عصرایران - جمعیت جوان، عدم آموزش مهارت های زندگی، ازدواج های دیمی، مشکلات گویا بی پایان اقتصادی و دهها عامل ریز و درست دیگر که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست- همه و همه دست به دست یکدیگر داده اند تا طلاق- همانند موشکی شلیک شده از سایت معضلات اجتماعی و اقتصادی، همچنان روندی رو به صعود داشته باشد به گونه ای که طبق برخی آمارها، فقط در روستاهای یزد و قم، آمار طلاق بالا نیست!
طبیعتا نتیجه طلاق نیز وجود پدیده ای به نام "زنان مطلقه" است که از شوی سابق شان جدا شده و با پدر و مادر یا به تنهایی زندگی می کنند.
حمایت اجتماعی از این قشر، آن هم در جامعه مرد سالار ایران و در شرایطی که بسیاری از مردان، متاسفانه نگاه های ناپاکی به زنان دارند، یک وظیفه بزرگ است که بر دوش خانواده ها، نهادهای اجتماعی، صاحبان قلم و در نهایت مسوولان سیاسی جامعه و مشخصا مسوولان مرتبط با امور زنان، سنگینی می کند.
در چنین شرایطی و بر خلاف انتظار یکی از مسوولان که به واسطه سمتش درباره زنان، از بیت المال حقوق می گیرد و روزگار می گذراند، در آماری عجیب، انگ رفتارهای غیراخلاقی به زنان مطلقه زده و مدعی شده که یک سوم زنان مطلقه تهرانی 9 ماه پس از جدایی به خاطر موارد اخلاقی در دادگاه ارشاد دارای پرونده اخلاقی می شوند!
خانم فرحناز قندفروش، مشاور استاندار تهران در امور بانوان، البته مستندات این ادعای وحشتناک را اعلام نکرده و آن طور که خبرگزاری مهر خبر داده، فقط تاکید کرده است که این یک واقعیت تلخ است!
معنای عمیق تر سخن ایشان، این است که بسیار بیشتر از یک سوم زنان مطلقه تهرانی دچار انحرافات اخلاقی می شوند که یک سوم شان گیر می افتند و کارشان به دادگاه و این قبیل جاها می کشد.
این نوشتار درصدد به چالش کشیدن درستی یا نادرستی آمار یک سومی خانم مشاور نیست - هر چند که آن را مبالغه آمیز می داند- بلکه سخن اصلی یادداشت حاضر، اصل مطرح کردن چنین آماری از سوی یک مقام مسوول در امور بانوان است.
به راستی آیا ایشان به عنوان مشاور استاندار تهران در امور بانوان خبر ندارند که زنان مطلقه، به صرف اینکه از همسرشان جدا شده اند، در جامعه ما به اندازه کافی مورد سوءظن قلب های مریض هستند و این در حالی است که بسیاری از آنان، همانند اکثر زنان ایرانی پاک و پاکدامن اند و فقط بازی سرنوشت آنها را به فروپاشی زندگی مشترک کشانده و روحشان را آزرده است؟
حال در چنین فضای آمیخته با سوءتفاهمی، یک مسوول آن هم یک مسوول خانم که باید هم جنسان خود را بیشتر درک کند، با صدای بلند اعلام می کند که ایها الناس، وضع زنان مطلقه آنقدر خراب است که یک سومشان در دادگاه ارشاد پرونده اخلاقی دارند.
آیا این سرکار خانم با این خبر (واقعی یا کذب)شان به زنان آسیب دیده و آسیب پذیر مطلقه ، خدمت کرده یا بدانها ستم کرده است؟
آیا وقتی یک مقام رسمی از یک تریبون عمومی چنین انگ زشتی را متوجه بخش قابل توجهی از زنان جامعه می کند، زنان مطلقه در معرض طمع ورزی ها و آسیب پذیری های بیشتری قرار نمی گیرند و قلب های مریض با جسارت بیشتری درصدد آزار آنها برنمی آیند؟!
آیا با این شاهکار، ترو خشک با هم نمی سوزند و ذهنیت جامعه به زنان مطلقه آلوده تر نمی شود؟
آیا اگر خود خانم قندفروش جزو این زنان بود یا از نزدیکانش دچار طلاق بودند، چنین بی پروا و راحت، انگ انحراف اخلاقی به زنان مطلقه را آن هم فقط پس از 9 ماه پس از طلاق را می زد؟
به راستی وقتی خانم مشاور امور بانوان چنین اتهامی را متوجه زنان مطلقه می کند از دیگر مسوولان چه انتظاری می توان داشت؟
ای کاش مسوولان ما یاد بگیرند که خیلی وقت ها می توانند حرف نزنند. به خدا آسمان به زمین نمی آید اگر گاهی اوقات هم زبان به کام بگیرند تا مردم از سکوت شان لذت ببرند!
بر عکس ، هر چه این بظاهر مسوولان برگزیده رژیم آخوندی بیشتر حرف بزنند باعث خواهند شد تا آنهائی که هنوز درشناخت و ماهیت آخوند و آخوندیزم تردید دارند و در پیروی کورکورانه گیر کرده اند را یاری دهند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر