کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

[farsibooks] حقّ تحصیل و پیراهن عثمان

 


http://negahedigar1.blogfa.com/post-593.aspx 


حقّ تحصیل و پیراهن عثمان

تاکنشان

من نمی‎دانم این داستان پیراهن عثمان در اینجا تا چه حدّ مصداق دارد، امّا گمانم بر این است که با توضیحات پایگاه پژوهشی آریابوم، که به توضیح ضرب‎المثل‎های فارسی پرداخته، تا حدّی متناسب با موضوع است.  برای روشن شدن مطلب، مقدّمتاً توضیح پایگاه مزبور را عیناً نقل می‎کنم و سپس به مطلب مورد نظر می‎پردازم:

"بعضی افراد برای غلبه بر حریف به هر دستاویزی متمسک می شوند و هر لغزش و اشتباه ناچیز از ناحیه ی رقیب را گناهی نابخشودنی جلوه می دهند. تلاش آن ها صرفا غلبه و پیروزی بر حریف نیست بلکه ناظر به این موضوع است که مبارزاتشان را قبلا توجیه کنند و هرگونه توهم و اشابه ذهنی را مرتفع نمایند تا اذهان و انظار دیگران را به سوی خود جلب کرده باشند."[1]

هنوز طنین صدای جناب محمّدجواد لاریجانی در گوشها است که فرمودند جمهوری اسلامی مانع از تحصیل بهائیان نیست، امّا گروهی را در این سرزمین به گناه این سؤال که حقّ تحصیل من چه شد، دستگیر کردند و روانهء زندان نمودند.  این ندای دادخواهی که نه در مجامع بیگانه مطرح شده و نه در مصاحبه با جراید خارجی عنوان شده و نه برایش تظاهراتی در خیابانها به راه افتاده و نه به زور و جبر کسی وارد دانشگاه شده، پیراهن عثمان شده تا عدّه‌ای از جوانان را، که چند نفری از آنها نیز بهائی هستند، دستگیر نمایند.

اگر از جوانان مسلمان بخواهیم سخنی بگوییم آن است که جمهوری اسلامی ایران شدیداً پای‎بند فرایض دینی است و هر کس را که عامل نباشد یا متذکّر می‎دارد یا متنبّه می‎سازد یا اگر موضوع خیلی حادّ باشد از پای‎بند نبودنش نادم می‎نماید.  در نظر بگیرید که اگر در ماه رمضان کسی فریضهء روزه را به جای نیاورد، و در ملأ عام به روزه‎خواری بپردازد، به جرم تظاهر به روزه‎خواری و در واقع بی‎حرمتی به حکم الهی متحمّل مجازاتی خواهد شد که شدّت و ضعفش بستگی به نظر قاضی دارد.  حال، وقتی می‎گویند طلب علم هم فریضه است برای هر مسلمانی، وقتی جمهوری اسلامی مانع از تحصیل می‎گردد، در واقع مانع از اجرای حکم خدا می‎شود و مؤمنی را از عمل به فریضه‎ای محروم می‎کند.  گذشته از آن که در محضر الهی باید جواب بگوید و مجازاتش را تحمّل نماید، در زمانی که جهان بر پایهء علم استوار است، عدّه‎ای از جوانانی که می‎توانند با کسب علم و کمال مفید به حال میهن خود باشند، از تحصیل محروم می‎گردند.  حال، دو صورت متصوّر است: یا این جوان فاقد امکانات لازم است و در همین کشور می‌ماند و برای تأمین زندگی خویش به کسب و کاری که نمی‎تواند قاعدتاً در سطح بالایی باشد می‎پردازد، که این بسیار خوش‎بینانه است، یا به کارهایی دست می‎زند که با قانون مباینت دارد و لاجرم سر و کارش با زندان است و بقیه قضایا.  اگر هم امکانات لازم را داشته باشد، راهی ممالک راقیه عالم می‏شود که استعدادش را کشف می‎کنند و در دانشگاه را به رویش باز می‎کنند و چند سال بعد می‎بینی که یا استاد دانشگاه است یا مخترع است یا مدیریت بخش مهمّی از سازمان هوا فضای امریکا را دارد یا شهردار فلان شهر اروپایی است. به هر حال سرمایهء این مملکت است که اینگونه با باد می‎رود.

و امّا جوانان بهائی که سالها است این محرومیت را تحمّل می‎کنند و چون ندایی جهت احقاق حق بر می‌آورند راهی زندان می‎گردند.  البتّه بهائیان سالهای مدید است که به زندان عادت دارند.  از روح‎الله یازده ساله و مُنای شانزده ساله و بدیع هفده ساله گرفته تا اسفندیار مجذوب هشتاد ساله و کاظمی نود ساله و سیستانی نود ساله راهی زندان شده‎اند و استقامت نموده‌اند.  بدین لحاظ زندان جواب بهائیان نیست.  چه که تحصیل علم جزو فرایضی است که شوخی بر نمی‎دارد و در هر حال اجرا خواهد شد.  مگر آنها را از پیش‎دانشگاهی محروم نکردید و دیدید که خودشان معلّم گرفتند و خودشان کلاس تشکیل دادند و منازل را به مدارس تبدیل نمودند و در امتحانات متفرّقه شرکت کردند و بر همگنان پیشی گرفتند؟  البتّه فراموش نفرموده‎اید.

امّا، نکته‎ای که در اینجا قصد دارم مطرح کنم، برچسبی است که ناجوانمردانه به اینها می‎زنند.  در خبرها آمده بود که به اتّهام "محاربه" و "رابطه با منافقین" دستگیرشان کرده‎اند.  گو این که وقایع اخیر نشان داد که عاملین بازداشت نیازی به سند و مدرک ندارند و هرچه بخواهند می‎گویند و هر اتّهامی که بخواهند می‎زنند.  ولی طالب حقّ تحصیل را متّهم به محاربه کردن جز همان پیراهن عثمان نتواند که باشد.  جوانی که در جستجوی کمال است، طبق اعتقاداتش می‌خواهد علم بیاموزد، به اسرار طبیعت پی ببرد، در جهت اختراعات و اکتشافاتی مفید به حال مملکتش قدم بردارد، متّهم به محاربه می‎شود.  مگر می‎خواهد با علم آموختن به جنگ خدا برود که متّهم به محاربه شده است؟

مگر چند سال از سخنان مرحوم امام خمینی می‎گذرد که در ذمّ انوشیروان عادل فرمودند که انوشیروان هیچ هم عادل نبود؛ این پادشاه چگونه می‎تواند عادل باشد که مانع از تحصیل فرزند پینه‎دوزی شد که حاضر بود مبلغی هنگفت به لشکرکشی شاه کمک کند مشروط بر آن که فرزندش از حق تحصیل برخوردار گردد؟  مگر مرحوم امام همین نکته را دالّ بر آن ندانستند که چون این شاه عادل نبود پس هیچ شاهی عادل نیست؟  اگر ممانعت از تحصیل جوان مملکت در زمان انوشیروان ظلم است، چرا حالا نیست؟  اگر اقدام انوشیروان، که صرفاً منطبق با عرف اجتماع بوده و نه ناشی از خودخواهی او، زیراب عدالت را زده و ستمگری را رواج داده، چگونه است که در این زمان عین عدالت محسوب می‏گردد و از آن گذشته به محرومیت از تحصیل هم قناعت نمی‎کنید و طالب حق تحصیل را که در کمال مسالمت خواهان احقاق حقّ خویش است که در قانون اساسی نیز پیش‎بینی و تضمین شده، راهی زندان می‎نمایید و پدر و مادر را، که از قبل اندوه محرومیت فرزندش را در دل دارد، به درد دیگری دچار می‎سازید و نام آن را هم دادگری می‎گذارید؟

مگر نمایندهء رسمی کشور در رأس هیأتی سی یا چهل نفره راهی شورای حقوق بشر نشد و در آنجا بر این نکته صحّه نگذاشت که همه حق تحصیل دارند و البتّه اگر جوانان بهائی هم از کفایت علمی برخوردار باشند می‏توانند وارد دانشگاه شوند؟  پس چرا حتّی برای حرف امام خودتان و نمایندهء رسمی کشورتان احترامی قائل نمی‏شوید؟ چرا سخن جناب لاریجانی را اینگونه عملاً تکذیب نمودید؟ 

نکتهء آخری که قصد دارم در اینجا بیفزایم آن است که، بهائیان در هر حال و صورتی، با هر گونه امکاناتی، به تحصیل علم می‌پردازند؛ زیرا برای آنها فریضه است.  حتّی اگر به صورت مکاتبه‎ای باشد؛ حتّی اگر از طریق اینترنت و استخراج مطالب علمی باشد؛ حتّی اگر با آموزش دیدن نزد این استاد و آن معلّم باشد، حتّی اگر تلمّذ نزد خویشتن باشد، به کسب علم و طیّ مدارج کمال خواهند پرداخت.  بدانید که در ممالک راقیه، وقتی جوانی مراجعه کند و علم مکنون در وجودش را برملا سازد، به او اذن تحصیل در همان سطحی را می‎دهند که کفایتش را دارد.  دیری نخواهد گذشت که همین جوانان محروم از تحصیل را خواهید دید که مدارج عالیه را در بهترین دانشگاه‎ها طیّ خواهند کرد.  آن وقت است که انگشت حسرت به دندان ندامت خواهید گزید که چه سرمایه‎ای را از دست دادید و چگونه مام میهن را از فرزند برومند محروم ساختید. روز و روزگارتان خوش. 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------ 


http://negahedigar1.blogfa.com/post-593.aspx

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ