--- On Sat, 4/25/09, Omid Dadpey <dadpey@yahoo.com> wrote: From: Omid Dadpey <dadpey@yahoo.com> Subject: -- AndisheyeNik -- داستان کوتاه وزیبای صورتحساب مادر To: active_daneshjo@yahoogroups.com, andisheyenik@yahoogroups.com, bahalhayeiran@yahoogroups.com, Doost_Yaabi_Dar_Tehran@yahoogroups.com, emparator_eshgh@yahoogroups.com, ErrooorTM@yahoogroups.com, farsibooks@yahoogroups.com, hydroforum@yahoogroups.com, iran_kish@yahoogroups.com, iran_music_lovers@yahoogroups.com, iran-iran@yahoogroups.com, iran-love@yahoogroups.com, iranelika@yahoogroups.com, iranian_girls_and_boys@yahoogroups.com, iranian_singles_group@yahoogroups.com, iranian-paradise@yahoogroups.com, iranian-singles@yahoogroups.com, love4eshgh@yahoogroups.com, marjan_melody@yahoogroups.com, marjan-melody@yahoogroups.com, parsima@yahoogroups.com, persian-angels@yahoogroups.com, persian-star@yahoogroups.com, roz@yahoogroups.com, single_iranian@yahoogroups.com, zendegie_behtar@yahoogroups.com Date: Saturday, April 25, 2009, 7:37 AM
شبی پسرک یک برگ کاغذ به مادرش داد . مادر آن را گرفت و با صدای بلند خواند:
او با خط بچگانه نوشته بود:
کوتاه کردن چمن باغچه : ۵ دلار
مرتب کردن اتاق خوابم : ۱ دلار
بیرون بردن زباله ها : ۲دلار
نمره ی ریاضی خوبی که گرفتم : ۶ دلار
جمع بدهی شما به من : ۱۴دلار
مادر به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد.لحظه ای خاطراتش را مرور کرد.سپس قلم را برداشت و پشت برگه ی صورتحساب نوشت:
بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی : هیچ
بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و برایت دعا کردم : هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی : هیچ
بابت غذا نظاقت تو و اسباب بازی هایت : هیچ
و اگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه ی عشق واقعی من به تو هیچ است.وقتی پسرک آنچه را که مادرش نوشته بود خواند با چشمان پر از اشک به چشمان مادر نگاه کرد و گفت:
مامان دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت : قبلآ به طور کامل پرداخت شده | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر