خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت …فرشته ای ظاهر شد و ع رض کرد : چرا اين همه وقت صرف اين يکی می فرماييد ؟!خداوند پاسخ داد : دستور کار او را ديده ای : او بايد کاملا قابل شستشو باشد، اما پلاستيکی نباشد .بايد بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند . بايد دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد .بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشيده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند .و شش جفت دست داشته باشد!!! گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟!! يک جفت برای وقتی که از بچه هايش می پرسد که چه کار می کنيد، از پشت در بسته هم بتواند ببيندشان. يک جفت بايد پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!! و جفت سوم همين جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند، بتواند بدون کلام به او بگويد او را می فهمد و دوستش دارد ...
فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگيرد : اين همه کار برای يک روز خيلی زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد ! خداوند فرمود : نمی شود ! چيزی نمانده تا کار خلق اين مخلوقی را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم. او می تواند هنگام بيماری، خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک قرص نان سير کند و يک بچه پنج ساله را وادار کند دوش بگيرد.فرشته نزديک شد و به زن دست زد :اما ای خداوند، او را خيلی نرم آفريدی ! - بله نرم است، اما او را سخت هم آفريده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .فرشته پرسيد : فکر هم می تواند بکند ؟ خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد . آن گاه فرشته متوجه چيزی شد و به گونه زن دست زد : ای وای، مثل اينکه اين نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در اين يکی زيادی مواد مصرف کرده ايد !!! خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نيست، اشک است ! فرشته پرسيد : اشک ديگر چيست ؟! خداوند گفت : اشک وسيله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا اميدی، تنهايی، سوگ و غرورش .فرشته متاثر شد : شما نابغه ايد ای خداوند، شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا حيرت انگيزند ...
زن ها قدرتی دارند که همه را متحير می کند .سختی ها را بهتر تحمل می کنند. بار زندگی را به دوش می کشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند. وقتی می خواهند جيغ بزنند، با لبخند می زنند .وقتی می خواهند گريه کنند، آواز می خوانند .وقتی خوشحالند گريه می کنند .و وقتی عصبانی اند می خندند .برای آنچه باور دارند می جنگند .در مقابل بی عدالتی می ايستند .وقتی مطمئن اند راه حل ديگری وجود دارد، « نه » نمی پذيرند .بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند .برای همراهی يک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند .بدون قيد و شرط دوست می دارند .وقتی بچه هايشان به موفقيتی دست پيدا می کنند گريه می کنند و وقتی دوستانشان پاداش می گيرند، می خندند .در مرگ يک دوست، دلشان می شکند .در غم از دست دادن يکی از اعضای خانواده اندوهگين می شوند، با اين حال وقتی می بينند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند .قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد .می دانند که بغل کردن و بوسيدن می تواند هر دل شکسته ای را التيام بخشد .کار زن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است، آنها شادی و اميد به ارمغان می آورند. زن ها چيزهای زيادی برای گفتن و برای بخشيدن دارند .و خداوند بزرگ ، داناي اسرار است …
mithra |
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch format to Traditional
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر