کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

[farsibooks] امپریالیسم فهمیده بود که دیگر شاه ساقط شده بیش تر از شاه ناجور برای عملیات جنگی او مفید است

 

به خاطره

چریک فدائی خلق

رفیق کبیر حسن نوروزی 

تقدیم می شودhttp://19bahman.net/books/m.m.va.oportonist-ha.htm 

مبارزه مسلحانه و اپورتونیست ها

( جلد اول )

بخش اول 

مقــــــدمـه

 

      انقلاب ضدامپریالیستی خلق ما روزهای حساسی را می گذراند، روزهایی که تأثیر بزرگی بر تحولات آیندهَ آن خواهد داشت.  امپریالیسم که تا قیام بهمن ماه بیش از یک سال بود در معرض مُهلک ترین ضربات خلق قهرمان ما قرار داشت و به هر وسیله ای که متوسل می شد باز نمی توانست خود را از این ضربات که روز به روز برایش مرگبارترمی شد نجات دهد، در نتیجه با فداکردن شاه سرنوشت خود را از سرنوشت این سگ زنجیریش، که اتفاقأ برایش ارزش خاصی داشت، جدا نمود.  شاه سقوط کرده بود، ولی امپریالیسم صرفأ به یک عقب نشینی تاکتیکی دست زده بود.(1)

 

     در واقع از پائیز سال 57 امپریالیسم فهمیده بود که دیگر شاه ساقط شده بیش تر از شاه ناجور برای عملیات جنگی او مفید است.  امکاناتی که این عقب نشینی تاکتیکی برای امپریالیسم ایجاد کرد، به او فرصت داد که با تجمع قوا و آرایش جدید بلافاصله پس از قیام بهمن به یک تعرض همه جانبه دست بزند که جنگی تمام عیار را در همهَ زمینه ها – فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی – به خلق ما تحمیل کند.

 

     در زمینهَ فرهنگی، می بینیم که بورژوازی وابسته به امپریالیسم به شیوه جدیدی دست زده :  اگر در زمان خاندان پهلوی با تحریف فرهنگ ملی سعی می شد فرهنگ ملی خلق ها به " فرهنگ شاهنشاهی" تبدیل شود، امروز می بینیم که حُکام جدید اساسأ کمر به نابودی فرهنگ ملی ما بسته اند. (2)

 

     هجومی که علیه فرهنگ ملی ما صورت می گیرد زیر پوشش مذهب قرار دارد و این اولین باری نیست که امپریالیسم برای پیشبرد سیاست های خود از مذهب استفاده می کند.  درکشور ما استعمار و امپریالیسم همواره مذهب را وسیله ای برای تفرقه انداختن در میان قشرها و طبقات خلق تلقی کرده اند و در رابطه با مذهب دو سیاست کاملأ متضاد در پیش گرفتند که هر دو، دو روی یک سکهَ سیاست استعماری اند.  گاه امپریالیسم را می بینیم که در لباس خشک مقدس ترین و متعصب ترین و خُرافی ترین حامیان اسلام درآمده و از این موضع با چماق تکفیر به هر نیروی دموکرات و ضدامپریالیست می تازد و گاه امپریالیسم را می بینیم که بی شرمانه عقاید و سُنن مذهبی مردم را به بازیچه می گیرد.  همه می دانند که چگونه پس از کودتای اسفند 1299 توسط انگلیس سیدضیاء در نقش گُربه عابد، در حالی که متعصبانه سنگ دفاع از اسلام را به سینه می کوفت، بر صحنه ظاهر شد و کم نیستند مردان و زنان 70 و 80 ساله ای که به یاد می آورند زمانی را که رضاخان و فرماندهان قشون اش در عزای "حسین" پیشاپیش قشون تحت فرماندهی ود حرکت می کردند و لجن به سر می زدند و لشکریان را به قمه زنی و زنجیرزنی وامی داشتند و بدین ترتیب عوام فریبی می کردند و پایه های یکی از سیاه ترین دیکتاتوری ها را تحکیم می بخشیدند.  ولی همین رضاخان را چندی بعد می بینیم که بی شرمانه ژاندارم هایش را وامی دارد تا در معابر حجاب از سر زنان بردارند، به آزار" روحانیون" می پردازد و " حرم حضرت رضا" را به توپ می بندد و" مومنان" را وحشیانه قتل عام می کند.  کسی نیست که امروز مُنکر آن باشد که این هر دو سیاست از یک جا سرچشمه می گرفت و آن هم سیاست استعماری انگلستان بود.

 

     در زمینه سیاسی می بینیم که بورژوازی وابسته به امپریالیسم بلافاصله پس از قیام بهمن به طور منظم و طبق برنامهَ معین، حمله به آزادی هائی را که خلق دلاور ما با دادن هزاران قربانی به کف آورده بود، آغاز کرد و امروز همه به وضوح می بینند که خصوصی ترین آزادی های فردی نیز در معرض خطر جدی قرار دارد و در این زمینه هیئت حاکمه چنان گستاخانه رفتار می کند که گویی بشارتی به مردم می دهد وقتی خبر نقض و الغای این آزادی ها را پخش می کند.

 

     پلیس سیاسی مخفی شاه، که یکی از نزدیک ترین آماج های مبارزهَ مردم بود، بازسازی می شود و خبر آن به صراحت از دستگاه های تبلیغاتی پخش می شود.  برای آماده کردن اذهان مردم جهت برقرار کردن اختناق در مطبوعات، همهَ دستگاه های تبلیغاتی روز و شب این افسانهَ دروغین را تبلیغ می کنند که گویا مطبوعات باعث سرنگونی دولت مصدق شده و این هم در اثر سؤاستفاده از آزادی صورت گرفته است.

 

   در زمینهَ سیاسی، مخصوصأ پیش نویس قانون اساسی که از طرف دولت منتشر شده، نیات امپریالیسم و بورژوازی وابسته به آن را آشکار می کند.  در این جا می بینیم که قانون اساسی بورژوا- فئودال سابق جای خود را به یک قانون اساسی کاملأ متناسب با دیکتاتوری بورژوازی وابسته می دهد.  در زمان حکومت قانون اساسی سابق دیدیم که چون این قانون اساسی تا حدی منعکس کنندهَ آرمان های دموکراتیک انقلاب مشروطیت بود، چگونه برای رژیم های وابسته به امری دست و پا گیر تبدیل شده بود، به طوری که آن ها یا می بایست تفسیرها و تغییراتی بر مواد آن وارد کنند و یا قوانینی متناقض با آن بگذرانند و یا آنچنان که اکثرأ می کردند، در عمل اصول آن را زیر پا گذارند.  ولی به هر حال هیچ یک از این اعمال بدون آلودگی و رسوائی سیاسی انجام نمی شد و همواره نقض اصول قانون اساسی نزدیک ترین بهانهَ سیاسی را به دست مخالفین می داد.  از پیش نویس قانون اساسی جدید با توجه به ماهیت و ترکیب اعضای مجلس " خبرگان " می توان پیش بینی کرد که در بهترین حالت (3) به همین صورت کنونی تصویب خواهد شد.  تمام اختیاراتی را که شاه به طور غیرقانونی و علارغم قانون اساسی گذشته اعمال می کرد، مطابق قانون در اختیار رئیس جمهور خواهد گذاشت.  اگر در رژیم سابق علارغم قانون اساسی و حتا علارغم قوانین عادی شکنجه می کردند، به شلاق می بستند و تفتیش عقاید می کردند، در پیش نویس قانون اساسی جدید همهَ این کارها مبنای قانونی پیدا کرده است.  در گذشته حکومت با نقض حقوق مصرحه در قانون اساسی برای فرد، امنیت قضائی افراد را مورد دستبُرد قرار می دادند، در حالی که در پیش نویس قانون اساسی جدید فقدان مطلق امنیت قضائی فرد در مقابل قدرت دولت به صورت اصلی قانونی درآمده است.

 

     همهَ این ها نشان می دهد که تا چه حد این اصل، که تئوری مبارزه مسلحانه بر آن استوار است، صحت دارد که در شرایط استقرار بورژوازی وابسته به امپریالیسم ناگزیر شکل حکومت، سیاه ترین استبدادها خواهد بود و مبارزات خلق در راه آزادی و دموکراسی نه تنها باعث عقب نشینی و اعطای آزادی های دموکراتیک (4) نمی شود، بلکه هر چه مبارزات دموکراتیک خلق اوج بیشتری بگیرد بورژوازی وابسته سعی می کند قید و بندهای تازه ای به دست و پای خلق بزند.  این همه مبارزات خلق در راه کسب آزادی موجب توطئه های جدید امپریالیسم برای برقرار کردن اختناقی به مراتب سیاه تر از گذشته می شود. (5)

 

     تنها با سرنگونی حاکمیت امپریالیسم و بورژوازی وابسته، همان طور که تئوری مبارزه مسلحانه می آموزد، امکان برقراری دموکراسی وجود دارد. (6)

 

     بورژوازی وابسته به امپریالیسم در این هجوم های سیاسی نیز چهرهَ خود را پُشت نقاب اسلام پنهان می کند.  زمانی بود که فئودال ها برای حفظ املاک خود از شورش و عصیان دهقان ها در هر جا تخته و شلاق و زندان های خصوصی به پا می کردند.  این عقب مانده ترین و وحشیانه ترین شکل مجازات امروز هم برای مردم ناآگاه نه تنها برقرار است، بلکه ابعاد غیرقابل تصوری یافته است، زیرا بورژوازی وابسته به امپریالیسم برای مهارکردن عصیان خلق، خود را محتاج به آن می بیند که درهر محل و حتا در هر مورد به شیوه خاصی از سرکوب متوسل شود و از آن جا که یک نظام جزائی واحد و پایبند به نص اعلام شده َ قانونی نمی تواند این نیاز را برآورد، لذا در هر گوشه از مملکت و بر سر هر گذر باندهای سیاهی تشکیل می دهد که خودسرانه به مردم مسلطند و هر یک تخته و شلاق و دادگاه و زندان خاص خود را دارند و همه َ این خودسری ها را با توسل به مذهب و قوانین مذهبی، که گویا هر لومپنی بلافاصله پس از آن که ریشش را رها کرد و دشنامی به کمونیسم داد متخصص و مجتهد در اعمال آن ها می شود، توجیه می کند.

 

     و اما در زمینهَ اقتصادی، امپریالیسم و بورژوازی وابسته به او از همهَ زمینه های دیگر بی گذشت تر بوده اند.  اگر قیام های انقلابی خلق پاره ای آزادی های فرهنگی و سیاسی را موقتأ برای مردم به ارمغان آورد و حتا عده ای از آنان توانستند سلاح به کف آرند، در زمینهَ اقتصادی هرگز حتا لحظه ای اجازه داده نشده است که روابط موجود کوچک ترین تغییری پیدا کند و در این زمینه همه چیز درست به همان صورتی است که بود و حتا سیستم بانکی و ربائی، که به نظر می آید با آن همه تأکید اسلام بر حرمت ربا دچار تحولی اساسی شود، با همان ماهیت تجدید سازمان یافت.  با توسل به اسلام مجازات هائی خودسرانه اعمال می شود، ولی در نظام بانکی ادعای اسلام در مورد ربا نادیده گرفته می شود.

 

     در این مدت که بحران بزرگی دامن گیر تولید و مبادله بود، بورژوازی وابسته چنان گستاخانه عمل کرد که در تاریخ بی سابقه است.  بیش از سه میلیون کارگر از کار اخراج شدند، بدون آن که سرمایه داران وابسته مسئولیتی را نسبت به سرنوشت آن ها و خانواده شان بپذیرند و هر جا که کارگران به این کار اعتراض کردند، دولت به حمایت از سرمایه داران وابسته برخاست.

 

     در این زمینه پاره ای از رهبران روحانی با اعلام این که نهضت ما هدفی جز اسلام نداشت، کمک بزرگی به بورژوازی وابسته کردند و خیلی زود این بورژوازی توانست به خواست های زحمت کشان، دائر بر تغییرات اساسی در نظام اقتصادی و روابط تولیدی، داغ رسمی ضدانقلاب را با تأئید روحانیون بزند.  این گونه روحانیون هنگام سخن گفتن از نهضت خلق، چنان جلوه می دهند که گوئی مسئلهَ آن ها در نهضت مسئلهَ نجات اسلام و قرآن بوده نه نجات خلق از زیر یوغ امپریالیسم و بورژوازی وابسته.  این ها در صدد نجات مذهب خود بودند، نه نجات خلق و در این زمینه است که این گونه روحانیون در نظر مردم به عنوان حامیان بی چون و چرای سرمایهَ وابسته و احیانأ آماج مستقیم آیندهَ نهضت خواهند بود.

 

     در زمینهَ نظامی، دیگر لازم به توضیح نیست که امپریالیسم با چه جسارت، چابکی و قاطعیتی از همان روزهای اول پس از قیام به تجدید سازمان ارتش پرداخت و با چه طرح های حساب شده ای در سراسر کشور گروه های شبه نظامی به وجود آورد و لازم نیست که بگوئیم در این مدت چه حملات سازمان یافته ای علیه خلق ما صورت گرفته است.  این ها بر همه آشکار است.

 

     ذکر این مطالب را در این مقدمه به این سبب ضروری دانستیم که به طور اجمالی قدرت امپریالیسم و بورژوازی وابسته و هوشیاری او را در ارزیابی موقعیت خود نشان دهیم.

 

     برای هر یک از مطالب فوق می توان ده ها و صدها نمونه از واقعیات زندگی کشورمان ارائه داد.  در حاشیهَ این توضیح مخصوصأ قصد داشتیم نشان دهیم که چگونه رهبران جدید وابسته به امپریالیسم و بورژوازی وابسته تمام تلاش خود را برای تحکیم روابط امپریالیستی در میهن ما به کار می برند.

 

     ولی خلق ما و سازمان ها و گروه های مدعی رهبری خلق در چه شرایطی قرار دارند؟  این سؤالی است که پاسخ به آن موضوع این نوشته نیست، ولی همه نیروهای خلق امروز باید پاسخ روشنی برای آن داشته باشند.  همان قدر به اجمال می گوئیم که خلق ما پس از قیام بهمن ماه نیز مانند پیش از آن مبارزات قهرمانانهَ خود را علیه نظام اقتصادی وابسته به امپریالیزم ادامه داده و حتا اشکال بسیار عالی ترمبارزه را در این مرحله به کار گرفته است و با آن که دشمن با ریاکاری و با  رها کردن پاره ای از نوکرهای سابق خود دست به خرید مزدوران جدیدی زده، خلق با هوشیاری این مزدوران جدید را در هر لباس و لهجه ای که بودند، شناخت و نشان داد که فریب دادن این خلق کار آسانی نیست.

 

     ولی آیا احزاب، سازمان ها و گروه های مدعی رهبری خلق در قشرها و طبقات مختلف، آن آگاهی را که لازمهَ اوضاع کنونی است اشاعه داده اند و آن شیوه های مبارزه را که بتواند نه تنها پیشروی هجوم امپریالیسم را متوقف کند، بلکه در نهایت امر به نابودی آن در کشور ما بیانجامد در پیش گرفته اند؟  ما معتقدیم که این سازمان ها هنوز تحلیلی دقیق از آن چه در کشور می گذرد و مخصوصأ رژیم کنونی به خلق ارائه نکرده اند و خود به خود وقتی ماهیت اوضاع کنونی برایشان روشن نیست، نمی توانند شیوهَ مبارزهَ مناسب با اوضاع کنونی را نیز ارائه نمایند و آن چه انجام می دهند جز فعالیت های پراکنده و جسته و گریخته که تحت فشار حوادث خود به خودی انجام می شود، چیز دیگری نیست.

 

     بررسی و توضیح این نظر در مورد سازمان ها و گروه های غیر کمونیستی فعلأ مورد نظر ما نیست، بلکه قصد ما از این نوشته آن است که نشان دهیم چگونه اپورتونیست ها در داخل نهضت کمونیستی ما علیه خط مشی انقلابی چریک های فدائی خلق مبارزه می کنند و عملأ لطمه ای جبران ناپذیر به نهضت خلق ما وارد می کنند، آن هم در شرایطی که همان طور که در فوق نشان دادیم امپریالیسم و سگ های زنجیری اش در هجوم علیه انقلاب ما، مرحله ای جدی و تعیین کننده را تدارک می بینند.  هدف این جزوه آن است که تئوری مبارزه مسلحانه را تشریح کند، اپورتونیست هایی را که با انتقاد از این تئوری برای خود دُکانی باز کرده اند افشا کند و نشان دهد که این اپورتونیست ها برای حفظ اصالت مارکسیسم- لنینیسم نیست که با تئوری مبارزه مسلحانه به جنگ برمی خیزند، بلکه برای حفظ وجود بی عمل خودشان در نهضت دست به این مبارزه  زده اند.

 

ادامه در بخش دوم قرار دارد

 

 


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ