To see Farsi ---> Encoding ---> Unicode (UTF-8)نوروز ايرانی در آيينی ايرانی
بخش سوم
ای نــوبــهــــار عـــــاشقـــــان داری خـبـــر از يار ما؟ .......... ای از تـــو آبستن چـــمن و ای از تـــو خـنـدان بـاغـهــا
ای بـــاد هــای خـــوش Ù†Ùس، عشــــاق را Ùريـــاد رس .......... ای پــــاکــتر از جـــان Ùˆ جـــا، آخر كجا بــودي؟ كجا؟
ای جـــويــبــــار راستـی از جـــوی يـــــار مــــاســـتی .......... بــــر سينها سيـــناستـی بــــر جــانــهايی جـــان Ùـــــزا
ماه تــو خــوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر ترا .......... ای قيل و ای قال تو خوش و ای جمله اشكال تو خوش
تهران شب عيدپيش از آغاز اين بخش دوست Ù…ÛŒ دارم اين نکته را Ø´Ø±Ø Ø¯Ù‡Ù… Ú©Ù‡ شايد آوردن پاره ای چيز ها مانند شلوغی تهران Ùˆ چگونگی تراÙÙŠÚ© ... در اين قسمت ارتباطی مستقيم با مراسم نوروزی نداشته باشد، اما در نظر داشته باشيم Ú©Ù‡ همين بيرون آمدن های دسته جمعی مردم Ùˆ جنب Ùˆ جوش Ùˆ Øرکت، به نوروز ما معنا Ù…ÛŒ داد. همه ÛŒ اينها نشان اميد بود، نشان عشق به زندگی بود، نشان نو شدن هوا Ùˆ Ùضا Ùˆ زمين Ùˆ زمان Ùˆ بازگشت ايرانی به روØيه ای شاد Ùˆ پر نشاط Ùˆ پر طراوت بود
اساسآ نوروز را نبايد Ùقط سيزده روز بØساب آورد. آن Ù‡Ùته های آخرين هر سال Ú©Ù‡ مردم ما بدان شب عيد نام داده اند هم خود پاره ای جدايی ناپذير از جاذبه های پرنشاط نوروز ما است. همه ÛŒ آن جنب Ùˆ جوش های زيبا، تمامی آن تدارک ديدن ها، شلوغی Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزن Ùˆ بازار، چراغانی ها، پاک سازی گذرگاهها Ùˆ نقاشی خانه ها Ùˆ گلکاری ها ... در دو ماهه بهمن Ùˆ اسÙند، همگی نشانه های نو شدن است Ú©Ù‡ به نوروز ما زيبايی دوچندان Ù…ÛŒ بخشد. همين سنت ها Ùˆ عادات زيبا هم هست Ú©Ù‡ زمان نوروز ما را از سيزده روز طولانی تر ساخته Ùˆ آنرا دوست داشتنی تر Ù…ÛŒ سازد
واژه مرکب (شب عيد) هماره Ù…Ùهومی مجازی داشته Ùˆ دارد. زيرا اين واژه نه به معنای ÙŠÚ© شب، بلکه به معنای بيست Ùˆ نه روز Ùˆ شب قبل از نوروز است، يعنی به معنای تمام ماه اسÙند. نمی دانم امروز چگونه است، اما در گذشته کاسب جماعت Øتی به Ú©Ù„ دوماه پيش از نوروز هم شب عيد Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند. در آن زمان هنوز خيلی به نوروز مانده، يعنی از اواخر بهمن ماه در خيابانهای مرکزی شهر بقول قديمی ها ديگر جای سوزن انداختن هم نبود
خيابان شاه آباد، خيابان استانبول، خيابان بوذرجمهری، ناصر خسرو، باب همايون، ميدان توپخانه، خيابان شاه Ùˆ پهلوی Ùˆ نادری Ùˆ لاله زار Ùˆ منوچهری Ùˆ Ùردوسی Ùˆ سعدی Ùˆ بلوار Ùˆ ميدان شهناز Ùˆ سيد نصر الدين Ùˆ ميدان وليعهد Ùˆ سه راه شاه ... مملو از جمعيٌت شاد Ùˆ در Øال خريد بود. طر٠بازار Ùˆ سبزه ميدان Ùˆ ميدان ارک هم Ú©Ù‡ نمی شد رÙت. زيرا Ú©Ù‡ تراکم جمعيÙ'ت Ùˆ شلوغی در اين بخش ها آن اندازه زياد بود Ú©Ù‡ براستی نمی شد Ú©Ù‡ در هر دقيقه بيش از Ù‡Ùت Ù€ هشت قدم به جلو برداشت
کوچه های عشق و هوس
گر Ú†Ù‡ در شب عيد های تهران بطور Ú©Ù„ÛŒ تمامی بخش های مرکزی تهران بسيار پر رÙت Ùˆ آمد Ùˆ شلوغ بود، اما در ميان تمامی آن Ù…ØÙ„ ها بيگمان Ú©ÙˆÚ†Ù‡ مهران Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ù‡ برلن را Ù…ÛŒ توان قلب شلوغی تهران در شب عيد ناميد. بگونه ای Ú©Ù‡ در اين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ديگر مردم براستی سانتی متری Øرکت Ù…ÛŒ کردندموضوع با نمکی در ارتباط با اين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ معرو٠تهران وجود دارد Ú©Ù‡ ØÙŠÙÙ… Ù…ÛŒ آيد در اين روز های نوروزی بدان اشاره ای نداشته باشم. اين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ú©Ù‡ در امتداد هم واقع شده اند در واقع ÙŠÚ© Ú©ÙˆÚ†Ù‡ بيشتر نيست
يعنی اين Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ÛŒ دو پاره از خيابان سعدی شروع Ù…ÛŒ شود Ùˆ پس از گذر از خيابان لاله زار تا خيابان Ùردوسی ادامه Ù…ÛŒ يابد. نام قسمت اول اين Ú©ÙˆÚ†Ù‡ مهران است Ùˆ قسمت پس از لاله زار آن برلن ناميده Ù…ÛŒ شود، يا Ù…ÛŒ شد. سÙارت آلمان هم درست در گوشه سمت Ú†Ù¾ يا نبش قسمت خيابان Ùردوسی آن قرار دارد
از آنجا Ú©Ù‡ از ابتدا تا انتهای اين Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùقط Ùروشگاه پوشاک بود Ú©Ù‡ اکثرآ هم لباس های مدرن Ùˆ شيک زنانه Ù…ÛŒ Ùروختند، هميشه پر از دخترها Ùˆ خانمهای جوان Ùˆ زيبا بود. وجود آنهمه خانم زيبا Ùˆ خوش پوش Ùˆ خوش اندام در آن کوچه، چنان مغناطيس پر قدرت Ùˆ طاقت سوزی را بوجود Ù…ÛŒ آورد Ú©Ù‡ کمتر پسر Ùˆ مرد جوانی Ù…ÛŒ توانست تاب بياورد Ùˆ جذب آن Ú©ÙˆÚ†Ù‡ ÛŒ انباشته از پريان سيه چشم نگردد. Ú©ÙˆÚ†Ù‡ مهران Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ù‡ برلن البته در تمامی سال شلوغ بود، اما در ايام پيش از نوروز، اين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ به قدری انباشته از جمعيÙ'ت Ù…ÛŒ شدند Ú©Ù‡ عابران تقريبآ ديگر به هم چسبيده راه Ù…ÛŒ رÙتند، Ùˆ پر پيدا است Ú©Ù‡ اين Ùرصتی رويايی بود Ú©Ù‡ هيچ پسر Ùˆ مرد جوان Ù…Øروم Ùˆ عقده ای آنرا برای عقده گشايی از دست نمی داد
ناگÙته نماند Ú©Ù‡ اين کشش برای عقده گشايی Ùقط از سوی مردان نبود، بجز خانمهايی Ú©Ù‡ Ùقط قصد خريد داشتند، بودند Ú†Ù‡ بسيار دختر های جوان Ùˆ Ù…Øروم Ùˆ زنهای اÙسونگری هم Ú©Ù‡ اصلآ منظور اصليشان از آمدن به اين Ú©ÙˆÚ†Ù‡ لوندی Ùˆ طنازی بود. يا بقول تهرانی ها اصلآ Ù…ÛŒ آمدند Ú©Ù‡ "کرم Ú©Ø´ÛŒ کنند". بنابر اين در آن دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ بازار چشم چرانی، لبخند، در آغوش گرÙتن Ù„Øظه ای همديگر به بهانه شلوغی، چشمک زدن، نيشگون گرÙتن، بوسه با لب Ùرستادن Ùˆ شماره تلÙÙ† رد کردن از هر کسبی پر رونق تر بود
تماشای اشاره های Ø®Ùي٠پسر ها با لب Ùˆ چشم Ùˆ دهان به دختر ها، Ùˆ جواب مساعد دختر های از خجالت سرخ شده در Ø´Ú©Ù„ لبخند های شرم آگين به پسر ها در آن اوضاع Ù…Øدود اجتماعی، شايد ÙŠÚ©ÛŒ از انسانی ترين Ùˆ زيبا ترين مناظری بود Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شد در تهران آن روزگار ديد. Ú†Ù‡ آشنايی ها Ú©Ù‡ از همين نگاههای پر شرم Ùˆ سوزان بوجود نمی آمد، Ú†Ù‡ عشق های رومئو Ùˆ ژوليت واری Ú©Ù‡ بين پسران Ùˆ دختران از همين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ شروع نمی شد Ùˆ Ú†Ù‡ زنان Ùˆ مردانی Ú©Ù‡ اسآسآ ياÙتن شريک زندگی خود را مديون اين دو Ú©ÙˆÚ†Ù‡ نبودند
اما از آنجا Ú©Ù‡ هميشه در هر معرکه ای سر Ùˆ کله ÛŒ چند خرمگس نيز پيدا Ù…ÛŒ شود، در آن ميان هم بودند عده ای نامرد بی ادب، يا بقول خود خانمها "Øيز" هم Ú©Ù‡ پای از اعتدال بيرون گذارده ديگر کار را به نيشگون Ùˆ تنه زدن Ùˆ لمس Ù…ÛŒ رساندند. اين قبيل آقايان Øيز تر از Øد معمول البته چيزی گيرشان نمی آمد، جز ØرÙهای توهين آميز. يا ÙŠÚ© کشيده آبدار از خانمهای لمس شده Ùˆ يا مادران دختر های دستمالی شده. اگر هم بد شانس تر بودند، Ú©Ù‡ پاسبان سر Ù…ÛŒ رسيد Ùˆ ای بسا کار به شکايت خانم ها Ù…ÛŒ کشيد Ùˆ سر Ùˆ کارشان با کلانتری Ùˆ دادگستری Ù…ÛŒ اÙتاد. در چنين Øالتی هم چند کشيده آبدار از اÙسر کلانتری Ùˆ يا چند روزی بازداشت، ديگر از کمترين Ú©ÙŠÙرها برای اين انگشت رسان های نالوطی بØساب Ù…ÛŒ آمد
بازگشت نور و روشنايی و گرما به زندگی
از مدتها مانده به نوروز شهرداری خيابانها را آب Ùˆ جارو کشيده چراغانی Ù…ÛŒ کرد، بويژه خيابانها Ùˆ ميادين پر رÙت Ùˆ آمد را. همه ÛŒ مغازه های شهر هم چراغانی Ù…ÛŒ کردند. آن اوايل Ú©Ù‡ لامپهای رنگی وجود نداشت Ùروشگاهها جلو درب ورودی خود چراغ زنبوری های سه Ùتيله پايه بلند قرار Ù…ÛŒ دادند. اين رسم البته Øتی پس از آمدن لامپ های رنگی به بازار هم همچنان ادامه ياÙت
روشن بودن چراغ زنبوری در جلو درب ÙŠÚ© مغازه معانی زيادی داشت. اين کار هم نشانه پايان ظلمت Ùˆ آغاز Ùصل نور Ùˆ روشنايی بود، هم نشان گرما Ùˆ مهر Ú©Ù‡ از بزرگترين سمبل های نوروزی است، هم نشانگر سرزندگی Ùˆ هم نشانی از پر رونق بودن کسب آن مغازه. گذشته از اينها، وجود اين چراغهای روشن Ùˆ گرم، مايه انبساط خاطر رهگذران را هم Ùراهم Ù…ÛŒ آورد Ùˆ شوق خريد در آنان بر Ù…ÛŒ انگيخت Ùˆ ايشان را به درون Ùرا Ù…ÛŒ خواند
در کنار نور Ùˆ روشنايی Ùˆ جار، داشتن ويترين شيک Ùˆ جذاب هم برای مغازه داران در شب عيد اهميÙ'ت بسياری پيدا Ù…ÛŒ کرد. Ùروشگاههای مرکز شهر ويترين خود را آنچنان زيبا Ù…ÛŒ آراستند Ú©Ù‡ آدمی از ديدن آنها هم به نشاط آمده، اØساس تازگی Ùˆ نو شدن Ùˆ طراوت در Ø±ÙˆØ Ùˆ روان خود Ù…ÛŒ کرد. صاØبان Ùروشگاههای Ú©ÙØ´ Ùˆ پوشاک نهايت سليقه Ùˆ ظراÙت Ùˆ گشاده دستی را در چيدن ويترين مغازه های خود بکار Ù…ÛŒ بردند
اين چيدن Ùˆ آراستن البته کاری شبانه بود Ùˆ پس از بسته شدن مغازه ها آغاز Ù…ÛŒ شد. معمولآ هم تا ØµØ¨Ø Ø·ÙˆÙ„ Ù…ÛŒ کشيد. Ùروشگاههای بسيار بزرگ Ú©Ù‡ طبعآ چند ويترين بزرگ هم داشتند، ويترين سازی را از اواسط بهمن شروع Ù…ÛŒ کردند، اينکار گاهی ÙŠÚ© Ù‡Ùته Ùˆ يا بيشتر بطول Ù…ÛŒ انجاميد. اين گونه Ùروشگاهها در مدت ويترين چيدن، از داخل روزنامه به شيشه ها Ù…ÛŒ چسباندند Ú©Ù‡ هم راØت تر در داخل آن کار کنند، هم Øس کنجکاوی مشتريان را بر انگيزانند Ùˆ هم اينکه اهميÙ'ت Ùروشگاه خود را نشان دهند
ويترين آرايی در آنزمان سال به سال از چنان اهميتی برخوردار شد Ú©Ù‡ بعد ها خود اصلآ بصورت ÙŠÚ© تخصص Ùˆ ØرÙÙ‡ ای پر درآمد در آمد. جماعت خوش سليقه موسوم به "ويترين چين" از اواسط بهمن تا ÙŠÚ©Ù‡Ùته مانده به نوروز شبانه روز در ÙعاليÙ'ت بودند. کار آنان در همان مدت کوتاه آنچنان سکه Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ هريک قادر Ù…ÛŒ شدند به انداز در آمد يکساله ÙŠÚ© کارمندی معمولی پول به جيب زنند
تراÙÙŠÚ© شب عيدی
هر Ú†Ù‡ هم به نوروز نزديکتر Ù…ÛŒ شديم، شلوغی تهران هم بيشتر Ù…ÛŒ شد. بسياری از خانواده ها بطور دسته جمغی برای خريد نوروزی میرÙتند، يعنی خانم Ùˆ آقا Ùˆ چند بچه ريز Ùˆ درشت. گاهی هم چند خانواده به همراه هم. زنهای تنهايی را هم مشاهده Ù…ÛŒ کردی Ú©Ù‡ چند بچه جغله همراه داشتند. اينها خانم هايی بودند Ú©Ù‡ يا همسرانشان بقول خودشان، "سرکار بودند" Ùˆ يا آقايان رند با اين جمله ساده Ú©Ù‡ "من ÙŠÚ©ÛŒ Øوصله خريد ندارم" خانم مادر مرده را به دست بچه های پر آرزو داده، Ùˆ خود به ميخانه زده بودند
اين خانمها هم وقتی از دست بجه ها به تنگ Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ تيغشان در برابر زياده خواهی های آن ننر ها نمی بريد، به جای پريدن به خود آنها به پدر عرقخوری رÙته Ùˆ يا مشغول به کارشان Øمله Ù…ÛŒ کردند: (اصلآ مرده شور اون باباتونو ببره Ú©Ù‡ منو انداخت Ú†Ù†Ú¯ شما جز جيگر زده ها!) از جملات متداول Ùˆ با نمک شب عيد خانمها بود
تاکسی خالی پيدا کردن Ú©Ù‡ کار Øضرت Ùيل بود! اتوبوس ها هم همان سر خط آنچنان پر Ù…ÛŒ شدند Ú©Ù‡ ديگر اصلآ جای خالی برای مساÙران ايستگاههای بعدی نمی ماند. بعضی از خانواده های پر جمعيÙ'ت Ú©Ù‡ نه قادر بودند با چند بچه Ùسقلی سواراتوبوس شوند Ùˆ نه تاکسی خالی Ù…ÛŒ ياÙتند، وانت باری را پيدا Ù…ÛŒ کردند Ùˆ همگی جای سبزی خوردن را گرÙته Ùˆ در قسمت بار تنگ هم Ù…ÛŒ نشستند
بعضی از خانواده ها هم از سر ناچاری با اتومبيل شخصی به خريد Ù…ÛŒ رÙتند. ناچاری از اين بابت Ú©Ù‡ با ماشين شخصی به خريد نوروز رÙتن Øتی گاهی پر دردسر تر از رÙتن با اتوبوس يا پشت وانت سوار شدن بود. زيرا جای پارک خالی در شب عيد آنچنان اهميÙ'تی پيدا Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ پيدا کردنش از بزرگترين شانسهای آنزمان Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شد. بطوريکه Ú©Ù‡ اگر خانواده ای به آسانی جای پارک Ù…ÛŒ ياÙت، پس از بازگشت از خريد، آن بخت بلند را برای ديگران با آب Ùˆ تاب تعري٠می کرد
Ú¯Ù„ Ùˆ ماهی Ú¯Ù„ÛŒ Ùروشان Ùˆ Øاجی Ùيروز ها
شايد اين منطقی نباشد Ú©Ù‡ ادعا گردد ايرانی اين Øس نوروز دوستی را با خود به دنيا Ù…ÛŒ آورد. همچنانکه امروزه بزرگترين پاسداران Ùˆ پداÙند کنندگان از چهارشنبه سوری Ùˆ نوروز نوجوانان سيزده Ù€ چهارده ساله تا بيست ساله در درون هستند. پس، اين سخن Ú†Ù‡ در دايره ÛŒ منطق بگنجد Ùˆ Ú†Ù‡ نه، Øقيقت دارد. يعنی آنچه ما Ù…ÛŒ بينيم Øکايت از درست بودن اين ادعا دارد. بر اساس همين Øس درونی هم هست Ú©Ù‡ ايرانی به پيروی از ÙŠÚ© قانون نانوشته خود را موظ٠به خوش آمدگويی به نوروز Ù…ÛŒ داند. خودانگيخته هم با دل Ùˆ جان اين قانون را اجرا Ù…ÛŒ کند
آنچه به روزگار جوانی ما مربوط Ù…ÛŒ شود، در آن دوران هر ايرانی به ØÚ©Ù… همان Øس، خود را موظ٠می دانست Ú©Ù‡ با پاکيزه Ùˆ زيبا سازی Ù…Øيط زندگی خود به پيشواز نوروز رود. همه ÛŒ خانواده ها هم کوشش Ù…ÛŒ کردند تا آنجا Ú©Ù‡ میتوانند خانه Ùˆ Ù…Øله Ùˆ شهر خود را تا پيش از Ùرا رسيدن نوروز پاکيزه Ùˆ پرگل Ùˆ زيبا Ùˆ خوشبوی سازند
برای همين هم بود Ú©Ù‡ پيدا شدن سر Ùˆ کله ÛŒ Ú¯Ù„ Ùروشها در خيانهای شهر ÙŠÚ©ÛŒ از زيبا ترين نشانه های نزديکی نوروز در آن روزگار Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شد. زيرا کسانی Ú©Ù‡ در Øياط خانه ÛŒ خود باغچه ای داشتند، از مشتريان اين Ú¯Ù„Ùروشان Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شدند Ùˆ منتظر آنان بودند. تا با خريد Ùˆ کاشت گلهای Ùصلی در باغچه ÛŒ Øياط خانه Ùˆ زيبا سازی Ù…Øيط زندگی خود، به نوروز جمشيدی Ùˆ بهار خوش آمدی جانانه گويند
در آن زمان البته تقريبآ همه ÛŒ خانواده ها ÙŠÚ© Øياط داشتند، تبعآ هم ÙŠÚ© باغچه Ùˆ يا باغچه مانندی خيلی Ú©ÙˆÚ†Ú© در آن. چون جمعيÙ'ت تهران آن اندازه زياد نشده بود Ú©Ù‡ مردم به آپارتمان نشينی روی آورده باشند. البته در شمال شهر آپارتمانهای زيادی هم وجود داشت. ليکن ساکنان آن آپارتمانها هم Øتی تا سال بلوا ده در صد Ú©Ù„ جمعيÙ'ت تهران را تشکيل نمی دادند. گذشته از اين، دلبستگی به Ú¯Ù„ Ùˆ گياه در آن زمان به اندازه ای زياد بود Ú©Ù‡ Øتی بيشترين آن اندک آپارتمان ها هم در بالکن بزرگ خود ÙŠÚ© نيم باغچه ای داشتند. يعنی اين باغچه مانند ها در بالکن بزرگ آپارتمانها اصلآ در هنگام نقشه Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ ساخت، بوسيله آرشتکت Ùˆ مهندس يا معمار در نظر گرÙته شده بود
پس، به مجرد رسيدن ماه اسÙند، Ú¯Ù„Ùروشان با قوطی های تخته ای Ú¯Ù„ بنÙشه Ùˆ قرنÙÙ„ Ùˆ شاه پسند Ùˆ ميمون Ùˆ نسترن Ùˆ قيÙÛŒ ... Ùˆ بوته ها Ùˆ گلدانهای رز Ùˆ Ú¯Ù„ انار Ùˆ شمعدانی ... به خيابانها Ù…ÛŒ آمدند. بسياری از آنان البته ماهی Ú¯Ù„ÛŒ هم در طشت Ù…ÛŒ Ùروختند. Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ منبع Ú¯Ù„ Ùˆ ماهی Ú¯Ù„ÛŒ در آن زمان يکجا بود. يعنی Ù…Øله ÛŒ سرآسياب دولاب تهران. Ù…ØÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ بزرگترين باغهای پرورش Ú¯Ù„ در آنجا واقع شده بود. پروش دهندگانی با گلخانه های بسيار بسيار بزرگ شيشه ای. عمده Ùروشانی Ú©Ù‡ تمامی Ú¯Ù„ Ùˆ گلدان شهر را تآمين Ù…ÛŒ کردند
در درون همين باغهای بزرگ هم Øوضچه ها Ùˆ چاه های Ú©Ù… عمقی وجود داشت Ú©Ù‡ در آنها ماهی Ú¯Ù„ÛŒ نوروز را هم پرورش Ù…ÛŒ دادند. بعضی از اين Ú¯Ù„Ùروشان Øتا ماهی دودی شب عيد هم Ù…ÛŒ Ùروختند. اين ÙŠÚ© قلم البته از شمال Ù…ÛŒ آمد. Ú©Ù‡ Ú¯Ù„Ùروشان آنرا يا خود به صورت عمده از شمال وارد Ù…ÛŒ کردند Ùˆ يا اينکه آنرا از عمده واردکنندگان خريداری کرده Ùˆ تک تک به عابران Ùˆ اهل Ù…Øله های تهران Ù…ÛŒ Ùروختند
جز اين Ú¯Ù„Ùروشان، در شب عيد عده ای هم در سر چهار راههای بزرگ شهر Ú¯Ù„Ùروشی Ù…ÛŒ کردند. دستÙروش هايی معمولآ جوان، گاهی هم دختر های جوان، با گلهای نرگس Ùˆ رز در دست Ú©Ù‡ بسراغ اتومبيلهای در پشت چراغ قرمز های طولانی Ùˆ مانده در شلوغی Ùˆ راهبندان Ù…ÛŒ رÙتند. عده ای Øاجی Ùيروز هم Ú©Ù‡ Øوصله ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ù‡ به Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ خيابان به خيابان رÙتن را نداشتند، در کنار همين دسته از Ú¯Ù„Ùروشها در سر چهارراهها دايره زنگی زده Ùˆ Ù…ÛŒ رقصيدند
وجود اين پيام آوران شادی، رانندگان Ùˆ مساÙران خسته از تراÙÙŠÚ© را خيلی شاد Ù…ÛŒ ساخت Ùˆ Øوصله ايشان را تقويت Ù…ÛŒ کرد. تقريبآ همه ÛŒ رانندگان Ùˆ مساÙران هم پول خوبی به اين Øاجی Ùيروز ها Ù…ÛŒ دادند. بويژه اينکه در شب عيد Ùˆ روز های نوروزی، بيشترين اتومبيل ها را خانواده های بچه دار تشکيل Ù…ÛŒ دادند Ú©Ù‡ خانوادگی به خريد يا گردش Ùˆ ديد Ùˆ بازديد در آمده بودند. بچه ها هم Ú©Ù‡ اين Øاجی Ùيروز ها را خيلی دوست Ù…ÛŒ داشتند
می خواری و مستی در نوروز
بيا به ميکده و چهره ارغوانی کن ........... مرو به صومعه کان جا سياه کارانند
چون نوروز ÙŠÚ© شاد خواری بزرگ هم هست Ùˆ در گذشته بر اساس قانونی نا نوشته Øتی Ú©Ù… ميخواران هم در شب عيد پر ميخواری Ù…ÛŒ کردند، پير بيراه نيست Ú©Ù‡ شرØÛŒ هم از ميخانه های تهران دوران آيين پادشاهی پيشين به ميان آورده شود. با وجود اينکه در مرکز شهر هر ده بيست متری ÙŠÚ© ميخانه وجود داشت، در بعضی جا ها هم مانند چهار راه پهلوی Ùˆ روبروی تئاتر شهر Ùˆ شاه آباد Ùˆ خيابان سعدی Ùˆ نادری Ùˆ لاله زار Ùˆ شاهرضا ... Ù…ÛŒ شد Øتی چند تايی از آنها را درکنار هم ديد
با اين Øال، اين پياله Ùروشی ها تقريبآ هميشه پر از مشتری بودند. بويژه در نوروز ها. آن ميکده ها Ùقط مشتريان درون را شاد Ùˆ از باده سرخوش نمی کردند، عابران هم به نوعی از وجود آن خمکده ها Ùˆ يا ميخانه ها لذت Ù…ÛŒ بردند، لذتی Ú©Ù‡ گاهی Øتی از سکر شراب هم بالا تر بود، شراب رهگذران Ùˆ عابران از برابر اين ميکده ها، صدای بلند موزيک Ùˆ آوای خوش ميخواران بود Ú©Ù‡ از درون ميخانه به گوششان ريخته Ù…ÛŒ شد
مثلآ صدای خوش Ùˆ سکر آور گلپا (درويشم Ùˆ دنيا برام يه مشته خاکه / همه دارو ندارم همين ÙŠÚ© دله پاکه)ØŒ وقتی از درون ميخانه با صدای ميخواران آميخته Ù…ÛŒ شد Ùˆ به گوش Ù…ÛŒ رسيد، آنچنان Øالتی زيبا در آدمی بوجود Ù…ÛŒ آورد Ú©Ù‡ سکر آن کمتر از شراب خلر شيراز Ùˆ شراب پاکديس رضائيه نبوديا صدای جادويی مريم Ø±ÙˆØ Ù¾Ø±ÙˆØ± Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواند(ساقی خدا عمرت بده بر من بده جام دگر / در گوشه ÛŒ ميخونه ها منم يه ناکام دگر). Ø±ÙˆØ Ù¾Ø±ÙˆØ±ØŒ زنی چشم آبی Ùˆ بسيار خوش صدا Ú©Ù‡ لقب ام کلثوم ايران را داشت. در جمهوری اسلامی چنان بلايی بر سر آن زن مسکين آوردند Ú©Ù‡ مرگش دوستدارانش را از همه خوشØال تر ساخت Ùˆ به معنای نجاتش تعبير شد. يا صدای زنده يادان سوسن Ùˆ آغاسی Ú©Ù‡ ترانه های ساده Ùˆ شاد اما در عين Øال ژر٠و ايرانی متداولترين موزيک ميخانه ها بود
باری، شب عيد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شد اين ميخانه ها بقدری از مشتری پر Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ Øتی ياÙتن Ù…ØÙ„ÛŒ برای سر پا ايستادن Ùˆ مشروب خوردن در آنها هم به سختی پيدا Ù…ÛŒ شد. گاهی بايد با اتومبيل به ده ميخانه سر Ù…ÛŒ زدی تا بتوانی ÙŠÚ© ميز خالی برای صر٠مشروب Ùˆ غذا پيدا Ú©Ù†ÛŒ. به هر ميخانه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ رÙتی پر از مشتری بود، پر از آدمهای های شاد Ùˆ شنگول Ùˆ سخاوتمند. بيشتر آنها هم يا از ميان کارگران ساده Ùˆ کارمندان Ú©Ù… درآمد بودند Ùˆ يا تازه جوانان مسرور از به جوانی رسيدن
همگی هم سرخوش از باده. باده ای ناب Ùˆ بسيار سکر آور Ú©Ù‡ قيمت آن آنقدر ارزان بود Ú©Ù‡ هر کارگر Ùˆ دانشجو Ùˆ کارمند همه روز هم Ù…ÛŒ توانست با نيم بطر از آن بقول خودش Øال کند. ميخواری گويی از ضروريات شب عيد Ùˆ نوروز بود. زيرا در اين ايام Øتی بسياری از Ùروشندگان هم به Ù…Øض اينکه ÙŠÚ© Ùرصت ده Ù€ پانزده دقيقه ای Ù…ÛŒ ياÙتند Ùوری سری به نزديکترين ميخانه Ù…ÛŒ زندند
آنها با زدن چند جامی، هم تجديد قوا Ù…ÛŒ کردند Ùˆ هم با آن ميخواری پر Øوصله تر Ù…ÛŒ شدند Ùˆ با مشتريان خود مهربانت تر. در ايام شب عيد بيشتر ميخواران کراوات Ù…ÛŒ زدند. آنها هم Ú©Ù‡ از کراوات خوششان نمی آمد، با لباسهای نو Ùˆ اغلب روشن Ùˆ رنگين خود را شيک Ù…ÛŒ کردند. همه هم مهربان به يکديگر، گويی آنان پند آن رند Ùˆ قلندر شيراز را پذيرÙته بودند Ú©Ù‡ (شستشويی Ú©Ù† Ùˆ آنگه به خرابات خرام!). Ù…Øيط ميکده ها بسيار گرم Ùˆ دوستانه بود Ùˆ ساقيان ساده Ùˆ صميمی، Ùˆ موسيقی هم دلاويز. اينهمه در کنار Ù…ÛŒ ناب Ùˆ ارزان ميخواران را به چنان Øالتی روØانی Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ از چشمان خمار Ùˆ Ù…ÛŒ زده همگيشان شراب Ù…Øبت به بيرون Ù…ÛŒ تراويد
آنچنان Ùضايی گرم Ùˆ صميمی بر اين ميکده های ساده ما Øاکم بود Ú©Ù‡ هر نامهربانی هم اگر وارد آن خرابات Ù…ÛŒ شد Ùˆ چند جرعه ای Ù…ÛŒ نوشيد، چشمه Ù…Øبتش به جوش Ù…ÛŒ آمد. هنوز جام ها کاملآ تهی نشده بود Ú©Ù‡ نوبت به درد دل های دوستانه Ù…ÛŒ رسيد، همه هم مرتبآ ÙŠÚ© ديگر را Ù…ÛŒ بوسيدند Ùˆ از صÙا Ùˆ معرÙت Ùˆ جوانمردی همديگر تعري٠و سپاسگزاری Ù…ÛŒ کردند. اختلاÙÛŒ هم اگر در ميان اين خراباتيان پيش Ù…ÛŒ آمد در پايان ميخواری Ùˆ بر سر پرداخت قيمت ارزان Ù…ÛŒ Ùˆ غذا بود
نوبت Ú©Ù‡ به پرداخت صورتØساب Ù…ÛŒ رسيد، ÙŠÚ©ÛŒ خود را به دليل از ديگران مسن تر بودن برای پرداخت Ù…ØÙ‚ تر از بقيه Ù…ÛŒ دانست، آن ديگری به خاطر اينکه زود تر از دگر دوستان خود در ميخانه بوده بقيه را ميهمان خود Ù…ÛŒ دانست ... برخی هم به دليل نزديکی ميکده به خانه يا Ù…ØÙ„ کارشان، به ميخانه Ú†ÛŒ Ùˆ يا گارسون امر Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ همه ميهمان او هستند Ùˆ آنها به جز خودش از هيچ کس ØÙ‚ درياÙت پول ميز ( پول غذا Ùˆ مشروب) ÙˆÛŒ را ندارند
ادامه دارد
Be a better friend, newshound, and know-it-all with Yahoo! Mobile. Try it now.
Never miss a thing. Make Yahoo your homepage.
This is a non-political list.

Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch format to Traditional
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر