کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۶ اسفند ۶, دوشنبه

[farsibooks] Fwd: Civil disobedience or disastrous advice



javidiran@afdii.org wrote:

To: "A Undisclosed \(Javid\)" <javidiran@afdii.org>
Subject: Civil disobedience or disastrous advice
Date: Sat, 23 Feb 2008 18:38:45 -0500
From: javidiran@afdii.org

نافرمانی مدنی...!!

سفارش غلط ويا همکاری با رژيم؟؟

اين نوشته را حتما تا آخر بخوانيد:

آموزگاری که اقتصاد، تاريخ، فلسفه و علوم را در يک کالج سياه پوستان آموزش می داد با زيرکی تمام دانشجويان کلاس خود را وادار می کند تا به گستردگی تمام دانش های نامبرده بالا را به دقت مورد مطالعه قرار دهند. او فکری در سر دارد که به يک مشاجره تاريخی منجر می شود. مشاجره ای که دانشگاه هاروارد را مجبور می کند به سخنان يک سياه پوست 14 ساله گوش بدهد و به او در کوران دوران تبعيض نژادی آمريکا جايزه بهترين مشاجره کننده را بدهد.

سفيد پوستان سياهان را بدنام کرده، آنها را درکوچه و بازار زجر کش می کردند، مجازاتی که هرگز در آن محاکمه ای نبود و هرگز سياهپوست بيچاره قدرت دفاع از خودش را نداشت. ديگران هم نمی توانستند به کمک او بيايند زيرا سفيد پوست انگليسی با نفرتی که نسبت به سياهان داشت با اسلحه و گروه ضربت به در خانه اش می آمد.

آن موقع حتا برای يک سفيد پوست بدون تعصب هم نگاه به يک چنين زجر کشی ها و آويزان شدن سياهان در حال زنده بر بالای آتش تا مرگش فرا برسد بسيار سنگين بود، وحشتناک و مخاطره آميز بود.

هرگز نمی توان مبارزه مدنی سياهان آمريکا را که دانشجويان کالج ويلی با دانشگاه های سفيد پوستان سرتاسر آمريکا داشته اند فراموش کرد.

آموزگار جوان به دانشجويان خود سفارش می کند هرچيزی میخوانند، در هر کار اجتماعی، در رفتار های وجدانی و عقلانی خود از يک خو و اخلاق ريشه دار و استوار پيروی کنند. او به آنها سفارش می کند بجای اينکه دردسر آفرين و آشوبگر باشند، کمی مزاحمت خردمندانه ايجاد کنند.

او دانشجويان جوان، دختر و پسر را تشويق میکند تا بيشتر وقتشان را در پشت ميز های آموزش و در مدرسه بگذرانند زيرا آنجا است که می توانند بيشتر بخوانند و بيشتر به دانش خود بيافزايند و خرد خودرا تقويت کنند. او دانشجويان خود را تشويق می کند درمنازعه و مناظره و مباحثه کردن تخصص بيابند. آنها را تشويق می کند با حريفان سفيد پوستشان در شهر و در جلسات دانشگاه بصورت مسابقه مناظره کنند. جوانان همديگر را تشويق می کنند در تيم مناظره و مباحثه شرکت کنند. در ميان اين جوانان دختری بنام سامانتا بروک و پسری 14 ساله بنام جيمز فارمر جونيور، از همه بيشتر اشتياق به شرکت در مباحثه ها نشان می دهند. جيمز فارمر جونيور بعدها در سال 1942 مبتکر و بنيانگذار کنگره برابری نژادی می شود.

جيمز باهوش و خوش اخلاق که عشقی به همکلاسی دخترش احساس می کند ناگهان دختر را در آغوش همکلاس ديگرش می يابد. او تنش و کشمکشی ميان مذهب که پدرش در کليسا دنبال می کند، خرد وروشنفکری که براثر خواندن بدست آورده و عشقی که در دلش شعله می زند ناگهان با فشار سفيدپوستان برعليه استاد کالجش هم روبرو می شود.

کلانتر شهر و بقيه سفيدپوستان نژادپرست برای جلوگيری ازپيشروی سياه پوستان در يک حمله ضربتی استاد کالج را دستگير می کنند. ولی سياهان بطور يک دست و هم صدا و خودجوش در مقابل در کالج با فرياد «ولش کنيد، ولش کنيد" مانع بردن آموزگار می شوند. چيزی که در جامعه ايرانی با تماشای اعدام ها و قطع دست و پا و سنگسار همراه می شود. کلانتر او را در بازداشت نگاه ميدارد و سپس با قرار وثيقه آزاد میکند و هرگز اجازه خروج از شهر به او داده نمی شود. تولسون که همراه سه تن از شاگردانش برای تماشای يک مسابقه ميرفتند شاهد صحنه به دارکشيده شدن سياه پوست جوانی می شوند که زير پايش آتش روشن است.

درحاليکه هنوز بدن ذغال شده سياه پوست جوان که از تيرک آويزان است اتومبيل تولسون و سه تن از شاگرانش به محل می رسد. او موفق شده بود دوتن از شاگردانش را مخفی کند ولی بدليل حرکت بی موقع شاگرد ديگرش به دليل احساساتی شدن مورد هجوم جمعيتی از نژاد پرستان قرار میگيرد.

اين عمل درس ديگری به شاگردان جوان می دهد تا با هوشياری بيشتر به مبارزه خود ادامه بدهند.

شاگردان در يک سری از مباحثه هابصورت مسابقه شرکت می کنند آموزگار جوان مرتبا با دانشگاه های سرتاسر آمريکا نامه نگاری می کند تا بلکه به آنجا راه يابند و مناظره خود را به آن دانشگاه ها بکشند بلکه بتوانند به حقوق خود دست يابند. کاری که رژيم اسلامی از آن بهره مگيرد ولی مبارزان ايرانی درهيچ يک از اين دانشگاه ها رخنه نمی کنند. جای ايرانی مبارز دراين جا خالی است و بسيار خالی است.

آموزگاری که هرگز حاضر نبود دست از سرسختی خود بکشد به جرم کمونيست بودن تحت نظر قرار می گيرد. آموزگار جوان که حاضر نيست حقوق انسانی خود و ديگر ياران سياهپوستش را از دست بدهد همچنان با زيرکی و با درايت بی نظيری مبارزه می کند. تااينکه دانشگاه هاروارد می پذيرد سه تن از شاگردان تولسون در آن دانشگاه با دانشجويان سفيد پوست ديگر بمناظره بايستند.

در دانشگاه سامانتا جوان با دلايل منطقی و مستدل خودمباحثه ای را مطرح می کند که با کمک جيمز 14 ساله بعنوان برنده شناخته می شوند. او جمله خود را اينطور بپايان می برد «يک نگرو (سياهپوست) بايستی اجازه شرکت در هر دانشگاه ايالتی را داشته باشد» او اين گفته را با استفاده از واژه «عزم راسخ ومصمم" پايان می برد. اضافه می کند، اسلحه من واژه ها بودند، من اسلحه و يا گلوله برای اينکار لازم نداشتم، چاقو و قمه برای اينکار مصرفی نداشت.

اين گفته نه تنها سالن دانشگاه هاروارد بلکه همه شنوندگان راديو را که برنامه را بطور مستقيم گوش می کردند به کف زدن واميدارد. سامانتا بروک تنها زنی از تيم مناظره است که چنين استوار و مصمم حرف می زند.

گرچه سفيدپوستان نژاد پرست هنوز به فشار ها و ستم و اوضاع نا مساعد برعليه سياه پوستان ادامه می دهند وهرروز وحشت و ترور برپا می کنند، ولی سياه پوست باخرد دست از مبارزه خردمندانه خود نمی کشد. اين داستان تا قرن بيستم در آمريکا رواج دارد. هنوز هم در بسياری موارد سياهپوست بدتر از يک سگ است و نمی تواند وارد محل های ويژه ای بشود.

پدر جيمز که مذهب را درکليسا تدريس می کند اولين سياه پوستی است که از آفريقا به آمريکا آمده و به دريافت درجه دکترا از دانشگاه بوستون نائل می شود.

کشتار وحشيانه سياهان، سوزاندن آنان بصورت زنده زنده از سوی يک تشکيلات سازمان يافته وابسته به انگلو ساکسون ها گرچه وحشت و ترور زيادی بين سياهان بوجود می آورد ولی خردمندی و چرخاندن آن حرکت های وحشيانه سفيدپوستان به يک مناظره منطقی و خردمندانه دست اندرکاران نژاد پرستی را دچار ضعف می کند. تا آنجا که يک دانشگاه مثل هاروارد که بنيانگزار آن آنگلوساکسون های وابسته به انگلستان هستند به سياهپوستانی که بصورت برده به آمريکا آورده شده بودند جايزه می دهد.

تکزاس سومين ايالت بدنبال می سی سی پی و جورجيا است که قهرمانی شکنجه و آزار سياهان را بخود اختصاص می دهد. اين کار بين سال های 1885 تا سال 1942 بشدت ادامه دارد. تعداد کشتار های وحشيانه سياهان در تکزاس نزديک به پانصد نفر می رسد.

در کوران مبارزه سياهان سازمان هائی توسط سياهان بوجود آمد که بصورت اتحاديه های سياهپوستان برعليه تجاوز و اشغال سفيد پوستان در زمين های کشاورزی سياهان به مبارزه خردمندانه مشغول می شوند. کشاورزان هم از اين روش مناظره استفاده کرده و حقوق خود را می گيرند؛ گرچه يک تشکيلات مافيا مانندی مرتبا برعليه آنها اقدام می کند. درکنار اين حرکت، سازمانی بنام کوکلوس کلان ها که از سفيدپوستان نژاد پرست و وحشتناک تشکيل شده به کشتار و شکنجه سياهان ادامه می دهد. کلانتران و شهرداران هر شهر و کوره روستائی برعليه سياهان اقدام می کند کشنده مجازات نمی شود و فاميل کشته داده نمی تواند صدايش را بر آورد. فقط گروهی مبارز نستوه در تلاشند.

تاريخ آمريکابسيار کم در مورد مبارزات سياهان بصورت کتاب يا فيلم در آمده است. حتا هاليود تجاوز و کشتار وحشيانه سرخ پوستان را وارونه و به نفع سفيد پوست آنگلوساکسون نشان داده و سرخپوست بيچاره را که مورد تجاوز قرارگرفته است را خشن و خطرناک جلوه داده است. سياه پوستان را بشکل نوکر وراننده ويا آشپز نشان داده است. مگر کسی واقعا از تاريخ آمريکا در سال های 1930-1935 آگاهی داشته باشد. دورانی که بيکاری به حد وحشتناکی بالا است، بی خانمان ها و گرسنگان همه جا ديده می شوند.

تولسون جوان که با مطا لعه و بکار گيری خرد به شيوه های مناظره منطقی دست يافته بود هرگز عضو حزب کومونيست نبود وگرنه نمی توانست چنان مبارزه بی امان همراه با سياهانی که بسيار وابسته به مذهب بودند پذيرفته شده باشد و مبارزه خود را ادامه بدهد.

در اين مبارزه ومناظره که بصورت گفتگو انجام می شود مناظره کننده گان کالج ويلی همواره به حقوق حقه، به دادگستری برابر، حقوق همگانی، و نافرمانی مدنی اشاره می کنند. آنها در بحث دانشگاه هاروارد به نحوه مبارزه گاندی و کشتاری که ارتش انگليس از طرفداران گاندی در تظاهرات می کند ياد می کنند.ارتشی که نه در هند بلکه در هيچ کجا به هيج غير انگليسی رحم نکرده است. حتا در همين آمريکا. شايد شدت عمل آن ارتش را بتوان با روش کار ملايان در کشور خودمان برابر کرد. شايد ملای تازی نحوه بکار گيری وحشت آفرينی و ترور را از انگليس آموزش ميگيرد.

"واژه و کلام" چنان قدرتمند بود چنان استدلال کرد که قدرت مناظره را بحدی رساند تا بتواند در مقابل اسلحه بايستد. همان کاری را که فردوسی توسی در مقابل دشمن تازی انجام داد، همان کاری را که حافظ در 800 سال پيش با ادبيات انجام داد، اميرخسرو دهلوی، ناصرخسرو قباديانی و مولوی انجام دادند. همانکاری که برخی از پيشتازان دوران روشنگری ايران امروز با قلم وزبان خود می کنند.

همانطور که تاريخ ايران در دويست سيصد سال گذشته تحريف شده است، تاريخ آمريکا هم در برخی نقاط بسيار تحريف شده است.

در هنگامه ای که اسلحه کارگر نيست، درهنگامه ای که حريف با اسلحه و بريدن دست و گردن زدن ويا اعدام گروهی به نابودی فرهنگ و زندگی زنان و دختران و پسران و مردان ما می آيد تنها چيزی که می تواند همانند يک نيروی قوی در مقابل آن بايستد يک انسان «خردمند» است که می تواند ماوراء يک پديده غير قابل توصيفی را گذشته و به آن سوی سرابی برسد که به عقل جن و پری و جبرئيل و ملائکه و امام زمان نابخردان هرگز راه ندارد.

فرهنگ ما، دانش و خرد اسلحه ای قدرتمند است که در ماوراء سفارش به رای دادن، ماورای طراحی های وابسته به بيگانگان در سايه نافرمانی مدنی نا بجا و غلط کارگر می افتد. با روندی که در پذيرش جوانان و مردم و گرايش آنها به مناظره و مباحثه و خواندن و ياد گرفتن در پيش رو است، در آينده نيز دنيا به خرد و فرهنگ ايرنی ارزش قائل خواهد شد. پيروزی «خردمندانه ايرانی» چنان خواهد بود تا ننگی که از سوی گروهی خود باخته و نابخرد سفارش می شود و مردم را به پای صندوق های رای ميفرستد تا به الله ويا برگ سفيد يا زنان کانديد رای بدهد لوث خواهد شد. چه امروز می بينيم چطور ياران نزديک اين حضرات قلم بدست به مبارزه اينان رفته اند.

ما بايستی کاری بکنيم که تماشاگران بين المللی گونه گون در آن بيرون اختلافات خود را فراموش کنند و به کاری که ما کرديم بپا خيزند و برای ما کف بزنند. نه برای يک گروه از ما بلکه برای همه ايرانيان کف بزنند و هورا بکشند همانطور که امروز برای مولوی و فردوسی می کنند، هرگاه نام فردوسی و حافظ می آيد به ايرانی افتخار می کنند.

آيا فردا وقتی نام محسن سازگارا، عليرضا ميبدی؛ و نوريزاده ها و محمدی ها و فخرآورها، و اکبر و منوچهر گنجی ها و شجره و بيبيان ها می آيد هم همينکار را خواهند کرد ويا دنيا به همراه مردم ايران ابراز نفرت خواهد کرد.

کسانی که نافرمانی مدنی را در زير نعلين ملای نابخرد و بادست خالی بصورت شرکت در تظاهرات و تجمع کارگری ويا دانشجوئی تجويز می کنند در کمال نابخردی جز بوجود آوردن محيط تشنج و خفقان به کسی جز استعمار جهانی کمک نمی کنند.

ما بايستی کسانی مثل تولسون ها را سرمشق قراربدهيم و با آميزش با فرهنگ ايرانی طرحی نو در اندازيم که بتواند ملارا براندازد.

وگرنه هر نوع نافرمانی مدنی برای ايران مناسب نيست به ويژه که از سوی يک بيگانه سفارش شده باشد.

Ø­-Ú©


Only 26 Days - To Iranian New Year 2547

Tehran Thu 9:15:12 AM California Wed 9:45:12 PM New York, Thu 12:45:12 AM Paris Thu 6:45:12 AM

استفاده از تاريخ (هجری شمسی) به معنی پذيرش شکست و زبونی پس از حمله اعراب است...

( شهريور ) کيوان شيد 4 اســفنــد 2546 = 24 فــــوريــه 2008 ****** = 4 Esfand 2546 Saturday, February 23, 2008

539 سال پيش از ميلاد 1160 سال پيش از فرار خفت انگيز از مکه به مدينه. To Medina 539 years BC, 1160 years prior to the deceptive escape from Mecca

اين تاريخ از فروردين 2545هرروز تازه خواهد شد... تا زمانی که هر ايرانی This date effective Farvardin 2545 will be updated in every e-mail …

تاريخ ايرانی Pure Iranian calendar

را جايگزين تاريخ ننگين عرب بکند.. until such time that every Iranian uses it

روزهای هفته: کيوان شيد، مهرشيد، مهشيد، بهرامشيد، تيرشيد، اورمزد شيد، ناهيد شيد

در شاهنامة فردوسی 720 بار نام « ايران » و 350 بار نام «ايرانی » و « ايرانيان » آمده است

1-اورمزد â€" 2- وهمن â€" 3-ارديبهشت â€" 4- شهريور- 5- سپندارمز â€" 6- خرداد â€" 7- امرداد -8- دی به آذر â€" 9-آذر- 10- آبان-

11- خور (خير)- 12- ماه-13- تير-14- گوش- 15- دی به مهر- 16-مهر-17- سروش-18- رشن- 19- فروردين-20- ورهرام-

21- رام- 22- باد- 23- دی به دين-24- دين- 25- ارد- 26- اشتاد-27- آسمان-28- زامياد- 29- مانتره سپند- 30-انارام

I am committed to raise public awareness.







Looking for last minute shopping deals? Find them fast with Yahoo! Search.

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Autos Group

on Yahoo! Groups

Discuss ways to

fix your car.

Popular Y! Groups

Is your group one?

Check it out and

see.

Special K Group

on Yahoo! Groups

Join the challenge

and lose weight.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ