توفان خشم
از: آذرخش
مشتی تبهکار، اوباش و اشرار
تا چند باشند در مصد ر کار؟
از شيخ و ملا، تا کی تحمل
اين کينه توزي، اين ظلم وآزار؟
تا کی عزيزان ، در بند و زنجير
تا کی جوانان ، بر چوبه دار؟
تا چند حبس و تا کی شکنجه
تا چند اعدام، تا چند کشتار؟
در پاسخ اين ظلم و تعدی
از اين رژيم منفور و مکار
خلق ستمکش، راهی ندارد
جز پايداري، جز راه پيکار
از بعد سی سال ، سرکوب و شلاق
در چنگ دشمن، بودن گرفتار
چون موج سرکش، شد توده برپا
با عزم راسخ،با شور بسيار
شد بار ديگر، بر ضد بيداد
توفان خشمي، ناگه ، پد يدار
بود انتخابات، تنها بهانه
شد خشم خفته، يکباره بيدار
آماج اين خشم، کل حکومت
با جمله اعوان، با جمله انصار
دشمن ز وحشت ، چون بيد لرزيد
از عزم جزم خلقی فداکار
بر روی مردم ، آتش گشودند
با حکم ,رهبر, ، شيخ دغلکار
ای بس عزيزان، در خون طپيدند
از جور و کين اين قوم خونخوار
يک مشت د ژخيم، يک مشت جانی
بيرحم و کين توز، بيشرم وغدار
از خون سرخ اين جانفشانان
بس لاله رويد، در دشت وگلزار
کاخ ستم را، سازد نگونسار
در صبح فردا، اين خلق بيدار
آيد بپايان ، با قد رت خلق
بيداد و ظلم شيخان بدکار
ديگر نماند،برجا نشانی
از اين رژيم اوباش و اشرار
4 مرداد 1388 23:26
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر