چندی پیش رفرا ندوم برای تغییر قا نون ا سا سی چنان ولوله ای در سطح اپوزسیون رژیم جمهوری ا سلامی ا ندا خت که بخشها یی از ا صلاح طلبا ن سا بق و منشعبین از دوم خردا دی ها ویا به ا صطلاح ملی- مذ هبی ها را در کنار مشروطه خوا هان و سلطنت طلبان و جناح هایی از جبهه ملیون و چپ نما ها یی از قبیل فداییان اکثریت و بعضی از "سوسیا لیستها ی توا ب" یا هما ن جمهوری خوا هان لا ییک قرار داد. این رویداد هم کمدی ، هم تراژدی مرا برا ن دا شت که این مختصر را خطا ب به آن دسته از کسا نی که صا د قا نه اعلام میدارند که خواهان تغییر هستند (تغییر روبنا یی ؟) ولی ا نقلاب و جنگ را نمی خواهند ، بنویسم . بررسی کوتا هی از تاریخ جوامع: مارکس با تحلیل متریا لیزم دیا لکتیکی از تاریخ چند هزار سا له بشر به این نتیجه رسید که بر خلاف نظر معمول ، تغییر در جوامع بشری نه به تغییر در نوع حکومت پادشاهان و شاهزادگان دختر و پسر و قاتلان و جانشینان آنان وا بسته بوده ا ست ، بلکه در دوره های بعد از کمون ا ولیه ، تغییر وا قعی در جا معه وقتی صورت میگرفته که تولید کنندگان در مقا بله و رو در رویی با صاحبان ابزار تولید قرار میگرفته اند و در نهایت ، تضاد این دو دسته باعث فروپا شی روا بط اقتصادی/ اجتماعی حاکم بر آن جوامع میشده و شیوه تولید و روابط اقتصادی/ اجتماعی نوینی از بطن خود آن جوامع بیرون میا مد ند و آن جوامع را به جلو میبرد ند. اختراع ا بزارکار وبعد از آن تقسیم کار در طی گذشت سا لیان دراز در کمو نهای اولیه ، باعث مازاد تولید برای "معامله و مرا وده" شد ونهایتا به ا نبا شت ثروت و پیدایش نا برا بری ا نسا نها منجر گشت . شکست در جنک های قبیله ای وقومی و ا سارت مردان و زنان ، زمینه برده و برده داری را به وجود آورد که خود سر آغاز ا ستثمار ا نسان از ا نسان به حساب می آید. ا نسان ها دیگر جزو ما لکیت خصوصی برده داران شمرده میشد ند و طی چندین قرن ، برده ها زجر کشید ند و برای برده داران ثروت تولید کردند تا آن جایی که برده های آگاه متحد شد ند و به قدرت و نیروی طبقه خود ایمان آورد ند و زما نی که امپرا طوری های برده دار از درون آماده فروپا شی بود ند قهر آمیز وارا نه به سر نگونی آن امپرا طوری ها دست زد ند و شیوه تولید و روابط اقتصادی/ اجتماعی نوینی را آغاز کردند. سا لها بعد ، حالا که دیگر زنجیر ها از پا های برده ها باز شده بود ، آنها آزاد بودند که چه زن و چه مرد ، از طلوع خورشید تا غروب آفتا ب روی مزارع زمین داران استثمار شوند و برای آنها هر چه بیشتر ثروت تولید کنند . اما همین روا بط اقتصادی/ اجتماعی نوین فئودا لی هم ا بدی و جا ودا نی نبود ند و پس از گذشت چندین صد سال ، اینجا و آنجا دهقا نان به حکومتهای استوار بر فئودا لی که دیگر از تو پوسیده شده بودند حمله کرده و زمین هایی را که روی آن کار میکردند از آن خود کرد ند . در ا وا خر این دوره در اروپا ، عنا صر بورژوا با ا فکار مترقی خود از دموکرا سی و برا بری اجتما عی سخن گفتند و بی مها با به فئودا لیزم حمله کرده و به کمک دهقا نان قهر آمیز وارا نه روابط فئودا لی را بر سرش خراب کردند . در این میان با کشف "تبدیل بخار آب به حرکت" نطفه های ا ولیه کارخا نه های تولید فرا وان هم ریخته شد وسرمایه داری شکل گرفت . حالا دیگر کشاورزا نی که ریشه هایشان از زمین کنده شده بود ، آزاد بودند که به شهر ها بروند و نیروی بازوی خود را به هر سرمایه داری که خود ا نتخا ب کرده بودند بفروشند و در ازاء آن مزد نا چیزی دریا فت کنند . یعنی اینبار برده حق دارد که برده دار خود را خود ا نتخاب کند . آزادی حق ا نتخا ب ، این آن چیزی است که بورژوازی به آن می با لد. در ا وا خر قرن نوزد هم و اوایل قرن بیستم ، دیگر مارکس زنده نبود که پیدایش امپریا لیزم بمثا به بالاترین مرحله سرمایه داری را ببیند . تحلیل این پدیده بر عهده لنین ا فتاد . ا نقلابا ت شوروی و چین بر اسا س تحلیل های اقتصادی/ اجتماعی مارکس اتفاق ا فتاد ند ولی بخا طر نوین بودن وبی تجربگی آن ها ، هم از درون شکست خوردند و هم از بیرون مورد حمله امپریا لیست ها این دشمنان قسم خورده ای که مرگ و زوال خود را در گروی سر به نیست کردن این جوا نه نوپا میدید ند ، وا قع شد ند . ا ما پیروزی نسبی انقلابا ت ویتنام ، کره و کو با نشا نگر این حقیقت هستند که حرکت جبری و تاریخی جوامع ، بعد از سرمایه داری به طرف سوسیا لیزم خوا هد بود . سوسیا لیزمی که حزب طبقه کارگر به کمک دیگر ا قشار زحمتکش به صورت مسلحا نه و نه با رفرم و پارلما نتاریزم ، در یک جنگ طولانی مدت و نه به صورت کود تا ی یک شبه ، برای بر قراری دیکتا توری پرولتاریا برطبقه بورژوازی و ا شا عه دمکرا سی واقعی برای طبقه خود و بقیه جا معه ، پایه ریزی میکند . اگر چه شعار "از هر کسی نسبت به توا نش ، به هر کسی به ا ندازه نیازش" ا مروزه برای ا نسا ن های بزرگ شده در جوامع سرمایه داری طمع بی پایان ا نسا نی را به ذ هن می آورد ، ولی بعد از گذشت سال ها ، برای ا نسان های سوسیا لیستی که در چنین جوا معی به د نیا آمده ، بزرگ شده و آموزش سوسیا لیستی میبینند این موضوع یک ا مر بدیعی به نظر نخواهد آمد . وضعیت در ایران: در طول تاریخ هنگام تغییر روا بط ا قتصادی ما شا هد جا بجایی قدرت سیا سی ، همواره بصورت قهر آمیز هستیم و هیچ طبقه حاکمی را نمی توا نیم پیدا کنیم که با میل و ارضاء و با دست خود میدان را برای حریفان خود خا لی کرده با شد . در زمان کنونی در آمریکا ، بورژوازی که خود را مظهر متمدن بودن میدا ند ، هر چهار یا هشت سال عوض کردن ریا ست جمهوری را بصورت آرام ودوستا نه ، نشا نه ای از پیشرفت تمدن و آزادی خود می دا ند ، در حا لیکه تغییر صوری نماینده گان دو حزبی که برای حفظ و بسط روا بط اقتصادی موجود به رقا بتهای سیا سی میپردازند ، با دزدیدن آراء یکدیگر ا سا سا پوچی این ادعای مسخره "متمدن" بودن را به نمایش میگذارند . بفرض محال ، تصور کنید که درکشور آمریکا ، این سرکرده امپریا لیستها ، نه تنها یک کا ندیدای ریا ست جمهوری با پلتفرم سوسیا لیستی پیدا شود ، بلکه بفرض محال تر اکثریت آراء را هم به دست بیاورد. آیا تصور میکنید که بورژوازی ، این سرمایه داران چند ملیتی ، کلید کاخ سفید را دو دستی وبا ادب و متا نتی متمد نا نه تقدیم آن کا ندیدای بخت برگشته میکنند یا این که برای بقاء خود ، خون ا و و طرف دا را نش را به راحتی بر زمین می ریزند ؟ اینا نی که در رابطه با "تغییر رژیم" در ا فغا نستا ن و عرا ق از کشتار چندین صد هزار مردم بیگناه ا باعی ندارند ، بدون شک وقتی مسُله مرگ و حیات خود پیش بیاید حمام خون براه خوا هند ا ندا خت. ا ما در سال 1357 در ایران ، ا مپریا لیستها زیرک تر از آن بودند که خوا هان درگیری بشوند که دامنه آن بنا بودی هم روبنا وهم زیربنای جامعه ما بینجا مد . 26 سال پیش اینترنتی وجود نداشت که وزارت کشور آمریکا مقا له جرج بال کارشناس قدیمی خود را در سایتی از سایت های بیشمار خود چا پ ا لکترونیکی نماید . مقا له ا و درهمان دوران در مجله هفتگی نیوزویک چا پ شد . جرج بال که در کا بینه های کندی و جا نسون به عنوان معاون وزیر کشور کار کرده و دیگر بازنشسته شده بود به تقا ضا ی کارتر به واشنگتن فرا خوا نده شد تا در مورد مسایل ایران تحلیل بعمل بیاورد . ا و از بین مخا لفین رژیم پهلوی یعنی چریک ها ی فدایی خلق ، مجا هدین خلق ایران ، جبهه ملی ، حزب توده و دار و دسته خمینی ، این آخری را بهترین آلترنا تیو برای حفظ منا فع ا مپریا لیست ها به شمار آورد . دار و دسته خمینی نه تنها روابط سرمایه داری وا بسته را بعنوان زیر بنا حفظ میکرد ند ، بلکه در روبنا نیز با سیا ست از بین بردن کمونیست ها و ا نقلابیون واقعی ، کمک به تحکیم هر چه بیشتر ا مپریا لیزم میکرد ند . این ا نتخا ب با برنامه ها و سیاست های ضد شوروی زبیگنیو برژنسکی (مشاور ا منیت ملی کارتر) هم تطا بق کامل داشت ، چنا نکه ا و در همان دوران در حال مسلح کردن "مجا هدین" در مقا بله با دولت دست نشا نده شوروی در ا فغا نستا ن و ا شغا ل نظا می قریب ا لوقوع ا فغا نستا ن توسط شوروی بود . در نتیجه شاه بدستور ویلیام سا لیوان ، سفیر اربابان آمریکایش از ایران بیرون رفت و بعد از تما س آمریکا با خمینی ، ا و و ا طرا فیا نش به ایران آمدند . چندی بعد هم در روز 22 بهمن 1357 که مردم قیام کردند ، ژنرال هویزر به سران ارتش آمریکایی شاه دستور همبستگی به خمینی را داد و پادگان ها و ژا ندارمری ها از بالای درهای خود پرچم سفید آویزان کردند تا قدرت سیاسی ، همان طور که جرج بال کارشناس قدیمی وزارت کشور آمریکا تحلیل کرده بود ، به دار و دسته خمینی برسد . این همبستگی نشان دادن ارتش برای آن بود که مبادا آن قیام به یک جنگ مسلحا نه طولانی مدت که به فروپا شی هم روبنا و هم زیربنای جامعه منجر بگردد . بازرگان ، نخست وزیر "ا نقلاب" هم در سخنرا نی تلویزیونی خود از مصدق و دوست داشتن غوره در خورش بادمجان صحبت کرد و همچون پا سبان کلانتری که در هنگام وقوع تصادف دو اتوموبیل مردم را از ایستادن و تما شا کردن بر حذر می کند ، اعلام داشت که انقلاب تمام شد و از کسبه محترم بازار خوا ست که از فردای آن روز در های مغازه های خود را باز کنند و سرمایه ها را به حرکت بیندازند ! الان بیشتر از 26 سا ل از آن زمان می گذرد . طی این مدت جمهوری اسلامی تعداد بیشماری از صادق ترین و فداکارترین مبارزین را شکنجه و اعدام کرده است . در را بطه با خوا سته های حقوق ملیِ خلق های مختلف از اعمال فجیع ترین جنایتی در مورد سرکوب آنها کوتاهی نکرده است. جوا ب خوا سته های بر حق کارگران ودیگر اقشار زحمتکش را با گلوله میدهد . بیکاری ، فقر و گرسنگی ، و هر چه بیشترشدن فحشاء و اعتیاد به مواد مخدر ، این ها نه بعلت عبا و عما مه ا ست ، بلکه به خا طر بحران هایی است که سرمایه داری وارد آن میشود که باعث میشود نیروی کار در مقابل سرمایه قرار بگیرد. چرا که اگر جای "عبا و عما مه های" جمهوری اسلامی با "یقه های سه سا نتی" ملی- مذ هبی ها ویا حتی با "کرا وات های" جمهوری خوا هان لا ییک عوض شود ، در زیر بنای جا معه تغییری حاصل نخواهد آمد. روابط اقتصادی سرمایه داری که بر پایه ا ستثمار ا نسان از ا نسان استوار شده ا ست را نمیتوان با رفرا ندوم دگرگون کرد وگر نه در نها یت قا ب عکس ها پایین می آیند تا از دوباره عکس ها عوض شوند و باز بالا برده شوند. این را تجربه به ما نشان داده است . تجربه شده را تجربه نباید کرد. زنده باد انقلاب – زنده باد سوسیا لیزم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر