با عرض معذرت مثال بسیار بی ربطی میزنید، گورباچف که یک کمونیست نبود و اساسن
چنین مقایسه هایی آنهم در یک " خط" منحرف کردن اصل صورت مسئله است
مسئله این است که گنجی در سرکوب مردم دست و نقش داشته، شما میفرمایید که این جنایتکاران را باید " باز هم " به آنها میدان داد که بیشتر بتازند؟
راستش کسی که جرج بوش جنایتکار خواهان آزادی او میشود فکر میکنید میتوانید افکار
انسانی داشته باشد؟ مگر اینکه شما جنایات جرج بوش در حق مردم عراق و افغانستان را هم تایید کنید و بگویید که نباید جرج بوش را طرد کرد
این جایگاه فکری سیاسی شماست که نباید جنایتکاران را محکوم کرد، از دید سیاسی من جنایات گنجی و ارباب او جرج بوش در حق مردم به هیچ وجه بخشیدنی نیست چه برسد به اینکه " محکوم" نشوند، شما زنانی که گنجی بر پیشانی آنان پونز فرو میکرد با نادیده میگیرید یا زنانی که بر صورت آنها اسید پاشیده میشد
بهرو من فکر میکنم هر کس بنا به دیدگاه طبقاتی خود نسبت به جنایتکاران نظر میدهد
من نمیتوانم مبلغ | بخشش|باشم وقتی که اینهمه جنایت این آدم ها در قبال چه زندانیان سیاسی مرتکب شدند چه مردم کوچه و خیابان و کارگر و دانشجو و غیره
--- On Thu, 4/14/11, Iskandar Hai, M.D. <iskandar.hai@gmail.com> wrote:
From: Iskandar Hai, M.D. <iskandar.hai@gmail.com>
Subject: Re: [farsibooks] گنجی به روایت ویکی پدیا که اطلاعات " رقیق " شده به آن میرسد
To: farsibooks@yahoogroups.com
Date: Thursday, April 14, 2011, 10:43 AM
شما بیوگرافی گرباچف و وزیر خارجه اش ادوارد شوردنادزه را هم بخوانید که در سیستم کمونیست شوروی تمام مراحل ترقی را در حزب بالا رفتند و بعد از بالا آن سیستم را از بین بردند . اکبر گنجی ها و عبدالکریم سروش ها بسیارند و نباید آنان را محکوم و طرد کرد
2011/4/14 Aftab49 <aftab_zendeghi@yahoo.com>
مگر دیده اید که هیچ جنایتکاری که در حق مردم ظلم میکند به جنایات خود اعتراف کند؟ آنهم یکی مثل گنجی که یک جنایتکار مثل جرج بوش میخواهد که از زندان آزاد شود، میگویند بگو دوست تو کیست تا بگویم کیستی؟ نه؟
اکبر گنجی در روز ۱۱ بهمن ۱۳۳۸ در کوی سیزده آبان شهر ری، تهران به دنیا آمد.
بعد از انقلاب ۱۳۵۷تا دوم خرداد ۱۳۷۶ [ویرایش]
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%DA%AF%D9%86%D8%AC%DB%8C
در دوران انقلاب ۱۳۵۷ایران از فعالین خیابانی بود که بعدها با تشکیل سپاه پاسداران به آن گروه پیوست . اکبر گنجی از مخالفین ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر بود[نیازمند منبع] وی در سال ۱۳۶۲ در یک سخنرانی علنی در پادگان ولی عصر و در حضور محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه، به سیاست ادامه جنگ اعتراض کرد و آن را بی‌فایده دانست. وی در همان سخنرانی که باعث بحرانی در سپاه شد، فرماندهی سپاه، از جمله محسن رضایی، محسن رفیقدوست، ذوالقدرو زیبایی نژاد را متهم کرد که سپاه را آلت دست سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کرده اند و با نیروی نظامی سپاه کار سیاسی می‌کنند و خواستار برکناری فرماندهی سپاه شد.[نیازمند منبع] این سخنرانی که با استقبال نیروهای لشگر محمد رسول الله سپاه و تنش میان آنان با فرماندهی سپاه شده بود، واکنش شدیدی در سپاه در حال جنگ ایجاد کرد.[نیازمند منبع] دادستانی سپاه این برخورد را تمرد در شرایط جنگی دانست و برای گنجی خواستار اشد مجازات یعنی حکم اعدام شد. اما با وساطت آیت‌الله منتظری و آیت‌الله یوسف صانعی این موضوع منتفی شد.[نیازمند منبع] وی در سال ۱۳۶۳ از سپاه استعفا داد و از آنجا بیرون آمد . او بعد از کنار رفتن از سپاه چند سالی رابط فرهنگی سفارت ایران در ترکیه بود و همچنین او با اعضای نهاد اطلاعات نخست وزیری مانند سعید حجاریان که بنیان گذاران اصلی وزارت اطلاعات بودند ارتباط داشت که گاهی باعث شده بعضی وی را از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بدانند.[چه کسانی؟] خود او هرگونه حضور و ارتباط با وزارت اطلاعات را تکذیب میکند . با پایان جنگ و پس از ورود به دانشگاه، از اوایل دههٔ هفتاد گنجی به حلقهٔ کیان پیوست. حلقه‌ای که پس از جدا شدن خاتمی و شمس الواعظین و اعضای چپ مذهبی گرداننده روزنامه کیهان از آن نهاد به نشریه کیان روی آوردند و عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی مشهور ایرانی که در آن زمان از استادان این جریان و همچنین یکی از موثرترین اعضای نهاد انقلاب فرهنگی که هنوز با نام شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد بود آنان را به لحاظ فکری تغذیه میکرد.
--------------------
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر