گفته میشود كیانوش آسا دانشجوی ترم آخر كارشناسی ارشد رشتهی پتروشیمی و از نخبگان دانشگاه علم و صنعت ایران در جریان تظاهرات روز دوشنبه 25 خرداد ماه 1388 میدان آزادی تهران در اثر اصابت گلوله توسط افراد موسوم به لباس شخصی جان خود را از دست داده است. خانواده وی در پی روزها بیخبری از وضعیت كیانوش با مراجعه به بیمارستانها و پزشكی قانونی تهران پس از چندین روز سرگردانی سرانجام موفق به شناسایی جسد و تحویل آن جهت تشیع و خاكسپاری در كرمانشاه شدند.
طی روزهای اخیر چندین مراسم سوگواری و راهپیماییهای اعتراضی برای كیانوش آسا و در واكنش به قتل وی از سوی دوستان و همدانشگاهیانش در صحن عمومی دانشگاه علم و صنعت و در محل خوابگاهها برگزار شده است و امروز نیز بنا بر اعلام دكتر اشرفی زاده استاد كیانوش آسا در دانشگاه علم و صنعت همزمان با مراسم ختم وی در كرمانشاه همچنان برگزاری مراسم مشابه در دانشگاه علم و صنعت ادامه دارد.
+ + + + + + + + +
دستگیرشدگان تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند:
بنابه گزارشات رسیده؛ هزاران تن از دستگیر شدگان اخیر تحت شکنجه های وحشیانه قرار دارند و جان آنها در معرض خطر جدی است.
گزارشات رسیده؛ حاکی از شکنجه ها ی وحشیانه دستگیر شدگان اخیر است که در مواردی جوانان دستگیر شده زیر شکنجه جان باخته اند و تحت عنوان اینکه در درگیری خیابانی به قتل رسیده اند، اجساد آنها به پزشک قانونی منتقل می شود.
بنابه گفته ی کسانی که اخیرا از بازداشتگاه ها آزاد شده اند.. جوانان دستگیر شده از بدو دستگیری آماج ضربات باتوم، مشت و لگد که اکثرا به سر آنها کوبیده می شود قرار می گیرند. آنها با چشم های بسته به بازداشتگاه هایی برده می شوند که هنگام ورود در 2 طرف راهروها افرادی قرار دارند که با وحشیانه ترین شیوه جوانان دستگیر شده را آماج باتوم های خود قرار می دهند. ضربات باتوم به سر صورت و جاهای حساس بدن کوبیده می شود که منجر به شکستن سر، بینی، دست ها، پاها و موجب شکاف برداشتن صورت جوانان دستگیر شده می شود. سپس آنها را به سلول هایی هدایت می کنند که مملو از دستگیر شدگان می باشند.. درفضای بسیار محدود سلول ها، زندانیان بطور نوبتی و تنها 4 ساعت می توانند استراحت کنند. برای تحقیر و تحت فشار قرار دادن بیشتر، آنان را از دستشوئی محروم و واداربه استفاده از سلول به جای دستشوئی می کنند.
از سوئی دیگر بازجوئی ها بسیار طولانی و گاه 8 ساعت در روز طول می کشد. در حین بازجوئی زندانیان مورد وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند و در مواردی آنهایی که به اتاق بازجوئی برده می شوند به سلول بازگردانده نمی شود و این بدین معنی است که در حین شکنجه یا به قتل رسیده و یا وضعیت جسمی آنان بسیار وخیم می باشد. بازجویان برگه هایی در مقابل بازداشت شدگان قرار می دهند و از آنان می خواهند که آنها را امضاء کنند. در این برگه ها نوشته شده که مسجد و ماشین ها را آتش زدند، بسیجی ها را به قتل رسانده اند و اینکه از خارج به آنها گفته شده که در اعتراضات شرکت کنند و اقدام به تخریب کنند.
حسن زارع دهنوی وروسای بازپرسی امنیت 1 ، 2 و 3 مانند حیدری فرد، حسینی، راسخ و موسوی در زندان اوین مستقر شدند. این افراد در اتاق های بازجوئی دستگیر شدگان حاضر می شوند و دستگیرشدگان اخیر، بویژه آنهایی را که در معابر دستگیر کرده اند را تهدید می کنند که باید این برگه ها را با اتهامات یادشده بپذیرند. در موارد بی شماری زندانیان را تهدید می کنند که اگر امضاء نکنید همین جا می مانید، بازجویان می گویند هیچ کس نمی داند که شماها کجا هستید، حتی اگر دراینجا کشته شوید خواهیم گفت که در اعتراضات خیابانی کشته شده اید.
نام های شماری از بازداشت شدگان از چند هزار بازداشتی اخیر که در زندان اوین به سر می برند و نام های شماری از بازداشت شدگانی که مکان نگهداری آنان نامشخص می باشد؛ به آگاهی می رسد:
1) دانیال امیری 23 ساله شنبه 30 خرداد در میدان انقلاب بازداشت وابتدا به آگاهی شاپور و پس از سه روز به اوین منتقل شده است.
2) مهدی ذوالقدر 29 ساله دوشنبه 1 تیر در میدان هفت تیر بازداشت و مكان نگهداری وی نامشخص است.
3) سهراب سلیمی 25 ساله شنبه 30 خرداد در پارك اوستا بین انقلاب و آزادی بازداشت و در اوین زندانی است.
4) علی سلیمانی نژاد 18 ساله محصل سه شنبه 26 خرداد در خیابان پهلوی بازداشت و دراوین زندانی است.
5) آرش علوی 27 ساله چهارشنبه 27 خرداد در سعادت آباد بازداشت و به اوین منتقل گردیده است.
6) محمود حمیدی 25 ساله دوشنبه 25 خرداد در ونك دستگیر و دراوین زندانی است.
7) بهروز مصطفوی 20 ساله دانشجو شنبه 30 خرداد در آزادی دستگیر و به اوین منتقل گردیده است.
8) رضا موسوی 19 ساله شنبه 30 خرداد در امیرآباد دستگیر و در اوین به سر می برد.
9) محسن بیگی 30 ساله یكشنبه 31 خرداد در پاسگاه نعمت آباد دستگیر و مكان نگهداری وی نامشخص است.
10) ناصر صمدی 24 ساله یكشنبه 24 خرداد در ونك دستگیر و به اوین منتقل شده است.
11) عرفان اسدی چهارشنبه 27 خرداد در ونك دستگیر و مكان نگهداری وی نامشخص است.
12) صادق محمدی پور 25 ساله پنجشنبه 4 تیر درخیابان پهلوی دستگیر و مكان نگهداری وی نامشخص است..
13) حامد اسماعیلی 19 ساله دانشجو چهارشنبه 3 تیر در بهارستان دستگیر و مكان نگهداری وی نامشخص است.
14) وحید كاووسی 24 ساله شنبه 30 خرداد در آذربایجان (نواب) دستگیر و دراوین زندانی است.
15) یاسین برزگر 22 ساله شنبه 30 خرداد در آزادی دستگیر و به اوین منتقل گریده است.
16) سینا افشار 23 ساله دوشنبه 25 خرداد در ونك دستگیر و دراوین زندانی است.
وضعیت و شرایط بازداشت شدگان در سایر زندان ها و شهرستان ها وخیم تر می باشد و جان دستگیر شدگان در معرض خطر جدی قرار دارد. شواهد حاکی از آن است که زمینه سازی لازم برای اعدام دستگیر شدگان در حال انجام شدن است. از جمله شواهدی که علنی شده تشکیل هیئت ویژه توسط دری نجف آبادی، رئیسی و مصطفی پور محمدی 2 تن ازاعضای هیئت مرگ سال 1367 می باشند، با محارب خواندن دستگیر شدگان و همچنین ترتیب دادن مصاحبه های تلویزیونی و وادار کردن دستگیر شدگان به اعترافات تلویزیونی این امر موجب شده، خطر اعدام گروهی زندانیان، جان فرزندان ایران را تهدید کند.
+ + + + + + + + +
این لیست دربرگیرنده نام و مشخصات یکصد تن از شهروندان معترض بازداشت شده روزهای اخیر در شهر تهران است:
1) ابراهیم نظری - فرزند بهرامعلی - زندان اوین
2) احسان بهروز - فرزند محمود - زندان اوین
3) احسان دهقانی شنبه - فرزند حسین - زندان اوین
4) احمد قربان زاده - فرزند صادق - زندان اوین
5) احمد ولی زاده - فرزند قنبرعلی زندان اوین
6) اکرم کبیری - فرزند محمد علی - بازداشت شده درمورخه 25 خرداد - زندان اوین - لیسانس - متاهل - خانه دار
7) امید مهر اندیش - بازداشت شده در 30 خرداد - زندان اوین - دانشجو
8) امیدرضا سردار زاده - بازداشت شده در یکم تیرماه- محل نگهداری نامعلوم - دارای سابقه بازداشت در خردادماه 78
9) امیر احمدی - فرزند یونس - زندان اوین
10) امیر محجوبی - فرزند محسن - زندان اوین
11) امین مرادی - فرزند منوچهر-زندان اوین
12) ایمان بصیری راسته- فرزند عباس-زندان اوین
13) ایمان ثفقت- فرزند محسن- زندان اوین
14) بتول قربانزاده- فرزند پرویز- بازداشت شده در درمورخه 30 خرداد زندان اوین- فوق دیپلم - مجرد - گرافیست
15) بهروز فرزادی - فرزند شیرزاد - بازداشت شده در درمورخه اول تیرماه در میدان هفت تیر - زندان اوین
16) بهنام عظیمی کنده - فرزند گل محمد - زندان اوین
17) پیمان قدیمی - فرزند محمد حسین - زندان اوین
18) حامد احسانی تبار - فرزند غلامعلی - زندان اوین
19) حامد ایرانیان - فرزند محمد - زندان اوین
20) حامد عبدلی - فرزند اکبر - زندان اوین
21) حسین احمدی - فرزند حسین - زندان اوین
22) حسین بیگلر حسنی - بازداشت شده در مورخه 31 خرداد زندان اوین - دانشجو
23) حسین زینلی سرلیه - فرزند محمد - زندان اوین
24) حمید قزوینی - فرزند صمد - زندان اوین
25) حمید کارخانه - فرزند امان الله - زندان اوین
26) حمیدرضا محمدوالی - فرزند مسعود - زندان اوین
27) حمیدرضا نصیر پور - فرزند علی - زندان اوین
28) داود حیدری - فرزند صالح- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد - زندان اوین
29) داوود قهرمانی - فرزند یوسف - زندان اوین
30) رامین رویگردان - فرزند نبی الله - زندان اوین
31) رامین ساری اصلانی - فرزند افشین - زندان اوین
32) رامین سلیمان زاده مقدم - فرزند محمود - زندان اوین
33) رضا مرادی - فرزند رستم - زندان اوین
34) زهرا صادق زاده حلاج - فرزند احمد - بازداشت شده در مورخه 27خرداد - زندان اوین - سیکل - متاهل - خانه دار
35) زینب کریمی بیوک بلوغ - فرزند حسین - بازداشت شده در مورخه 22 خرداد- زندان اوین - دیپلم-متاهل - خانه دار
36) سارا رنجبری - فرزند حسن- بازداشت شده در مورخه 24 خرداد- زندان اوین - دانشجو - مجرد- دانشجو
37) سمیه لقایی- فرزند علیار - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - لیسانس - مجرد - دانشجو
38) سوسن آل آقا - فرزند ناصر- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- در میدان انقلاب - زندان اوین - دانشجو - مجرد - دانشجو
39) سید آرمین میر خواجه الدین - فرزند سیدجمال - زندان اوین
40) سید محمد رئوف صفاری - فرزند سید احمد - زندان اوین
41) سید هادی شاه ولایتی - فرزند سید احمد - زندان اوین
42) شاهین رجب زاده منفرد - زندان اوین - دانشجو
43) شاهین میرزایی - فرزند علی همت - زندان اوین
44) شمس الله میانه دری - فرزند فرمان - زندان اوین
45) شهاب حسارات - فرزند محمد علی - زندان اوین
46) صابر امیری - بازداشت شده در مورخه 31 خرداد در میدان 7 تیر - محل بازداشت نامعلوم
47) صدیقه گلشن لطفی- فرزند بهمن - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - دیپلم - مجرد - حسابدار
48) عاطفه نصیری - فرزند فضل الله - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - لیسانس - متاهل - شاغل در کتابفروشی
49) علی افشار - فرزند خدابخش - زندان اوین
50) علی حبیبی - فرزند حنیف - زندان اوین
51) علیرضا جمال اسفرجانی نژاد - فرزند محمد حسین - زندان اوین
52) فاطمه خواجه نصیری - فرزند جواد - بازداشت در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - دیپلم - مجرد - دانشجو
53) فرزانه رنجبری - فرزند خلیل - بازداشت در مورخه 25 خرداد - زندان اوین - دیپلم - متاهل - خانه دار
54) فرناز کمانی - فرزند اسماعیل - بازداشت در مورخه 30 خرداد - زندان اوین - دانشجو - مجرد - دانشجو
55) فهیمه رمضانی افشار - فرزند حسن - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد - زندان اوین - دیپلم - متاهل - شاغل در تولیدی چاپ پارچه
56) کامران ایروانی - فرزند بهرام - زندان اوین
57) کامران برهانی - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد - بهارستان - بند 209
58) کرامت الله زارعیان جهرمی - فرزند فرج - زندان اوین
59) کیوان راوی- فرزند کیومرث - زندان اوین
60) لیلا سلمانی پور - فرزند احمد - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - فوق دیپلم - مجرد - طراح لباس
61) مجتبی محمدیان - بازداشت شده در مورخه 4 تیرماه - زندان اوین
62) مجید اسلامی - فرزند غدیر - زندان اوین
63) مجید زین العابدین - فرزند داود - زندان اوین
64) مجید عسگری - فرزند محمود - زندان اوین
65) مجید معتمد زاده - فرزند علی اکبر - زندان اوین
66) مجید وهاب - فرزند بیرامعلی - زندان اوین
67) محرمعلی افشاری - فرزند مسعود - زندان اوین
68) محسن بابایی- فرزند رجبعلی - زندان اوین
69) محسن لطیفیان - فرزند محمد مهدی - زندان اوین
70) محسن نوروزی مازندرانی نژاد - فرزند حسین - زندان اوین
71) محمد اسماعیل حق پرست- بازداشت شده در مورخه 1 تیرماه در میدان 7 تیر - زندان اوین - دانشجوی روزنامه نگاری دانشگاه آزاد
72) محمد باقر بخشی- فرزند ارسلان - زندان اوین
73) محمد بدیعی- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد در حوالی خیابان بهبودی - زندان اوین - 17 ساله
74) محمد جواد مهردادیان - فرزند ماشاالله - زندان اوین
75) محمد حاجی زاده - فرزند حسین- زندان اوین
76) محمد حسن گل پسند- فرزند اسماعیل- زندان اوین
77) محمد حسین حسینی- فرزند علی اکبر- زندان اوین
78) محمد درمناکی فراهانی- بازداشت شده در مورخه 4 تیرماه در میدان بهارستان - زندان اوین
79) محمد رضوانی ناظری- فرزند محمد امیر - زندان اوین
80) محمد مهدی یوسفی - فرزند محمد - زندان اوین
81) محمد میراحمد - فرزند حسین - زندان اوین
82) محمدرضا بیات - فرزند محمود - زندان اوین
83) محمدرضا کاویانی - فرزند محمد حسن - زندان اوین
84) محمدرضا کوهینی تفرشی - فرزند ماشاالله - زندان اوین
85) محمدرضا مرادی مجاهد- فرزند مسعود - زندان اوین
86) محمدعلی ولی زاده - فرزند قنبرعلی - زندان اوین
87) مرضیه بهرامی کوشکی - فرزند نوروزعلی- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد - زندان اوین - دیپلم - مجرد- شاغل درکتابفروشی
88) مریم محمدی - فرزند محمد- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد- زندان اوین - دانشجو - متاهل - دانشجو
89) مصطفی شجری - فرزند حسن - بازداشت شده در مورخه 30 خرداد در میدان انقلاب - زندان اوین
90) مصطفی فتاحی - فعال دانشجویی - محل نگهداری نامعلوم
91) مهتاب آجودانی - فرزند مهدی - بازداشت شده در مورخه 26 خرداد- زندان اوین - دیپلم - متاهل - خانه دار
92) مهدی درویشی - عضو ستاد مركزی مهندس موسوی - محل نگهداری نامعلوم
93) مهدی رجب سلوکات - فرزند جلیل - زندان اوین
94) میثم محمدحسن نقاش - فرزند محمد تقی - زندان اوین
95) میلاد قریبیان - فرزند محمود - زندان اوین
96) نوید احدی- بازداشت شده در مورخه 30 خرداد در خیابان جیحون - زندان گوهردشت
97) وحید جراحی - بازداشت شده در مورخه 24 خرداد در میدان فاطمی - زندان اوین
98) وحید محمدی - فرزند موسی - زندان اوین
99) وحید نوری - فرزند دوستعلی - زندان اوین
100) یعقوب شائولیان - فرزند یوسف - زندان اوین
لیست های تکمیلی منتشر خواهد شد.
+ + + + + + + + +
کبوتران ولایت یا پیک وحشت؛ لباس شخصیها کیستند؟
پیراهنهای سفید روی شلوار، ریشهای عمدتا نتراشیده، نگاههای جستجوگر، گاه مسلح به سلاح سرد یا حتی گرم، سوار بر ترک موتور به قلب جمعیت معترض میزنند؛ با شعارهایی مذهبی آمیخته به ناسزا، و فریادهای مرگ بر لیبرال و مشابه آن:
حمله به کوی دانشگاه، ترور نافرجام سعید حجاریان، ضرب و شتم دیگراندیشان و بر هم زدننده جلسات «دگراندیشان»
یک سو خون کشیشی بر زمین میریزد، سوی دیگر پرده سینما در آتش میسوزد.
گروهی کبوتران ولایتشان میخوانند، گروهی دیگر پیک وحشت.
و اکنون بازگشتهاند؛ قویتر، منسجمتر، باتوم به دست، بر ترک موتور، تا رئیس جمهور محبوب رهبری را پاس بدارند.
از آغاز خشونتها در اعتراضات اخیر به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، یک نام بیشتر از هر اصطلاح دیگری شنیده میشود: «لباس شخصیها»؛ بازویی که گاه خودجوش و گاه سازمان یافته، یک گام جلوتر از پلیس، به معترضان یورش میبرد.
به راستی «لباس شخصیها» کیستند؟ مشروعیتشان از کجا میآید؟ و دایره اختیاراتشان تا کجاست؟
بر صندلی گفتوگوی ویژه این هفته رادیوفردا کسی نشسته است که زمانی از اعضای ارشد «انصار حزبالله» بود؛ در تاروپود آن، و اکنون پس از سالها کنارهگیری، جزو معترضان و منتقدان سرسختش.
«انصار حزبالله» اگرچه در برگیرنده تمام نیروهای لباس شخصی نیست، اما منسجمترین، معروفترین و آن گونه که میگویند - پرقدرت ترینشان به شمار میرود.
میهمان ما در این گفتوگو، دبیر سیاسی پیشین گروه انصار حزبالله است، عضو شورای موسس انصار حزبالله، از نزدیکان پیشین حسین اللهکرم، حاجی بخشی، مسعود دهنمکی و نامهای آشنای دیگر، نامهایی آشنا چه برای حزباللهیهای افراطی و چه برای دگراندیشان مدنی و سیاسی.
«امیرفرشاد ابراهیمی» ساکن فعلی آلمان، فعال سیاسی و منتقد سیاستهای جمهوری اسلامی ایران که در پی حمله انصار حزبالله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ و بروز اختلافات شدید، از عضویت در این گروه استعفا کرد، از پشت پرده انصار میگوید، و از این که حتی نامش را هم به درستی نمیدانیم.
رادیوفردا: آقای امیرفرشاد ابراهیمی! سوال را از اینجا شروع میکنم که آن گروهی که به نام انصار حزبالله "چه درست و چه غلط " پیش مردم معروف شده، یا به طور عام، همان نیروهای لباس شخصی، که این روزها به خاطر برخوردشان با تظاهرکنندگان، شاید نامشان بیشتر از نیروی انتظامی و امنیتی بر سر زبانها باشد، چه کسانی هستند؟ از کجا میآیند؟
امیرفرشاد ابراهیمی: شاکله انصار حزبالله به سال ۱۳۷۲ برمیگردد. این گروه علنا با نشریه «یالثارات الحسین» اعلام موجودیت کرد. این نشریه ابتدا فقط در نماز جمعه پخش میشد، اما بعدها به کیوسک روزنامهفروشیها راه پیدا کرد و علنی شد. تا سال ۱۳۷۴ همه گروهها زیر عنوان انصار حزبالله جمع بودند. اما از این سال به بعد به دلیل اختلاف نظرهای کلی به چند پاره تقسیم شدند. یک گروه همان انصار حزبالله باقی ماندند و با نشریه یالثارات الحسین کماکان به کار مطبوعاتی خود مشغول بودند. و گروه دوم عنوان «اتحادیه دانشجویان و فارغالتحصیلان حزبالله» داشتند که آقایان اللهکرم، مسعود دهنمکی، فرج مرادیان و حاجی بخشی هم عضو این گروه بودند.
و این در واقع همان گروهی است که شما دبیر سیاسی آن محسوب میشدید؟
بله. این تشکل که تشکیل شد من دبیر سیاسی آن شدم. آقای حسین اللهکرم دبیر کل، و مسعود دهنمکی به عنوان دبیر فرهنگی آن برگزیده شد..
یعنی بیشتر برخوردهای خیابانی که به نام انصار حزبالله در سالهای دهه هفتاد شاهدش بودیم، درواقع ناشی از عملکرد همین گروه بود؟
بله. اتحادیه فارغالتحصیلان و دانشجویان حزبالله بودند. افرادی مثل آقای گودرزی هم در همین گروه بودند. ما با آن گروه اصلی انصار حزبالله در یک سری مسائل اختلاف نظر داشتیم، اما در کل اشتراکات فکری زیادی هم داشتیم. میشود گفت که تقسیم کار کرده بودیم. بخشی از کار را انصار حزبالله برداشت و آن انجام کارهای فرهنگی و مطبوعاتی بود؛ و ما هم به عنوان گروه دیگری به برگزاری تجمعات دست میزدیم، جلساتی به نام «نوسازی معنوی» تشکیل میدادیم. و بله! میشود گفت که در آن درگیریها و بر هم زدن تجمعات، تقریبا همه گروهها با همدیگر همکاری داشتند و افرادی که مردم کلا به اسم انصار حزبالله میشناسند در آن مشارکت میکردند.
که به لباس شخصیها معروف شدند...
خوب، اینها تحت فرماندهی چه کسی هستند؟ برای چه کسی کار میکنند؟ به عبارت سادهتر مشروعیت برخوردشان و امکان استفاده از قوه قهریهشان را از کجا میآورند؟
مشروعیتشان را در کل از رهبر میگیرند. این امر علنی بود. همه هم میدانستند. ما با دفتر رهبری ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم. ملاقاتهای خصوصی داشتیم. بر سر هر موضوعی مجاز بودیم به دفتر رهبری برویم . حالا شاید الزاما با خود رهبر ملاقات نداشتیم . اما با مسولان ارشد دفتر رهبری در ارتباط بودیم. و همین مشروعیت هم باعث شده بود که نیروهای امنیتی و انتظامی نسبت به برخوردهای انصار حزبالله از خودشان مماشات نشان بدهند.
منظورتان این است که برخی از رهنمودها و راهکارها را به طور مستقیم از دفتر رهبری اتخاذ میکردید؟
دقیقا، دقیقا. نگاه کنید! پیش میآمد که ما جلساتی با آقای جنتی یا آقای مصباح یزدی هم داشته باشیم. اما آن چه که به رفتار ما مشروعیت میداد حمایت رهبری بود. مثلا وقتی پیش آقای جنتی یا یزدی میرفتیم میگفتند که شما کبوتران ولایت هستید. در جلساتی که با دیگران هم داشتیم آنان ما را با عنوان سربازان ولایت قلمداد میکردند. مطلب دیگری که باید بهش اشاره کنم این است که از سال ۱۳۷۶ و با سرکار آمدن آقای خاتمی تنشها و درگیریها بیشتر شد. نیروی انتظامی هم در یک وضعیت منفعل قرار گرفته بود. و نمیدانست با این نیروها باید چه کند. از همین جا بود که پایه و اساس تشکیل نیروهای «نوپو» شکل گرفت. طبق دستور مستقیم رهبری به مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که در آن زمان آقای سرتیپ مسعود صدرالاسلام بود نیرویی راهاندازی شد به نام نوپو که اسم اختصاری «نیروهای ویژه پاسدار ولایت» بود. بخشی از بچههای انصار حزبالله به شکل کاملا سازمانی و ارگانیک در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت و زیر نظر اطلاعات نیروی انتظامی کار میکردند. همین افراد هم بودند که در حادثه ۱۸ تیر کوی دانشگاه حضور داشتند. الان هم در برخورد با تظاهرکنندگان و معترضان به نتایج انتخابات، نیروهای نوپو را میتوانید با جلیقههای خاکستری رنگ تشخیص دهید.
که از آن زمان برای چنین مواقعی سازماندهی شدهاند.
بله، دقیقا.
خوب، به نیروهای مختلف اشاره کردید، یعنی این افراد به محض پیوستن به تشکیلات انصار حزبالله مسلح میشوند و امکان استفاده از سلاح سرد و گرم را پیدا میکنند؟
ببینید، بحث تسلیح حزبالله برای اولین بار در ایام اتفاقات کوی دانشگاه مطرح شد. قبل از آن، به این صورت مطرح نبود که بگوییم همه نیروهای حزبالله سلاح داشتند. باید بدانید که یک رابطه کاملا پیچیده در میان نیروهای انصار حزبالله وجود دارد که اگر بخواهم تشریحش کنم بسیار زمانبر خواهد بود. به طور خلاصه، کسانی که در انصار حزبالله حضور داشتند عمدتا بسیجی یا سپاهی بودند. این افراد سپاهی گاها از محل خدمتشان در سپاه اسلحه داشتند. و این اسلحه را زمانی که در ماموریتهای حزبالله حضور داشتند با خودشان حمل میکردند. افرادی هم که بسیجی بودند عمدتا حکمهایی داشتند که به همان احکامی برمیگشت که در ایستهای بازرسی در خیابانها از آن استفاده میکردند. بر همین اساس اگر زمانی هم نیروی انتظامی یا هر کس دیگر میخواست با آنها برخورد کند یا بپرسد که این افراد لباس شخصی اینجا، در تجمعات، چه کار میکنند، نمیگفتند من حزباللهی هستم؛ میگفتند من بسیجیام، این هم حکم ماموریتم. بهترین تعبیر این است که بگوییم در واقع یک سوء استفاده قانونی در اینجا انجام میشد و کسی هم از این افراد ایراد نمیگرفت.
حالا که بحث از سازماندهی نیروهاست میخواستم بپرسم در سازماندهی نیروهای انصار حزبالله که یک نیروی شبهنظامی با ایدئولوژی مذهبی شدید به شمار میرود، مولفه مذهب کجا قرار میگیرد؟ اعتقادات چه جایگاهی دارد؟
اعتقادات در درجه بالایی بود. انصار حزبالله یک گروه و سازمانی بود که به اعضایش حقوق و پول به طور رسمی نمیداد البته راههای دیگری بود...
به این بحث باز میگردیم، اما اجازه بدهید به اینجا که رسیدهایم، یک پرانتز باز کنیم. از ایران شنیده میشود که به افرادی پول داده میشود تا در برخورد با معترضین، بقیه نیروها را همراهی کنند. شما احتمال چنین چیزی را چطور میبینید؟
احتمال آن را تایید میکنم. ببیند مثلا آقای ... عضو انصار حزبالله بود، ولی مثلا یک آژانس هواپیمایی هم داشت. این آژانس هواپیمایی طبعا یک سری هزینههایی هم دارد، باید مالیات بپردازد. اما بر اساس روابط خاص، از این هزینهها چشمپوشی میشد. کافی است که من مثلا به عنوان مسئول انصار حزبالله به آقای ... زنگ بزنم که در آن زمان دبیر جامعه اسلامی بود، و بگویم فلانی از بچههای ماست، هوایش را داشته باشید. همین «هوایش را داشته باشید»، به معنای آن بود که او میتواند از یک رانت ویژه استفاده کند.
شما شخصا شاهد چنین مسائلی بودید؟
بله. من شخصا شاهد بودم. این سفارشات در ردههای بالای گروه اتفاق میافتاد. البته در ردههای پایینتر و بچههایی که مثلا تجمعات را بر هم میزدند یا در میان نیروهای پیاده نظام هم این طور نبود که مثلا بگویند «خوب شما امروز این تجمع را بهم زدید این دو هزار تومان را بگیر!»، اما در هر صورت پولی به آنان اختصاص داده میشد. مثلا میگفتیم، خوب شما بچههای حزبالله هستید . میخواهید فلان برنامه یا فلان هیات مذهبی را تشکیل دهید. این پول را آقای فلانی به همین منظور به شما کمک کرده است.
خوب پس باز میگردیم به نقش مذهب و استفاده از اعتقادات در این گروه، که پیشتر بحثاش نیمه کاره ماند.
بله. مذهب در جایگاه بالای تفکر این گروه قرار دارد. اساسا اکثر برخوردها (از سوی بازوهای اجرایی گروه) با انگیزههای مذهبی صورت میگیرد. کسانی که در رده اول این گروه بودند میدانستند که برخورد با آقای عطاالله مهاجرانی یا برخورد با دکتر سروش یک برخورد سیاسی است. ولی ما، یا کلا جریان اصلی انصار حزبالله نمیرفتیم به این افراد بگوییم که مثلا چون ما از نظر سیاسی با آقای خاتمی اختلاف داریم بروید و تجمعشان را بر هم بزنید. با این عنوان طرح میشد که این افراد دارند ریشههای اسلام را میخشکانند. اینها دارند اسلام را کمرنگ میکنند، اسلام آمریکایی را ترویج میکنند، و امثال این صحبتها. در واقع نیروها، به عنوان یک تکلیف دینی تجمعات را بر هم میزدند یا با مردم برخورد میکردند.
حالا اگر موافق باشید، کمی بیشتر به اتفاقات اخیر بپردازیم. یکی از شایعات قوی این است که در برخورد با معترضان تظاهرات اخیر از نیروهای خارجی هم استفاده میشود. آیا شما در طول مدتی که با این گروه همکاری میکردید شاهد چنین نمونههایی هم بودهاید؟ این ادعا به نظر شما تا چه حد میتواند صحت داشته باشد؟
باید برگردم به همان حرفی که یک بار هم زدم، اعضایی که در انصار حزبالله فعالند عمدتا نیروهای بسیجی هستند. بسیجیها به عنوان ضابط قضایی عمل میکنند و در مواقع بحران این افراد میتوانند به عنوان یکی از زیرمجموعههای سپاه پاسداران انجام وظیفه کنند. ماموریت حفظ امنیت تهران طبق مصوبه فرماندهی کل قوا زیر نظر قرارگاه ثارالله تهران است. قرارگاه ثارالله تهران یک قرارگاه مستقل است که زیر نظر هیچ کدام از نیروهای پنچگانه سپاه قرار ندارد، و مستقیما زیر نظر فرمانده کل قوا هدایت میشود. در آن قرارگاه ثارالله دو تیپ وجود داشتند وهنوز هم هستند که در آن افراد خارجی حضور دارند. یک تیپ آن جنب نمایشگاه بینالمللی تهران و مابین نمایشگاه و ساختمان صدا و سیما مستقر است که اینها بازماندگان لشکر ۹ بدر هستند که افرادش عراقیاند. یک تیپ دیگر هم از نیروهای احتیاط حزبالله لبنان هستند که برای آموزش وارد ایران شدهاند و ماندهاند. دفتر آنها هم در خیابان حافظ شیراز در خیابان پهلوی قرار دارد، ولی محل استقرارشان پادگان امام علی است.
این شایعاتی که امروز در سطح جامعه مطرح شده کما این که خودم هم در عکس ها شاهد آن بودم دو تن از اعضا حزبالله لبنان را نشان میدهد که یکی از آنها جزو افراد معروف حزبالله لبنان است، یعنی برادر علی منیر اشمر است که همین حالا هم اگر به وبسایت حزبالله لبنان بروید، میبینید که نامش در بین شهدای استشهادی نوشته شده. برادر او، در درگیریهای اخیر در تهران حضور داشته است، عکسش هم در خیابان چاپ و منتشر شده است. همین به نظر من میتواند ثابت کند که حزبالله لبنان، نیروهایش را برای سرکوب، وارد ایران کرده است. ولی حضور این افراد ربطی به انصار حزبالله ندارد؛ این افراد از زیر مجموعههای سپاه پاسداران هستند.
یعنی این افراد خارجی که میگویید، در ارتباط با لباس شخصیها نیستند؟
نه، این افراد، حاصل ارتباط ارگانیکی است که سپاه پاسداران با حزبالله لبنان دارد. البته درست است که ما هم به عنوان انصار حزبالله در آن زمان اشتراکات زیادی با حزبالله لبنان داشتیم . حتی با حزبالله سوریه و افغانستان. و هر جا کنگرهای برگزار میشد ما هم به عنوان نماینده حزبالله ایران در آن شرکت میکردیم؛ اما هیچ وقت ارتباط ارگانیکی با این افراد نداشتیم. و حضور این افراد (حزبالله لبنان در ایران) برمیگردد به ارتباط سپاه پاسداران و بهرهگیری آنان از حزبالله لبنان.
میخواستم بپرسم وقتی به عکسهای درگیریها در ایران نگاه میکنید، چهرههای آشنایی هم در بین لباس شخصیها میبینید؟ یا نیروها به طور کامل از آن زمان عوض شدهاند؟
بله. وقتی عکسها را میبینم تعدادی از بچههایی را که آن زمان در انصار حزبالله حضور داشتند میبینم . البته شاید در آن زمان ردههایشان خیلی پایینتر از امروز بود. ولی امروز به عنوان نیروهای لباس شخصی و حزباللهی در مقابل مردم قرار دارند و اسلحه هم دارند و عده دیگری هم از چهرههای آشنا به عنوان بسیجی، و در لباس بسیجی، در تجمعات حضور دارند.
به این نکته اشاره کردید که «سلاح دارند». دامنه اختیارات این افراد تا چه حد است؟ آیا در برخورد با معترضین به طور مثال، حکم تیر دارند؟ تا چه حد اجازه برخورد فیزیکی با مردم دارند؟
در زمانی که من در این تشکیلات بودم هنوز حوادث به درگیری مسلحانه با مردم نکشیده بود. صرفا این افراد تجمعات را به هم میزدند. و البته دامنه اختیاراتشان در همان زمان هم بهشدت بالا بود. نیروی انتظامی هیچ گونه برخوردی هیچ گاه با این افراد نداشت. یادم میآید بعد از تجمعات و برخوردهایی که در جریان تشییع جنازههای آقای مختاری و خانم اسکندری و آقای فروهر صورت گرفت و بعد از درگیریهایی که پیش آمد، تعدادی از افراد انصار حزبالله توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. به من زنگ زدند که ما چند نفر را بازداشت کردهایم که ادعا میکنند از بچههای انصار حزبالله هستند، بیایید که اگر آنها را میشناسید آزادشان کنیم. یعنی اگر هم به هر دلیل این افراد توسط نیروی انتظامی بازداشت میشدند بلادرنگ آزاد میشدند. و هیچ گونه برخوردی هم با آنان صورت نمیگرفت. بالاترین برخوردی که من شاهد آن بودم در جریان ضرب و شتم آقای نوری و مهاجرانی بود در نماز جمعه تهران که همان زمان قوه قضاییه این افراد را بازداشت کرد و برایشان حکم هم صادر شد، اما هیچ گاه این احکام اجرا نشد. یعنی در واقع قوه قضاییه اهتمامی نمیدید که با این افراد برخورد کند. چون هم قوه قضاییه و هم نیروی انتظامی میدانستند که به هر جهت این افراد نیروهای وفادار نظام هستند و به نوعی تحت امر رهبری هستند. به همین دلیل هم کسی جرات برخورد با آنها را نداشت. دایره اختیاراتشان عملا به اندازهای گسترده بود که قادر بودند هر کاری بکنند. من بارها و بارها شاهد بودم که مثلا یک بچه ۱۷، ۱۸ ساله به یک سرهنگ نیروی انتظامی دستور میداد و سرش داد میزد که مثلا «چرا نیروهایتان را نمیآورید جلو؟!» و متاسفانه میدیدم که پلیس هم حرف این افراد را اجرا میکرد و نسبت به آنان مماشات داشت و از آنان میترسید . چون همه به خوبی میدانستند که انصار حزبالله یعنی رهبری.
+ + + + + + + + +
مناقشه مجلس و رئیس دانشگاه تهران درباره مجوز ورود به کوی دانشگاه:
کوهکن: معرفی نیروهای لباس شخصی به دستگاه های اطلاعاتی و قضایی دارای پروسه خاص خود است که باید این نیروها ابتدا شناسایی شده و جرم آنها ثابت شود تا مورد پیگرد قضایی قرار گیرند
گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس در مورد ماجرای ورود لباس شخصی ها و نیروهای انتظامی به دانشگاه تهران با اعتراض های رئیس دانشگاه تهران، نیروی انتظامی و شورای تامین استان روبه رو شد.
روز گذشته هیات رئیسه مجلس هم وارد ماجرا شد و به دفاع از کمیته حقیقت یاب مجلس پرداخت.
هم اینک اینکه موضوع نیروی انتظامی و لباس شخصی ها با چه مجوزی وارد کوی دانشگاه شدند، مورد مناقشه قرار گرفته است. روز گذشته محسن کوهکن در جمع خبرنگاران به توضیح سخنان اخیر علی عباسپور عضو کمیته حقیقت یاب در مورد ورود نیروی انتظامی با مجوز شورای تامین استان پرداخت و اعلام کرد این مجوز را شورای تامین استان صادر نکرده بلکه فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران خود از نیروهای انتظامی خواسته است وارد کوی دانشگاه و همچنین محوطه دانشگاه شوند. اما فرهاد رهبر به سرعت این سخنان را تکذیب کرد و البته در عین حال ورود نیروی انتظامی در کنار لباس شخصی ها به کوی دانشگاه را مورد تایید قرار داد.
اما عباسپور هم که رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات است، سخنان رهبر را تایید می کند و شورای تامین استان را مسوول می داند. به هر روی دیروز سخنگوی هیات رئیسه مجلس ماجرای حمله به کوی دانشگاه را با سخنان خود وارد مرحله جدیدی کرد. وی در پاسخاظهاراتی را در مورد مسوول بودن رئیس دانشگاه تهران عنوان کرد، چراکه علی عباسپور که رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس است، چند روز پیش اعلام کرده بود فرهاد رهبر دادن مجوز را تکذیب می کند و گفته می شود نیروی انتظامی با مجوز شورای تامین استان وارد کوی دانشگاه شده است.
به همین دلیل کوهکن که یکی از چهره های شاخص حامی دولت در مجلس است، دیروز در پاسخ به سوال «اعتماد» در مورد برخی شنیده ها مبنی بر اینکه کمیته حقیقت یاب به خاطر سخنان عباسپور تحت فشار قرار گرفته است، این طور توضیح داد؛ «نشنیده ام دستور یا درخواستی برای توقف فعالیت این کمیته داده شده باشد. سخنان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مبنی بر ورود نیروهای انتظامی به حریم کوی دانشگاه به درخواست شورای تامین استان دلیل تحت فشار قرار گرفتن مجلس نیست چراکه سخنان رئیس دانشگاه تهران حاکی از آن است که به درخواست رئیس دانشگاه نیروهای انتظامی می توانند وارد محوطه دانشگاه شوند و فرهاد رهبر نیز تقاضای ورود آنها را مطرح کرده بود.» حتی کوهکن درپاسخ به سوال دیگری که می پرسید عناصر لباس شخصی شناسایی شده از سوی کمیته حقیقت یاب که به وزارت اطلاعات معرفی شده اند، آیا دستگیر شده اند یا نه، گفت؛ معرفی این عوامل به دستگاه های اطلاعاتی و قضایی دارای پروسه خاص خود است که باید این نیروها ابتدا شناسایی شده و جرم آنها ثابت شود تا مورد پیگرد قضایی قرار گیرند. وی با بیان اینکه اقدامات قانونی مسیر خودش را طی خواهد کرد، افزود؛ کسانی که می گویند گزارش این کمیته قانونی نیست، باید بگویند به استناد چه قانونی این حرف را می زنند.
هنوز دقایقی از سخنان صریح سخنگوی هیات رئیسه مجلس نگذشته بود که فرهاد رهبر، سخنان کوهکن را نه تنها تکذیب کرد بلکه رسماً برای نخستین بار در طول این مدت ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه و نقش آنها در ماجرای حمله به کوی را تایید کرد اما اصرار داشت او «بی خبر» بوده و پس از ورود نیروی انتظامی به کوی از ماجرا خبردار شده است.
فرهاد رهبر همچنین گفت؛ درخواست یا مجوزی برای ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه صادر نکردم. ورود نیروی انتظامی به کوی دانشگاه تهران با اجازه و درخواست من نبوده و اظهارات این نماینده مجلس را به شدت تکذیب می کنم چون من پس از ورود نیروی انتظامی به کوی از جریان اطلاع پیدا کردم و در صحنه حاضر بودم اما درخواستی مبنی بر ورود نیروی انتظامی نداشتم.
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم پیش از این صدور مجوز برای ورود ماموران نیروی انتظامی به کوی دانشگاه توسط دانشگاه تهران را تکذیب کرده و اظهار داشته بود نیروی انتظامی با مجوز شورای تامین وارد کوی شده است. به این ترتیب از یک سو فرهاد رهبر رئیس دانشگاه سرانجام ورود نیروی انتظامی در کنار لباس شخصی ها به کوی دانشگاه تهران را تایید کرد و از سوی دیگر عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات اصرار دارد رهبر درست می گوید و مجوز نداده و این مجوز را شورای تامین استان صادر کرده است.
هرچند شورای تامین این سخنان را تکذیب نمی کند اما در مقابل محسن کوهکن سخنگوی هیات رئیسه به جای شورای تامین نقش آنها را رد و رئیس دانشگاه تهران را مقصر اعلام کرده است.
+ + + + + + + + +
یورش به دانشگاه بابل و دستگیری 2 تن از دانشجویان:
بنابه گزارشات رسیده، روز چهارشنبه ماموران وزارت اطلاعات به دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل یورش بردند و حداقل 2 دانشجوی این دانشگاه را دستگیر و به نقطه ی نامعلومی منتقل کردند.
ساعت 13:00 روزچهارشنبه ماموران وزارت اطلاعات به سوی 2 دانشجوی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل یورش بردند و یکی از آنان را دستگیر و به نقطه ی نامعلومی منتقل کردند. دانشجوئی که روز چهارشنبه دستگیر شد، نیما نحوی نام دارد. او در روزهای اخیر بارها مورد یورش ماموران وزارت اطلاعات قرار گرفته بود. او در این یورش ها که توسط ماموران وزارت اطلاعات صورت می گرفت دچار آسیب های شدیدی شده بود ولی با پشتیبانی سایر دانشجویان هر بار طرح دستگیری او خنثی می شد.
بنابه گفته ی کوشندگان دانشجوئی این دانشگاه بامداد روزچهارشنبه نیز ماموران وزارت اطلاعات علی تقی پور دانشجوی دیگر این دانشگاه را دستگیر و به نقطه ی نامعلومی منتقل کردند.
در حال حاضر ایمان صادقی، محسن برزگر، حمید جهان تیغ و سیاوش سلیمی نژاد در بازداشت وزارت اطلاعات بسر می برند. هنوز از محل بازداشت و وضعیت آنان هیچ خبری در دست نیست. بنابر گفته ی دانشجویانی که اخیر از بازداشت وزارت اطلاعات رهایی یافتند. بازجویان وزارت اطلاعات دانشجویان زندانی را تحت وحشیانه ترین شکنجه های جسمی و روحی قرار می دهند.
+ + + + + + + + +
ادامه بازداشت دبیر انجمن دانشجوئی دانشگاه آزاد بندرعباس:
با گذشت دو هفته از انتخابات؛ دبیر انجمن دانشجوئی دانشگاه آزاد بندرعباس هنوز آزاد نشده است عبدالوهاب شرفی دبیر انجمن دانشجوئی دانشگاه آزاد بندرعباس كه از 30 خرداد توسط ماموران ضد شورش در دانشگاه بازداشت شده بود هنوز آزاد نشده است و تلاش دوستان و خانواده وی برای آزادی او بی نتیجه مانده است.
+ + + + + + + + +
حمید عموزاده خلیلی ناپدید شد:
حمید عموزاده خلیلی، پسر فریدون عموزاده خلیلی، مدیرمسوول مجله چلچراغ بیش از ۴۸ ساعت است که ناپدید شده و از او هیچ اطلاعی در دست نیست. او دو روز پیش از خانه به قصد دانشگاه خارج شد و بر سر قرارهای بعدی خود حاضر نشد. حمید عموزاده که چشمش در درگیریهای اخیر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، قرار بود بعدازظهر برای عمل جراحی به بیمارستان مراجعه کند که نیامد. به گفته دوستان حمید، با وجود مراجعه خانواده وی به دادستانی تهران، هنوز اطلاع موثقی در مورد وضعیت او به فریدون عموزاده خلیلی داده نشده است..
+ + + + + + + + +
بازداشت رییس یک پالایشگاه و یک مدیرارشد وزارت رفاه در ارتباط با اغتشاش:
خبر آنلاین: شبکه اصلی هدایت و مدیریت اغتشاشات خیابانی برنامههای خود را به گونهای طراحی و پیریزی کرده که علاوه بر تنشهای بیرونی، در داخل ادارات، سازمانها و ارگانهای دولتی نیز تشنج آفرینی کرده و اعتصاب عمومی کارکنان را موجب شوند.
روزنامه ایران نوشت: از جمله افراد این شبکه در وزارت نفت و وزارت راه و ترابری، شخصی به نام «م» مدیر یکی از پالایشگاههای کشور و همچنین یکی از مدیران ارشد وزارت راه نیز پس از دستگیری، اعترافات گستردهای را درباره چگونگی اقدامات و دامن زدن به ناآرامی ها در ادارات تابعه وزارت نفت و وزارت راه انجام داده است.
+ + + + + + + + +
جواد امام بازداشت شد:
بر پایه ی اخبار دریافتی، جواد امام عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شب گذشته در منزلش دستگیر شد. این عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین در انتخابات اخیر، ریاست ستاد مهندس موسوی در استان تهران را عهدهدار بوده است. امام تاکنون تماسی با خانوادهاش نداشته و خبر دقیقی از وضعیت او در دست نیست.
+ + + + + + + + +
اخراج دراویش گنابادی از شهر قم:
ساعت 9 بامداد روز 9 تیر ماه 1388 ماموران وزارت اطلاعات رژیم اسلامی، خودرو احمد شریعت (درویش فیضعلی) را پس از خروج از منزل آراسته یکی از دراویش قم، متوقف و بدون ارائه مجوز از ایشان خواسته می شود که از شهر قم خارج شود.
احمد شریعت به ماموران اظهار می نماید که جهت کار اداری به قم آمده است. ماموران امنیتی اعلام می کنند که به دستور پور موسوی از مورخه23 اردیبهشت ماه 1388 ، حق ماندن حتی یک ساعت هم در قم ندارید و ماموران حتی به ایشان اجازه بازگشت به منزل جهت برداشتن وسایل شخصی و همراهی خانواده را به ایشان نداده و ازشهرستان قم خارج می نمایند.
احمد شریعت از مشایخ سلسله نعمت اللهی گنابادی و واقف حسینیه شریعت قم می باشند که وقف ایشان از سوی قشریون مردود اعلام شد و حسینیه شریعت و منزل شخصی ایشان در سال 1384 ودر ماه محرم توسط متحجرین و حمایت وکمک مسئولین محلی به آتش کشیده شد و تخریب گردید وعده ای از دراویش گنابادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بیش از 1500 تن ازآنها بازداشت شدند ونه تنها به شکایات آنهاترتیب اثری داده نشد بلکه در مراکز قضایی علیه 54 تن از دراویش و وکلای آنها و بویژه واقف حسینیه شریعت قم پرونده های بی شماری تشکیل گردید.
+ + + + + + + + +
فرمانده نیروی انتظامی؛ دکتر حجازی، شاهد مرگ ندا تحت تعقیب وزارت اطلاعات و پلیس بین الملل است!
بی بی سی: نیروی انتظامی ایران می گوید که آرش حجازی شاهدی که در لحظه مرگ ندا آقا سلطان در تجمع های معترضان به نتایج انتخابات حاضر بود، از سوی وزارت اطلاعات ایران و پلیس بین الملل تحت پیگرد است.
احمدی مقدم توضیحی در باره اتهام آرش حجازی نداده اما گفته است که آقای حجازی در پرونده قتل ندا آقا سلطان به عنوان شاهد، جنجال سازی کرده است.
خبرگزاری های داخلی نوشته اند:"آرش حجازی پزشکی که در صحنه مرگ ندا آقا سلطان حضور داشته، بعد از خروج از کشور طی مصاحبه با رسانه های خارجی در باره این صحنه جنجال سازی کرده است."
احمدی مقدم "قتل ندا آقا سلطان" را یک سناریوی از پیش تعیین شده خوانده و گفته: "آرش حجازی یکی از شاهدان این ماجرا که در این پرونده نقش داشته و اقدام به سم پاشی علیه نظام کرده، فراری است و وزارت اطلاعات در پی دستگیری این فرد است."
ندا آقا سلطان، در روز شنبه ۳۰ خرداد در تهران در اثر اصابت گلوله به قلبش کشته شد.
تصاویر و عکس هایی خانم آقا سلطان بلافاصله در سایت ها و رسانه های خبری مختلف در سراسر جهان به عنوان نمادی از کشته شدگان درگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران منتشر شد.
آرش حجازی پزشک ایرانی در آخرین لحظات زندگی ندا آقا سلطان تلاش کرد جان او را نجات دهد اما ندا در کمتر از یک دقیقه جان سپرد.
روز واقعه
آرش حجازی که در دانشگاهی در جنوب انگلستان مشغول تحصیل است در گفتگو با بی. بی. سی گفت که چگونه عده ای از حاضران در صحنه برای مدتی کوتاه دور فرد بسیجی مسلحی را که به نظر می رسیده شلیک کردن به ندا را انکار نمی کند، گرفتند.
او گفت که پس از این اتفاق سه شب نخوابیده است و می خواهد افشاگری کند تا مرگ ندا بی ثمر نماند.
او در مورد روز حادثه گفت: "سر و صدا را در خیابان شنیدیم و تصمیم گرفتیم برویم و ببینیم چه خبر است. خیابان خسروی را تا انتها رفتیم و رسیدیم به خیابان کارگر، جایی که مردم جمع شده بودند. مأموران پلیس ضد شورش حدود پنجاه متر پائین تر با موتورسیکلت هایشان ایستاده بودند و مردم را عقب می راندند. ناگهان گاز اشک آور به میان مردم پرتاب شد و مردم وحشت کردند".
آرش حجازی گفت که همزمان با پرتاب گاز اشک آور، مأموران هم با موتورسیکلت به سمت جمعیت حرکت کردند و جمعیت در طول خیابان خسروی شروع به دویدن کردند: "ندا هم در میان آنها بود".
او گفت در تقاطع خیابان خسروی و خیابان صالحی جمعیت به تدریج متفرق می شدند و فقط چند نفر ایستاده بودند تا ببینند چه باید بکنند. "ناگهان صدای شلیکی شنیدیم. از دوستم که کنارم ایستاده بود پرسیدم که چی بود؟ گلوله بود؟ او گفت که می گویند گلوله های پلاستیکی می زنند. در همان لحظه من برگشتم و دیدم که خون از سینه ندا که در چند متری من ایستاده بود فواره می زند".
وی همچنین به تلویزیون انگلیسی بی. بی. سی. گفت که ابتدا گمان کرده که تیر اندازی از روی یک پشت بام انجام شده است. اما کمی بعد تظاهرات کنندگان را دیده است که مرد مسلح موتور سواری را گرفته اند.
"مردم فریاد می زدند "گرفتیمش، گرفتیمش". او را خلع سلاح کردند و کارت شناسایی اش را که نشان می داد عضو بسیج است، گرفتند. مردم خیلی عصبانی بودند و او فریاد می زد:" نمی خواستم بکشمش." مردم نمی دانستند با او باید چکاربکنند و گذاشتند که برود. اما کارت شناسایی اش را گرفتند. کسانی هستند که می دانند او کیست. چند نفر هم از او عکس گرفتند".
آرش حجازی گفت می داند صحبت کردن در مورد آنچه اتفاق افتاده است او را به مخاطره می اندازد.
" تصمیم سختی بود که بیرون بیایم و در مورد این موضوع صحبت کنم، اما ندا برای دلیلی مرد. او برای حقوق ابتدایی می جنگید... نمی خواهم که خونش بی ثمر ریخته شده باشد".
او افزود: "او در خیابان مرد که چیزی بگوید".
+ + + + + + + + +
مادران سوگوار: وعده ما شنبه 13 تیرماه در پارک لاله:
مادران سوگوار: بیانیه شماره دو خود را با عنوان «سوگواری مادران عزادار ادامه دارد» منتشر کردند.
بنا به این بیانیه سوگواری خاموش و آرام مادران عزادار، عصر شنبه ششم تیرماه 88 در پارک لاله تهران، متاسفانه با هتک حرمت، ضرب و شتم و دستگیری تعدادی از مادران و زنان جوان توسط نیروهای انتظامی و نظامی روبرو شد.
به رغم مما نعت نیروهای پلیس از ورود زنان به پارک لاله و متفرق کردن افراد در پارک، بالغ بر 500 تن از مادران توانستند در گوشه و کنار پارک بنشینند و سوگوار فرزندانی شوند که در راهپیمایی های مسالمت آمیز و اعتراضی پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شرکت کرده و کشته شده بودند.
در این بیانیه آمده است: «پیرو فراخوان اولیه مادران عزادار ما تا پایان دادن به خشونت ها و آزادی کلیه زندانیانی که برای اعتراض به تقلب های انتخاباتی دستگیر شده اند به ویژه مادران دستگیر شده در پارک لاله و مجازات قاتلان فرزندان مان شنبه های هر هفته از ساعت17 تا 20 در پارک لاله و دیگر پارک ها به سوگ می نشینیم.»
پارک لاله، بلوار کشاورز، نبش کارگر، پارک اندیشه - شریعتی نرسیده به پل سیدخندان، پارک ملت - خیابان ولی عصر و پارک گفتگو- گیشا از دیگر امکانی هستند که از سوی مادران عزادار برای سوگواری اعلام شدهاند.
«مادران ! حس مادری مان ما را به دادخواهی از خون فرزندانمان و خواست آزادی فرزندان دربندمان واداشته است. از همه شما دعوت می کنیم با حضورتان در گوشه و کنار پارک های مذکور به این حرکت خودجوش مادرانه بپیوندید. اعتراض تان را نسبت به مسئولان با سکوت؛ و همبستگی تان را با مادران عزادار و مردم حق طلب با آمدن تان نشان دهید.»
این بیانیه در ادامه خطاب به «برادران و پسران ما در نیروهای انتظامی و نظامی!» آورده است: «ما مادران شما هستیم، با شما با احترام و مادرانه رفتار می کنیم، حرمت مادران را نگاه دارید و به مادران تان خشونت نکنید تا به آه مادران دردمند گرفتار نشوید.»
در انتهای این بیانیه آمده است: «وعده ما شنبه 13 تیرماه در پارک های لاله، اندیشه، ملت و گفتگو »
+ + + + + + + + +
فیگارو؛ محسن، زندانی سیه چال های احمدی نژاد:
روزنامه فیگارو، فرانسه از آغاز تظاهرات تاکنون هزاران ایرانی دستگیر شده اند. یکی از زندانیانی که در پایان هفته آزاد شده است، لحظه های هراسناک، زندانی شدن خود را تلفنی بازگو می کند.
او طبعاً شخصی خوددار و تا حد زیادی خانه نشین است. او ترجیح می دهد، تلخکامی خود را از رژیم ملایان، به جای فریاد و شعارهای ضد رژیم، با انتشار نوشته های نزدیک به اصلاح طلبان نشان دهد.
او می گوید: در آرزوی به دست آوردن آزادی های تدریجی در کشور است. روز شنبه20 ژوئن یک روز پس از اخطار شدید خامنه یی، به بالکن طبقه سوم یک ساختمان قدیمی واقع در خیابان انقلاب، که محل کار انتشاراتی اوست بالا رفته، و برآن می شود، با نگاه خود وبی خودنمایی، تظاهرکنندگان را پشتیبانی کند. این رفتار، برخلاف انتظار برای او مشکل آفرین می شود. به دنبال این تظاهرات پی می برد، که نیروی سرکوبگر رژیم برمردم فرود آمدند.
در ساعت نوزده و سی، در دفتر انتشاراتی وی به طور ناگهانی باز می شود، و بی سرو صدا دو مامور که اونیفورم سیاه بر تن و کلاه خود بر سر و باتوم در دست داشتند، بی مقدمه بر او یورش می آورند، درحالی که هنوز زیر شوک بوده است، او را با باتوم ،مورد ایراد ضرب قرار می دهند. در این میان یکی از آن ها باتندی و صدای بلند، از او می پرسد، چرا از تظاهرات فیلم برداری کردی؟ محسن با همان خوی آرامی که دارد، بی آن که تلفن خود را خاموش کند، فورا جلو می رود، و می افزاید ، شما تلفن مرا بررسی کنید، و خودتان خواهید دید، که من کاربدی نکرده ام. یکی از آن ها پیشی گرفته و می گوید سرهنگ ما یک(CD) دارد، که در آن دیده می شود، که در حال عکسبرداری از تظاهرات بودی! واگر اشتباهی پیش آمده باشد فوری آزاد خواهی شد.
پس از این که چند ساعتی را در زیرزمینی که هوای کافی نداشت با نفس تنگی می گذراند، نه تنها از سرهنگ (CD) اش خبری نمی شود،وی را با ماشین به ستاد عملیاتی نیروهای سرکوبگر می برند، نخست وی را در حیاط خلوت آن ساختمان که بیش از دویست تن روی هم انباشته شده بود، می برند، و در زیر گرمای جانسوز خورشید، آزار و شکنجه آغاز می شود. 36 ساعت با این دشواری زیاد می گذرد..
آمدن قاضی به آرامشی که براثر ترس به وجود آمده بود پایان می دهد. همگی با دیدن قاضی فریاد می زنند، که ما بی گناه هستیم، مارا برای چه این جا آورده اند؟
او با خشونت، درحالی که فریاد می کشید، خاطرنشان می کند که اگر دوباره صدایتان درآید، در ضمن آن که اسلحه کمری خود را به بازداشت شدگان نشانه می گیرد، می گوید، همه را به گلوله می بندم!.
محسن می گوید در این لحظه بود، که به چهره ی واقعی اوباشی که برای در هم شکستن تظاهرات آماده ی هر کاری هستند پی برد.
در حالی که محسن و دیگر زندانیان سیه بخت زیر فشار خفقان بودند، ورقه چاپ شده یی را به آن ها می دهند، و از آن ها می خواهند، که آن را امضا کنند. در این نوشته آمده است: می دانید که متهم به شرکت در تظاهراتی شده اید، که کشور را به خطر انداخته است؟
محسن از طرفداران موسوی است، ولی هرگز یک مخالف واقعی نیست. در دوره خاتمی، با توجه به کم شدن سانسور برآن شد، که نوشته های انتقادی از رژیم را منتشر کند. مانند کتابی که در آن ازمدیر محافظه کار روزنامه کیهان انتقادشده است. ولی با توجه به خشونت مامورین، انتشاردهنده پی می برد، برای کمترین کاری جانش درخطر است.
دو اتوبوس در برابر زندان ، منتظر زندانیان است. مقصد: زندان اوین، زندانی که در زیر فشار زندانیان دو هفته گذشته به لرزه درآمده است. زندانیان چند نفرهستند؟
محسن در گفتگوی پنهانی با یکی از پاسداران در می یابد، که تنها در همان روز 4500 تن بازداشت شده اند. در میان بازداشت شدگان گاه همه اعضای یک خانواده دستگیر شده اند. محسن می گوید در سلولی که من بودم، چندین پدر وفرزند را باهم دیدم، و می گفتند،که همسر و خواهر و دختران آنان در بخش زندان زنان به سر می برند.
وی می افزاید، وی را به سالن شماره هفت فرستادند. در این سالن جایی برای دراز کشیدن وجود ندارد، و صدها زندانی را در سالنی به مساحت 200 مترمربع انباشته اند. برای خوابیدن، نوبت های چهار ساعته پیش بینی شده است، گروهی که نوبتشان است می خوابند، وبقیه ناگزیرند، بایستند. در پیرامون او صحنه های آزار ورنج به گونه یی وصف نشدنی دیده می شود.
او می افزاید، بسیار دیده شد، که زندانیان را ساعت هفت بامداد بیرون می برند، و پس از چهارده ساعت بازجویی به سلول برگردانده می شوند. در میان آن ها برخی به واسطه ضرباتی که به کلیه های آنان وارد شده است، خون ادرار می کنند. ویا با بدنی مجروح و سر وصورتی ورم کرده، با حالتی غم انگیز و نگاهی مبهوت، ساعت ها به خاموشی فرو میروند.جرم آن ها، آویختن نوار سبز رنگ انتخابی موسوی بوده و یا این که براثر تصادف در دست آن ها تلفن همراه دیده شده است.
بالاخره پس از 36 ساعت انتظار، بدون خواب وخوراک ، روز چهار شنبه نوبت بازجویی از محسن فرا می رسد، از سلول او را با چشمان بسته بیرون می برند، و به شکنجه گر می سپارند. از او پرسیده می شود، آیا شما غارت بانک ها رااز طرف تظاهرکنندگان تایید می کنید؟ در پاسخ می گوید، نه و می افزاید، من از محرومیت جوانان ایرانی آگاهی کامل دارم. در پایان هفته، به واسطه نداشتن دلایل کافی در اثبات اتهام از زندان آزاد می شود.
در پایان این گفتگوی تلفنی نفسی کشید، و گفت با توجه به این که هزاران زندانی بی نام، بی آن که کمترین پشتیبانی داشته باشند، در سیه چال های سراسر کشور نابود می شوند، من شانس آوردم.
+ + + + + + + + +
اذیت و آزار مردم منطقه سردشت توسط نیروهای رژیم اسلامی:
نیروهای انتظامی رژیم اسلامی در منطقه سردشت ضمن اذیت و آزار اهالی، اقدام به یورش به منازل آنان مینمایند. به گزارش رسیده، این نیروها با یورش به منازل مردم منطقه، اقدام به بازرسی منازل و مصادره اموال مردم مینمایند.
همچنین نیروهای سپاه پاسداران، حوالی منطقه "ملا شیخ" را تبدیل به "میدان تیر" نموده و به طور روزمره در آنجا مشغول تمرین تیراندازی هستند.
گفتنی است فرماندهان نیروهای مسلح رژیم اسلامی در مناطق مرزی کردستان به نیروهای تحت امر خویش فرمان دادهاند در نزدیکی مرزها هر کسی را که مشاهده میکنند، بیدرنگ به سوی وی تیراندازی کنند.
+ + + + + + + + +
جلوگیری دادستانی از انتشار روزنامه اعتماد ملی:
شب گذشته و پس از صدور بیانیه مهدی کروبی خطاب به ملت ایران و تایید انتخابات توسط شورای نگهبان با حضور نمایندگان دادستان تهران و وزارت ارشاد از انتشار روزنامه اعتماد ملی جلوگیری به عمل آمد، این نمایندگان خواستار سانسور و عدم چاپ این بیانیه در روزنامه شدند.
پافشاری کروبی به انتشار بیانیه به رغم خواست دادستانی باعث عدم انتشار روزنامه شد بدین ترتیب امروز روزنامه اعتماد ملی منتشر نمی شود.
+ + + + + + + + +
سردبیراعتمادملی پاسپورت ندارد که به خارج رفته باشد:
یکی از روزنامه های دولتی مدعی شد محمد قوچانی سردبیر روزنامه اعتماد ملی که در بازداشت به سر می برد، اعتراف کرده است برای آموزش براندازی نرم به یک کشور عربی سفر کرده بود.
روزنامه اعتماد با درج این نقل قول افزود: این در حالی است که وی پاسپورت ندارد و تاکنون به هیچ کشوری سفر نکرده است.
+ + + + + + + + +
روزنامه دولت؛ برای انقلاب مخملی به ستاد میرحسین پول داده اند:
روزنامه ایران ادعا کرد بیگانگان به ستاد انتخاباتی میرحسین پول پرداخت کرده اند.
این روزنامه دولتی بدون ذکر منبع نوشت: مدیر اجرایی «بنیاد دموکراسی ایران» تصریح کرده که میلیونها دلار طی دهه اخیر برای ایجاد انقلاب رنگی شبیه به اوکراین، با آموزش فعالان سیاسی در ایران هزینه شده و برخی از پولها ظاهراً به دست گروههای حامی موسوی رسیده است که روابطی نیز با سازمانهای غیردولتی خارج از ایران داشته اند. وی اضافه کرده که «مخالفان در یک اقدام بیسابقه از زمان انقلاب 1979 ایران، شجاعت، مقاومت و قدرت مردمی را علیه دولت نشان دادند.»
+ + + + + + + + +
كروبی؛ دولت احمدی نژاد را مشروع نمی دانم:
مهدی كروبی با نگارش نامه ای به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اعتراض كرد و با صراحت تاكید كرد كه دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی داند و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهد کرد . كروبی همچنین اعلام كرد كه برای تغییر وارد عرصه انتخابات شده بود و از مردم عذرخواهی كرد بابت انكه نیروهای غیبی و ظاهری مانع از تغییر در قوه مجریه شدند.
در قسمتی از این نامه آمده است؛ لازم می دانم ابتدا از مردم ایران عذرخواهی کنم؛ هم به خاطر چندین ماه اصرار و ابرام برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری و هم به خاطر همه آن عزیزانی که در این مدت زحمات زیادی را برای آنها موجب شدم و با لطف و عنایت خود مسیر انتخابات را هموار و زمینه حضور عظیم و بی سابقه ای را فراهم کردند.
پیش از همه اذعان می کنم که بسیاری از شما پیشتر و دقیق تر می دانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید، همان گاه که می پرسیدید «چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد»، یا زمانی که می گفتید «نتیجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون می کوبید.»
درقسمت دیگری از این نامه آمده است؛ما برای تغییر آمده بودیم،گرچه نیروهای غیبی و ظاهری مانع از تغییر در قوه مجریه شدند. با این همه فراتر از این تغییری در شرایط کشور و روحیات جامعه و آگاهی مردم بیش از آنچه تصور می شد، صورت گرفت و اذعان می کنم که این تغییر به مراتب فراتر از تصمیم من بود.
ما برای تغییر آمده بودیم، گرچه نیروهای غیبی و ظاهری مانع از تغییر در قوه مجریه شدند. آمدنم در صحنه ها برای همه آنچه که گفته شد و غیر از این ها همه برای تغییر بود و تغییر برای ایران.
حاصل این همه آمدن ها که زمان وسیعی را به همراه اراده و ارادت به ملت بود، آن شد که توانستیم فضای یخ زده کشور را شکستیم ، مطالباتی که حق مردم بود بازگو و بازتعریف کردیم، افق نقد را به طلوع سپیدی نزدیک تر سازیم، جرات گفتن و شنیدن را برای مسوولان و نامزدها به اوج رساندیم ، شجاعت دیدن واقعیت ها را در همه زمینه ها ارتقا بخشیدیم ، گفت و گو با همسایگان، آمریکا، اعراب و مسلمانان را به جایگاه مطمئنی نزدیک ساختیم و با ارائه برنامه ها، بیانیه ها ، اعلام مواضع و دیدگاه ها، ناگفته های بزرگی را با عظمت گفتیم و جامعه را از ترس های غیر منطقی دور کردیم و همگان را این سو و آن سوی مرزها ایران به گفت و گو ترغیب کردیم و شما در همه این لحظات و برداشتن این گام ها همراه و یاور من بودید و چگونه می توان فراموش کرد شکوه شب های پیش از 22 خرداد را که همه ایران یکپارچه شور سیاسی و شوق انتخابات شده بود و دنیا با همه بزرگی خیره بر این عظمت و آزادگی حاصل از انقلاب اسلامی. چه تصاویر به یاد ماندنی از آن همه شب ها و شورها و جوان ها که ایران را یکپارچه غرق در مردمسالاری و حضور سیاسی ساخته بود. چقدر دنیا از آن شب ها و انقلاب و عظمت ایران یاد کرد و چه باورنکردنی که یک هفته بعد تصاویر آن شکوه به فریاد اعتراض و الله و اکبر شبانه تبدیل شد و خون به سنگفرش خیابان پاشید و با ضرب باتوم ها و گاز اشک آور به جان زن و مرد و پیر و جوان .... و چه سقوط آزادی از اوج قله عظمت در تصویر جهانی به حاکمیت شلاق و زندان گلوله ...
با چکمه و باتوم به جان و مال مردم هجوم بردند، صدها نفر سازماندهی شده به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و قلب دختر جوان را با گلوله شکافتند و از پشت بام مسجد با یونیفرم مردم را به گلوله بستند و صدها نفر را در خانه و خیابان دستگیر کردند و تا سر حد مرگ کتک زدند و چه زشتی هایی که در کلام در حق آنها روا داشتند. ده ها نفر از رجال مذهبی و سیاسی را شبانه دستبند زدند و وا اسفا که چه زود انتقام دو ماه آزادی نسبی را گرفتند و همه را روانه زندان ها و سلول انفرادی کردند تا در چنین شرایطی سخت لب به سخن بگشایند و به انقلاب مخملی اعتراف کنند!
این چه انقلاب مخملی است که رهبران آن دو تن از زنده ترین و با سابقه ترین یاران امامند و مورد تایید شورای نگهبان و رهبری برای حضور در انتخابات و حداقل 15 میلیون نفر(بر اساس شمارش خود طرف) به آنها رای داده اند؟
رویای انقلاب مخملی در ذهن این ها بوده یا آنها که کابوس آن را می دیدند و نیرو به همسایه شمالی گسیل داشتند که آموزش ببینند تا چگونه مردم را با حالت ارعاب و قیافه مهیب و هجوم موتور و زدن باتوم و پرتاب گاز فلفل و زدن کابل بر سر پیر و جوان و زن و مرد و اتومبیل و مغازه بترسانند تا مبادا کسی جرات حضور آرام و در صحنه اعتراض ماندن را به خود بدهد و بعدها هم با همان روش های تبلیغاتی و در بوق کردن حرف های غیر واقعی، همه را محکوم به اغتشاش ، انقلاب مخملی ، تخریب و ده ها اتهام دیگر نموده و تا جایی پیش رفتند که مردم را به قتل یکدیگر و رفتن در لباس بسیج برای زدن خودشان هم متهم کردند!
به راستی که این انتخابات در عین اینکه پرشور ترین، سیاسی ترین و با شکوه ترین انتخابات در این سی سال بود ، پر مساله ترین نیز بود که با اعتراض های گسترده مردم، شخصیت های سیاسی و گروه ها مواجه شد و متاسفانه نهادهای مسوول به جای پاسخگویی و رفع شبهات درباره تردید های جدی و تخلفات اساسی خواستند با طرح ادعاهای مضحک همه چیز را تحت تاثیر قرار دهند. شما مردم حق دارید که لااقل این سوال را از نظام بپرسید که چگونه دو تن از یاران انقلاب که مورد تایید و با صلاحیت و نیز همه گروه های اطرافشان یک شبه به عاملان انقلاب مخملی و هواداران گروه های اغتشاشگر و مردم معترض ناآگاه تبدیل شدند؟
چگونه می توان این همه را به مصاف سیاسی و انتخابات خواند و ناگهان در پایان یا میانه راه چنگ و دندان نشان داد و از همه امکانات و ابزارها و صدا و سیما و تریبون های مذهبی و نیروهای انتظامی و امنیتی و باتوم و گاز اشک آور و زندان و شکنجه و تیر و تفنگ استفاده و بعد هم ادعا کرد که همه این ها تقصیر «خود شما» است ! صدا و سیما را با بودجه ملی به خدمت گرفت، برنامه پشیمان سازی به راه انداخت و در همین حال خود را به حمایت 40 میلیون رای دهنده در انتخابات مفتخر دانست ؟! این همان شعار پر مغز راهپیمایی مردم از انقلاب تا آزادی است که می گفتند: «رای ما را دزدیدند، دارند باهاش پز می دهند.»
لازم می دانم در این مقطع که به ظاهر سیر اداری انتخابات را پایان یافته تلقی کردند، مواردی را به عرض شما ملت شریف برسانم :
1. کتاب قطور خاطرات انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نه تنها ذهن جامعه را پر کرده و توجه جامعه جهانی را متوجه ایران و مسوولین اجرا و نظارت و همه تصمیم سازان نموده که برای همیشه در یادها و خاطره جامعه و مورخه باقی خواهد ماند. در یک طرف مردمی که نظام و کشورشان را می خواستند و مجد و عظمت آن را آرزو داشتند و به کیان آن فکر می کردند و در ظلمات یاس و ناباوری روح امید را در خود احیا نموده و برای تغییر و ساختن ایرانی از نو آمدند ولی با عبور از میدان های مین و موانع ، ناباورانه با کمین به اصطلاح اجرا و نظارت دولت مواجه شدند که برای آنان و به نام آنان و بی شباهت به انتخاب و رای آنان، انتخاباتی را مهندسی نموده بود. در حقیقت هم ما و هم مردم بر اساس وعده و وعیده ها و نمایش فضای دموکراسی بر این باور بودیم که هنوز کفگیر منافع مادی به ته دیگ امانت داری و دیانت و اخلاق اجتماعی نخورده و ته مانده ای از پاکی و صداقت می تواند از رای مردم صیانت وآن را همان گونه که بود اعلام کند. در اینجا باید اذعان کنم که مردم و برخی کارشناسان و صاحب نظران بهتر از ما شرایط انتخابات را می شناختند و به کرات بی حاصلی برگزاری انتخابات و حساب کردن روی آرای مردم را یادآوری می کردند که مجدانه بابت این حسن ظن به مسوولین از مردم عذرخواهی می کنم.
2. برای همه شهدای این ماجراهای انتخاباتی از خداوند رحمان آمرزش طلب می کنم و آرزو می کنم در سلسله شهدا محسوب شوند. به تک تک خانواده هایشان تسلیت می گویم و ضمن ابراز تاسف از اینکه حتی امکانات تجلیل و بزرگداشت مناسبی هم برای تشییع و دفن و فاتحه فرزندانشان فراهم نشده، با آنها همدردی می کنم. برای همه عزیزان ، مجروحان و آسیب دیدگان بهبود و شفای عاجل طلب می کنم و مقصر همه این شهادت ها ، جرح و تخریب ها و اغتشاش ها را کسانی می دانم که حقوق مردم را زیر پا گذاشتند ، حتی به آنها اجازه راهپیمایی آرام ندادند و نه تنها امنیت آنها را تامین نکردند که آنان را مورد هجوم و ضرب و شتم و توهین و تحقیر قرار دادند.
3. فضای امنیتی که پس از انتخابات در کشور ایجاد شده مولود افکار معیوب و توهم توطئه های خود ساخته ای است که متاسفانه تلاش می شود با تبلیغات و استفاده یک طرفه از صدا و سیما آن را یک طرفه به اثبات رسانند. هیچ یک از گروه های سیاسی شناخته شده و شخصیت های سیاسی شناخته شده و شخصیت های عزیز سیاسی و میلیون ها نفر مردمی که در راهپیمایی های آرام و مدنی حضور داشتند هیچ مطالبه ای نداشتند جز اینکه رایشان چه شد. آنها جز در فکر حق آزادی و انتخابشان نبودند و توهم توطئه انقلاب مخملی ابزار سرکوب و برخورد با مخالفان سیاسی جریان حاکم است. اصولا انقلاب های مخملی در کشورهای اقمار شوروی سابق رخ داده ، شرایط خاص خود را دارد و در هیج جای دیگری نیز نمونه ندارد. مگر ما جز اقمار شوروی سابق بوده یا شده ایم؟ انقلاب مخملی با حضور افراد وابسته به انقلابی چون آقای موسوی و اینجانب و ده ها میلیون ها نفری که به آنها رای نداده اند، معنی ندارد. دستگیری و زندانی کردن هزاران تن از اقشار مختلف و از آن جمله چهره های سیاسی، اجتماعی، دانشگاهی و مطبوعاتی و نگران داشتن خانواده هایشان بدون هیچ اتهامی و بعضا به صورت آدم ربایی، خلاف قانون و مصالح نظام و کشور است، اینان باید هر چه سریعتر آزاد و از آنها اعاده حیثیت شود.
4. با ساز و کاری که قبل از انتخابات و توسط دولت و شورای نگهبان و برخی نهادهای عمومی انجام شده و نیز نحوه اجرای انتخابات و دخالت های دولت و نمایش شکایت پذیری و بازشماری آرای شورای نگهبان و وقایع بعد از آن را عاملی در جهت باطل بودن انتخابات می دانم و بر همین اساس دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی دانم و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهم کرد.
+ + + + + + + + +
جبهه مشارکت نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را غیر قابل قبول دانست:
جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز، سه تشکل اصلاح طلب، بیانیه هایی جداگانه در واکنش به اعلام خبر تایید صحت انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان، منتشر کرده اند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی شامگاه سهشنبه با انتشار بیانیهای نتایج انتخابات دهم را «غیرقابل قبول» خواند و با محکوم کردن آنچه «بدعت عجیب و باور نکردنی» توصیف کرده، تصریح کرده است آثار و تبعات بیتوجهی به هنجارها و روندهای قانونی متوجه کسانی است که در این روند مخرب نقش داشته و یا در برابر آن سکوت کردهاند.
+ + + + + + + + +
مجاهدین انقلاب اسلامی؛ این دولت فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است:
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی روز سهشنبه با انتشار بیانیهای اعلام صحت انتخابات توسط شورای نگهبان را به معنای بلاموضوع شدن انتخابات در کشور دانست.
در این بیانیه که خطاب به «ملت شریف ایران» انتشار یافته گفته شده که مطابق انتظار همگان شورای نگهبان قانون اساسی صحت انتخابات ریاست جمهوری دهم را بدون پاسخگویی به موارد تخلف تأیید کرد.
سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیه خود به نامه دبیر این شورا به وزیر کشور اشاره کرده و آورده است که شورای نگهبان مواردی نظیر «موضوع چاپ میلیونها تعرفه اضافی با کد و بدون کد، اتمام برگه های رأی در ساعات اولیه انتخابات در بسیاری از استان ها، پلمب صندوقها در غیاب نمایندگان نامزدها، توقف رأیگیری قبل از پایان زمان رأی گیری، کارشکنی در نظارت نمایندگان نامزدها بر صندوقهای رأی، قطع سیستم پیام کوتاه در کشور و خطوط تلفن کمیته صیانت از آراء ستاد موسوی از روز قبل از، مشارکت بیش از صد در صد واجدان شرایط در ۷۰ شهر و مشارکت بین ۹۵ درصد تا ۱۴۰ در صد واجدان شرایط در ۱۷۰ شهر کشور، انتقال صندوق های رأی به سایت های تجمیع آراء بدون حضور و نظارت نمایندگان کاندیداها، اخراج نمایندگان کاندیداها از سایت های تجمیع آراء و شمارش آراء در غیاب ایشان، و... » را «تخلفاتی غیرقابل اعتنا»که «وقوع آن در اغلب انتخابات مشهود» بوده، تلقی کرده است.
در ادامه این بیانیه آمده است که «پس از تأیید صریح انتخابات از سوی رهبری و حمایت وی از محمود احمدینژاد در مهلت قانونی بررسی صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان، و نیز با توجه به ترکیب اعضاء و عدم استقلال این شورا توقعی جز تأیید انتخابات از جانب این نهاد وجود نداشت.»
این سازمان که از میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده بود، می افزاید: «با اعلام نظر شورای نگهبان پرونده انتخابات آزاد تا آینده ای نامشخص بسته شد.»
در پایان این بیانیه میخوانیم که این سازمان «دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی» میداند و ضمن تأیید و حمایت کامل از «اعتراضات مدنی، قانونی و مسالمت آمیز ملت آگاه ایران به نتایج انتخابات»، وظیفه خود میداند که با استفاده ازهمه ظرفیتهای به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی بپردازد.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی پیشتر نیز با انتشار بیانیه ای خطاب به مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده بود: « ابطال انتخابات نه خواسته یک گروه سیاسی، بلکه «خواسته ملت ایران است که از دستبرد در رای خود عصبانی است.»
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در روزهای اخیر نیز در مورد اعمال فشارهای جسمی و روحی بر بازداشت شدگان بمنظور اعتراف گیری از آنها هشدار داد.
در روزهای گذشته مقامات امنیتی جمهوری اسلامی تعدادی از اعضای این سازمان را از جمله مصطفی تاج زاده و بهزاد نبوی را دستگیر کرده اند.
+ + + + + + + + +
احمدینژاد: براندازی نرم در ایران شکست خورد:
محمود احمدینژاد میگوید که طرح «براندازی نرم» دشمنان در انتخابات شکست خورده است.
احمدینژاد این اظهارات را یک روز پس از آنکه شورای نگهبان وی را پیروز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد، ایراد میکند.
پیش از محمود احمدینژاد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرده بود که «براندازی نرم» در جمهوری اسلامی را در «نطفه» خفه میکند.
این جریانها خواستار تحت پیگرد قرار گرفتن آقای موسوی هستند که هواداران وی طی دو هفته گذشته با برگزاری تجمعاتی آرام به نتایج انتخابات اعتراض کردهاند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، احمدینژاد که در جمع مدیران وزارت اطلاعات سخن میگفت، افزود که «ملت ایران» در انتخاباتی که حکم «رفراندوم» داشت، پیروز شدهاند.!!!
به گفته احمدینژاد «حرکت مثبت و موج دمکراسی خواهی» مردم ایران در این انتخابات «نگذاشت که دشمنان» به اهداف خود برسند.!!!
وی در عین حال افزود که «موج دموکراسی خواهی» مردم ایران، اگر «وارد معادلات سیاسی جهان شود، منافع جبهه استکبار را به مخاطره میاندازد.»
+ + + + + + + + +
منبع نزدیک به حکومت؛ فیلم اعترافات آماده پخش از تلویزیون:
سایت حکومتی جهان نیوز: هر چند نزدیکان افراد اصلاح طلب دستگیر شده با فرار به جلو سعی در وارونه نشان دادن اعترافات کسانی چون تاج زاده، قوچانی، ابطحی و هدایت آقایی دارند اما قرائن و شواهد موجود نشان از آن دارد که اغلب این افراد با برنامه ای دقیق و آموزش هایی اساسی برای براندازی نظام تعلیم دیده بودند. معاون سابق سید محمد خاتمی که با عرصه وبلاگ نویسی تا حدودی خود را در جریان فضای سیاسی کشور تعریف کرده بود در اعترافات اشک آلود خود نکات جالب توجهی را افشا کرده است.
وی که از خلع لباس شدن خود استقبال هم کرده است رسما به تحریک مردم و جوانان به انجام اغتشاش و آشوب های رسانه ای و ایجاد تشنج در فضای سیاسی کشور اعتراف کرده است. اما در دیگر سو، یکی از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که به دلیل دست داشتن در اغتشاشات دستگیر و تحویل قانون شده است در اعترافاتی بی سابقه پرده از فعالیت هایی برداشته است که با هزینه های کلان و برای براندازی نرم و حتی براندازی مستقیم و مردمی نظام طراحی شده بود. این در حالی است که فیلم ضبط شده اعترافات این فرد در حال آماده شدن برای پخش از صدا و سیما است ولی فشارهای بسیاری برای پخش نشدن آن به مسئولان رسانه ملی و دیگر نهادهای مسئول در حال وارد شدن است.
محمد قوچانی، سردبیر و روزنامه نگار نشریات زنجیره ای هم در اعترافاتش به حضور خود در دوره های آموزشی انقلاب های مخملی در یکی ازکشورهای خلیج فارس به همراه مادر زن و همسر خود اعتراف کرده و حتی از اجرای آزمایشی این برنامه ها در سمنان خبر داده است. هم چنین یکی از اعضای مرکزیت جبهه مشارکت که از تندروترین افراد این حزب به شمار می رود اعترافات و افشاگری هایی کرده که هم قطاران و دوستان خود را به شدت آشفته و نگران کرده است.
+ + + + + + + + +
فاطمه آدینه وند، همسرعبدالله مومنی؛ اعتراف تحت فشار ارزشی ندارد:
فاطمه آدینه وند همسرعبدالله مومنی فعال دانشجویی که دو روز پس از انتخابات دستگیر شده است، گفت: که خبری از وی ندارد و نمی داند وی کجا نگهداری می شود.
فاطمه آدینه وند با ابراز نگرانی از خبرهای منتشر شده در رسانه های دولتی که درخصوص اعتراف گیری از برخی از زندانیان سیاسی که طی دوهفته گذشته هیچ ارتباطی با دنیای خارج خود نداشته اند گفت: کسی این حرفها را باور نمی کند و همه می دانند که افراد را تحت فشار وادار به بیان حرفهایی می کنند که درشرایط عادی هیچگاه به گفتن آن تن درنمی دهند.
همسرعبدالله مومنی افزود: «همسرم طی دو هفته گذشته تنها یک بار از زندان تماس گرفته اند که ان زمان من خانه نبودم و با دوفرزندم صحبت کرده است. به گفته فرزندانم خیلی صدای نگرانی داشته است. اگرچه جزییاتی از این که کجاست اراپه نکرده است. بچه ها از نظر روحی ناراحت هستند. اگر چه درک می کنند که پدرشان زندانی سیاسی است. چون پسربزرگم اول دبیرستان است و دومی دوم راهنمایی است وکاملا متوجه می شوند که تحت چه شرایطی این وضعیت پیش امده است.»
آدینه وند درخصوص پیگیری های خود برای یافتن اطلاعاتی درمورد محل نگهداری همسرش افزود: «پیگیری هایمان به جایی نرسیده است. درواقع اصلا جایی نیست که پیگیری کنیم. خیلی نگران هستیم چون خبری از او نداریم ونمی دانیم کجا نگهداری می شود و درچه وضعیتی نگهداری می شود و به همین جهت وضعیت سلامتی او برای ما نگرانی عمده محسوب می شود.»
وی درمورد اخباری که درمورد فشار برزندانیان سیاسی بر اخذ اعترافات اجباری وجود دارد گفت: «من اعترافات احتمالی را باور نمی کنم ودروغ محض می دانم. اینها همه تحت فشاراست. چنین چیزهایی وجود خارجی ندارد. درواقع افرادی مانند عبدالله موردی ندارند که بخواهند به آن اعتراف کنند. اگر آنها او را به چنین کاری مجبور کنند همه می دانیم دروغ است و تحت فشارچنین چیزهایی را از افراد می گیرند. او به وکیل خود دسترسی ندارد و اساسا معلوم نیست جرمش چیست؟»
+ + + + + + + + +
دور تازه اعترافات در جمهوری اسلامی:
آغاز مجموعه ای از اعترافات اجباری دستگیر شدگان اعتراضات پس از انتخابات در ایران واکنش هایی را در سطح داخلی و جهانی برانگیخته است.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ضمن غیر قانونی و بی اعتبار خواندن اعترافات اعلام شده، محتوای اعترافات را رد کرده اند. سازمان عفو بین الملل هم ضمن رد شیوه گرفتن اعترافات اجباری نسبت به اوضاع افرادی که در زندان هستند ابراز نگرانی کرده است.
مازیار بهاری روزنامه نگار ایرانی - کانادایی مجله نیوزویک تازه ترین اعترافات را در یک نشست خبری ابراز کرده است. آقای بهاری پس از پوشش خبری اعتراضات روز های شنبه و یک شنبه 23 و 24 خرداد ماه در تهران بازداشت شد.
اعترافات مازیار بهاری به گونه ای تنظیم شده که سهم رسانه های آمریکایی و بریتانیایی را در ایجاد آنچه انقلاب رنگین خوانده شده است، نشان می دهد. همچنین اظهارات آقای بهاری در نشست خبری حاکی از آن است که رسانه های خارجی به دنبال آن بوده اند که تقلب در انتخابات را به مردم القا کنند.
پیش از این سخنانی از قول محمد علی ابطحی و محمد قوچانی سردبیر روزنامه اعتماد ملی منتشر شده بود که در شمار اعترافات آن ها قلمداد شده است.
روزنامه جوان که روزنامه غیر رسمی سپاه پاسداران تلقی می شود نوشته است که فردی به نام "م. ق" اعتراف کرده است که در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای به راه اندازی انقلاب مخملی دوره دیده است.
محتوای اعتراف ها:
این در حالی است که شب پیش از آن وزیر اطلاعات ایران در تلویزیون مدعی شده بود که برخی از دستگیر شدگان در کشور های حاشیه خلیج فارس برای اغتشاش آموزش دیده بودند. آنچه در اعترافات اجباری بیان می شود در برگیرنده همان اتهاماتی است که در چند روز گذشته در سخنان مسوولان امنیتی و انتظامی به معترضان و دستگیر شدگان نسبت داده شده است.
نگرانی در باره روند اعترافات هنگامی بیشتر شد که یک عضو کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد که به تدریج مردم در روز های آینده در جریان عمق مسایل قرار خواهند گرفت. جواد کریمی به روزنامه جوان گفته است که با اعترافات اخیر، گروه ها و رهبران اعتراضات در افکار عمومی منزوی خواهند شد.
جواد کریمی گفته است که برای رفع شبهه در باره تحت فشار بودن این افراد، اعترافات متهمان در برابر خبرنگاران داخلی و خارجی ابراز خواهد شد. او گفته است با وجود این همه مدرک و واقعیت پس پرده آقایان معترض فرصت ابراز نظر نخواهند داشت."
روش های اعتراف اجباری:
علی افشاری، از رهبران یک جریان اصلی دانشجویی در دهه 1370، که خود در سال 1380 قربانی اعتراف اجباری بوده و مصاحبه او از تلویزیون در آن زمان پخش شد به بی بی سی فارسی گفت که " آن چه در نمایش تلویزیونی یا مصاحبه مطبوعاتی اعتراف کنندگان دیده می شود پرده آخر یک نمایش است."
او با اشاره به تجربه شخصی خود می گوید "روند اعتراف گیری از زندان و پس از آن شروع می شود که پس از فشار های جسمی و روحی تعادل ذهنی فرد به هم می ریزد و او به اصطلاح می برد."
"در باره خود من پس از دو ماه فشار و شکنجه، بازجو مواردی را به من گفت که بنویسم و پس از آن که متن را نوشتم طی گفت وگو با من موارد آن را تغییر داد و سپس متن بازجوی من در اختیار گروه کارشناسی بازجویی قرار داده شد و آن ها هم تغییراتی در متن دادند."
"پس از تنظیم متن به من گفتند که چندین بار ادای متن را به صورت صحبت کردن تمرین کنم که چند جلسه دو یا سه ساعته به طول انجامید."
"تا پیش از رفتن به جلسه گفت و گو با خبرنگار تلویزیون من از این که باید جلو دوربین این حرف ها را بزنم خبر نداشتم. در برابر دوربین هم نخست من حرف هایم را خطاب به بازجو زدم و سپس خبرنگار صدا وسیما شروع به پرسش از من کرد."
اعتراف اجباری در نظام بین الملل:
بر اساس معیار های بین المللی گرفتن اعتراف از فرد بر علیه خود در خارج از دادگاه اعتراف اجباری خوانده می شود و مشمول مقررات بین المللی کنوانسیون ضد شکنجه است. عبدالکریم لاهیجی نایب رییس فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر با بیان این نکته به بخش فارسی بی. بی. سی گفت متاسفانه ایران به کنوانسیون جهانی ضد شکنجه مصوب 1984 نپیوسته است.
عبدالکریم لاهیجی می گوید "حتی بر اساس قوانین ایران هم اعترافاتی که پخش می شود فاقد ارزش حقوقی است اما دولت جمهوری اسلامی برای متهم کردن بقیه دستگیر شدگان و برای بد نام کردن مخالفان خود نیازمند چنین اعتراف هایی است."
سی سال اعتراف:
گرفتن و پخش اعترافات اجباری در ایران در سال های پس از انقلاب به عنوان یک روش مرسوم مورد استفاده بوده است.
یکی از نخستین کسانی که در ایران پس از انقلاب دچار اعتراف اجباری شد آیت الله حسین شریعتمداری بود که ناگزیر شد در تلویزیون توبه نامه ای را خطاب به آیت الله خمینی بخواند.
در فاصله سال های 1359 تا 1361 به طور گسترده اعترافات کسانی پخش شد که به عنوان اعضای گروه های سیاسی چپ گرا معرفی می شدند. بیشترین این اعتراف کنندگان پس از پخش اعترافات اعدام شدند.
عباس میلانی استاد دانشگاه استانفورد به بخش فارسی بی. بی. سی گفته است " پخش اعتراف یکی از روش هایی است که در حکومت های تمامیت طلب به کار گرفته می شود و هدف آن افزون بر ایجاد ارعاب و وحشت تکرار مداوم باور هایی است که نظریه پردازانی مانند هانا آرنت به آن نام - دروغ بزرگ - داده اند."
به گفته عباس میلانی در نظام های استبدادی گزاره هایی مانند وحدت مردم با رهبری و توطئه همیشگی دشمنان وجود دارد که رژیم ها برای باور پذیر کردن آن نیازمند گرفتن اعتراف از مخالفان هستند."
"رژیم های توتالیتر با گرفتن اعتراف از مخالفان می خواهند بگویند که ما این قدرت را داریم که هر فردی را که در مقابل ما ایستادگی کند درهم بشکنیم. "
سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای گرفتن اعترافات را نشانی از فشار هایی دانسته است که بر دستگیر شدگان وارد می شود. دستگیر شدگانی که به تعبیر سازمان عفو بین الملل از حقوق اولیه خود به عنوان زندانی محروم هستند.
ناظران معتقدند که دور جدید اعترافات اجباری در ایران هدف قانع کردن معترضان به نتایج انتخابات را دنبال می کند و زمینه را برای فراهم آوردن توضیحات رسمی برای حذف جناح هایی از منتقدان داخل نظام را از پیکر رسمی حکومت فراهم می کند.
دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی امیدوارند با پخش اعترافات بتوانند مخاطبان را قانع کنند که برخورد ها و بازداشت های دو هفته اخیر اجتنناب ناپذیر بوده و معترضان را در چارچوب مفهومی قرار دهند که در ایران اصطلاحا ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه نامیده می شود.
+ + + + + + + + +
رهبران سیاسی بازداشت شده در خطر شکنجه، احتمال «اعترافات» اجباری:
بیانیه مطبوعاتی: عفو بین الملل به شدت از این نگران است که چند رهبر مخالف بازداشت شده پس از انتخابات 12 ژوئن ممکن است در معرض شکنجه باشند تا ناچار از «اعترافات» تلویزیونی به عنوان پیش درآمد محاکمه¬های ناعادلانه¬ای شوند که آنها را با مجازات اعدام مواجه سازد.
حسیبه حاج صحراوی، معاون برنامه خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بین الملل، گفت: «اگر نگرانی های ما درست از کار در بیایند، در این صورت این یک تاکتیک اسفناک از سوی نیروهای امنیتی است که رهبران سیاسی سرشناس را یک بار برای همیشه خاموش کنند و به کسان دیگری که نظریات مخالف دارند این پیام را بفرستند که در صورت بیان نظریاتشان باید در انتظار عواقب وحشتناکی باشند.»
رهبران ارشد سیاسی محسن امین زاده، عبدالله رمضانزاده و مصطفی تاجزاده را در ساعات اولیه روز 16 ژوئن، همزمان با دستگیری بسیاری از رهبران و هواداران نیروهای مخالف، از خانه شان به بازداشت بردند. بنا به گزارش های دریافتی عفو بین الملل، گویا هر سه در بند 209 زندان اوین در تهران هستند که در اختیار وزارت اطلاعات است و گزارش های زیادی در باره شکنجه در آنجا دریافت شده است. معلوم نیست که به آنها اجازه تماس با خانواده هایشان داده شده یا خیر. بازداشت شدگان در موارد «امنیتی» معمولا از امکان تماس با وکیل در طی بازجویی، که قابل تمدید نامحدود است، محروم هستند.
احمد خاتمی، یکی از روحانیون عضو مجلس خبرگان، در خطبه نماز جمعه در دانشگاه تهران در روز 26 ژوئن، از قوه قضاییه خواست که کسانی را که در تظاهرات مشارکت داشته اند «به شدت و بی رحمانه» مجازات کند. او گفت: «تحریک، اقدامات مخرب، آتش زدن مساجد و اتوبوس ها، تخریب اموال مردم، ایجاد ناامنی و ترور و اذیت و آزار مردم» را می توان مصادیق محاربه دانست، و این اتهامی است که می توامد مستوجب مجازات اعدام باشد.
این خواست تکرار اخطاری است که دادستان کل استان اصفهان، محمد رضا حبیبی، در روز 16 ژوئن صادر کرد و بنا به گزارش ها گفت که چند عنصر پس پرده ناآرامی های پس از انتخابات ممکن است با مجازات اعدام روبرو شوند.
در روز 16 ژوئن، در پی دستگیری محسن امین زاده، عبدالله رمضانزاده و مصطفی تاجزاده و دیگر رهبران برجسته مخالف، وزیر اطلاعات غلامحسین اژه ای گویا به خبرگزاری فارس گفت که 26 تن از «مغزهای متفکر» که در مورد شرکت در ناآرامی های پس از انتخابات مورد سوءظن هستند دستگیر شده اند. معلوم نیست که آیا محسن امین زاده، عبدالله رمضانزاده و مصطفی تاجزاده در میان 26 نفر مورد اشاره هستند یا خیر.
حسیبه حاج صحراوی گفت: این گونه اظهارات، از جمله اظهاراتی که افراد بانفوذ روحانی بیان می کنند، به نشانه های نگران کننده ای می افزایند حاکی از این که مقامات در ایران در صدد از بین بردن تمام شکل های مخالفت مسالمت آمیز سیاسی هستند، از جمله از طریق به محاکمه کشیدن این رهبران سیاسی به اتهام های ساختگی و مبهم. ما از مقام رهبری می خواهیم که دستورهای روشنی خطاب به تمام مسئولان دولتی و قضایی صادر کند که اشخاص تحت بازداشت خود را شکنجه نکنند و به او و نیروهای امنیتی سخت توصیه می کنیم که امنیت تمام بازداشت شدگان را تضمین کنند و از جمله محل آنها را اعلام نمایند، به آنها فورا اجازه تماس با خانواده ها و وکلایشان بدهند و هرگونه مراقبت پزشکی لازم را در اختیار آنها قرار دهند.»
عفو بین الملل این سه رهبر را زندانی عقیدتی می شناسد که باید فورا و بدون قید و شرط آزاد شوند. به عنوان حداقل، تمام دستگیرشدگان باید فورا از تمام اتهام ها مطلع شوند و پیش یک قاضی حاضر گردند تا قانونی بودن بازداشت آنها و لزوم آن مورد بررسی قرار گیرد.
بنا به اعلام مقامات ایرانی، هشت تن از اعضای نیروی بسیج، نیروی داوطلب تحت کنترل سپاه پاسداران که برای سرکوب معترضان به کارگرفته شده است، در تظاهرات مرده اند. مقامات هیچ اطلاعاتی درباره مرگ آنها منتشر نکرده و نام هیچ یک از مظنونان را نیز مطرح ننموده اند، بدین خاطر عفو بین الملل نگران است که در صورت انتساب مرگ آنها نهایتا به رهبران بازداشت شده مخالفت، راه برای محکومیت آنها به اعدام باز و اعدام آنها را محتمل تر خواهد کرد.
مقامات به دفعات از «اعترافات» تلویزیونی برای مقصر دانستن فعالان سیاسی بازداشت شده استفاده کرده اند. بسیاری از این گونه افراد بعدا آن «اعترافات» را پس گرفته و گفته اند که به زور، گاهی پس از شکنجه یا اذیت و آزارهای دیگر، وادار به انجام آنها شده اند.
چند نفر از کسانی که در پی تظاهرات پس از انتخابات 12 ژوئن دستگیر شده اند، در تلویزیون دولتی اظهار کرده اند که تحت «تاثیر» برنامه های رادیویی خارجی قرار داشته اند. صورت زنی که پرس تی وی در روز 25 ژوئن نشان داد و اعتراف کرد که در کیفش نارنجک داشته، به شیوه دیجیتالی پوشانده شده بود. این گونه اظهارات تلویزیونی احتمالا نشانه آن است که «اعترافات» دیگری در باره تظاهرات اخیر در پیش است.
+ + + + + + + + +
در خواست از دبیرکل سازمان ملل متحد برای سفر به ایران:
سازمان های طرفدار حقوق بشر روز سه شنبه در نشست خبری خود در نیویورک از بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در خواست کردند تا برای بررسی خشونت علیه معترضان به انتخابات به ایران سفر کند یا فرستاده ای را به این کشور اعزام کند.
نمایندگان سازمان دیده بان حقوق بشر، سازمان عفو بین الملل و کمپین بین المللی حقوق بشر درایران به همراه رکسانا صابری خبرنگار ایرانی امریکایی که چندی پیش در ایران بازداشت شده بود، حاضران این نشست خبری بودند.
سارا لی ویتسون، مدیرکل بخش خاورمیانه و شمال افریقای سازمان دیده بان حقوق بشر در این نشست گفت:«دبیرکل سازمان ملل متحد باید بر سفر به ایران و همچنین انجام تحقیقات و تعقیب قضایی بسیجی هایی که خشونت مرتکب شده اند، پافشاری کند.»
هادی قائمی، هماهنگ کننده کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، نیز خواستار اعزام نماینده ویژه سازمان ملل متحد به ایران برای بررسی خشونت علیه معترضان شد.
پس از آنکه وزارت کشور ایران در روز بیست و سوم خرداد ماه اعلام کرد که محمود احمد نژاد در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسیده است. تهران و برخی از شهرهای ایران شاهد تظاهرات صد ها هزار تن در اعتراض به نتایج انتخابات بودند.
به گفته رسانه های دولتی ایران در این اعتراضات دست کم بیست نفر کشته شده اند.
سارا لی ویتسون، در این جلسه وضعیت حقوق بشر در ایران را «وخیم» توصیف کرد و گفت:«وضعیت حقوق بشر در ایران به مرحله ای از وخامت رسیده است که دیگر تنها به مردم ایران مرتبط نیست و به دنیا ارتباط دارد.»
وی ضمن مخاطب قرار دادن دولت ها، آنها را دعوت کرد تا قاطعانه در این زمینه موضع بگیرند زیرا به گفته او «بحث حقوق بشر مقوله ای جهانی است و تنها به مردم ایران مربوط نیست.»
الیس اورباخ، نماینده سازمان عفو بین الملل در این نشست نیز ضمن هشدار در مورد نقض حقوق بشر در ایران گفت:«بر اساس شواهد و مدارکی که در دست هست معتقدیم بازداشت شدگان تحت شکنجه و فشار قرار دارند. و نمونه هایی چون مصاحبه های تلویزیونی برخی از بازداشت شدگان نشان دهنده فشار بر زندانیان برای اخذ اعترافات تلویزیونی است.»
وی با اشاره به نمونه های قبلی در مورد بمب گذاری در اهواز و خوزستان گفت:«آن زمان هم عده ای را دستگیر کردند و بعد وادار به مصاحبه تلویزیونی کردند و سپس برخی از آنها را اعدام کردند.»
نماینده سازمان عفو بین الملل نسبت به سخنان احمد خاتمی امام جمعه تهران که بازداشت شدگان را «محارب» خوانده بود هشدار داد و گفت:«این اتهام جدی است که خطر اعدام برای بازداشت شدگان در پی دارد. ما باید از حقوق اولیه بازداشت شدگان دفاع کنیم.»
وی همچنین خبر داد که بسیاری از دانشجویان بازداشت شده در معرض اتهام «ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» قرار گرفته اند که هشدار دهنده است.
وی اعلام کرد که سازمان عفو بین الملل به شدت در مورد زندانیان «نگران» است و می داند که آنها برای اعترافات «دورغین» زیر فشار هستند.
رکسانا صابری نیز در بخشی از این نشست با اشاره به تجربه بازداشت خود در ایران گفت:«در آنجا شاهد بوده که زنان و دانشجویان زیادی با اتهام اقدام علیه امنیت ملی مواجه هستند که خیلی هایشان ناشناخته هستند که چنین فشارهایی می تواند حتی به اعدام شان منتهی شود.»
این روزنامه نگار ایرانی امریکایی معتقد است که «وزارت اطلاعات ایران با این فشارها قصد دارد توجیهی برای دستگیری ها پیدا کند.»
وی گفت کسانی که در زندان هستند هیچ گونه ارتباطی با فضای بیرون از زندان ندارند و این موضوع نیز فشار مضاعفی بر آنان است. صابری رسانه های خارجی را تشویق کرد که پوشش اخبار تحولات ایران ادامه دهند تا آنها بدانند که دنیا در حال نظاره شان است.
رکسانا صابری در پاسخ به پرسشی در مورد اوضاع کنونی ایران گفت:«همه چیز به مردم ایران بستگی دارد اما شرایط هرگز به پیش از انتخابات بازنخواهد گشت و سکوت مردم همیشگی نخواهد بود.»
وی همچنین با اشاره به محدودیت های رسانه ای که از سوی حکومت ایران ایجاد شد نقش روزنامه نگاری شهروندی در تحولات اخیر را با اهمیت دانست.
هادی قائمی، هماهنگ کننده کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نیز در این نشست گفت:«حضور کمیته های بین المللی در کشورهای مختلف از اهمیت بسیاری برخوردار است اما ایران از جمله کشورهایی است که اجازه حضور و بازدید سازمان های بین المللی حقوق بشری را نداده است.»
وی در پاسخ به پرسشی در مورد رویکرد تلویزیون ایران در روزهای اخیر گفت:«این روزها می بینیم که تلویزیون ایران برای به حاشیه راندن تحولات داخلی بطور مثال مرگ مایکل جکسون را پوشش می دهد در حالی که پیش از این پسر هایی که عکس مایکل جکسون بر روی لباس هایشان بود را بازداشت می کردند.»
قائمی در مورد ایرانیان خارج از کشور نیز گفت:«پس از سی سال ما شاهد این بودیم که همه ایرانیان با هم متحد بودند. باید این اتحاد حفظ شود و تجمع ها تداوم یابد و توجه رسانه های خارجی به ایران جلب شود.»
ناآرامی ها و بازداشت گسترده فعالان سیاسی، مدنی و روزنامه نگاران و شهروندان پس از اعلام نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران اوج گرفت. هر چند هنوز سرنوشت بسیاری از این بازداشتی ها مشخص نیست اما برخی از مقامات جمهوری اسلامی نیز پیگیر سرنوشت بازداشتی ها هستند.
از جمله این اقدامات تشکیل هیاتی از سوی رئیس قوه قضاییه برای تعیین تکلیف بازشت شدگان بود که دیروز از سوی سخنگوی قوه قضاییه اعلام شد. فراکسیون اقلیت مجلس نیز با تشکیل کمیته ای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان را آغاز کرده است.
+ + + + + + + + +
احمدی نژاد خطاب به قاتلان لباس شخصی؛ خسته نباشید:
سایت حکومتی شبکه ایران: رئیس جمهور صبح امروز سهشنبه در اولین دیدار خود پس از پیروزی در انتخابات، به وزارت اطلاعات رفت و با محسنیاژهای، وزیر اطلاعات، معاونین، مدیران و کارکنان این وزارتخانه از نزدیک به گفتگو پرداخت.
دیدار و گفتوگوی مستقیم رئیسجمهور با کارکنان وزارت اطلاعات پس از آن صورت میگیرد که اعضای این وزارتخانه در هفتههای پیش از انتخابات ریاستجمهوری و پس از آن روزهای پرکار و سنگینی را گذراندند.
خسته نباشید به اطلاعاتیها:
گفته میشود که انتخاب این وزارتخانه برای انجام اولین دیدار پس از پیروزی در انتخابات 22 خرداد، با هدف "تشکر" احمدینژاد از تلاشهای شبانهروزی نیروهای اطلاعاتی در مقابله با سیاستهای پنهان دشمنان صورت گرفته است.
+ + + + + + + + +
احمدی نژاد؛ وزارت اطلاعات یک عبادتگاه است:
محمود احمدی نژاد وزارت اطلاعات را یک «عبادتگاه» توصیف کرد.
وی که دیروز از این وزارتخانه بازدید کرد با بیان اینکه شأن وزارت اطلاعات این است که یک قدم از مسوولان نظام جلوتر باشد، تصریح کرد؛ وزارت اطلاعات باید جهانی بیاندیشد و رویکردها باید متناسب با تراز جهانی باشد.
وی افزود؛ باور من این است که وزارت اطلاعات یک عبادتگاه، کانون و خاستگاه بهترین، انقلابی ترین و باصفاترین یاران امام، رهبری و خط ولایت است.
+ + + + + + + + +
اتهام مفسد فی الارض به بازداشت شدگان روزهای اخیر:
سایت عصر ایران در تهران: عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه صحنه گردانان اغتشاشات اخیر همان صحنه گردانان 18 تیر هستند گفت: نظام در قضیه 18 تیر ترحم به خرج داد اما اینک وقت برخورد قاطعانه است.
وی درباره نحوه برخورد دولت با مدیرانی که در جریان انتخابات از نامزدهای دیگر حمایت کرده اند گفت: افراد در رای دادن آزادند اما اگر مدیری در جریان انتخابات علیه احمدی نژاد کارشکنی کرده باشد شایسته ماندن در منصب دولتی نیست.
احمد خاتمی در مورد برخورد با معترضان و بازداشت شدگان اخیر بیان داشت: "ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود برگوسفندان" به نظر من صحنه گردانان اصلی اغتشاشات اخیر همان صحنه گردانان وقایع 18 تیر بودند که نظام با آنان با ترحم رفتار کرد و این افراد سر در آخور آمریکا و اسرائیل دارند و باید با برخورد قاطع دستگاه قضایی پشیمان شوند و حتی برخی از آنان مصداق مفسد فی الارض هستند و امیدواریم دستگاه قضایی این بار قاطعانه عمل کند....
+ + + + + + + + +
۷۰درصد آرا در مرحله بازشماری با یکدست خط نوشته شده:
ایرنا: سخنگوی شورای نگهبان در خصوص شایعات مطرح شده درباره سلامت انتخابات اخیر گفت: از قوه قضاییه درخواست میكنم با مطرحكنندگان این شایعات برخورد كند.
عباسعلی كدخدایی عصر سه شنبه در یک كنفرانس خبری در پاسخ به این پرسش که برخی اعلام كردند كه بیش از ۷۰درصد آرا در مرحله بازشماری با یك دست خط، یك خودكار نوشته و خیلی از تعرفهها هم كاملا نو بوده و حتی تا نخورده است، گفت: این مطالب از همان مسایل و شایعاتی است كه باید قوه قضاییه به آن رسیدگی كند.
كدخدایی در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینكه اگر كاندیداهای معترض باز هم پس از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان به خواسته های خود اصرار كنند واكنش این شورا چه خواهد بود، گفت: شورای نگهبان مرجع نهایی رسیدگی به شكایات انتخاباتی است و نتیجه نهایی انتخابات هم اعلام شده است.
+ + + + + + + + +
کشف چهار صندوق رای در شیراز:
دست کم چهار صندوق رای در کتابخانه مرکزی شیراز کشف شد. روز چهارشنبه 10 تیر، در جریان بازدید «محمدرضا رضازاده،استاندار فارس و آیت الله ایمانی، امام جمعه شیراز» و خبرنگاران روزنامه های محلی شیراز از عملیات احداث ساختمان کتابخانه مرکزی شیراز، چهار صندوق رای در ساختمان نیمه کاره کتابخانه کشف شد.
استاندار فارس پس از مواجه شدن خبرنگاران با این صندوق ها از آن ها خواست که به این موضوع در رسانه ها اشاره ای نکنند.او این صندوق ها را جزو «اسناد ملی» اعلام کرد.
ساختمان نیمه کاره کتابخانه مرکزی شیراز که شعبه ای از کتابخانه ملی است در نزدیکی تالار حافظ شیراز(چهار راه حافظیه) قرار دارد.
صندوق های رای در حالی کشف شده اند که بنا بر قوانین انتخابات، پس از پایان شمارش آرا، صندوق ها باید به تهران فرستاده شده باشند.
+ + + + + + + + +
رسوایی تازه پس از تایید انتخابات نمایشی در کشور:
برگه های تا نخورده در صندوق های رای
انتشار تصاویر و اسناد جدیدی از تخلفات انتخاباتی در جریان بازشماری نمایشی صندق های رای، سوالات و ابهامات جدیدی را پیش روی طراحان و مجریان انتخابات قرار داده است.
در حالی که شورای نگهبان شامگاه دوشنبه پس از "بازشماری" برخی از صندوق های رای نظر آیت الله خامنه ای رهبر حکومت اسلامی را در مورد صحت انتخابات تائید کرد، انتشار عکس هایی از بازشماری آرا در خبرگزاری دولتی ایرنا مجددا خبرساز شد.
این عکس ها انبوه برگه های رای تازه و "تا نشده ای" را نشان می دهد که در برخی از آنها اسم محمود احمدی نژاد با "دست خط یک نفر" نوشته شده است، درحالی که رای دهندگان نوعا برگه های رای خود را پس از نوشتن نام کاندیدای مورد نظرشان تا کرده به صندوق های رای می ریزند.
انتشار سهوی تصاویر اوراق تانشده در خبرگزاری های رسمی کشور، دیروز به حدی در سطح افکار عمومی خبرساز شد که سخنگوی شورای نگهبان را بر آن داشت تا در کنفرانسی خبری ادعا کند که "صرف تا خورده بودن یا تا نخورده بودن برای اثبات وقوع تخلف كافی نبوده، بلكه باید مدارك دیگری نیز وجود داشته باشد."
پیشتر امیدوار رضایی نماینده مجلس و برادر محسن رضای در مصاحبه ای با روزنامه خبر فاش کرد که بررسی تعدادی از صندوق ها نشان می دهد "70 تا 80 درصد آرا با یک خودکار و با یک دستخط در صندوق های مختلف نوشته شده است." اظهارات امیدوار رضایی تنها اندکی بعد با انتشار عکس های بازشماری آرا از سوی خبرگزاری دولتی ایرنا و محتوای این عکس ها تائید شد. اما عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به انتشار این اسناد که به نظر می رسد به طور ناخواسته از سوی خبرگزاری دولت انتشار یافته، به اظهارات امیدوار رضایی درمورد دست خط های مشابه اشاره کرد و خواستار برخورد قوه قضائیه با کسانی شد که انتخابات را زیر سوال می برند: "این موضوع از همان بخش هایی است که قوه قضائیه باید به آن رسیدگی کند و با کسانی که این شائبه ها را درست می کنند برخورد کند."
تهدید به خاطر افشای راز دست خط های مشابه:
انتشار تصاویر جدید از تخلفات انتخاباتی که در طی چند ساعت به رسوایی رسانه ای جدیدی برای وزارت کشور و شورای نگهبان تبدیل شده، و اظهارات امیدوار رضایی در مورد اینکه 70 تا 80 درصد آرای بسیاری از صندوق ها با دست خط یک نفر نوشته شده، وزارت کشور را واداشت تا روز سه شنبه این نماینده مجلس را به پیگرد قضایی تهدید کند.
کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخابات وزارت کشور اظهارات امیدوار رضایی در مورد انتخابات را کلی گویی و فریب افکار عمومی دانست و تهدید کرد: "ایشان می بایست پاسخگوی عواقب اینگونه تشویش اذهان عمومی بوده و حق شکایت و پیگیری حقوقی از طریق مراجع قضایی برای تمامی دستگاه های دست اندرکار انتخابات در این خصوص محفوظ می ماند."
وزارت کشور همچنین امیدوار رضایی برادر محسن رضایی را متهم کرد که "در راستای پیگیری موضوع و تنویر افکار عمومی صحبت ننموده و فقط در راستای کلی گویی و اتهام زنی بی مورد اقدام به چنین مصاحبه ای نموده است."
همزمان سایت نوروز رسانه حزب مشارکت نیز روز سه شنبه با انتشار جداولی در اثبات ساختگی بودن آرای اعلام شده از سوی وزارت کشور نشان داد که دستکم در 78 شهر کشور آرای اعلام شده از سوی وزارت کشور درمورخه 25 خرداد با آمار اعلام شده همین وزارتخانه در 2 تیرماه اختلاف دارد.
همین سایت همچنین خاطرنشان کرده که در انتخابات اخیر، 60 شهرستان و 192 بخش از بخش های مختلف کشور با بیش از صددرصد مشارکت مواجه بودهاند و این افزایش در برخی موارد تا 211 درصد رسیده است. همچنین در 125 شهرستان مشارکت بالای 95 درصد وجود داشته است. روز دوشنبه نیز سایت خبر آنلاین نزدیک به علی لاریجانی فهرستی از حوزه های رای گیری را منتشر کرد که در آنها حتی یک رای به نفع سه نامزد دیگر یعنی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی داده نشده و آراء باطله نیز صفر بوده، اما کلیه آراء به نام احمدی نژاد اعلام شده است.
+ + + + + + + + +
خبرگزاری فرانسه؛ مخالفت موسوی با تصمیم شورای نگهبان:
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران نوشت میرحسین موسوی پس از تایید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان، بار دیگر خواستار ابطال انتخابات شده است.
این خبرگزاری به نقل از سایت قلم نیوز نوشت، ما تاکید می کنیم که موضع موسوی همانی است که در نامه 27 ژوئن ذکر شده است.
موسوی در نامه 27 ژوئن (ششم تیرماه) خود به شورای نگهبان، خواستار ابطال انتخابات شده و این شورا را فاقد صلاحیت داوری دانسته بود.
+ + + + + + + + +
تهدیدهای رئیس بی آبرو:
پس از تایید انتخابات قلابی توسط شورای نگهبان در روز دوشنبه 8 تیر، احمدی نژاد در برابر ماموران وزارت اطلاعات خوش رقصی کرد و رفتار جنایت آمیز این وزارتخانه در سرکوب جنبش های اخیر را تحسین کرد. این خوش رقصی در حالی است که همه شواهد و تحلیل ها حاکی از آن است که شرایط به عقب باز نخواهد گشت و قیامهای خیابانی آن چنان لرزه ای به رژیم ولایت فقیه و نظم پوسیده جمهوری اسلامی واردکرده که پایوران نظام حتا با سرکوب قادر به خواباندن پس لرزه های آن نخواهند شد.
ولی فقیه از ترس بر باد رفتن قدرتش مخالفان را به اغتشاگر و آشوب طلب متهم کرد. احمدی نژاد آنان را به خس و خاشاک تشبیه کرد. همین مردمی که قدرتشان را در خیابان نشان دادند بدون شک، دستاوردهای گرانبهایی به دست آورده اند و خواهند آورد. رویارویی وحشیانه حکومت نشان داد که چقدر از این «خس و خاشاک» می ترسند. روزهایی که بزرگترین شهرهای ایران و به ویژه تهران زیر پای مردم لرزید، و ارتباط و همبستگی آنان در شعار «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر دیکتاتور» نشان داده شد. حضور مردم و تداوم حرکت های اعتراضی در شکلی گسترده نقطه ضعف رزیم و نقطه قوت مردم در برابر اختناق و سرکوب است.
احمدی نژاد روز سه شنبه 9 تیر، در حالی که کارگزاران وزارت اطلاعات را از یاران با صفای امام و رهبری و خط ولایت دانست از آنها خواست تا رویدادهای بعد از انتخابات را آسیب شناسی کرده و نقاط ضعف آن را بشناسند. این حرفها تایید سناریوهای ساخته شده وزارت اطلاعات بر انقلاب مخملی و فشار روی دستگیرشدگان برای انجام شوهای تلویزیونی است. گماشته ولی فقیه جنایتکاران وزارت اطلاعات را تشویق به سرکوب مردم با دست باز کرد. انگیزه اصلی که مردم را این چنین به خیابان ها کشاند نفرت مردم از کل نظام است و این تنفر همگانی، همچنان خواب شب را از ولی فقیه و ایادیش می رباید.
+ + + + + + + + +
قطع MMS و GPRS :
همزمان با قطع ارتباط شبکه پیامکوتاه تلفنهمراه، امکان استفاده از سرویسهاى MMS و GPRS نیز غیرممکن شده است.
پس از قطع شبکه سرویس پیامکوتاه در شب 21 خرداد ماه سال جارى دو سرویس پرطرفدار دیگر نیز به فاصله یک روز از دسترس خارج شد. سرویس GPRS دو اپراتور بزرگ کشور(همراه اول و ایرانسل) که بعد از پیامک به محبوبترین سرویس مورد استفاده کاربران تبدیل شده بود به فاصله تنها یکروز به سرنوشت پیامک دچار شدند.
سرویس GPRS همراه اول باوجود گذشت فعالیت چند ماهه نتوانسته بود به نسبت کل کاربران همراه اول (درحدود 31 میلیون تن) استفاده کننده جذب کند که البته این امر هم به سرعت ضعیف GPRS این اپراتور مربوط مىشود ولى در عین حال عده قلیلى هم که از این سرویس استفاده مىکردند درست یکروز بعد از انتخابات باعدم دسترسى مواجه شدند و در مقابل سرویس GPRS اپراتور دوم که به نسبت کاربران بیشترى براى این سرویس جذب کرده بود هم به این مشکل دچارشد. ولى در این بین سرویس MMS زودتر از دو سرویس دیگر و در مورخه 19 خرداد ماه جارى از دسترس خارج شد که دلیل این امردر هنگام پیگیرى خبرنگار ما مشکلات فنى اعلام شده بود که تاکنون نیز این قطعى ادامه دارد.
مسدود شدن شبکه پیام کوتاه، ام.ام.اس و جى.پى.ار.اس تلفن همراه از روز 21خردادماه سال جارى تا به امروز (سهشنبه) همچنان ادامه دارد و این مسئله سبب شده تا ارتباط بیش از 31 میلیون مشترک اپراتور اول، 14میلیون مشترک اپراتور دوم و یک میلیون مشترک تالیا که از این سرویسهاى ارتباطى استفاده مىکنند به کلى قطع شود. شایان ذکر است، برخى شنیدهها حاکى از آن است قطع سرویسهایGPRS، MMS و SMS باعث زیاندهى اپراتورهاى تلفنهمراه به دلیل کاهش درآمدشده است، از این رو اپراتورها براى جبران و ضرر کمتر تعرفه مکالمات خود را تاحدود زیادى افزایش دادهاند.شایان ذکر است، درحال حاضر تنها سرویس قابل دسترس در حوزه تلفنهمراه سرویس مکالمه است و حتى سرویس پیامکوتاه شهرستانها که به گفته وزیر ارتباطات برقرار شده با اختلال بسیار زیادى همراه است.
مخابرات؛ زمان وصل پیامک مشخص نیست:
درهمین حال مدیر عامل شرکت مخابرات با اشاره به برخى اخبار منتشر شده درمورد برقرارى خدمات ارسال پیامک تا پایان هفته جارى گفت؛ زمان وصل پیامک در تهران هنوز مشخص نیست. صابر فیضى درباره اتصال مجدد سرویس پیامک بعد از دو هفته اظهار کرده از برقرارى اس.. ام.اسها تا پایان هفته جارى اطلاعى ندارم. زارعیان، مدیر کل روابط عمومى شرکت مخابرات ایران نیز درمورد این مسئله گفت: اتصال پیامک تا پایان هفته جارى یک حدس بوده و به صورت رسمى نامهاى مبنى بر اتصال آن اعلام نشده است.
زارعیان با تأکید بر اینکه چیزى به صورت رسمى به منظور اتصال اس. ام. اسها گفته نشده، افزود: با توجه به آرام شدن شرایط و اعلام صحت انتخابات این احتمال را مىدهیم که تا پایان هفته smsها وصل شود.. پیش از این اعلام شده بود که تا پایان هفته جارى سرویس اس. ام. اس وصل خواهد شد.. از دوشنبه هفته گذشته سرویس ارسال پیامک در اکثر شهرستانها وصل شده و در پایان هفته گذشته نیز تمام شهرستانها توانستند از این خدمات استفاده کنند. برخى مقامات قضایى کشور علت قطع پیامک را در 18 روز اخیر «مشکلات امنیتی» عنوان کردهاند.
+ + + + + + + + +
خروج پول های ملاهای ایران از بانک های ایران:
خبر آغاز خروج گسترده پول از ایران را روزنامه ایتالیایی La Stampa به نقل از اداره اطلاعاتی ایتالیا منتشر کرد که به این روزنامه خبر داده بود بانک های صادرات، ملی، سپه و ملت در ۴۸ ساعت اخیر شروع به انتقال پول از ایران به ترکیه، مالزی، پاکستان، اندونزی و امارات متحده ی عربی کرده اند. پول ها با حواله های کمتر از ۱۰ میلیون دلار خارج می شوند. برابر اطلاعات نیروهای امنیتی ایتالیا پول از حساب بنیادهای مختلف غیر دولتی که تحت کنترل ملاهای ایران هستند، به خارج از کشور منتقل می شوند.
بانک های بزرگ ایرانی فعالانه پول های خود را از کشور خارج می کنند. پول ها هم از بانک هایی که تحت کنترل مقامات ایران هستند خارج می شوند، و هم از آنهایی که مرتبط با اطرافیان علی اکبر هاشمی رفسنجانی، حامی "میرحسین موسوی" هستند، کاندیدای اپوزیسیونی که هنوز نمی تواند به شکست خود در انتخابات اعتراف کند.
آشتی بین طرفداران و مخالفین "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور کنونی ایران که در انتخابات نیز پیروز شد، غیرممکن بنظر می رسد. هر دو طرف آماده درگیری قاطعانه ای می شوند که در نتیجه آن یکی از آنها مجبور به خروج از ایران خواهد شد.
فعالیت بنیاد مستضعفان و جانبازان، بنیاد شهید و سایر سازمان های مشابه تحت کنترل شدید ادارات اطلاعاتی غرب است که نه بی دلیل، معتقدند از طریق همین بنیادها تهران به حمایت مالی از گروه های تروریستی در خارج از کشور، از جمله حزب الله و حماس می پردازد.
الکساندر سوتنیچنکو کارشناس امور اقتصادی مرکز مطالعه خاور نزدیک در سنت پتربورگ به РБК daily گفت: "بانک های دولتی ایران که در مقاله La Stampa ذکر شده اند، تحت نظر هستند و مجبورند پول را در حواله های کوچک منتقل کنند". در عین حال وی معتقد است که برای صحبت درباره اینکه تنها ملاها نگران پول از ایران را خارج می کنند، زود است و حواله به خارج از کشور از طریق بانک های خصوصی که در فهرست سیاه نیروهای امنیتی غربی نبوده و می توانند به آرامی پول جابجا کنند نیز انجام می شود.
این کارشناس تصریح کرد: "طرفداران و مخالفین محمود احمدی نژاد آماده زد و خورد قاطعانه ای می شوند که در نتیجه آن به احتمال زیاد حزب بازنده مجبور به فرار از ایران خواهد شد". وی براین باوراست که مسئله حتی نتیجه انتخابات نیست و بحث بسیار مهم تری مطرح است. آیت الله علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران علناً از احمدی نژاد حمایت کرد، اما با اینحال میرحسین موسوی کاندیدای مغلوب تا کنون از برسمیت شناختن نتایج انتخابات امتناع می کند.
سوتنیچنکو افزود: "تعرض به اعتبار رهبر، بمعنای انکار همه نظام سیاسی ایران است".
پشت سر موسوی بازرگانان بزرگ ایران تحت رهبری رفسنجانی رئیس جمهور سابق کشور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان هستند. نباید فراموش کنیم که مجلس خبرگان تنها ارگانی است که بطور نظری می تواند رهبر را عوض کند.. اگر چنین چیزی رخ دهد، آشتی بین طرفداران احمدی نژاد-خامنه ای و موسوی-رفسنجانی غیر ممکن خواهد بود. با در نظر داشتن خارج سازی فعالانه پول از ایران، می توان گفت که هر دو حزب پل های پشت سر را خراب کرده و آماده ریسک هستند
+ + + + + + + + +
برژینسکی؛ این شروع یک پایان است:
زیبیگنو برژینسکی، مشاور امنیتی کاخ سفید در دوران سه رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبهای با فرید زکریا تحلیلگر سرشناس CNN اظهار عقیده کرد که وقایع جاری در ایران، «آغاز یک پایان» است.
فرید زکریا که با برژینسکی و تنی چند از تحلیلگران ایرانی و خارجی مصاحبه میکرد در وسط برنامه اعلام داشت «هم اکنون به من خبر رسید که دوست خبرنگارم مازیار بهاری را در ایران بازداشت کردهاند.» و افزود: به احتمال زیاد انقلابی که در شرف وقوع است پایان حکومت مذهبی را در ایران رقم خواهد زد. خامنهای قبلاً انتخابات را مهم، آزاد، دموکرات و باعث افتخار حکومت اسلامی نامیده بود اما چند روز بعد تهدید کرد که معترضان را به شدیدترین وجه سرکوب خواهد کرد. وقایع جاری در ایران نشان میدهد که مردم ایران برای خارج شدن از سلطه ی ارتجاع و پیوستن به جهان مدرن دارند جان خود را فدا میکنند.
برژینسکی در پاسخ فرید زکریا که نظر او را در مورد حوادث ایران جویا شد، اظهار داشت: این شروع یک پایان است و باید دقت داشته باشیم که با این رویداد چگونه برخورد کنیم. در شرایط کنونی نقش قدرتهای خارجی بسیار حساس است. در کشورهای اروپای شرقی، وقتی جنبش دموکراسیخواهی آغاز شد مردم با اشغالگران خارجی روبرو بودند اما در ایران، مبارزه مردم با اشغالگران داخلی و حکومت مذهبی است.
برنامه سازان غربی عادت دارند که همیشه حکومت اسلامی (و یا به قول خودشان مذهبی) را درمقابل «جهان مدرن» که منظور خودشان هستند قرار دهند. در صورتی که جنگ واقعی در میهن جنگ عقبماندگی اسلام که به پشتیبانی غرب در میهن ما استوار شده است با فرهنگ ایرانی است. استودیوهای رسانه های بیگانه غربی و شرقی مملو از روسپیان عقب مانده از قماش نوری زاده و مفسرانی که با لحجه های لس آنجلسی خود میخواهند «دمکراسی» آمریکایی از نوع عراق و افغانستان را به ما حقنه کنند است.
+ + + + + + + + +
سناتورهای آمریکایی: با قاتلان ندا نمی شود گفتگو کرد:
سناتور لیندزى گراهام از اعضاى كمیته نیروهاى مسلح سناى آمریكا در یک مصاحبه تلویزیونی گفت، باید براى دفاع از هدفى كه ندا برایش جان داد، بپاخیزیم.
وی که با شبکه خبری فاكس نیوز مصاحبه می کرد، گفت، پرزیدنت اوباما باید پیامی قوی برای مردم ایران بفرستد. مردمى كه در خیابان ها هستند و از جمله همین زن جوان (ندا) مرگ را پذیرا شده اند تا ایران بهترى بسازند. باید حقیقت را گفت. سران رژیم حاکم بر ایران، مشتی دیکتاتور آدمكش هستند. من فكر مى كنم كه دیگر بازگشت به وضعیت پیش از انتخابات میسر نیست و شرایط مى تواند از اساس در ایران تغییر كند. ما نباید به صحبت اكتفا كنیم، باید دست به اقدامات بیشترى بزنیم. باید به شوراى امنیت برویم و همراه با متحدانمان سرکوب مردم ایران را محكوم كنیم.
سناتور جان باروسو از كمیته روابط خارجى نیز طی سخنانی گفت مردم آمریكا در کنار مردم ایران قرار دارند. در کنار آنهایى كه براى رسیدن به آزادى تلاش مى كنند. اكنون همه جهانیان نگاهشان به آمریکا است که چه اقدامی در این زمینه انجام مى دهد.
مارك كرگ عضو جمهوری خواه كنگره آمریكا نیز طى مصاحبه ای گفت، در جهان اینک به رژیم تهران به عنوان یک حکومت آدمکش نگاه مى كنند كه ندا را كشت، و احمدى نژاد را قاتل ندا مى دانند. فکر نمی کنم دیگر کسی بتواند از نشستن بر سر میز مذاكره با آدمکشی كه ندا را به قتل رساند، دفاع کند.
+ + + + + + + + +
تحولات ایران در روزنامه های بریتانیا:
روزنامه گاردین در شماره ی روز سه شنبه 30 ژوئن برابر با نهم تیر ماه در مقاله ای نوشته است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا تهدید کرده اند که در صورت عدم آزادی شماری از کارکنان ایرانی سفارت بریتانیا در تهران، سفرای خود را از ایران فرا خواهند خواند.
گاردین می نویسد که از 9 کارمند ایرانی دستگیر شده سفارت بریتانیا در تهران، پنچ تن آزاد شده اند اما 4 تن دیگر هنوز در بازداشت هستند.
این روزنامه می نویسد که سیلویو برلوسکونی، نخست وزیر ایتالیا، گفته است در اجلاس هفته ی آینده سران هشت کشور بزرگ صنعتی در ایتالیا، مسئله ایران نخستین موضوع در دستور مذاکرات خواهد بود و در مورد اعمال تحریم های بیشتر ایران صحبت خواهد شد.
گاردین در سایت اینترنتی خود نیز با تاکید بر بازداشت و کشته شدن "صدها و شاید هزارها تن" در ایران با تشکیل یک جدول، اسامی و تصاویر شماری از افراد کشته شده یا بازداشت شده را که از آنها اطلاع دارد منتشر کرده و از کاربران خود خواسته است که با ارسال تصاویر و اطلاعات خود در تکمیل این جدول کمک کنند.
روزنامه تایمز در مقاله ای با اشاره به سرکوب راهپیمایی های معترضان، زندانی شدن هزاران تن از مخالفان دولت و تعطیلی روزنامه ها، سایت ها و وبلاگ ها نوشته است که سرکوب اجتماعی در ایران ادامه خواهد یافت.
این روزنامه می نویسد که با گزارش های رسیده در مورد یورش نیروهای بسیجی به کسانی که شب ها در پشت بام های خود فریاد الله اکبر سر می دهند، حتی الله اکبر گفتن و ستایش خداوند در ایران هم امری خطرناک خواهد شد.
تایمز، می نویسد اعتبار آیت الله علی خامنه ای به عنوان رهبر از بین رفته است و حکومت او با کتک زدن، قتل و زندانی کردن مردم به دلیل اعتراض، آخرین رگه های مشروعیت خود را از دست داده است.
روزنامه تایمز همچنین می نویسد: خشم مردم ایران از بین نخواهد رفت. این خشم آنقدر زیاد خواهد شد تا جایی که یک روز منفجر شود.
+ + + + + + + + +
مطبوعات آلمان: جنبش های مردمی در راه است:
"دی ولت" به نقل سرپرست موسسه خاورمیانه در بیروت مینویسد: ایران در بحران قرار دارد و دیر یا زود، جنبش های مردمی بار دیگر سر برخواهند آورد.
رادیو آلمان: برخی از رسانههای آلمان، اعلام رسمی پیروزی احمدینژاد را سرآغاز اعمال خشونتهای بیشتر علیه مخالفان و توسل به ارگانهای سرکوب ارزیابی کردهاند. به گفته این رسانهها، جمهوری اسلامی بهتدریج مشروعیت خود را از دست میدهد.
در پی تایید نتیجه انتخابات از سوی شورای نگهبان، دوباره صدها تن از نیروهای انتظامی و امنیتی در مرکز شهرهای بزرگ ایران مستقر شدند. به گفته برخی از روزنامههای آلمانی، این اقدام نشانهی وحشت جمهوری اسلامی از شکلگیری تظاهرات خیابانی است.
بحران مشروعیت جمهوری اسلامی:
روزنامه «دی ولت» به نقل از منابع خود در تهران می نویسد، پس از تایید رسمی پیروزی احمدینژاد نیروهای بسیجی در تهران مستقر شده و با تجهیزات کامل، خود را برای مقابله با مردم آماده کردند. ظاهراً میان تظاهرکنندگان و نیروهای انتظامی زد و خوردهایی نیز رخ داده است.
دی ولت به وظیفه شورای نگهبان در چارچوب قانونی اشاره کرده و مینویسد، «گرچه شورای نگهبان نهادی مستقل به شمار میآید، اما در حال حاضر این شورا تحت نفوذ آیتالله خامنهای قرار داشته و از احمدینژاد حمایت میکند.»
به گفته روزنامه "دی ولت" و به نقل از شاهدان عینی، پس از تایید نتیجه انتخابات شعارهای شبانه مردم شدت بیشتری گرفته است. حضور سنگین نیروهای امنیتی و پلیس مجال تظاهرات گسترده را از مردم را گرفته است. به ادعای مقامات رسمی، تنها ۶۰۰ تن تاکنون بازداشت شدهاند، اما سازمانهای حقوق بشری تعداد دستگیرشدگان را بیش از دو هزار تن تخمین میزنند.
"دی ولت" به نقل از پاول سالم، سرپرست موسسه خاورمیانه در بیروت مینویسد: «ایران هنوز در بحران قرار دارد و دیر یا زود، قیامهای مردمی بار دیگر سر برخواهند آورد.»
این روزنامه آلمانی در پایان گزارش خود میافزاید، که بسیاری از روحانیان بانفوذ از سرکوب و کشتار مردم در خیابانها ناخشنود هستند. این اقدامات، مشروعیت حکومت را به شدت خدشهدار کرده و هیچکس نمیداند سرانجام آن چه خواهد شد.
دیدار اخیر احمدینژاد از وزارت اطلاعات پیامی روشن برای معترضان در بر داشت. جمهوری اسلامی برای مهار اعتراضات مردم و مخالفان سیاسی مجبور به استفاده از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی است. روزنامه «فرانکفورتر روندشاو» به موج دستگیریهای در ایران اشاره داشته و وضعیت زندانیان روزهای اخیر را به شدت خطرناک توصیف کرده است.
این روزنامه در گزارش خود، به شکنجه بازداشتشدگان در زندان اوین پرداخته است. به گفته این روزنامه مقامات امنیتی میکوشند، از زندانیان اعترافات اجباری بگیرند. "فرانکفورتر روندشاو" به نقل فخری محتشمیپور، همسر عبدالله رمضانزاده، که هماکنون در زندان به سر میبرد، مینویسد: «رمضانزاده در خطاب به دوستان و همرزمان سیاسی خود گفته است که به حرفهای ما در تلویزیون باور نداشته باشید.»
سخنان تند احمد خاتمی در نماز جمعه تهران شکی باقی نگذاشت که برخی از تندروها خواستار مقابله «سخت و بیرحمانه» با رهبران ناآرامی اخیر هستند. جناحهای تندور مخالفان جمهوری اسلامی را تهدید به مرگ کردهاند.
بسیجیهای جوان علیه زنان تظاهرکننده:
"فرانکفورتر روندشاو" به نقل از تظاهرکنندگان مینویسد، دولت برای سرکوبی مردم، از جوانان ۱۵ و ۱۶ ساله بهره میگیرد. این چماقداران جوان به ویژه با خشونت زیادی، زنان تظاهرکننده را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
به گفته سازمان عفو بینالملل حتا مجروحان در بیمارستانها نیز از دست نیروهای بسیجی در امان نیستند. این افراد بایورشهای شبانه خود به خانهها هم به آزار و اذیت مردم پرداخته و افرادی را که بر روی بامها شعار «الله اکبر» سر میدهند، شناسایی میکنند.
+ + + + + + + + +
علت لغو سفر احمدی نژاد به لیبی:
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی علت عدم انجام سفر رئیس جمهور را به لیبی برای شرکت در اجلاس آفریقا، مشغله های محمود احمدی نژاد و دیگر اولویت های کاری وی اعلام کرد .
احمدی نژاد قرار بود بامداد روز چهارشنبه به منظور حضور و سخنرانی در اجلاس سالانه اتحادیه آفریقا، تهران را به مقصد لیبی ترک کند.
این سفر درحالی قرار بود انجام شود که پیش از این منوچهر متکی، وزیر امور خارجه در مراسم گرامی داشت روز ملی آفریقا در تهران، با اشاره به پذیرفته شدن ایران به عنوان شریک استراتژیک آفریقا، از دور تازه تلاشهای تهران برای افزایش مناسبات سیاسی و اقتصادی با آفریقا خبر داده بود.
+ + + + + + + + +
هم میهنان با رسیدن به پایان خبرهای امروز تا گاهی دیگر بدرود
پاینده ایران، برقرارآئین ریشه ای وکوبنده تندر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر