویی در ایران متوقف شد:
كاهش بودجه تحقیقاتی باعث توقف 5 پروژه بزرگ دارویی شده است. كامران معتمدی، معاون بازرگانی و مطالعات راهبردی شركت تولید‌كننده داروی زخم پای دیابتی موسوم به آنژی‌پارس گفت چنانچه بودجه تحقیقاتی كاهش نمی‌یافت ما می‌توانستیم 5 داروی جدید را كه برای بیماری‌های صعب العلاج در دست تهیه داریم به مراحل پایانی برسانیم ولی متأسفانه این پروژه‌ها در حال حاضر به همین دلیل متوقف شده است.

+ + + + + + + + +

خطر شیوع آنفلوآنزای خوکی در ایران؛ ابتلای 10 ایرانی دیگر به آنفلوآنزای خوكی به فاصله یك روز:
 وزارت بهداشت، شمار رسمی ابتلا به آنفلوآنزای خوکی را ۴۲ تن اعلام کرد. ۲۳ تن از بیماران زائران حج عمره هستند. موارد دیگر نزد مسافرانی از سنگاپور، مالزی، تایلند و آمریکا به چشم می‌خورد. یک زن باردار در میان بیماران است.

دکتر مهدی گویا، رییس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیردار وزارت بهداشت خبر داده که فرصت محدود سازی بیماری در ایران از دست رفته و اینک باید به طرف حفظ سرویس‌های ضروری برای تداوم و بقای جامعه رفت. وی تاکید کرده که برای مبارزه با بیماری آنفلوآنزای خوکی، ترتیب تجهیز ۱۰۰ اتاق قرنطینه با استانداردهای جهانی در کشور داده شده است.

دکتر گویا از ذخیره سازی و اعمال روش‌های پیشگیری دارویی چون واکسن یا آنتی‌بیوتیک‌های ضروری گفته و افزوده، سازمان جهانی بهداشت هنوز واکسن مختص آنفلوآنزای خوکی را به رسمیت نشناخته‌است. قرار است که سازمان بهداشت جهانی تا اوایل ماه سپتامبر، نحوه و نوع واکسن مصرفی را اعلام کند..

لزوم آموزش و اطلاع‌رسانی:
دکتر گویا، همکاری شهرداری با وزارت بهداشت را ضروری دانسته و بر لزوم آموزش و اطلاع‌رسانی عمومی و تخصصی تاکید کرده است. به گفته وی با آموزش سریع و به موقع به خانواده‌ها و دانش‌آموزان، می‌توان میزان ابتلاء را کنترل کرد یا کاهش داد.

دکتر غلامرضا سودبخش، متخصص بیماری‌های عفونی، احتمال فراگیری آنفلوآنزای خوکی در ایران را با توجه به عادت‌های رفتاری و فرهنگی رایج، بسیار بالا می‌داند: «مردم عادت دارند در هر دیدار، یکدیگر را ببوسند و با دست کثیف به همدیگر دست بدهند. نرده‌ها و دستگیره‌های اتوبوس و تاکسی بسیار آلوده‌اند وکسی آنها را تمیز نمی‌کند. کلید خانه، دستگیره در و وسایل مورد استفاده عموم ضد عفونی نمی‌شوند. من احتمال می‌دهم که بویژه پس از بازشدن مدارس در مهرماه، بالای صدها هزار نفر مبتلا به آنفلوآنزای خوکی در ایران داشته باشیم».

اپیدمی در عربستان:
عربستان سعودی از کشورهای آلوده به ویروس آنفلوآنزای خوکی است. بیشتر بیماران ایرانی نیز در حج عمره به این بیماری مبتلا شده‌اند. دولت عربستان خواستار آن شده که مبتلایان به سرطان، زنان باردار و افراد مسن، به سفر حج نیایند. امکان دارد در صورت شیوع گسترده آنفولانزای خوکی، سفر حج تمتع لغو شود.

آنفلوآنزا، بیماری ویروسی حاد دستگاه تنفسی است که با تب، سردرد، درد عضلانی، عرق، آبریزش بینی، گلودرد و سرفه بروز می‌کند. این بیماری در سه نوع آ، ب و ث دسته‌بندی می‌شود. آنفلوآنزای نوع "ب" خفیف است و آنفلوآنزای نوع "ث" انسان را مبتلا نمی‌کند. آنفلوآنزاهای خطرناک و مشترک میان انسان و حیوان، مانند آنفلوآنزاهای مرغی و خوکی در گروه " آ " قرار دارند.

ضریب مرگ و میر در آنفلوآنزای خوکی به خلاف آنفلوآنزای مرغی چندان بالا نیست. خطر مرگ برای مبتلایان به آنفلوآنزای خوکی ۱ تا ۲ درصد و در آنفلوآنزای مرغی ۵۰ درصد است.. دوره‌ی بیماری، از زمان کمون تا مدت واگیر‌داری ۹ روز است. رعایت اصول بهداشت و جداسازی کامل وسایل بیمار از دیگران، شرط لازم بهبودی است.

موقعیت جهانی بیماری:
آنفلوآنزای خوکی در حال حاضر در سطح جهان در فاز شش قرار دارد. یعنی انتقال پایدار انسان به انسان به صورتی مداوم صورت گرفته و در نتیجه عملیات مهار آن بی‌فایده است. مارگارت چان، رییس سازمان بهداشت جهانی در کنفرانسی گفت: «متوقف کردن روند گسترش این ویروس در جهان دیگر ممکن نیست.»

به نقل از سازمان جهانی بهداشت، ویروس آنفلوآنزای خوکی به ۱۶۰ کشور جهان رسیده و ممکن است طی دو سال آینده، شمار مبتلایان به آن به ۲ میلیارد تن افزایش یابد.

+ + + + + + + + +

وزارت بهداشت: مبتلایان آنفلوآنزای خوکی درکشور 50 تن شدند:
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دراطلاعیه بابیان اینکه آمار مبتلایان به آنفلوانزای خوکی 50 تن افزایش یافته است خاطرنشان ساخت: تاکنونی هیچ مورد مرگ و میری براثر ابتلا به به این بیماری در کشورگزارش نشده است.

به گزارش  رسیده تا روز چهارشنبه  50 مورد ابتلا به بیماری آنفلوانزای نوع H1N1)A) در کشور مشاهده شده است که اکثریت آنها از سفر حج به کشور بازگشته‌اند.

+ + + + + + + + +

خون ‌فروشی در ‌میدان پهلوی:
 چند روز دیگر 9 امردادماه روز انتقال خون فرا می‌رسد. در چنین شرایطی، شاید طبیعی باشد که چند دختر و پسر جوان در میدان پهلوی تهران رهگذران را به فروش پلاسمای خون تشویق کنند. لحظه‌ای برای شنیدن سخنان آنها درنگ می‌کنم. یکی از آنها برگ تبلیغات را به دستم می‌دهد و می‌گوید: «اگر پلاسمای خود‌تان را هدیه کنید، ما آزمایش‌های متعددی روی خون شما به صورت رایگان انجام می‌دهیم. برای شما یک پرونده پزشکی تشکیل می‌دهیم. هر بار هم که برای اهدای پلاسما تشریف بیاورید، بار اول 5 هزار تومان و دفعات بعدی 12 هزار تومان هزینه ایاب و ذهاب تقدیم‌تان خواهد شد. هنگام مراجعه کارت شناسایی معتبر همراه داشته باشید این کارت ویزیت هم خدمت شما باشد. حتماً بگویید که من شما را معرفی کرده‌ام.»

این روزها تاجران فرآورده‌های خونی، آشکارا در پایتخت ایران به فعالیت می‌پردازند. آنها برای توسعه کار خود، از تبلیغات خیابانی و پرداخت پورسانت به بازاریاب‌ها نیز بهره‌گیری می‌کنند.

+ + + + + + + + +

خروج میلیاردها دلار پول و طلا از ایران به ترکیه:
چندی پیش رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه با وجود بحران اقتصادی خبر جذب 18.5 میلیارد دلار سرمایه به ترکیه برای ترمیم چهره اقتصادی دولتش را بطور رسمی در سخنرانی اش اعلام کرد. کانال دی ترکیه دیشب با مدارک غیر قابل انکار فاش ساخت این سرمایه که 7.5 میلیارد دلار آن بصورت نقد و 11 میلیارد آن به شکل 20 تن شمش طلا است توسط شخصی به نام اسماعیل صفاری نسب از ایران بوسیله کشتی به ترکیه انتقال داده شده است. هم اکنون مامورین ویژه در آن بندر از 20 تن طلا محافظت می کنند. حال جای سوال دارد که این آقای صفاری نسب کیست و از طرف چه کسی و با چه هدفی این مبلغ هنگفت را که بسیار بیشتر از بودجه برخی از کشورهاست به ترکیه انتقال داده است.

+ + + + + + + + +

اعتراضات کارگران پارس متال:
روز دوشنبه 5 مرداد کارگران پارس متال باردیگر دست به اعتراض زدند. گفتنی است كه کارگران به نوع پرداخت حقوقشان که به صورت تکه تکه انجام میشد اعتراض كردند.

گفتنی است كه کارگران به نوع پرداخت حقوقشان که به صورت تکه تکه انجام می شد اعتراض كردند. بر اساس همین خبر مدیر عامل شرکت پیش از این قول داده بود که حق افزایش تولید 4 ماه عقب افتاده را یک جا پرداخت می کند و بعد از آن سعی می کند که حقوق ها را نیز به صورت مرتب پرداخت کند، اما هنوز چند روز از قول مدیر عامل نگذشته است كه برای كارگران حق افزایش تولید فقط برای 2 ماه حساب شده است كه آن هم به صورت قسطی به کارگران پرداخت می شود.

+ + + + + + + + +

قطع سهمیه بنزین موتورهای آبیاری موجبات نارضایتی کشاورزان را فراهم كرده است:
نماینده مردم تالش، رضوانشهر وماسال در مجلس اسلامی اظهار داشت: کشاورزان شهرستانهای تالش، رضوانشهر وماسال به دلیل قطع سهمیه بنزین موتورهای آبیاری با مشکلات بسیاری مواجه شده اند وهمین مسئله موجبات ناراحتی آنان را فراهم نموده است.

بهمن محمدیاری ضمن بازدید از مناطق روستایی شهرستان های یادشده افزود: با توجه به فصل کشاورزی ونیاز کشاورزان به بهره مندی از دستگاه های زراعی، قطع سهمیه بنزین موجب اختلال در امور کشاورزی شده است. نماینده  تالش، رضوانشهر وماسال در مجلس شورای اسلامی از عدم توجه مسئولان مربوطه نسبت به نیاز کشاورزان که با زحمت طاقت فرسا به تامین امور معیشتی خود می پردازند انتقاد نمود وتاکید کرد: مسئولان مربوطه می بایست نسبت به تامین نیازهای کشاورزان ازجمله آب زراعی و... توجه بیشتری داشته باشند ووظایف خود را به درستی در حمایت اصولی از بخش کشاورزی در گیلان انجام دهند.

+ + + + + + + + +

اعتراض كارگران كارخانه شكلات فرمند:
كارگران کارخانه شکلات فرمند مدت ۲ ماه است که حقوق خود را دریافت نكرده اند. روز چهارشنبه ۲۴ تیر كارگران این كارخانه دست از کار کشیدند و به فراهانی مدیر عامل کارخانه اعتراض کردند که او در پاسخ آنها گفت تا ۳۰ تیر ۸۸ حقوق آنان را واریز می کند، اما کارگران قبول نکردند و دست از کار کشیدند.

+ + + + + + + + +

كارگران اخراجی امیركبیر مقابل سازمان تبلیغات تجمع كردند:
درپی پرداخت نشدن مطالبات معوقه، كارگران اخراجی انتشارات امیركبیر این‌بار اخراج‌شدگان در مقابل سازمان تبلیغات اسلامی تجمع كردند.

بنابراین به گزارش، بامداد امروز كارگران اخراجی شركت "ندا" به منظور دریافت مطالبات 2 سال قبل خود مقابل سازمان تبلیغات اسلامی در میدان کاخ تهران تجمع كردند.

2 سال پیش در پی تغییر مدیریت انتشارات امیركبیر، شركت ندا، عامل توزیع كتاب‌های این موسسه انتشاراتی منحل و تمامی 40 كارگر آن اخراج شدند. اخراج شدگان كه از 4 تا 15 سال در این شركت دارای سابقه كار هستند، از 2 سال پیش تاكنون برای دریافت مطالبات خود بارها به موسسه انتشارات امیركبیر مراجعه كرده‌اند كه تمامی آنها بی‌نتیجه بوده است.

یكی از تجمع‌كنندگان بابیان اینكه هیات‌های تشخیص و حل اختلاف اداره كار به نفع كارگران رای داده‌ و كارفرما را ملزم به پرداخت مطالبات معوقه كرده‌است، گفت: با این حال دادگاه فقط دستور توقیف اموال مسوولان سابق این موسسه انتشاراتی را داده است و این درحالی است كه مسوولان کنونی این شركت انتشاراتی در این ماجرا مسوول هستند.

+ + + + + + + + +

اعتصاب کارگران هفت تپه در اعتراض به کار در شرایط بد آب و هوایی:
بامداد روز یکشنبه مورخ 14 تیر ماه کارگران کارخانه کشت و صنعت هفت تپه دست به اعتصاب زدند.

کارگران معترض با جمع شدن در برابر درب این کارخانه خواستار تعطیل شدن کار تا زمان مساعد شدن آب و هوای منطقه شدند که با حضور نیافتن هیچکدام از مسولین  معترضین، درب دفتر مدیر کارخانه تجمع کردند.

+ + + + + + + + +

كارگران‌ همچنان ‌اسیر قراردادهای موقت:
از نیمه سال گذشته برخی مسوولان ارشد دولتی و وزرا نسبت به معضل كارگران قرارداد موقت وعده‌هایی دادند. این وعده‌ها بیشتر بر 2 محور استوار بود: اول برابر شدن حقوق كارگران قرارداد موقت با دیگر كارگران و دوم دائمی شدن قراردادهای موقت.

بررسی‌ها نشان از تحقق ناقص این وعده‌ها دارد، چرا كه هم برخی دستگاه‌هایی كه خود رسما از قرارداد دائمی شدن كاركنان خود خبر داده بودند، به طور كامل به این وعده عمل نكرده و این مساله را در بخشی از مجموعه خود پیاده كردند و هم دستگاه مادر و مدیریت كننده این فرآیند (وزارت كار و امور اجتماعی) هنوز اصلی‌ترین زیرساخت اجرای این وعده یعنی فرم‌های استاندارد قرارداد كار را در اختیار جامعه كارفرمایی دولتی و خصوصی قرار نداده است.

عدم نظارت بر شركت‌های پیمانكاری و نبود قوانین موثر بازدارنده برای جلوگیری از شیوه قرارداد بستن و مقدار پرداخت‌ها مطابق با ضوابط قانون كار نیز از سوی دیگر باعث رشد معضل قراردادهای موقت شده است.

براساس عرف بازار كار ایران، كارگران به 3 دسته فصلی، موقت و دائمی تقسیم می‌شوند. كارگران فصلی كارگرانی هستند كه در فصل خاصی با مزد توافقی با كارفرما برای مدت معینی به كاری مشغول شده و پس از پایان یافتن فصل آن كار، از آن شغل جدا می‌شوند. كارگران كشاورزی یا ساختمانی بیشتر این افراد را تشكیل می‌دهند. اما كارگران موقت، كارگرانی هستند كه برای تمام ایام سال به كار برای كارفرمایان مشغولند، اما از جهت مزایا مانند كارگران فصلی از هیچ امتیازی چون بیمه، حق اولاد، حق مسكن، پوشش حق بیمه بیكاری، بن و غیره برخوردار نیستند. این كارگران همچنین فاقد قرارداد قانونی كار هستند و لذا كارفرمایان براحتی امكان اخراج آنها را داشته و آنها نیز كمتر قادر به دریافت حقوق قانونی خود از كارفرمایان در مراجع قانونی نظیر دادگاه‌ها یا مراجع حل اختلاف بخصوصی كه توسط وزارت كار و امور اجتماعی تشكیل شده، هستند.

با وجود این وضعیت كارگران دائمی یا رسمی همچون كارمندان رسمی از بقیه بهتر است؛ چراكه كارفرمایان دولتی یا خصوصی نمی‌توانند از مصوبات قانونی كه سالانه درباره مزد و جزئیات مزایایی آن و همچنین نحوه اخراج از كار صادر می‌شود، تخطی كنند. چراكه این دسته از كارگران قراردادهایی با مفاد استاندارد قانونی دارند و مراجع ذی‌صلاح پوشش كامل بیمه بیكاری یا بازگشت به كار را برای آنان در نظر گرفته‌اند. نگاهی به وضعیت اشتغال این 3 دسته از كارگران نشان می‌دهد كارگران موقت بیشترین فشار را به لحاظ كاری و مالی تحمل می‌كنند و در عین حال از كمترین مزایا و پشتیبانی قانونی نیز برخوردارند. جالب اینجاست كه جمعیت این كارگران در تركیب جمعیتی جامعه كارگری كشور از سایر گروه‌ها بیشتر است. براساس آماری كه خانه كارگر در سال 1386 منتشر كرده است، از 100 درصد جمعیت كارگری كشور 45 درصد قرارداد موقت، 30 درصد قرارداد دائمی و 25 درصد كارگران فصلی فاقد قرارداد هستند.

شركت‌های پیمانكاری، قوز بالای قوز:
قبل از سال 80 رتق و فتق تمامی امور كارگران بلاواسطه در اختیار وزارت كار و امور اجتماعی و دستگاه‌های دولتی بود. درواقع واحدهای استخدام و كارگزینی همزمان با رسیدگی به وضعیت شغلی و حقوقی كارگران یا كارمندان رسمی به وضعیت كاركنان قراردادی دائمی یا قرارداد موقت خود نیز رسیدگی می‌كردند. اما پس از پدید آمدن موج خصوصی‌سازی و كوچك‌سازی دولت، واسطه‌هایی به نام شركت‌های پیمانكاری میان دستگاه‌های دولتی یا شركت‌ها و موسسات بخش خصوصی ایجاد و تمامی امور كارگران یا كارمندان قراردادی بویژه قراردادی موقت (بجز كارگران یا كارمندان رسمی) به آنان محول شد. این شركت‌ها تمامی امور و مسوولیت‌های استخدام نیرو، به‌كارگیری آن در بخش‌های مختلف، انعقاد قرارداد و پرداخت حقوق آنها را عهده‌دار شده و كارگران از رودررویی با دستگاه‌های دولتی یا شركت‌های خصوصی باز ماندند و طبیعتا امكان شكایت‌بردن به آنها نیز از بین رفت. همچنین با توجه به این‌كه سهامدار عمده بسیاری از این شركت‌های پیمانكاری، مدیران دولتی یا از رابطان و آشنایان آنها بودند، امكان حمایت از حقوق كارگران و ارسال شكایت از شركت پیمانكاری به مراجع ذی‌صلاح به نحو قابل توجهی كاهش یافت. نتیجه این فرآیند رشد قابل توجه تعداد كارگران قرارداد موقت، بی‌ضابطه بودن بخش عمده قراردادها، كاهش ارقام دستمزد، حذف مزایای قانونی كارگران و بروز موارد متعدد سودجویی از دستمزدی بود كه باید به كارگران پرداخت می‌شد. در واقع اكثر دستگاه‌ها یا شركت‌ها براساس مصوبات قانونی افزایش مزد سالانه حقوق كارگران را در اختیار شركت واسطه پیمانكار قرار می‌دادند تا بظاهر خود را از امورات مربوط به نیروی انسانی رهایی بخشند، اما در آن روی ماجرا نظارت كمرنگی بر نحوه پرداخت این وجوه به كارگران انجام می‌شد؛ به طوری كه تضمینی برای رسیدن كامل وجوه به دست كارگران وجود نداشت.

موسی‌الرضا ثروتی، عضو كمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس  می‌گوید: تولد شركت‌های پیمانكاری نیروی انسانی كه از دولت هشتم باب شد، در ظاهر برای كوچك‌سازی دولت و واگذاری وظایف به بخش خصوصی بود، اما این واقعیات مورد توجه قرار نگرفته بود كه دولت‌ها برخی امور را نباید به بخش خصوصی واگذار كنند، چرا كه سودجویی موجود در آن با امنیت جانی، مالی و اجتماعی و فرهنگی شهروندان مرتبط است. مثلا سیستم بهداشت در هیچ كشوری خصوصی نیست.

وی افزود: امور كارگری نیز در همین قاعده می‌گنجد، چرا كه دولت نباید حقوق افراد زیادی را به واسطه‌ای كه بر آن نظارت نمی‌شود، واگذار كند. هم‌اكنون هیچ تضمینی وجود ندارد كه تمام این وجوه به دست كارگران رسیده و شركت واسطه كه به طور طبیعی به دنبال كسب سود بیشتر است، بخشی از این وجوه را به نفع خود مصادره نكند.

وی اظهار كرد: روشن است وقتی اراده‌ای بخواهد پرداختی كارگر را كمتر كند، جایی برای انعقاد قرارداد دائم و قانونی كه تمام ضوابط و مزایا مانند حق مسكن، بن، حق‌اولاد، سختی كار، اضافه كاری، نوبت شیفت، روز تعطیل و غیره را در بر بگیرد، كمتر وجود خواهد داشت، چرا كه در این صورت سود كمی برای واسطه باقی می‌ماند و قرائن نشان می‌دهد این شركت‌ها به سود تعیین شده راضی نیستند.
وی افزود: به عقیده من سیستم موجود پیمانكاری دولت و بخش خصوصی برای كارمندان و كارگران باید تغییر كند. دو راه نیز بیشتر نداریم، یا مجددا افراد را مستقیما زیر پوشش دولت و شركت‌ها درآوریم و یا سیستم شركت‌های پیمانكاری را اصلاح كرده و نظارت بر آنها را جدی بگیریم.

پرسش من از مسوولان این است كه شما چگونه مطمئن خواهید بود آن كارگر ساختمانی یا خدماتی كه دستش به هیچ كجا بند نیست، حقوق كاملش را از شركت پیمانكاری دریافت كرده است؟ از كجا می‌‌فهمید بیمه شده، یا مزایایش را دریافت كرده است؟ به نظر من وضعیت فعلی ظالمانه است و باید تغییر كند.

سلیمان جعفرزاده، رئیس كمیسیون اجتماعی مجلس  می‌گوید: به نظر من این كه دولت خود را از فرآیند جذب و استخدام نیروی انسانی تقریبا به طور كامل حذف و فقط وزارت كار یا وزارت رفاه را مسوول رسیدگی به كار این افراد كرده، خود سیاستی شتابزده است؛ چرا كه اولا باید مكانیسم‌های نظارتی شكل بگیرد و بعد مسوولیتی واگذار شود. وی افزود: الان ما حتی در صورتی كه شركت‌های پیمانكاری را نداشتیم، برای رسیدگی به امور قراردادهای موقت مشكل داریم. مثلا وزارت كار هنوز تیپ قراردادهای كار استاندارد را به ما ارائه نكرده و لذا امكان تكلیف كردن آن به شركت‌های پیمانكاری و الزام به اجرای آن وجود ندارد.

وی اظهار كرد: البته دولت قول‌هایی در این باره داده كه بررسی‌های ما نشان می‌دهد این وعده‌ها در حد 30 درصد محقق شده است، مثلا وزارت صنایع و معادن اواخر سال 87 وعده‌ای در این باره داد كه به بخشی از آن عمل شده است.

وی خاطرنشان كرد: اما مساله قراردادها و كارگران موقت با این اقدامات حل نمی‌شود؛ چراكه سیستم غلط مهندسی شده است. ما برای اصلاح این مهندسی، ابتدا باید تكلیفمان را با شركت‌های پیمانكاری روشن كنیم و به این پرسش پاسخ دهیم كه اصولا آنها را می‌خواهیم یا خیر. پرسش دوم این است كه آنها را چگونه می‌خواهیم؛ با چه ضوابط و نظارتی.

وی افزود: از سوی دیگر ما باید به نگاه دولت به نیروی انسانی پرداخته و دیدگاه <ارزان تمام شدن> را در این بخش كمرنگ كنیم، یعنی دولت وقتی پای محاسبه حقوق یا قرارداد كاری شهروندان پیش می‌آید، دیدگاه اقتصادی‌اش را كمتر دخالت دهد و نگاهش حمایتی باشد. در آن صورت با ابلاغ قراردادهای استاندارد و بازخواست از شركت‌های پیمانكاری می‌توان مساله كارگران موقت و ظلم‌هایی كه در حال حاضر به آنان می‌شود و حق‌كشی‌های موجود را از میان برد.

+ + + + + + + + +

ادامه ركود هتل‌ها و مسافرخانه‌ها در تهران و بیكاری10 هزار كارگر:
بنابر ادعای کوشندگان صنعت گردشگری، بحرانی كه از تابستان امسال گریبان‌گیر هتل‌ها و مسافرخانه‌های تهران شده بود هنوز ادامه دارد. بنابراین گزارش، درحالی كه نزدیك به یك ماه از آغاز این بحران می‌گذرد، فعالان صنفی در صنعت هتل‌داری و مسافرخانه‌داری همچنان از كمبود مراجعه مسافر می‌نالند و از به خطر افتادن آتیه شغلی 10 هزار كارگر خبری می‌دهند.

محمدعلی فرخ‌مهر رئیس اتحادیه صنف هتلداران تهران در این‌باره گفت: از ابتدای تیرماه، وضعیت مراجعه مسافرمان داخلی به هتل‌ها نسبت به قبل بهتر شده است اما هنوز ظرفیت پذیرش هتل‌ها نسبت به تیرماه سال گذشته، 40 تا 50 درصد پایین‌تر است.

وی افزود: تا پیش از 22 خرداد، وضعیت پذیرش مسافران خارجی در هتل‌های تهران مانند گذشته خوب بود اما از بعد انتخابات تاكنون هتل‌های تهران از مسافران خارجی كه در برای انجام گردشگر، تجارت، رقابت‌های ورزشی و درمان، به ایران می‌آمدند كاسته شده است.

وی با یادآوری اینكه همیشه از اردیبهشت تا مهرماه هر سال برای هتلداران تهرانی، شلوغ‌ترین ایام برای پذیرش مسافران به ویژه مسافران خارجی است گفت: این ادعا كه در فصل تابستان به دلیل گرمای هوا و سرازیر شدن مردم به نقاط خنك و خوش‌آب و هوا، از به میزان اتاق‌های خالی هتل‌های تهران افزوده می‌شود. نادرست است.

به گفته فرخ‌مهر بحران كنونی صنعت هتلداری در تهران فقط به خالی ماندن اتاق‌ها محدود نشده‌است بلكه دامنه آن به توقف پروژه های احداث هتل‌های جدید نیز كشیده شده است.

وی با یادآوری اینكه در پی افزایش رونق صنعت گردشگری به ویژه گردشگری خارجی، مقدمات احداث 50 هتل جدید در محدوده تهران فراهم شده، گفت: در حال حاضر تمامی پروژه‌های در دست احداث به دلیل كمبود نقدینگی متوقف شده و یا هرگز به اجرا درنیامده‌است.

به گفته فرخ‌مهر، هم‌اكنون در تهران 140 هتل، هتل‌آپارتمان و پانسیون عضو اتحادیه هتلداران هستند كه در مجموع تعداد افراد شاغل در آنها به 10 هزار تن می‌رسد.

وی در خصوص وضعیت شاغلان این صنعت گفت:اتحادیه تاكنون اعضای خود را از تعدیل كارگران به مدت یك ماه باز داشته است اما چنانچه این ركود ادامه یابد و خوشبینی‌ها دوباره به ناامیدی تبدیل شود؛ امكان پرداخت دستمزد این 10 هزار كارگر وجود نخاهد داشت در نتیجه كارگران خودبخود برای تامین معاش مجبور به ترك كار می‌شوند.

از سوی دیگر مسافرخانه‌های تهران نیز از بحران پیش آمده بی‌نصیب نمانده‌اند، محمد حسینلو، رئیس اتحادیه صنف مسافرپذیران تهران  گفت: در 30 سال گذشته هیچگاه مسافرخانه‌های تهران این چنین با كمبود مسافر مواجه نبوده‌اند.

به گفته وی از 20 روز مانده به انتخابات تاكنون آنقدر از مراجعه مسافران به مسافرخانه‌ها كاسته شده است كه درآمد یك مسافرخانه 22 اتاقه در ظرف یك ماه به مبلغی در حدود معادل 37 هزار تومان (معادل در آمد 2 شب با ظرفیت پذیرش مطلوب) كاهش پیدا كرده است.

وی با بیان اینكه 120 میهمان‌پذیر عضو اتحادیه متبوعش وضعیتی مشابه دارند، گفت: در حال حاضر برای پرداخت دستمزد نزدیك به هزار كارگر دچار مشكل هستیم و از همین رو انتظار داریم كه حداقل سازمان گردشگری تا پایان ركود پیش آمده برای پرداخت حقوق كارگران وام‌های 10تا 15 میلیون تومانی را با بهره پایین به مسافرخانه‌داران تهرانی پرداخت كند.

+ + + + + + + + +

واردات سیب آمریکایی از بندر رجایی:
سیب‌های آمریکایی از بندر  رجایی وارد ایران شد. پس از واردات مشکوک پرتقال‌های اسرائیلی که دلیل واردات آن در نهایت مشخص نشد و اعلام شد که این اسرائیلی نبوده است و فقط نام و نشان اسرائیل با تقلب روی آن حک شده بود، این‌بار نوبت به واردات سیب‌های قرمز آمریکایی رسید.

سیب‌های وارد شده از نوع قرمز و مرغوب هستند و روی برچسب آن بارکد و نشان ایالات متحده آمریکا USA حک شده است. سیب‌ها «رد دلیسیوس» نام دارند و کد تجاری 4015 روی آن درج شده است.

فعالان بازار میوه در جنوب کشور می‌گویند: سیب‌های وارداتی از بهترین نوع سیب‌ها هستند که البته نمونه مشابه آن در ایران هم برداشت می‌شود. سیب‌های آمریکایی از بندر شهید رجایی، که بزرگترین بندر بارگیری کشور است وارد ایران شده، اما هنوز به طور دقیق معلوم نیست که آیا از بنادر دیگر هم این نوع سیب وارد شده است یا خیر.

هفته گذشته بزرگترین کشتی کانتینری جهان به ظرفیت14 هزار TEU کانتینر در کنار ترمینال شماره دو بندر شهید رجایی پهلوگیری کرد و از همان لحظه عملیات تخلیه و بارگیری بیش از 5500 TEU کانتینر توسط شرکت تایدواتر آغاز شد.

کشتی MSC BEATRICE متعلق به خطوط کشتیرانی MSC سوئیس پس از انجام عملیات تخلیه و بارگیری در بندر دبی ساعت 9 صبح روز آدینه دو هفته گذشته در لنگرگاه بندر شهید رجایی لنگر انداخت و پس از آن در ساعت 14 روز بعد آن موفق به پهلوگیری در ترمینال جدید بندر شهید رجایی شد. با ورود این کشتی به بندر شهید رجایی به سرعت عملیات تخلیه و بارگیری کانتینرهای این کشتی با استفاده از شش دستگاه گنتری کرین سوپر پست پاناماکس آغاز شد.

محموله 150 تنی سیب آمریکایی به احتمال زیاد از طریق همین کشتی به ایران آمده است، اما از آنجایی که ناظران و بازرسان وزارت بازرگانی نظارتی بر پهلوگیری این کشتی و محتویات کانتینر‌ها نداشته‌اند، سیب‌های قرمز آمریکایی به راحتی در جعبه‌های انبوه وارد بندر شهید رجایی شده‌اند و سپس برای توزیع به شهر‌های مختلف منتقل گشته‌اند.

حجم واردات این محصول 130 تا 150 تن تخمین زده شده است که بخشی از این حجم در بازار میوه کشور توزیع شده و مابقی آن در سردخانه‌ها محفوظ است تا یک ماه دیگر و در ایام ماه رمضان با قیمتی بالغ بر 3000 تومان در هر کیلو توزیع شود.

ثبت سفارش واردات سیب‌های آمریکایی از سوی یکی از شرکت‌های خصوصی وارد‌کننده میوه انجام گرفته است و وزارت بازرگانی و گمرک نیز با آن موافقت کرده‌اند.
در حال حاضر ایران تجارت مستقیم و رسمی با ایالات متحده ندارد اما کالای آمریکایی در ایران موجود است که معمولاً مبادی ورودی آن مشخص نیست.

گفته می‌شود اجازه واردات برخی کالاهای پرمشتری در ایران به طور محدود در اختیار عده‌ای قرار می‌گیرد، در نتیجه رقابت شدیدی برای به دست آوردن مجوز واردات این‌گونه کالاها وجود دارد.

واردات انبوه سیب‌های آمریکایی در حالی صورت می‌گیرد که سیب‌های تولیدی کشاورزان ایرانی به دلیل دلالی در بازار میوه و مقرون به صرفه نبودن تولید میوه در ایران، روی دستشان مانده است و برخی از کشاورزان نیز روی به شغل‌های دیگری آورده‌اند که شاید یکی از دلایل کاهش تولید سیب در کشور همین امر باشد..

این در حالی‌است که وزارت بازرگانی و وزارت کشاورزی همواره بر حمایت خود از کشاورزان تأکید دارند اما در عمل، سیب، نه تنها از لبنان و پاکستان که از آمریکا وارد کشور می‌شود و دلارهای نفتی ایران تا آن‌سوی جهان برای واردات سیب می‌رود.

+ + + + + + + + +

هر سال 350 میلیون هكتار جنگل نابود می شود:
به گزارش رسیده؛ سازمان جهانی خواروبار و كشاورزی در گزارش منتشره خود در روز دوشنبه افزایش خطر آتش سوزی در برخی كشورهای اروپائی و استرالیایی را مورد اشاره قرار داد و تاكید كرد: راه حل اصلی برای كنترل آتش سوزی‌ها بها دادن به جوامع محلی است.

بنابر این گزارش، سازمان جهانی خواروبار و كشاورزی در گزارش منتشره خود در روز دوشنبه افزایش خطر آتش سوزی در برخی كشورهای اروپائی و استرالیایی را مورد اشاره قرار داد و تاكید كرد: راه حل اصلی برای كنترل آتش سوزی‌ها بها دادن به جوامع محلی است.

بر پایه ی این گزارش به طور متوسط، هر ساله آتش سوزی‌ها در جهان، 350 میلیون هكتار از زمین‌ها را از بین می‌برد و به دارایی‌ها و معیشت مردم خسارت وارد می‌كند.

آتش سوزی‌های غیر قابل كنترل همچنین به نابودی پوشش گیاهی، به گرم شدن كره زمین،آلودگی هوا، نابودی تنوع زیست محیطی و تشدید پدیده كویرزایی كمك می‌كند؛ پیشگیری از آتش سوزی نیز یكی از مهم‌ترین و موثرترین اقدامات در این زمینه است.


+ + + + + + + + +

پایان تمپراتوری مریم و مصعود رجوی و نمنه عبرت انگیز سرسپردگی به بیگانه:

دولت عراق کنترل اردوگاه اشرف را در دست گرفت. برخی گزارش ها حاکی از زخمی بیش از ۳۰۰ تن از ساکنان اردوگاه است.
بنابه گزارش ها، نیروهای دولتی عراق وارد اردوگاه اشرف شده و کنترل این اردوگاه که سکونتگاه فرزندان گرفتار ایران است را به دست گرفته اند.

نیروهای دولتی این کشور وارد اردوگاه اشرف در شمال بغداد شده اند، اما ساکنان این اردوگاه عملیات نیروهای عراقی را بسیار خشن توصیف کرده و می گویند 7 تن در آن کشته شده اند.

دولت عراق از ماه ها پیش  قول بستن این اردوگاه که محل اقامت حدود 3400 عضو سازمان مجاهدین خلق است را داده بود. هدف دولت عراق اخراج مجاهدین ایران است.

در پی یورش وحشیانه نیروهای عراقی بیش از 300 تن از ساکنان این  اردوگاه زخمی شده اند.

+ + + + + + + + +

انتشار تصویر هولناک  یکی از اعضای مجاهدین در وب سایت ها:
فیلم، کشته شدن برخی از اعضای مجاهدین در یورش وحشیانه ی نیروهای عراقی به ایرانیان گرفتار در عراق نیز در وب سایت ها در یوتیوب پخش شده است.

+ + + + + + + + +

هم میهنان با رسیدن به پایان خبرهای امروز تا گاهی دیگر بدرود
پاینده ایران، برقرارآئین ریشه ای وکوبنده تندر

 


+ + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + + +
 
برای خروج از لیست «پیک خبری تندر» یک ایمیل به ‭listmaster-tondar-org+unsubscribe@googlegroups.com‬  بفرستید. متن و تیتر این ایمیل مهم نیست. پس از آن یک ایمیل برای شما فرستاده میشود که آن را باید تایید کنید.
دوستان و آشنایان خود را از وجود «رادیو تندر» آگاه سازید. برای  شنیدن رادیو تندر فایل همراه را به نام ‭8.m3u‬  با برنامه های ‭Media Player‬ و یا ‭Winamp‬ بشنوید. علاوه بر آن هم این فایل را متوانید برای دوستان خود بفرستید.
 
در خارج از کشو که تارنمای ما فیلتر نمیشود، «رادیو تندر» را مستقیما  از طریق آدرس زیر در اینترنت دریافت کنید:
https://www.tondar.org/radio-tv
 
آرشیو سخنرانی های استاد فولادوند در یو تیوب:
http://www.youtube.com/anjoman
 
آرشیو ایمیل های فرستاده شده را در آدرس زیر میتوانید بازبینی کنید:
http://groups.google.com/group/listmaster-tondar-org?hl=fa
 
برای پیوستن به ما نخست یک ایمیل کوتاه به ‭<info@tondar.org>‬ بفرستید و اعلام آمادگی کنید. پس از آن ما با شما تماس میگیریم. چنانچه تماس شما از آریابوم ایران است در این ایمیل از دادن اطلاعاتی که منجر به تشخیص هویت شما میشود مانند عکس، شماره تلفن و ... خودداری کنید..
 
برای دریافت شماره تلفنهای تماس و آدرس پستی به تارنمای
https://www.tondar.org
مراجعه کنید

--~--~---------~--~----~------------~-------~--~----~
You received this message because you are subscribed to the Google Groups "tondar.org" group.
To post to this group, send email to listmaster-tondar-org@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to listmaster-tondar-org+unsubscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at http://groups.google.com/group/listmaster-tondar-org?hl=en
-~----------~----~----~----~------~----~------~--~---


__._,_.___

Attachment(s) from tire akhar

1 of 1 File(s)

This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Give Back

Yahoo! for Good

Get inspired

by a good cause.

Y! Toolbar

Get it Free!

easy 1-click access

to your groups.

Yahoo! Groups

Start a group

in 3 easy steps.

Connect with others.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ