کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

[farsibooks] (unknown)

چرا جنگ در سال اول تمام نشد

سيد ابوالحسن بني‌صدر، اقتصاددان و سياستمدار ايراني است كه در بهمن‌ماه سال ۵۸ به عنوان نخستين رييس جمهور ايران انتخاب شد و در آخرين روز از خرداد ماه ۱۳۶۰ به دليلي كه «عدم كفايت سياسي» اعلام شد، توسط مجلس شوراي اسلامي از مقام خود عزل شد.

او در روزهاي ابتدايي جنگ ايران و عراق طي نامه‌اي رسمي به آيت‌الله خميني اعتراض خودش را در مورد اين‌كه برخي وزيران بي‌كفايت، تهديدي بزرگ‌تر از تجاوز عراق به خاك كشور براي امنيت محسوب مي‌شوند، ابراز كرد.

اين نامه و مخالفت‌هاي بني‌صدر در گروگان‌گيري اعضاي سفارت آمريكا در تهران، خشم مجلس وقت را برانگيخت و در تاريخ ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ مجلس شوراي اسلامي بر عدم كفايت او راي داد.

خرداد ماه امسال بعد از اين كه دو فرمانده نظامي سپاه در اظهاراتي اعلام كردند كه بني‌صدر خائن نبود. به بهانه سالگرد عزل نخستين رييس جمهوري ايران سراغ ابوالحسن بني‌صدر رفتم.

شايد لازم باشد اشاره كنم كه دوست داشتم پيش از آن‌كه سراغ او بروم با اين دو فرمانده كه مورد حمله روزنامه كيهان نيز قرار گرفتند، صحبت مي‌كردم و يا شايد حتا سراغ كساني كه بر خيانت او اصرار مي‌ورزيدند. اما باورم بر اين بود كه به هزار و يك علت نخواهند پذيرفت.

اميدوارم با خواندن اين گفت‌وگو از منظر روشنگري پاسخي منطقي ارائه كنند. به هر حال جنگ هشت ساله با نزديك به يك ميليون كشته و مجروح ارزش اين سئوال و جواب ولو تكراري را دارد.

۲۸ سال مي‌گذرد. اينك دو تن از فرماندهان عالي نظامي ايران يعني آقاي رحيم‌صفوي و آقاي علي شمخاني اظهار كردند كه به آن معنا كه در طول سال‌هاي جنگ ايران مطرح بود، آقاي بني‌صدر در جنگ خيانت نكرده است. فكر مي‌كنيد چرا اين صحبت بعد از گذشت ۲۸ سال مطرح مي‌شود؟

يك، به اين دليل كه بني‌صدر به عنوان منتخب مردم روي آن خطوط و روي راهنماي انقلاب ايران طي اين دوران طولاني ايستاده؛ نتيجه اين‌كه افكار عمومي حالا دو طرف را تجربه كرده است.

از سويي برخوردهاي شديدي هم جريان دارد. در واقع برابر اطلاعاتي كه ما داريم در خود سپاه سه جريان عمده وجود دارد؛ يكي جريان مربوط به افسراني معروف به افسران صف يعني آن‌هايي كه در عمليات جنگي شركت مي‌داشتند، دسته‌اي ديگر معروف به افسران اطلاعاتي و دسته سوم اداري، آنهايي كه فرصت را براي ثروت اندوزي‌هاي بزرگ و چنگ انداختن بر قوه اجراييه و قوه مقننه مغتنم شمردند.

اين سه دسته با هم برخورد دارند. آنها كه خود را صفي مي‌دانند، رهبري آقاي خامنه‌اي را فاجعه‌آميز مي‌دانند. به دليل آن‌كه وي در ارتش و سپاه به دنبال همين اطلاعاتي‌ها و دفتري‌ها و سپردن كارها به دست اين‌ها بوده است.

در نتيجه به نظر من نيروهاي مسلح ما وضعيت مناسبي ندارند. از جمله همين آقاي جعفري كه از ديد برخي از آن صفي‌ها او لايق فرماندهي سپاه كه نيست هيچ، لايق فرماندهي يك لشكر سپاه هم نيست.

اين برخوردها در درون، طبيعتن محلي ايجاد كرده، براي اين‌كه در جدا كردن صف‌ها فرصت‌ها مغتنم شمرده بشوند. دليل سوم اين‌كه در جنگ هشت ساله قطعن خيانتي شده است. به لحاظ اين‌كه اولن از شروع جنگ مي‌توانست جلوگيري بشود كه دست‌ها و عواملي مانع شدند كه جلوگيري شود.

ثانين، جنگ در خرداد ۶۰ با توجه به پيشنهاد هيات كشورهاي عضو كنفرانس عدم تعهد و نيز پيشنهاد كنفرانس اسلامي كه سران هشت كشور به ايران آورده بودند، مي‌توانست تمام بشود. ما پيشنهاد عدم تعهد را به لحاظ اين‌كه از ديد ما يك پيروزي مسلم بود، قبول كرديم.

آقاي خميني و شوراي دفاع هم با تغييراتي كه البته در آن داده شد، با آن پيشنهاد موافقت كردند. آن هيات قرار بود جواب عراق را در ۲۴ خرداد به ايران بياورد. اما از دفتر آقاي رجايي تلفن شد به وزير خارجه كوبا كه سرپرست آن هيات بود با اين عنوان كه «در ايران فعل و انفعالاتي درجريان است و شما فعلن نياييد». فعل و انفعالات هم، همان كودتاي خرداد ۶۰ بود. آنها هم نه آن وقت و نه بعد آمدند.

در نتيجه جنگ هشت سال ادامه يافت و اين ادامه، براساس آنچه آلن كلارك، وزير دفاع خانم تاچر در دادگاه فروش اسلحه غيرقانوني به ايران و عراق، يعني «ايران گيت انگليسي» گفت: همه دانستند كه جنگ زير سر كي بوده كه هشت سال ادامه يافت.

او گفت: جنگ به سود انگلستان و غرب بود و اسباب ايجاد و ادامه آن را ما فراهم كرديم. به لحاظ سندي كه در آمريكا بعد پيدا شد و روبرت پاري منتشر كرد، يعني نامه محرمانه اولين وزير خارجه آقاي ريگان الكساندر هيگ، حمله به ايران با حمايت مستقيم آمريكا انجام گرفته بود، مسلم است كه ايجاد آن را از طريق عراق بود.

اما جنگ را كي ادامه داد؟ براي اين‌كه آقاي صدام در خرداد ۶۰ حاضر به متاركه بود. حتا كشورهاي خليج فارس حاضر بودند غرامت هم بدهند. آنها ۲۵ ميليارد غرامت پيشنهاد مي‌كردند و ما ۵۰ ميليارد مطالبه مي‌كرديم. از آن به بعد هفت سال ديگر جنگ ادامه پيدا كرد و با جام زهر تمام شد. پس خيانتي به اين ملت شده است و يك نسل ايراني قرباني شده. خب حال اگر بني‌صدر نكرده، چه كسي اين خيانت را كرده است؟

وقتي سران هشت كشور مسلمان به ايران آمدند، در جلسه مشترك گفت‌وگو در ستاد ارتش ايران، آقاي خامنه‌اي حاضر بود، آقاي رجايي هم بود و به احتمال زياد؛ الان در ذهنم نيست، آقاي هاشمي رفسنجاني هم حاضر بود. آنها گفتند كه كاري كه ارتش ايران كرد «حماسه نبود؛ معجزه بود»

ارتش را اين آقايان متلاشي كرده بودند. اين‌كه آقاي هاشمي رفسنجاني مي‌گويد، اگر عقل مي‌داشتيم آن روز اصلن جنگي رخ نمي‌داد، همين مساله است. آن روز عقل آنها در گرو اين بود كه چگونه قدرت را تصرف كنند و طرح انحلال ارتش را به شوراي انقلاب آوردند.

چون در آنجا با مقاومت من، موفق نشدند اين طرح را بگذرانند. از طريق دادگاه انقلاب اين كار را به اجرا گذاشتند و آقاي خميني هم، حالا بگويم از آنها حمايت كرد، ممكن است يك مقدار مبالغه باشد، اما اين‌كه دربرابر كوشش آنها براي متلاشي كردن ارتش حاضر نبود يك واكنش جدي نشان بدهد، اين يك واقعيت است.

به اين ترتيب ملاحظه مي‌كنيد كه اين بحث اخير كه واكنشي در جامعه ايجاد كرد. اين ماجرا آقاي شريعتمداري را نگران كرده، چون يك نسل ايراني قرباني شده و مردم بيش از حد حساس هستند و حق هم با مردم است كه بايد حساس باشند.

شما اشاره كرديد كه با تاييد آقاي خميني، طرح صلحي كه كشورها با رهبري كوبا مطرح كرده بودند، پذيرفته شد. اما با نظر ديگر دوستان در دولت روند صلح متوقف شد. با تاكيدي كه شما مي‌كنيد آيا آقاي خميني در طول آن هشت سال با ادامه جنگ مخالف بودند؟

نخير، موافق بودند. يكي از همان مسائل مهم اين است. اين‌ها خيلي راحت مي‌توانستند اين كودتا را ده روز عقب بيندازند، آسمان به زمين نمي‌آمد. لازم نبود به هيات بي‌طرف بگويند شما نياييد، چرا كه فعل و انفعال در كار است. جنگ تمام مي‌شد خود من هم اصلن گفته بودم مي‌روم و استعفا مي‌دهم و احتياج به كودتا هم نبود.

استعفاي من هم نزد آقاي خميني بود. راحت مي‌توانست منتشر كند و هيچ‌كدام از اين بازي‌ها لازم نبود. اگر اين بازي‌ها را كردند، دليلي جز اين نداشت كه مي‌خواستند جنگ را ادامه بدهند. چرا مي‌خواستند جنگ را ادامه بدهند؟ آيا فقط به اين دليل كه دل آمريكا و انگليس را بدست بياورند؟ نه!

مساله اين نيست كه اين‌ها مي‌خواستند در مقام نوكري انگليس و آمريكا و مقداري هم اسراييل اصرار به ادامه جنگ داشته‌باشند، خير. ميل اين‌ها به ادامه جنگ تطابق كرده بود با منافع آمريكا و انگليس. پس هدف آنها چه بود؟ ‌استقرار استبداد.

اين‌ها مي‌دانستند كه در آن اوضاع و احوال دوران اول انقلاب و اين‌كه ملتي در تنها انتخابات آزاد سراسر كشوري يك نفر را به عنوان رييس جمهور انتخاب كرده؛ استقرار استبداد كار آساني نيست. جنگ به آنها اين امكان را مي‌داد. دليل ديگري هم داشت اين بود كه مي‌توانستند جابه‌جايي بوجود بياورند. در جنگ ارتش فرسوده بشود و سپاه نيروي اول بشود كه در عمل هم اين‌طور شد.

اما امروز كساني در همان سپاه كه در آن جنگ شركت داشتند و بعد از جنگ هم به اصطلاح در بخش عمليات بودند و معروف به «افسران صف» هستند از خود مي‌پرسند در آن عمري كه گذاشتند و نتيجه‌اي كه گرفتند، آيا خلل، اشكال و نارسايي نيست؟ جوابي كه مي‌دهند مي‌بينند كه نه هست و به خود حق مي‌دهند. چون بسياري از آنها در راه وطن و باورهاي‌شان كشته شدند. آنها هم كه ماندند امروز وضعيت كشور را كه غرق فساد است و كساني مثل احمدي‌نژاد بر سرنوشت‌شان حاكم است، مي‌بينند و از خود مي‌پرسند چه كسي در اين ميان سبب شد كه جنگ هشت سال با اين نتايج ادامه پيدا كند.

آقاي شمخاني در مقدمه كتاب‌شان در مورد عمليات هويزه اشاره‌اي به شما كرده‌اند. من مي‌خواهم نقبي به اين عمليات بزنيم. شما معتقد بوديد كه ارتش با چهل درصد نيرويش بيشتر نمي‌تواند در جنگ حاضر بشود اما از ارتش حمايت كرديد. اول سئوال اين است كه آيا در آن زمان براي شما دفاع از ارتش در تقابل با سپاه بوده و نكته دوم اين‌كه دليل شكست ايران در عمليات هويزه چه بود؟

حالا آقاي شمخاني و صفوي در عين حال كه گفتند بني‌صدر خائن نبود، يك مقدار دروغ هم بافته‌اند كه مي‌گويند طرح‌هاي بني‌صدر نارسا بود و به شكست مي‌انجاميد. اولن بني‌صدر نظامي نبود. دروغ بدون تناقض نمي‌شود. تناقض اين دروغ هم آشكار است.. بني‌صدر نظامي نبود تا طرح نظامي بدهد. كار رييس جمهور هم اين نيست كه طرح نظامي بنويسد و بدهد دست نظامي‌ها بگويد برويد اجرا كنيد. كار او اين بود كه بهترين فرصت را براي ارتش ايجاد كند تا ارتش بتواند با بيشترين كارايي از وطن دفاع كند. اين كار رييس جمهور بود.

طرح‌هاي نظامي را نظامي‌ها طراحي مي‌كردند و به اجرا مي‌گذاشتند. آيا حالا اين طرح‌ها نارسا بود؟ ياسر عرفات را من فرستادم آنجا (عراق) و گفتم به او (صدام حسين) بگو كه آقا اين جنگ حماقت است، شما چرا مي‌خواهيد دنيا را به تماشاي حماقت بياوريد. الان شما جنگ را شروع مي‌كنيد و بعد ديگر تمام كردن آن دست شما نخواهد بود.

عرفات برگشت و گفت صدام مثل طاووس راست نشست و گفت چهار روز تا يك هفته كار ايران تمام است. چهار روز كه نشد، يك هفته هم نشد و ماه اول كه سر رفت، از ماه دوم ابتكار عمليات افتاد دست نيروهاي ما؛ البته به يمن يك فداكاري‌هاي عظيم. شما تصور كنيد كه خلبان‌هاي ما بعضي‌هاي‌شان در ماه پنجاه (سورتي) پرواز مي‌كردند.

(ارتش در هويزه) از جهت مهمات با امكانات محدود براي عمليات نقشه طراحي كرده بود. عمليات را هم با موفقيت تا ظهر انجام داد، يعني تا دو بعدازظهر. در دو بعدازظهر، ارتش عراق به اصطلاح پاتك زد. براي مقابله با حمله متقابل بايد امكانات وجود مي‌داشت. يعني ما بايد آنچه را كه از دست مي‌رفت جايگزين مي‌كرديم كه نداشتيم. مهمات بايد به موقع مي‌رسيد كه نمي‌رسيد.

از طرفي فشار دشمن زياد بود.. با تمام توان فشار آورده بود و ما در آن منطقه قواي لازم براي مقابله با اين فشار را نداشتيم. با اين همه، دليل چهارمي هم وجود داشت، يك عده از همين پاسدارها بدون اطلاع و هماهنگي رفته بودند جلو و غنائم جمع كنند. تانك و زره پوش و هرچه از دشمن مانده بود، چون در ساعت ۲ بعدازظهر كه آنها (عراقي‌ها) شكست خورده بودند (به عقب) رفته بودند. (با اين شرايط پاسدارها) وسط واقع شده و از موانع بودند.

اين‌ها عواملي بود كه وقتي عراق پاتك زد آن قوايي كه در جلو بودند، فرار كردند. طوري كه ما اصلا فكر مي‌كرديم همه چيز تمام شد. نتيجه من سوار جيپ شدم و به اتفاق يك سرهنگ ارتشي كه گريه‌اش را هم نمي‌توانست نگه دارد، آمديم به سرعت جلوي قوايي كه از جبهه برمي‌گشتند و من خطاب به آنها گفتم كه شما مي‌خواهيد ايران از بين برود؟ پس بهتر است كه اول از روي جنازه من رد بشويد و بعد برويد هرجايي كه مي‌خوايد برويد.

آن‌ها هم به حال گريه افتادند و برگشتند به جبهه. اين برگشتن به ما امكان داد كه جبهه را تثبيت كنيم و مقداري هم از آنچه بدست گرفته بوديم را نگه داريم. تا كرانه كرخه كور كه پيشروي كرده بوديم را هم حفظ كرده بوديم. (به دليل برخورد سپاه در آن زمان) من ناگزير شدم تلگراف كنم به آقاي خميني كه با ارتشي كه وضعيت آن معلوم است، چگونه دارد با يك نيروي مجهز مي‌جنگد و يك عده كارشان شده روحيه اين‌ها را خراب كنند... اگر اين‌ها براي خاطر من اين دعواها را راه مي‌اندازند و روحيه‌ها را خراب مي‌كنند، من استعفا مي‌كنم كه خيال‌شان راحت شود.

توجه مي‌دهم شما را كه آقاي رجايي در مدرسه سپهسالار گفته بود ما آن پيروزي را كه با اين ارتش باشد را نمي‌خواهيم. خراب كردن روحيه از يك ناحيه و دو ناحيه نبود. اين بار ديگر آقاي خميني به صدا درآمد، خيلي اعتراض سختي كرد كه دهان‌هاي‌تان را ببنديد، قلم‌هاي‌تان را بشكنيد، اين‌قدر روحيه‌ها را خراب نكنيد و به اصطلاح يك مقدار روحيه ارتش را تقويت كرد.

 

 

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Y! Messenger

Quick file sharing

Send up to 1GB of

files in an IM.

Yahoo! Groups

Cat Zone

Connect w/ others

who love cats.

Learn to live

a full life with these

healthy living

groups on Yahoo!

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ