کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۸, جمعه

[farsibooks] Fw: اعضای دانشکده، دانشجویان، میهمانان محترم، خانم ها و آقایان:





 


حرف حق از هر دهنی شنیدنی است ولو اینکه دشمن باشد

سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی – در دانشگاه کالیفرنیا ارواین

برگردان فارسی ، سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی

اعضای دانشکده، دانشجویان، میهمانان محترم، خانم ها و آقایان:

بسیار خوشحالم که باردیگر که به دانشگاه ارواین بازگشته ام. این، برای من فرصت مناسبی است که دراین مرحلۀ حساس از روابط دو کشورمان، و تاثیر بزرگی که می تواند در تامین ثبات و صلح خاورمیانه داشته باشد، در اینجا سخن بگویم.

اجازه بدهید سخنم را با این موضوع آغاز کنم که هرچند از نظر شما، دانشگاه جایی است که جویندگان دانش می توانند در آنجا با صلح و آرامش و آزادی به تحصیل بپردازند، اما متاسفانه چنین شرایطی برای هزاران دانشجوی سرزمین من فراهم نیست و ذهن جوان و جستجوگر آنان، در فضای بسته و تعصب آمیزی که از سوی حکومت نامحبوب دیکتاتوری دینی با خشونت بر آنان تحمیل می شود همواره در قید و بند گرفتاراست.

بخاطر چنین شرایط نادلخواهی است که دانشگاه ها در کشورمن فضایی برای آزاد اندیشیدن و آزادانه فراگرفتن نیست. برای دانشجویان ایرانی فرصتی برای بحث و گفتگوی آزاد دربارۀ مسایل روز و دربارۀ آنچه آیندۀ ایران را شکل خواهد داد، آن چیزی نیست که در دانشگاه های غربی به طورعادی فراهم است.

با اینهمه، علاقمندم اعلام کنم که دانشجویان ایرانی، هرگز به این شرایط تحمیلی از سوی رژیم گردن نمی نهند و مقاومت دلیرانۀ آنان همچون خاری درچشم رژیم تحمیل گر فرو می رود. مقاومت پیگیر و سرسختانۀ دانشجویان ایرانی و کوشش مداوم آنها برای پیشبرد ارزش های دموکراتیک و سکولار، که حتی در درون سلول هــای «زنــدان روشنفکـری» نیــز متــوقف نمی شود، به صورت منبع الهام مبارزۀ مردم عادی در سراسر کشور در آمده است. در حقیقت جنبش نیرومند دانشجویی برای به دست آوردن آزادی، عدالت و حقوق بشر، به صورت نیروی محرکه و برانگیزانندۀ حرکت های مشابهی از سوی جنبش بانوان، سندیکاهای کارگری واقوام و اقلیت های مذهبی در سراسرکشور درآمده است.

با اینهمه، دانشجویان ایران همچنان هوشیارانه و واقع بینانه به دورنمای آینده می نگرند و از خطرات راهی که برای پیشبـرد آرمان هایشــان در پیش گرفته انــد آگاهی دارنـد. آنها همچنان می دانند که اهداف درستی را دنبال می کنند و نیز می دانند که برای نجات آینده ای که به آنان تعلق دارد می باید با رژیم حاکم بجنگند.

دوستان عزیز،

انگیزۀ من این است که از نبرد دانشجویان ایران با حکومت واپسگرای اسلامی، تا پیروزی نهایی آنان پشتیبانی کنم، و اطمینان دارم که این پیروزی سرانجام به دست خواهد آمد و اتحاد نامقدس تعصب مذهبی و دیکتاتوری سیاسی را که مردم عادی ایران را به روز سیاه نشانده است و جایگاه کشور ما را در جامعۀ بین المللی تا این اندازه تنزل داده است، در هم خواهد کوبید.

من نیز به سهم خود، دچارهیچ توهمی دربارۀ موانعی که برای رسیدن به این هدف بر سر راه ما قرار دارد نیستم و به درستی از دشواری هایی که هر روزه با آن روبرو می باشیم آگاه هستم. اما باور من این است که در این نبرد با حکومت اسلامی، پیروزی با ما خواهد بود.

حکومت منفور و نامحبوب اسلامی در ۳۰ سال گذشته، با بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت، هیچ گام واقعی برای تامین و افزایش آسایش مردم، آسودگی خیال آنان و آبادانی کشور برنداشته است. زمانی از روی کار آمدن این حکومت نگذشته بود که ملاها حسن نیت ملت ایران و جامعۀ بین المللی را به باد دادند.

با نگاهی به گذشته، دشوار می توان به نتیجه ای جز این رسید که هدف آنانی که قدرت را درتهران به دست گرفته اند تنها دگرگون کردن اوضاع در منطقه یا در جهان اسلام نبوده، بلکه آنان خواهان در هم ریختن اوضاع در همۀ جهان بوده و هستند.

واقعیت این است که برنامۀ رژیم اسلامی برای صدور انقلاب، تا آنگاه که اکثریت مردم کشور را از خود رویگردان نکرده بود تنها به شعارهای توخالــی و یاوه سـرایی محدود می شد. به گونه ای که جز در پیش گرفتن سیاست خارجی آمریکا ستیزانـه ای که با گروگــان گرفتن دیپلمات های آمریکایی در تهران آغاز شد و تا کنون نیز ادامه داشته است هرگز بجز جنگ تبلیغاتی برای شیطانی نشان دادن چهرۀ کشورهایی مانند اسرائیل به خاطر زیر پا نهادن حقوق فلسطینی ها، و یا علیه برخی کشورهای عرب به بهانۀ وابستگی آنها به ایالات متحدۀ آمریکا، کوچکترین اقدام عملی و جدی در بیرون از مرزهای خود انجام نمی داد. در مورد عربستان سعودی و رهبران آن نیز که مورد کینۀ شخصی خمینی بودند که معتقد بود مقدس ترین مکان مذهبی مسلمانان در مکه و مدینه را غصب کرده اند، از محدودۀ تبلیغات دشمنانه و شعارهای توخالی فراتر نمی رفت.

اما، آنگاه که هیجان روزهای اولیۀ انقلاب فرونشست و زمینه برای درک هوشیارانۀ مردم از واقعیت ها فراهم شد، اوضاع رو به تغییر نهاد. نخست و مهمتر از همه، جنگ ایران با عراق که زندگی صدها هزار از جوانان ایرانی در آن بیهوده بر باد رفت، به مانند وسیله ای برای مستحکم کردن سلطۀ بنیادگرایانۀ خود در سرتاسرکشور مورد سوء استفاده قرار داد و کوچکترین جنبش ضد حکومت اسلامی را به بهانۀ جنگ، با خشونت تمام سرکوب کرد.

افزون براین، هرچه بی کفایتی رژیم و سوء مدیریت آنان در ادارۀ کشور آشکارتر گردید نیاز حکومت گران اسلامی به توسل به عوامل دیگری مانند: ایجاد «یک خط مقدم دفاعی» در بیرون مرزهای کشور، برای حفظ و بقای حکومت اسلامی، به ضرورت اولیه تبدیل گردید. چنین بود که طیف سیاست های ضد و نقیض حکومت اسلامی که در بیست و چند سال گذشته شاهد آن بوده ایم، با برپا ساختن حزب الله لبنان در اوایل دهۀ ۸۰، تا پشتیبانی های مالی و غیره که به گروه های تند رو مانند حماس در فلسطین، یا ادامۀ واسطه گری برای گروه های تندروی شیعی در عراق و افغانستان یا بحرین.... لیست می تواند همچنان ادامه یابد.

جالب است که بگویم که تلاش حکومت اسلامی برای ایجاد «یک خط مقدم دفاعی» در بیرون مرزهای کشور برای بقای خود، از زبان محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین حکومت اسلامی آشکار تایید شده است. بنا به شهادت یک دیپلمات ارشد آمریکایی در جلسۀ کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در اوایل سال جاری، که از خاتمی پرسیده بود «آیا او درک نمی کند که مسلح کردن مناطقی مانند جنوب لبنان و یا تجهیز کردن گروه هایی مانند حزب الله و حماس می تواند به درگیری های وحشتناک بین اسرائیل و دیگر کشورها در منطقه منجرشود؟»، خاتمی پاسخ داده بود که باید «به خاطر داشته باشید که ایران طرح دفاعی خود را بر خطوط جبهه های خارجی می ریزد».

بنابراین، برخلاف آنچه که به وسیلۀ برخی از کارشناسان به گونه ای اغراق آمیز دربارۀ قدرتمندتر شدن رژیم اسلامی ناشی از سیاست های متغیر دولت آمریکا ابراز می شود، باید بگویم که این زیاده روی در برآورد قدرت حکومت اسلامی، سخن بیهوده ای بیش نیست.

باورمن چنین است، زیرا حکومتی که از پشتیبانی قوی مردمش برخوردار باشد، هرگز آرامش خیال مردم و آبادانی کشورش را فدای پدید آوردن یک باصطلاح «خط مقدم دفاعی» مانند آنچه که به آن اشاره کردم، نمی سازد. دربارۀ جاه طلبی های هسته ای رژیم، که اکنون به صورت کانون اصلی درگیری ایران با جامعۀ بین المللی تبدیل شده است، می پرسم که: این چه حکومتی است که با نشستن بر روی عظیم ترین ذخایر گاز و نفت، اگرنقشۀ دیگری جز استفادۀ صلح آمیز از انرژی هسته ای ندارد، چرا با پنهان کــاری و دروغگویــی، جامعۀ جهانـی را علیه خود برمی انگیزد و مردم کشورش را گرفتار عواقب آسیب رسان تحریم های اقتصادی و یا حتی درگیری احتمالی نظامی می کند؟

برپایۀ این واقعیت ها است که به نظرمن، اگر حکومت اسلامی، نیرومند می بود و اعتماد به نفس می داشت هرگز به سیاست های ستیزه جویانۀ پرهزینه ای که رهبران این حکومت، در پشتیبانی از عواملشان در جاهایی مانند لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان در پیش گرفته اند، و یا در مقابلۀ منفی با شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر دستیابی به جنگ افزار هسته ای دست نمی زد. این چنین سیاستی، نشانۀ تزلزل و احساس عدم اعتمادی است که به هر حکومتی که مورد تنفر و انزجار مردم کشورش قرار داشته باشد دست می دهد.

اکنون، علاقمندم به همان موضوع بسیار مهم روابط ایران و آمریکا در این مرحله بپردازم. با وجود محبوبیت شخصی پرزیدنت اوباما و فضای تازه ای که دولت او از زمان روی کار آمدن پدید آورده است، ساده لوحانه خواهد بود اگر با آگاه بودن از مسایل آشکاری که روابط ایران و آمریکا را در ۳۰ سال گذشته به تیرگی کشانده است، تصورکنیم که یک گشایش ناگهانی در روابط ایران و آمریکا به دست خواهد آمد.

رژیم اسلامی ایران از نخستین روز روی کارآمدن در سال ۱۹۷۹ تا کنون، سیاستی بر پایۀ ایدئولوژی دینی، با هدف استقرار کشوری با دکترین مذهب شیعه در پیش گرفته است. تکیۀ اصلی این دکترین، بر دشمنی با ایالات متحده قرار دارد، که ریشۀ آن از عدم تفاهم سیاسی و مغایرت فرهنگی با دنیای آزاد سرچشمه می گیرد. در این دکترین، ایالات متحده به عنوان یک نیروی مهاجم و دست انداز، که با استفاده از پایگاه اسرائیل، درقلب سرزمین های اسلامی مستقر شده، دیده می شود. افزون براین، ایالات متحدۀ آمریکا در چشم حکومت اسلامی، مانعی است که دستیابی اش بـه هدف هایــی که آرزوی سلطــه جویانـۀ این حکومت در منطقـه است را ناکام می سازد.

در ۳۰ سال گذشته، پنج رئیس جمهور آمریکا با این درگیری ها روبرو بوده اند و همۀ ابزارهای سیاسی، از انواع تضییقات تا دلجویی، از اقدامات بازدارنده تا تهدیدهای آشکار توسل به زور علیه حکومت اسلامی را با ناکامی بکار گرفته اند. بخش مهمی از این ناکامی در غرب بخصوص آمریکا بوده است. این ناکامی، از نابسامانی در بکارگرفتن ابزارهای یاد شده نیز ناشی می شود.

اکنون، دولت جدید آمریکا، با امید برای گشودن این گرۀ کوری که هر دو حزب آمریکا مدت ۳۰ سال گرفتار بازکردن آن بوده اند می خواهد گفتگو و مذاکره را بر رویارویی ترجیح دهد. اما اگر هدف گفتگو با حکومت اسلامی منصرف کردن رژیم از ادامۀ سیاست های کنونی اش باشد، نخستین پرسشی که به میان می آید این است که آقای اوباما چه اهرمی در دست دارد که بتواند نتیجه ای متفاوت از پیشینیـان خود در مذاکــره با جمهوری اسلامی، به دست آورد. اگــرگمان می کنند که این اهرم بر پایۀ بازسازی اعتبار جهانی آمریکا در اثر محبوبیت و پرستیز شخصی پرزیدنت اوباما است، باید بگویم که شاید دولت آمریکا به سوی یک ناخشنودی و ناکامی دیگر گام برمی دارد.

این احتمال وجود دارد که حکومت اسلامی به منظور کسب مشروعیتـی که از نداشتن آن رنج می برد به ندای آمریکا برای گفتگو پاسخ مثبت دهد، بدون اینکه در مسایل کلیدی که برای آمریکا و متحدانش اهمیت دارند کوتاه بیاید. اما حکومت اسلامی گفتگو با آمریکا و متحدان غربی اش را دلیلی برای مشروعیت حکومت خود به مردم ایران جلوه خواهد داد. اگر هدف پرزیدنت اوباما از گفتگوی مستقیم با حکومت اسلامی این است که از راه های دیپلماتیک، رژیم ایران را به تغییر برخی از سیاست های ضد و نقیض خود مانند جاه طلبی های هسته ای و یا سیاست منفی مداخله جویانه در منطقه وادار سازد، مطمئنا همانگونه که در هفته های اخیر شاهد آن بوده ایم، ایشان شگفت زده خواهد شد که ببیند حکومت اسلامی به جای اینکه خود تغییر رفتار دهد، برای آغاز گفتگو با آمریکا، خواستار تغییر رفتار از سوی دولت ایالات متحده در برابر خود خواهد شد.

نگرانی من این است که در پایان این ماجرا میلیون ها ایرانی بی نام که جویندگان آزادی و دوستان طبیعی دنیای غرب هستند، تاوان اینگونه اشتباهات را بپردازند.

دراینجا، بسیار به جا می دانم که نکته ای دربارۀ پیام نوروزی پرزیدنت اوباما که بسیاری از ایرانیان را در ابهام فرو برده است بگویم. پرزیدنت اوباما، درپیامی که برخلاف پیام روسای پیشین آمریکا، هم مردم ایران و هم دولت ایران را خطاب قرار داده بود، اشارۀ خاصی به شعر شاعربزرگ ایران، سعدی که درقرن ۱۳ میلادی زندگی می کرد، داشت. واقعیت این است که، همان شعرسعدی، نوشته بربالای تالار ورودی ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک، که شکسته شدن همۀ سدها را اعلام می کند:



بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگرعضوها را نماند قرار
تو که از محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

تاریخ فرهنگ و تمدن غنی سرزمین من، سخنان سعدی را در ضمیر ناخودآگاه اکثریت قاطع مردم آن سرزمین که امروز قربانیان اصلی حکومتگران خون آشام و بی رحم اسلامی هستند، نهادینه ساخته است.

درحالی که من پرزیدنت اوباما را برای شهامت و ابتکار او در تمایل به ارائۀ یک راهکار نوین تحسین می کنم، اما از این حکمت که مردم زیر ستــم را با حکومتی که برآن مــردم ستمگری می کند در یک کفۀ ترازو قرار داده است هیچ سر در نمی آورم. با تاکید روی این نکته، هدف اصلی من این است که توجه شما را به مسئولیتی که همۀ ما، به عنوان انسان، برای نشان دادن علاقمندی و دلسوزی نسبت به سرنوشت کسانی که بیش از هرچیز به درک ما از شرایطشان نیازمند هستند جلب کنم و در این زمینه به شما اطمینان می دهم که این مردم ایران هستند که به درک شما نیازمندند، و نه حکومت سرکوبگرآنان.

من با خواستۀ دولت تازۀ آمریکا برای ارتباط و گفتگو با حکومت اسلامی مخالفتی ندارم، مشروط بر اینکه به هدف والای صلح جهانی کمک کند. اما اگر یک برآورد هوشمندانه ما را به این نتیجه برساند که احتمال ندارد که حکومت اسلامی از مسیر ایدئولوژیک خود، و از دشمنی با آمریکا خارج ش%D

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Give Back

Yahoo! for Good

Get inspired

by a good cause.

Y! Toolbar

Get it Free!

easy 1-click access

to your groups.

Yahoo! Groups

Start a group

in 3 easy steps.

Connect with others.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ