کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۷ دی ۲۱, شنبه

[farsibooks] Re: Hojjatiyyeh society انجمن حجتیه

file peyvast dAArad, beh soorat-e .PDF

http://www.nasirboushehr.com/Journal-01-398.html

http://www.nasirboushehr.com/Journal-01-456.html

http://www.nasirboushehr.com/Journal-01-481.html

تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه
تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه
قسمت اول
 محمد حیاتی ـ بندر گناوه
الف: زمینه‌های شکل‌گیری
زمینه‌های شکل‌گیری انجمن ضدبهاییت و یا انجمن حجتیه را در چند حوزه می‌توان بررسی
کرد. از پیش از یک قرن قبل، فردی به نام "میرزا علی محمد" ادعای بابیت امام عصر و
نمایندگی ایشان و سپس ادعای مهدویت را به راه انداخت و سبب به وجود آمدن فرقه‌ای به
نام "بابیه" و سپس "بهاییت" شد.
این فرقه که از همان ابتدا توسط مسلمانان مطرود و ضاله خوانده شد، بنا به دلایل
بیشتر سیاسی و با حمایت‌های آشکار و پنهان از جانب حاکمیت و قدرت‌های سیاسی وقت،
اقدام به رسوخ در میان مردم و به خصوص جوانان کرد. یکی از مراکزی که خیلی مورد توجه
بهاییت قرار داشت، حوزه‌های علمیه بود و بهاییت تلاش‌ فراوانی می‌کرد تا درون این
حوزه‌ها رسوخ کند و از این طریق به جذب مبلغ برای خود دست بزند. این تلاش‌ها از همان
ابتدا با مخالفت شدید روحانیون مسلمان مواجه شد، اما با وجود مخالفت مسلمانان،
بهاییت به موفقیت‌هایی در این زمینه دست یافت. دلایل این موفقیت را می‌توان در حمایت
سیاسی قدرت‌های استعماری بیگانه از این فرقه دانست و دیگر این که تشکیلات بهاییت با
انسجام خاصی فعالیت‌های خود را سازمان داد و مانند یک حزب عمل می‌کرد اما در مقابل،
تشکل و سازمان خاصی در روحانیت شیعه وجود نداشت که خاص مقابله با فعالیت بهاییان
باشد. در دهه 20 و 30 هجری شمسی بهاییت بر قوت‌ فعالیت‌های خود به گونه‌ای آشکار
افزوده بود و به طور علنی در همه جا دست به تبلیغ می‌زد. روحانیت شیعه که از این
انحراف به شدت رنج می‌برد، شاهد گستردگی روزافزون این فرقه در جامعه بود و نیاز به
سازمان و تشکیلاتی که با نفوذ بهاییت مبارزه کند، کاملاً حس می‌شد. در چنین شرایطی در
اوایل دهه‌ی 30 بود که انجمن ضد بهایت توسط یک روحانی به نام شیخ محمود ذاکر تولایی،
مشهور به شیخ محمود حلبی، تشکیل شد و فعالیت‌های خود را علیه بهاییت بودند. به دلیل
زمینه‌ها و نیاز مذهبی که در این‌بار حس می‌شد، کار وی با استقبال بسیاری از
روحانیون مواجه شد و روز به روز گستردگی بیشتر یافت. در واقع پس از سال‌ها، مسلمانان
شاهد تشکیل سازمانی برای مقابله با بهاییت آغاز کرد و به همین جهت این انجمن که به
حجتیه موسوم شد، به زودی در دل عموم روحانیون و مسلمانان و به خصوص جوانان راه یافت
و توفیق بسیاری هم در این زمینه یعنی مبارزه با بهاییت کسب کرد.
از دیگر زمینه‌های شکل‌گیری انجمن حجتیه می‌توان به شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره
اشاره کرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، که به شکست نهضت ملی انجامید، بسیاری از
مبارزان سیاسی و مذهبی از ادامه‌ی فعالیت بازماندند. شرایط آن دوران به گونه‌ای بود
که راه بر هر گونه فعالیت علیه حکومت بسته بود و علاوه بر آن، بسیاری از افراد دچار
یأس و ناامیدی شده و خانه‌نشین بودند. در چنین شرایطی، بخشی از نیروهای مذهبی به
فعالیت‌های غیرسیاسی و به خصوص فرهنگی و مذهبی (بدون جنبه‌ی سیاسی آن) روی آوردند.
انجمن حجتیه از بدو تأسیس ـ پس از کودتای 28 مرداد 32 ـ به هیچ وجه داعیه مبارزه با
حکومت را نداشت، به همین دلیل حکومت وقت منعی برای تشکیل چنین انجمنی نمی‌دید، بلکه
از جهاتی هم به نظر می‌رسید مایل به تشکیل چنین سازمان‌هایی باشد، زیرا بسیاری از
نیروها، توان خود را در جایی به غیر از مبارزه با حکومت صرف می‌کردند و این امر
مطلوب حکومت بود. نگاهی به اساس‌نامه انجمن می‌تواند مؤید این موضوع باشد. در
اساس‌نامه‌ی انجمن آمده است:
«انجمن به منظور فعالیت‌های علمی، آموزشی، خدمات مفید اجتماعی، با الهام از تعالیم
عالیه اسلام و مذهب شیعه‌ جعفری، جهت پرورش استعداد و تربیت انسان‌هایی لایق و
کاردان و مفید باتقوی و ایمان و اصلاح جهات مادی و معنوی جامعه تأسیس شده است و در
تبصره یک در ماده دوم، موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت "بقیه‌ا... اعظم
امام زمان (ع)" لایتغیر خواهد بود. اما برنامه‌های آن با توجه به شرایط و نیاز جامعه
براساس حفظ هدف کلی و ... تغییر یا تعمیم می‌یابد. هدف ثابت انجمن تا ظهور حضرت
بقیه‌ا... در این جمله خلاصه گردیده:
تاریخ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع از آن با رعایت مقتضیات زمان.
گروهی نیز درباره‌ی زمینه‌های پیدایش انجمن ضدبهاییت معتقد به حضور دست‌های قدرت‌های
استعمارگر هستند. اینان معتقدند که ساختن فرقه و ضدفرقه یکی از روش‌های استعماری
برای سرگرم ساختن مبارزان و ملت‌هاست. بنابراین حضور فرقه‌ی بهاییت را یکی از
حربه‌های استعمارگران می‌دانند. گروهی نیز معتقدند، آماده بودند شرایط اجتماعی،
سیاسی و مذهب در آن دوره‌هاست که نیاز به حضور تشکیلاتی با این ویژگی را موجه می‌نماید.


تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه قسمت دوم
تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه قسمت دوم
 محمد حیاتی ـ بندر گناوه
ب: شکل‌گیری انجمن حجتیه
نام اصلی و کامل این انجمن «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است که به نام‌های "انجمن
حجتیه" و "انجمن ضد بهاییت" نیز مشهور است. این انجمن در سال 1332 و پس از کودتای 28
مرداد ـ که منجر به سقوط دولت ملی دکتر محمد مصدق شد ـ توسط یک روحانی به نام "شیخ
محمود ذاکرزاده تولایی"، مشهور به شیخ محمود حلبی، تأسیس شد. چنان‌چه پیش‌تر آوردیم،
هدف اصلی از تشکیل این انجمن مبارزه با نفوذ بهاییت و جلوگیری از گسترش آن و ادامه‌ی
این مبارزه تا نابودی کامل این فرقه بود و در مشهد حرکت نهضت مقاومت ملی را تأیید
می‌کرد. درباره‌ی انگیزهای تشکیل انجمن‌ توسط وی گفته می‌شود که: «در سال‌های پیش از
28 مرداد 1332 که تبلیغات وسیعی برای انحراف افکار عمومی توسط بهاییت به ویژه علیه
روحانیت و حوزه‌ها راه افتاد، آقای حلبی که در حوزه‌ی مشهد درس می‌خوانده و استاد وی
میرزا مهدی اصفهانی بوده است ـ که علاقه‌ی خاصی به امام زمان (عج) داشته ـ به همراهی
طلبه‌ی دیگری به نام سیدعباس علوی توسط یک مبلغ بهایی به بهاییت تبلیغ می‌شوند و
این‌ها با پدیده‌ی ناشناخته‌ای رو به رو می‌شوند، چند ماهی از وقت خود را در
مطالعه‌ی بهاییت صرف می‌کنند و سرانجام سیدعباس علوی به خاطر زمینه‌های دنیوی و
شهوانی که احتمالاً بهاییت در اختیارش می‌گذارد و می‌لغزد و بهایی می‌شود و به عنوان
یکی از مبلغین بزرگ بهاییت، کتاب‌های هم در اثبات آن می‌نویسد و آقای حلبی با
مشاهده‌ی این مسأله، بهاییت را خطر بزرگی تشخیص می‌دهد و با برقراری تماس با افراد
گول‌خورده از بهاییت و راه‌یابی به جلسات تبلیغی آن‌ها و مناظره و مباحثه با آنان و
مطالعاتی که کرده بود، کم‌کم در بحث‌ها تبحر پیدا می‌کند. آقای محمد تقی شریعت و
آقای امیرپور نیز از همکاران ایشان بودند. سپس آقای حلبی به تهران آمده و جذب نیرو
می‌کند و اطلاعات و تجربیات بحثی خود را منتقل می‌نماید و چون بهاییت مثل مساجد
ماعلنی و با پرچم فعالیت می‌کرد و خطر آن نزد علما منعکس شده بود، پس از یک سری
موفقیت‌ها، آقای حلبی و دوستان‌اش مورد حمایت علما قرار گرفتند و علما اجازه استفاده
از سهم امام (ع) را نیز به وی دادند.
نظر دسته‌ای دیگر که خود از حجتیه‌یی‌ها هستند، این است که شیخ محمود حلبی رئیس
انجمن مدعی شده است که در سال‌های 32 خوابی دیده است که امام زمان به وی فرموده‌اند
که گروهی را برای مبارزه با بهاییت تشکیل بدهد.
نظر دیگری حاکی از این است که پس از بروز اختلاف بین آیت‌ا... کاشانی و مصدق و شکست
نهضت ملی نفت، هم‌زمان تبلیغات بهاییت نضج گرفت و گروهی را که در بین‌شان طلبه نیز
بود از جمله هم حجره‌ای شیخ حلبی را جذب کردند، لذا بهاییت در ذهن شیخ محمود حلبی،
بزرگ جلوه‌گر شد و به این نتیجه رسید که باید سیاست را رها کرد و دست به انجام
اقدام‌های فرهنگی زد و به علت شکست نهضت، یک جو یأس بر جامعه حاکم شد و عده‌ای که به
دنبال جریانی می‌گشتند تا با وصل شدن به آن یأس و بریدگی خود را توجیه ایدئولوژیکی و
سیاسی کنند، به این جریان پیوستند.»
با توجه به گستردگی تبلیغات بهائیت در آن دوران، بعید به نظر می‌رسد که شیخ محمود
حلبی بدون هیچ‌گونه آگاهی و به طور تصادفی با یک مُبلغ بهاییت برخورد کرده باشد.
آن‌چه که منطقی‌تر به نظر میآید این نکته است که شیخ محمود حلبی از مدت‌ها قبل مترصد
برخورد با بهاییان بوده و احتمالاً اطلاعاتی هم در این زمینه داشته است و در ابتدا
شاید به همراه هم حجره‌ای وی از این راه باز می‌ماند. این شیوه یعنی نفوذ در تشکیلات
بهاییت از طریق اظهار اشتیاق به این فرقه، راهی بود که بعدها به اعضای انجمن نیز
آموزش داده می‌شد.
ت: ساختار تشکیلاتی انجمن حجتیه
این انجمن دارای یک هیأت مدیره بود که فعالیت‌های انجمن زیر نظر این هیأت مدیره قرار
داشت. ریاست هیأت مدیره به عهده شیخ محمود حلبی بود و اعضاء این هیأت مدیره عبارتند از:
حاج سیدرضا رسول، سیدحسن سجاید، محمدحسین غلامحسین، حاج محمدتقی تاجر.
پروانه‌ای که در واقع مجوز تأسیس این انجمن به شمار می‌آمد، هر چند مدت، باید تمدید
می‌شد و این موضوع سبب می‌شد تا حکومت وقت بر تمام فعالیت‌های این انجمن نظارت داشته
باشد، زیرا در غیر این‌صورت پروانه‌ی فعالیت انجمن لغو می‌شد. انجمن با داشتن سه دهه
سابقه کار تشکیلاتی، آن هم تشکیلاتی که که در برابر یک تشکیلات قوی و منسجم مانند
بهاییت کار می‌کرد، ورای تشکیلاتی پیچیده، سراسری و مجرب بود.
این انجمن دارایی کمیته‌های مختلفی بود که زیر نظر هیأت مدیره انجام وظیفه می‌کردند.
این کمیته‌ها عبارت بودند از: کمیته تدریس، کمیته جاسوسی یا تحقیق، کمیته‌ی نگارش،
کمیته ارشاد، کمیته ارتباط با خارج و کمیته کنفرانس‌ها.

تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه
تاریخچه‌ی شکل‌گیری انجمن حجتیه
قسمت سوم و پایانی  محمد حیاتی ـ بندر گناوه
کمیته‌ها یا گروه تدریس: از وظایف این گروه جذب نیروهای جوان و تازه نفس و فعال برای
تحت تعلیم قرار دادن آن‌ها بود. یکی از منابع تغذیه این کمیته‌، مدارس بود.
عوامل انجمن در مدارس، به ویژه مربیان و معلمان انجمنی که از طریق آموزش و پرورش
مشغول کار بودند در بین محصلین جست‌وجو می‌کردند و افراد باهوش و با ذکاوت و با
استعداد را جذب انجمن می‌کردند. مقرر شده بود که افراد کاهل در درس و تنبل را جذب
نکنند، زیرا محتاج به نیروهای جوان، ساده و باهوشی بدند که در ضمن تحصیلات کلاسیک
خود، ظرفیت و کوشش داشته باشند که تحت تعلیمات بیشترین بازدهی را دارا باشند و از
طرفی سبب شده بود تا تعداد تحصیل‌کرده در انجمن زیاد باشد.
گروه تدریس سه مرحله داشت عبارت بود از: پایه، ویژه، عالی. قسمت پایه حدود یک‌سال و
حداکثر یک‌سال و نیم طول می‌کشید که 7 یا 8 ماه از آن آموزش اصول اعتقادی مانند
توحید، نبوت و… بود و سپس آشنایی مختصری با بابیت و بهاییت. در مرحله ویژه، مسائل
بهائیت در سطح بالاتری تدریس می‌شد و افراد، کارهای عملی را آغاز می‌کردند. البته پس
از انقلاب، مواد درسی دیگری به دروس مراحل مختلف افزوده شد و در مجموع درس‌ها عبارت
بود از: عربی، احکام، نقد مارکسیسم، مطالعه کتب معرفی شده و تمرین سخنرانی و آیین
سخنرانی، عده‌ای نیز درباره زبان انگلیسی مطالعه می‌کردند.
مرحله سوم، دوره عالی بود و افراد که در دوره‌های قبل مورد آزمایش قرار گرفته بودند
به این مرحله راه پیدا می‌کردند. مهره‌ها و مسؤولان انجمن نیز از این گروه انتخاب
می‌شدند. این گروه را به علت این‌که در آن، کتاب "نقد ایقان" تدریس می‌شد، "گروه نقد
ایقان" هم می‌نامند.
ایقان کتابی‌ست در 157 صفحه در اثبات ادعای میرزا علی محمد باب شیرازی مرجع بابی‌ها
که توسط میرزا حسنعلی نوری ملقب به بهاء و مرجع بهایی‌ها، در سال 1278 در بغداد
نوشته شده است و شیخ حلبی در رد آن کتابی نوشته بود به نام "نقد ایقان" در سه مجلد
با قطع بزرگ که هر مجلد آن در حدود 300 صفحه بود.
و اما فلسفه گروه‌بندی درسی دوره مشخص، عبارت بود از این‌که افراد پس از گذراندن یک
دوره اگر مخالف با مشی انجمن بودند، کنار می‌کشیدند یا این‌که شناخته می‌شدند و حذف
می‌گردیدند و خلاصه دورانی بود برای پالایش مخالفان و ناسازگاران با مشی انجمن که
نمی‌گذاشت آن افراد از مرحله اول یک قدم صعود کنند و بالاتر بروند.
البته به نظر می‌رسد این مشی چندان قطعی و بدون استثناء نبوده است و احتمالاً اگر
افرادی دارای استعداد زیادی به نظر می‌رسیدند این سه مرحله را سریع‌تر طی می‌کردند و
از نظر جنبه‌های گزینشی نیز به نظر می‌رسد خیلی موضوع قاطعی نبوده است و شاید هم اگر
افرادی با استعداد به نظر می‌رسیدند در جلسات دوره‌ی عالی شرکت داده می‌شدند. زیرا
با توجه به این نکته که فقط گذراندن دوره پایه حدود 7 تا 8 ماه طول می‌کشید.
کمیته تحقیق: کمیته‌ی تحقیق دارای تشکیلاتی بود که اعضای آن به سه دسته تقسیم
می‌شدند. محقق یا جاسوس نوع یک، محقق نوع دو و محقق نوع سه. محقق نوع یک، مأمور بود
که با استفاده از شیوه‌های خاص تعلیم داده شده نزد بهایی‌ها رفته و ادعا کند که قصد
دارد، بهاییت را اختیار کند و وارد جرگه آن‌ها شود و آن‌ها نیز جلسات مکرری را با او
نشسته و صحبت می‌کردند. از این راه محققان نوع یک وارد جمعیت بهاییان می‌شدند.
محقق نوع دوم از وظایف و مأموریت‌های پیچیده‌تری برخوردار بوده که خود محققان نیز
نتوانند هم‌دیگر را بشناسند و ارتباطات و ارسال گزارش‌ها نیز از کانال مسؤولان
گروه‌ها انجام می‌پذیرفت و افراد گاه در جلسات خودشان دارای اسم مستعار بودند و گاهی
دو محقق در یک محفل از بهایی‌ها، از روی عدم شناخت هم‌دیگر برای هم گزارش ارسال
می‌کردند و این راهی بود برای کنترل خود محققان انجمن.
محققن نوع سوم کسانی بودند که از حیث اعمال و رفتار، بهایی می‌شدند و به شدت از
بهاییت دفاع کرده و انجمن را می‌کوبیدند.
کمیته نگارش: اعضای این کمیته درباره کمیته‌ی نفی بهاییت و درباره‌ی امام زمان (عج)
مطلب می‌نوشتند.
کمیته ارشاد: این کمیته از دو قسمت تشکیل شده بود. قسمت تعقیب و مراقبت، قسمت بحث و
مناظره.
گروه تعقیب و مراقبت مأموریت داشتند که با استمداد از وسایل نقلیه، منازل بهاییان و
افراد آنان و مبتدی‌هایشان رازیر نظر بگیرند و افراد گروه بحث و مناظره کسانی بودند
که به ان‌ها روش بحث و مناظره تعلیم و آموزش داده می‌شد و جزوه‌هایی در این باره، در
اختیار آن‌ها قرار می‌گرفت.
کمیته ارتباط با خارج: که در داخل انجمن «وزارت خارجه انجمن» نیز نامیده می‌شد و با
کشورهای هند، انگلستان، آمریکا، استرالیا و برخی کشورهای دیگر ارتباط داشته و در
آن‌جا با دایر کردن شعبه‌هایی فعالیت می‌کرد.
کمیته‌ی کنفرانس نیز ششمین کمیته‌ی این انجمن بود و کمیته‌ی دیگری بعدها با عنوان
کمیته نظارت بر مدرسین تشکیل شد.
مواضع سیاسی مذهبی انجمن حجتیه
مواضع سیاسی انجمن حجتیه از بحث‌برانگیزترین مواردی‌ست که مخالفان بسیاری علیه انجمن
برانگیخته است. شیخ محمود حلبی که خود از مبارزان در جریان نهضت ملی بود، پس از شکست
نهضت ملی ظاهراً به این نتیجه می‌رسد که باید از سیاست کناره‌گیری کرد و یکسره تمام
توان خود را صرف مبارزه با بهاییت کند اما در این راه هم به نظر می‌آید در مواقع
بسیاری مجبور به سیاسی کاری بود. اخذ مجوز برای تأسیس و فعالیت انجمن، خود از مواردی
بود که نیاز به تأیید حکومت وقت داشت. ایجاد تشکیلات برای مبارزه با بهاییت که در
دستگاه حکومت میسر نبود. در کتاب شناخت حزب قاعدین زمان، متن اسنادی از ساواک آورده
شده است که دلیلی برای برخی از همکاری‌های انجمن با ساواک است. البته باید این نکته
را هم در نظر گرفت که انجمن برای ادامه فعالیت خود، مجبور به این همکاری بود و شاید
در این مورد، انجمن از اصل تقیه ـ که در موارد بسیاری به اعضای انجمن توصیه می‌شد،
استفاده می‌کرد. به هر حال آن‌چه مسلم است این موضوع است که هدف انجمن به هیچ وجه
مبارزه با حکومت وقت نبود و علاوه بر آن سبب می‌شد تا بسیاری از نیروهایی هم که
می‌توانستند در خط مبارزه با حکومت فعالیت کنند، جذب این انجمن می‌شدند و از فعالیت
علیه انجمن باز می‌ماندند. این موضوعی بود که مخالفت بسیاری از مبارزان را علیه
انجمن به همراه داشت.
آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی در این رابطه می‌گوید: «قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این‌ها
داعیه‌های خاص اسلامی نداشتند، اختلافاتی که با ما داشتند این بود که ... مبارزه را
بد می‌دانستند، معتقد بودند که حکومت اسلامی خالص در زمان امام زمان می‌تواند شکل
پیدا کند و چون حالا نمی‌شود، پس نتیجه می‌گرفتند که خوب است که مبارزه نکنیم و با
رژیم بسازیم، وارد شویم توی جریانات و خدمت بکنیم . . . منجمله‌کاری که می‌خواستند
بکنند این بود که مثلاً جلوی بهایی‌ها را بگیرند. این همت آن‌ها بود ... و چون آن کار
بی‌خطر بود، خیلی‌ها استقبال می‌کردند. یعنی جوان‌ها بودند که داخل وجودشان تمایل به
خدمات دینی بود، اما چون آن میدان باز بود، می‌رفتند آن‌جا و استقبال خطر نمی‌کردند.»
رهبران انجمن به این دلیل که مبارزه را، امر مثبتی می‌دانستند در برابر فعالیت‌هایی
که علیه حکومت وقت انجام می‌گرفت، با تردید برخورد می‌کردند، آقای طیب که خود از
مسؤولان سابق انجمن بوده و پس از انقلاب از انجمن خارج شده است در این باره می‌گوید:
«از ابتدای این نهضت و از گذشته‌های دور این نهضت، آقای حلبی با ناباوری با آن
برخورد کرد و معتقد بود که نمی‌شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده
داشت کسانی که به این راه کشیده می‌شوند، خودشان را هدر می‌دهند و کسانی که افراد را
به این راه می‌کشانند مسؤول این خون‌ها هستندو معتقد بودند که کار صحیح، فعالیت‌های
فرهنگی و ایدئولوژیک است و نه مبارزه علیه رژیم.»
آن‌چه که مسلم است این است که هیچ‌کس با مبارزه با بهاییت مخالف نبود. اختلاف
مبارزان و انجمن حجتیه در این بود که مبارزان نظرگاه‌های وسیع‌تری داشتند. آن‌ها
معتقد بودند که بهاییت زیرمجموعه‌ای از حکومت وقت است و اگر حکومت نابود شود، بهاییت
هم خود به خود از بین خواهد رفت اما انجمن تنها نظر به مبارزه با بهاییت داشت. علاوه
بر آن دیدگاه‌های مذهبی انجمن هم منطبق بر این نظر بود که حکومت اسلامی تنها با ظهور
حضرت صاحب‌الزمان (عج) میسر است ولی گروهی از مبارزان اسلام‌گرا با این نظر مخالف بودند.
پس از پیروزی انقلاب انجمن حجتیه اعلام کرد که همراه با مردم در جهت اهداف انقلاب
اسلامی فعالیت خواهد کرد اما عملاً چنین چیزی میسر نشد. به نظر می‌آید اختلاف‌های
سیاسی و عقیدتی که از سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، میان اهداف انجمن و خط مبارزه
وجود داشت مانع از آن هم‌گرایی می‌شد. به خصوص که پس از انقلاب، انجمن درصدد اشغال
مسؤولیت‌ها و پست‌هایی در وزارت اطلاعات و وزارت آموزش و پرورش بود که با مخالفت
بسیاری از مسؤولان روبرو شد. شهید رجایی در زمانی که تصدی وزارت آموزش و پرورش را به
عهده داشت اعلام کرد: «من انجمنی‌ها را نمی‌پذیرم و این‌ها را ما راهشان نمی‌دهیم.»
تعطیلی فعالیت‌های انجمن حجتیه: با بالا گرفتن اختلاف‌ها میان انجمن حجتیه و پاره‌ای
ازسران نظام و ارگان‌ها و نهادها، امام خمینی (ره) در روز سه‌شنبه 21 تیرماه 1362 در
سخنانی فرمود:
«یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذاریدکه معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب
بیاید. حضرت صاحب مگر برای چه می‌آید؟ حضرت صاحب می‌آید که معصیت را بردارد. ما
معصیت می‌کنیم که او بیاید؟ این اعوجاجات را بردارید، این دسته‌بندی‌ها را برای خاطر
خدا، اگر مسلمانید، و برای خاطر کشورتان، اگر ملی هستید، این‌ دسته‌بندی‌ها را
بردارید. در این موجی که الان این ملت را به پیش می‌برد، در این موج خودتان را وارد
کنید و برخلاف موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست.»
در پی این سخنان، چند روز بعد در اول مرداد 1362، انجمن با صدور اعلامیه‌ای کلیه
جلسات و فعالیت‌ها و برنامه‌های علنی خود را تعطیل اعلام کرد و به فعالیت‌های پنهان
و غیررسمی روی آورد.
در قسمتی از این بیانیه آمد: در پی این سفارش (سخنان امام خمینی (ره) شایع شد که طرف
خطاب و امر مبارک، این انجمن است. اگرچه به هیچ وجه افراد انجمن را مصداق مقدمه بیان
فوق نیافته و نمی‌یابیم و در ایام گذشته، به خصوص از زمانی که حضرت ایشان با صدور
اجازه مصرف انجمن از سهم امام (ع)، این خدمات دینی و فرهنگی را تأیید فرموده بودند
هیچ دلیل روشن و شاهد مسلمی که دلالت بر صلاح‌دید معظم‌له به تعطیل انجمن نماید در
دست نبود، معذالک در مقام استفسار برآمدیم. البته تماس مستقیم میسر نگشت، لکن با
تحقیق از مجاری ممکنه و شخصیت‌های محترمه مؤثقه و بنا به قراین کافیه محرز شد که
مخاطب امر معظم‌له، این انجمن می‌باشد لذا موضوع توسط مسؤولان انجمن به عرض مؤسس
معظم و استاد مکرم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حلبی «دامت برکاته» رسید،
فرمودند: "در چنین حالتی، وظیفه‌ی شرعی در ادامه فعالیت نیست، کلیه جلسه‌ها و
برنامه‌ها باید تعطیل شود." علی‌هذا همان‌گونه که بارها تصریح کرده بودیم، براساس
عقیده‌ی دینی و تکلیف شرعی خود تبعیت و ممانعت از سوءاستفاده‌ی دستگاه‌های تبلیغاتی
بیگانه و دفع غرض‌ورزی دشمنان اسلام را برای ادامه فعالیت و خدمت مقدم دانسته، اعلام
می‌داریم که از این تاریخ، تمامی جلسه‌ها و خدمات انجمن تعطیل می‌باشد و هیچ‌کس مجاز
نیست تحت عنوان این انجمن، کوچک‌ترین فعالیتی کند و اظهار نظر یا عملی مغایر تعطیل
نماید که یقیناً در پیشگاه خدای متعال و امام زمان سلام‌ا... علیه مسؤول خواهد بود...».
پس از تعطیلی انجمن نیز نظرات گوناگونی در این باره مطرح شد. عده‌ای با اغراق سعی در
بزرگ‌نمایی قدرت انجمن و فعالیت‌های مخفی این انجمن دارند. عده‌ای برعکس معتقدند که
پس از اعلامیه‌، انجمن حقیقتاً به آخر خط رسید و عده‌ای دیگر نیز معتقدند که انجمن
هنوز هم فعالیت‌هایی دارد، ولی نه به شکل و قدرت سابق؛ اما چنین نیست که کاملاً از
بین رفته باشد. به خصوص که در اساسنامه‌ی انجمن به صراحت ذکر شده است: «هدف انجمن،
ثابت و تاز مان ظهور حضرت بقیه الاعظم امام زمان ارواحنا فداه لا یتغیر خواهد بود
اما برنامه‌های آن با توجه به شرایط و نیاز جامعه و براساس حفظ هدف کلی و تغییر یا
تعمیم می‌یابد...».
نکته‌ی اساسی در مورد انجمن حجتیه این است که این انجمن در گذر زمان نتوانست هم‌پا و
همراه با تحولات جامعه، خود را متحول سازد. این عقب‌ماندگی از سیر تطورات و تغییرات
اجتماعی، سیاسی به ویژه خود را در زمان شکل‌گیری، گسترش و پیروزی انقلاب اسلامی نشان
داد. گردانندگان انجمن حجتیه با پافشاری بر مواضع پیشین خود، نه تنها موفق به درک
فلسفه‌ی انقلاب اسلامی و دیدگاه‌های حضرت امام (ره) نشدند، بلکه در نهایت از امواج
جامعه جدا افتادند و دور ماندند. اعضای انجمن حجتیه بحث ایجاد حکومت اسلامی و تز
ولایت فقیه حضرت امام خمینی (ره) را قبول نداشتند و با دیدگاه‌های فلسفی و عرفانی
ایشان نیز همراه نبودند. این دوری و افتراق از مردم، انقلاب و رهبر آن، در فرجام،
حکم به زوال انجمنی داد که خود را متناسب با شرایطی دیگر، در سه دهه‌ی پیش از پیروی
از انقلاب اسلامی شکل داده بود.

منابع:
ـ باقی، عمادالدین ـ شناخت حزب قاعدین/ ـ نوذری، عزت‌اله ـ تاریخ احزاب ایران/ ـ
روحانی، حمید ـ نهضت روحانیون/ ـ هاشمی رفسنجانی ـ سلسله مصاحبه‌ها در مجله
عروه‌الوثقی/ ـ مدنی، سیدجلال‌الدین ـ تاریخ سیاسی معاصر ایران جلد 2


On Fri 01/09/09 10:00 PM , Iskandar Hai M.D. iskandar@buffalo.edu sent:
> ا�ج��
> حجت��
> http://rooznamehiran.blogfa.com/post-43.aspx
>
>
> ا�ج��
> حجت��
> از
> Ù¾Ù�داÙ�Ø&acut
> e; تا
> ا�ر�ز
>
>
>
>
> ��د��
>
> رد��
> ���س��
> اذ�ت �
> آزار
> ب�
> پ�ر�ا�
> د�ا�ت
> باب� �
> بعدا�
> ب�ائ�
> �سئ��
> ا� ��ست
> ک�تازگ�
> داشت�
> باشد.
> از
> ابتداÛ
> ;�
> Ù¾Ù�داÙ�Ø&acut
> e; ا�� د�
> د�ا�ت
> پ�ر�ا�
> آ�
> ���ار�
> در
> ا�را�
> ��رداذ�ت �
> آزار�
> Ù�صادرÙ
> ;� ا��ا� �
> کشتار
> �رار
> گر�ت�
> ا�د.
> ا�ا با
> تشک��
> گر��
> حجت��
> رد�����س� �
> آزار
> ب�
> ب�ائ�ا
> � ج�ب�
> س�ست�ا&
> Oslash;ªÙ�Ú© بÙ�
> خ�د
> گر�ت.
> ا��
> گر��
> با
> شبک�
> �ائ� ک�
> درسر تا
> سر
> ا�را�
> ب� �ج�د
> آ�رد��
> ب� �ک
> �بارز�
> ���
> جا�ب�
> ب�
> جا�ع�
> ب�ائ�
> ر��
> آ�رد.
> ���جا�ع�
> ب�ائ�
> ��� کار
> �خ��
> �داشت
> Ù�
> ا�سا��&Oslas
> h;§ را با
> آغ�ش
> باز ��
> پذÙ�رÙ�Ø&ord
> f; گر��
> حجت��ت�ا�ست
> ب�
> راحت�
> در آ�
> ���ذ
> ک�د �
> صد�ات�
> ب�
> جا�ع�
> ب�ائ�
> بز�د.
> �د� از
> ��شت�
> ا����ا��
> بررس�
> �ختصر�
> از
> تار�خ
> تشک���
> با�ت �
> ا�دا�
> گر��
> حجت��
> است.
> ض��ا�
> با�د
> �اد
> آ�رش��� ک�
> گر��
> حجت��
> در
> د�را�
> �ح�د
> رضا
> شا� از
> ک�ک �ا�
> ب� در�غ
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت �ا�کا�ا&
> Oslash;ª Ù�اÙ�Û�
> بخش
> بزرگ�
> از
> جا�ع�
> ش�ع�ا�
> ا�را�
> برخÙ�رØ
> ¯Ø§Ø±
> ب�د�
> است.
> بد��
> ترت�ب
> حجت��با
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª Ù�اÙ�Û� Ù�
> ا�سا��
> �را�ا�
> با
> گر���
> ب�
> �بارز�
> بر ��
> خ�زد ک�
> �ا�د
> ا��
> ا�کا�ا&
> Oslash;ªØ¨Ù�دÙ�
> است.
>
>
> 1- تشک��
> ا�ج��
> حجت��
>
>
> ر�حا��&Osla
> sh;ª Ø´Ù�عÙ�
> بعد از
> ش�ر��ر
> 1320 � خ�ع
> رضا
> شا� از
> س�ط�ت
> �درت
> از دست
> ر�ت�
> را�جددا�
> ب� دست
> آ�رد.
> در ا��
> د�را�
> ر�حا��&Osla
> sh;ª Ø´Ù�عÙ�
> با س�
> جر�ا�
> �خت��
> ر�بر�
> گرد�د: 1)�حص���
> ا�را��
> بازگش&Osla
> sh;ªÙ� از
> ار�پا
> Ù�
> آشÙ�ائÛ
> � آ��ا
> با ع���
> جد�د �
> �ظا�ر
> تجدد
> ک� بابرداش&Os
> lash;ª Ù�اÛ�
> س�ت�
> آ��ا ب�
> ��� �ج�
> ��خ�ا��
> �داشت.
> Ù�
> تعداد
> ر�ز
> ا�ز��
> دا�شج�&
> Ugrave;�ا� ک�
> تحت���ذ
> �ع���� �
> استاد&Osla
> sh;§Ù� از
> ار�پا
> برگشت&Ug
> rave;� ب�د�د.
> ا���ا
> �درت
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� را
> سخت
> خدش�
> دارکرد�
> ب�د�د. 2)
> ��ر��ا�
> Ú�Ù¾ Ú©Ù�
> ��� گ���
> سازش�
> با
> تÙ�کراØ
> ª دÙ�Ù�Û�
> �داشت�
> د �
> ر�حا��&Osla
> sh;ª درکÙ� Ù�Ù�رد
> �ب��
> آ��ا
> �ب�د. 3)
> ب�ائ�ا
> Ù� Ú©Ù�
> ��کر
> �درت
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� ب�د�د
> � پا��
> �سبتا�
> بزرگ�در
> جا�ع�
> داشتÙ�Ø&
> macr;.
> �ط�ب
> ��رد
> بررس�
> ا��
> ��ا��
> �رب�ط
> ب�
> ر��ار�&O
> slash;¦Û�
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� ش�ع�
> با
> ب�ائ�ا
> � در
> ا�را�است. ���
> ب�ائ�ا
> � ��
> خداپر&O
> slash;³Øª
> ب�د�د �
> ��
> دخا�ت�
> در
> �سائ�
> س�اس�
> کش�ر
> ���
> کرد�د
> ت��ار�حا��&Osla
> sh;ª Ù�Û�
> ت�ا�ست
> از ج�ب�
> اعتÙ�اØ&m
> acr;� با
> ب�ائ�ا
> ت
> ر�بر�
> ش�د �
> ���
> ابتکا&Oslas
> h;±Ø§Øª Ø®Ù�د
> را
> برا�اثبات
> Ù�ادرسØ
> ª بÙ�دÙ�
> اعتÙ�اØ&m
> acr;ات
> آ��ا ب�
> کار
> برد.
> �ک� از
> �سائ��
> ک� برا�
> آ��ا
> بس�ار
> حائزا���ت
> ب�د
> �ج�د
> �ائ� �
> ظ��ر آ�
> ب�د. ب�
> اعتÙ�اØ&m
> acr; ش�ع�ا�
> شخص� ب�
> �ا�
> �ح�د ب�
> حس� درسا� 260 �.�.
> ب� غ�بت
> ر�ت� �
> در اخر
> ز�ا� با
> ظ��ر
> خ�د
> ج�ا�
> اص�اح �
> ش�ع�ا�
> را
> پ�ر�زخ�ا�د
> کرد.
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� برا�
> اثبات
> ح�ا��ت
> خ�د سع�
> ���د�د
> Ú©Ù�
> تÙ�کراØ
> ª
> دÙ�گراÙ
> � را
> Ù�ادرسØ
> ªØ¨Ø®Ù�اÙ�Ù�Ø
> ¯. Ø¢Ù�اÛ�
> طا�را&Oslas
> h;­Ù�د
> زاد��
> از
> �عا���
> ���
> �ذ�ب� �
> استاÙ�Ø&m
> acr;ار
> خراسا&Ugr
> ave;� بعد
> از
> ا���اب1357� ��
> گ��د ک�
> در
> ا�ائ�
> تشک��
> ا�ج��
> حجت��
> در سا�
> �ا� 1330
> "ر�ز�
> ب� آ�ا�
> سجاد�از
> �عا���
> ا�ج��
> حجت��
> گ�ت�:
> اگر
> ش�ا ��
> خ�ا��د
> تب��غا&O
> slash;ª ضد
> ب�ائ�
> ک��د
> �ا�ع�
> �دارد.��� در
> ��اب�
> آ�
> بگ�ئ�د
> Ú©Ù�
> اص�ا�
> پ�ا�
> اس�ا�
> ��ست�
> ب�ائ�
> باط�
> ا�ا
> اس�ا�
> Ú�Ù� Ù�Û�
> گ��د�ب� ا�
> گ�ت� ت�
> �طا�ع�
> Ú©Ù� Ú©Ù�
> در
> ��اب�
> ب�ائ�ت
> اس�ا�
> �� ��ز
> را ��
> ت�ا�د
> عرض�
> ک�د تاا�� ک�
> �ض��
> دستگÙ�Ø&p
> lusmn;� پ�ش
> آ�د �
> ا�شا�
> در
> ج�سات
> بعد از
> آ�
> �اجر�
> ��ط
> راجع
> ب�
> ب�ائ�ت
> صحبت
> کرد." (1)
> راجع
> ب� ا��
> �ط�ب ک�
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ا�را�
> ع�ا��
> ��د
> ب�د�
> است ک�
> حجت��
> بر ع���ب�ائ�ا
> � ا�دا�
> ک�د
> د�رتر
> صحبت
> خ�ا���
> کرد.
>
>
> 1- ا��)
> پا��
> گذار
> ا�ج��
> حجت��
> پا��
> گذار
> ا�ج��
> حجت��
> شخص� ب�
> �ا� ش�خ
> �ح��د
> ذاکرز&Osl
> ash;§Ø¯Ù�
> ت��ائ�
> �عر��
> ب� ح�ب�
> است ک�در سا� 1279
> ش�س�
> در
> �ش�د
> �ت��د
> شد�.
> تحص��ا&
> Oslash;ª Ù�Û� در
> زادگا&Ugra
> ve;�ش ش�ر
> �ش�د
> ب�د�
> است.
> آ�ا�ح�ب�
> ��د
> سا��
> شاگرد
> ��رزا
> ��د�
> اص��ا�&Ucir
> c;� از
> طر�دا&Oslas
> h;±Ø§Ù�
> �کتب
> اخبار&Ucir
> c;� � از
> �خا����
> ع����س��
> ب�د�
> است.
> آ�ا�
> ح�ب�
> تحت
> تأث�ر
> ا�کار
> ا� ب�
> اعضا�
> حجت��
> ت�ص�� ��
> کرد�
> است ک�:"گ�ش ب�
> حر� �ا�
> ا���ا
> �د��د! ��
> حک�ت�
> ��
> ��س���
> ��
> عر�ا� �
> تص��!
> تابع
> ���اء ��حدث��
> باش�د!"
> (2) ب� گ�ت�
> آ�ا�
> رس��
> جع�ر�ا
> � کار
> ع�د�
> آ�ا�
> ح�ب� پس
> از
> ش�ر��ر
> 1320کار�ا�
> تب��غ�
> در
> �ا�ب
> ��بر
> ب�د �
> در ا��
> کار
> ��ارت �
> ش�رت
> خاص� ب�
> دست
> آ�رد.
> آ�ا�ح�ب� ب�
> ��را�
> ج�ع� از
> �عا�ا�
> �ذ�ب�
> �ش�د �
> ا�ج��
> �ا �
> ��ئت
> �ا�
> �ذ�ب� ب�
> ط�ر
> ��ظ�با
> ب�ائ�ا
> Ù�
> درگ�ر
> ب�د�د.
> ا�ج��
> �ا �
> ��ئت �ا
> کدا�
> ب�د�د�
> آ�ا�
> احÙ�دزØ&se
> ct;د� ��
> گ��د
> غ�راز
> �رح��
> ح�ب�
> ا�راد
> د�گر�
> �ا��د
> ش�خ ع��
> اکبر
> ���ا��
> استاد
> �ح�د
> ت��
> شرÙ�عتÛ
> � (پدردکتر
> شرÙ�عتÛ
> � �عر��)
> در
> ج�سات�
> با
> �ب�غ��
> ب�ائ�
> ر�بر�
> �� شد�د.
> �ا حص�
> �عا��ت
> �ا�آ��ا
> Ø´Ú©Ù�
> داد� ب�
> Ù�Ú©
> ج��عت
> ب� �ا�
> ��ئت
> �ؤت���
> اس�ا��
> شد.
> ��ئت
> �ا�
> �ؤت���
> اس�ا��برا�
> ج��
> گ�ر�
> از
> گسترش
> ���ذ
> ب�ائ�ا
> � د� ��ر
> را
> �أ��ر
> تح���
> پ�را��&U
> grave;� ع�ائد
> ب�ائ�ا
> ��� ک��د
> تا از
> ا�� را�
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª
> ترب�ت
> کادر
> �ا�
> زبد�
> برا�
> ��اب��
> �کر� با
> ب�ائ�ا
> ��را��
> آ�ر�د.
> ب� ����
> ��ظ�ر
> ش�خ
> �ح��د
> ح�ب� �
> س�د
> عباس
> ع���
> �أ��ر
> ب� ا��
> تحÙ�Ù�Ù�اØ
> ;ª Ù�Û�Ø´Ù�Ù�د.
> ا�ا بر
> خ�ا�
> �ظر
> آ��ا
> س�د
> عباس
> ع���
> بعد از
> �دت�
> ���ش���
> با
> ب�ائ�ا
> � خ�د
> ب�ائ��� ش�د. �
> ک�� بعد
> در
> ز�ر�
> �ب�غا�
> ب�ائ�
> در ��
> آ�د. ا��
> �سئ��
> ز�گ
> خطر�
> برا�ر�حا��&Ugra
> ve;�� ب�د �
> آ��ا
> را ب�
> �کر
> �بارز�
> جد� تر�
> بر ع���
> ب�ائ�ا
> Ù�
> ترغ�ب
> کرد.
> ج�ع�ت�ؤت���
> اس�ا��
> از شش
> گر�� �
> ب�
> ر�است
> آ�ا�
> ح�ب�
> تشک��
> �� ش�د
> ��� ��د
> سا�
> بعد
> آ�ا�ح�ب�
> �ش�د
> را ترک
> کرد� �
> ساک�
> ت�را�
> �� ش�د. (3)
>
>
> 1- ب) س�ر
> ح�ب� ب�
> ت�را� �
> رس��ت
> داد� ب�
> ا�ج��
>
>
> آ�ا�
> احÙ�دزØ&se
> ct;د�
> �عت�د
> است ک�
> س�ر
> آ�ا�
> ح�ب� ب�
> ت�را�
> ب�
> ا�گ�ز�
> تشک��
> ا�ج��
> حجت��ب�د:
> "ش�خ در
> خا��
> خ�د
> �ح�� ب�
> �ج�د
> آ�رد�
> ب�د �
> ا�راد�
> را
> برا�
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ا
> �آ��زش
> �� داد �
> صح��
> س�است
> را ترک
> گ�ت." (4)
> با�د
> �اد
> آ�ر
> ش��� ک�
> آ�ا�
> ح�ب�
> درد�را�
> �صد�
> در
> �سائ�
> س�اس�
> ا�را�
> �عا�
> ب�د ���
> ب� ع�ت
> اخت�ا�&O
> slash;§ØªÛ� Ú©Ù�
> ب��
> ����� �ر�حا��&Osla
> sh;ª برÙ�ز
> کرد
> آ�ا�
> ح�ب� ب�
> طر�
> دار�
> از
> ر�حا��&Osla
> sh;ª بÙ� Ù�رÙ�
> ظا�ر
> از
> س�است
> ک�ار�
> گر�ت.
> در
> ج�اب
> سؤا�
> �صاحب�
> ک��د�
> ک� خط
> �ش� �ح��
> حجت��
> از ��
> تار�خ�
> Ø´Ú©Ù�
> ع���
> تر� ب�خ�د
> گر�ت
> ����
> ج�اب ��
> د�د: "در
> آستا��
> ا�حا�
> ا�را�
> ب�
> پ��ا�
> [�ظا��]
> بغداد
> ک� در�ا�ع
> پ��ا��
> ع���
> �صر
> ب�د �ک
> �رتب�
> آ�ا�
> ��س��
> در
> �سجد
> شا� ب�
> ��بر
> ر�ت �
> ��ضع
> شد�د�را بر
> ع���
> ب�ائ�ت
> اع�ا�
> کرد.
> بد�با�
> آ�
> �رجع
> ت���د
> آ� ز�ا�
> �رح��
> برÙ�جرØ
> ¯Û� Ù�Ù� Ø¢Ù�
> راتأ��د
> کرد.
> ت��سار
> ;
> بات�ا�&U
> grave;����
> رئ�س
> ستاد
> ارتش
> �� با
> ک��گ�
> بر د�ش
> �رکز
> ب�ائ�ا
> � را درت�را�
> تخر�ب
> ���د. در
> ا��
> ��طع
> حساس
> �رد� ب�
> �سئ��
> ب�ائ�ا
> Ù�
> سرگر�
> شد�د.
> پس از
> ا�ضا��رار
> داد در
> سا� 1334 �ک
> �رتب�
> تب
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ت
> �ر�کش
> کرد." (5)
> ا�ا �ا
> Ù�Û�
> دا���ک�
> د�را�
> ��س�� �
> ح��� ب�
> �راکز
> ب�ائ�
> �� ضرر
> �ائ� ب�
> جا�ع�
> ب�ائ�ا
> � ا�را�
> زدÙ� شد.Ù�زاراÙ
> �
> کار��د
> ; از
> ادارا&Os
> lash;ª
> اخراج
> شد�د.
> ک���
> �راکز
> ب�ائ��
> حت�
> Ù�برستØ&
> sect;� �ا�
> آ��ا ب�اشغا�
> د��ت
> در آ�د.
> Ù�زاراÙ
> � ��ر
> �جب�ر
> ب� ترک
> خا�� �
> کاشا��
> خ�د شد�
> ا�د. �
> جا�ع�ب�ائ�
> با�د
> ضرر
> �ا�
> �را�ا�&Uci
> rc;� را
> تح�� ��
> کرد.
> ب�ائ�ا
> Ù�
> �ربا��
> �سئ��
> ا� شد�د
> ک� ���ربط� ��
> ب� آ��ا
> � �� ب�
> اس�ا�
> داشت.
>
>
> پس از
> �ضا�ا�
> سا� 1334
> آ�ا�
> ح�ب� ب�
> تشک��ا
> ت خ�د
> رس��ت
> �� د�د �
> ��ا�تا&Ugrav
> e;� در
> سا�1336 آ� را
> ب� �ا�
> "ا�ج��
> حجت��
> ��د���"
> ب� ثبت
> Ù�Û�
> رسا�د.
> اساس
> �ا��
> ا�ج��
> دارا�
> �ک�ص� د�
> �اد�
> �شت ب�د
> � د�
> تبصر�.
> (ض����
> ش�ار� 1)
> تبصر�
> Ù�Ú©
> عبارت
> است از
> ا�� ک�
> �د�
> ا�ج��
> تا
> ظ��ر
> �ائ�
> ��ع�د
> غ�ر
> �اب�
> تغ��ر
> است. �در
> تبصر�
> د� آ�د�:
> "ا�ج��
> ب� ���
> �ج� در
> ا��ر
> س�اس�
> �داخ��
> �خ�ا�د
> داشت. �
> ��ز�سؤ��ت
> �ر ��ع
> دخا�ت�
> را ک�
> در
> ز����
> س�اس�
> ک� از
> طر�
> ا�راد
> ��تسب
> ب�
> ا�ج��
> ص�رتگ�رد
> بر
> ع�د�
> تخ�ا�د
> داشت." (6)
>
>
> آ�ا�
> ح�ب� با
> ز�رک�
> ا�� د�
> تبصر�
> را در
> اساسÙ�Ø&s
> ect;�� ذکر
> کرد�
> است.
> تبصر�
> ا��
> برا�ا�� ک�
> ��� گا� �
> در ���
> شرا�ط&Ucir
> c;� ا�ج��
> ��ح��
> �خ�ا�د
> شد . �
> د��� را
> برا�
> ج�ب
> �ظردستگا&Ugra
> ve;� ا���ت�
> ا�را�
> تا
> بت�ا�د
> ب�
> �عا��ت
> بر ع���
> جا�ع�
> ب�ائ�
> ادا��
> د�د.
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> عض�
> ش�را�
> �گ�با�
> ساب� �
> عض�
> �ج�س
> خبرگا&Ugra
> ve;� �ع��
> در
> بار�
> تبصر�
> د����� ��
> گ��د:
> "ا�ر�
> خ��� ���
> برا�
> �س����
> ب�د.
> آ��ا
> (ا�ج��)
> سع�
> کرد�د
> ک� در
> ا���ابشرکت
> �کرد� �
> ب� ا��
> ���
> بپردا&O
> slash;²Ù�د. Ú�Ù�Ù�
> �کر ���
> کرد�د
> ا���اب
> پ�ر�ز
> ش�د.
> اجاز��عا��ت
> س�اس�
> ب�
> ا�راد
> ا�ج��
> داد�
> ��� شد. �
> ع�ت آ�
> �� ا��
> ب�د ک�
> ا�راد
> اگر
> بخÙ�اÙ�Ù�Ø
> ¯Ú©Ø§Ø±
> س�اس�
> ک��د
> ساز�ا�
> د��
> ا�ج��
> پاشÙ�دÙ
> ;� شد� �
> ���
> ت�ا�د
> د�گر
> با
> ب�ائ�ت
> �بارز�
> ک�د.� در ض��
> ��� ا��
> حرکت
> �شئت
> گر�ت�
> از
> �ت�ا�
> �رجع
> ا�ج��
> (آ�ت
> ا���
> خ�ئ�)
> آ��ا از
> �ظرشرع�
> ��ز
> اشکا��
> در کار
> خ�د ���
> د�د�د." (7)
> ب� گ�ت�
> ع��
> اکبر
> پر�رش
> از
> �عا���
> ا�ج��حجت��:
> "ا�ج��
> از
> اعضا�
> خ�د
> تع�د
> �کت�ب
> بر عد�
> �عا��ت
> س�اس�
> Ù�Û�
> گر�ت." (8)
> ا�ج��
> حجت��
> ب� ز�د�
> ���� ��
> ش�د ک�
> در
> اکثر
> ش�ر �ا�
> ا�را�
> گر��
> �ائ�
> را
> ساز�ا�بد�د �
> از
> ت�را�
> �عا��ت
> آ��ا
> را
> �دا�ت
> ک�د.
>
>
> 2- با�ت
> ا�ج��
> حجت��
>
>
> ا�ج��
> حجت��
> دارا�
> با�ت
> بس�ار
> پ���د�
> ا� است
> ک� در
> ا��جا
> Ù�ختصرØ
> §Ù� بÙ� Ø¢Ù�
> اشار�
> �� ش�د.
> 2-ا��)
> ک��ت�
> تدر�س
> ا��
> ک��ت�
> خ�د
> دارا�
> رتب�
> �ا�
> �تعدد
> است ک�
> در آ�
> ا�راد
> ابتدا&Oslas
> h;¡ بÙ�
> �سائ�
> اس�ا��� بعدا�
> تار�خ
> Ù�
> ع�ائد
> ب�ائ�ا
> � تع���
> داد� ��
> ش��د.
> باÙ�اتØ&pl
> usmn;��
> �رح��
> آ��زش
> ��د
> "کتابا��ا�"
> از
> ���تر��
> تأ���ا&Osla
> sh;ª
> ب�اءا�&
> Ugrave;�� است.
> کار
> د�گر
> ا��
> ک��ت�
> جذب
> ��ر� �ا�
> ج�ا� ��ستعد
> ب�
> ا�ج��
> است.
> 2-ب) ک��ت�
> تح���
> ا��
> ک��ت�
> خ�د ب�
> دست�
> �ا�
> �خت���
> ت�س�� ��
> ش�د.
> دست� ا�
> �أ��ر
> ب�
> پ�دا
> کرد�
> را��ا�
> �خت��
> برا�
> �ر�د ب�
> جا�ع�
> ب�ائ�
> �ست�د �
> دست�ر
> دار�د
> ک� ب�
> ظا�ر
> خ�د را
> ب�ائ��عا�
> �شا�
> د��د �
> حت� در
> بعض�
> از
> �راح�
> ب�
> ا�ج��
> حجت��
> ح���
> ک��د تا
> اعتÙ�اØ&m
> acr;
> ب�شترب�ائ�ا
> � را ب�
> خ�د ج�ب
> ک��د.
> دست�
> د�گر�
> �سؤ�
> Ø´Ù�اساØ&
> brvbar;Û�
> �ب�غ�� �
> �سؤ���
> جا�ع�
> ب�ائ� ��ح�
> برگزا&Osl
> ash;±Û�
> ج�سات
> Ù�Û�
> باش�د.
> � دست�
> س��
> �سؤ�
> Ø´Ù�اساØ&
> brvbar;� ع�ا��
> ��دا�
> ب�
> تح���
> درب�ائ�ت
> �ست�د.
> 2-ج) ک��ت�
> �گارش
> کار
> ا��
> ک��ت�
> ت���
> کتب�
> Ù�دارکØ
> � �طا�ع�
> آ��ا �
> رد��
> ���س�
> بر ع���
> اعتÙ�اØ&m
> acr;اتب�ائ�ا
> � است.
> 2- د) ک��ت�
> تع��ب
> کار
> ا��
> گر��
> با
> استÙ�اØ&m
> acr;� از
> �سائ�
> ����� از
> �ب��
> ��تر�
> ��ترس�&Uac
> ute;©Ù�ت Ù�
> �اش��
> در �ظرگر�ت�
> ر�ت �
> آ�د �
> �عا��ت
> �ا�
> �ب�غ��
> ب�ائ� �
> خبر
> داد� ب�
> �سؤ�
> گر��
> ��اظر�
> است.
> 2- �) ک��ت�
> بحث �
> ��اظر�
> با
> �ب�غ��
> ب�ائ�
> کار
> ا��
> گر��
> �ر�د
> غ�ر
> ��تظر�
> ب�
> ج�سات
> تب��غ�
> ب�ائ�ا
> Ù� Ù�
> درگÙ�رÛ
> ;� با
> �ب�غ �
> صاحبخا��
> ا�جاد
> سر�
> صدا �
> ب� ��
> زد�
> ج�س�
> ب�د�
> است.
> 2- �) ک��ت�
> تدارک&Os
> lash;§Øª
> کار
> ا��
> ک��ت�
> برگزا&Osl
> ash;±Û�
> س���ار
> �ا �
> ک��را�&Osl
> ash;³ Ù�ا
> برا�
> اعضا�
> ا�ج�� �
> ع�ا��
> ��دا�ب� آ�
> ج�ت
> تشر�ح
> ا�دا�
> ا�ج��
> حجت��
> است.
> 2 � ز)
> ک��ت�
> ارتبا&Osl
> ash;·Ø§Øª با
> خارج
> کار
> ا��
> ک��ت�
> ارتبا&Osl
> ash;·Ø§Øª با
> گر��
> �ا�
> �عا�
> ا�ج��
> حجت��
> در
> خارج
> از
> کش�ر
> است �شرکت
> در
> ج�سات
> ب�ائ�ا
> � در
> آ�جا ب�
> �د� ب� ��
> زد�
> ج�سات.
> 2 � ح)
> ک��ت�
> �ظارت
> بر
> �درس��
> کار
> ا��
> ک��ت�
> ک�تر�
> ک��ت�
> ا��
> (تدر�س)
> �� باشد
> تا ��ط
> در
> بار�
> ا�دا�
> ا�ج��
> ب��حص���
> تدر�س
> ش�د �
> از طرح
> �سائ�
> د�گر
> خ�د
> دار�
> ش�د.
>
>
> با�د
> �تذکر
> شد ک�
> ک��ت�
> �ا� �ا�
> برد�
> کا��ا�
> در خ�ا
> �عا��ت
> Ù�Û�
> کرد�د
> � اعضا�
> از �ا� ��شا� �
> �عا��ت
> �ا�
> اعضا�
> سا�ر
> ک��ت�
> �ا ب�
> خبر
> ب�د�د. (9)
>
>
> 3 �
> رابط�
> ا�ج��
> حجت��
> با
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> در
> د�را�
> حک��ت
> �ح�د
> رضا
> شا�
> در
> تار�خ
> ا�را�
> گا��
> ا���ت
> �ا�
> �ذ�ب�
> �ربا��
> اخت�ا�&O
> slash;§Øª
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� با
> ��د�گر
> � �ااخت�ا�&O
> slash;§Øª
> ر�حا��&Ugra
> ve;�� با
> حکا� ��
> شد�د.
> ع�ت
> ح���
> Ù�اگÙ�اÙ�Û
> ;� ��س��
> با
> استÙ�اØ&m
> acr;� از
> راد��
> ب�جا�ع�
> ب�ائ�
> �ب�ا�
> Ù�ختصرØ
> §Ù� از Ù�Ù�Ù�
> �ک� از
> �عا���
> س�اس�
> آ�
> رÙ�زگاØ
> ± شرح
> داد��.
> در
> ا��جاابتدا
> �گا��
> ب�
> رابط�
> ا�ج��
> حجت��
> با
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت�
> ا�را�
> Ù�Û�
> ا�داز�&
> Ugrave;�. Ù�
> بعدا�
> ع�تا��
> رابط�
> را در
> حد
> ��د�ر
> شرح ��
> د���.
> 3 � ا) ��ا�
> ط�ر ک�
> �ب�ا�
> شرح
> داد��
> تبصر� 2
> اساسÙ�Ø&s
> ect;��
> ا�ج��
> �ر ��ع
> �عا��ت
> س�اس�از طر�
> اعضا�
> خ�د
> ����ع
> اع�ا�
> �� ک�د. �
> بد��
> ترت�ب
> ع��ا�
> ح�ا�ت
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> را ب�خ�د ج�ب
> �� ک�د.
> حد
> اعتÙ�اØ&m
> acr;
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ب� آ�ا�
> ح�ب� در
> س�د
> ز�ر
> آشکار
> �� ش�د.
> رئ�س�احد
> اطÙ�اعØ
> §Øª
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> دست�ر
> �� د�د
> ک� �ر
> ا�دا�
> �سبت ب�
> گر��
> (حجت��)
> با �ظر
> ��(ح�ب�)
> باشد:
> "پ�ر�
> �ا��
> ش�ار�
> 20171/25Ù�12-17/1/36
> ساز�ا�
> اطÙ�اعØ
> §Øª Ù�
> ا���ت
> ت�را�.
> خ�ا�ش�&Ugrav
> e;�داست
> دست�ر
> �ر�ائ�&O
> slash;¯ از Ù�ر
> گ���
> ا�دا� �
> Ù�ظراتÛ
> � Ú©Ù�
> �سبت ب�
> اعضاء
> پ�ج ��ر
> Ù�ادشدÚ&
> macr;ا� در�ا��
> پ�ر��
> �ذک�رب&
> Ugrave;� ع��
> خ�ا��د
> آ�رد.
> ا��
> �احد
> را ��ز
> آگا�
> ساز�د.
> ض��ا�
> ���
> تج�ع�ا�برد
> گا�
> ج�ب�
> ضد�ت
> با �س�ک
> ب�ائ�
> را
> دارد �
> برابر
> اط�اع
> حاج
> ش�خ
> �ح��د
> ذاکرز&Osl
> ash;§Ø¯Ù�تÙ�Ù�ائÛ�
> �عر��
> ب� ح�ب�
> از
> گرداÙ�Ù
> �دگا�
> ا��
> ج�س� با
> بخش 21
> ساز�ا�
> اطÙ�اعØ
> §Øª Ù�
> ا���تت�را�
> ��کار�
> �ائ�
> دارد
> اص�ح
> است
> �رگ���
> اط�اع�
> در
> ��رد
> ج�س�
> �تشک��
> را �ب�
> از
> احضارب��� از
> �شار
> ا���
> استÙ�سØ&s
> ect;ر
> ��ا��د.
> Ø­
> رئ�س
> �احد
> اطÙ�اعØ
> §ØªÛ�
> ک��ت�
> �شترک
> ضد
> خرابک&Osla
> sh;§Ø±Û� â��
> �اصر�
> 23/1/36" (10)
> با ا��
> س�د
> ��کار�
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ا�را� �
> گر��
> حجت��
> ب� خ�ب�
> آشکار
> �� ش�د.
> در س�دد�گر
> ک� در
> ز�ر
> ذکر ��
> ش�د حت�
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ب�
> ا�راد�
> ک� از
> �ا
> داÙ�ستÚ&m
> acr;� از
> ر�ابطا�ج��
> با
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ا�دا�ا&
> Oslash;ªÛ� بر
> ع���
> برخ�
> از
> �عا�ا�
> حجت��
> ا�جا�
> داد�
> ا�د
> ��ردت�ب�خ
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت �
> رئ�س
> آ�
> �رار ��
> گ�ر�د:
> "درباØ&plu
> smn;� ش�خ
> �ح��د
> ت��ائ�
> برابر
> اظ�ار
> �ا�برد
> � با�ا
> آ�ا�
> �ح��د
> صا�ح�
> ��ا��د�ا�ج��
> �باحث�
> Ù�
> ارشاد
> ب�ائ�ا
> � ب� د��
> اس�ا�
> از
> طر�� آ�
> سا�اک
> احضار
> Ù�
> ت�ض�حا&O
> slash;ªÛ� درÙ�Ù�رد
> ا�ج��
> �ذک�ر
> از ��
> خ�است�
> شد�. �
> با آ�ک�
> �شار
> ا���
> صراحت&Os
> lash;§Ù�
> اعترا&Ug
> rave;� ���د�
> ک�ک���
> س�اب�
> ا�ر
> ت�سط
> گرداÙ�Ù
> �دگا�
> ا�ج��
> در
> �رکز
> در
> اختÙ�اØ&pl
> usmn; سا�اک
> �رار
> گر�ت�
> �ع�ذا�رتبا�
> ب�
> ع�ا���
> �خت��
> اظ�ار
> � ��رد
> بازرس&Uci
> rc;� �رار
> گر�ت�
> است.
> خ�ا�ش
> ��د است
> دست�ر�ر�ائ�&O
> slash;¯
> �گ��گ� �
> ع�ت
> احضار
> ��ا��د�
> ا�ج��
> ���
> ا�ذکر
> را
> اع�ا�
> دارد.
> �د�ر ک�
> ادار�س�� -
> ��د�" (11)
> د� س�د
> ذکر
> شد�
> د���
> �اطع
> بر
> ��کار�
> گر��
> حجت��
> با
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ا�را�
> است.
> اگراعضا�
> ���
> حجت��
> از
> گر��
> ک�ار�
> گ�ر� ��
> کرد�د
> ��رد ب�
> ��ر�
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> �رار
> ��گر�ت�د
> ;. ��� ��
> دا�ست�&
> Oslash;¯ تا
> ز�ا��
> ک� آ��ا
> در
> ا�ج��
> �عا�
> �ست�د
> ب� طر�
> گر��
> �ا�
> �خا��د��ت ���
> ر��د.
> بد��
> سبب
> خر�ج
> �عا���
> ا�ج��
> را از
> گر�� ���
> پس�د�د
> ;�د. ع��
> اکبر
> پر�رشاز
> �عا���
> ا����
> ا�ج��
> (ک� بعد
> از
> ا���اب 57
> ب� پست
> �ا�
> �زارت
> �ر��گ �
> ��ابت
> ر�است�ج�س
> رس�د)
> در
> بار�
> عکس
> ا�ع��
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> از
> استعÙ�Ø&s
> ect;� خ�د
> از
> ا�ج��
> حجت��
> ����� ��گ��د:
> "��ت�
> سا�اک
> �ت�ج�
> شد� ب�د
> ک� �� از
> ا�ج��
> ک�ار
> ر�ت� ا�
> ����
> �ادر�
> [از
> �سؤ���عا��
> رتب�
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت]
> ��ع�� �ا
> را
> خ�است �
> خ���
> �حاش�
> کرد �
> گ�ت
> �را
> د�گر
> درا�ج��
> ��ست�!" (12)
> ا��
> سؤا�
> �طرح
> است ک�
> �را
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ا�را�
> ع�ا��
> ��د ب�
> �عا��ت
> ا�ج��
> حجت��ب�د �
> آ��ا
> را
> تأ��د �
> Ú©Ù�Ú© Ù�Û�
> کرد.
> ع�ت
> اص�� آ�
> ��صر�
> کرد�
> ج�ا�ا�
> �س��ا�
> از
> �ر�د ب�ساز�ا�
> �ا�
> �ر�ک�
> آ� ر�ز
> ب�د.
> �عا��ت
> �ا�
> ا�ج��
> بر ع���
> ب�ائ�ا
> Ù�
> ���گ���
> ضرر�
> برا�د��ت
> �داشت
> ب�ک� بر
> عکس ��
> ت�ا�ست
> ��ر� �ا�
> �خا��
> د��ت
> را ��ز
> خ�ث�
> ک�د.
> آ�ا�
> �اش��ر�س�جا
> �� ���� ��
> Ú¯Ù�Ù�د:"Ú©Ø
> §Ø±Û� Ú©Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> Ù�Û�
> خ�است�&O
> slash;¯ بکÙ�Ù�د
> ا�� ب�د
> Ú©Ù�
> �ث�ا�
> ج���ب�ائ�
> �ا را
> بگ�ر�د
> . ا�� ��ت
> آ��ا
> ب�د � ���
> آ� کار
> ب� خطر
> ب�د
> استÙ�بØ&se
> ct;Ù� Ù�Û�
> کرد�د.�ع��
> جÙ�اÙ�اÙ�Û
> � ب�د�د
> ک� داخ�
> �ج�دشا&
> Ugrave;� ت�ا��
> ب�
> خد�ات
> د���
> ب�د. ا�ا
> ��� آ�
> ��دا�
> بازب�د ��
> ر�ت�د
> آ�جا
> استÙ�بØ&se
> ct;� خطر
> ���
> کرد�د.
> ر��� از
> ا�� گ���
> کار�ا
> خ�شش ��
> ا�د ����ک
> ��دار
> از ��ر�
> �ا را
> �شغ�� ��
> کرد." (13)
> در
> ج�س� ا�
> Ú©Ù�
> دکتر
> ��تح (از
> �عا���
> �عر��
> �ذ�ب�)
> از
> ��ا�عت
> سخ�را�
> � �ا�
> �ذ�ب�ا�ت�اد
> � گ�� ��
> ک�د.
> آ�ا�
> ح�ب�
> اظ�ار
> Ù�Û�
> دارد:
> "ش�ا بر
> خ�ا�
> �صا�ح
> ���کت
> صحبت
> ��ک��د.
> دستگÙ�Ø&p
> lusmn;تا� ��
> ک��. ���
> �ا
> ک�س����&O
> slash;§ Ù�
> ک��را�&Osl
> ash;³Ù�اÛ�
> عظ��
> تشک��
> �� د��� �
> ��� کس�زاح�
> �ا ���
> ش�د." (14)
> با ا��
> �ط�ب
> �شخص ��
> ش�د ک�
> �عا��ت
> �ا�
> ا�ج��
> حجت��
> �� ت��ا
> ب�عد
> �ذ�ب�
> ب�ک�ب�شتر
> بعد
> س�اس�
> داشت�
> است.
> از
> سا��ا� 1340
> ب� بعد
> د�
> ساز�ا�
> �ر�ک�
> در
> ا�را�
> ب� �ج�د
> آ�د: �ک�
> ساز�ا��ر�ک�ا&Uci
> rc;�
> �دائ�ا
> ;� خ�� ک�
> از س�ت
> Ú�Ù¾
> �شءت ��
> گر�ت. �
> ���گ���
> رابط�
> ا� با
> گر���ا
> Ù�تÙ�کراØ
> ª Ù�Ø°Ù�بÛ�
> �داشت.
> در
> ��اب�
> ا��
> گر��
> گر��
> د�گر�
> تشک��
> شد ب�
> �ا�
> ساز�ا�
> Ù�جاÙ�دÙ�Ù
> ;�خ�� ک�
> از
> گر�� ���
> �ذ�ب�
> از ��ضت
> آزاد�
> جدا شد.
> اعضا�
> ا��
> گر��
> اکثرا&U
> grave;�
> �رز�دا
> ;�ر�حا��&Ugra
> ve;�� بزرگ
> � تجار
> �س��ا�
> بازار
> ب�د�د.
> گر��
> Ù�جاÙ�دÙ�Ù
> ;� با
> �عا��ت
> �ا�
> �ظا��
> خ�دبرا�
> د��ت
> �شک�ات
> ز�اد�
> ب� �ج�د
> آ�رد�
> ب�د.
> ت��ا
> گر���
> Ú©Ù� Ù�Û�
> ت�ا�ست
> ا�راد
> �ت�ا��
> ب�ساز�ا�
> Ù�جاÙ�دÙ�Ù
> ;� را ب�
> خ�د
> جذب
> ک�د �
> ا��ا
> را از
> �عا��ت
> �ا�
> س�اس�
> باز
> دارد
> گر��حجت��
> ب�د. از
> ا�� �ظر
> ا�ج��
> بس�ار
> ��رد
> ع�ا��
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> ب�د�
> است.
> آ�ا�
> ح�ب� ب�ک�ا��
> ب�
> جÙ�اÙ�اÙ�Û
> � ک� �صد
> �عا��ت
> س�اس�
> داشتÙ�Ø&
> macr; ���� ��
> گ��د:
> "ا���اب
> � آش�ب �
> اضطرا&
> Oslash;¨Ø±Ø§Ù�
> ��ا�دا&Oslas
> h;²Ù�د. Ù�گر
> کار ب�
> ����
> ط�ر
> آسا�
> است ک�
> �ر ب��
> ا�
> اس�ح�
> بردار&O
> slash;¯...بÙ�
> اس�حک��ت
> اس�ا��...&Osl
> ash;§Ù�Ù�اظ
> را در
> غ�ر
> �ح�ش
> �صر�
> ک�د." (15)
> ا�ج��
> حجت��
> بد��
> ترت�ب
> ��ت�ا�ست
> جÙ�اÙ�اÙ�Û
> � ک� ش�ر�
> در سر
> داشتÙ�Ø&
> macr; با
> استÙ�اØ&m
> acr;� از ا��
> استدÙ�Ø&s
> ect;Ù� Ú©Ù�
> �را با
> شا��س��ا�
> �خا��ت
> �� ک��د
> ک� حا�ظ
> اس�ا�
> است�
> با
> ب�ائ�ا
> Ù�
> �خا��ت
> ک��د ک�
> اعتÙ�اØ&m
> acr;ات ش�ارا ��� ��
> ک�د.
> بد��
> ترت�ب
> ا��ا
> را ب�
> �خا��ت
> با
> جا�ع�
> ب�ائ�
> تش��� ��
> کرد�د
> � درا��
> ز����
> تا
> حد�د
> ز�اد�
> �� ����
> شد�د.
> �گا��
> ب� �ا�
> �ا�
> �عا���
> س�اس� �
> اجتÙ�اØ&su
> p1;�ا�ر�ز
> ا�را�
> ک� از
> �درس�
> ع���
> �ارغ
> ا�تحص�&
> Ugrave;� شد�
> ا�د
> د��� ا��
> �دعا
> است.
> �ث�ا�
> دکترسر�ش�
> �اش�
> آغاجر&Uci
> rc;�� ع�اد
> با�� �
> غ�ر� ک�
> در
> �صاحب�
> �ا �
> ��ا�ات
> خ�د ب�
> عض��ت
> ���ت
> درحجت��
> اعترا&Ug
> rave;�
> کرد�د.
> با ا��
> ت�ض�حا&O
> slash;ª Ù�شخص
> �� ش�د
> Ú©Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> با
> ت�ا��
> د��ت �
> پشت�
> با�س
> �ا�� �ا�سا��
> عظ���
> ک� از
> ا�
> ح�ا�ت
> �� کرد�
> است ب�
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ا
> � بر ��
> خ�زد.
>
>
> 4-
> �بارز�
> حجت��
> با
> ب�ائ�ا
> Ù�
>
>
> ا�ج��
> با
> ا�کا�ا&
> Oslash;ªÛ� Ú©Ù�
> ذکر شد
> از
> صدا�ت
> Ù�
> ز�دبا�&O
> slash;±Û�
> ب�ائ�ا
> � حد
> اکثر
> استÙ�اØ&m
> acr;� راکرد� �
> ب�
> راحت�
> ت�ا�ست
> ا�راد
> ��رد
> �ظر
> خ�د را
> تا
> حد�د�
> ب�
> جا�ع�
> ب�ائ�
> �ارد
> ک�د.ا��
> تاز� ب�
> اصطÙ�اØ
> ;­
> ب�ائ�ا
> � در
> جا�ع�
> ا� ک�
> ���ک���
> ح�اظت�
> �داشت
> � ���
> �سئ�� ��ط�ب�
> �خ��
> �ب�د ب�
> آسا��
> ت�ا�ست&
> Ugrave;�د
> اطÙ�اعØ
> §Øª Ù�Ù�رد
> ��از از
> �ب�� �ا�
> ب�ائ�ا
> ��
> تار�خ
> ��ح�
> برگزا&Osl
> ash;±Û�
> ج�سات�
> خص�صا�
> ج�سات
> تبÙ�Ù�غÛ�Ø
> � �ا�
> �ب�غ���
> تار�خ
> � �ح�
> س�ر�ا�
> �ب�غ��
> راب� گر��
> حجت��
> ��ت��
> ک��د.
> گر��
> ��اظر�
> آ��ا
> در
> ج�سات
> تب��غ�
> حاضر
> شد� �
> ��جبات
> ب��� زد�
> ج�سات
> را
> �را�� ��
> کرد�د.
> آ��ا
> �ط�ئ�
> ب�د�د
> Ú©Ù�
> شکا�ت
> صاحب
> خا�� �
> �ا
> �راجع�
> ب�
> ��ا�ات
> ا�تظا�
> � ���
> گ���
> خطر�
> برا�
> آ��ا
> �خ�ا�د
> داشت. �
> از ا��
> را�
> ����
> شد�د
> ک�تا
> حد�د
> ز�اد�
> �عا��ت
> �ا�
> تب��غ�
> ب�ائ�ا
> � را
> سد�
> ک��د.
> بعد از
> ا���اب
> Ù�
> دستگÙ�Ø&p
> lusmn;�ب�ائ�ا
> Ù�
> آ�ط�ر�
> Ú©Ù�
> �شخص
> شد
> بازج��&Os
> lash;§Ù� Ø¢Ù�Ù�ا
> اکثرا&U
> grave;� از
> ا�راد
> حجت��
> ب�د�د
> ک� خ�د
> را ب�ظا�ر
> ب�ائ�
> �عر��
> کرد�
> ب�د�د.
> ا��
> �ط�ب
> ت�سط
> ب�ائ�ا
> Ù�
> ز�دا��
> ک� ����
> شد�
> ب�د�د
> �ا���ائ�
> از
> طر��
> د�ستا�
> ��ز�دا&Ugrav
> e;�Û�
> �س��ا�
> خ�د ب�
> ب�ر��
> از
> ز�دا�
> ب�رست�
> د ر�ش�
> شد.بازج��&Os
> lash;§Ù�
> اطÙ�اعØ
> §Øª دÙ�Ù�Ù�Û�
> از
> در��
> جا�ع�
> ب�ائ�
> داشتÙ�Ø&
> macr;. آ��ا
> ���� شد�
> ب�د�د
> Ú©Ù�
> �دارکز�اد�
> از
> �راکز
> ب�ائ�
> ب� دست
> آ�ر�د.
> برخ�
> از
> ش�دا�
> ب�ائ�
> حت�
> صدا�
> بازج��&Os
> lash;§Ù� Ø®Ù�د
> راک� ب�
> اصطÙ�اØ
> ;­ رÙ�زÛ�
> ب�ائ�
> ب�د�
> ا�د
> ش�اخت�
> ب�د�د.
> ب�ائ�ا
> � در
> ح���ت
> �ربا��
> ا�دا�
> د�گر��
> شد�د. �
> ��� گا�
> �رصت
> پ�دا
> �کرد�د
> ; ک� ب�
> ح��ات
> ���� �
> ات�ا�ا&
> Oslash;ª Ø¢Ù�Ù�ا
> در �کدادگا&Ugra
> ve;�
> عاد�ا�
> ج�اب
> د��د.
> رب�د� �
> ب� �ت�
> رساÙ�دÙ
> � برخ�
> از
> ب�ائ�ا
> � را
> با�د ب�
> حسابآ��ا
> گذاشت.
> در ا��
> ز����
> ز�ا�� ��
> ش�د
> اظ�ار
> �ظر
> �اطع
> کرد ک�
> اس�اد
> د��ت�
> ج�ت�طا�ع�
> در
> دسترس
> �رار
> گ�رد.
>
>
> 5- ا�ج��
> حجت��
> بعد از
> ات��اب
>
>
> با
> پ�ر�ز�
> ا���اب
> اس�ا��
> گر��
> حجت��
> ک� �ب�
> از
> ا���اب
> با
> دستگا&Ugra
> ve;� ا���ت
> کش�ر��کار�
> �� کرد �
> ب�
> ظا�ر
> در
> س�است
> دخا�ت�
> �داشت
> Ù�Ú©
> بار�
> ر�گ
> ع�ض
> کرد�
> در ص�
> اÙ�Ù�Ù�ابÙ
> ;��� جا� ��
> گ�رد.
> برا�
> �شر�ع�&Os
> lash;ªØ¯Ø§Ø¯Ù� بÙ�
> ا��
> کار
> تبصر�
> �ائ� ب�
> اساسÙ�Ø&s
> ect;�� ذکر
> شد�
> ا�ج��
> اضا��
> �� ش�د.
> از �ب��
> تبصر�ش�ار� 4:
> "ا�راد
> ا�ج�� ��
> ت�ا��د
> ب� شخص�
> در
> �رگ���
> �عا��ت
> �ا�
> س�اس��
> �ظا��
> Ù�ااجتÙ�اØ&su
> p1;Û� Ú©Ù�
> تحت
> اشرا�
> �ا ��رد
> تأ��د
> �راجع
> عظا�
> ش�ع�
> باشد
> شرکت
> ��ا��د."
> � در
> آخراع�ا�
> �� ک�د:
> "ا�ج��
> �جا�دت
> خ�د را
> در
> ز����
> �بارز�
> با �ر��
> گ�را�
> ب�ائ�ت
> در
> ک�ارد�گر
> خدÙ�اتØ&ac
> ute; تا از
> ب��
> ر�ت�
> کا��
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª
> اجتÙ�اØ&su
> p1;Û� Ù�
> اÙ�تصاØ&
> macr;Û� Ù�
> تشک��ا
> ت ب�ائ�
> ادا���� د�د." (16)
>
> ب� ا��
> ترت�ب
> ا�ج��
> �صد
> �اب�د�
> جا�ع�
> ب�ائ�ا
> � ا�را�
> را در
> ���
> ز���� �ا
> در سر
> ��پر�را&Ugr
> ave;�د. حجت
> ا�اس�ا&
> Ugrave;� خ�ئ���
> �ا در
> �صاحب�
> با
> ر�ز�ا�&Ugr
> ave;� ک��ا�
> راجع
> ب�
> حجت��
> ���� ��گ��د:
> "بعد
> از
> پ�ر�ز�
> ا���اب
> بس�ار�
> از ��ر�
> �ا� �ؤ��
> از
> ا�ج��
> جدا
> شد�د
> ک� ��جبتضع��
> آ� شد.
> ��� از
> ب��
> �ر�ت." (17)
> ا �ج��
> حجت��
> بعد از
> ا���اب
> بخش�
> از ��ر�
> �ا� خ�د
> را از
> دست ��
> د�د ���
> در
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ت
> ب� ���
> �ج�
> تضع��
> ��� ش�د.
> ب�ک� بر
> عکس از
> احساس&Oslas
> h;§Øª
> تحر�ک
> شد�
> �ذ�ب�
> �رد�بر اثر
> پ�ر�ز�
> ا���اب
> اس�ا��
> ��
> استÙ�اØ&m
> acr;� �� ک�د.
> �خا��ت
> جدا
> شدگا�
> از
> ا�ج��
> بر سرعد�
> اجاز�
> دخا�ت
> ع��� در
> �سائ�
> س�اس�
> ب�د�
> است. �
> ا�ا در
> �خا��ت
> با
> ب�ائ�ا
> � ک�ا ��ا�ساب�
> �� ع��د�
> ب�د�د.
> بد��
> ترت�ب
> ا�ج��
> حجت��
> در
> پرت�
> ا���اب
> ب�
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª
> ب�شتر�
> ��دست
> پ�دا
> کرد�
> است.
> ا�ج��
> از
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª بÙ�
> �ج�د
> آ�د�
> بر اثر
> ا���اب
> Ø®Ù�استØ&se
> ct;ر �ر ��ب�شتر
> ���ذ در
> دستگا&Ugra
> ve;� د��ت ��
> ش�د.
> آ�ا�
> ���دس
> ط�ب از
> جداشد&Uacu
> te;¯Ø§Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> ���� ��گ��د:
> "ع�ت
> ا�� ک�
> ت�اش ��
> ک��د تا
> �سؤ��ت&Ugr
> ave;�ائ� را
> ب� دست
> آ�ر�د
> ا�� است
> Ú©Ù� Ù�Û�
> خ�ا��دآ� طرز
> �کر �
> برداش&Os
> lash;ªÛ� را Ú©Ù�
> از
> اس�ا�
> دار�د
> با �ج�د
> خ�دشا�
> در
> ارگا�
> �ا ب�
> اجرا
> درآ�ر�د."
> (18)
> از ج���
> ��اد�ا&Oslas
> h;¦Û� Ú©Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> �ش� ط�ع
> ب� آ��ا
> د�خت�
> ب�د ��
> ت�ا�
> سپا�پاسدا&Os
> lash;±Ø§Ù�Ø�
> ج�اد�
> حزب
> ج���ر�
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;�
> استاÙ�Ø&m
> acr;ار� �ا�
> دادگا&Ugra
> ve;� �ا�
> ا���اب
> � ب� ����آ��زش �
> پر�رش
> ب�د.
> ا�راد
> ���ذ�
> حجت��
> در
> ت�ا��
> ا��
> ��اد �ا
> رخ��
> کرد�
> ب�د�د �
> دربرخ�
> از ش�ر
> �ا �ظ�ر
> اص��ا�
> استاÙ�Ø&m
> acr;ار� �ا
> را
> �بض�
> کرد� �
> در
> برخ�
> از ش�ر
> �ا با
> ���ذدر
> سپا�
> خ�د را
> بر آ�
> �س�ط
> کرد�
> ب�د�د.
> طا�ر
> اح�د
> زاد�
> در
> �صاحب�
> با
> ��ث��
> ���ذا�ج��
> حجت��
> را در
> استاÙ�Ø&m
> acr;ار� �ا
> تأ��د
> �� ک�د.
> ع�ت
> اذ�ت �
> آزار
> ب�
> ب�ائ�ا
> � در ا��
> ا���اب
> از �ب��
> اعدا�
> �ا�
> Ù�صادرÙ
> ;� ا��ا��اخراج
> از
> داÙ�Ø´Ú¯Ø&
> sect;� �ا �
> دستگا&Ugra
> ve;� �ا�
> د��ت�
> ب�
> احت�ا�
> ز�اد
> ت�سط
> ا�راد
> ا�ج��
> حجت��ا�جا�
> گر�ت�د
> ;. ک�ا ا��
> ک� بعد
> از
> �حد�د
> کرد�
> ���ذ
> آ��ا
> �شار
> بر
> جا�ع�
> ب�ائ�
> تا
> حد�د�تخ���
> پ�دا ��
> ک�د.
> اگر
> ر�ز�
> اس�اد
> د��ت�
> �اش شد
> � از �ا�
> بازج��&Os
> lash;§Ù�
> اط�اع
> حاص�
> شد ��ت�ا�
> در ا��
> ز���� ب�
> ����
> اظ�ار
> �ظر
> کرد.
> ���دس
> ط�ب ��
> گ��د
> ���ذ
> آ��ا
> در
> آ��زش �
> پر�رش
> �شک�ات
> ز�اد�
> برا�
> آ�ا�ا�
> رجائÛ�Ø
> �� با ��ر
> (رئ�س
> ج���ر �
> �خست
> �ز�ر
> د�را�
> ا��
> ا���اب)
> ب� �ج�د
> آ�رد�
> ب�د.
> رجائ�
> در �کسخ�را�
> � برا�
> �رب�ا�
> ترب�ت
> �ع�� ��
> گ��د: "��
> ا�ج���
> �ا را
> ���
> پذ�ر� �
> ا���ا
> را Ù�اراÙ�شاÙ
> ;� ���
> د���."
> ا�ج��
> حجت��
> در
> دستگا&Ugra
> ve;�
> اطÙ�اعØ
> §Øª Ù�
> ا���ت
> ���ذ ���
> ا�عاد�
> ا�
> پ�داکرد�
> ب�د. تا
> جائ� ک�
> آ�ت
> ا���
> ج�ت� در
> خطب�
> ��از
> ج�ع�
> در سا� 1361
> ���� ��
> گ��د:"ع�ت
> اصرار
> ش�ا
> دا�ر
> بر ا��
> ک� در
> �راکز
> اطÙ�اعØ
> §ØªÛ� Ù�Ù�Ù�Ø°
> ک��د �
> اطÙ�اعØ
> §Øª جÙ�ع
> آ�ر���ائ�د
> برا�
> ��ست�
> ب� ��
> ��اسبت
> ش�ا ��
> خ�ا��د
> در
> �س�ت
> �ر��گ�
> �عا��ت
> ��ائ�د
> �اس�اس��
> د��� ا��
> Ú©Ù�
> اطÙ�اعØ
> §Øª جÙ�ع
> آ�ر�
> شد� را
> ب�
> �رکز
> ب�ر�
> �ر� � ب�
> ارگا�
> Ù�اÛ�اÙ�Ù�Ù�ابÛ
> � ��� د��د
> ��ست�
> �را� ...
> �گر
> سپا�
> �ا
> ارگا�
> �ا�
> �شاب�
> �با�د
> دارا�
> Ø¢Ù�اطÙ�اعØ
> §Øª
> باش�د
> تا ضد
> ا���اب
> را پ�
> گ�ر�
> ��ا��د.
> �را با
> سپا�
> ب�
> ص�رت
> کا��
> ��کار��دار�د
> ;�... آ�ا
> ش�ا ب�
> خ�دتا�
> اجاز�
> �� د��د
> از
> ا�کا�ا&
> Oslash;ª دÙ�Ù�تÛ�
> استÙ�اØ&m
> acr;� ک��د �
> دررابط�
> با ا��
> س�ء
> استÙ�اØ&m
> acr;� �ج�ز
> �ا��� �
> شرع�
> دار�د
> �ا ���" (20)
> در
> ا��جا
> آ�ا�
> ج�ت� از
> حجت��
> ا� �ا ��
> خ�ا�د
> ک� با
> ارگا�
> �ا
> ��کار�
> ک��د ���
> �ث�ا��ک�
> ا�ج��
> ادعا�
> ب�شتر�
> داشت�
> � �صد
> ک�تر�
> کا��
> دستگا&Ugra
> ve;� �ا�
> د��ت�
> را
> داشت�
> است.گسترد&Ua
> cute;¯Û� Ù�Ù�Ù�Ø°
> ا�ج��
> در
> دستگا&Ugra
> ve;� د��ت
> ��رد
> تأ��د
> رئ�س
> ا�ج��
> حجت��
> آ�ا�
> ح�ب�
> ب�د�
> است.�� در
> �شر��
> "��گا�
> با
> ا���اب
> اس�ا��"
> از
> ا�ج��
> حجت��
> ��د���
> ���� ��
> گ��د:
> "برادØ&plu
> smn;ا�ا�ج��
> در
> سراسر
> کش�ر
> ب� حسب
> احساس
> �سؤ��ت
> شرع� �
> اعتÙ�اØ&m
> acr; راسخ
> ب� خد�ت
> در
> ج���ر�اس�ا��
> از
> ا�ائ�
> ا���اب
> ب� خد�ت
> � ت�اش
> در
> ��اد
> �ا�
> اÙ�Ù�Ù�ابÛ
> � Ù�
> ارگا�
> �ا�
> د��ت� ��ا����
> �شغ��
> ب�د�
> ا�د �
> ت�ا�ست&
> Ugrave;� ا�د با
> ارائ�
> خد�ات
> صاد�ا�
> � خ�د ب�
> خد�ات
> حساس
> تر�از طر�
> دست
> ا�در
> کارا�
> ج���ر�
> اس�ا��
> دع�ت
> ش��د..." (21)
>
>
> 6 � ا�ج��
> حجت�� �
> �دا�عا&
> Ugrave;� آ� در
> ا�ائ�
> ا���اب
>
>
> بعد از
> پ�ر�ز�
> ا���اب
> اس�ا��
> ح��ات�
> در
> رسا��
> �ا�
> گر����
> سخ�را�
> � �ا �
> ��ابر
> برضد
> ا�ج��
> حجت��
> ا�جا�
> �� شد.
> ا�ا
> ا�ج��
> حجت��
> کار�ا�
> خ�د را
> ���ش�
> ت�ج�� ��
> کرد �
> ب���� �ج�
> حاضر
> ب� �ب��
> اشتبا&Ugra
> ve;�ات خ�د
> �شد. در
> ب��
> د��ت
> �ردا�
> ج���ر�
> اس�ا��
> Ù�Ù� دربرخÙ�رØ
> ¯ با
> ا�ج��
> حجت��
> اخت�ا�
> �ظر
> �ج�د
> داشت.
> ا�راد�
> �ظ�ر
> �اش��
> ��اد�
> رجائ�
> (رئ�سج���ر
> ساب�) �
> �اط�
> ��ر�
> ا�ت�اد
> �ا�
> ت�د� بر
> ع���
> حجت��
> ابراز
> Ù�Û�
> داشت.
> در
> برابرا���ا
> ا�راد�
> �ظ�ر
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> از آ��ا
> سخت
> د�اع ��
> کرد�د.
> (22)
> از
> �خا����
> ا�ج��
> حجت��
> د� ��ر
> کشت��
> �ک� از
> کار بر
> ک�ار
> شد��
> ا�ا
> خزع��
> ک�ا ��ا�ساب�
> در
> �رکز
> �در جا�
> دارد.
> آ�ا�
> �اش��
> ر�س�جا
> �� در
> کتاب
> "عب�ر
> از
> بحرا�"
> �����سد:
> "آ�ا�
> خزع��
> در
> بار�
> ا�ج��
> حجت�� �
> ص�اح�ت
> د���
> آ��ا
> صحبت
> کرد. �
> از ا�ا�
> ��خ�است
> ک� ا�ا�
> ج��� ��ج
> �خا��ت
> با آ��ا
> را ک�
> برخاس&Osla
> sh;ªÙ� بÙ�د
> بگ�ر�د
> . ب� بعد
> ��ک��
> شد."(23) آ��� ک�
> بعدا�
> �شخص
> شد
> ا�ا�
> خ���� ب�
> پا در
> ��ا�� �
> �ساطت
> آ�ا�
> خزع��
> ا���ت�
> ���د�د.
> برا�
> ش�اخت�
> ���ع�ت
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> با�د
> �اد
> آ�ر شد
> Ú©Ù�
> ا�شا� 28
> �ا� ب�
> ع��ا���ا��د�
> ا�ا�
> خ����
> در
> ا�ج��
> حجت��
> عض�
> ش�را�
> �گ�با�
> ب�د.
> ا�ا�
> خ����
> بعدا�
> ا� را
> ازÙ�Ù�اÙ�Ù�دÚ&ma
> cr;� در
> ا�ج��
> حجت��
> خ�ع ��
> ک�د.
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> ا�ت�اد&
> Ugrave;�ا�
> پ�را��&U
> grave;� ا�ج��
> حجت��را ج��
> ساز� �
> شا�ع�
> پراکÙ�Û
> ;� Ù�Û�
> دا�ست.
> آ�ا�
> خزع��
> در �ا��
> ا� ب�
> ارسÙ�اÙ
> � �ح�د��
> �ک� از�عا���
> ا�ج���
> ���� ��
> ���سد:
> "در
> بار�
> ا�ج��
> ا�� ر�ز
> �ا ز�اد
> حر� ��
> ز��د. �
> بÙ�شترØ
> ´Ø­Ø±Ù�
> ز�اد�
> است. ج�
> ساز� �
> شا�ع�
> پراکÙ�Û
> ;�...�گرا�
> �باش�د
> � دست
> خ�ش ج�
> شا�ع�
> �ش��د." (24)
> راجع
> ب�
> Ù�ظرÙ�اØ&ord
> f; آ�ت
> ا���
> خزع��
> در ا��
> ��رد
> د�رتر
> صحبت
> خ�ا���
> کرد.
> Ù�Ú©Û�
> د�گر
> از
> �خا����
> ا�ج��
> در آ�
> ز�ا�
> آ�ت
> ا���
> ج�ت��
> رئ�س
> �ع��
> ش�را�
> Ù�Ú¯Ù�باÙ�Ø
> ;�ب�د�
> است ک�
> �ب�ا�
> ب� آ�
> اشار�
> کرد��.
> ���
> ا�شا�
> بعدا�
> ت�سط
> آ�ا�
> خا���
> ا�
> رئ�س
> ج���ر��ت
> ��رد
> اعترا&Os
> lash;¶ Ù�رار
> �� گ�رد
> ک� �را
> ب� خ�د
> اجاز�
> داد�
> است از
> ا�ج��
> حجت��
> سؤاÙ�اØ
> ªØ°Ú©Ø±
> شد� را
> بک�د.
> آ�ا�
> �اش��
> ر�س�جا
> Ù�Û�
> �خا��ت
> ا�ج��
> حجت��
> را ���
> پس�دد
> Ù� Ù�Û�
> گ��د:"ا��
> ا�ج��
> در
> گذشت�
> ب�
> ��ظ�ر
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ا
> � تشک��
> شد �
> �خا��
> �بارز�
> با ر���پ����
> ب�د...
> بعد از
> ا���اب
> ا���ا
> �ارد
> بس�ار�
> از
> کار�ا�
> د��ت�
> �خص�صا
> Ù�
> �ر��گ�شد�د...
> �با�د
> �زاح�
> آ��ا
> شد.
> ا�راد
> �س��ا� �
> �عت�د�
> �ست�د.
> ���
> اÙ�Ù�Ù�ابÛ
> �
> ��ست�د."
> ;(25) �اش��
> ر�س�جا
> �� در
> �صاحب�
> با �ج��
> "رجعت"
> �عت�د
> است ک�
> با�د
> آ��ا
> را
> تش���
> کرد� از
> ت�از�
> ��ر��ا�
> شا�
> استÙ�اØ&m
> acr;� کرد. (26)
> ا�ج��
> حجت��
> در
> ح�ز�
> ع���� ��
> �� طر�
> دارا��
> دارد.
> از ج���
> آ�ا�
> آ�ا�
> راست�کاش��
> ��ا��د�
> ا�ا�
> در
> ساز�ا�
> Ù�جاÙ�دÙ�Ù
> ;� ا���اب
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� ب�د. ا�
> �عت�د
> ب�د ک�
> اعضا�ا�ج��
> با
> �سائ�
> اس�ا��
> آش�ا �
> جز�
> ا�راد
> �ذ�ب� �
> خ�ب
> جا�ع�
> �ا
> �ست�د.
> رئ�س
> ج���ر
> ��ت آ�ت
> ا���
> خا���
> ا�
> سخ�ا�
> آ�ت
> ا���
> ج�ت� را
> Ú©Ù�
> �ب�ا�
> ب� آ�
> اشار�شد
> ��رد
> ا�ت�اد
> �رار ��
> د�د �
> ���� ��
> گ��د:
> "ا�ا
> ا��
> سؤا�
> Ú©Ù�
> ا���ا
> �گ���
> �ست�د �اشار�
> ب�
> �ر�ا�ش&Os
> lash;§Øª Ø¢Ù�اÛ�
> ج�ت� ب�
> �ظر ��
> ا��
> سؤا�
> Ù�Ú©
> سؤا�
> طب�ع� �
> درست�
> ��ست. ��بد��
> ا�� ک�
> ش�ا را
> در ا��
> سؤا�
> �ت��
> بک��
> ��س
> �ج�د
> ا��
> �سئ��
> را �
> ع�د�
> کرد�
> �سئ��ا�ج��
> حجت��
> را در
> جا�ع�
> �ت�� ��
> ک��. �
> کسا��
> را ک�
> برا�
> ا����
> بار
> ا��
> شا�ع� �
> ا��بحرا�
> �ص��ع�
> سع�
> کرد�د
> ک� ب�
> �ج�د
> ب�ا�ر�&Osla
> sh;¯ Ù�ا
> خا�ص ��
> دا��. ب�
> �ظر ��
> در
> ��ا�ا�راد�
> ک� در
> ا�ج��
> �ست�د
> عÙ�اصرÛ
> �
> اÙ�Ù�Ù�ابÛ
> �� �ؤ���
> صاد��
> د�س�ز
> برا�
> ا���اب
> � �ؤ��
> ب�ا�ا� �
> ��ا�ت
> ���� �
> در
> خد�ت
> کش�ر �
> ج���ر�
> اس�ا��
> پ�دا ��
> ش��د...ج�&Os
> lash;§Ø¨ Ø¢Ù�اÛ�
> ج�ت�برادر
> عز�ز�ا&
> Ugrave;� Ú©Ù�
> ب�د�
> برا�
> ا�شا�
> احترا&Ugr
> ave;� ز�اد�
> �ائ��
> پس از
> آ� خطب�
> ا� ک� ط�
> آ�راجع
> ب�
> ا�ج��
> حجت��
> سؤاÙ�اØ
> ªÛ�
> کرد�د
> �ک شب
> پ�ش ��
> آ�د�د. �
> �� از
> ا�شا�
> سؤا�
> کرد�
> ک��ط�ر
> شد ا��
> �سئ��
> را
> �طرح
> کرد��
> ا�شا�
> در حا��
> ک� از
> آ��� ک�
> �ا�ع
> شد� ب�د
> خ�ش��د�ب�د�د
> گ�ت�د:
> حا�ا
> کار�
> است ک�
> ص�رت
> گر�ت��
> �گ���
> با�د
> جبرا�
> ک��� � ��
> ب�
> ا�شا�پ�ش��ا&Os
> lash;¯ کردÙ�
> ب� ا��
> ص�رت
> است ک�
> ش�ا در
> ��از
> ج�ع�
> �سبت ب�
> کسا��
> Ú©Ù� Ù�Û�
> خ�ا��د
> ازب�ا�
> ش�ا
> س�ء
> استÙ�اØ&m
> acr;Ù�
> ...بک��د�
> � ب�
> ص�رت
> تضاد
> اص��
> ا�ج��� �
> ضد
> ا�ج���
> در
> ب�ا�ر�&Osla
> sh;¯Ø´Ù�ا
> اخطار
> بک��د...�
> اگر
> خ�د
> ا�ج���
> �ا در
> پاسخ
> سؤاÙ�اØ
> ª Ø´Ù�ا Ù�Ú©
> حر�
> �اب�
> �ب�� �
> �اب�تعر��
> آ�رد�د
> ; آ� را
> �جددا
> در
> ��از
> ج�ع�
> �طرح
> ک��د..." (27)
> بد��
> ترت�ب
> آ�ت
> ا���
> خا���
> ا� از
> ا�شا�
> Ù�Û�
> خ�ا�د
> ک� از
> حجت��
> �عذرت
> خ�ا��
> ک�د.
>
>
> 7 - تعط���
> ا�ج��
>
>
> ���
> ا�دا�ا&
> Oslash;ª
> طر�دا&Oslas
> h;±Ø§Ù�
> ا�ج��
> در
> برابر
> Ù�ظرÙ�اØ&ord
> f; ا�ا�
> خ����
> ر�گ ��
> بازد �
> Ù�Ú©
> اشار�ض��� از
> ا�شا�
> کا��
> است ک�
> �سؤ�
> ا�ج��
> خ�د
> تعط��
> ا�ج�� � �
> ا�بت�
> ��
> ا�ح�ا�
> آ� را! �اع�ا�
> ک�د. با
> بر�ز
> اخت�ا�&O
> slash;§Øª بÙ�Ù�
> ا�راد
> حجت�� �
> طر�
> دارا�
> د��ت
> در
> سبز�
> �ار
> کار ب�زد �
> خ�رد
> �ظا�� ��
> کشد ک�
> �ت�ج�
> آ�
> کشت� �
> زخ��
> شد�
> عد� ا�
> از
> طر���
> است. در
> ش�ر�ا�
> د�گر
> �ث�
> ب�ش�ر�
> اص��ا�
> Ù�
> کرÙ�اÙ�Ø&acut
> e;ا� ��
> اخت�ا�&O
> slash;§Øª بÙ�
> تظاÙ�رØ
> ;§Øª Ù� زد Ù�
> خ�رد
> �ا�خ�ابا�&Uc
> irc;� ��جر ��
> ش�د.
> آ�ا�
> خ���� ک�
> از
> ابتدا
> �سبت ب�
> ا�ج��
> حجت��
> بدب��
> ب�د�
> است ب��ز�ر
> کش�ر
> �اط�
> ��ر� �
> ع��
> اکبر
> پر�رش&Os
> lash;� �ز�ر
> آ��زش �
> پر�رش&Os
> lash;� �ظر
> خ�د را
> �سبت
> ب�ا�ج��
> ����
> ابراز
> �� ک�د:
> "ب� آ��ا
> پست
> ک��د�
> �د��د.
> خطرÙ�اÚ
> ;©Ù�د. Ù�Ù�تÛ�
> آ�د�د
> ب�� ش�ات�ر��
> ا�جاد
> Ù�Û�
> ک���د�
> تشتت
> ا�جاد
> �� ک��د.
> برادر&O
> slash;§Ù� را بÙ�
> جا� �� ��
> ا�داز�&
> Oslash;¯. Ø¢Ù�Ù�اکار
> د�گر�
> دار�د.
> د�با�
> �سئ��
> د�گر�
> �ست�د.
> ا���ا
> با شا�
> ��کار�
> Ù�Û�
> کرد�د.
> براÙ�Ø´Ø
> §Ù�Ù�سئÙ�Ù�
> د��
> �طرح
> �ب�د�
> است." (28)
> بعد از
> ا��
> ��ا�ع
> آ�ا�
> خ����
> بد��
> ت�ج� ب�
> ت�ص��
> �ا �
> طر�دا&Oslas
> h;±Û� Ù�ا از
> ا�ج��
> حجت��تص���
> خ�د را
> بر ع���
> آ��ا
> اتخاذ
> �� ک�د. �
> در
> سخ�را�
> � ع�د
> �طر
> ���� ��
> گ��د:
> "�کدست�
> د�گر ��
> Ú©Ù�
> تزشا�
> ا�� است
> Ú©Ù�
> بگذار&Ugra
> ve;�د ک�
> �عص�ت
> ز�اد
> ب�شد
> تا
> حضرت
> صاحب
> ب�ا�د�حضرت
> صاحب
> �گر
> برا� ��
> �� آ�د�
> حضرت
> صاحب ��
> آ�د
> �عص�ت
> را
> بردار&O
> slash;¯. Ù�ا
> �عص�ت
> ک��� ک�ا�
> ب�ا�د�
> ا��
> اعÙ�جاØ&no
> t;ات را
> بردار&U
> grave;�د � ا��
> دست�
> ب�د� �ا
> را
> برا�
> خاطر
> خدا
> اگر
> �س���د� برا�
> خاطر
> Ú©Ø´Ù�رتØ
> ;§Ù�Ø� اگر
> ���
> �ست�د
> ا��
> دست�
> ب�د� �ا
> را
> بردار&U
> grave;�د. در
> ا�� ��ج�
> ک�ا�ا�
> ا�� ��ت
> را ب�
> پ�ش ��
> برد در
> ا�� ��ج
> خ�دتا�
> را
> �ارد
> ک��د �
> بر خ�ا�
> ا�� ��جحرک�
> �ک��د
> ک� دست
> Ù�
> پاÙ�تاÙ
> � خ�ا�د
> شکست." (29)
> بعد از
> ا��
> سخ�را�
> � از
> ر�بر
> ا���اب
> ر�بر�
> ا�ج��
> حجت��
> ب� دست �
> پا
> ��ا�تد
> � از
> آ�ا�ح�ب�
> رئ�س
> ا�ج��
> کسب
> تک��� ��
> ک�د.
> ا�شا�
> بعد از
> اط�اع
> از �ت�
> سخ�را�
> � ا�ا�
> دست�ر
> ��د�د ک�
> ا�ج��
> تعط��
> ش�د � ب�
> اعضا �
> �رد�
> ا�را�
> اع�ا�
> ش�د.
> ا�ا ب�
> Ø­Ú©Ù�
> ت��� ک�
> درتش�ع
> �جاز
> است
> �عا��ت
> �ا� خ�د
> را در
> خ�ا
> د�با�
> �� ک��د.
> در
> اع�ا��&Ugrav
> e;� ا� ک�
> در �ک�رداد 1362
> ا�ج��
> حجت��
> ��تشر
> کرد
> ���� ��
> خ�ا���:
> "در پ�
> ا��
> �ر�ا�ش
> شا�ع
> شد ک�
> طر�خطاب
> ا�ر
> �بارک
> ا��
> ا�ج��
> است
> اگر ��
> ب� ���
> �ج�
> ا�راد
> ا�ج��
> را
> �صدا�
> ��د��
> ب�ا����
> ��ا�ت� �
> ���
> �اب�� �
> در
> ا�ا�
> گذشت�
> ب� خص�ص
> از
> ز�ا��
> Ú©Ù�
> حضرت
> ا�شا�
> با
> صد�راجاز�
> �صر�
> ا�ج��
> از س��
> ا�ا�
> ع���
> ا�س�ا�
> ا��
> خد�ات
> د��� �
> �ر��گ�
> را
> تأ��د
> �ر��د�ب�د�د
> ��� د���
> ر�ش� �
> شا�د
> �س��� ک�
> د�ا�ت
> بر
> ص�اح
> د�د
> �عظ� ��
> ب�
> تعط���
> ا�ج����ا�د
> در دست
> �ب�د.
> �عذ�ک
> در ��ا�
> استÙ�سØ&s
> ect;ر
> برآ�د�
> �. ا�بت�
> ت�اس
> �ست���
> ��سر
> �گشت��ک� با
> تح���
> از
> �جار�
> ��ک�� �
> شخص�ت
> �ا�
> �حتر��
> ��ث�� �
> ب�ا ب�
> �رائ�
> کا���
> �حرزشد ک�
> �خاطب
> ا�ر
> �عظ� ��
> ا��
> ا�ج�� ��
> باشد.
> �ذا
> ��ض�ع
> ت�سط
> �سؤ���
> ا�ج��
> ب� عرض�ؤسس
> �عظ� �
> استاد
> �کر�
> حضرت
> حجت
> ا�اس��
> �ا��س��&U
> grave;�� آ�ا�
> ح�ب�
> دا�ت
> برکات&Ugr
> ave;� رسÙ�د.Ù�رÙ�Ù�دÙ�Ø&
> macr;: در ����
> حا�ت�
> �ظ���
> شرع�
> در
> ادا��
> �عا��ت
> ��ست.
> ک���
> ج�س� �ا
> Ù�
> بر�ا��
> �ابا�د
> تعط��
> ش�د." (30)
> در
> ادا��
> اع�ا��&Ugrav
> e;� �اد
> آ�ر ��
> ش�د ک�
> �ا در
> ز�ا�
> حک��ت
> شا� از
> خد�ات �
> �عا��ت
> �ا�اس�ا��
> ����ع �
> �حر��
> ��� شد��
> ���
> اک���
> Ú©Ù�
> حک��ت
> اس�ا��
> است
> ����ع ��
> ش��� �
> دربرابر
> ا��
> �شار
> �ا با�د
> ت���
> ک���.
> ب�
> گ�تار
> ��رزا
> �ح�د
> ت��
> اص��ا�&Ucir
> c;�:"�ع��
> ت��� ک�
> �اجب
> است ا��
> است ک�
> شخص
> �ؤ��
> درجائ� ک�
> اظ�ار
> ح�
> کرد�
> برا� ا�
> خ���
> ضرر
> ع��ائ�
> ب� جا�
> �ا �ا�
> �ا
> ابر��
> ا� �ست
> خ�درا �گ�
> دارد �
> اظ�ار
> ح� �ک�د.
> ب�ک�
> اگر
> �ا�ار
> شد ب�
> ج�ت ح�ظ
> جا� �ا
> �ا� �ا
> آبر��
> خ�دب�
> ��ا��ت
> کرد�
> با
> Ù�خاÙ�Ù�اÙ
> ;� ب�
> زبا�
> با آ��ا
> ��ا��ت
> ک�د
> ��ک� ��ب
> ا�
> �خا��
> زبا�
> ا�باشد." (31)
>
> در بخش
> بعد�
> �شا� ��
> د��� ک�
> ا�ج��
> حجت��
> بعد از
> دست�ر
> ا�ا�
> خ���� ب�
> �خ��
> کار�ر��
> آ�رد �
> در
> ��اد
> �ا�
> کش�ر ��
> ت��ا ک�
> ���ذ
> خ�د را
> ح�ظ
> کرد
> ب�ک� آ�
> را
> تشد�د
> کرد.تا
> آ�جائ�
> ک� آ�ت
> ا���
> ت�س��
> در
> �صاحب�
> با
> خبرÙ�Ú¯Ø&s
> ect;ر
> ا�س�ا
> �� گ��د:
> "خطر
> ا�ت�ا�
> حجت��از ا�ا�
> جد�
> است." (32)
> ا�ا�
> خ����
> با
> ��ش�ار&Uc
> irc;� در
> �ا�ت�
> ب�د ک�
> تعط���
> ا�ج��
> ��ط ب�
> خاطر
> ح�ظ
> ظا�ر �
> عد��درت
> در
> ر��ار�&O
> slash;¦Û� با
> ر�بر
> ا���اب
> ب�د:
> "ا�ا�
> در �ک
> ج�س�
> خص�ص�
> با
> اشار�
> ب� ا��
> ک�ا�ج��
> خ�د را
> تعط��
> کرد� ��
> ��ح� آ�
> را ب�
> �ائد�
> خ�ا�د�
> ب�د." (33)
> آ�ط�ر
> Ú©Ù�
> بعدا�
> �شا�د�
> شد
> تعط���
> ا�ج��
> حجت��
> ��ز� جز
> ظاÙ�رسØ
> ;§Ø²Û�
> �ب�د�. �
> آ��ا
> ک�ا
> کا�ب�
> �عا��ت
> خ�د
> ادا��
> داد�د.
> اک���
> با ت�ج�
> ب� ا��
> Ú©Ù�
> �خا����
> ا�ج��
> حجت��
> تا
> حد�دز�اد�
> از
> گرد���
> �درت
> خارج
> شد�
> ا�د ��
> ت�ا�
> حدس زد
> ک� در
> آ��د� ��
> ات�ا�ا&
> Oslash;ªÛ�
> بر�زخ�ا�د
> کرد.
> ا�ج��
> �ع�ا�
> ا�ر�
> �ا�
> �درت
> را تا
> حد�د
> ز�اد�
> در دست
> دارد
> ا�ا ب�
> �کر
> �بض�کرد�
> کا��
> �درت �
> برکÙ�اØ&
> plusmn;� آ�ت
> ا���
> خا���
> ا� است.
>
>
> 8 �
> �عا��ت
> �ا�
> �جدد
> ا�ج��
>
>
> در سا�
> �ا�
> اخ�ر
> طر�
> دارا�
> ا�ج��
> با ب�ر�
> گ�ر�
> از
> ر�حا��&Ugra
> ve;�Ù�
> طر�دا&Oslas
> h;± Ø®Ù�د بÙ�
> ��ر��ع�د�
> در
> جا�ع�
> ا�را�
> تبد��
> شد�
> است.
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> از
> د�ستا�
> � �ارا�
> �زد�گ
> �صباح�زد� �
> طر�
> دارا�
> جد�
> حجت��
> بعد از
> ��د
> سا��
> سک�ت
> �جددا
> دربار&U
> grave;� ا�ج��
> ���� ��
> گ��د:"�ا
> ا�ج��
> حجت��
> را �ب��
> دار�� �
> از آ�
> د�اع ��
> ک���...
> کسا��
> را ک� ��
> در ا��
> ا�ج����
> ش�اس�
> ا�بت�
> �ا���د
> راجع
> ب�
> ��اب��
> با
> ب�ائ�ت
> ��
> �عا��ت
> ا�جا�
> د��د� �
> ا�بت�
> Ù�زÙ�راطÙ�اعØ
> §Øª Ú¯Ù�تÙ�
> ا�د ک�
> �ا ��ز
> حاضر��
> ا���ا
> را
> بپذÙ�رÙ
> ��." (34) آ�ت
> ا���
> خزع��
> ������در
> گ�تگ�
> با
> خبرÙ�Ú¯Ø&s
> ect;ر
> ا�س�ا
> ���� ��
> گ��د:
> "�طا�ب�
> ک� در
> ��رد
> ا�ج��
> حجت��
> Ù�Û�
> ���س�د� ��
> ��شت�د
> اشتبا&Ugra
> ve;� است. ��
> ��ض�ع
> را با
> �ز�ر
> اطÙ�اعØ
> §Øª (حجت
> ا�اس�ا&
> Ugrave;� ���س�)
> در
> ��ا�گذاشت&Ugra
> ve;�...ب�
> آ��ا
> ات�ا�
> �� ز��د
> ک� سع�
> �� ک��د
> �ساد
> ز�اد
> ش�د تا
> ا�ا�
> ز�ا� عج
> ظ��رک�د. ���
> ا���ا
> ��از شب
> Ù�Û�
> خ�ا��د
> � ت�جد
> دار�د."
> (35) آ�ت
> ا���
> خزع��
> دربار&U
> grave;� �ضع�تا�ج��
> بعد از
> سا��ا�
> تعط���
> اظ�ار
> کرد ک�:
> "آ��ا
> ��ح�
> �شد�
> ا�د ��ط
> کار ���ک��د...." �
> Ù�Û�اÙ�زÙ�Ø&mac
> r;: "ا�ا�
> دستگا&Ugra
> ve;�
> اÙ�تظاØ&
> plusmn; دارد
> Ú©Ù�
> ب�ا��د
> � �شغ��
> کار
> ش��د. ب�
> خ�دب�د�
> گ�ت�د
> ب�ا��د
> �ا �� ب�
> آ��ا
> Ú©Ù�Ú© Ù�Û�
> ک���.
> ����د�د
> Ú©Ù�
> ا���ا
> آ�ط�ر
> ��ست�د.
> �ا�ا� ب�
> آ��ا
> احتÙ�اØ&no
> t; دار�د.
> ا�راد
> ارزÙ�دÙ
> � ا�
> دار�د...
> بعض�
> از آ��ا
> س�ت
> �ائ�
> دار�د� از
> ا�راد
> برجست&Ugra
> ve;� حجت��
> ب�د�
> ا�د.
> حجت��
> ا� �ا
> ا�ا� ��
> �ست�د.
> �شغ��
> کار�ا�
> د���خ�دشا�
> �ست�د.
> ج�س�
> دار�د..."
> ;
> (36)
>
> ب� �ظر
> ع��
> تاجر
> ��ا�
> ��ا��د�
> ش�ر
> �ش�د
> در
> �ج�س�
> ا�ج��
> حجت��
> ��رد
> ح�ا�ت
> بخشÙ�اØ&br
> vbar;�از
> حاک��ت
> است: "�ک
> عض�
> ک�س���
> ا���ت
> ��� �ج�س
> گ�ت:
> اظÙ�ارØ
> ;§Øª
> �عا��
> �ز�ر
> اطÙ�اعØ
> §Øª دراÙ�Ù�ر
> �ر�� �ا
> تأ��د
> ک��د�
> تح����
> است ک�
> ا�ج��
> حجت��
> را
> ��رد
> ح�ا�ت
> بخشÙ�اØ&br
> vbar;� ازحاک��ت
> Ù�Û�
> دا�د."
> تاجر
> ��ا با
> اشار�
> ب� ا��
> Ú©Ù�
> "�زارت
> اطÙ�اعØ
> §Øª
> اشرا�
> خ�ب� بر
> �عا��تجر�ا�
> �ائ� ���
> ا�ج��
> حجت��
> دارد
> تصر�ح
> کرد:
> �تأس�ا
> �� پس
> از آ�ک�
> برخÙ�رØ
> ¯ با
> جرائ�ا��
> جر�ا�
> �ا از
> �از
> اطÙ�اعØ
> §ØªÛ�
> �ارد
> �از
> �ضائ�
> �� ش�د
> �سا�ح�
> ز�اد�
> ص�رت ��
> گ�رد.
> ب�ع��د�
> ا��
> ��ا��د�
> �ج�س
> ا�ر�
> �ائ�
> �ج�د
> دار�د
> ک� �ا�ع
> از
> برخÙ�رØ
> ¯ با ردÙ�
> �ا�
> با�ا�ا��
> جر�ا�
> Ú©Ù�
> بعضا�
> در
> بخشÙ�اØ&br
> vbar;� از
> حاک��ت
> حض�ر
> دار�د
> �� ش�د." (37)
> بد��
> ترت�ب
> جا� شک�
> با�� ���
> �ا�د ک�
> ا�ج��
> حجت��
> ک�ا ��
> ا�ساب�
> از ���ذ
> ز�اد�
> برخÙ�رداØ&
> plusmn; است.
> Ù�Ú©Û�
> د�گر
> از
> طر�دا&Oslas
> h;±Ø§Ù�
> حجت��
> آ�ا�
> تاج
> ا�د��
> �حراب�
> است.
> ا�شا�
> �عت�د
> است ک�اص��ا
> "از
> ابتداÛ
> ;� ا���اب
> حرکت
> غ�ط�
> آغاز
> شد � ا�
> ت�ا�ت
> ���اد�
> ��ا�
> گر��
> �ا�
> �عا�دبا
> ج���ر�
> اس�ا��
> با
> گر��
> �ائ�
> ب�د ک�
> �� شد با
> اصÙ�احØ&s
> ect;ت� از
> ظر��ت
> �ا�
> آ�ا�
> برا�ا���اب
> اس�ا��
> ب�ر�
> برد.
> �ک� از
> ا��
> گر�� �ا
> ک� �����
> دش��
> خ��� با
> آ�
> ر�تار
> شدا�ج��
> حجت��
> ب�د.
> �ر�اد
> �ائ� ��
> ک� ب�
> د�اع
> از آ�
> بر��
> خاست �
> �ک� از
> آ��ا
> آ�تا��&Ugrav
> e;�خزع��
> ب�د
> اص�ا�
> ��رد
> ت�ج�
> کس�
> �رار
> �گر�ت."
> (38)
> د���
> د�گر
> بر ���ذ
> تÙ�کراØ
> ª اÙ�جÙ�Ù�
> حجت��
> ب��
> د��ت
> �ردا�
> ا�را�
> �ط�
> اح�د�
> ��اد
> در�� �ب�
> از
> اشغا�
> پست
> ر�است
> ج���ر�
> است.
> سخ�را�
> � ا�شا�
> تحت
> ع��ا�
> "دست�ا&Uci
> rc;� خب�ث�
> ک� باب�ا��
> حجت��
> ا� ��
> خ�ا��د
> �ا�
> ا�ا�
> ز�ا� ب�
> �را��ش&Uc
> irc;� سپرد�
> ش�د" ب�
> �ض���
> ���� ��گ��د:
> اص�ا�
> بد��
> اعتÙ�اØ&m
> acr; � اتکا
> ب� ا�ا�
> �عص��
> ���
> حرکت
> �ثبت�
> در
> عا��
> ات�ا�
> �خ�ا�دا�تاد.
> �ا غا��
> �ست��
> از ا��
> ک� ا�ا�
> دار��.
> ا�ا��
> Ú©Ù� Ø­Û�Ù�
> است �
> ا�ا�ت
> �� ک�د.
> �اسط�ارتبا&Osl
> ash;· با
> آس�ا�
> است. �
> آ���
> ز�بائ�
> در
> عا��
> �ست ب�
> �اسط�
> �ج�د ا�
> است. �
> �ر ��عحرکت
> �ثبت�
> ب�
> �اسط�
> ا� است.
> خدا
> �ع�ت
> ک�د
> دست�ا�
> خب�ث�
> را ک�
> ب� �حض
> ا�� ک�
> �ا�ا�ا�
> ز�ا�
> را ��
> بر�د ��
> گ���د
> ا��
> حجت��
> ا� است."
> (39)
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد با
> �طرح
> کرد�
> ا��
> �سئ��
> �خا��ت
> ض���
> خ�د را
> با
> ��ا�ت
> ����آشکار
> �� ک�د �
> ��ا�
> حر��
> را ��
> ز�د ک�
> ا�ج��
> حجت��
> �� زد �
> خش�
> ا�ا�
> خ����
> رابرا�گ�
> خت تا
> دست�ر
> تعط���
> آ� را
> داد.
> Ù�Ú©Û�
> د�گر
> از
> Ù�Ù�Ù�سÙ�دÚ&ma
> cr;ا�� ک�
> �صد
> اعاد�
> ح�ث�ت
> از
> ا�ج��
> حجت��
> دارد
> آ�ا�
> رس��جع�ر�ا
> � است.
> ا�شا�
> اشار�
> ب�
> �عا��ت
> �ا� ع���
> حجت��
> �� ک�د �
> �عت�د
> است ک�
> بد��ترد�د
> ا�ج��
> س��
> بزرگ�
> در
> آ��زش
> د���
> برا�
> �س�
> جد�د
> داشت�.
> � برا�
> �بارز�
> با
> ب�ائ�ت
> �ار� ا�
> جز عد�
> �داخ��
> در
> س�است
> �داشت�
> است.
> ا��
> ترب�ت
> �کر�
> ت��ا
> در
> برابر
> ب�ائ�ت
> �ب�د
> ب�ک� ب�
> ج�ا�ا�
> آ�ط�ر�
> آ��زش
> داد� ��
> شد ک�
> در
> برابر
> ا�د�ش�
> �ا�
> ا�حاد�
> ��ت�ا�ست&
> Ugrave;�د
> با�ست�&O
> slash;¯. (40)
>
>
> 9- �خا����
> ا�ج��
> حجت��
>
>
> با
> شر�ع
> د�ر�
> ر�است
> ج���ر�
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد
> د�ر
> جد�د�
> از
> �عا��ت
> � ���ذ
> ا�ج��حجت��
> در
> دستگا&Ugra
> ve;� د��ت�
> آشکار
> شد. ار
> ا�� ر�
> �خا����
> ا�ج�� ��
> ز�گ
> خطر
> را ب�
> صدادرآ�ر&Oslas
> h;¯Ù� Ù�
> �شغ��
> ا�شا
> گر�
> دربار&U
> grave;� �ا��ت
> آ��ا
> �ست�د.
> در ا��
> بخش
> Ù�ختصرØ
> §Ù� بÙ�
> Ù�ظرÙ�اØ&ord
> f;آ��ا ��
> پرداز&
> Ugrave;�Ù�. Ù�Ú©Û�
> از
> �خا����
> حجت��
> کاظ�
> ج�ا���
> ��ا��د�
> شاÙ�رÙ�Ø&mac
> r; در
> �ج�س
> Ø´Ù�راÛ�اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� است.
> ا�شا�
> ب� �ز�ر
> پ�ش��ا&Os
> lash;¯Û�
> آ��زش �
> پر�رش
> آ�ا�
> �رش�د�
> اعترا&Os
> lash;¶ Ù�Û� Ú©Ù�د
> �اضا��
> �� ک�د:
> "آخر
> �رد� با
> ����
> د�دگا�
> � ذ��
> بست� ا�
> ک� �دا�
> د� از
> ر�حا��&Osla
> sh;ª Ù�Û� زÙ�دÚ�Ø·Ù�ر Ù�Û�
> ت�ا�د
> عصر
> �در�
> را درک
> ک�د � ب�
> ادار�
> ا��ر
> بپردا&O
> slash;²Ø¯Ø�" در
> ادا��
> ج�ا��
> بااشار�
> ب� عد�
> پاسخ
> �رش�د�
> ب�
> سؤا�
> ک�س���
> �ب�� بر
> عض��ت
> �� در
> ا�ج��
> حجت��
> گ�ت: "بعد از
> ا��
> ��ض�ع
> ش��د�
> ک� آ�ا�
> �رش�د�
> در
> ب�ر��
> از
> ک�س���
> �طرح
> کرد�
> است ک�
> �� ازآ�جا ک�
> احساس
> �� کرد�
> ��ک�
> است در
> ک�س���
> ا�راد�
> عض�
> ا�ج��
> حجت��
> باش�د
> از
> پاسخا�ت�اع
> کرد�.
> در حا��
> Ú©Ù�
> �رش�د�
> با�د
> �سبت ب�
> ا��
> سؤا�
> ک�س���
> پاسخ
> صر�ح �
> ر�ش�بد��د." (41)
> بد��
> ترت�ب
> ��احظ�
> �� ش�د
> Ú©Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> آ���ا�
> ���ذ �
> �درت�
> دارد
> ک��ز�ر
> پ�ش��ا&Os
> lash;¯Û� بÙ� Ù�ر
> حا�
> جرئت
> اظ�ار
> ع��د�
> در
> عض��ت
> �ا عد�
> عض��ت
> در
> ا�ج��
> �دارد.اگر
> حر�
> ا�شا�
> را �ب��
> ک���
> اعضا�
> ک�س���
> با�د
> از
> اعضا�
> ا�ج��
> حجت��
> باش�د.
> � ا�اعد�
> پاسخ
> ب�
> سؤا�
> د���
> بارز
> آ� است
> Ú©Ù�
> ا�شا�
> خ�د عض�
> ا�ج��
> حجت��
> است.
> بد��
> ترت�ب
> اشغا�
> پست
> �زارت
> آ��زش �
> پر�رش
> ک� از
> ا��
> ا���اب
> ��رد
> �ظر
> ا�ج��حجت��
> ب�د
> آخر
> ا�ا�ر
> ب� دست
> آ��ا
> ا�تاد�
> است.
> آ�ت
> ا���
> ت�س��
> در
> گ�تگ�
> با
> ا�س�ا
> ��گ��د:
> "�س��ا�
> ا�راد�
> با
> ت�کر
> حجت��
> در حا�
> دخا�ت
> در
> ا��ر
> �ست�د .
> در
> بعض�
> جا�ا
> ���ذکرد�
> ا�د. د�
> گر�� ��
> خ�ا��د
> از ا�ا�
> ا�ت�ا�
> بگ�ر�د
> . Ù�Ú©Û�
> ا�ج��
> حجت��
> است ک�
> ا�ا�
> از��ا�
> ر�ز ا��
> Ù�Û�
> دا�ست
> ا���ا ��
> کسا��
> �ست�د.
> �سئ��
> ا�ج��
> حجت��
> عاد�
> �ب�د...
> شا� ب�ا�ج��
> حجت��
> آزاد�
> داد�
> ب�د تا
> عد� ا�
> ب�
> �سئ��
> حضرت
> ب��ت
> ا���
> �شغ��
> ش��د �
> در��اب�
> ��ضت
> ا�ا�
> با�ست�&O
> slash;¯...
> آ��ائ�
> Ú©Ù�
> ادعا�
> رؤ�ت
> ا�ا�
> ز�ا�
> را ��
> ک��د
> ش�اد�ست�د...
> �تأس�ا
> �� ا��
> �ب��
> کار�ا
> ا�ا�
> شا�ع
> شد�
> است." (42)
> آ�ط�ر
> Ú©Ù�
> �شا�د�
> �� ش�دآ�ا�
> اح�د�
> ��اد �
> اعضا�
> کاب���
> ا�
> ادعا�
> ا� را
> دار�د
> ک� در
> ج�سات
> ��ئت
> د��ت
> ا�ا�ز�ا�
> حاضر
> است.
> ��ست
> �ا�زد�&Oslas
> h;§Û�
> اÙ�تخاØ&um
> l;ات را
> ا�ا�
> ز�ا�
> تأ��د
> کرد�
> است �
> �ا �ا�
> ج�کرا�
> � ب�ج�
> س�گ���
> ک� برا�
> آ�
> تع���
> کرد�
> ا�د.
> تÙ�کراØ
> ª اÙ�جÙ�Ù�
> حجت��
> Ù�Ù�اÙ�Ø·Ù�Ø&
> plusmn;Û� Ú©Ù�
> ذکر شد
> درک���
> دستگا&Ugra
> ve;� �ا�
> د��ت�
> ���ذ
> کرد�
> است. ب�
> ��ا�
> د���� ک�
> ا�ا�
> خ����
> ترت�ب
> تعط���ا�ج��
> حجت��
> را داد
> از ��ا�
> �جرا �
> دا��
> زد� ب�
> �زد�ک�
> حض�ر
> ا�ا�
> ز�ا� با
> تÙ�کراØ
> ªØ¨Ù�Ù�اÙ�
> گذار
> ج���ر�
> اس�ا��
> �خا��ت
> �� ک��د.
> خبرÙ�Ú¯Ø&s
> ect;ر
> "بازتا
> ب" از
> تحرکا&Osl
> ash;ª تازÙ�
> ا�ج��حجت�� �
> ب�
> ت�ا�ت�
> دستگا&Ugra
> ve;� �ا�
> اطÙ�اعØ
> §ØªÛ� خبر
> �� د�د:
> "گر���
> از
> سرا�
> ا�ج��
> حجت��
> بااغ�ا� �
> ساز�ا�&
> Oslash;¯Ù�Û�
> �س�ع
> تعداد
> ز�اد�
> از
> ج�ا�ا�
> �ذ�ب�
> با س�ء
> استÙ�اØ&m
> acr;� از ب�
> ت�ا�ت�دستگا&Ugra
> ve;� �ا�
> اطÙ�اعØ
> §ØªÛ� بÙ�
> تحرکا&Osl
> ash;ª
> گسترد&Ug
> rave;� ا� دست
> زد�
> ا�د. ب�ا
> بر ا��
> گزارش
> �ک� از
> ا��تحرکا&Osl
> ash;ªØ� تÙ�Ù�Ù�
> برÙ�Ø´Ù�Ø&plus
> mn;Û�
> تب��غا&O
> slash;ªÛ� براÛ�
> ا��
> گرا�ش
> �تحجر
> تکث�ر
> آ� در
> د� �ا
> �زار
> �سخ� �ت�ز�ع
> آ� در
> �حا��
> �ذ�ب�
> است. در
> ا��
> جز��
> تأک�د
> شد�
> است ک�
> دعا
> ج�ت
> تعج��
> در
> �رج��ث�
> Ù�Ù�ازÙ�اÛ
> ;� �اجب
> ر�زا��
> بر �ر
> ز� � �رد
> �س��ا� �
> �ؤ��
> �اجب
> است �
> ترک آ�
> �ث�
> ترک��از
> �ا�
> �اجب
> گ�ا�
> کب�ر� �
> ��جب
> ک�ر
> است. در
> ادا��
> ا��
> �ط�ب
> آ�د�
> است:
> ع��ار�حا��&Ugra
> ve;�� ا��
> ��بر �
> ائ��
> ج�ع� �
> جÙ�اعاØ∨
> df; � صاحب
> �ظرا�
> ت��ا
> تئ�ر�
> پرداز
> �سائ�
> �رب�طب�
> ��د��ت
> ب�د�
> ا�د � ���
> کار
> اÙ�Ù�Ù�ابÛ
> � � ع���
> ج�ت
> تعج��
> در �رج
> ا�جا�
> �داد�
> ا�د. ا��گر��
> پ�ش��ا&Os
> lash;¯ کردÙ�
> �ک ر�ز
> خاص ب�
> ع��ا�
> ا���اب
> Ù�
> اجتÙ�اØ&su
> p1; ���ب �
> دعا� ک�
> �رد�
> ا�را�
> �سا�ر
> ش�ع�ا�
> در
> کش�ر
> �ا�
> �خا��
> تع��د �
> ب� ط�ر�
> ک� ت�ا�
> �رد�
> ج�ا�
> �ت�ج�
> آ� ش��دتب��غ
> ش��د.
> س�گ�د
> ب�
> خدائ�
> ک� جا�
> �ا در
> اختÙ�اØ&pl
> usmn; ا� است
> اگر
> ا�� ر�ز
> �شخص
> ش�د �ت�ا��
> Ù�Ù�تظرØ&sec
> t;Ù� Ù�
> ش�ع�ا�
> در
> ا�اک�
> ��دس
> ج�ع
> ش��د �
> �رج را
> ط�ب
> ��ا��د �
> اگر
> ا��
> ر�ز�ع��
> ر�ز
> ج�ع� ا�
> باشد
> ����ا�
> ���ا�
> �ا� ر�ز
> ش�ب�
> Ù�رداÙ�Ø&acut
> e; ظ��ر
> خ�ا�د
> �ر��د...
> ا��گر��
> در
> ادا��
> �رد��
> را ک�
> ب�
> ت�ص��
> �ا�
> ا�ا�
> ع��
> �ک��د
> ب� عذا�
> تحد�د �
> اع�ا�
> کرد�ک� بر
> اثر
> دعا �ا�
> آ� در
> �سجد
> آد���
> �رکز
> گر��
> �اد
> شد� ب�
> عذاب�
> سخت �
> خ�ارک�
> �د�د�ار
> خ�ا��د
> شد."
> اÙ�عکاØ&s
> up3; ا��
> تÙ�کراØ
> ª را در
> سخ�را�
> � �ا�
> �را�ا�
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد��ج���
> سخ�را�
> � �� در
> ساز�ا�
> ��� ب�
> خ�ب� ��
> ت�ا�
> د�د.
> زادسر
> ج�ر�ت�&Oslas
> h;�
> ��ا��د�
> �ج�س �
> عض�
> Ù�راکسÙ
> ��� اص��
> گراÙ�اÙ
> � �ج�س�
> ب�
> گزارش
> ا���ا�ا�� ا�
> ب�
> اح�د�
> ��اد
> ���� ��
> ���سد:
> "اح�د�
> ��اد
> خ�د را
> ��تخب
> ا�ا�
> ز�ا� (ع)
> Ù�Û�داÙ�د...اØ
> ;² Ø¢Ù�ت
> ا���
> �صبح
> �زد�
> دست�ر
> Ù�Û�
> گ�رد...ح&Oslas
> h;§Ù�Û� Ù�
> �ر�ج
> ا�ج��
> حجت��
> Ù�Û�باشد...Ù�Ø
> ;ªØ­Ø¬Ø±Ù�Ù�
> را
> ��رد
> ت�ج�
> �رار ��
> دÙ�د...Ù�دØ&sec
> t;حا�
> خرا��
> پر�ر
> را پر �
> با�
> داد�است...�
> ��ارد�
> د�گر
> از ا��
> دست ک�
> �ست��� �
> غ�ر
> �ست���
> طرح �
> ا��اء
> �� ک�د �
> غا�با�سع� ��
> ک��د تا
> Ø®Ù�اÙ�Ù�دÚ
> ;¯Ø§Ù� Ø®Ù�د
> را ب�
> ا��
> با�ر
> برسا��
> د ک�
> ا��دشا
> � ب�
> رئ�س
> ج���ر�
> �د��ت
> ا��د�
> «ابتر&Aci
> rc;» است.
> جدا
> ت�اضا
> دارد
> ک� ب� �ر
> �ح� ک�
> ص�اح
> دا��د
> �ک بار
> � برا����ش�
> ��اضع
> اعتÙ�اØ&m
> acr;Û� Ù�
> �د�ر�ت&Uci
> rc;� خ�د �
> د��ت
> را
> راجع
> ب� ��ط�
> �باحث�
> ب�
> استحض&Oslas
> h;§Ø±
> �رد�برسا��
> د." (44)
> آ�تا��&Ugrav
> e;� �صباح
> �زد��
> رئ�س �
> �د�ر
> �درس�
> ح�ا��
> ��� طر�
> دار تز
> ظ��ر
> ا�ا��
> �ر�جا�دا�
> ا�ج��
> حجت�� �
> پ�ش�ا�
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد
> است.
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد تا
> ب�
> ا�ر�ز
> درج�اب
> �ا��
> ��ا��د�
> �ج�س
> �ط�ب�
> اظ�ار
> �کرد�
> است. ب�
> گزارش
> "پ�ک�ت"
> ز�ر
> ع��ا�
> "د�دارپر
> �ع��" ��
> ���سد:
> "برا�
> ا����
> بار در
> ج���ر�
> اس�ا��
> گر���
> از
> �ر�ا�د&Ugr
> ave;�ا�
> سپا�
> سراسرکش�ر
> بدÙ�داØ&pl
> usmn;
> آ�تا��&Ugrav
> e;� �صباح
> �زد�
> ر�ت�د.
> �صباح
> �زد�
> در ا��
> د�دار
> با
> اشار�
> ب� ر��
> کارآ�د�
> د��ت
> اح�د�
> ��اد ب�
> ع��ا�
> د��ت�
> اس�ا��
> گ�ت: در
> ا��
> د�را�
> ک� �غ��
> �ا� ا���
> �ش�ر
> د���
> ز�د�
> شد�
> است �
> پس از
> سا� �ا�
> ط��ا��
> Ú©Ù�
> شا�د
> ک�ر�گ
> شد�
> ارزش
> �ا
> ب�د��د��ت�
> ارزش�
> تشک��
> شد�
> است. از
> ا��ر�
> با�د
> �در آ�
> را
> بدا���...&Osl
> ash;ªØ´Ú©Ù�Ù�
> د��ت
> جد�د
> �ک�ع�ت
> ا���
> است.
> اگر
> شکر
> ا��
> �ع�ت
> ا���
> خ�ب ب�
> جا�
> آ�رد�
> ش�د ا��
> �ع�ت
> ا�ز��
> خ�ا�دشد. ���
> ��ز �ا
> ب�
> ا��ا�
> بستگ�
> دارد.
> ا�ا
> �تأس�ا
> �� عد�
> ا� با
> سخ�را�
> � �ا �
> ��ا�اتخ�د ب�
> د�با�
> از ب��
> برد�
> ا��ا�
> ج�ا�ا�
> �ست�د...
> اح�د�
> ��اد از
> �ر�دا�
> Ù�
> شاگرد&O
> slash;§Ù�Ù�صباح
> �زد�
> است...اÙ�Ù
> ;� د�دار
> بس�ار
> پر
> ا���ت
> است.
> �صباح
> �زد�
> ا�دئ��&Ugr
> ave;�گ � از
> رÙ�براÙ
> ;�تشک��ا
> ت اح�ا
> شد�
> حجت��
> در
> ا�را�
> است. �
> ا��
> د�دار
> �ظا��
> �شا�
> داد ک�
> حجت��
> تا Ù�غزاستخÙ�Ø&se
> ct;Ù�
> ارگا�
> �ا�
> �ظا�� �
> ا���ت�
> ���ذ
> کرد�
> است." (45)
> �ب� از
> اÙ�تخاØ&um
> l;ات
> ر�استج���ر� �
> �ا�زد
> شد�
> آ�ا�
> �اش��
> ر�س�جا
> Ù�Û� Ù�
> �خا��ت
> �ائ� ک�
> با �� شد
> در
> ��ا�� ا�
> ز�رع��ا�
> "اس�ا�
> ا�ا� ب�
> �زاع
> �اش��
> آ�د�
> است �ا
> اس�ا�
> حجت���"
> �� ���سد
> Ú©Ù�
> اس�ا�
> حجت��است ک�
> در
> برابر
> ر�س�جا
> �� �رار
> گر�ت�
> است.
> آ�ا�
> اح�د�
> ��اد از
> طر��
> �عا��ت
> در
> ج�بشدا�شج�&
> Oslash;¦Û� بÙ�
> پست�
> در حد
> �ر�ا�د&Osl
> ash;§Ø±Û� در
> �ک� از
> استا��&
> Oslash;§Û�
> کش�ر ��
> رسد.
> استا��
> ک� تحت�سؤ��ت
> آ�ا�
> ش�خ
> عطار
> از
> ساب��
> دارا�
> ا�ج��
> حجت��
> ب�د. تا
> رس�د�
> ب�
> Ø´Ù�رداØ
> ;±Û�
> ت�را�
> ازآ�ا�
> اح�د�
> ��اد
> اس��
> �ب�د.
> ا�ا از
> د�را��
> ک� ��د�
> ��را�
> Ù�Ú©Û�
> د�گر
> از
> ساب��
> دارا�ا�ج��
> حجت��
> ب�
> ر�است
> ش�را�
> ش�ر
> ت�را�
> اÙ�تخاØ&um
> l; شد
> Ø´Ù�رداØ
> ;± شدÙ�
> اح�د�
> ��اد
> �اب�
> اÙ�تظاØ&
> plusmn;ب�د.
> بعد از
> ا�� ک�
> اح�د�
> ��اد
> بر
> کرس�
> ر�است
> Ø´Ù�رداØ
> ;±Û�
> ت�را�
> تک�� زد
> از آ�ا�
> ش�خعطار
> �ا�برد
> � را ب�
> سردبÙ�Ø&
> plusmn;Û�
> ر�ز�ا�&Ugr
> ave;�
> "��ش�ر�&qu
> ot;
> اÙ�تخاØ&um
> l; کرد. ب�
> �ظر
> ���س�د�
> ب��ش ���ش�
> �شاب�
> با
> حجت��
> اک���
> در
> Ø´Ù�رداØ
> ;±Û�
> ت�را�
> حاک�
> گشت� �
> �تأس�ا
> �� اک���
> عجÙ�Ù�اÙ�Ù
> ;� عز�صع�د ب�
> �راتب
> باÙ�اتØ&pl
> usmn; را ��ز
> در سر
> Ù�Û�
> پر�را&Ugr
> ave;�د.
> ا�بت�
> ا��
> اظ�ار
> �ظر
> ���س�د�
> �رب�طب�
> د�را�
> �ب� از
> اÙ�تخاØ&um
> l;ات
> ر�است
> ج���ر�
> است ���
> با
> اÙ�تخاØ&um
> l; آ�ا�
> اح�د�
> ��اد
> �ظر���س�د�
> کا��ا
> تأ��د
> گرد�د.
>
>
> آ�ا�
> ب��
> صدر�
> ا����
> رئ�س
> ج���ر
> ا�را��
> ���� ��
> ���سد:
> "از ضد
> ب�ائ�
> گر� تاتدارک
> ظ��ر
> ��� عصر
> عج �ا
> استحا&Ugrav
> e;�� جر�ا�
> س�اس�
> ب�
> ر�بر�
> ر�حا��&Osla
> sh;ªØ� اÙ�Ù�
> ا�ج��
> د�
> خاص�داشت:
> ضد
> خ���� �
> ج�بش
> اس�ا��
> � ضد
> گرا�ش
> ب�
> س�است �
> �عا��ت
> س�اس�.
> بعد�ا
> �ک ��د
> ازگرداÙ�Ù
> �دگا�ش
> �صباح
> �زذ� �
> خزع�� � ...
> ضد
> شرÙ�عتÛ
> � ��ز
> شد�د.
> بعد از
> ا���اب
> با ��ا�طرز
> �کر
> ا�ا با
> تغ��ر �
> حذ� ص�ت
> ضد
> س�است �
> جا�ش��
> کرد�
> ضد
> خ����
> با
> خ����
> ستائ�
> ب��عا��ت
> خ��ش
> ادا��
> دادÙ�د...Ø
> ;§Ù�ا در
> جر�ا�
> ج�گ �شت
> سا��
> �رصت
> را
> برا�
> گسترش
> �عا��ت
> �ا�خ�د
> �غت��
> Ø´Ù�ردÙ�Ø&mac
> r; با ���ذ
> در
> ��اد
> �ا�
> ا���اب
> ب� خص�ص
> سپا�
> �شغ��
> عض�
> گ�ر� �
> ترب�تکادر
> شد�د.
> با
> حض�ر
> در جب��
> �ا� ج�گ
> ����
> شد�د
> ش�ار�
> از
> ا�راد
> سپا�
> را ب�
> خ�د
> ج�بک��د تا
> آ�جا ک�
> ا��
> ا�راد
> در
> خا��
> �ا� خ�د
> �ح�� را
> ب� �سجد
> برا�
> ا�جا�
> دعا �
> ��ازت�س� �
> ��ز
> گرد��
> آئ� �ا
> برا�
> بحث
> پ�را��&U
> grave;� �گ��گ�
> تدارک
> ظ��ر
> ��� عصر
> اختصا&Osla
> sh;µ
> دادÙ�د.اطÙ�اعÙ
> �� �ا�
> حا��
> ر�ا�ات
> ; �جع��
> در جب��
> �ا پخش
> � سع�
> در
> تبد��
> طرز
> �کر
> خ�د ب�
> �کرغا�ب
> بر جب��
> �ا
> کرد�د.
> با
> پا�ا�
> گر�ت�
> ج�گ �
> بازگش&Osla
> sh;ªÙ�
> ا�راد
> ��ر��ا�
> �س�ح ب�
> ش�ر�احجت��
> ا� �ا
> دست ب�
> ا�جاد
> تشک��ا
> � ز�ر
> ز����
> در
> سپا� �
> آ��زش �
> پر�رش
> �... زد�د �
> ب�کار
> عض�گ�ر
> ;Û� Ù�
> ترب�ت
> کادر
> �سعت
> بخش�د�&O
> slash;¯ تا اÙ�Ù�
> ک� در
> جر�ا�
> اÙ�تخاØ&um
> l;ات
> ��اب�
> ر�استج���ر�
> �رصت
> ت�ائ�
> را
> برا�
> رساÙ�دÙ
> � اح�د�
> ��اد ب�
> ��ا�
> ر�است
> ج���ر�
> �ا�ت�د
> � آ� را�غت��
> Ø´Ù�ردÙ�Ø&mac
> r;...ا�بت�
> ا�ج��
> حجت��
> سخت ضد
> ب�ائ� �
> ��ز ضد
> ا�� س�ت
> �ست.
> ...ا�ا س��
> �ارا ب�
> ا�� ع�ت
> دش�� ��
> دا��د
> ک� ب�
> با�ر
> آ��ا
> ا�ا�
> ز�ا�
> Ø­Û�Ù�
> غائب
> �ج�د
> �دارد."
> (46)
>
>
> (1) ا�ج��
> حجت��
> در
> بستر
> ز�ا��
> گ�تگ��
> آ�ا�
> ��ث��
> با
> طا�ر
> اح�د
> زاد�
> (2) در
> ش�اخت
> حزب
> �اعد��&Oslas
> h;� تأ���
> ع. با���
> �شر
> دا�ش
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� سا� 1363� ص
> 183
> (3) ر�ا�ت�
> تاز�
> از
> ا�ج��
> حجت���
> بخش
> ا���
> �تاح
> غ�ا��
> (4) �أخذ
> ش�ار� 1
> (5) �اد
> شد�
> (6) �اد
> شد�
> (7) �أخذ
> ش�ار� 2�
> ص 58
> (8) ب� ���
> از
> �تاح
> غ�ا���
> ��ا�ت�
> �ا� ب�
> ��ا�ت�
> �ح�د
> رضا
> اخگر��
> 1367� ص 25
> (9) �أخذ
> ش�ار� 2�
> ص 180-191
> (10) �اد
> شد�� ص 335
> (11) �اد
> شد�� ص 340
> (12) �اد
> شد�� ص 52-53
> (13) �اد
> شد�� ص 38-39
> (14) �اد
> شد�� ص 81-82
> (15) �اد
> شد�� ص 212
> (16) �اد
> شد�� ص 76
> (17)
> ر�ز�ا�&Ugr
> ave;� ک��ا�� 21
> �رداد
> 1362
> (18) �أخذ
> ش�ار� 2�
> ب� ���
> از
> آزادگ&Osla
> sh;§Ù�Ø� 3
> اس��د 1360�
> ص 87
> (19) �اد
> شد� ص 88
> (20) خطب�
> ��از
> ج�ع�
> آ�ت
> ا���
> ج�ت� 9/7/1361
> (21) �شر��
> ��گا�
> با
> ا���اب
> اس�ا��
> ا�ج��
> حجت��
> ��د����
> ص 15-16
> (22)آرش��
> �رکز
> اس�اد
> ا���اب
> اس�ا��
> کد 5327
> (23) عب�ر
> از
> بحرا��
> تأ���
> �اش��
> ر�س�جا
> ��� �شر
> �عار�
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� سا� 1378� ص
> 277
> (24) �أخذ
> ش�ار� 22
> (25) �أخذ
> ش�ار� 23
> (26)
> �صاحب�
> �اش��
> ر�س�جا
> �� با
> �ج��
> رجعت 5/11/1360
> (27)
> �صاحب�
> آ�ت
> ا���
> خا���
> ا� با
> ر�ز�ا�&Ugr
> ave;�
> اطÙ�اعØ
> §Øª 6/11/1360
> (28)
> سخ�را�
> Û�
> برادر
> آ�ا
> �ح�د�
> ��ا��د�
> ��دا�
> در
> �ج�س
> ش�را�
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;�
> ر�ز�ا�&Ugr
> ave;�
> اطÙ�اعØ
> §Øª30/1/1362
>
> (29) بخش�
> از
> سخ�ا�
> ا�ا�
> خ���� ب�
> ��اسبت
> ع�د
> �طر 21
> ت�ر �ا�
> 1362 ب� ���
> از
> با��
> (30) �أخذ
> ش�ار� 2�
> ص 5
> (31) �ظ���
> �رد�
> در
> غ�بت
> ا�ا�
> ز�ا�
> (عج)�
> تأ���
> حاج
> ��رزا
> �ح�د
> ت��
> اص��ا�&Ucir
> c;� ص 162
> (32) گ�تگ��
> آ�ت
> ا���
> ت�س��
> با
> خبرگز&Osla
> sh;§Ø±Û�
> ا�س�ا 7
> �رداد
> 1384
> (33)
> پاÙ�گاÙ
> � خبر�
> شر��
> ���ز�
> "اعاد�
> ح�ث�ت
> از
> ا�ج��
> حجت��"�
> 20 د� �ا� 1364
> (34)
> �صاحب�
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> با
> س�است
> ت�ر�ز 29
> ترد�ب�
> شت 1383
> (35) گ�تگ��
> آ�ت
> ا���
> خزع��
> با
> ا�س�ا�
> خبر
> �ا��
> ر��داد
> ;�
> ش�ر��ر
> 1383
> (36) برگ�
> از
> تار�خ
> خبرگز&Osla
> sh;§Ø±Û�
> دا�شج�&
> Ugrave;�ا�
> ا�را��
> ت�را��
> سر��س
> تار�خ
> (37) ب��ت�
> س�اس�
> ا�را��&Osl
> ash;§Ù�Ø�
> ا�را�
> ا�ر�ز� 17
> ش�ر��ر
> 1381
> (38) سا�ت
> بازتا&Oslas
> h;¨Ø� اÙ�جÙ�Ù�
> حجت�� �
> ��ا�ت
> ����� 18
> ب��� 1383
> (39)
> گزارش
> خبرÙ�Ú¯Ø&s
> ect;ر �ج��
> خ�رش�د
> ; �ک�� 3 د�
> 1383
> (40) شر��
> ���ز�
> پاÙ�گاÙ
> � تح����
> دا�شج�&
> Ugrave;�ا� ب�
> ��� از
> کتاب
> جر�ا��&Osla
> sh;§ Ù�
> ساز�ا�&
> Ugrave;�ا�
> �ذ�ب�س�اس�
> ا�را��
> تأ���
> رس��
> جع�ر�ا
> � 1383� ص 368-378
> (41) کاظ�
> ج�ا��
> ��ا��د�
> شاÙ�رÙ�Ø&mac
> r; در
> �ج�س
> ش�را�
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� سا�ت
> ا�ر�ز�
> 18/8/1384
> (42) �أخذ
> ش�ار� 32
> (43) سا�د
> بازتا&Oslas
> h;¨] 24
> ش�ر��ر
> 1384
> (44)گزارØ&acut
> e; ا���ا�
> سا�ت
> ا�ر�ز
> 25/8/1384
> (45) پ�ک
> �ت� 5/11/89
> (46) ا���اب
> اسÙ�اÙ�Û�Ø
> ;� ش�ار�
> 635� از 5 تا 18
> د� 1384� ص 3
>
>
> ض����:
> اساسÙ�Ø&s
> ect;��
> ا�ج��
> حجت��
>
>
> ��د��: ب�
> ��ظ�ر
> Ù�عاÙ�Ù�تâ
> ;���ا�
> ع��� �
> آ��زش�
> � خد�ات
> ���د
> اجتÙ�اØ&su
> p1;�� با
> ا��ا�
> از
> تعا���عا���
> اس�ا� �
> �ذ�ب
> ش�ع�
> جع�ر�
> برا�
> پر�رش
> استعد&Osla
> sh;§Ø¯ Ù�
> ترب�ت
> ا�سا��&Ugrav
> e;�ا� �ا��
> Ù�
> Ù�ارداÙ
> �� ���د ب�
> ت��� �
> ا��ا� �
> اص�اح
> ج�ات
> �اد� �
> �ع���
> جا�ع��
> �ؤسس��&Osl
> ash;§Ù� بÙ� Ù�اÙ�
> (ا�ج��خ�ر��
> حجت��
> ��د���)
> ب� �صد
> صد در
> صد
> غ�را�ت
> ;�اع� ب�
> شرح
> ز�ر
> تأس�س
> ���ش�د.
>
> �ص� ���:
> اس��
> ��ض�ع�
> �د��
> �ر�ز �
> �دت �
> داراÙ�Ù
> �
>
> �اد�
> ا��: اس�
> �ؤسس�
> (ا�ج��
> خ�ر��
> حجت��
> ��د��� )
> است ��
> ا��
> اساسÙ�Ø&s
> ect;�� ب�
> اختصا&Osla
> sh;±Ø§Ù�جÙ�Ù�
> �ا��د�
> ���ش�د.
>
> �اد�
> د��:
> ��ض�ع �
> �د�:
> ��ظ�ر
> از
> تش���
> ا�ج���
> اجرا�
> ا��ر�
> است ��
> ذ��ا
> شرح
> داد�
> ���ش�د:تب��غ
> د��
> اس�ا� �
> �ذ�ب
> جع�ر� �
> د�اع
> ع��� از
> آ� با
> رعا�ت
> ��تض�ا&Oslas
> h;ª زÙ�اÙ�
> ب�
> ر�ش��ا&Ug
> rave;��خت��
> ز�ر:
>
> 1� تش���
> Ù�Ù�Ù�راÙ�Ø&
> sup3;��ا �
> س���ار&Ugr
> ave;�ا� ع���
> � د���
> در
> ��اط
> �خت��
> �ش�ر
> با
> رعا�ت
> Ù�Ù�رراØ∨
> df; ع����
> 2� �اپ �
> پخش
> جز�ات �
> Ù�شرÙ�Ù�â��Ù
> �ا� ع���
> � د���
> با
> رعا�ت
> ��ا���
> �طب�عا
> ت�
> �ش�ر
>
> 3Ù�
> تأس�س
> Ù�Ù�اâ��سÙ�Ø&se
> ct;� تع���
> Ù�
> تدر�س
> اخ�ا��
> � �عار�
> اس�ا��
> با
> رعا�ت
> Ù�Ù�رراØ∨
> df; ع����
>
> 4� ا�جاد
> Ù�تابخØ&sec
> t;�� �
> Ù�رائتâ
> ;��خا�� �
> ا�ا��
> �رزش�
> با
> رعا�ت
> ��ا���
> �رب�ط�
>
> 5� ا�جا�
> ا��ر
> خ�ر��
> ع���� �
> Ù�ساعدØ&o
> rdf; �ر��گ�
> Ù�ؤسساØ
> ª
> اس�ا��
> � اخذ
> ت�اس
> با
> �جا�ع
> �شاب�ب���ا��&Ug
> rave;��� با
> �ظر
> ��ا�ات
> ذ��ص�ا&Oslas
> h;­Ù�ت
>
> 6Ù�
> تدار�
> ج�سات
> آ��زش�
> ب�
> ��ظ�ر
> ترب�ت
> ا�راد
> برا�
> Ù�Ù�اظرØ&sec
> t;ت �
> Ù�باحثØ&se
> ct;ت ع����
> ادب� ��ذ�ب�
> در
> �حا��
> اس�ا��
> با
> رعا�ت
> Ù�Ù�رراØ∨
> df;
>
> 7Ù�
> تأس�س
> �ر ��ع
> �ؤسس�
> �ر��گ�
> �ظ�ر
> دبستا&Ugrav
> e;��
> دبÙ�رسØ&
> ordf;ا��
> �دارس
> عا��� �
> پر�رش&Ua
> cute;¯Ø§Ù� بارعاÙ�ت
> ��ا���
>
> 8� ا�جاد
> �ر ��ع
> �را�ز
> در�ا��
> �ظ�ر
> ب��ارس
> تا� �
> در�ا�گ
> ;ا� با
> رعا�ت
> Ù�Ù�رراØ∨
> df; �زارت
> ب�دار�
>
>
> 9Ù�
> تبصر�
>
> تبصر�
> 1� ��ض�ع
> � �د�
> ا�ج���
> ثابت �
> تا ز�ا�
> ظ��ر
> حضرت
> ب����ا�&Ug
> rave;�� ا�ا�
> ز�ا�
> «ارÙ�اØ
> ­Ù�اÙ�داÙ�»
> �ا�تغ�&Oslas
> h;± Ø®Ù�اÙ�د
> ب�د ا�ا
> بر�ا��&acir
> c;���ا� آ�
> با ت�ج�
> ب�
> شرا�ط
> ز�ا� �
> ��از
> جا�ع�����ت�ا�&O
> slash;¯ بر
> اساس
> ح�ظ �د�
> ��� �
> رعا�ت
> Ù�Ù�رراØ∨
> df; ا��
> اساسÙ�Ø&s
> ect;��
> تغ��ر �
> �ا
> تع���
> ش�د.تبصر�
> 2� ا�ج��
> ب�
> �����ج�
> در
> ا��ر
> س�اس�
> �داخ��
> �خ�ا�د
> داشت �
> ��ز
> Ù�سؤÙ�Ù�Ù�Ø&
> ordf; �ر��عدخا�ت�
> را ��
> در
> زÙ�Ù�Ù�Ù�â��Ù�Ø
> ;§Ù�
> س�اس�
> از طر�
> ا�راد
> ��تسب
> ب�
> ا�ج��
> ص�رت
> گ�رد�
> بر
> ع�د��خ�ا�د
> داشت.
>
> �اد� 3�
> �را�ز
> ا�ج��
> در
> ت�را�
> است �
> ص�د��
> پست�
> Ø´Ù�ارÙ�â�&brv
> bar; برا�
> ��اتبا&O
> slash;ª Ø¢Ù� در
> اختÙ�اØ&pl
> usmn;���باش&Oslas
> h;¯. در
> ص�رت
> ا�تضا
> ��أت
> �ؤسس
> ���ت�ا�&O
> slash;¯ با
> �ظر
> ��ا�ات
> ذ��ص�ا&Oslas
> h;­Ù�تØ�
> ��ا��د�
> گر���ا شعب
> ا�ج��
> را در
> ت�را�
> �ا
> د�گر
> ��اط�
> اع� از
> داخ� �ا
> خارج
> �ش�ر
> دا�ر
> ��ا�د �ا�راد
> �����ار
> را ب�
> Ù�Ù�اÙ�Ù�دÚ&ma
> cr;� ا�ج��
> برا�
> اجرا�
> ا�دا�
> اساسÙ�Ø&s
> ect;�� ب�
> خد�ت
> دع�ت
> ��د.(�ا��ت
> ضدا���&Oslas
> h;§Ø¨Ù�
> ا�ج��
> حجت��
> را
> بش�اس�&
> Ugrave;��
> ب���ا�
> ب��تا�
> ص79(
>
>
>
>
>
>
>
> ------------------------------------
>
> This is a non-political list. Yahoo! Groups Links
>
> Individual Email | Traditional
>
> farsibooks-unsubscribe@yahoogroups.com
>
>
>

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Y! Messenger

Want a quick chat?

Chat over IM with

group members.

Yahoo! Groups

Cat Owners Group

Connect and share with

others who love their cats

Group Charity

Be the Change

A citizen movement

to change the world

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ