دوست عزیز
ما بلد هستیم اعتراض کنیم اما حاضر نیستیم هزینه اش را بپردازیم , لذا تا جائی و در جائی اعتراض می کنیم که برایمان هزینه ای نداشته باشد. بزرگترین عبرت برای مردم این است که اینهائی که طرفداری نظریه های مختلف آزادی و ضد دینی و ... می دهند هزینه نمی پردازندو فوری سر از خارج در می آورند و خیلی هایشان می افتند بغل آنهائی که تاریخ ثابت کرده با این کشور و با این مردم هیچ دوستی ندارند . ایکاش بیشترشان اقلا مثل بنی صدر بودند تا حتی وقتی فراری میشوند لااقل سرسپرده نشوند. البته همه اینها بعدا می فهمند که فکر می کردند هزینه نمی پردازند چون دوری از وطن و مردمی که با انها بزرگ شده ایم و قرار گرفتن در جائی که ریشه ات آنجا نیست خود بزرگترین هزینه است
دوستی می گفت: اگر توی این مملکت(نه خارج از آن) صد نفر پیدا نشوند که حاضر باشند بخاطرآزادی مردم سرشان را به دیوار بزنند ,هیچ تغییری اتفاق نخواهد افتاد.
به هر حال , شما دعوت به اعتراض می کنی و می گوئی هزینه ندارد. من می گویم هزینه دارد و اگر ارزشش را دارد, هزینه اش را هم باید بپردازی
آنها اعتراض می کنند چون اعتقاد دارند این اعتراض صوابی برایشان دارد ولی مائی که شما از آنها اسم میبری چه نفعی می برند؟
البته, خیلی (نه همه) آنهائی که می گوئی تسلیم زور نمی شوند ولی این تسلیم زور نشدن آنها مرا یاد جمله معروفی که از زمان اشغال یکی از کشورهای همسایه توسط بیگانگان نقل می کنند می اندازد. آن موقع نقل می کردند که این همسایگان عزیز شعار میدهند: ما تسلیم هیچ زوری نمی شویم مگر اینکه خیلی پرزور باشد
----- Original Message -----
Sent: Wednesday, July 09, 2008 3:47 AM
Subject: [farsibooks] ما بلد نيستيم اعتراض كنيم؛ ما فقط بلديم غرغر كنيم-Site Iranianuk
| ما بلد نيستيم اعتراض كنيم؛ ما فقط بلديم غرغر كنيم هر وقت عكس يا فيلمهاي قبل از انقلاب را ميبينم حيرت ميكنم كه آن جماعت را چطور توانسته اند توي چادر چاقچول كنند و به اين روز سياه بنشانند! آيا اين عكسها و فيلمها مربوط به يك اقليت كمشمار بوده كه بعدا مقهور اكثريت ميشوند؟ در جامعهي ما آيا طرفداران حجاب اجباري، عزاداريها ريز و درشت مذهبي، مردانه زنانه كردن همه جا از گهواره تا گور، حرمت موسيقي و رقص و شادي و زيبايي، بمباران مذهبي از كتب درسي تا تلويزيون و نشريات و… در اكثريتاند يا اقليت؟ اگر در اكثريتاند كه براي چي طلبكاريم و شاكي حكومت؟ براي چي ميخواهيم اين چيزها نباشد؟ ما اقليتايم و بايد به احترام اكثريت مدارا كنيم. اما اگر در اقليت هستند، تا به حال از خودمان پرسيدهايم كه چگونه اين اقليت، تمايلات خودش را به اكثريتي كه ما باشيم تحميل كرده و ميكند؟! مصاحبهي يك تهيهكنندهي تلويزيون را مي خواندم كه گفته بود توي دكور برنامهاي از عكس يك دختربچه استفاده كرده بودند و «مردم» اين قدر زنگ زده و اعتراض كرده بودند كه بالاخره مديران شبكه كه اول در برابر اين اعتراضات مقاومت ميكردهاند تسليم شدهاند و از اينها خواستهاند كه آن عكس را بردارند. اما پس از آن آيا كسي زنگ زده كه به برداشتن آن عكس و تسليم شدن تلويزيون در برابر تندروها اعتراض كند؟… آنها به محض اين كه دو تا تار موي فلان خانم بيرون بيفتد انقدر داد و هوار ميكنند و آن چنان زمين و زمان را به هم ميريزند تا طرف از به دنيا آمدناش پشيمان شود. ما چي؟ آيا تا به حال شده به تلويزيون يك زنگ ناقابل بزنيم و به سانسورهاي اعصاب خردكناش از مسابقات فوتبال گرفته تا فيلم و تاكشوها، به مصاحبههاي فرمايشي، اخبار دروغ و جانبدارانه، بمباران مذهبي، پخش تصوير و صداي گوشخراش مداحان بد هيبت، ترويج خرافه يا هر چيز ديگري كه نادرست ميدانيم اعتراض كنيم؟ اصلا بلديم اعتراض كنيم يا فقط بلديم زير لب غرغر كنيم؟ براي يك تلفن كه دارمان نميزنند؛ ميزنند؟ ما حتي از حقوق مسلممان نمي توانيم دفاع كنيم. به جاي اين كه يقهي طرف را بچسبيم و حقمان را بخواهيم براي عكساش شاخ و خال هندي ميكشيم و بعد كه حسابي دلمان خنك شد ميرويم حقمان را از يكي ديگر كه مطمئنايم زورش به ما نميرسد ميگيريم. ما اكثريتايم؛ اما يك اكثريت خاموش، يك اكثريت مرده… |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر