Darvishalli
Date: Wednesday, September 17, 2008, 3:25 AM
درود به هموطنان گرامی
نظام جمهوری اسلامی مجددا" به دنبال فردی است که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری معرفی کند. در این میان گاهی از آقای خاتمی صحبت می شود زمانی آقای کروبی به میدان می آید و عده یی به آقای عبداله نوری توجه دارند. من در درستی آقای عبداله نوری حرفی ندارم ایشان فردی درست می باشند و یک تنه در مقابل رژیم جنایت کار و فاسد ایستادند مسلما" برای کاندید شدن باید ولایت فقیه را قبول داشته باشند که نامبرده تا این تاریخ مخالف قانون اساسی جمهوری اسلامی بخصوص ولایت فقیه آن است بنابراین تا زمانی که این مخالفت ادامه دارد ایشان نمی توانند نامزد ریاست جمهوری شوند حال اگر ایشان تغییر عقیده بدهند دیگر عبداله نوری که ما می شناسیم نخواهند بود. پس به این ترتیب نامزدی ایشان منتفی است، حال می ماند آقای خاتمی و کروبی ؛ کشتار فجیع آقای فروهر و همسر ایشان در دوره ریاست آقای خاتمی به وقوع پیوست و خون آن دو انسان پاک در دوره ایشان پایمال شد، هجوم به دانشگاه در دوره ایشان به وقوع پیوست و صدای دانشگاه خاموش شد در واقع ایشان ماموریت داشتند آب در سوراخ مورچگان بریزند تا نیروی انتظامی آنها را شکار کنند ایشان با سخنرانی های خودچنان نشان دادن که آزادی به جامع برگشته است و مردم ساده ما دوباره فریب سخنان ایشان را خورده خود را در معرض تیر و چاقو و چماق نیروی انتظامی و لباس شخصی ها قرار دادند در واقع این سید خوش رو و خوش پوش وسیله فریب جمهوری اسلامی بود تا مخالفین شناسایی شوند بنابراین ملت ما باید آگاه باشند که دوباره از آن سوراخ گزیده نشوند اما وضعیت آقای کروبی روشن است مردم ما هم از سابقه آقای کروبی مطلعند و هم از سابقه همسر ایشان چگونه راضی خواهند شد اختیار کشور خود را به کشی بدهند که در دزدی و خوردن مال مردم تجربه ( سابقه) فراوان دارد از همه اینها گذشته کدامیک از این آقایان به انتخاب آقای کردان که سابقه جعل مدرک تحصیلی، تجاوز و دزدی دارد اعتراض کردند. اگر این دونفر ذره یی شرف داشتند به این انتخاب اعتراض می کردند. از اینرو، از هموطنان گرامی می خواهم نوشته زیر را به دقت مورد مطالعه قرار دهند. شاد و زنده باشید. درویش علی
> Date: Tuesday, September 16, 2008, 8:59 PM
قيل و قال تکراری بيژن صف سری
اين روز ها مدام در حال خواندن خاطرات اصحاب قدرت بعد از انقلاب هستم، چه آنها يي که ديگر در صحنه نيستند و خانه نشين شده اند و چه کسانيکه هنوز دستي به قدرت دارند و در فکر و خيالشان، توهم ابر قدرتي جهان را مي پرورانند.
کمترين بهره وري از خواندن اينگونه خاطرات همين قدر بس که لااقل بعد از 30 سال متوجه مي شويم چه ملت ساده و سطحي نگري بوده و هستيم طرفه آنکه بعد از خواندن خاطرات رجل سياسي قديم و جديد، به اين واقعيت پي خواهيم برد که چه کلاه گشاد ي بر سر مان رفته است اگر چه هنوز هم نسبت به و قايع و رخداد هاي پيرامون خود و جهان، بر همان سبک و سياقي مي انديشيم که مسبوق به سابقه است..
براي نمونه نگاه کنيد به قيل و قال انتخابات پيش رو رياست جمهوري که از چندي قبل بازار مکاره ي آن، باز رونقي يافته است، و در اين وانفسا چه احزاب و گروه هايي که قصد تحميل کانديدا هاي مورد نظر خود را دارند و چه بسياري از مردم کوچه و بازار، هر دو، از يک منظر بر اين مقوله مي نگرند که امروز به عارضه احساس غبن آن گرفتار يم.
اينکه مي گويم بر همان نشاني هستيم که بوديم، بخوانيد تحليل ها و تبليغاتي که براي تحميل کانديدا ها و يا حضور مردم در پاي صندوق هاي راي نوشته مي شود، يكي وعده عدالت ميدهد و يكي ازاصلاح دم ميزند وگروهي ازبرآوردن آرزوهاي لامحالي چون آزادي ميگويند که به قدمت تاريخ، عمر بر سر آن نهاده ايم. و اين همه از فروش متاعي است كه در بازار سياست، وعده هاي پوشالي را به بهاي خوش باوري مي دهند آنچنانکه از پس سال ها خريد وعده هاي تو خالي در بازار انتخابات گذشته، هنوز هم :
رنگ سال گذشته را دارد همه ي لحظه هاي امسالم 365 حسرت را همچنان مي كشم به دنبالم ديده ام در جهانما چشمي، كه به تكرار ميكشد فالم يك نفر از غبار مي آيد، مژده تازه تو تكرايست
و از اين رو است که باز هم مردم بر سر همان دو راهي قرار مي گيرند که در سي سال گذشته نقطه عطف همه تلاش هاي رسيدن به دمکراسي بوده است، يعني تحريم انتخابات و يا انتخاب از بين بد و بدتر، که حکم همان راه رفته اي را مي ماند که به بن بست منتهي مي شود، و جالب اينکه با همه ضرر هاي پيمودن اين راه به بن بست منتهي شده، از روشنفکر تا احزاب و ايضا مردم کوچه و بازار هر گز به صرافت پيدا کردن راه ديگر نبوده اند تا تغييري در اين چرخه ايجاد نمايند، چه رسد به امروز که از سويي در چنبره تورم و گراني و مضيقه معاش دست و پا مي زنند و از سوي ديگر ازوحشت هجوم بيگانگان به خانه پدري، خواب به چشمانشان راه ندارد.
ماجرای آمدن سید اصلاحات و یا نیامدن او به صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که نقل محافل سیاسی روز است ، حکایتی تکراریست ، چرا که تا قبل از واقعه دوم خرداد ، سال ها با نزدیک شدن موسم انتخابات ریاست جمهوری ، همیشه بحث بر سر آمدن و نیامدن مهندس موسوی بود و مدتها تیتر مهم روز نامه ها و رسانه های کشور به حضور و یا عدم حضور این رئیس دولت زمان جنگ اختصاص داشت و این بود تا اینکه دوم خردادی از راه رسید و سید اصلاحاتی کشف شد و بعد از دو دوره ریاست جمهوری که به زعم گروهی دوران طلایی و به زعم دشمنان اصلاحات دوره نا مطلوب بعد از انقلاب بشمار می رود ، تا امروز که برای بار سوم نام سید محمد خاتمی برای سکانداری این کهنه دیار باز هم بر سر زبان ها افتاده است ، حال آنکه آمدن و یا نیامدن این سید بزرگوار گره ای از مشکلات این ملت سر خورده از خوش باور ی ها باز نخواهد کرد ، آنچنانکه آمدن عبد الله نوری و یا آن شیخ به خواب رفته اصحاب کهف و یا دوباره بر سریر قدرت قرار گرفتن همین رئیس جمهور فعلی هم ، تغییری در اوضاع و احوال وخیم امروز ما ایجاد نمی کند چرا که خانه از پای بست ویران است.
متن کامل http://bijan-safsari.com/2008/09/blog-post.html |
|
Ask a question on any topic and get answers from real people. Go to Yahoo! Answers. | |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر