کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

[farsibooks] Re: انقلابی در راه است

 



همین چند وقت پیش بود که وقتی با رویا در یکی از پارک های جنگلی ایران ، سوار بر ماشین به سمت بالای پارک حرکت می کردیم در حین حرکت و درست سر یکی از پیچ های جاده ، یک ماشین پلیس ، از روبرو آمد و چون تا آخرین لحظه آن ماشین را نه من دیده بودم و نه رویا ، هر دو ترسیدیم. نکته ی طنزی مرا به خودش مشغول کرد. هر چند که چیز تازه ای هم نیست و این روزها وظیفه ی پلیس جز این نیست که مردم را بترساند. پلیس کاری با ما نداشت اما در ایران کار به جایی رسیده است که با دیدن پلیس مردم ، وحشت می کنند. این بزرگترین اشتباه هر حکومتی ست. همان لحظه به رویا گفتم : " می بینی؟! ما از پلیس ترسیدیم " . چون همه ی کارهایی که ما در آن لحظه می کردیم جرم بود. صدای ضبط ماشین نسبتا زیاد بود. این اولین جرم ما بود. دومین جرم ما عدم داشتن صیغه نامه و یا عقد نبودن ما با هم بود و سومین و بزرگترین جرم ما این بود که دست رویا در دست من بود و ما داشتیم با هم می خندیدیم! در کل هم که حساب کنید ما در آن لحظه ۳ کار می کردیم. ضبط گوش می دادیم. می خندیدیم و دست همدیگر را گرفته بودیم. خدا را شکر رانندگی هنوز جرم نیست. پس ما ۳ کار کردیم و همزمان ۳ جرم مرتکب شدیم. شاید بعضی دوستان بگویند که دیگر این طوری نیست و مشکل از ما بوده که ترسیدیم اما هنوز فراموش نکرده ام که به خاطر الاکلنگ یک بار تا آستانه ی دستگیری پیش رفتم. حالا از این بحث ها که بگذریم می خواهم بگویم :

اصولا پلیس به وجود می آید تا امنیت بیاورد. مخصوصا وقتی اسمش را بگذاری نیروی انتظامی ! دیگر بیشتر هم باید بیاورد. چون بوجود آورنده ی نظم باید باشند. مثل راهنمایی و رانندگی. پلیس انتظامی هم فرقی ندارد. اما وقتی میزان جرایم از میزان آن چیزهایی که جرم نیست بیشتر شود طبیعی ست که پلیس به خودش حق می دهد که هر چیزی را که برایش تازگی دارد جرم محسوب کند. بگیرد. ببرد. حالا شاید کاری هم نکنند و تو خیلی سریع از کلانتری بیرون بیایی اما وقت تو پای یک چیز مضحک هدر شده است.

شاید یک روز جرم تو ، خندیدن باشد. شاید یک روز دست کسی را گرفتن . شاید یک روز صدای ضبط و شاید روزی تاب بازی و شاید روزی ایستادن در صف تلفن همگانی و شاید روزی دیگر جرمی دیگر . ولی همه شان خنده دار و البته گزنده اند. به هر حال رهبری آقای خامنه ای ما را به این جا رسانده است و این بسیار ناراحت کننده است. ایشان فرمانده ی کل قوا هستند. فرمانده ی صدا و سیما نیز. و هر دوی این دستگاه ها را کثافت گرفته است. نظامی ها بهتر می دانند که اگر بخواهی خوب هم باشی نمی توانی. حالا توی پرانتز خیلی دوست دارم یک سوال هم از "رادان" بپرسم. این همه واگن واگن مردم را پر کردید و بردید و گاهی حتی ک..دید و صدایش را هم در نیاوردید ؛ این همه تبلیغ کردید و تهدید کردید و آفتابه آوردید و خون پر کردید و زدید ؛ این همه نصیحت کردید و کار روانشناسی کردید و . . . ؛ نتیجه چه بود؟ چرا کسی پاسخگو نیست؟ آقای رادان! مگر شما نبودید که می گفتید ما دیگر این قضیه را ول نمی کنیم؟ مگر شما نگفتید که بالای ۸۰ درصد از مردم موافق این طرح ها هستند؟ پس چرا همه چیز را وا گذارده اید و دیگر خبری از ون هایتان نیست؟! نه! برای من واقعا سوال است. آقا ! ای داد! ای هوار! ۸۵ در صد از مردم از شما خواستند. خواستند که بگیرید و بکنید توی گونی و ببرید و ارشاد کنید. پس چه شد؟ چرا به خواسته های به حق ! مردم گوش نمی دهید؟! چرا پروژه ای که در سال  ۸۷ شروع کردید را به پایان نبردید؟ آخر صبر مردم هم حدی دارد!!   (: 

بعد در ادامه اگر چنین پاسخ دهند که مشکل حل شده است که خب همه شاهدیم که امسال یکی از پر تبرج ترین زمستان های تاریخ ایران را می گذرانیم. پس مشکل که به قوت خود باقی ست. اگر بگویند بحران داریم که می گوییم : " شما به قبر پدرتان خندیدید که بحران داریم. حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند هیچ بحرانی نیست. " پس قضیه چه شد؟ آن ۸۰ درصد مردم کجا رفتند؟ چرا خواسته هایشان پاسخی داده نشد؟ البته شاید آقایان تازه متوجه شدند که نه تنها تبرج چیز بدی نیست بلکه پوشیدن چکمه خیلی هم خوب است. حداقل دو خاصیت دارد. اول اینکه اگر دخترها چکمه بپوشند لا اقل ۳ میلیون نفر نمی آیند توی خیابان ها. دوم اینکه کلا با چکمه می شود تظاهرات آرام مردم را به خشونت کشاند و سودی جست که البته هر دو نیز اشتباه مضاعفی ست چرا که نه دختران دیگر به چکمه راضیند نه مردم از چکمه هراسی دارند.  

 

در کل و جدا از این طنز تلخ حاکمان این روزهای ایران، می خواستم این را بگویم که شما با دیدن پلیس باید احساس آرامش و امنیت کنی اما برعکس پلیس شده عامل از بین بردن امنیت. در روز عاشورا نیروی نظامی! می آید و نظم را از بین می برد. ۳ روز تظاهرات کردیم چیزی نشد ۱ روز پلیس آمد نظم را ایجاد کرد و هزاران بانک آسیب خورد، هزاران ماشین آسیب دید. آتش سوزی شد. انسانهای بی گناهی کشته شدند و امنیت هیچ کسی و یا گروهی هم تامین نشد مگر دستگاه حکومتی . ۴۰۰۰ نفر را بردید زندان ، ۱۰۰ نفر را کشتید ، ۱۰ نفر را اعدام کردید و تظاهرات مردم به قوت خود باقی ست. آخر اگر بگیر و ببند برای مردم این کشور جواب می داد که پس چرا با ۲ سال تلاش شبانه روزی! برادران نیروی انتظامی! هیچ اتفاقی برای حجاب خانم ها نیفتاد؟ پس چرا هنوز متبرج هستند؟  (:  تازه آن روزها که ملت این گونه شهید نداده بود. تازه آن روزها که مطالبات این روزها مطرح نبود. اگر هم بود در خفا بود. اما حالا دارد آرام آرام یک ایدئولوژی ملی شکل می گیرد و مردم نترس تر از همیشه شده اند.

من که از پلیس به خاطر گرفتن دست دوستم می ترسیدم حالا دست گرفتن برایم چیزی عادی شده است و جلوی ده ها پلیس مستقر در میادین شهر دستم را به علامت V بالا می برم. همین روزهای بهمن ماه امسال هر روز یا یک روز در میان با ماشین خودم به خیابان های تهران می روم و آهنگ "ای ایران " و یا " طاقت بیار رفیق " را می گذارم و شیشه های اتوموبیل را پایین می آورم و صدای ضبط را زیاد می کنم تا همه بشنوند. هم لذت می برم که از تنهایی در می آیم و هم کار مثبتی شاید انجام داده باشم. ترس زیادی هم ندارم با این که پلیس گشت ویژه این روزها در سطح شهر زیاد شده است. جالب تر این است که کتک خوردن این روزها افتخاری شده برای خودش. همین دیروز دوستم سوال می کرد از من که : " تو باتوم خوردی؟ " و من جواب دادم : " نه " و ناگهان احساس ضعف کردم در خودم و سریع گفتم : " البته گاز اشک آور خوردما " او هم نه گذاشت و نه برداشت و ما را خجالت زده کرد : " ای داداش! اصلا باتوم نخورده باشی حساب نمی شه " کلی هم بنده شرمسار شدم و عرق شرم بر پیشانی وامانده ام نشست.

 

خلاصه اینکه من نمی گویم ۲۲ بهمن انقلاب می شود. من می گویم :

انقلابی در راه است.

انقلابی که بیشتر رنگ و بوی انقلاب فرهنگ دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توضیح در مورد عکس اول : مربوط به ۱۲ دی ماه ۸۷ است.

توضیح در مورد عکس دوم : مربوط به ۹ دی ماه ۸۸ است. توسط سایت فارس ( خبرگزاری سپاه پاسداران ) گرفته شده است. در واقع شاید حکومت می خواهد به مردم بگوید : " به خدا هر چی دوست دارید چکمه بپوشید. اصلا هوا سرده! چرا نباید چکمه پوشید؟ ببین این خانوم محترم را . خیلی هم چکمه شان خوشگل است. بهترین چکمه را پوشیده اند. سردار رادان یک خبطی کرد یک حرف مهمل و چرندی گفت. شما چرا جدی می گیرید؟ "



__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ