الاغ نامه من يك الاغ چابك و فرز و دلاورم ازبام تا به شام ، فقط بار مي برم تسليم محض صاحب ِ ، آب و علوفه ام تسليم اين شكم ، شكم ِ، كود پرورم افسار گردنم كه نشان از خريت است تحقير ميكند اين ، هيكل همچو ن ، تكاورم اي كارد بر شكم ، كه چنينم حقير كرد اقرار ميكنم ، حق من اينست ، چون خرم يك لحضه سر به توبره و يك روز زير يوغ محكوم زندگیی ِ بدين سان مكررم تلقين ، به من ترانه ي تسليم كرده اند تاييد آن رسيده به امضاي مادرم در فهم او ، كه جهان ، اين طويله است من با خران ديگر آغل برابرم مادر سواد خواندن ويندوز را نداشت اين درد را به كه گويم ، كجا برم من از ازل كه وحشیو آزاد بوده ام داد از خرييتم ، كه چه آورد برسرم زان دم كه اهليت خاطر جدم خطور كرد غير از برو بيا به علوم دگر كرم مادر گناه اين همه وارفتگي زكيست ؟ تاكي فقط به چشم ودهان توبنگرم ؟ گر راز معرفت ز زبان تو جاري است از شور زندگي ، ز چه خاليست ساغرم گرماي اين طويله و كمبود فن كوئل داغ است مغز من ، تو و مغز برادرم مادر به جرم وسوسهء كيست ، اين عذاب پالان بد قواره ي ، برپشت خواهرم بس كره ها ، زكره ي خان باردار شد بلغور مي كني ، تو رضايت به باورم مادر ، شعار چاره دردم نبود و نيست غير از عمل ، به هر چه كه گويند كافرم تا زير ران آدميانم ، دو شيفته قانون كار را به پشيزي ، نمي خرم من يك الاغ را به جفتك ودندان نكشته ام دراين زمينه زآدميان نيز بهترم مادر ربات جاي خران را گرفته است مادر ، من از مرام تو خيلي مكدرم تكنيك اين طويله ، همين گاو آهن است محكوم حمل آن ، من و اين قله ي نرم صنعت، براي آدميان يك پديده بود بيچاره من كه ، نعل ز بيگانه مي خرم مادر بريده ام ، تو چه كردي به روز من ؟ مادر مرا ببين ، كه ز خر نيز كمترم ! من نقد جان ، به نسيه ي فردا نمي دهم در مر غزار وُهم تو ديگر نمي چرم سوگند مي خورم به حرمت اين زادگاه مهر نا مادري كني ز تو فرمان نمي برم مادربه پشت پنجره آن اسب راببين من در خيال نسل جديدي ز استرم روزي ازاين طويله ، به هرشيوه مي روم شايد يكي كند ، به گوشه اين خاك ، باورم روزي كه درك من ، زحيطه ي تقليد بگذرد اسبي فهيم مي شود ، آنروز همسرم يكدست يال يار ، دست دگر بچه قاطري دوران جهل و خريت را سرآورم روزي منم ، عشق و خدايي كه در من است پژواك جان نواز ِ ، رديفي ز عرعرم گرسوز عرعرم ، به خرييت اثر كند خرهاي خسته را ، ز(غلامي )درآورم آن روز، من براي تو ايمييل ميزنم تا حال و روزگار ، تو را نيز بنگرم شاد باشيد و ايرانی http://allame.blog.com/4834002/ |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر