From http://balatarin.
From: بالاترین <dailyemail@balatari
Date: 2009/9/24
Subject: بالاترین
To: iskandar.hai@
بالاترین |
- یک عکس به جای هزار جمله حرف میزند( عکس واید از سالن همزمان با سخنان ا.ن)
- سبزها خواب را به احمدی نژاد در هتل مجلل نیویورکی حرام کردند
- استرالیا نیز همزمان با سخنان ا.ن از سالن خارج شد ( + عکس و لیست کشورها )
- فریاد مردم در مقابل هتل احمدی نژاد(آشغال بیا بیرون)
- خنده حاضرین در سالن وقتی که ا.ن گفت من با رای قاطع مردم ایران انتخاب شدم
- "مروه الشربيني" نام دیگر "ندا آقاسلطان" است ولی "آلمان" نام دوم "ایران" نیست
- برای آنان که شاید تجسمی از پر بودن سالن سازمان ملل ندارند
- آقای احمدی نژاد! به سوالهای من جواب بده! (مسیح علی نژاد)
- جمعیت ایرانی در مقایسه با معترضین دیگر کشورها مثل اقیانوس بود در برابر یک سطل آب ! (ملاحسنی)
- آقای احمدی نژاد! دو سوال بی رحمانه دارم، فقط دو دقیقه سکوت کن (مسیح علی نژاد)
- پشت صحنه یک دیدار در هتل اینترکانتینانتال نیویورک: جلسه خصوصی ا.ن با دانشجویان امریکایی
- طرفداران رجوی ها؛ جنبش سبز مال ماست، بیخود دلتان را صابون نزنید
- فالس نیوز تکذیب کرد: همه صندلی ها سازمان ملل پر بودند!
- فیلم: لحظه ورود هیئت جمهوری اسلامی به سازمان ملل متحد در نیویورک / ایرانیان معترض: جمهوری اسلامی نابودبایدگردد
- نیویورک دیلی نیوز: قذافی دیوانه است، اما «گنده لات ایران»، احمدی نژاد، یک خطر واقعی است
- سخنرانی شاه در61 سال پیش در مقر سازمان ملل٬ با ا.ن مقایسه اش کنید و تفاوت را ببینید
- پیام امروز احمدی نژاد به دنیا: ملت ایران گروگان من است؛ به ازای هر مسلمان که کشته شود یک ایرانی را خواهم کشت
- مجمع عمومی سازمان ملل سالن دادگاه نبود که به راحتی "پر" شود!
- نخست وزیر ترکیه "اردوغان" در سخنرانی اش در سازمان ملل، ابن سینا، خوارزمی و فارابی را دانشمندان ترک خواند
- تو مــمـنوعــــــــي ! (دکـــــتر خزعلی)
- عکس بزرگ ا.ن و معمر قذافی روی جلد روزنامه Daily News :"مردان دیوانه و سیرک دیگری در سازمان ملل"!
- تف سربالای کیهان، در مطلب "گفت و شنود"!
- صحنه اي که مانند تير در قلب مادر "ندا" نشست
- آیتالله علیمحمد دستغیب: هنوز هم دیر نشده، از موسوى و خاتمى و کروبى دعوت کنید
- سخنرانی آیت الله دستغیب در مجلس خبرگان رهبری:چه شده كه صداى عدالتخواهى با حكومت نظامى جواب داده مى شود
- 78% کشورهای جهان سخنرانی احمدی نژاد را بایکوت کردند
- سارکوزی به شدت گروکشی احمدی نژاد را رد کرد.
- سارکوزی: فکر میکنید من آدمی هستم که قاتل بختيار را با دانشجوی جوانی، که بيگناه است مبادله کنم؟
- همانقدر که خاتمی برایمان آبرو خریده بود این یکی آبرویمان را برد
- بســـــــیج تحت عنوان «شرکت سرمايه گذاري مهر اقتصاد ايرانيان» وارد معاملات بورس شد !
یک عکس به جای هزار جمله حرف میزند( عکس واید از سالن همزمان با سخنان ا.ن) Posted: 23 Sep 2009 09:05 PM PDT |
سبزها خواب را به احمدی نژاد در هتل مجلل نیویورکی حرام کردند Posted: 24 Sep 2009 01:21 AM PDT |
استرالیا نیز همزمان با سخنان ا.ن از سالن خارج شد ( + عکس و لیست کشورها ) Posted: 23 Sep 2009 09:28 PM PDT فرانسه اولین کشور پیشقدم در خروج از سالن و بعد از فرانسه کشورهای استرالیا ، کانادا ،آرژانتین ، انگلیس ، کاستاریکا ، دانمارک ، آلمان ، مجارستان ، ایتالیا ، نیوز لاند و آمریکا سالن را ترک کردند با ۱۶۱ امتیاز و ۱۵ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
فریاد مردم در مقابل هتل احمدی نژاد(آشغال بیا بیرون) Posted: 24 Sep 2009 09:11 AM PDT متاسفانه هر بار که هر رییس جمهوری به نیویورک سفر کرد سازمان مجاهدین که از چند وقتی هست از کشتار مردم دست برداشته اقدام به اعتراض در هنگام سخنرانی و هتل رییس جمهور مقت می نمود. اما اینبار مردمی که به هیچ گروهی وابسته نیستند فریاد اعتراض بر سر رییس جمهوری که انتخابات را دزدیده می کشند و حمایت خود را از اقشار داخل ایران اعلام می کنند. اگر در گذشته مجاهدین به هر بهانه ای به رییس جمهور وقت اعتراض نمی کردند اکنون این اعتراظات در نیویورک بازتاب بهتری داشت. با ۱۴۵ امتیاز و ۱۴ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
خنده حاضرین در سالن وقتی که ا.ن گفت من با رای قاطع مردم ایران انتخاب شدم Posted: 24 Sep 2009 10:08 AM PDT حاشيه هاي سفر احمدي نژاد براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل، تنها به آنچه كه برخي رسانه ها، سخنراني وي " براي صندلي هاي سالن " خواندند، محدود نمي شد. ايرانيان خارج از كشور كه از مدت ها قبل، خود را براي اعتراض به سفر احمدي نژاد به نيويورك در خلعت رياست جمهوري ايران آماده كرده بودند، از سراسر آمريكا و حتي كشورهاي ديگر، خود را به اين شهر رساندند تا همانند هموطنان داخل كشور اعتراض خود را به كودتاي انتخاباتي اخير نمايش دهند. شدت اعتراضات به حدي بود كه بنا به گزارش ها، جمعيت بي سابقه اي از ايرانيان درحالي كه پوسترهايي از ميرحسين موسوي و تصاوير شهداي كودتاي اخير را در دست داشتند از ساعتها قبل از زمان سخنراني احمدي نژاد، مقابل مقر سازمان ملل تجمع كرده بودند و عليه وي و در حمايت از رهبران جنبش سبز ايران شعار مي دادند. اين در حالي بود كه یک گروه از طرفداران حقوق بشر ساکن کانادا در یک ابتکار جدید، کاروانی از دوچرخه سوارانی را تشکیل داده و در طول پنچ روز از شهر تورنتو در کانادا تا مقر سازمان ملل متحد در نیو یورک را رکاب زدند. این دوچرخه سواران همزمان با ورود محمود احمدی نژاد در نیو یورک به نقض حقوق بشر در ایران اعتراض کرده و خواستار آزادی زندانیان سیاسی در ایران شدند. سخنراني احمدي نژاد در مجمع عمومي سازمان ملل نه تنها خروج رهبران كشورهاي غربي را در پي داشت، كه حتي مقامات كشورهايي مثل لبنان ومصر نيز از نشستن پاي صحبت هاي وي اجتناب كردند. اين در حالي بود كه برخي از سران كشورهاي ديگر هم، در نيمه سخنان احمدي نژاد سالن را ترك كردند و احمدي نژاد نيمه دوم سخنراني خود را براي تعداد اندكي از رهبران كشورهاي فقير آفريقايي و ... ايراد كرد. اين سخنراني در سالن تقريبا خالي مجمع عمومي در شرايطي انجام گرفت كه به گفته خبرنگاران حاضر در سازمان ملل پس از ترجمه این جمله احمدی نژاد که گفت من با رای قاطع مردم ایران انتخاب شدم صدای خنده از اطراف جایگاه شنیده شد. پس از سخنراني احمدي نژاد، وي و همراهانش كه قصد عزيمت به سمت هتل محل اقامت خود را داشتند، مجبور شدند طول مسير را در ميان شعارهاي ياحسين، ميرحسين و مرگ بر ديكتاتور طي كنند، اما اين پايان ماجرا نبود. جمعيت بزرگي از ايرانيان مقابل در اصلي هتل تجمع كرده بودند تا احمدي نژاد و همراهانش را با شعارهايي عليه دولت كودتا و در حمايت از جنبش سبز مورد استقبال قرار دهند. تراكم جمعيت به حدي بود كه همراهان احمدی نژاد مجبور شدند در ميان هو كردن وشعارهاي معترضين، ترجيح داد به صورت مخفيانه و از در پشتي هتل كه به تردد كاركنان خدماتي هتل اختصاص دارد، وارد هتل شود. گزارش هاي دريافتي همچنين حاكي است ايرانيان معترض در نيويورك تا ساعتها مقابل هتل محل اقامت احمدي نژاد به سر دادن شعار مشغول بودند و اين تجمع قرار بود تا صبح ادامه داشته باشد. با ۱۴۴ امتیاز و ۹ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 24 Sep 2009 02:30 AM PDT در جريان مصاحبه خبرنگار شبكه سي بي اس با احمدی نژاد، اين خبرنگار درباره كشته شدن ندا آقاسلطان سوالي پرسید که احمدينژاد پس از شنيدن اين سوال، عكسي از مروه الشربيني شهيده حجاب را به اين خبرنگار و دوربين نشان داد و گفت: "شما اين عكس را مي شناسيد ... ". **** "مروه الشربيني" نام دیگر "ندا آقاسلطان" است؛ هر دو پای اعتقادتشان بودند که ناغافل کشته شدند؛ هر دو بیگناه بودند. دل همه را سوختند، بهانه اشک و نفرین های فراوان شدند ولی "آلمان" نام دوم "ایران" نیست؛ قاتل "مروه الشربيني" در آلمان مجال فرار پیدا نکرد، دولت آلمان قتل او را یک کلک سینمایی ندانست، دولت آلمان با خانواده مقتول ابراز همدردی کرد، دولت آلمان ذره بین به دست به دنبال نیروهای خارجی نگشت، دولت آلمان شرمنده شد و آنگلا مرکل وقتی از او درباره مروه الشربيني پرسیدند از جیب خود عکس ندا آقاسلطان و اشکان و محمد و امیر و محسن های ما را بیرون نکشید و توی دلش قند آب نشد که چقدر می تواند مبتکر باشد! با ۱۴۲ امتیاز و ۱۷ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
برای آنان که شاید تجسمی از پر بودن سالن سازمان ملل ندارند Posted: 24 Sep 2009 03:02 PM PDT |
آقای احمدی نژاد! به سوالهای من جواب بده! (مسیح علی نژاد) Posted: 24 Sep 2009 06:11 AM PDT آقای رییس جمهور ! به آمریکا، به کشوری که در آن آزادانه می توانی راه بروی و برخلاف کشور اسلامی ایران، از بالا تا پایین دولتش را نقد کنی، خوش آمدی. خوش آمدن از آن رو که شاید چشم هایت کمی درشت شود و ببینی آزادی آن نیست که تو و همپالگی هایت فخر آن را به جهان می فروشید. آزادی یعنی همین که تو در مقر سازمان ملل در قلب آمریکا بایستی و دهانت را باز کنی و کشورهای مدعی دموکراسی را به ناسزا بگیری . آزادی این نیست که در تمام این سالها در ایران، ما حتی یک کنفرانس بین المللی هم نداشتیم که کسی بیاید و دهان باز کند و یک کلام کوچک در نقد یکی از کشورهای اسلامی بگوید. آزادی یعنی همین که در تلویزیون فرانسه بنشینی و رییس دولت فرانسه را به استهزاء بگیری، آزادی این نیست که در تلویزیون ما در تمام این سالها رییس جمهور فرانسه پیشکش، یک شهروند معمولی هم نمی تواند بیاید یک نقد کوچک به آبدارچی رییس جمهور یا بیت بزرگانش بکند. آزادی یعنی همین که تو به همراه دوستانت با ردا و قبای روحانیت در خیابان های نیویورک راه بروید و سرتان را به عنوان یک ضد آمریکایی بالا بگیرید و پلیس آن کشور دنبالتان راه بیافتد که کسی از گل نازکتر به شما نگوید. آزادی این نیست که کسی جرائت نکند با لباس و و پوشش و شمایل خاص کشور خودش، پایش را در چند قدمی مرز ایران بگذارد و تازه وقتی که سرتا پایش را از همان پله های هواپیما به زمین نیامده به سلیقه شما بپوشاند و در خیابان های ما راه برود، آنگاه کافیست تا روسری عادت نداشته اش کمی کنار رود و چند تار مویش پایه های اسلامتان را بلرزاند و پلیس بالای سرش بفرستید. آزادی یعنی همین که تو لبخند معروفت را به دوربین های تمامی عکاسان دنیا نشان دهی و هرچه دلت خواست به رسانه های دنیا بگویی و فردا بدون سانسور، عکس و حرفت در روزنامه های جهان بنشیند. آزادی این نیست که از وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی و دادستانی و باقی مراکز نظارتی و امنیتی ایران اسلامی، برای دفتر روزنامه ها، خروار خروار بخشنامه بفرستید که اگر مصاحبه فلان مقام آمریکایی را چاپ کنید به سرنوشت باقی روزنامه های به محاق رفته گرفتار می شوید. آزادی یعنی همین که آن خبرنگارهای نور چشمی که در هیات همراه تو به آمریکا آمده اند به آسانی به مراکز شهر می روند و از فقر آمریکا هم گزارش می دهند و این اصلا اقتصاد و اقتدار دولتی را متزلزل نمی کند و دولتی از ترس مخدوش شدن صورتش، خبرنگارانت را به بند و حبس نمی کند و آنها اگر توان داشته باشند، می توانند تند و تند از آنچه در شهر می گذرد خبر مخابره کنند. آزادی این نیست که اگر یک دختر بیست و سه ساله فرانسوی، و یا یک خبرنگار نشریه آمریکایی، یک ایمیل ساده به دوستانش می فرستد و عکس و خبر آنچه در خیابان های جمهوری اسلامی می گذرد را برای دوستان و یا همکارانش مخابره می کند، آنگاه دولت شما بلرزد و دخترک و خبرنگار جوان را ابتدا در انفرادی بیاندازد و سپس از آنها اعتراف بگیرند و عاقبت رسوای جهان شوتد که یک ایمیل یا خبررسانی معمولی هم می تواند در ایران زندگی یک خارجی را نابود کند. آزادی یعنی همین که به تو تریبون می دهند تا قصه حسین کرد شبستری را هم با معجونی از لبخندهای همیشگی ات حواله رسانه های آزاد اینجا کنی و هیچ دست و دلت نلرزد که حرف هایت را وارونه می سازند و ترجمه خودشان را روی آن می گذارند و حتی در کریسمس شان هم از تو برای فرستادن پیام به ملت شان دعوت می کنند. آزادی این نیست که تلویزیون جمهوری اسلامی جرات پخش پیام تبریک عید نوروز رئیس جمهور آمریکا به ملت ایران را که ندارد هیچ، صدای اوباما را سانسور می کنند و ترجمه ای کاملا متفاوت و متناسب با منویات خود را بر آن می گذارند تا یک دشمن خیالی برای ملت ایران خلق کنند و همه قصور را هم بیاندازند گردن این دشمن همیشه در صحنه. آزادی یعنی همین که دستت به خون هم اگر آلوده باشد باز هم دستت را پس نمی زنند و برایت صندلی پیش می کشند تا بگویی ندا آقا سلطان به دستور هیچ سلطانی در ایران کشته نشده و این یک مرگ اتفاقی یا مشکوک بوده است. آزادی یعنی همین که تو به جای فریاد زدن بغض میلیون ها ایرانی و به همراه داشتن عکس عزیزان خانه مشترکت ایران، ناگهان عکس زن مصری را از جیب کت خود در بیاوری و چهره در هم بکشی و بغضی ساختگی تقدیم دوربین های آمریکایی کنی و کمی هم ادامه می دادند اشکی هم به چشم هایت جاری می ساختی تا بگویی تا چه اندازه متاثری که خبر کشته شدن این زن مصری در آلمان مثلا چند درصد کمتر از خبر کشته شدن ندا آقا سلطان انعکاس جهانی یافته است. آقای احمدی نژاد! اگر بر فرض، زن مسلمان مصری را در آلمان کشته اند، ندا، دختر جوان ایرانی را خود ایرانی های به اصطلاح مسلمان کشته اند و برای همین است که دنیا می خواهد بداند سینه درانی تو و همپالگی هایت در دولت جمهوری اسلامی ایران تا کتون برای کشف قانلان ندا، چه کرده است؟ برفرض که تو زیرک بودی و سوال را با سوال جواب دادی و حالا قهرمان دنیای اسلام شدی، اما زیرکی را کنار بگذار و یک بار با شرف و شعور و احساس انسانی ات به دو پرسش ساده من جواب بده. اصلا جواب هم پیشکش، برای این دو سوال ساده، تنها دودقیقه سکوت کن، دو دقیق وقت بگذار ، دو دقیقه فکر کن، شاید قلب و وجدانی در وجودت یافت شود و از این پس وقتی دهان برای توجیه و توضیح ناراست می گشایی، دست و دلت کمی بلرزد: اگر به دختر جوان تو، نه در آلمان ، در همان همسایگی خودت، کسی چنان گلوله می کشید که به گاه جان دادن، چشم های معصوم و ملتمس اش به آسمان، خیره باقی می ماند و از قلب و سینه اش خون بر سنگفرش خیابان های نارمک تهران جاری می شد و آنگاه همسرت با سینه ای مالا مال درد در مقابلت ضجه می زد و می گفت، فقط بگو چه کسی دختر بی گناهم را کشته است، تو چه می کردی ؟ آیا باز هم عکس زن مصری را از کت جیبت در می آوردی و بر صورت زرد و رنگ پریده زن داغدیده ات می کشیدی؟ یا کمی انسانیت به خرج می دادی و جوانمردانه پی قاتل می رفتی به جای توجیه قتل؟ ما هیچ کاری نداریم که غرب چه می گوید و رسانه های جهان تا چه اندازه برای ندای ما سینه دری می کنند. ما نه دلداری آنها را نیاز داریم و نه محتاج مجلس و دولت آلمان و فرانسه و آمریکاییم. ملت با غیرت ایران دست نیاز به سمت تو که از مرگ ما نمی رنجی هم دراز نمی کند تا چه برسد دست به سمت بیگانه دراز کند که از مرگ ما مستندی برای به مسند نشستن خود برای آقایی جهان می خواهند بسازند. نه آقاجان ! ملت بزرگ ایران برای ندا و باقی عزیزان از دست رفته اش ، نیازمند گریه احمدی نژاد و سارکوزی و اوباما و دیگران نیست و منت برای همدردی نمی کشد که مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است. و اما سوال دوم که خودم هم از طرح آن تنم می لرزد و خجالت زده ام اما چاره ای نمی بینم. از جنس خودت می پرسم که در پاسخ به مرگ ندا مرگ دیگری را علم کردی. اگر پسر جوانت را به هر دلیلی به کهریزک می بردند و با باتوم به همان پسری که داماد اسفندیار مشایی نیز هست ، تجاوز می کردند و سپس شما با شرمساری به پزشکی قانونی می رفتید و آنجا نیز برگه تایید می گرفتید که ایشان از ناحیه مقعد دچار آسیب شده است (جمله ای که در برگه تایید یکی از شاهدان تجاوز قید شده است) و با چشم های خودتان چشم های غمگین دلبندتان را می دیدید که چندین بار هم اقدام به خودکشی کرده است، آنگاه چه می کردی؟ آیا باز هم آب شدن ذره ذره فرزندتان را در خانواده و جامعه می دیدی و کماکان تجاوز و تعرض و وحشی گری های مشهود را به منظور حفظ آبروی نظام انکار می کردی؟ جناب احمدی نژاد! از تو جواب برای این دو پرسش ساده اما تلخ نمی خواهم، اما می توانم از مردم دلشکسته ایران بخواهم، هربار که تو را می بینند از تو همین دو پرسشی که طرح آن هم سخت و عذاب آور است را مدام بپرسند تا شاید روزی که به خانه بر می گردی، وقتی چشم در چشم پسر و دختر جوانت، شدی، یادی هم از پسران و دختران جوان ایران ویران ما بکنی که این روزها انکار می شوند چون متاسفانه کسی که قبای پدری شان را به تن کرده، این روزها عکس یک زن مصری مسلمان را در جیب کتش دارد و دردهای آنها که در خانه خودش دارند ذره ذره آب می شوند و می میرند را نمی بیند. به چشم های فرزندانت خوب نگاه کن! شاید به خاطر بیاوری که فرزندان دیگر ایران ، ندا و ابراهیم ، در خانه خودمان، باگلوله و باتوم، کشته و مورد تجاوز واقع شده اند. وای بر پدری که چشم های خیس و دردمند فرزندانش را می بیند وکماکان با یک لبخند مشمئز کننده در برابر این چشم ها، خود را پدر بنامد. وای به دولتی که چشم پر درد یک ملت را می بیند و کماکان با یک لبخند بی درد، خود را رئیس دولت آن ملت بنامد و جرات نکند عطای یک ریاست خونین و بی افتخار را به لقای آن ببخشد. با ۱۳۷ امتیاز و ۴ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
جمعیت ایرانی در مقایسه با معترضین دیگر کشورها مثل اقیانوس بود در برابر یک سطل آب ! (ملاحسنی) Posted: 24 Sep 2009 10:08 AM PDT جایتان واقعا خالی. عجب تظاهراتی بود. عجب جمعیتی. فکر نمیکنم تابحال چنین جمعیت متشکل سیاسی در خارج از کشور توسط ایرانیان برگزار شده باشد. واقعا حیرت انگیز بود. همه گروهها آمده بودند ولی اکثریت با گروه سبز بود که عمدتا تیپهای جوان و دانشجو بودند. تمام اطراف سازمان ملل از جمعیت ایرانی موج میزد. جمعیت ما در مقایسه با معترضین دیگر کشورها مثل اقیانوس بود در برابر یک سطل آب. لااقل آنچه را که من دیدم اینطور بود. هفت هشت نفر از مخالفین سیاسی کشورهای مختلف مثل کره شمالی و لیبی و چین و غیره هم آمده بودند که مثلا به اوضاع حاکمیت در کشور خودشان اعتراض کنند ولی وقتی موج عظیم جمعیت ایرانی را دیدند از تعجب دهانشان باز شده بود. لابد با خود میگفتند: توی کشور ما که اینقدر اوضاع خرابه پس ببین توی ایران چه خبره که این همه جمعیت برای اعتراض آمده! بخاطر همین بود که اصلا از اعتراض کردن منصرف شدند و خدا را شکر کردند کشورشان جمهوری اسلامی نشده! البته اینها همه مرهون حماقتهای مقام عظمای ولایت است که بعد از این همه تقلب و جرم و جنایت دلقکش را راهی نیویورک کرد تا بخیال خودش از فضای باز سیاسی مجامع بین المللی برای نظام در حال سقوط خود آبرویی کسب کند و اوضاع را بحال عادی درآورد ولی خوشبختانه هموطنان و بخصوص جوانان ایرانی در خارج از کشور این بار همت کردند و با راه اندازی بزرگترین گردهمایی اعتراضی عملا باعث شدند همه رسانههای بین المللی متوجه شکاف عمیق مردم با مسولین نظام شوند ودر نزد افکار جهانی سردمداران نظام جمهوری اسلامی مشتی دروغگو و جنایتکار معرفی شدند. بنظر من تا همین لحظه و تا اینجای کار آمدن احمدی نژاد به نیویورک به نفع ما تمام شد و باعث مخدوش تر شدن وجهه این دولت و نظام گردید. حالا حرف و حدیث در مورد این سفر به نیویورک زیاد است که در روزهای آینده بیشتر خواهم نوشت. خدا بیامرزد دایی جان ناپلئون را. بنده خدا در ایام جوانیاش ظاهرا یکبار رفته بوده کازرون و آنجا شاهد درگیری قوای انگلیس و نیروهای مردمی بوده و شاید یک تیری هم توی هوا ول کرده و بخیال خودش قشون انگلیس را شکست داده بود ولی تا آخر عمرش به هرمناسبت از جنگ کازرون یاد میکرد. حالااین سفر نیویورک هم برای محمود احمدی نژاد (و هم برای ما) شده جنگ کازرون. مبدا تاریخی خیلی حرف و حدیت های آینده خواهد بود برای هردو طرف. لابد او هم میره ایران به مقام عظما میگه: آقا! نمیدونید این جنبش سبزها را توی نیویورک چیکارشان کردم! له شان کردم! اصلا من رو که می دیدند از ترس سه متر عقب عقب میرفتند! از بس ضدانقلاب بودند و ایادی انگلیس! با ۱۳۳ امتیاز و ۸ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
آقای احمدی نژاد! دو سوال بی رحمانه دارم، فقط دو دقیقه سکوت کن (مسیح علی نژاد) Posted: 24 Sep 2009 11:12 AM PDT آقای احمدی نژاد! اگر بر فرض، زن مسلمان مصری را در آلمان کشته اند، ندا، دختر جوان ایرانی را خود ایرانی های به اصطلاح مسلمان کشته اند و برای همین است که دنیا می خواهد بداند سینه درانی تو و همپالگی هایت در دولت جمهوری اسلامی ایران تا کتون برای کشف قانلان ندا، چه کرده است؟ برفرض که تو زیرک بودی و سوال را با سوال جواب دادی و حالا قهرمان دنیای اسلام شدی، اما زیرکی را کنار بگذار و یک بار با شرف و شعور و احساس انسانی ات به دو پرسش ساده من جواب بده. اصلا جواب هم پیشکش، برای این دو سوال ساده، تنها دودقیقه سکوت کن، دو دقیق وقت بگذار ، دو دقیقه فکر کن، شاید قلب و وجدانی در وجودت یافت شود و از این پس وقتی دهان برای توجیه و توضیح ناراست می گشایی، دست و دلت کمی بلرزد. با ۱۳۰ امتیاز و ۱۳ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
پشت صحنه یک دیدار در هتل اینترکانتینانتال نیویورک: جلسه خصوصی ا.ن با دانشجویان امریکایی Posted: 24 Sep 2009 09:32 AM PDT پشت سرم چهار پنج جوان امریکایی نشستهاند و از مجلس کسالتآور و مضحک و در عین حال مشکوکی حرف میزنند که من فقط در میان حرفها اسم محمود احمدینژاد و سیاست خارجی ایران و روابط ایران و امریکا را میشنوم. صورتم را برمیگردانم. پشت سرم سه تا دختر و یک پسر امریکایی نشستهاند. به سلامتی احمدینژاد با لحنی گزنده یک جرعه از لیوانشان را سر میکشند و بعد قاه قاه میخندند. کنجکاوی دارد دیوانهام میکند. در لحنشان حسی از توهین و تحقیر و تمسخر را یکجا دارند. میپرسم: «آیا درباره احمدینژاد، ریس جمهور ایران دارید بحث میکنید؟» و جوابشان بله است. میگویم دربارهاش چه فکری میکنید؟ و جواب عین پتک میخورد توی سرم. گیج و منگ. دوباره سوالم را تکرار میکنم. اما جواب همان است: «فکر کردم شاید اگر با او دیدار داشته باشم نظرم عوض شود، ولی به نظرم هنوز همان قدر شخصیت آزاردهندهایست که بود!» دیدار؟ امشب؟ شخصیت آزاردهنده؟ سوال و جوابهای من با آنها شروع میشود و من هر لحظه مثل آتش زیر خاکستر فوران میکنم. یعنی آقای احمدینژاد امشب با یک عده دانشجوی امریکایی مهمانی گرفته است؟ بله! و چه زیرکانه به خیال خودش: با حدود صد و بیست دانشجوی لیسانس از دو ایالت دورافتاده مینوستا و یوتا! یکیشان میگوید:«میهمان آقای احمدینژاد بودیم و قرار بود در یک جلسه گفتوگو درباره مسایل ایران و امریکا گفتوگو کنیم.» می پرسم: «رشته شما؟» و دختر علوم سیاسی میخواند اما هیچ شناختی نه از خاورمیانه دارد، نه ایران و نه حتی سیاست خارجی آمریکا، برایم پاسخ مثل روز روشن است. هنوز پا را از کافه بیرون نگذاشتهام که دختر صدایم می زند و برگهای را بهم میدهد که از طرف دعوتکنندگان به آنها داده شده بوده تا بر اساس آن از احمدینژاد سوال بپرسند. برگه را مچاله می کنم توی دستم و چهار بلوک مسیر کافه تا هتل را یک نفس میدوم. مقابل هتل خلوت شده. پلیس ها دیگر آن خشونت و عصبانیت قبلشان را ندارند. دیگر دنبال میهمانان محجبه و یقههای بیکروات نیستم. دامن های کوتاه، یقههای باز، کرواتهای رنگی و دختران و پسرانی که دست در دست هم با دفترچههای کوچکی از در هتل بیرون میآیند تا تازه بروند شبنشینی شبانهشان را در نیویورک شروع کنند. آنها گروه گروه بیرون میآیند و من دستگاه ضبط صدایم روشن است. میپرسم: آیا مهمانی شام بود؟ بله! به ما شام مفصلی دادند. غذای ایرانی و ماست و خیار و مرغ و برنج و چند مدل غذای ایرانی دیگر. آیا هیچ دانشجوی ایرانی هم داخل سالن بود؟ بینشان اختلاف است. یکی میگوید بود، یکی میگوید نبود. شایعه این است که پسری بلند شده، صدایش را مفهوم نشنیدهاند، اما گویا پسرک ایرانی بوده، تنها ایرانی جمع. گفته: «میخواهم سوالی بپرسم.» احمدینژاد صدایش میزند جلو و بعد محافظین ایرانی داخل سالن او را به ماموران بیرون تحویل میدهند. با ۱۲۵ امتیاز و ۲۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
طرفداران رجوی ها؛ جنبش سبز مال ماست، بیخود دلتان را صابون نزنید Posted: 24 Sep 2009 02:10 PM PDT متاسفانه در تظاهرات پرشمار هموطنانم در نیویورک شاهد بودم عده زیادی کلاه های زرد به سر داشتند و پرچم های زرد رنگ گروه تا ابد منحوس رجوی ها را تکان می دادند. خواهش می کنم رنگ سبز جنبشمان را که با دادن خونهای جوانانمان در داخل و شکنجه ها و کتکهای ناجوانمردانه به چنین جایگاهی رسیده است را به رنگ زرد نحس گروه تروریستی مجاهدین آلوده نکنید. چرا ناخواسته برای تلویزیون دولت کودتا خوراک تهیه می کنید که با پخش این تصاویر به همه بگویند که ما ایرانیان داخل حامیان جانیان مجاهدین هستیم. چرا پرچم سه رنگ کشورت را بالا نمی گیری و چرا پرچم های سبزرنگ را با افتخار بالای سرت نمی چرخانی ؟ ما به هیچکس اجازه نمی دهیم از جنبش سبزمان که با سختی بسیار به دست آورده ایم به نفع خود یا هر سوء استفاده گری بهره برداری کند. ما همه یکصدا می گوییم که از رجوی ها و دار و دسته قاتلشان متنفریم و داد می زنیم تا گوششان را باز کنند که هیچ جایی هیچوقت در بین ملت ایران ندارند با ۱۲۴ امتیاز و ۸۱ نظر جامعه فرستاده شده در بخش نظرات |
فالس نیوز تکذیب کرد: همه صندلی ها سازمان ملل پر بودند! Posted: 24 Sep 2009 05:07 AM PDT به دنبال انتشار عکسهایی از زمان سخنرانی ا.ن در سازمان ملل، فالس نیوز بنگاه لجن پراکنی دولت کودتا، عکسی را منتشر کرد که نشان می دهد همه صندلی های سازمان ملل در زمان سخنرانی ا.ن پر بودند! این بنگاه دروغ پراکنی بیان کرده است که سایر عکسهای منتشر شده جعل شده اند! با ۱۲۲ امتیاز و ۲۲ نظر سرگرمی فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 24 Sep 2009 08:55 AM PDT مردم هنگام ورود اسفندیار رحیم مشایی و چند نفر دیگر از هیات همراه احمدینژاد آنها را هو کرده وعلیه آنها شعار میدهد با ۱۲۲ امتیاز و ۶ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
نیویورک دیلی نیوز: قذافی دیوانه است، اما «گنده لات ایران»، احمدی نژاد، یک خطر واقعی است Posted: 24 Sep 2009 11:06 AM PDT روزنامه نیویورک دیلی نیوز امروز مقاله ای با تیتر فوق در مورد حضور این دو «رهبر» خبر ساز در نیویورک منتشر کرده است. این مقاله سخنان قذافی را «نود و هشت دقیه هذیان» خوانده، و سپس به «استدلالات» مضحک احمدی نژاد پرداخته، از قبیل اینکه «آن دسته از بدبختیهای دنیا که تقصیر امریکا نیستند تقصیر اسرائیل هستند»، و یا «ایران پیشرفته ترین و دموکراتیک ترین کشور دنیاست» و «جمهوری اسلامی قربانی تروریسم است». این مقاله سپس مینویسد «احمدی نژاد مشغول وقت کشی است، و دنیا را احمق فرض کرده است» و در پایان میگوید، «آدم روانپریشی مثل قذافی که با خودش حرف میزند یک چیز است، اما دروغگوی بد طینتی [مثل احمدی نژاد] با یک اسلحهٔ پر در دست چیز دیگری است.» با ۱۲۱ امتیاز و ۱۶ نظر جامعه فرستاده شده در بخش نظرات |
سخنرانی شاه در61 سال پیش در مقر سازمان ملل٬ با ا.ن مقایسه اش کنید و تفاوت را ببینید Posted: 24 Sep 2009 08:38 AM PDT |
Posted: 24 Sep 2009 10:44 AM PDT احمدی نژاد عکس "مروه الشربيني" را در جواب سوال خبرنگار CBS در مورد ندا از جیبش بیرون آورد!!! همین با ۱۱۸ امتیاز و ۱۴ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
مجمع عمومی سازمان ملل سالن دادگاه نبود که به راحتی "پر" شود! Posted: 24 Sep 2009 12:50 PM PDT |
Posted: 24 Sep 2009 12:11 PM PDT لحظاتی قبل "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه، در سخرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل، ضمن دفاع از مسئله فلسطین و مردم غزه با لحنی ملایم و گلایه از جامعه جهانی، در بخشی از سخنانش "فارابی"، "خوارزمی"، "ابن سینا" و چند دانشمند دیگر ایرانی را "ترک" خواند و علاوه بر آن ضمن دفاع غیر مستقیم از حق دارابودن انرژی غیر نظامی اتمی برای ایران، از دنیای عاری از سلاحهای اتمی نیز سخن گفت. وی ترکهیه را سردمدار گفتگوی تمدنها(به همراه اسپانیا) خواند و از آشتی جهانی و صلح و تلاش برای آن گفت از دیالوگ میان ملل گفت و گله از اسرائیل و شورای امنیت و بدین ترتیب در سخنرانی اش سعی کرد "نی سیخ بسوزد نه کباب"... احمدی بژاد آبروی ایران را و اردوغان تاریخ ایران را میبرد و ما مانده ایم و حکومتی دیکتاتور و رئیس جمهوری زشت و قاتل با ۱۱۳ امتیاز و ۷۵ نظر جامعه فرستاده شده در بخش نظرات |
تو مــمـنوعــــــــي ! (دکـــــتر خزعلی) Posted: 23 Sep 2009 11:14 PM PDT نيمه شب يا بهتر بگويم در نخستين ساعات بامداد امروز وارد فرودگاه بين المللي امام خميني ( ره) شدم . مثل هميشه آمادگي آنرا داشتم كه در محل كنترل گذرنامه، بگويند ممنوع الخروجي و گذرنامه ام را توقيف كنند . اما نه، ظاهرا از ممنوع الخروجي خبري نيست .خبر خوش عبور از مرز را به خانواده مي دهم ، هنوز تلفن تمام نشده كه آقاي ريشوي ميانسالي مرا به نام صدا ميزند ، برميگردم ، مي گويد: با من به دفتر رياست جمهوري بياييد. عذري مي آورم، پاسپورتم را مي گيرد تا خودم به آنجا بروم، به هرحال با امدادهاي غيبي، غيب مي شوم ! پس از خروج از فرودگاه با دفتر رياست جمهوري مستقر درفرودگاه تماس مي گيرم وعلت را جويا مي شوم ، مي پرسم چرا در محل كنترل گذرنامه خبري از ممنوع الخروجي نبود ؟ مي گويد : خواسته اند احترام بگذارنند! اما من كه مي دانم در كامپيوتر گذرنامه چيزي ثبت نمي كنند تا با خيال راحت – كه ممنوع الخروج نيستيم – وارد دام شويم ! به او مي گويم : مشكل چيست ؟ من كه ممنوع الخروج نيستم ! مي گويد : حكم قضايي داريم مي پرسم : حكم چيست ؟ مي گويد : تو ممنوعي ! مي گويم : يعني چه ؟ ممنوع الورود ، ممنوع الخروج ، ممنوع القلم ، ممنوع المنبر ، ممنوع الحيات ، ممنوع الممات ، ممنوع از چه هستم ؟ تو ممنوعي يعني چه ؟ و پاسخ درستي دريافت نكردم كه من ممنوع هستم چه معنايي دارد ! علي ال حال باز دوباره تعقيب و گزير شروع شد ، من پيشاپيش و قبل از دستگيري ، بازهم اعتراف مي كنم ( من خرم!) چون باز با پاي خود آمدم و هزار بار ديگر هم با پاي خود خواهم آمد و اين يكي از هزارو يك دليل بر خريت ماست . با ۱۱۲ امتیاز و ۱۸ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 24 Sep 2009 06:59 AM PDT " سیرک دیگری در سازمان ملل متحد؛ هنگامی که دوقولو های دیوانه پشت تریبون حاضر شدند و حرفهای تند و عجیب و غریبشان را زدند!" (ترجمه سوتیتر) با ۱۱۱ امتیاز و ۴ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
تف سربالای کیهان، در مطلب "گفت و شنود"! Posted: 23 Sep 2009 08:36 PM PDT ما پیشنهاد میکنیم که به ارسال کیهان برای زندانیان اوین حتما ادامه داده شود، چون به نظر تفریحی بالاتر از خواندن کیهان و تحلیلهای هوشمندانه آن برای اسرای در بند وجود نخواهد داشت. نویسندگان روزنامه کیهان این روزها همزمان با سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل بیش از پیش دچار خودزنی شدهاند، مطلب گفت و شنود امروز را در این جریده ببینید: :::: معجزه ! (گفت و شنود) :::: گفت: دیدی چه خاكی بر سرم شد؟ گفتم: چی شده؟ چرا لباس مشكی پوشیده ای؟ چرا گریه می كنی؟ گفت: یكی از اقوام نزدیكم فوت كرده. گفتم: این كه گریه و زاری نداره! اگر یكی دو هفته صبر و حوصله كنی دوباره زنده می شود! گفت: چرا پرت و پلا میگی؟! چطور ممكنه كه دوباره زنده بشه؟! گفتم: همین الان به دفتر موسوی و كروبی زنگ بزن، و بگو فامیل شما دستگیر شده بود و در زندان زیر شكنجه فوت كرده. گفت: مرد حسابی فامیل ما اصلاً بازداشت نشده بود ، او بر اثر بیماری سرطان فوت كرد. گفتم: تو به این چیزها كاری نداشته باش، تو فقط به آنها زنگ بزن. آنها اعلام می كنند كه فامیل شما در زندان و زیر شكنجه فوت كرده، بعد خودشان به رادیو اسرائیل و بی بی سی و رادیو آمریكا خبر می دهند و برایش مجلس ختم می گذارند و بعد... گفت: بعد چی؟! گفتم: بعدش فامیل فوت كرده شما هم مثل بقیه آنهایی كه موسوی و كروبی خبر كشته شدنشان را داده و برایشان ختم گرفته بودند، زنده می شود! و قضیه به خوبی و خوشی پایان می گیرد (!) :::: * با تشکر از طنزنویس عزیز کیهان، که کار ما را هم آسان کرده است، بهتر از این نمیشد اوضاع جامعه امروز را توضیح داد که هر روز مردهای را به زور نور و تصویر و ظلم و تزویر زنده میکنند! با ۱۱۱ امتیاز و ۱۰ نظر جامعه فرستاده شده در بخش نظرات |
صحنه اي که مانند تير در قلب مادر "ندا" نشست Posted: 24 Sep 2009 02:17 PM PDT هنگامي که خبرنگار شبکه سي بي اس در جريان مصاحبه با احمدي نژاد در مورد مرگ ندا آفا سلطان و ساير کشته شدگان سؤالي را مطرح نمود و عکسي از آنها به احمدي نژاد نشان داد ، محمود احمدي نژاد با نشان دادن عکس "مروه الشربيني" پاسخ خبرنگار را داد. صحنه اي که ميليون ها ايراني را شوکه کرده است و مانند تير در قلب مادر ندا و ساير قربانيان حوادث پس از انتخابات نشست ، احمدي نژاد با اين حرکت زننده خود تلويحا خون زن مصري را از خون دهها جوان کشته شده در اعتراض هاي خياباني در ايران رنگين تر دانست. حال اين سؤال مطرح است که آيا کشته شدن يک زن مسمان مصري توسط يک يهودي افراطي مجوزي براي کشتن جوانان ايراني است؟ سؤالي که بسيار بي مورد به نظر مي رسد ولي حرکت احمدي نژاد تفسيري جز اين ندارد با ۱۰۹ امتیاز و ۱۴ نظر جامعه فرستاده شده در بخش نظرات |
آیتالله علیمحمد دستغیب: هنوز هم دیر نشده، از موسوى و خاتمى و کروبى دعوت کنید Posted: 24 Sep 2009 05:28 AM PDT متن سخنرانی آیتالله علیمحمد دستغیب در مجلس خبرگان به این شرح است: حضور محترم اعضاى خبرگان رهبرى سلام علیکم چند نکته را متذکر مىشوم امید است مفید واقع شود. ۱ – توجه به قانون اساسى: همه مىدانیم که این قانون مخالفتى با قرآن و سنت ندارد که مجتهدین بزرگ و روشنفکران صحیح آنرا تدوین کردند و به نظر امام امت(رحمه الله) رساندند. امّا حافظ این قانون اساسى کیست؟ آیا بجز خبرگان ملت کسى مىتواند باشد؟ تخلّفات از این قانون اساسى، را چه کسى باید پیگیرى کند و چه کسى جوابگو باشد؟ عهدهدار آن تنها خبرگان است. اما چه شده که در مواقع لزوم که باید تشکیل جلسه دهد و تخلّفات از قانون اساسى را پیگیرى کند، نمىکند و یا نمىتواند؛ و ریاست مجلس که با رأى بیش از ۵۰ نفر تعیین شد نتوانست اعلام تشکیل جلسه نماید. این نیست مگر عدم توجه کامل شوراى نگهبان به فلسفه وجودى قانون اساسى که از جمله تعیین اعضاى آن، که اینجانب پیشنهاد دادم تأیید دو نفر از علماى برجسته قم کافیست امّا کسى اعتنا نکرد، و چه خوب بود که حداقل جناب آیتاللَّه هاشمى پیگیرى مىکردند تا امروز اینگونه نمىشد؛ و آن همه سؤالات و انتقادات در انتخابات از قبل و بعد از آن بىجواب کافى نمىماند. مردم مىدانند که اصل ولایت فقیه در قانون اساسى است و قبول دارند، امّا اگر قانون اساسى رفت چیزى به نام اصل ۵ و یا ۱۱۰ هم نخواهد بود. ۲ – مسأله تخریب یاران امام و کسانى که سالها براى استقرار نظام جمهورى اسلامى ایران از جان و مال و آبرو دریغ نکردند: این تخریب از چهار سال پیش ظهور پیدا کرد تا این اواخر که صدا و سیما سنگ تمام گذاشت؛ چهرههاى سرشناس از جمله آیتاللَّه رفسنجانى، حجّةالاسلام و المسلمین کروبى، و جنابان دو سید بزرگوار خاتمى و میر حسین موسوى چنان خدشهدار کرد که فریاد دوست و خندههاى دشمن به آسمان رسید. آیا آنچه گذشت شرعى بود؟ مطابق قانون اساسى و آنچه از آن منشعب مىشود بود؟ پس چرا شما خبرگان ساکت بودید، آیا غم خوردن و نشستن کافى است. ۳ – چرا دستهاى مرموز انجمن حجّتیّه را که امام امت(رحمه الله) آنها را خطرى براى انقلاب مىدانست، در پشت صحنه لمس نمىکنید چه اشخاصى قواى سه گانه مقنّنه، قضائیه و مجریه را دور زدهاند. چه شده که کسى مسئول آنهمه اتّفاقات غیر قانونى نیست. چه شده که صداى فریادرسى و عدالتخواهى با حکومت نظامى جواب داده مىشود. آیا اینها غیر از وجود بیگانگان به انقلاب، در پشت صحنه مىباشد. علماى بزرگ ما همانند شیخ مرتضى انصارى، میرزاى شیرازى، سیدنا الاصفهانى، سیدنا الیزدى و امثالهم(رحمهم الله) که فدایى امام عصر(ارواحنا فداه) بودند، امّا هیچگاه در فکر این نبودند که جامعه را خراب کنند تا زمینه براى ظهور پیدا شود. ۴ – این چه وضعى است که جامعه را فرا گرفته و حتى مجلسین را، که هر صاحب نظرى و مرجع و مجتهدى انتقاد مىکند عدهاى آماده شده به پشتیبانى نیروهاى خاص به هر قیمتى او را از صحنه محو کنند تا عدهاى خواب راحت نمایند. ۵ – خبرگان مأمور حفظ احکام اسلام و حفظ اعتقادات مردم به قرآن و سنت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله) و اهل بیت عصمت است و این وظیفه مهم در این گیر و دارها ایفاء نشد و متأسفانه زحمات علماء مقدارى رکود پیدا کرد. ۶ – در خاتمه هنوز هم دیر نشده، از این مجلس مىخواهم و همچنین از ریاست محترم مجلس که از حضرات موسوى و خاتمى و کروبى دعوت شود سخنانى که دارند بزنند همه چیز را تمامشده ندانید. مردم امیدشان به شما است. توضیح مطلب: کتمان کردن بی اعتمادی قسمتی از جامعه و بی توجّهی به آن دور از انصاف است؛ از جمله: اعتراض علما و اساتید دانشگاه و غیرهما. لازم است این بی اعتمادی را به حداقل رساند؛ چنانچه دعوت از آقایان موسوی و کروبی در این اجلاسیّه میسّر نیست، اجازه داده شود که در یک دعوت از طرف صدا و سیما و اگر نمی شود، از طریق سایت مجلس خبرگان اعتراضات خود را بیان کنند و افراد خبرگان نسبت به تخلّف یا عدم تخلّف از قانون اساسی نظر خود را بیان کنند. سید على محمّد دستغیب ۸۸/۰۶/۳۱ با ۱۰۸ امتیاز و ۳ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
Posted: 24 Sep 2009 06:49 AM PDT شبکه جنبش راه سبز(جرس):آیت الله سید علی محمد دستغیب مرجع تقلید و عضو مجلس خبرگان طی سخنرانی در اجلاسیه اخیر مجلس خبرگان رهبری از عدم تشکیل جلسات این مجلس در مواقع ضروری و از میان رفتن نقش نظارتی مجلس خبرگان انتقاد کرد. آیت الله دستغیب خطاب به اعضای مجلس خبرگان گفت"آيا آنچه گذشت شرعى بود؟ مطابق قانون اساسى و آنچه از آن منشعب مىشود بود؟ پس چرا شما خبرگان ساكت بوديد، آيا غم خوردن و نشستن كافى است." نماینده استان فارس در مجلس خبرگان با طرح این سئوال که"چرا دستهاى مرموز انجمن حجّتيّه را كه امام امت آنها را خطرى براى انقلاب مىدانست، در پشت صحنه لمس نمىكنيد" و" چه اشخاصى قواى سه گانه مقنّنه، قضائيه و مجريه را دور زدهاند" گفت"چه شده كه كسى مسئول آنهمه اتّفاقات غير قانونى نيست. چه شده كه صداى فريادرسى و عدالتخواهى با حكومت نظامى جواب داده مىشود. آيا اينها غير از وجود بيگانگان به انقلاب، در پشت صحنه مىباشد." وی همچنین با اشاره به" مسأله تخريب ياران امام و كسانى كه سالها براى استقرار نظام جمهورى اسلامى ايران از جان و مال و آبرو دريغ نكردند" گفت که"اين تخريب از چهار سال پيش ظهور پيدا كرد تا اين اواخر كه صدا و سيما سنگ تمام گذاشت؛ چهرههاى سرشناس از جمله آيت الله رفسنجانى، حجت الاسلام و المسلمين كروبى، و جنابان دو سيد بزرگوار خاتمى و ميرحسين موسوى چنان خدشهدار كرد كه فرياد دوست و خندههاى دشمن به آسمان رسيد." با ۱۰۸ امتیاز و ۰ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
78% کشورهای جهان سخنرانی احمدی نژاد را بایکوت کردند Posted: 24 Sep 2009 08:28 AM PDT نمایندگان ۱۴۹کشور جهان یا در مقر سازمان ملل حاضر نشدند یا در میان لجن پراکنی ا.ن. محل را ترک کردند ... !!! افتخار دیگری که ایشان و نظام منفورشان نصیب کشور ایران با هزارها سال تمدن کرد ... با ۱۰۷ امتیاز و ۵ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
سارکوزی به شدت گروکشی احمدی نژاد را رد کرد. Posted: 24 Sep 2009 03:56 AM PDT سارکوزی: فکر کردین من حاضرم یه قاتل (قاتل شاپور بختیار) را با یک دانشجوی فرانسوی که تنها گناهش دانستن زبان فارسی و عشق به تمدن ایرانی است مبادله کنم؟ با ۱۰۶ امتیاز و ۸ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
سارکوزی: فکر میکنید من آدمی هستم که قاتل بختيار را با دانشجوی جوانی، که بيگناه است مبادله کنم؟ Posted: 24 Sep 2009 06:00 AM PDT فرنگيس حبيبی - نيکلا سارکوزی، رئيس جمهوری فرانسه، چهارشنبه شب، در يک مصاحبۀ تلويزيونی با دو کانال فرانسوی در نيويورک، هرگونه مبادله ميان ايران و فرانسه را به منظور آزادی کلوتيلد رايس رد کرد. محمود احمدی نژاد، يک روز قبل از اين مصاحبه، به احتمال مبادلۀ علی وکيلی راد، يکی از قاتلان شاپور بختيار، آخرين نخست وزير ايران قبل از انقلاب، و دانشجوی فرانسوی که در سفارت فرانسه در تهران در "حبس خانگی" بسر می برد، اشاره کرده بود.او در مصاحبه ای با کانال دو تلويزيون فرانسه گفته بود که ايرانيان زندانی در فرانسه نيز پدر و مادر دارند و متأسفانه دولت فرانسه هيچ اقدام مثبتی در جهت آزادی اين زندانيان نکرده است". نيکلا سارکوزی اين سخنان را يک "باج خواهی" دانست و گفت" آيا فکر می کنيد من آدمی هستم که قاتل بختيار را با دانشجوی جوانی، که بيگناه است و تنها جرمش اينست که زبان فارسی را حرف می زند و تمدن ايران را دوست می دارد، مبادله کنم"؟ رئيس جمهوری فرانسه افزود که اين دختر جوان بايد آزاد شود وبايد بتواند به کشورش بازگردد. کلوتيلد رايس در اوائل ماه ژوئيه، در تهران، در پی تظاهرات معترضان به نتايج انتخابات، بازداشت شد. اتهام او از جمله جاسوسی بود. وی پس از يک ماه زندان، اکنون در سفارت فرانسه در انتظار صدور حکم دادگاه است. نيکلا سارکوزی در ارتباط با سرنوشت علی وکيلی راد گفت که تنها دادگستری فرانسه است که می تواند در بارۀ آزادی وی تصميم بگيرد. اين فرد در سال ۱۹۹۴ به اتهام قتل شاپور بختيار در پاريس محاکمه و محکوم شناخته شد. حکم او حبس ابد تعيين شد با اين تبصره که حداقل هيجده سال را در زندان بگذراند. نيکلا سارکوزی گفت "اگردر ماه ها يا سال های آينده، مقامات قضايی فرانسه با پيروی از رویۀ قضايی عادی تشخيص دهند که علی وکيلی راد دورۀ حبس خود را گذرانده است به خود اين مقامات مربو ط است نه به من". با ۱۰۶ امتیاز و ۱ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
همانقدر که خاتمی برایمان آبرو خریده بود این یکی آبرویمان را برد Posted: 24 Sep 2009 10:14 AM PDT یادش بخیر سال 2001 وقتی سید محمد خاتمی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و به نمایندگی از ملت ایران پیشنهاد نامگذاری سال 2002 را به عنوان سال گفتگوی تمدنها مطرح کرد و این پیشنهاد به تصویب رسید . هفت سال از آن موقع میگذرد و محمود احمدی نژاد ، رییس دولت کودتا در پنجمین سفرش به سازمان ملل بار دیگر سرافکندگی ایرانیان را باعث شد . وقتی هم از سفر برگردد مقابل دوربینها ژست گرفته و اینگونه خواهد گفت : " سفر موفقیت آمیزی داشتیم ... " کمتر هتلی در نیویورک حاضر به پذیرش رییس دولت کودتا و هیات همراهش شد ، بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا و دیگر کشورها اعتراضات گسترده ای به حضور احمدی نژاد در نیویورک داشتند ، کمتر رییس جمهوری حاضر شد سخنان او را در مجمع عمومی گوش دهد ، حتی نماینده لبنان نیز به هنگام سخنان او سالن را ترک کرد و کمترین احترام به احمدی نژاد در نیویورک گذاشته نشد ، اما معمر قذافی دیکتاتور دیوانه لیبی که حین سخنرانی اش منشور سازمان ملل را پاره کرد با بی احترامی دیگر حاضرین مواجه نشد . البته احمدی نژاد اینها را برای خود افتخاری خواهد دانست و رسانه میلی هم که از دیروز شروع کرده است به توجیه این افتضاحات . مثلا شبکه خبر در گزارشی مضحک گفت : " درست است که سران برخی کشورها هنگام سخنرانی احمدی نژاد سالن را ترک کردند اما آنانی که ماندند با دقت به سخنان رییس جمهور گوش دادند که این نشان از شکست سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی است !! " این نمونه ای از این گزارشها بود ، گزارشی که بیش از هرچیز میزان شعور دست اندرکاران رسانه میلی را به نمایش گذاشت . از یکصد و چهل کشور جهان فقط هیاتهای دیپلماتیک چهل کشور در پیت که نان شبشان را محتاج ثروت ایرانیان هستند بنشینند و به صحبتهای احمدی نژاد گوش کنند و فردا هم لابد اینرا پیروزی دیگری در سیاست خارجی کشور عنوان خواهند کرد . احمدی نژاد در این سفر عکسی از " مروه الشربینی " زنی مصری که در یکی از دادگاههای آلمان به دست یک نژاد پرست کشته شد را در جیبش گذاشته بود و هر خبرنگاری از او درباره شهید ندا آقا سلطان میپرسید عکس آن زن را از جیبش خارج میکرد و میگفت : " چرا وقتی او در دادگاه کشته شد صدای رسانه های شما در نیامد ؟! " با ۱۰۶ امتیاز و ۴۲ نظر سیاست فرستاده شده در بخش نظرات |
بســـــــیج تحت عنوان «شرکت سرمايه گذاري مهر اقتصاد ايرانيان» وارد معاملات بورس شد ! Posted: 23 Sep 2009 11:58 PM PDT روز گذشته شرکت سرمايه گذاري مهر اقتصاد ايرانيان وابسته به نيروي مقاومت بسيج سپاه پاسداران وارد ميدان بزرگ ترين معامله تاريخ بورس شد. در آستانه عرضه بلوک 50 درصد به علاوه يک سهم مخابرات در يکشنبه آينده مديرعامل سرمايه گذاري مهر اقتصاد ايرانيان از ارائه تقاضاي اين شرکت به سازمان خصوصي سازي براي حضور در بزرگ ترين معامله تاريخ بورس خبر داد. او در اين رابطه گفت؛ بعد از بررسي ها و اجماع کامل مقرر شد سرمايه گذاري مهر اقتصاد ايرانيان نيز به جمع متقاضيان خريد بيش از 22 ميليارد و 936 ميليون سهم به ارزش بيش از هشت هزار ميليارد تومان يا هشت ميليارد دلار مخابرات بپيوندد. بر همين اساس شب گذشته آخرين رايزني ها انجام شد تا امروز درخواست حضور مهر اقتصاد ايرانيان به سازمان خصوصي سازي ارائه شود. اين در حالي است که روز گذشته معاون سازمان خصوصي سازي با اشاره به قطعيت عرضه سهام بلوکي مخابرات در روز پنجم مهر گفت؛ در حال حاضر تنها دو خريدار براي بلوک شرکت مخابرات تاييد شدند و گروه سومي درخواست خود را ارائه نکرده است... با ۹۲ امتیاز و ۳ نظر اقتصاد فرستاده شده در بخش نظرات |
You are subscribed to email updates from بالاترین To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch format to Traditional
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر