اين بذرها به خاك نمي ماند مسعود نقره كار تير ماه مي بايد زمان صدور اين فتوي جنون آميز باشد، فتوايي كه يكي از خونين ترين "فتاوي قتال" و كشتار دگرانديشان از سوي فقهاست. و مرداد ماه و شهريور ماه، ماه هاي به خاك افتادن هزاران تن از عزيزان مان است . رابطه ي فقيه و خون, و مفتي و جنون در تاريخ ميهنمان مثال هاي خوبي براي توضيح وتبيين " تداعي مشابهت" اند. اين امر نه تصادفي, و نه از دين ستيزي و اسلام ستيزي ست , ملتي واقعيت هاي دردناك و هراسناك رابارها ديده و تجربه كرده است, وچنين ديدن ها و تجربه ها يي تشابه اي در ذهنيت تاريخي و فردي اش حك كرده است, كه ماندگار به نظر مي رسد. بي ترديد شماري از فقيهان بودند , و هستند كه تاب تحمل دگرانديشي را داشته و دارند, كه اينان انگشت شمارند. اما اكثريت فقها و مفتي يان خونريز و داراي افكار و كرداري جنون آميز بوده , و هستند . كافيست تاريخ مان را ورق بزنيم تا با نمونه هاي فراواني از اين موجودات,كه به چندنمونه از آن ها اشاره مي كنم, مواجه شويد .
- محمود غزنوي در باره معتزله مي گويد:
«من كار ايشان را به فقها باز گذاشتم، آنان چنان فتوي دادند كه اين قوم از دايره ي اطاعت احكام الهي قدم بيرون نهاده و به فساد روي آورده اند و قتل و قطع و نفي آنان به مراتب جناياتشان واجب است.»
شاه شجاع پسر"امير مبارزالدين محمد" سرسلسله ي دودمان مظفريان , در باره كار هاي پدرش شهادت داد:
«من به كرات مشاهده كردم كه در حين قرآن خواندن بعضي ارباب جرايم را پيش مبارز مي آوردند و او ترك قرائت قرآن مي كرد و ايشان را به دست خود مي كشت، و همان دم باز بر تلاوت مشغول مي شد...»
بدين گونه او بيش از ۸۰۰ نفر را كشت.
و ملك محمد سلجوقي مي گويد:
«هرگز هيچ كس را نكشتم الا ائمه فتوي دادند كه او كشتني ست.»
آيت الله خميني بنيانگذار و رهبر حكومت اسلامي نيز در زمره ي همين دست فقها و مفتي ها و امام هاست , كه نه در تورق تاريخ , در زندگي مان حضور ترسناك و هولناك اش را ناظر بوديم. فقيه و امامي كه بارها صريح و بي پرده , و با افتخاري ثواب آلود, محسنات كشتار دگرانديشان و " آيات قتال" را به رهروان اش گوشزد كرد , واز پيروان اش خواست تا اين نوع " عواطف فقيهانه و مفتي صفتانه " را فراموش نكنند. او حتي از اينكه اين " عاطفه" را زودتر بكار نگرفت, توبه كرد!
او در سخنراني اي در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸ گفت:
«... اگر ما از اول قلم تمام مطبوعات مزدور را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و حزب هاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آن ها را به جزاي خودشان رسانده بوديم و چوب هاي دار در ميدان هاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمي آمد. من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كرده ايم...»
يك نمونه ي ديگر از سخنراني ايشان , در روز ميلاد پيامبر اسلام در سال ۱۳۶۱ , و دررابطه با موج دوم كشتار جمعي دگرانديشان در حكومت اسلامي بود:
"......شما آقايان علما، چرا فقط سراغ احكام نماز و روزه مي رويد؟ چرا هي آيات رحمت را در قران مي خوانيد و آيات قتال را نمي خوانيد؟ قران مي گويد بكشيد، حبس كنيد.... پيغمبر شمشير دارد تا آدم بكشد. ائمه همه جندي( نظامي ) بودند. همگي جنگي بودند. شمشير مي كشيدند. آدم مي كشتند.... خليفه مي خواهيم كه دست ببرد، حد بزند، رجم كند. با چند سال زندان كار درست نمي شود. اين عواطف كودكانه را كنار بگذاريد......"
وآيت الله محمدي گيلاني يكي از همين آقايان " علما " ست , ايشان برمبناي رهنمود هاي آيت الله خميني , فرمان مي داد:
«.....شورشياني كه در خيابان ها مجروح مي شوند بايد كارشان را تمام كرد... و آن ها كه در تظاهرات عليه جمهوري اسلامي شركت مي كنند «بايد در محل، مقابل ديوار اعدام شوند» و «توبه آن ها پذيرفته نمي شود و مجازات را قرآن تعيين مي كند، مرگ با بدترين وسايل، با دار، قطع دست راست و پاي چپ و......"
و فراوان بوده و هستند "علما"يي از جنس گيلاني وخلخالي و لاجوردي و مصباح يزدي ومرتضوي و........
در ميان فتاوي و رهنمود هاي آيت الله خميني اما نشانه هاي علاقه ايشان به دار زدن ,جندي بودن , شمشير كشيدن , آدم كشتن , حد زدن و رجم كردن , كه برخي از نشانه هاي ابتلاي ايشان به " جنون ايديولوژيك" نيز بود, در فتوي قتل عام تابستان سال۶۷ وخيم تر از گذشته جلوه كرد. ايشان با اين فتوي تعريف و معنايي در خور از " جنون ايديولوژيك" به دست دادند:
".... بسم الله الرحمن الرحيم : از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه ميگويند از روي حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كرده اند، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگهاي كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاي حزب بعث عراق و نيز جاسوسي آنان براي صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهاني و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداي تشكيل نظام جمهوري اسلامي تاكنون، كساني كه در زندانهاي سراسر كشور بر سر موضع نفاق خود پافشاري كرده و ميكنند محارب و محكوم به اعدام ميباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راي اكثريت آقايان حجه الاسلام نيري دامت افاضاته (قاضي شرع) و جناب آقاي اشراقي (دادستان تهران) و نماينده اي از وزارت اطلاعات مي باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندان هاي مراكز استان كشور راي اكثريت آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع ميباشد، رحم بر محاربين ساده انديشي است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامي است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد. آقاياني كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعي كنند [اشداء علي الكفار] باشند. ترديد در مسايل قضايي اسلام انقلابي ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا ميباشد. والسلام.روح الله موسوي الخميني...."
اين معنا در ابتدا حتي براي نزديكان صادر كننده ي اين فتوي , مبهم و قابل فهم نبود , بهمين خاطر كار به سوال كردن رسيد .
احمد خميني از پدر خواست تا از اين معنا رفع ابهام كند:
"..... بسمه تعالي ,پدر بزرگوار حضرت امام مد ظله العالي
پس از عرض سلام، آيت الله موسوي اردبيلي در مورد حكم اخير حضرتعالي درباره منافقين ابهاماتي داشته اند كه تلفني در سه سؤال مطرح كردند:
۱ – آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندان ها بوده اند و محاكمه شده اند و محكوم به اعدام گشته اند ولي تغيير موضع نداده اند و هنوز هم حكم در مورد آن ها اجرا نشده است، يا آنهايي كه حتي محاكمه هم نشده اند، محكوم به اعدامند؟
۲ – آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقداري از زندانشان را هم كشيده اند ولي بر سر موضع نفاق ميباشند محكوم به اعدام ميباشند؟
۳ – در مورد رسيدگي به وضع منافقين آيا پرونده هاي منافقيني كه در شهرستانهايي كه خود استقلال قضايي دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود ميتوانند مستقلاً عمل كنند؟..... "
و آيت الله خميني با متممي كه بر فتوي اش اضافه كرد, خميني وار رفع ابهام كرد:
".... بسمه تعالي, در تمام موارد فوق هر كسي در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد. در مورد رسيدگي به وضع پرونده ها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است. روح الله الموسوي الخميني....." و بدين ترتيب بنيانگذار حكومت اسلامي, روح الله خميني براي چندمين بار با خشم و كينه توزي اي شايسته ي خويش , هزاران هموطن جوان اش را به دار آويخت , و يا تيرباران كرد, هزاران اسيري كه " جرم " شان دگرانديشي سياسي و عقيدتي بود , و در بيدادگاه هاي اسلامي محاكمه و مطابق قوانين همين بيدادگاه ها دوران محكوميت شان را مي گذراندند.اين اسيران قتل عام شده هواداران و اعضاي احزاب , سازمان ها و گروه هاي سياسي و عقيدتي مختلف در جامعه بودند , و خلاف فتوي عوامفريبانه ي ايشان به يك گروه سياسي خاص تعلق نداشتند, و تمامي قربانيان نيز هيچ نقشي در سياست گذاري ها ,و گفتار و كردار رهبران شان در خارج از زندان ايفا نمي كردند, و نمي توانستند ايفا كنند چرا كه سال ها در اسارت حكومت اسلامي بودند. اين كشتار جمعي ويژگي ي ديگري نيز داشت , و جهانيان با نوعي نو آوري " اسلامي " و " خمينيسم" نيز آشنا شدند : " آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات" بيدادگاه هاي اسلامي كه در محاكمه هاي دو تا سه دقيقه اي " تفتيش عقايد اسلامي " حكم اعدام صادر مي كردند ,نمونه وار وحيرت انگيز,براي كشتار بيشتر اسيران شان حتي آنان را فريب مي دادند تا ناخواسته چيزي بگويند كه بر مبناي فتوي وشريعت خميني حكم شان اعدام باشد! تير ماه مي بايد زمان صدور اين فتوي جنون آميز باشد، فتوايي كه يكي از خونين ترين "فتاوي قتال" و كشتار دگرانديشان از سوي فقهاست. و مرداد ماه و شهريور ماه، ماه هاي به خاك افتادن هزاران تن از عزيزان مان است , عزيزاني كه تاريخ و زندگي نشان داده اند :" اين بذر ها به خاك نمي ماند " و" از قلب خاك مي شكفد " (۱)
فتواي خون و جنون , و تابستان ۶۷ را نمي توان و نمي بايد فراموش كرد ! *************
۱- وام گرفته شده از سعيد سلطانپور |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر