کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

[farsibooks] Saturday 12 March 2010 Esfand 21st 1389, Fwd: Best of Balatarin for 03/13/2011

 


http://us1.campaign-archive1.com/?u=7fdb14e291091d23007369520&id=ceddf9c722&e=457d8de126


---------- Forwarded message ----------
From: Balatarin
Date: 2011/3/12
Subject: Best of Balatarin for 03/13/2011


Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




آقایان علما با چه می جنگید؟ کجای این کار حرمت شرعی دارد؟ شادی و شور و نشاط حرام است؟ آتش افروزی حرام است؟ گرم کردن محفل مومنان حرام است؟ صله رحم و تالیف قلوب همسایگان حرام است؟! بنا نداشتم برای چهارشنبه سوری چیزی بنویسم، تا این که در خبرها خواندم" چهار شنبه سوری خلاف شرع است" یا " خلاف عقل" است! ناچار شدم قلم به دست گیرم، نه برای دفاع از چهارشنبه سوری - که آن هم دفاع از میراث فرهنگی ومهم است - بلکه برای دفاع از حرمت احکام اسلام، اگر ما دست و دل باز و نابجا از احکام استفاده کنیم و دایره حرام را توسعه دهیم، حاشیه امن برای حرام ایجاد نکرده ایم، برعکس قبح حرام را ریخته ایم، جوانی که امروز با شادی و شور به مراسم حرام - از دیدگاه آن عالم روحانی - می رود ، پایش به حرام باز می شود و به مراسم و مجالس حرام دیگر هم می رود، کما این که فرزند آن روحانی هم به چهارشنبه سوری می رود و فرزند من هم، فرزند او فعل حرام مرتکب می شود و فرزند من مباحی را بپا می دارد، دین کدام بیشتر در معرض خطر است؟
با ۲۶۴ امتیاز و ۲۹ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، فرزندان آنها در نامه ای خطاب به مردم ضمن تشکر از همراهی آنها خبر از دیداری که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان داشته‌اند، داده و تاکید کردند که انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد، اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است و ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد دراین نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. اما آنها با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده اند از این رو ظیفه خود دانستند که مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار داده و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستند.
با ۲۳۴ امتیاز و ۱۳۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


روز 6 اسفند برایم یک روز به یاد ماندنی بود. شاید از آن روزهایی که در طول عمر هر کسی خیلی پیش نیاید. روزی که احساس می کنی در حال رشد و بزرگ شدن هستی. او را اولین بار 6سال قبل در یک مهمانی مادران صلح در باشگاهی دیدم و دوستی گفته بود ایشان خانم بهکیش هستند که چهار برادر و یک خواهر و یک شوهرخواهرشان را از سالهای 60تا 67 اعدام کرده اند. ناخودآگاه او برایم قابل احترام تر حتی از خودم شد. او دو هفته قبل به ما گفته بود تولد مادر است و ما هم گفته بودیم می آییم، ولی یادم رفته بود. زندگی سخت و پر مشغله فراموشی می آورد. وقتی سری به ایمیل هایم زدم دیدم دوستی نوشته بود: در نظر داریم برای تولد مادر کادویی که ارزش معنوی آن هزاران بار بیشتر از ارزش مادیش است تهیه کنیم. نظر شما چیست؟ فکر بسیار عالی بود. مادری چنین مقاوم ارزشش با مادیات سنجیده نمی شود. شاید باید مشورت می کردم ولی بدون شور تصمیم گرفته و جواب مثبت دادم. ساعت 5.30دقیقه از خانه بیرون رفتم. خیابان خلوت بود و از هیاهوی روز قبل و آن همه ماموری که وزیر کشور گفته بود برای محافظت مردم برای خرید عید در خیابانها حضور دارند، خبری نبود. راه بلد بودم. یکبار به آنجا رفته و مادر را در حالی که چشمش را عمل کرده بود و کمی ضعف داشت و خوابیده بر تخت دیده بودم اما! زنگ را فشردم و او در باز کرد؟ رسیدم طبقه دوم و منصوره به استقبالم آمد. مادر پر صلابت روبروی در ورودی نشسته بود تا هراسی به دل کسی نریزد. او مقاوم چون کوه بر صندلی نشسته بود و با لبخندی پر معنا از مهمانانی که بعضا نمی شناخت به گرمی استقبال می کرد. مادر می دانست مهمانان برای چه به منزلش آمده اند. او تمیز و شسته و رفته و به گفته دوستی: مادر انگاری نوزادی است که تازه به دنیا آمده و چه شفاف است. البته او می دانست که تولدش 7 اسفند است و دخترانش زودتر از موعود به استقبال زاد روزش رفته اند. در این روزها و سالها کمتر کسی با این سن بالا در ایران چنین استوار و محکم با دیدن داغ فرزندان برومندش می تواند ایستادگی کند و به قول گلسرخی ایستاده بماند. هر چند که ما ایرانیان 32 سال است که ایستاده و در حال نفس کشیدن مرده ایم و هر روز برای زنده ماندن با دیکتاتوری زمانه دست و پنجه نرم می کنیم. مادر با روی خوش مرا پذیرفت. دختر دیگرش هم بود. او را برای اولین بار می دیدم. چقدر این خانواده با این همه داغ صبور و خندان هستند. آنها بهتر از هر کسی می دانند که هیچ تیری بر قلب دشمن زبون، بالاتر از لبخند و جشن و شادی نیست. برای کسانی که فقط برای مردم سیاهی و نکبت و غم می خواهند و آنها چه خوب می دانند که چطور باید خصم را به چالش بکشانند و با او مبارزه کنند تا از پا درآید. دست مادر را در دست گرفته و رویش را بوسیدم. احساس بزرگ شدن را در خود حس کردم. آیا من هم می توانم این چنین مادری باشم برای فرزندان وطنم؟ مادران بسیاری که هم سن و سال مادر بودند بر روی مبلهای قرمز رنگ خانه مادر نشسته بودند. مادر عاشق رنگ سرخ است و این مبل ها را که خاطره فرزندانش و بخصوص زهرا را برایش زنده می کند، خیلی دوست دارد. فرزندان اش این رنگ را برای زنده نگاه داشتن لاله ها و شقایق ها انتخاب کرده بودند. مادر گاهی لبخند می زد و گاهی قیافه اش بهم می ریخت و آن لحظات زمانی بود که می توانستی حدس بزنی به یاد بچه های از دست رفته اش افتاده و غمگین می شد و گویا با خود می اندیشید غمگینی در جمهوری اسلامی گناه است و دوباره سر را به آرامی بالا می گرفت و لبخندی کمرنگ بر لبانش می نشست. مادران دیگر اما چشمهای اشک بار داشتند. شاید لبهایشان می خندید ولی چشمهایشان می گریست و دلهایشان نیز! به صبورترین مادر میهن به آرامی با دیگر مادران سلام و احوالپرسی کرده و بر روی صندلی روبروی مادر نشستم. دیدن حالات صورتش در جشن نود سالگی اش به دور از دلبندانش یا در غربت اند یا زیر خاک خفته برایم تداعی نوشتاری را داشت که اینک می خوانید. صدای زنگ بلند شد و زنی سالمند و کوتاه قامت و پر انرژی در میان چارچوب در پیدا شد. او را صدا می کردند مادر لطفی. اوه چه با نشاط بود این زن ترتیزک. تو گویی این زن خوشبخت ترین انسان روی زمین است و هرگز معنای غم را نچشیده. ولی وقتی به صورتش دقت می کردی، همان غمی را می دیدی که در چهره مادر بود و دیگر مادران و یاران مادر. چقدر زیاد در آن روز چهره های مقاوم و استوار می دیدی. استواری و مقاومت چهره ها با هم تفاوت داشت چرا که ظرفیت انسانها متفاوت است ولی عجیب که همه شبیه هم بودند. یک حس مشترک همه آنها را به هم پیوند داده بود و عجیب اینکه حس انتقام نبود شاید حس زندگی بخشیدن به کسانی بود که معنای زیبای زندگی را درک نکرده بودند. همان معنایی که آرش می خواند: زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست. مادر لطفی با ورودش شوری دیگر به مجلس داد و چنان هیاهویی به وجود آورد که همه شروع به خواندن و رقصیدن کردند. مادر می نگریست و مانده بود بخندد و یا با یاد عزیزانش خلوت کند. تصمیمش را گرفت امشب شب او بود و مهمانانش. برای خلوت کردن با فرزندانش هنوز خیلی وقت داشت آنقدر وقت داشت که تا به آرزویش نرسد رخت سفر نبندد. به عزیزانش قول داده بود که با خبر خوش به دیدارشان برود و همه می دانیم که خبر خوش مادر چیست؟ جشن تولد مادر آهنگی محلی خوانده می شد و رعنا و پشت بندش آهنگی از سیمابینا و تولد مبارک. یکی روی میز ضرب گرفته بود و آن دیگری می خواند و یکی می رقصید و مجلس گرم شد. مادر خوشحال بود چون دو فرزند دخترش کنارش بودند. هنوز دو دختر و دو پسر برایش مانده بود. او یاد گرفته بود که با اینها هم می تواند خوشحال باشد و مادر به قدری برای فرزندان عزیز بود که با گرفتن جشن 90 سالگی دو روز پشت سرهم دوست داشتند شادیش را بیشتر کنند، هر چند که لحظات شاد در زندگیش اندک بود. مادر لطفی چنان سخنوری می کرد و همه را به وجد می آورد که به نظر من کار یک مجری حرفه ای را انجام می داد. او هر دوری که می زد مادر را در آغوش می گرفت و می بوسید و به دیگران یادآور می شد که مادر بهکیش آستانه تحمل دردش چقدر بالاست و چه مقاوم توانسته سر پا بایستد. مادر گاهی چند کلامی صحبت می کرد و باز در سکوت خود لبخند کمرنگی بر لب می نشاند. سرود یار دبستانی خوانده شد و صد البته یادمان رفته بود که مراسم را با سرود ای ایران شروع کنیم. شور مستی تولد مادر عشق وطن را برای لحظاتی از ما دور کرد. عشق مادر و عشق مام وطن هر دو یکسان است. ایکاش شعری، سرودی در وصف مادر با خود همراه داشتم و برای هر دو مادر مام میهن و مادر بهکیش می خواندم. منصوره فیلم مستند کوتاهی از زندگی مادر ساخته بود و بعد از اینکه همه مهمانان رسیدند، فیلم را برای پخش آماده کرد. فیلم از زمان دختری مادر همراه با عکس و خاطراتی بود که به سختی به یاد می آورد. صدای مادر بر روی فیلم بود. او از دوران مدرسه و زمان خواستگاری و ازدواجش گفت و از زایمان هایش اما حرفی به میان نیاورد. شاید همان شرم زنانه قدیمی هنوز همراهش بود که نباید از حاملگی و درد زایمان پیش غریبه ها حرف زند. وقتی به قسمت دستگیری بچه ها رسید اشک از چشم همه روان بود. همه در سکوت هق هق می زدند. هر چند که منصوره عمدا این بخش را خیلی کم رنگ آورده بود که روز تولد مادر را زیاد با درد همراه نکند، ولی بایستی تولد او تفاوت می داشت و مادر چه صبورانه تعریف می کرد و هر بار فقط یک "خاک بر سر" به کسانی می گفت که فرزندان جوانش را جلوی چشمانشان دستگیر کرده و وقتی از پاسداران سئوال کرده بود که بچه هایم کی بر می گردند؟ پاسدار گفته بود: هرگز و منتظر نباشید. و مادر اینجا با یادآوری این جمله یک "خاک بر سر" نثار آن پاسدار لعنتی کرده بود. وقتی از شوهرش می گفت که چطور دچار توهم شده بود، سخت ترین قسمت داستان زندگی واقعی انسانی بود که حتی در جنگ ایران و عراق هم هیچ مادری مثل او فرزند از دست نداده بود. 5 فرزند و یک داماد. فرق مادر با مادرانی که در جبهه جنگ فرزندشان را از دست داده بودند: برای فرزندان آنان هم که مثل فرزندان مادر بی گناه بودند و برای امیال یک عده مفتخور پول پرست جانشان را در راه وطن از دست می دادند این بود که با مادران آنها همه همدردی می کردند و گورهای زیبایی برایشان می ساختند ولی برای این جوانان برومند و نخبه و پاک نه مزاری بود و نه نشانی. همه را با هم در گودالی می ریختند و آسفالت می کردند و اسم مکان را هم گذاشته بودند لعنت آباد که امروز به خاوران می شناسیم و برخی را نیز در گورهای گمنام در بهشت زهرا و یا شهرستان ها بدون حضور خانواده دفن کرده بودند. مادر بهکیش چون هزاران مادر عزیز از دست داده و در زیر کدام خاک خوابیده، سالها در تنهایی و با همسر خود غم از دست دادن فرزندان را تحمل کرد، اما سخت ترین و دردناکترین لحظات زندگیش شاید زمانی بود که شوهرش دچار توهم شده بود و هر لحظه بیم آن داشت که می خواهند اعدامش کنند. او می گفت: به شوهرم می گفتم مرد تو که کاری نکردی برای چه باید تو را اعدام کنند؟ و شوهرش می گفت: مگر بچه های من چه کرده بودند که سرشان بالای دار رفت؟ مگر جز دلسوزی و آه کشیدن برای مردمی که نان شب نداشتند، خطای دیگری کرده بودند که با گلوله تنشان را سوراخ کردند. مادر تعریف می کرد: آقای بهکیش شب و روز دور خانه می چرخید و می گفت: مگر بچه هایم چه گناهی کرده بودند؟ مگر جز غم نان مردم دردمند خطای دیگری داشتند؟ همانطور که آنها را کشته اند مرا هم یک روز از این تیر برق آویزان می کنند و آخرش هم با این توهم از دنیا رفت. اشک چنان از چشمهایم سرازیر بود که دیگر طاقت شنیدن حرفهای مادر را نداشتم و او اما بی آنکه حتی بغض کند برایمان تعریف می کرد و حتی یکبار هم آنهایی را که فرزندانشان را کشته بودند نفرین نکرد. او با محبت و عشق از نوه ها و عروس هایش می گفت. او عشق را در صفحات قلب فرزندان و نوه هایش نشانده بود تا کینه ورزی نکند. او معتقد است که کشتار آدمی باید یک روز تمام شود و همه با هم در صلح و مهربانی و آرامش زندگی کنند. شام صرف شد. بعد از شام کیک آورده شد و مادر به تنهایی 90 شمع را به کوری چشم دشمنان فوت کرد و نشان داد که می خواهد تا نابودی دیکتاتوری با دیگر یاران و فرزندانش زنده باشد و همراهی کند. مراسم تولد در میان اشک و لبخند و بوسه و عشق به آرامی به پایان رسید. مادر لطفی همه را به سکوت دعوت کرد و این چنین گفت: دو هفته قبل وقتی منصوره گفت می خواهد برای مادر تولد بگیرد همه تصمیم گرفتیم که پرتره ای از مادر به نشان پایداری و مقاومت بسازیم. ولی به دلیل کمی وقت بر آن شدیم که تابلویی با ایده نقاش برایش تهیه کنیم. نقاش وقتی غم و درد مادر بهکیش را شنید نیز از مشکلات خودش گفت و اینکه پدر و مادرش را از دست داده و دلش می خواهد زنی به عنوان مادر او را در آغوش گیرد تا او حس مادرانه را بعد از سالها پیدا کند. مادر لطفی می گفت: چنان آغوشم را به رویش گشودم و بوسیدمش که یاد پسر خودم افتادم. بعد از این تعریف ها مادر لطفی قاب عکس بزرگی را از روی میز برداشت و پرده سفید دور آن را باز کرد و پرتره بهکیش بزرگ و مقاوم نقاشی شده بر بوم با لباسی قرمز و شش گل رز قرمز به نشانه شش عزیز از دست رفته اش نمایان شد. همه محو زیبایی نقاشی شده بودیم. به قدری نقاشی گویای درد و غم مادر بود که همه را شگفت زده کرده بود. صورت مادر با چهره واقعی اش مو نمی زد و لبخند همراه با دردش کاملا نمایان بود و همچنین گل های گلبرگ ریخته اش را که محکم به قلب فشرده بود و نور امیدی که از پشت سرش هویدا بود، همه را به وجد می آورد. دوربین ها بود که پشت هم عکس و فیلم می گرفت تا این لحظات را ثبت کند. چه زیبا کشیده بود نقاش دردمند عصر ما که غمی چون مادر بهکیش و مادر لطفی و همه مادران و پدران عزیز از دست داده در دل دارند. چه دردی است برای برادر و خواهر و همسر و فرزند که وصله تنش را از او جدا کنند و فقط به صرف اندیشیدن به دار بیاویزند. آیا اینها سلاح اندیشه شان مخربتر از سلاح شیمیایی است که تولید کنندگان سلاح شیمیایی آزادنه در جهان می گردند و صاحبان اندیشه یا زیر خاک خفته اند یا در سلول های سرد و نمورند و یا آواره در غربت؟ مادرلطفی 6گل سرخ رز برای مادر خریده بود که در کنار نقاشی مادر گذاشت و مادران خاوران و دیگر مادران جان باختگان با هدیه بسیار ارزنده شان در کنار او عکسی به یادگار انداختند. چه صحنه های زیبایی بود. چقدر قاصرم از نوشتن و توضیح دادن آن لحظات زیبا. چه گرانبها مادرانی دارد این خاک. چه نخبه های را در دل خود داری ای خاک زر خیز که برایت می خوانیم ای خاکت سر چشمه هنر! قاب دیگری باز شد اشعاری به خط خوش بر روی آن نوشته شده بود این اثر کاری بود از مادران پارک لاله. خانه مادر پر از گل و هدیه بود. همه مادران و همسران و خواهرانی بودند که روزگاری دخترکانی شاد و بی غم بودند که جز غم دوری از عروسک و اسباب بازیهایشان غم را نمی شناختند. صدای خداحافظی و بدرود از همه بلند شد. ساعت از نیمه شب گذشته بود و همه برای رفتن عجله داشتند. اینجا ایران است و اگر کسی بعد از ساعت 11 شب بخواهد به خانه اش برگردد باید سئوال و جواب پس دهد. اینجا حکومت نظامی معنا ندارد اما سر چهارراه ها و خیابانهایش پر از مامور مسلح است. حیف بود بعد از این شب زیبا و معنوی بخواهی سین جین شوی. همه براه افتادیم و منصوره ماند و خواهرش و مادر و دو نفر دیگر از دوستان برای کمک و سر و سامان دادن به خانه. دست همگی شان درد نکند، خیلی زحمت کشیده بودند. مخصوصاً منصوره و خواهرش که بار تدارک مهمانی و پذیرایی بر دوش آنها بود و بار بزرگ تهیه فیلم از زندگی و جوانی و دربدری مادر و فرزندانش که بر عهده منصوره کوه پر صلابت دماوند بود. مادر عزیز به امید اینکه 100سالگیت را جشن بگیریم و به آرزویی که تو و صدها هزار مادر ایرانی در دل دارید، برسید. مادر بهکیش آرزو می کنم کاش دختر و پسرانت در کنارت بودند، هر چند که آن موقع دیگر ما نبودیم. تو با چه عشقی منصوره و فاطمه رو می بوسیدی. مادر! نمی خواهم نفرین کنم چون آن بسیجی و لباس شخصی و پاسدار هم حتما مادری دارد که منتظر اوست. مادر بهکیش عزیز به امید روزی که هیچ مادری برای اندیشیدن و آگاه کردن مردم به حقوق اولیه شان نگران فرزندش نباشد. اول باری که دیدمت خوابیده بودی و نمی توانستم حدس بزنم که تا چه اندازه مقاومی. تو را برای همه مقاومتت می ستایم. مادر اینک پاسی از نیمه شب گذشته و من دارم برایت می نویسم و می دانم که می دانی سالیان زیادی است که در این ملک مادری آسوده نخوابیده اما تو آسوده خاطر باش که دخترکانت بیداران روزگارانند. به امید پیروزی ایران جاودان باد نام و یاد تمامی جان باختگان راه آزادی امشب در سر شوری دارم/امشب در دل نوری دارم باز امشب در اوج آسمانم/رازی باشد با ستارگانم امشب یکسر شوق و شورم/از این عالم گویی دورم از شادی پر گیرم که رسم به فلک/سرود هستی خوانم در بر حور و ملک در آسمانها غوغا فکنم/ سبو بریزم ساغر شکنم با ماه و پروین سخنی گویم/ وز روی مه خود اثری جویم جان یابم زین شبها/ ماه و زهره را به طرب آرم وز خود بی خبرم ز شعف دارم/ نغمه ای بر لب ها امشب یکسر شوق و شورم/ از این عالم گویی دورم سبو بریزم ساغر شکنم مادران پارک لاله اسفند 1389 برگرفته از سایت مادران پارک لاله برگ منصوره بهکیش در کنار مادر
با ۱۶۸ امتیاز و ۱۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


ترس مزدوران حكومت از شناسايي شدن و سپس سپرده شدن به دادگاه هاي ملي ادامه دارد .عكسي كه در زير مشاهده ميكنيد عكس يك سايت حكومتي است كه علنا وحشت خود را نشان ميدهيد. علاوه بر اين سايت صد ها سايت ديگر نيز وحشت خود را نشان دادند. كه ما نمونه هايي از انها را براي شما نشان داديم.
با ۱۵۶ امتیاز و ۲۷ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


مشاور مهدی کروبی تصریح کرد: «وقتی دادستان تهران با وقاحت تمام می‌گوید شاید خودشان نمی‌خواهند چراغ را در منزل خود روشن کنند از چنین کسانی هر اقدام غیرانسانی برمی‌آید و به همین جهت ما حق داریم نگران سلامت آقای کروبی و همسرشان باشیم و نگران این باشیم که با غذاهای مشکوک بیماری‌های لاعلاجی برای آنها ایجاد بکنند.»
با ۱۴۷ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


چهارشنبه سوري خرافه است اما خر سواري محمد در آسمان خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما شق القمر خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما وجود مهدي موهوم خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما عدل علي خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما افسانه ي عاشورا خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما قمه زني و پشتك وارو زدن توي گل و لاي درعاشورا خرافه نيست. چهارشنبه سوري خرافه است اما علم بيكران محمد خان باقر خرافه نيست! چهارشنبه سوري خرافه است اما شجاعت زينب در دربار يزيد خرافه نيست!
با ۱۳۸ امتیاز و ۴۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


بدون شرح
با ۱۳۵ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش دانش و فناوری
نظرات

 


نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، فرزندان آنها در نامه‌ای خطاب به مردم، ضمن تشکر از همراهی آنها، از دیداری که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان داشته‌اند، خبر دادند و تاکید کردند که انگیزه‌ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده‌های احتمالی از این دیدار برنامه‌ریزی‌شده، هرچه باشد، اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. آنها در عین حال بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید کردند. به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار دهند و معتقدند سکوت بیش از این در این باره به صلاح نیست.
با ۱۳۰ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


او در بخشی از یادداشت خود با توجه به رفتارهای غیر انسانی این افراد در قبال مردم و سیاسیون اظهار امیدواری کرده است که بعد از ناپدید شدن دو یار و همراه واقعی مردم کروبی و موسوی و همسران شان و نیز حذف رسمی آقای رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان ماموریت این جماعت بی مقدار پایان گرفته باشد و اراده ای در حاکمیت مبنی بر جمع آوری آنان بوجود آمده باشد. وي در بخشي از اين مطلب مي نويسد: اظهار علاقه و تنفر نسبت به سیاستمداران امری رایج در دنیا است و هر آنکس پا به این عرصه می گذارد باید بپذیرد که روزی با محبوبیت می آید و مردم شعار "درود" سر می دهند و روزی مانند شاه، قذافی، موگابه باید برود و اگر نرود آنگاه مردم شعار "مرگ" سر می دهند.
با ۱۲۹ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه ای از اوراق و کتاب ها وسی دی ها مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش شخصی ترین اشیا خانه از جمله آلبوم های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند. اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند. به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار دهند و معتقدند سکوت بیش از این در این باره به صلاح نیست. پس از اتمام این ملاقات محدود و غیر طبیعی از ما مصرانه خواسته شد که در این باره کاملا سکوت کنیم. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است. انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته ایم از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند.
با ۱۱۶ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


به گزارش کلمه، متن کامل نامه فرزندان میرحسین و رهنورد خطاب به ملت به شرح زیر است: دوستان، هم اندیشان و یاران عزیز ما پیش از هرچیز نگرانی، دلسوزی همراهی و پرس و جوهای شما را قدر می دانیم و سپاسگذار مهربانی و بزرگواری های شماییم. اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند. پس از هفته ها بی خبری مطلق، روز سه شنبه مورخ ۸۹/۱۲/۱۷ طی تماس های جداگانه تلفنی مقامهای امنیتی با خاله و عمویمان، آنها جهت توضیحات احضار شدند. اتفاقی مشابه برای تنها یکی از ما دختران نیز افتاد. در این ملاقاتهای امنیتی، گفته شد که امکان دیدار با والدین برای تنها او ممکن شده است. به خاله و عمو نیز این پشنهاد ارائه می شود که مورد قبول قرار نمی گیرد. پیشنهادی، هم شک برانگیز بود و هم خوشایند. به راستی بعد از اینهمه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر دربرابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم. بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر.همان آرامش ناشی از حضور مادر. آزار دهنده تر از ده جفت چشم نیروهای امنیتی که از دیوار شیشه ای مارا زیر نظر داشتند، فرد امنیتی بود که حق به جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است میان ما نشسته بود و با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد. در این ملاقات کوتاه امنیتی نکات قابل توجهی وجود داشت. یکی ضیافت شاهانه ای بود که با میزی پر از میوه وچای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا می نمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده. پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه ای از اوراق و کتاب ها وسی دی ها مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش شخصی ترین اشیا خانه از جمله آلبوم های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند. پس از اتمام این ملاقات محدود و غیر طبیعی از ما مصرانه خواسته شد که در این باره کاملا سکوت کنیم. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است. انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته ایم از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند. به امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفس های بی نام و بازگشتشان به آغوش خانه و خانواده فرزندان میرحسین موسوی
با ۱۰۳ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


فکر میکنید چه اتفاقی افتاده؟!...به خدا ساده تر و بی غیرت تر از ما ایرانیا خلق نشده!...تا بوده همین بوده...تو تاریخمون هم پره از این حماقتها!...همیشه نوشدارومون بعد مرگ سهراب رسیده...تک و توک توی تاریخمون مرد!(با دال محکم و کشدار) داریم مثل کوروش مثل آذرمیدخت مثل امیرکبیر مثل عباس دوران مثل محمد مختاری...شما رو به هر چی میپرستید دروغ میگم؟!...همیشه منتظر یه هسته رهبری و حامی هستیم تا شجاعتمون رو نشون بدیم...به خدا یاد فداکاری شهید عباس دوران که می افتم که با هواپیما دل دریاییش رو به دریا میزنه و در حال سوختن خودش رو به برج مراقبت فرودگاه بغداد میکوبونه بغضم میخواد بترکه و داد بزنم آهای ایرانیا...خجالت نمیکشید تو خاکی نفس میکشید که اینا نفس کشیدن؟! وقتی یاد اون متن توی فیسبوک شهید محمد مختاری می افتم میخوام همه ی دنیا رو صدا کنم بهشون بگم:ماهایی که نشسته داریم تو ذلت زندگی میکنیم چرا آخه نمیمیریم؟! دیشب موقع خواب داشتم به این فکر میکردم که میرحسین و کروبی رو بعد از 17اسفند بردن توی یک اتاق و کلی آزار و اذیتشون میکنن بعد بهشون میگن دیدید برای کیا داشتید خودتون رو میکشتید؟!دیدید جنبش سبز لجنیتون هم هیچ ...ی نتونستن بخورن؟!...
با ۱۰۰ امتیاز و ۳۴ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


سی ان ان لحظاتی پیش از انفجار مهیب در نیروگاه هسته ای فوکوشیما خبر داد. سی ان ان به نقل از تلویزیون ان اچ ک گزارش داد انفجار مهیب نزدیک یکی از بزرگترین تاسیسات هسته ای جهان در سواحل شمال شرق ژاپن رخ داده است. در این حادثه که توسط شبکه های تلویزیونی پخش شد راکتور شماره یک دایچی منفجر شده و نشت هسته ای رخ داده است. اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد.
با ۹۸ امتیاز و ۱۷ نظر فرستاده شده در بخش دانش و فناوری
نظرات

 


به گزارش کلمه،آنها در نامه خود به ملت، ازلحظه ملاقاتشان در حلقه شدیدامنیتی حاکم بر خانه گفته اند: بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر.همان آرامش ناشی از حضور مادر. فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات
با ۹۷ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


جرس: جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی در اعتراض به نقض گسترده حقوق بشر در ایران ظهر امروز تجمع اعتراضی خود در مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو را آغاز کردند. به گزارش خبرنگار جرس، چندی پیش فراخوانی با امضای ۳۶ فعال سابق دانشجویی منتشرشد که "کشتار مردم بی‌گناه و دانشجویان آزادی‌خواه، "بازداشت گسترده، شکنجه و صدور احکام سنگین حبس برای دانشجویان و همراهان جنبش سبز و بازداشت غیرقانونی رهبران آن از جمله موارد اعتراضی آنان عنوان شده بود.
با ۹۳ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


فرزندان مير حسين موسوی و زهرا رهنورد خبر داده اند که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان ديدار کرده اند . آنها افزوده اند که نمی دانند پدرو مادشان در کجا نگهداری می شوند، اما ملاقاتشان با والدينشان، تحت کنترل شديد امنيتی و مشروط به عدم طرح مسائل سياسی و سکوت درباره آن ديدار، در خانه خيابان پاستور بوده است. فرزندان میر حسین موسوی و زهرا رهنورد گفته اند که سکوت را ديگر به صلاح نمی دانند و خود را موظف می دانند تا مردم را در جريان آن ديدار بگذراند. آنها افزوده اند که انگيزه موافقت مسئولان با آن ديدار برنامه ريزی شده هرچه که باشد، صرف ترتيب دادن آن، پيروزی بزرگی برای مردم ايران است.
با ۹۱ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


جــرس: طی روزهای گذشته تعدادی از اعضاء و فعالان ستاد میر حسین موسوی در شیراز، از جمله بهادر منفرد، حسن پور، سعید رحم دار و سید احمد موسوی، دستگیر و زندانی شده اند . بنا به گزارش جرس از شیراز،در جریان موج جدید بازداشت فعالان جنبش سبز در شیراز، بهادر منفرد(عضو ستاد میرحسین موسوی)، حسن پور(مسئول ستاد ایثارگران میرحسین موسوی)، سعید رحم دار (از فعالان جنبش) و سید احمد موسوی (فعال جنبش سبز) توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده اند. این گزارش همچنین افزود حکم تبعید تعدادی از شاگردان و طلبه های مسجد قبا، متعلق به آیت الله علی محمد دستغیب، مرجع منتقد، که بخاطر دفاع از مسجد قبا شیراز در روز قدس توسط دادگاه ویژه روحانیت محکوم شده بودند نیز به اجرا گذاشته شده و این طلبه ها به تبعید فرستاده شده اند.
با ۹۰ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


نیروگاه چهل ساله ژاپنی ها بر اثر خسارات ناشی از زلزله و عدم توانایی ژاپنی ها در خنک کردن آن منفجر شد.
با ۸۹ امتیاز و ۱۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


در آستانه چهارشنبه سوری هستیم .روزی که بعنوان سومین سه شنبه اعتراضی مطرح گشته است.روزی که دستان جنبشی ها خالی نیست.روزی که جنبش بخش کوچکی از توانش را نمایان خواهد ساخت..در صحنه خواهیم بود چرا که صحنه تحولات کشور نیازمند این حضورمان است.چهارشنبه سوری با دستانی پر در صحنه خواهیم بود
با ۸۷ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


نزدیک به یک ماه پس از بازداشت مهندس میرحسین موسوی و همسرش، زهرا رهنورد، فرزندان آنها در نامه‌ای خطاب به مردم، ضمن تشکر از همراهی آنها، از دیداری که سه شنبه گذشته با پدر و مادرشان داشته‌اند، خبر دادند و تاکید کردند که انگیزه‌ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده‌های احتمالی از این دیدار برنامه‌ریزی‌شده، هرچه باشد، اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات، پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. آنها در عین حال بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید کردند. به گزارش کلمه، فرزندان میرحسین و رهنورد در این نامه تصریح کرده‌اند که ملاقاتشان با پدر و مادر تحت کنترل شدید امنیتی و همراه با جلوگیری از طرح مسائل سیاسی بوده، و در عین حال به درخواست غیر قابل قبول نیروهای امنیتی برای سکوت درباره‌ی این ملاقات اشاره کرده‌اند. آنها در عین حال با تاکید بر اینکه نزدیک دو سال است که دوشادوش مردم این راه را پیموده‌اند، اعلام کردند که وظیفه‌ی خود می‌دانند مردم را نیز در جریان این ملاقات قرار دهند و معتقدند سکوت بیش از این در این باره به صلاح نیست. به گزارش کلمه، متن کامل نامه فرزندان میرحسین و رهنورد خطاب به ملت به شرح زیر است: دوستان، هم اندیشان و یاران عزیز ما پیش از هرچیز نگرانی، دلسوزی همراهی و پرس و جوهای شما را قدر می دانیم و سپاسگذار مهربانی و بزرگواری های شماییم. اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند....
با ۸۵ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


اخراجی های3 رو به خاطر کوچیک کردن ملت سبز ایران ساختند ده نمکی که از فرمانبردارهای سید مشتبی است این جنایت رو در حق مردم ایران انجام میده پس ما نباید بارفتن به سینما برای دیدن این فیلم مزخرف به خودمون توهین کنیم هرگز چنین نبوده که ملتی برای دیدن توهین هایی که به اون میشه، خودش بره پول بده و اون وقت مثل ماست بشینه کرکر به این افتضاح بخنده این ننگ از رو دامن ما هرگز پاک نمیشه...
با ۸۴ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


قرار بود بعد از چها ماه آزار دولت سایت رفاهی باز بشه که از دیروز مردم سرگردان از این کافی نت به اون کافی نت و از این بانک به اون بانک میروند و پاسخ میشنوند هنوز سایت حساب ثبت نمی کنه و خبر جدیدی که صدای مردم را در اورده اینه که برای جا مانده ها این چهار ماه واریز نمیشود و مردم آخر برج فروردین یارانه اردیبهشت و خرداد را دریافت میکنند مردم بسیار خشمگینند الان چهار ماه است که نان بی کیفیت را دانه ای 100 تومان میخرند و قبض گاز صدهزار تومانی دریافت میکنند و به وانت هایشان بنزین هفتصد تومانی میزنند ودریغ از یک هزار تومانی یارانه چرا؟ فقط به این دلیل که با رایانه و اینترنت آشنایی ندارند و دولت با علم به اینکه این مردم توانایی ثبت نام ندارند سریع سایت یارانه ها را بست و مردم را حیرت زده گزاشت حالا جوانان و مردم با هم قرار گزاشته اند که این سه شنبه که مصادف است با چارشنبه سوری پیر و جوان برای اعتراض به بالا کشیدن یارانه های 4 ماه توسط دولت به تظاهرات بپردازند عزیزان من اینجا جایست که داوطلبان کنکور برای عدم توانایی یک ثبت نام ساده از کنکور سراسری جا میمانند برای عدم توانایی پرداخت قبض توسط کارت های عابر بانک اشتراک برقشان قطع میشود و برای عدم دسترسی به کامپوتر چه برسد به اینترنت و چه برسد به فیلتر شکن و چه برسد به بالاترین و بی خبری از تجمعات سبز به بی غیرتی محکوم میشوند این اشتباه من و شماست که تا کنون توی محله های جنوب شهر یک اعلامیه ندیدیم ولی حالا مردم خود توی یک شبکه اجتماعی واقعی قرار گرفته اند و با همدیگر قرار میزارند که این حق خود را از حکومت در چهارشنبه سوری پس بگیرند
با ۸۴ امتیاز و ۱۹ نظر فرستاده شده در بخش اقتصاد
نظرات

 


به تازگی به بالاترین پیوسته ام و در نخستین لینک ارسالی ام از شهرستان "نیشابور" بیانیه آزادی خواهان نیشابوری را برای فراخوان سه شنبه های اعتراض در بالاترین لینک کردم که با بی توجهی دوستان بالاترینی روبرو شد . از آنجا که بالاترین بهترین رسانه ای بود که روی اطلاع رسانی آن حساب ویژه ای باز کرده بودیم دو شب دیگر هم تا سه شنبه 17 اسفند همین لینک را ارسال کردم ولی داغ نشد. قبول دارم به فرض داغ شدن این لینک به دلیل اختناق شدید حاکم بر فضای شهرستان ممکن بود هیچ اتفاقی نیفتد اما همین که پای شهرستانیها به فضای وب باز شود و از لینک دادن و اعتراض کردن در فضای مجازی نهراسند خودش می تواند مقدمه خوبی برای حرکتهای عملی اعتراضی باشد. بسیار دوستان شهرستانی هستند که از نوشتن در فضای مجازی هراس دارند و به دلیل تبلیغات رژیم حتی جرات راه اندازی یک وبلاگ سیاسی را هم ندارند. می خواهم از این طریق از همشهریان نیشابوری ام بخواهم مطالب داغ خود از اعتراضات مردم نیشابور را چه به صورت دیوار نویسی اسکناس نویسی و یا نشانی وبلاگ هایی که دارند و یا هر مطلب دیگر برایم ارسال کنند تا در بالاترین لینک کنم. برای آزادی ایران همه باید نقشی هرچند کوچک به عهده بگیریم. پیروزی از آن ماست. جیمیل: Neishabooresabz وعده ما چهارشنبه سوری سبز در نیشابور ×نکته امنیتی : قبل از وارد شدن به ایمیل خود و برای ارسال ایمیل حتما فیلترشکنتان را فعال کنید। الان مدتیست "اولتراسورف" خوب جواب میدهد । قبلا برای ارسال ایمیل خطا میداد ولی فعلا که معرکه است! کافی است اولتراسرف را به فارسی در گوگل سرچ کنید تا به جدیدترین نسخه آن دست یابید./‍‍پایان مطلب
با ۸۱ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


سید عبدالواحد موسوی­لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در مصاحبه­ای با ویژه­نامه پایان سال ماهنامه «نسیم­بیداری» به اختلافات دولت و سایر قوا پرداخته ­است. به گزارش خبرآنلاین وی نبوداقتدار لازم در مجلس را سبب تایید اظهارات احمدی­نژاد مبنی بر در راس نبودن مجلس می­داند. در این مصاحبه آمده­است: *رئیس جمهور به عنوان رئیس قوه مجریه باید به وظایف اجرائیش عمل کند. در اصل ۱۱۳ قانون اساسی برای رئیس​جمهور حقی قائل شده و گفته است اجرای قانون اساسی به عهده رئیس جمهور و از وظایف ایشان است. این اصل قانون اساسی هم در قوه مجریه هم در قوه قضائیه و هم در قوه مقننه باید اجرا شود. اگر مجلس یا دولت یا قوه قضائیه از اصلی از قانون اساسی فاصله گرفت و رعایت نکرد رئیس جمهور حق تذکر دارد. * یکی از بدعت­هایی که از بدو پیروزی انقلاب تاکنون در نظام جمهوری اسلامی اتفاق نیفتاده بود، توسط آقای احمدی نژاد و وزیرش صورت گرفت و آن هم عدم حضور رئیس جمهور و وزیرش در جلسه استیضاح بود. این دهن­کجی به قانون، ملت و مجلس و همه باورها و ارزش­هایی است که به نام نظام مقدس جمهوری اسلامی ثبت شده بود. وزیر حق ندارد که رودر روی مجلس بایستد و بگوید من در جلسه حاضر نمی­شوم و بدتر از آن نامه جناب آقای احمدی نژاد بود. آقای احمدی​نژاد متاسفانه با ذهنیتی که از مجلس دارند به نوشتن این نامه پرداخته و این نامه، نامه بسیار بدی بود. اگر به خاطر داشته باشید، وی جمله حضرت امام منوط بر در راس امور بودن مجلس را رد کرده و اظهار داشت :این جمله مربوط به آن زمان است و امروز مجلس در راس امور نیست. * مجلس پایه و اساس نظام مردم­سالار است. درست است که رئیس جمهور هم منتخب مستقیم مردم است. اما همین رئیس جمهور در برابر مجلس وظایفی دارد. او موظف است که کابینه­اش را به مجلس معرفی کند موظف است وزرایش در قبال مجلس پاسخگو باشد. * نرفتن وزیر برای پاسخگویی به استیضاح یک پیام کلی داشت. آن پیام این بود که گفته احمدی​نژاد مبنی بر اینکه مجلس در راس امور­ نیست را ثابت و عملی کرد. *متاسفانه مشکل در دولت نیست و مشکل در مجلس است. مجلس نقطه ثقل و لنگر نظام است، اما به شرطها و شروطها . * من نمی­گویم دولت قانونشکنی نکرده­ است. من می­گویم نادیده گرفتن قوانین توسط دولت منشایی جز ضعف مجلس ندارد. شما نگاه کنید چند ماهی است که می­شنوید آقای دکتر علی مطهری و عده ای از نمایندگان طرح سوال از رئیس جمهور را می­خواهند به مجلس عرضه کنند. اما هنوز در دستور کار مجلس قرار نگرفته است و علت هم عدم کفایت تعداد سوال کنندگان است که به عدد ۷۵ نرسیده است. یعنی در مجلس ۲۹۰ نفری ۷۵ نماینده وجود ندارد که بتواند جرات سوال از رئیس جمهور را داشته باشد. با وجود چنین مجلسی می­بینیم که رئیس­جمهور هم از قانون تخطی کرده و به اجرای قوانین تمکین نمی­کند و دیده می­شود. در عمل این مجلس است که دنباله رو تصمیمات رئیس جمهور است. این خود مجلس بوده است که به صحت گفته رئیس جمهور که مجلس امروز در راس امور نیست کمک کرده است.
با ۷۴ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


سبزهای همدان در شب چهارشنبه سوری بلوار ارم و بلوار استادان را سبز خواهند کرد. پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین در شب چهارشنبه یکصدا فریاد مرگ بر دیکتاتور خواهد شد. به یاد رهبران سبزمان تا سحر فریاد آزادی خواهی سر خواهیم داد.
با ۷۳ امتیاز و ۵ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


جرس: در حالیکه در آستانه فرا رسیدن سال نو هجری شمسی هستیم، رئیس قوه قضاییه طی بخشنامه ای در مورد مرخصی های نوروزی زندانیان اعلام کرده است که زندانیان سیاسی به مرخصی نوروزی نمی آیند. مادر مجید توکلی که ماههاست از دیدن روی فرزندش محروم است، می گوید: " الان نزدیک عید است همه شاد و خوشحالند اما خانه ما پر از غم و دلتنگی و نگرانی است. عید پارسال هم مجید پیش ما نبود اصلا سفره هفت سین پهن نکردم و سال تحویل خانه ما فقط گریه بود. من عکس مجیدم را نگاه می کردم و گریه می کردم. فقط پای تلفن بودم که شاید صدای مجیدم را بشنوم اما نه تلفن زنگ خورد نه صدای پسرم را شنیدم. بخدا نمی دانید چقدر انتظار سخت است بخصوص برای یک مادر که چشمش به در خانه و گوشش به تلفن است اما روزها و شب ها می گذرد و ما همین طور در انتظار و دلتنگی هستیم. من خواهش می کنم هر کس صدای من را می شنود یک قدم خیر بردارد بگذارد مجید به ملاقات پدر و مادر بیمارش بیاید."
با ۷۲ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
نظرات

 


:::: خــــــــــــــــــــــامــــــــــــــــنــــــــــــــــــــه اي هم در مورد چهارشنبه سوري اظهار نظر كرد : هيچ مبناى شرعى ندارد، مستلزم ضرر و فساد زيادى است ! :::::::: مثل اينكه اين آقا نميدونه با اين فتوا بيشتر مردم رو تحريك كينه بيان بيرون
با ۷۱ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش سیاست
نظرات

 


تجمع و تحصن جمعی از فعالان دانشجویی در میدان "ملت ها"ی شهر ژنو سوئیس مقابل مقر دائمی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، در اعتراض به بازداشت رهبران جنبش سبز و نقض گسترده حقوق بشر در ایران آغاز شد. در پی موج جدید بازداشت گسترده معترضین به حاکمیت پس از اعتراضات بهمن و اسفندماه امسال در ایران و همچنین بازداشت میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی جمعی از فعالان سابق دانشجویی ایران با انتشار فراخوانی خواستار تجمع و تحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو شدند. در متن این فراخوان، که به امضای بیش از ۳۰ نفر از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران رسیده، آمده بود: «ما، جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران، از تمامی گروه ها و افراد که دل در گروی آزادی و رهایی ایران از استبداد دارند دعوت به عمل می آوریم تا از روز ۱۲ الی ۱۴ مارس (۲۳-۲۱ اسفند ماه) در تجمع و تحصن اعتراضی نسبت به موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران؛ از جمله کشتار مردم بیگناه و دانشجویان آزادیخواه، بازداشت گسترده، شکنجه و صدور احکام سنگین حبس برای دانشجویان و همراهان جنبش سبز و بازداشت غیرقانونی رهبران آن؛ در مقابل مقر سازمان ملل در شهر ژنو شرکت نمایند.» نسیم سرابندی، دبیر سابق کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت، به دانشجونیوز گفت: «این تجمع از ساعت ۱۲ ظهر امروز، ۲۱ اسفندماه، به وقت اروپای مرکزی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در این تجمع جمعی از فعالان سابق دانشجویی و مردم شرکت دارند و شرکت کنندگان تصاویری از میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد، فاطمه کروبی و همچنین جمعی از فعالان دانشجویی در بند و سایر زندانیان سیاسی در دست دارند.» در پلاکاردهایی که در دست تجمع کنندگان قرار دارد شعارهایی مبنی بر درخواست آزادی دانشجویان زندانی، زندانیان سیاسی و رهبران جنبش سبز ذکر شده است. گفتنی است هم زمان با این تجمع در ژنو، قرار است تجمعاتی با همین موضوع در بسیاری از شهرهای کشورهای اروپایی برگزار شود. تجمع و تحصن در ژنو قرار است تا ۳ روز ادامه داشته باشد. دانشجویان حاضر در تجمع امروز قرار است نامه ای در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران، به آقای بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، که هم اکنون در ژنو به سر می برد، تسلیم کنند.
با ۶۴ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی
<a href="http://sabznameh.us1.list-manage.com/track/click?u=7fdb14e291091d23007369520&id=fddce7f462&e=457d8de126" style="color: #800000;text-decoration: underline;font-w

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ