Sincerely
V
############
Sent to you by Amir via Google Reader:
محمدرضا شریفی نیا تواب دو آتشه اوین -
ایرج مصداقی
در خبرها آمده است که شرکت محمدرضا شریفی نیا در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد توسط خامنه ای باعث شد صفحه ی او در فیس بوک بسرعت خالی شود. بی مناسبت ندیدم تا نگاهی به سابقه ی او که تلاش می شود مخفی نگاه داشته شود بیاندازم.ایرج مصداقی
محمدرضا شریفی نیا در سال 1334 در خانواده ای مذهبی متولد شد و تحصیلات خود را در مدارس علوی، قدس، موسوی و کمال ادامه داد و در رشته تربیت بدنی از دانشگاه فارغ التحصیل شد. اما هیچ گاه به کار در رشته تحصیلی اش نپرداخت. شریفی نیا پیش از انقلاب و در سال های اولیه پس از انقلاب به ادبیات کودکان روی آورد و چندین کتاب از او انتشار یافت. وی همچنین در نقاشی و عکاسی برای کتاب هم در این سال ها فعال بود و در طراحی جلد چند کتاب و کارهای گرافیستی نیز مشارکت داشت. وی پیش از انقلاب در زمره ی شاگردان و علاقمندان مهدوی کنی، مطهری و شریعتی بود و در جلسات سخنرانی شریعتی و فخرالدین حجازی و ... شعر دکلمه می کرد و به همین خاطر عضو گروه سرودی بود که هنگام ورود خمینی به ایران پای پلکان هواپیما سرود «خمینی ای امام» سروده حمید سبزواری «ملک الشعرای» جمهوری اسلامی را اجرا کرد. شریفی نیا در آن روز به عنوان فرد اول گروه سرود، مسئولیت دکلمه این شعر را به عهده داشت.
محمدرضا شریفی نیا پس از پیروزی انقلاب با توجه به جو سال های 57 تا 60 که کمتر روشنفکری حاضر بود نامش در ردیف هواداران آخوندها بیاید به هواداری از شریعتی گرایش پیدا کرد و راه خود را از مطهری و مهدوی کنی جدا کرد. او به واسطه فعالیت های فرهنگی که داشت مدتی اسمش سرزبان ها افتاد. اما همین برایش موجب دردسر شد و در جریان سرکوب خونین دهه 60 به خاطر هواداری از شریعتی و در ارتباط با نشریه لوح دستگیر و پایش به اوین باز شد.
با پرونده سنگینی که لاجوردی برایش ساخته و پرداخته کرده بود مدتی زیر حکم اعدام قرار داشت اما به سرعت در هیئت یک تواب دو آتشه به خدمت شکنجه گران و لاجوردی در آمد و علاوه بر خبرچینی و همکاری اطلاعاتی با زندانبانان به خاطر اعتمادی که به او می رفت و تخصصی که داشت در چاپخانه اوین مشغول به کار شد. وی در دوران زندان نیز در حالی که زندانیان بسیاری از ملاقات نیز محروم بودند یک پایش در زندان بود و یک پایش در مرخصی.
شریفی نیا به خاطر خدماتی که به لاجوردی و دادستانی انقلاب اسلامی ارائه داد ابتدا به حبس ابد محکوم شد و بعد از چند عفو در سال 65 از زندان آزاد شد.
در آن سال ها مسئولیت چاپخانه زندان اوین با رضا تبریزی (1) بازجو و شکنجه گر شعبه هفت اوین بود و کارهای اجرایی آن زیر نظر شریفی نیا انجام می گرفت.
چاپخانه اوین در آن ایام زیر نظر روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز اداره می شد که مسئولیتش با احمد احمد بود. (2)
روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی در کنار کار اصلی اش یعنی تنظیم اطلاعیه های دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، به چاپ و انتشار کتاب هایی می پرداخت که حاوی بعضی مصاحبه هاو میزگردها و همچنین بخش هایی از برگه های بازجویی افراد بود. این کتاب ها و جزوات با نام «کارنامه سیاه» و ... علیه سازمان مجاهدین خلق انتشار می یافتند. هدف این کتاب ها رفع اتهام از دادستانی انقلاب اسلامی و جنایت های انجام گرفته از سوی آنان بود. تا آن جا که به خاطر دارم 6-7 کتاب به فارسی و انگلیسی توسط روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و یک کتاب توسط سازمان تبلیغات اسلامی انتشار یافت. طراحی روی جلد، کارهای گرافیکی، صفحه بندی ، تنظیم مطالب و کارهای فنی و محتوایی این کتاب ها توسط محمدرضا شریفی نیا انجام می گرفت و تنها تایید نهایی آن قبل از انتشار با بازجویان و مسئولان دادستانی بود.
شریفی نیا پس از آزادی از زندان به واسطه ی همسرش آزیتا حاجیان (3) به سینما راه یافت. البته او در این زمینه تجربیاتی پیش از انقلاب داشت. زمینه آشنایی او با کار سینما و تاتر بر می گردد به سال های آخر دوران شاه و پس از انقلاب که همراه با آزیتا حاجیان و ... یک گروه تاتری درست کرده بودند و به ارائه کارهای مذهبی زیر نظر مهدوی کنی و مطهری می پرداختند. مهم ترین کار آن ها «نسل آواره» نمایشی بود راجع به آوارگی فلسطینی ها که در تاتر شهر به روی سن رفت.
شریفی نیا در سال 70 اجازه بازی در سریال امام علی را یافت و پس از آن به سینما راه یافت و پله های ترقی را به سرعت پیمود. از جمله نقش های که او در آن بازی کرد می توان به نقش یک عنصر اطلاعاتی در فیلم «مکس» اشاره کرد که بخاطر نزدیکی به بازجویان و عناصری اطلاعاتی در اوین بخوبی از عهده ی آن بر آمد. نقش مرد هرزه و دو زنه نیز کارآکتری بود که وی به خوبی از عهده ی اجرای آن بر آمد. با شایعاتی که بعدها حول و حوش او پدید آمد ظاهرا تجربه های فردی نیز در ارائه موفقیت آمیز این نقش مددکارش شده بود. در فیلم دایره زنگی تلاش می شود تسلط پلیس و دستگاه امنیتی به رخ بیننده کشیده شود. حضور او در سینما تنها به نقش آفرینی در جلوی دوربین ختم نمی شود بلکه از دستیاری کارگردان تا انتخاب هنرپیشه و ... همه چیز به او ختم می شود. شریفی نیا در مورد حضورش در فیلم فرزند صبح که راجع به زندگی خمینی است می گوید:
«اولین باری كه بهروز افخمی برای ایفای نقش حاج سید احمد خمینی با من صحبت كرد، عنوان كرد كه حاج حسن آقا، نوه امام (ره) علاقهمند است كه من نقش پدر ایشان را بازی كنم. من به لحاظ بازیگری خیلی علاقهمند به بازی در نقشهای شخصیتهای معاصر نیستم، اما این بار موضوع فرق میكرد. به خاطر اینكه خانواده امام (ره) خواسته بودند این كار را من انجام دهم، بازی در این نقش را پذیرفتم. چرا كه ادای احترام به خانواده امام(ره) برایم مهمتر از ایفاق نقش بود.»
Things you can do from here:
Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
__._,_.___
This is a non-political list.
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch format to Traditional
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر