کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ خرداد ۳, یکشنبه

[farsibooks] انتخابات در سایهء حقوق بشر





Message:
http://www.negah30.info/index.php?option=com_content&task=view&id=1073&Itemid=24

۰۳ خرداد ۱۳۸۸

آفتاب انتخابات در سایهء حقوق بشر

نگارش: آنتـــی وار

این روزها فضای جامعه ایران بیش از حد رنگ و بوی سیاسی بخود گرفته است. همه جا صحبت
از انتخابات و برنامه های كاندیداها میباشد. در بین جمع های دوستان، همكاران و
آشنایان گمانه زنی های بسیاری از احتمال شانس یك كاندیدای خاص و یا حذف دیگری، نَقل
مجلس است. این روزها مانند این جمله را زیاد می شنویم: «...انشاالله بعد از انتخابات
بهتر می شود...»، «... ببینیم بعد از انتخابات چه پیش می آید...». در این جا نمی
خواهم به بحث های مردم كوچه و بازار دامن بزنم، ویا به تجزیه و تحلیل كاندیداها
بپردازم.

در فضای انتخاباتی و رقابتی امروز ایران، كاندیداها به طرق مختلف سعی در جلب نظر
مردم دارند. یكی سایت براه می اندازد و با ویدئو كنفرانس و پیام كوتاه، همگام با
تكنولوژی روز دنیا سعی در جلب نظر مردم دارد؛ دیگری با سخنرانی در بین دانشجویان
میخواهد نظر طیف وسیع دانشجویان و تحصیلكردگان را جلب كند. این روزها وعده و وعیدهای
بسیاری را شاهد هستیم،‌ حمایت از فلان شخص یا فلان گروه بسیار شنیده می شود. بقول
خانم كدیور: «ای کاش همیشه زمان انتخابات بود».1

در میان تمام شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی كاندیداها دو كلمه و موضوع خیلی مهم به
چشم می خورد. كاندیداها به سحرآمیز بودن این دو كلمه پی برده و سعی می كنند از بار
روانی آن بنحو احسن استفاده كنند. آن دوكلمه «حقوق بشر» و «دفاع از اقلیت ها» می
باشد. در این میان آقای موسوی با انتشار پیمان نامه ای با مردم ایران عهد بسته كه پس
از رسیدن به پست ریاست جمهوری در راستای رسیدن به این دواصل اساسی عمل نماید. ایشان
حتی متعهد شده اند كه «طرح ملی آموزش حقوق بشر را» در كشور براه بیاندازند. در میان
پیمان نامه ایشان نكات بسیاری وجود دارد. نكاتی كه با خواندن آن ذهن هر مخاطبی، مملو
از سوالات بسیار می شود. برای مثال ایشان از سعی خود برای جلوگیری از «قانونی نشدن
خشونت، بی عدالتی و تبعیض» صحبت كرده اند. با خواندن این مطلب این سوال به ذهن می
رسد كه آیا ایشان بعنوان یكی از فعالین سیاسی و كسی كه از سالهای اولیه انقلاب در
دورن دولت حضور فعال داشته می پذیرند كه هم اكنون در ایران، خشونت، بی عدالتی و
تبعیض نهادیه شده است؟

آقای موسوی قول تامین امنیت را داده اند. ایشان قول داده اند كه: «امنیت را برای
آحاد مردم برقرار سازند تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی و
فعالیت كنند.» وعده بسیار بجا و خوبی است. اما شاید ایشان باید منظور خود رااز امنیت
قدری واضح تر توضیح دهند. دولت احمدی نژاد نیز طرح امنیت اجتماعی را در راستای
برقراری امنیت اجرا كرد. آیا ایشان نیز میخواهند ادامه دهنده راه دولت نهم نژاد
باشند؟ آیا امنیتی كه ایشان از آن حرف می زنند برای اقلیت ها نیز وجود خواهد داشت؟
آیا در صورت رسیدن ایشان به پست ریاست جمهوری، دیگر شاهد پرتاب مواد آتشزا، بمب های
دست ساز، پرتاب سنگ، آتش زدن خانه و اتوموبیل بهائیان، بعنوان شهروندان ایران،
نخواهیم بود؟ ایشان در ادامه مبحث امنیت، امنیت شغلی را نیز مطرح كرده اند و از
«هنرمندان، روزنامه نگاران، فعلان سیاسی، ورزشكاران، معلمان، اساتید دانشگاه و
كارگران» نام برده اند ؛ اما امنیت شغلی بهائیانی كه تنها به علت بهائی بودن از
دریافت پروانه كسب محروم می شوند چه می شود؟ چه كسی جوابگوی دگراندیشانی است كه جواز
كسب آنها پس از سالها فعالیت سالم اقتصادی اكنون تنها بدلایل مذهبی تمدید نمی شود؟
آیا ریئس جمهور پاسخگوی آنان است؟ همینطور است وضعیت بازنشستگان بهائی كه بعد از
سالها خدمت، اكنون از دریافت مقرری و بازنشستگی محروم اند.

آقای موسوی از حق آموزش صحبت كرده اند . این واژه برای عده ای از شهروندان ایران
واژه ای است دردناك و یادآور تبعیض. بله آنها بهائیان هستند كه اكنون سی سال است كه
از حضور در دانشگاهها و كسب مدارج بالای علمی محرومند. عبارت «حذف گزینش های عقدتی و
سیاسی ناروا» بسیار زیباست و البته زیبا تر آنكه بتوان آن را عملی كرد. بهائیان
ایران امیدوارند كه این تبعیض ناروا علیه آنان پایان پذیرد و بتوانند دوشادوش دیگر
هموطنانشان به مدارج بالای علمی برسند و سبب رشد و اعتلای ایران شوند.

اما آقای كروبی كه به شیخ اصلاحات نیز معروف هستند، در راه عملی كردن این دو واژه
طلایی – حقوق بشر و حقوق اقلیت ها - از ماهها قبل از چنین روزهایی تلاش خود را آغاز
كرده بودند. نامه ایشان به وزیر اطلاعات در حمایت از دروایش گنابادی و اشاره به
دستهای پنهانی كه به چنین اعمالی اقدام می كنند، آنهم از جانب كسی كه سالهاست در
پستها و مناسب دولتی كار كرده و با چم وخم دولت آشناست، عملی بسیار متهورانه می
باشد، اما سوال اینجاست كه آیا این گونه سخنان در دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان و
آزادی اقلیت ها فقط برای چنین روزهایی كاربرد دارد؟ واضح تر بگویم، آیا این گونه
اعمال تنها ژستهای انتخاباتی هستند؟ آیا امكان دارد كه در آینده شاهد احترام به حقوق
بشر و حقوق اقلیت ها باشیم؟ امید است كه این گونه دفاعیات از حق و عدالت، ادامه پیدا
كند و نه تنها حقوق دروایش مسلمان، بلكه حقوق بهائیان و تمام ایرانیان را نیز شامل شود.

در میان تمام كاندیداها و شخصیتهای فعال سیاسی حال حاضر ایران كمتر كسی حاضر است كه
در مورد حق و حقوق بهائیان صحب كند. البته دلیل اصلی امتناع نامزدها از این كار
مسئله رد صلاحیت، باشد، كه نامزدها را مجبور میكند در مقابل برخی حق كشی ها سكوت
اختیار كنند. گویا در ایران صحبت در مورد حقوق بهائیان بصورت یك خط قرمز و تابو در
آمده است. آقای موسوی در پیمان نامه شان، تنها به ذكر این مطلب كه: «كرامت انسانی و
حقوق شهروندی اقلیت های دینی...»2 اشاره می كنند و نامی از بهائیان به میان نیامده
است. یكی از مهم ترین موارد نقض حقوق بشر و حقوق اقلیت ها در ایران نقض گسترده و
سیستماتیک حقوق شهروندی به خصوص جامعه بهائی در ایران است. كه نمونه های آن وضعیت
مبهم هفت نفر رهبران پیشین بهائیان در بند پس از یکسال بدون وکیل و دادگاه وهمچنین
محرومیت جوانان ایرانی بهائی ازحق تحصیل بعد از انقلاب فرهنگی می باشد. حملۀ جریدۀ
کیهان و سردبیر آن به خانم کدیور و آقای کروبی یکی از این موارد است. و روزنامۀ
کیهان استثناء نیست. در همین مورد درسایت تابناك و در پی اعلام نظر علنی خانم كدیور
درمورد بهائیان چنین میخوانیم: «...و اما، یکی از تازه ترین و تأسف آورترین نمونه ها
اظهارات اخیر خانم جمیله کدیور در اراک است. ایشان که در ستاد انتخابات آقای کروبی
سمت مشاور در امور زنان را برعهده دارد، در سفر تبلیغاتی خود به اراک طی مصاحبه ای
از حزب صهیونیستی بهائیت با عنوان «شهروندان ایران» یاد کرده و گفته است «بهائیان به
عنوان شهروندان ایران دارای حقوقی هستند که باید دولتمردان به این حقوق احترام
بگذارند و آن را به رسمیت بشناسند»3!

براستی معلوم نیست چرا صحبت از حقوق شهروندی كه امری بدیهی و مسلم است تا این حد
تاسف آور قلمداد می شود. به گفتهء آقای موسوی «حقوق بشر، به همان مفهوم جهانی خود،
به هیچ وجه با خداپرستی و پیروی از تعالیم معنوی اسلام تعارضی ندارد.»4. چندی پیش
نیز آقای كروبی در طی یكی از سخنرانی هایشان اشاره ای كوتاه به حق تحصیل بهائیان
كرده و گفته بودند: « اگر در مورد گروه‌های چپ و بهائیان نیز محرومیتی باشد باید این
محرومیت به صورت حساب شده اعمال شود.»5

در این چند سال اخیر و مخصوصا در دوران دولت نهم هرگاه سخنی در حمایت از بهائیان در
فضای سیاسی-اجتماعی ایران طنین انداز شده است، برخی اشخاص و روزنامه ها سعی در برهم
زدن جو صلح و دوستی ایجاد شده دارند. اینان كه حیات سیاسی-اجتماعی خود را در تفرقه و
جنگ می بینند به هر راهی متوصل می شوند تا با متشنج كردن جو و با پاشیدن تخم كینه و
نفاق، بهائیان را از گفتمانهای روز و صحنه اندیشه خارج كنند و با پیش كشیدن بحث ها و
تهمت ها واهی و دروغین موضوع را منحرف كرده و نگذارند كه ایرانیان آزاده و صلحجو،
حقایق را آنطور كه هست ببینند.

اما این فضای انتخاباتی به كجا ختم خواهد شد؟ آیا ریئس جمهور آینده حق و حقوق اقلیت
ها را به رسمیت خواهد شناخت؟ بهائیان از آنجایی كه از ورود و دخالت در سیاست حزبی
منع شده اند نمیتوانند مانند دیگر گروه های اقلیت دست به هواداری از یك نامزد خاص
بزنند. اما بسیار دور از واقعیت می باشد كه بهائیان را شهروندانی منفعل و بی مسئولیت
قلمداد كنیم.

بهائیان از دخالت در سیاست منع شده اند، اما همواره به شركت در فعالیت های عام
المنفعه، اعتلای نام ایران، تلاش در راه آبادانی ایران و كمك به هموطنانشان دعوت شده
اند و آن را در عمل نشان داده اند. یكی از بهترین نمونه های آن 54 جوان شیرازی
بودند، كه حین انجام خدمتی عام المنفعه و در راه كمك به شهروندانی بی بضاعت دستگیر
شدند و مجبور به شركت در كلاسهایی گردیدند كه در آن به مقدساتشان توهین می شد. آیا
این جواب خدمت به هموطن است؟ هموطنانی كه حتی مسئولین شهری، و امنیتی شهر نیز آنان
را از یاد برده بودند و آن مكان به جایی برای تجمع خلاف كاران و بستر مناسبی برای
انواع بزه كاری تبدیل شده بود .

در آخر آرزوی هر ایرانی است كه ایران از بن بستی كه در حال حاضر در جامعه جهانی با
آن روبرو است خارج شود. آروزی هر ایرانی است كه ایرانی بودنش مایهء سرافكندگیش نباشد
و همه جا از ایران به نیكی یاد شود. بهائیان ایران نیز، برخلاف آنچه عده ای مدعی
هستند، با آنکه فعالیت حزبی نمی کنند در انتخابات شركت می كنند و بعنوان ایرانی و
شهروندان این آب و خاك آماده هر گونه كمكی به اعتلا وپیشرفت ایران هستند و چه حسن
نیتی از این بالاتر و برتر كه به درخواست حكومت تشكیلات نیمه رسمی خود را نیز تعطیل
كرده تا به دولت ایران اطمینان بدهد كه بهائیان كاری بر خلاف قانون انجام نداده و
نمی دهند.

تمامی ملت ایران از جمله بهائیان از تمامی نامزدهایی كه این روزها انواع و اقسام
شعارهای زیبا را بر زبان می آورند انتظار دارند، كه این سخنان زیبا مختص این فصل و
این ایام نباشد. باید امید داشت که روزی برسد كه تمام مردم این سرزمین، بدون تعصبات
نژادی، قومی و مذهبی به خوبی و خرمی در كنار هم زندگی كنند.

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Give Back

Yahoo! for Good

Get inspired

by a good cause.

Y! Toolbar

Get it Free!

easy 1-click access

to your groups.

Yahoo! Groups

Start a group

in 3 easy steps.

Connect with others.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ