کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

[farsibooks] ه عقیده من در ایران و برای ملت ایران تغییر حکومت بیخود است

 



--- On Tue, 9/1/09, Danesh <breaveheartman@yahoo.com> wrote:

From: Danesh <breaveheartman@yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks] محسن سازگارا برادر نا تنی ولی سیاستمدارتر ِاحمد چلابی !:نیما مینائی
To: farsibooks@yahoogroups.com
Date: Tuesday, September 1, 2009, 1:42 AM

 

بسیار چالب است

 شما با چه کسی موافق هستید؟
چون هرچه می نکرم می بینم شما فقط کارتان ترور شخصیتی است .یکروز گنجی ،یکروز سازگارا ،یکروز موسوی ، بوش و .... شما هنوز مسئله دموکراسی را درک نکرده اید و همان حرف ها و کارهایی را می کنید که دیکتاتور های بزرک انجام داده اند! همگان دشمن هستند و اگر بخواهند حرفی بزنند اگر دستمان رسید بکشیم و اگر نرسید ترور شخصیتی کنیم .

به عقیده من در ایران و برای ملت ایران تغییر حکومت بیخود است مردم باید افکار خود را تغییر دهند .مردم ایران به جز گروه اندک هنوز به شعور سیاسی دست نیافته اند.ببینید همین افرادی که داییه سیاسی بودن را دارند.فقط از روشهای تخریب استفاده می کنند.کارشان تخریب دیگران و شخصیت هاست بدون در نظر گرفتن ماهیت وجودی انسان ها .
ما هنوز بلد نیستیم به عقاید دیگران احترام بگذاریم و می گوییم هرجه را که ما می گوییم باید شما بپذیرید.
هنوز برروی افراد سرمایه گذاری می کنیم نه بر روی افکار چون خود صاحب ایده نیستیم.

کارهای مثبت دیگران و سیاسی کاران را کوجک کرده و منفی را بزرگ می کنیم و در بوق وکرنا می کنیم .ما فر ایزدی را از بین می بریم و خلیفه مسلمین را به جایش می نشانیم .
دوستان جبهه گیری نکنید و ناراحت نشوید من فصد  توهین ندارم اما باید باور های خود را عوض کنیم
 قهرمانان این مرز و بوم را چقدر می شناسیم؟ستارخان ها باقر خان ها   بابک ها پیشه وری ها جنگلی ها و بقیه را چقد می شناسیم ؟
این ستار خان و باقر خان 100 پیش شعورشان بیشتر از ما بوده باور ندارید مطالغه کنید ان زمان نه اینترنتت بوده نه اینهمه مدارک دانشگایی !
دوستان بیایید باور هایمان را عوض کنیم .عقیده شما برای شما محترم است و شما حاضرید به خاطر ان جانفشانی کنید  اما عقاید من هم چنین است و من حاضرم با تمام وجود از ان محاقظت کنم .پس اگر عقیده من برای من محترماست باید به عقیده شما هم احترام بگذارم .
آگاهی دادن به مردم با ترور شخصیتی متفاوت است ببیندی جامعه ایرانی را حتی در خارج از کشور ؟ این جسم بوده که از این کشور خارج شده فکر همان است که در ایران است.

استفاده از سخنان غیر مستند
تحقیر دیگران برای بالا کشیدن خود
عدم احترام به عقاید دیگران
جهل در پذیرش واقعیت ها
ناتوانی تجزیه و تحلیل شرایط
علامه دهر بودن
در هر م وردی اظهار نظر کردن
بخیل بودن
کوری مغز
دیکتاتوری و ...
همه این موارد جز ذات این مردم و گروه های سیاسی است.

دوست عزیز تو اگر در این کشور بودی ایا بهتر از اینها می توانستی مملکت را اداره کنی ؟ والا نه شما هم همین  کار را می کردید که رژیم می کند .باور ندارید تاریخ را بخوانید این تاریخ ملت ماست .تاریخ ماست .این مردم ما بودهاند که تاریخ را ساخته اند.همه کسانیکه به این مملکت حکومت کرده اند از خود ما بوده اند.ما بوده ایم ما!! نه کسی دیگر
دین اسلام را ما پذیرفته ایم ، رژیم ها و حکومت ها را ما بروی کار اورده ایم ،قتل ها اعدام ها شکنجه ها و ... را ما کرده ایم .

بس کنید و بیاید کمی هم فرهنگی کار  کنیم بیاید کاری را که سالها انجام نداده ایم حالا انجام دهیم بیاید زمینه فکری بسازیم .بیاییید از گذشته درس بگیریم .بیایید یک بار دیگر خودرابشناسیم
.





--- On Sun, 8/30/09, saba <saaaabba@yahoo. com> wrote:

From: saba <saaaabba@yahoo. com>
Subject: [farsibooks] محسن سازگارا برادر نا تنی ولی سیاستمدارتر ِاحمد چلابی !:نیما مینائی
To: "farsibook" <farsibooks@yahoogro ups.com>
Date: Sunday, August 30, 2009, 10:27 PM

 

 

محسن سازگارا برادر نا تنی ولی سیاستمدارتر ِاحمد چلابی !

نیما مینائی

" خط قرمز من این است که به هیچ وجه از این کارها ئی که با اپوزیسیون عراق شد انجام ندهیم . در واقع این بچه را آمریکا ئی ها مرده به دنیا آوردند..."

" ...عزم من را جزم کرده است که برای جراحی قلب بیایم آمریکا ، و اتفاقا به واشنگتن دی سی ، ضمن این که یکی دو تا اتفاق دیگر هم افتا ده ، یکی دو موئسسه مطالعاتی هم ، تا اینجای کار ، از بنده دعوت کرده اند مادامی که در آمریکا هستم برای آن ها مقالاتی بنویسم یا سخنرانی ها ئی بکنم ، مثل واشنگتن اینستیتو در شهر واشنگتن دی سی و یکی دو موسسه دانشگاهی. "     محسن سازگارا

 

هفته پیش دوهفته نامه " ایرانیان "  که در واشنگتن چاپ شده و در ایالات شمال شرقی آمریکا پخش میشود ، از طرف یکی از دوستانم به دستم رسید که در آن با محسن سازگارا مصاحبه ای شده بود که به علت طولانی بودن مصاحبه ، سردبیر آن " دوهفته نامه " آن را در دو شماره چاپ کرده است .  شماره های 207 و 208 این دوهفته نامه به تاریخ چهارم و هجدهم دی ماه 1383 میباشند . چون من چاپ الکترونیکی این مصاحبه را جایی ندیده ام ، این دو نسخه را به صورت " پی دی اف " ضمیمه مقاله خود میکنم تا همگی بتوانند آن را مستقیما خوانده و بوضوح آبشخور " رفراندوم " را با چشم خود ببینند .  در بالای صفحه ضمیمه " پی دی اف " یک علامت " ذرّه بین دسته دار" با بار مثبت و منفی وجود دارد که با آن میشود اندازه حروف چاپ شده در " دو هفته نامه " را آن قدر کوچک و بزرگ کرد تا قابل رویت شوند . من خواندن این دو ضمیمه را قبل یا بعد از مقاله خود به همه گی توصیه میکنم .

 

در آمریکا (و همچنین در سایر کشورهای اروپای غربی) وقتی سناتورها و نماینده گان مجلس ، ژنرال ها و افسران ارشد ارتش ، اعضای کابینه ها و هیئت مدیران صنایع ، " بازنشسته " میشوند به طور متداول به استخدام موئسسا تی در می آیند که به آن ها " تانک فکری " گفته میشود .   در این ادارت نخبه ترین مغز های طرفداری از سرمایه داری در کنار باهوش ترین فارغ التحصیل های سخترین دانشگاه ها که به چندین زبان مختلف دنیا تسلط دارند ، هر روزه بطور سیستماتیک در حال بررسی و تحلیل از اوضاع کشورهای دیگر هستند وبا به چاپ رساندن مقالات تحقیقی - تحلیلی خود ، فراکسیون های مختلف نماینده گان مجلس و سنا ، ارتش ، سازمان های اطلاعات و امنیت کشور و کاخ سفید را تغذیه اطلاعاتی می کنند و بدین گونه سرمایه داری ، عناصر و هوا داران خود را باز سازی میکند .  بعد از فروپا شی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی ، در واقع بعد از پایان جنگ سرد ، بسیاری از نخبگان آن کشور ها هم به غرب آمده و به استخدام این جور ادارات در آمده اند و برآیند کار مغزی خود را در اختیار چنین موئسساتی قرار داده اند تا در ازأ زندگی مرفه ، نقاط ضعف سوسیالیزم را برای امپریالیست ها فرموله کنند .  در این موئسسات بیشمار با نام های مختلف،   معمولا یکی دو نفر متخصص برای هر کشوری وجود دارند که بنا بر شرایط موجود در آن کشور ، مقالاتی تحلیلی برای ارگان های مصرف کننده تهیه میکنند .       

 

بودجه بیشتر این موسسات از کوچک و گمنام و ناشناس گرفته تا بزرگ و شناخته شده ومشهور ، همه و همه یا به طور مستقیم از سود سرمایه های کلان خیریه ای و یا به طور غیر مستقیم با عنوان "حق کمسیون" از طرف ارگان هایی از قبیل وزارت دفاع ، سازمان مرکزی اطلاعات ، سازمان امنیت کشور ، دفتر معاونت ریاست جمهوری وغیره فراهم میشود .         

 

مثلا در سایت " پیشقد می برای مشارکت در خاورمیانه " 

Middle East Partnership Initiative   تعریف این سازمان چنین آمده است:  (  MEPI ) به ابتکار ریاست جمهوری سرمایه گذاری شده است  تا از کوشش های رفرم اقتصادی ، سیاسی و آموزشی در خاورمیانه حمایت به عمل آورده شود .       http://mepi. state.gov/ mepi

 

یا در سایت " بنیاد ملی برای دموکراسی "

 National Endowment for Democracy  در دنباله تعریف از این سازمان چنین آمده است:

( NED ) سالانه صد ها کمک مالی در حمایت از گروه های " دموکراسی طلب "  آفریقائی ، آسیائی ، اروپای مرکزی و شرقی ، اروپا-آسیائی ، آمریکای جنوبی و خاورمیانه ائی ایجاد میکند.        http://www.ned. org

 

برای نمونه شما میتوانید از سایت اینترنیتی " واشنگتن انستیتو برای سیاست در خاور  نزدیک "    The Washington Institute For Near East Policy  که بنا به گفته سازگارا از وی دعوت برای سخنرانی و مقاله نویسی کرده است ، دیدن کنید .

   http://www.washingt oninstitute. org/

 

" متخصص درمورد ایران " این موئسسه ، شخصی است به نام پاتریک کلاوسُن که به زبان های فارسی ، یهودی ، اسپانیائی ، فرانسوی و آلمانی تسلط  دارد .  لیست برخی از هیئت امنای این سازمان عبارتند از:

وارن کریستوفر –  وزیر سابق کشور

رابرت مک فارلین –  مشاور سابق امنیت کشور

لاورنس ایگل برگر –  وزیر سابق کشور

الکساندرهیگ –  وزیر سابق کشور

ریچارد پرل –  معاون سابق وزیر دفاع

جین کرک پاتریک –  سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل

جرج شولتز –  وزیر سابق کشور

ساموئل لوئیس -  سفیر سابق آمریکا در اسرائیل

پال ولفویتز - نماینده سابق وزیر دفاع

 

از دیگر کسانی که در واشنگتن انستیتو نفوذ دارند و نام آن ها برای ما آشنا هست سناتور ساموئل براون بک و جوزف لیبرمن هستند که با همکاری الکساندرهیگ ، در سال 2000  یک گروه روبان آبی ماورای حزبی تشکیل داد ند و تحقیقات 80 صفحه ای خود را تحت عنوان

" دریانوردی در میان طوفان : آمریکا و خاورمیانه در قرن جدید " را به رئیس جمهور تازه آن زمان یعنی جرج بوش دوم اعطاء کردند که بر اساس آن ، خط مشی کابینه اش را طراحی کند.

 

آن چه واضح است این است که امپریالیزم پدیده یک دستی نیست ، اما همه امپریالست ها ، چه جناح صاحبان سلاح های سنگین ، چه نمایندگان صاحبان صنایع مصرفی با دوام ( تلویزیون ، یخچال ، اتوموبیل) و یا مالکین کارخانجات کالاهای مصرفی از بین رفتنی  ، چه  بانکداران  و روئسای ادارات تجاری ، همه و همه در پی سودبری و استثمار هر چه بیشتر خلق ها ی جهان هستند ، منتهی این بخش ها بر سر نحوه انجام سیاست سرمایه داری جها نی با یک دیگر اختلاف عقیده وخط مشی دارند .  

نئوکان ها در عرصه هرچه بیشتر جهانی شدن سرمایه ، بی مهابا  کشور گشائی و جنگ گرم میکنند و در افغانستان و عراق بنا به آماری نزدیک به یک صد هزار از مردم این دو کشور را بدون هیچ واهمه ای از بین می برند .  با این وجود اگر چه رژیم دست نشانده حمید کارزای در افغانستان برای امپریالیست ها خوش خدمتی میکند ، اما خطر با قی مانده های طالبان و خان های مرتجع افغا نی از یک طرف و از طرف دیگر در عراق با در گیر کردن بیش از 150 هزار نفر از ارتش آمریکا در باتلاقی بد تر از ویتنام ، شرایط نا مطلوبی برای آن ها بوجود آمده است .  شاید اگر اوضاع عراق آن طور که احمد چلابی برای نئوکان ها ترسیم کرده بود می شد ، یعنی مردم عراق با آغوش باز به طرف سربازان آمریکائی می آمدند ، آن وقت خطر حمله نظامی آمریکا به ایران جنبه حتمّیت دیگری پیدا میکرد .  اما به نظر میرسد با بیرون رفتن سربازان اسپانیائی از عراق  واعلام بیرون کشیدن سربازان ایتالیائی ، اوکرانی و لهستا نی توسط کشورهای مربوطه و در شرایطی که وزارت دفاع آمریکا اذعان به عاجز بودن در جلب خدمت داوطلبان جدید به ارتش خود را دارد و " نیمه ارتشی" های آخر هفته را به منطقه میفرستد ، تحت این شرایط امپریالیزم به ایجاد یک جبهه جنگ جدید در ایران ، دست نخواهد زد. این در حالتی است که به خوبی میداند نفرت ضد آمریکائی ایرانی ها به بیشتر از پنجاه سال پیش ، به دوران قبل از کودتای 28 مرداد 1332 و رژیم دیکتاتوری وابسته به امپریالیزم پهلوی باز میگردد.

 

با توجه به اهمیت مسئله آلترناتیوهای امپریالیزم در ایران – رفراندم؟ یا حمله نظامی؟ –  در جهت تعویض رژیم جمهوری اسلامی ائی که اگر چه از لحاظ اقتصادی همواره به امپریالیست ها وابسته بوده و روابط سرمایه داری جها نی را به خوبی برایشان حفظ کرد ه ، ولی از لحاظ سیاسی دیگر چندین سا لی است که خاصیت خود را برای آن ها از دست داده است ، رفراندم پیشنهادی بخش ها ئی از این امپریالیست ها از زبان سازگارا ها جلوه خاصی  پیدا میکند .  بیست و خرده ای سا ل پیش رژیم جمهوری اسلامی با سیا ست از بین بردن کمونیست ها و دیگر انقلابیون واقعی ، کمک به تحکیم  هر چه بیشتر ا مپریا لیزم کرد و بر طبق برنامه ها و سیاست های ضد شوروی کابینه های آن زمان کارتر و ریگان بجلو رفت و با شعار " نه شرقی ، نه غربی " اش خیال آن ها را از طرف نفوذ بیشتر شوروی بعد از اشغا ل افغانستان ، کاملا راحت کرد . اما این روز ها دیگر اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرقی ای وجود ندارند تا امپریالیست ها سرگرم جنگ سرد باشند .   دیگر جمهوری اسلامی رسالت تاریخی خود را برای آن ها از دست داده است .  اینست که زمزمه تغییر رژیم (تغییر از بالا) در دستور کار نه تنها ایران ، بلکه در بسیاری دیگر از کشور های جهان گذاشته میشود .  

 

پنج مرحله رفراندم از زبان سازگارا – این بنیان گذار سپاه پاسداران - و مسافرت قریب الوقوع او به آمریکا و نشست و برخاست با برنامه ریزان امپریالیستی که این بار به جای اروپا ، درهتل های ایالات متحده آمریکا صورت خواهد گرفت ، بعد از شکست برنامه های خوش باورانه سریع السیرِی جنگی آمریکا در عراق ، اهمیت خاصی به خود میگیرد .  وی میگوید ننویسید ما از آنها کمک ما لی میگیریم زیرا که ما بر سراین مسئله خط قرمز داریم ولی ازهر کمک دیگری بغیر از پول نقد استقبال می کنیم  " ... خط قرمز من این است که به هیچ وجه از این کارها ئی که با اپوزیسیون عراق شد انجام ندهیم . در واقع این بچه را آمریکا ئی ها مرده به دنیا آوردند... یک عده را جمع کردند دور همدیگر و پیشاپیش هم گفتند ، نمی دانم 150 میلیون یا چقدر پول ، گذاشته ایم. اپوزیسیون ایران به این چیز ها احتیاجی ندارد... "  ،  " ...ما هم بعنوان سیاسیون ایران ، به عنوان ملیون ایران ، به عنوان شهروندان ایرانی ، باید بدانیم آن تابوئی که حکومت جمهوری اسلامی ساخته که با هیچ خارجی نباید حرف زد حرف مزخرفی است و اینگونه ترس ها را با ید گذاشت کنار... ازقضا تجربه نشان داده است که این ها ] آمریکا ئی ها ، انگلیسی ها و اروپائی ها  [یک جور فکر نمیکنند ویا ، به هر حا ل ، منافع خودشان برای خودشان اولویت دارد ، حالا ممکن است جا ئی منافعشان با منافع ما همسو بشود... "  ،  " ...عزم من را جزم کرده است که برای جراحی قلب بیایم آمریکا ، و اتفاقا به واشنگتن دی سی ، ضمن این که یکی دو تا اتفاق دیگر هم افتا ده ، یکی دو موئسسه مطالعاتی هم ، تا اینجای کار ، از بنده دعوت کرده اند مادامی که در آمریکا هستم برای آن ها مقالاتی بنویسم یا سخنرانی ها ئی بکنم ، مثل واشنگتن اینستیتو در شهر واشنگتن دی سی و یکی دو موسسه دانشگاهی. "  ،  

" ...هر کس خواست به د می یا درمی ] درم ؟!!  = درهم = واحد قد یمی پول [ یا قدمی یا قلمی از آن چیزی که به عقل خودمان رسیده است که درست است پشتیبانی بکند باید از آن استقبال کرد.  "    او به طور ضمنی میگوید نه اینکه فکر کنید طرح پشنهادی رفراندم از این نوع موئسسات به ما رسیده است ، بلکه این آن چیزی است که به عقل خودمان رسیده است و فکر می کنیم که درست هم هست ...

 

 به نظر می آید که بعضی از این ژنرال ها و افسران پنتاگون بعد از آبرو ریزی ازنتایج وعده ها و نویدهای احمد چلابی حالا دیگر سعی بر آن دارند که این بار به کمک " قابله گی " سازگا را بچه را در ایران زنده بدنیا بیاورند .  برای همین هم هست که سازگارا با زبان خودش نشست و برخاست با امپریا لیست ها را تشویق میکند و آن را جزو افتخارت خود می شما رد که همچون باقرزاده که میگوید در خارج به من پشنهاداتی شد ، اعلام می دارد که " ...یک سیاستمدار ایرانی با هر سیاستمداری در هر کجای دنیا می تواند صحبت کند و باید هم صحبت کند... بله حرفه اش همین است ... "

 

در مورد پول و کمک مالی ای که سازگارا اصرار بر نبودن آن دارد مرا بیاد آن ملای نزول خواری انداخت که چون ربا خواری در دین اسلام حرام است ، در ازأ دریافت مبلغ نزول یک قوطی کبریت تحویل میداد تا دیگر پیش خود و خدای خود شرمنده نبا شد ، چون حالا دیگر معامله ای انجام گرفته شده است .  فرض کنید روز اول ماه آن ملا ی پولدار یکصد هزار تومان به همراه یک قوطی کبریت به شما بعنوان قرض میدهد .  شما در آخر آن ماه یکصد و سی هزار تومان به او پس میدهید .  آن وقت آن سی هزار تومان اضا فی نه برای نزول بلکه برای قیمت آن قوطی کبریت به حساب گذاشته می شود ، و در نتیجه ملای زرنگ کلاه شرعی برسر خدایش می گذارد .

سازگارا میگوید ما فقط پول نقد از آن ها نمی گیریم ولی اگر این پول نقد به چیز دیگری تبدیل شود ، گرفتنش مجاز هست .   لطفا اصل مصاحبه را به خوانید .

 

در اینجا لازم میبینم به چند نکته کناری اشاره کنم.  این که به نظر من امپریا لیسم آمریکا برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی ، خواست حمله به ایران را دارد ، ولی در شرایط کنونی توان آ ن را ندارد .   در نتیجه همین هدف یعنی تغییر رژیم از بالا را از طریق محسن سازگارا ها در ایران و یا " ایمان نور "ها در مصری که دومین کشور گیرنده بزرگترین کمک های مالی آن هاست ، دنبا ل می کند .  شما به پنج مرحله رفراندم که نگاه بکنید به خوبی درک میکنید که این پدیده هیچ ربط خا صی به ایران و شرایط در ایران و نوع دیکتاتوری جمهوری اسلامی ندارد ، بلکه طرح پشنهادی همین موئسسات و انستیتوهای " تانک فکری " برای " تغییر

 رژیم " ها از بالا ست .  به اصطلاح " انقلابات رنگی " که در مرحله اول با " اعلام " صریح از خواست تغییر اوضاع شروع میشود .  مرحله دوم " تعمیق و توسعه " این خواست است .  مرحله سوم " سازماندهی " پیش بینی شده است .  گام چهارم " تظاهرات و اعتصابات " خواهد بود که در آن به قول سازگارا اگر یک دانشجوئی هم به دست رژیم به رگبار بسته شود

( فقط یک دانشجو ؟!! ایشان حتی دلش نمی آید هم مسلکان سابق خود را در وحشیانه تر از

 " کشتار فقط  یک دانشجو" ارزیابی کند ! )  آن وقت ایشان از پدر و مادر دانشجوی شهید شده می خواهند که آن شب پشت شیشه اطاق آن دانشجو یک شمع روشن کنند . وقتی همه پشت شیشه های خانه هایشان شمع روشن کردند ، لابد رژیم خونخوار و جنایت کار جمهوری اسلامی از دیدن آن همه شمع روشن شده در شب تاریک ، بر خود میلرزد و گریه افتا ده و از تخت حکومت پائین می آید که تا ایشان " ...من شخصا خودم تا این قانون اساسی و این شورای نگهبان هست ، کاندیدای ریاست جمهوری نمی شوم چون یک بار چهار سال قبل تست کردم ... "  به ریاست جمهوری برسند .  گام پنجم هم برگزاری خود " رفراندم " هست .  قانون اسا سی که سازگارا و شرکا تدوین کرده اند به رای مردم گذاشته می شود ، و چه چیزی از این دموکرات تر؟   انقلابی که درآن فقط یک دانشجو کشته میشود و قانون اسا سی ائی که که ازهمین الان ، از قبل نوشته شده است و به رای آری یا نه مردم گذاشته می شود !

 

اما در زمان ریاست جمهوری احتمالی سازگارا ویا هر کس دیگری که این گونه به قدرت رسیده باشند ، چون در روابط اقتصادی جامعه تغییری وارد نمی شود و آن را هم چنان وابسته به سرمایه جهانی حفظ می کنند ، بازهم کار و سرمایه ، کارگر و سرمایه دار روبروی هم قرار خواهند گرفت .  این جبر طبقاتی جوامع سرمایه داری است . این رو در روئی در کشورهای وابسته به سرمایه داری همواره شدت و ابعاد وسیعتری بخود میگیرد .  این ها هم همچون رژیم جمهوری اسلامی وقتی که در مقابل مبارزات حق طلبانه کارگرانی چون کارگران ایران خودرو ، معدن سنگرود ، معدن زغال سنگ البرز غربی ، نساجی پارس ایران ، صنایع پوشش ، قند میاندوآب ، پتروشیمی ، ایران پاپیروس ، بافت بلوچ ایرانشهر ، ایران شعله نیشابور ، یخچال سازی البرز نیشابور ، چینی حمید ، ایران ترمه ، تهران پتو ، کشت و صنعت مغان ، سازمان چای ، قطعات فولاد کرج و ... قرار میگیرند ،  در جهت حفظ نظام و منافع سرمایه داری همچون فا جعه خاتون آباد کارگران را کشتار خواهند کرد.  چرا که روابط اقتصادی حاکم بر یک جامعه ربطی به " خوش قلبی " رئیس جمهور آن جامعه ندارد .

 

از زمان مصاحبه نقل شده در بالا تا حالا دو سه واقعه قابل ذکرهم صورت گرفته است که به آن ها اشاره می کنم .   چون امپریالیست های آلمان و فرانسه در رابطه با حمله به عراق و سقوط رژیم صدام با آمریکا مخالفت کرده بودند ،  بهمین خاطر جرج بوش هفته پیش در روز 21 اسفند ماه اعلام کرد که او اجازه میدهد که اتحادیه اروپا یعنی آلمان و فرانسه بتوانند از طریق دیپلما سی جمهوری اسلامی ایران را متقاعد کنند که پروسه انرژی هسته ای خود را دنبا ل نکند .  درعوض ایران میتواند قطعات ید کی برای هواپیما های غیر ارتشی خود خریداری کند .  همچنین ایران میتواند به عضوییت سازمان جهانی تجارت هم در بیاید .          

 

هفته پیش هم کارن هیوز که از مشاوران نزدیک جرج بوش به حساب می آید ، از بازنشستگی فرا خوانده شد تا با بودجه کلان وزارت کشور به عنوان رابط عمومی آمریکا در منطقه خاور میانه به خصوص کشورهای اسلامی به کاربه پردازد و برای آمریکا آبرو بخرد .  این شغل بعد از استعفای مارگارت تا توایلر در گرماگرم جنگ آمریکا در عراق و بر ملا شدن شکنجه در زندان ابوقریب ، حدود یک سال و نیم بی سرپرست مانده بود .  آبرو خریدن برای آمریکا در این زمان که اکثریت قریب به اتفاق مردم پنج قاره جهان از آن نفرت دارند کار بسیار عظیمی است ولی آن ها به دنبال شرکا ئی می گردنند که زیر عناوینی از قبیل اشاعه آزادی و دموکراسی ، تغیر - بدون اعما ل خشونت آمیز ، بدون انقلاب و بدون قهر ، رفرم به جای فرو پاشی به بلند گوی آن ها تبدیل شوند .  این را شما به وضوح در مصاحبه ضمیمه شده خواهید دید .    

 

پا ل ولفوویتز – پدر همه نیوکان ها هم از طرف جرج بوش به ریاست کل بانک جهانی منصوب شد تا مقاصد اقتصادی نیوکان ها را به راحتی بیشتری به مرحله عمل در آورد. 

 

یکی دو نکته کناری هم در مورد سردبیر " دو هفته نامه ایرانیان " تذکر بدهم .  اولا ایشان بکلی فراموش میکنند که از گذشته سیاسی نه خیلی دور محسن سازگارا در مورد ایجاد و سازماندهی سپاه پا سداران و شکنجه کردن موافقین سابق ومخالفین فعلی رژیم سوال کنند .  شاید قبول این مصاحبه اختصا صی در گرو پیش نکشیدن آن جور سوال ها بوده است .   و اینکه سردبیر محترم با خوانندگان دو هفته نامه خود " شفاف " ( اصطلاحی است که خودشان به کار می برند ) نبوده و در مورد سئوال احتمالی که ممکن بوده در ذهن خوانندگان شان ایجاد شود که چرا ایشان و یا دوستان ایشان هزینه هنگفت سفر از واشنگتن به لندن را متحمل شده اند ، در حالیکه میتوانستند این مصاحبه را از راه دورهم انجام دهند ، ایشان مینویسند که به دعوت " انجمن پژوهشگران ایران " که کنفرانسی در لندن داشتند و از ایشان خواسته بودند که در آن شرکت کرده و سخنرانی کنند به لندن رفته بودند ، یعنی از دست قضا داشتم از این جا رد میشدم که خوب از فرصت استفاده کردم و ... ( خوب ، واضح است که مصاحبه را میشود از راه دور انجام داد ولی عکس در کنار هم گرفتن که بعد ها میتواند به درد بخورد ، نمیشود )  ، تا اینجای قضیه قبول ، ولی آخرین کنفرانس  " انجمن پژوهشگران ایران " در روز های 18 تا 20 ژوئن سال 2004 در شهر استاکهلم صورت گرفته بود نه لندن !   آخرین باری هم که کنفرانس  " انجمن پژوهشگران ایران " در شهر لندن برگزار شد در روز های 20 تا  22 فوریه سال 2004  بود یعنی بیش از یکسال پیش  ، نه هفته قبل از 14 دسامبر 2004 - روز مصاحبه کذائی  .  لطفا رجوع کنید به سایت این انجمن به آدرس :

http://www.aciiran. com/past. html

در ضمن حداقل در دو نسخه نشریه ای که من در دست دارم هیچگونه خبری ، عکسی از شرکت ایشان و سخنرانی ایشان در کنفرانس مذ کورکه به زعم ایشان هم زمان بوده با مصاحبه بالا ، پیدا نمیشود .  امیدوارم که مسئله خود مطرح بینی نبوده با شد .

 

اگر من ( نویسنده این مقاله ) معتقد باشم که این طرح پیشنهادی ، از طرف موئسسات تحقیقاتی در خدمت به امپریالیسم بیرون آمده و مختص به ایران هم نیست ، آیا این مسئله ، افراد " خوشنا م تر " امضأ کننده گان اولیه این طرح را به زیر سوأل نمی برد؟   برای پاسخ به این نکته باید بگویم که بحث رفراندوم و مواضعی که فعالین سیا سی برله یا علیه آن گرفته و می گیرند دقیقا رابطه مستقیم با جایگاه فکری و طبقاتی هر کسی دارد و از آن نشئت می گیرد و در واقع حا کی از پلاريزه شدن سيا سی جامعه می با شد .  این انتخاب آن هاست که یا خواهان  " تغیر از بالا " و کودتای در لفافه پیچیده شده  " همه پرسی از مردم " باشند ، یا معتقد به از ریشه بر کندن رژیم جمهوری اسلامی و دگرگون کردن روابط غیر انسانی سرمایه داری ، در مبارزه ای مسلحانه و طولانی توسط طبقه  کارگر و سایر اقشار زحمتکش جامعه – همچون  دانشجویان ، معلمان ، پرستاران ، نویسنده گان روشنفکر و... باشند  .  و این که در طول مسیر این مبارزه هست که رهبران واقعی خلق ها بوجود می آیند.  یعنی بهترین آن ها از بطن خود مبارزه صیقل خورده و بیرون می آیند .  همان ها هستند که حقانیت به جلو بردن انقلاب را دارند ، نه اینانی که خود را جزو سیا سیون ، سیا سی حرفه ای ، سیاستمدار و زبان باز می دانند .   " ... [ قاضی دادگاه 26 گفت فرض کنیم ] ...ا کثریت گفتند ، که آری این قانون اسا سی خوب است و بما ند ، آن وقت تو دیگر چه می گوئی ؟ گفتم والا – البته سیاستمدارها کم نمی آورند - [ یعنی پر رو هستند ] گفتم بازهم کماکان معتقد م ... "

سازگارا در طول مصاحبه مرتب به این که ایشان در دادگاه به قاضی بنیادی - قشری اش چه گفته بود اشاره می کند . ایشان و افرادی مثل ایشان باید بدانند که از آن جائی که رژیم سفاک جمهوری اسلامی حتی رحمی به خودی ندارد ، دیگر صرف زندانی و دادگاهی شدن برای کسانی که در جنایات این رژیم سهیم بوده اند ، ملاکی بر سر شا نه های مردم سوار شدن نیست .  آن ها هم در دادگاه های خلق در کنار جنایتکارانی که بهترین فرزندان مردم را در طی این 26 سال گذشته شکنجه و اعدام کرده اند ، محاکمه خواهند شد .    

 

با ایمان به پیروزی راه کارگران واقشار زحمتکش

نیما مینائی

 

اصل مصاحبه سازگارا بخش 1

http://www.jebheham bastegi.com/ 25mars/Sazgara_ Iranian207. pdf 

اصل مصاحبه سازگارا بخش 2

http://www.jebheham bastegi.com/ 25mars/Sazgara_ Iranian208. pdf

 

 




__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Give Back

Yahoo! for Good

Get inspired

by a good cause.

Y! Toolbar

Get it Free!

easy 1-click access

to your groups.

Yahoo! Groups

Start a group

in 3 easy steps.

Connect with others.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ