کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۷ تیر ۳۰, یکشنبه

[farsibooks] اسلام

در معنای اسلام




ان الدین عند الله الاسلام (آل عمران، 19)، یعنی همانا دین پسندیده نزد خدا آئین اسلام است
اسلام از ریشه سَلمَ و به معنای تسلیم محض در برابر امر و اراده الهی می باشد. مطالعه کلام الله مجید نشان می دهد که، در قرآن شریف اسلام به دو صورت خاص و عام آمده است. در معنای خاص اسلام نام دینی است که، حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر و شارع آن دین می باشد. اما در معنای عام، اسلام به مفهوم جامع و وسیعی بیان شده و به پیروان و انبیای گذشته نیز اطلاق گردیده و در کل، اسلام حقیقت همه ادیان می باشد و " دین همه انبیاء قبل و بعد و دین همه مومنان از ابتدا تا انتهاست". کوتاه سخن آنکه، اسلام یعنی سر تسلیم فرود آوردن در برابر امر خداوند ( دین الهی)، که همواره در هر عهد و زمان با ظهور هر پیامبر جدیدی تجدید می شده است
در این مقام، نگاهی می اندازیم به آیه 85 سوره آل عمران : و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین، و قبل از توضيح در مورد مفهوم آيه مباركه فوق، بايد متذكر شويم كه چون اين آيه با حرف عطف «واو»‌ شروع می شود، بنابراين آیات قبل از آن مرتبط به اين آيه مباركه مي‌گردد و این آِیه نتيجه‌گيری از آيات قبل است، آیاتی كه تماما در مورد نهي اكيد از انحصار طلبي و تنگ نظري ونهی از تمسك به اديان خاص و دستور اكيد به توجه بر جنبه وحدت اديان است. خداوند در آیات 81 – 85 سوره آل عمران چنین می فرماید:
و اذ اخذ الله میثاق النبیین لما ءاتیتکم من کتاب و حکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتومنن به و لتنصرنه قال ءاقررتم و اخذتم علی ذلکم اصری قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین ( آل عمران: 81)، یعنی و آنگاه خدا از پیغمبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس بر شما ( اهل کتاب) رسولی از جانب خدا آمد که گواهی به راستی کتاب و شریعت شما می داد به او ایمان آورده و یاری او کنید، خدا فرمود: آیا اقرار داشته و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند اقرار داریم. خدا فرمود: گواه باشید، من هم با شما گواهم. فمن تولی بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون (82)، یعنی پس کسانی که بعد از آمدن آن رسولان روی (از حق) بگردانند، محققا آنان گروه فاسقان خواهند بود. افغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون(83)، یعنی آیا کافران، دینی غیر دین خدا را می طلبند؟ و حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه نا خواه مطیع امر خداست و همه بسوی او رجوع خواهند کرد. قل ءامنا بالله و ما انزل علینا و ما انزل علی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و النبیون من ربهم لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون (84)، یعنی بگو: ما به خدای عالم و شریعت و کتابی که به خود ما نازل شده و آنچه به موسی و عیسی و پیغمبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده (به همه ایمان آورده ایم) فرقی میان هیچ یک از پیغمبران نگذاریم و ما مطیع فرمان خداییم. و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین (85)، یعنی و هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است.
ارتباط عميقي كه مجموع اين آيات با آيه " و من يبتغ غير الاسلام دينا " دارند مطلب را بقدري صريح و واضح بيان مي‌نمايد كه جای هیچ شك و ترديدي باقي نمي‌گذارد كه قرآن كريم موكدا در صدد نهي از محدود نگري و انحصار گرايي نسبت به اديان خاص است. محدوديتي كه نتيجه غلو و تعلق افراطي متدينين به دین خاص خود و پيامبر خويش است كه قرآن كريم از آن نهي فرموده و بيان می دارد كه ايمان شما وقتي قابل قبول و موجب رستگاري است كه ناظر به جنبه وحدت انبياء يعني حقيقت مشترك اديان " ما انزل الي جميع الانبياء " و مبتني بر عرفان و ادراك حقيقت دين باشد. نه وجوه متمايزه و مشخصه اديان و نه جنبه جسماني انبياء كه مدام رو به تغيير و تبديل است. قرآن كريم مشخصه اين نوع ايمان را، آمادگي پذيرش پيامبران جديد و عدم تعصب نسبت به پيامبر زمان و تعاليم خاص هر دين مي‌داند، و وصول به اين مقام را به عنوان عهد و ميثاق دینی، که از رکن رکین هر دین به حساب می آید و وجه ممیزه مطیعان خداوند از متمردان است، ناميده است. حتي خداوند متعال، خطاب به حضرت رسول (ص) و امت ایشان میفرماید که آنان نیزبايد اينگونه به انبياء و ديانت ناظر باشند و به حقيقت نازله بر قلوب آنان يعني حقيقت واحده‌اي كه يكسان به انبياء تجلي مي‌شود عارف گردند ( قل آمنا بالله وما انزل الینا وما انزل علی ابراهیم و....)، یعنی باید بما انزل الیکم و ما انزل الیهم كه يك حقيقت بيش نيست متمسك شویم، در اين صورت است كه انبيا هيچكدام براي ما فرقي نداشته و نخواهند داشت " لا نفرق بین احد منهم" و تسليم مقام وحدتي كه حاكم بر انبياء و همه اديان است " و نحن له مسلمون" خواهيم شد.
حال چگونه ممکن است که خداوند در قرآنی که شیوه یهود و نصاری را به خاطر انحصار طلبی و پا فشاری بر حقانیت خود و رد ادیان دیگر، شیوه ای جاهلانه و نفاق افکنانه انگاشته، و همچنین پس از تاكيد بسیار و عهد و ميثاق مبرم ومحكم و جلب توجه انبياء و امت آنها به حقيقت اديان و وجوه مشترك آنها، خود درجایی دیگر از کلام الله مجید همین نوع تفکر وایده را ترویج نماید و چنین تناقض آشکاری را دامن زند و از بین دو معنایی که در کلام الله مجید در مورد کلمه اسلام به کار رفته، معنایی را در نظر گیرد که مفهوم آیات قبل را بکلی نفی کند و با آنها متناقض باشد و اسلام را منحصرا و تنها و تنها به یک دین و آئین، یعنی شریعت حضرت محمد (ص) اختصاص دهد؟ فاعتبروا یا اولو الابصار. آیه مبارکه زیر جای بسی تامل و تعمق می باشد: قالت الیهود لیست النصاری علی شیی وقالت النصاری لیست الیهود علی شی کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم تشابهت قلوبهم.
باری، در آثار اسلامي نیز دیده می شود كه اين نکته ظریف و دقيق و عميق، مفهوم کلی اسلام، كه در قرآن شریف آمده است برای بسیاری موجب اشتباه شده و حتی در عهد ائمه اطهار نیز، مفضل بن عمر که از اصحاب امام جعفر صادق (ع) بوده، از شخصی چون امام صادق (ع)، در تائید این مطلب که اسلام حقیقت همه ادیان است نه تنها دین حضرت محمد (ص) حجت می طلبد، چنانچه در صفحه 643 ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار توسط مرحوم حسن بن محمد ولی ارومیه رحمة الله علیه، مفضل بن عمر از امام صادق (ع) چنین روایت میکند: "... مفضل گوید عرض کردم ای سید من آیا دین پدران قائم علیه السلام که ابراهیم علیه السلام و نوح و موسی و محمد (ع) باشند اسلام بود، فرمود آری ای مفضل آن اسلام است نه غیر آن. عرض کردم ای آقای من آیا این مطلب را در کتاب خدا یافته ای، فرمود آری از اول قرآن تا آخر از این مضمون بسیار است از جمله آنها این آیه است، ان الدین عند الله الاسلام و نیز از آنجمله قول خدای تعالی است، ملة ابیکم ابراهیم هو سمئکم المسلمین (سوره حج، آیه 78) یعنی اسلام دین پدر شما ابراهیم است و اوست که شما را مسلمان نامید. و از جمله قول خدای تعالی است در قصه ابراهیم و اسمعیل (ع)، و اجعلنا مسلمین لک و من ذریتنا امة مسلمة لک (سوره بقر، آیه 128)، یعنی ما را چنان بکن که بتو اسلام بیاوریم و از اولاد ما هم امت مسلمی خلق بکن. و از اینجمله قول خدای تعالی است در قصه فرعون، حتی اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنوا اسرائیل و انا من المسلمین (سوره یونس، آیه 90)، یعنی تا وقتی که غرق شدن او را دریافت گفت که ایمان آوردم و تصدیق کردم باینکه معبودی نیست مگر آن خدائیکه بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند و من از جمله مسلمانانم. و در قضیه سلیمان علیه السلام و بلقیس فرموده، اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین، یعنی با سلیمان به پروردگار عالم اسلام آوردم. و از اینجمله قول عیسی است که گفت، من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله آمنا بالله و اشهد بانا مسلمون (سوره آل عمران، آیه 51)، یعنی عیسی علیه السلام گفت یاران من در خصوص امر الهی کیانند. حواریون گفتند که ما انصار و یاران خدائیم و به خدا ایمان آوردیم شاهد باش به اینکه ما مسلمانیم. و از اینجمله قول خدای تعالی است، و له اسلم من فی السموات و الارض طوعاً و کرهاً (سوره آل عمران، آیه 83)، یعنی آنان که در آسمانها و در زمینند برای خدا اسلام آوردند بعضی با صمیم قلب و بعضی با اکراه. و از اینجمله قول خدای تعالی است در قصه لوط علیه السلام، فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین (سوره الذاریات، آیه 36)، یعنی در آنجا از مسلمانان پیشرو از اهل یک خانه نیافتیم. و از اینجمله قول خدای تعالی است، قولوا آمنا بالله و ما انزل علینا ... لا نفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون (سوره بقره، آیه 136)، یعنی بگویید که بخدا و به آنچه که به ما نازل شده ایمان آوردیم و در میان پیغمبران فرق نمی گذاریم و ما به او اسلام آوردیم. و از اینجمله قول خدای عز و جل است، ام کنتم شهداء اذ حضر یعقوب الموت ... و نحن له مسلمون (سوره بقره، آیه 133)، یعنی آیا حاضر بودید در وقتی که مرگ به یعقوب علیه السلام در رسید و حال آنکه ما به او اسلام آورده ایم ...انتهی.
جناب اشراق خاوری در توضیح آیه 128 سوره بقره، هنگامیکه ابراهیم و اسماعیل در حین بنای خانه کعبه با خدا مناجات می کردند و می گفتند: و اجعلنا مسلمین لک و من ذرتینا امة مسلمة لک، می فرمایند: " بدیهی است که در زمان ابراهیم و اسمعیل علیهما سلام الله هنوز حضرت رسول (ص) متولد نشده بودند و شریعت مخصوصه مستقبله آن حضرت بنام اسلام در عالم وجود نیافته بود و بنابراین مقصود همان است که آنها از خدا می خواستند که در جرگه خداپرستان محسوب شوند و از ننگ بت پرستی دور باشند" . از طرف دیگر اگر حضرت ابراهیم همانطور که ذکر شد دینشان اسلام بود و اسلام نیز آخرین دین است، دیگر آمدن پیامبران بعد از او از چه جهت بود؟
بنابراین، " پیداست که اگر بتوان ادیان نوح و ابراهیم و موسی و عیسی، همه را اسلام نامید، تفاوت کتاب و قبله، زمان و مکان موجب اختلاف ادیان نمی شود. بنابراین همه ادیان اگر چه به حکم عقائد خود کتاب مخصوصی را کتاب خدا بخوانند و شخص معینی را صاحب شریعت بدانند و رو به قبله دیگری نماز بخوانند و حدود متفاوتی را در معاملات و سیاسات جاری سازند، همگی در مقام توحید دین واحدند و به همین معنی است که در قرآن مجید فرموده اند که: ان الدین عند الله الاسلام (همانا دین پسندیده نزد خدا آئین اسلام است) یا: و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین ( و هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است)" .
درنتیجه، با توجه به آنکه اساس و حقیقت تمام ادیان الهی یکی است و از مبدأ واحد سرچشمه میگیرند،  تمام پیامبران الهی که یک وحدت حقیقی را جلوه می دهند، دین اسلام آورده اند و تسلیم در برابر امر خداوند شده اند که همانا دین خدا پرستی و مبارزه با کفر و بت پرستی بوده است.

 

 


__._,_.___
This is a non-political list.
MARKETPLACE

You rock! Blockbuster wants to give you a complimentary trial of - Blockbuster Total Access.
Recent Activity
Visit Your Group
Special K Group

on Yahoo! Groups

Learn how others

are losing pounds.

Y! Messenger

Send pics quick

Share photos while

you IM friends.

Real Food Group

Share recipes,

restaurant ratings

and favorite meals.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ